الهى انطقنى بالهدى و الهمنى التقوى
بحث این هفته بحث آزمایش و اشارهاى به مسئله زلزله داشته باشیم و مقدارى تحلیلهاى قرآن و عقلى و روایى را خدمتتان بگویم چون گاهى که زلزله مىشود اگر انسان عقائدش محکم نباشد خانهها زلزله شده بعضى ممکن است ایمانشان زلزله بشود در قرآن دو تا زلزله داریم بسم الله الرحمن الرحیم موضوع زلزله.
تزلزل انسانها در عقیده و عمل
زلزله دو قسم است 1- زلزله زمین 2- زلزله انسانها، زلزله زمین بسم الله الرحمن الرحیم «اذازلزلت الارض زلزلها» زلزله قران… انسانى قرآن مىگوید «و زلزلوا الا شدیدا» انسانها توى جبهه هى شکست مىخوردند یکمرتبه گفتند پس کو قدرت خدا؟ پس کو نصرت خدا؟ پس کو امدادهاى غیبى؟ آیه نازل شد دارید ایمان هایتان، زلزله توى ایمانتان افتاده صبر کنید مىرسد یعنى، «متى نصرالله» متى نصرالله، یعنى کى مىشود، مگر خدا قول نداده که ما را نصرت کند پس «متى نصرالله» کو نصر خدا؟ کو لطف خدا؟ کو رحم خدا؟ که قرآن اینجا مىگوید که «زلزلوا» یعنى انسانها «زلزلوا ازلزالا شدیدا» یعنى مومنین توى آنها زلزله افتاد پس دو تا زلزله داریم زلزله مغزها، زلزله خشتها خوب زلزله… هر یکى اش هم خیلى حرف دارد هر یکى اش هم خیلى حرف دارد اصولا انسان تا مادامى که طبیعى است ایمانش معلوم نمىشود یعنى انسان وقتى درگیر شد با کسى معلوم مىشود چقدر دین دارد شیطان خبر دارید یا نه که 600 هزار سال عبادت مىکرد این کلمه 600 هزارسال مال حضرت على (علیه السلام) توى نهج البلاغه است حضرت على (علیه السلام) توى نهج البلاغه فرمود 600 هزار سال عبادت مىکرد بعد حضرت على (علیه السلام) مىفرماید نمىدانیم این سالها سالهاى دنیایى است یا سالهاى آخرتى چون سال آخرت یک روزش به اندازه 50 هزارسال دنیاست اینها هر چه مىگویم متن وحى است «و ان یوما عنده ربک کالف سنه مما تعبدون» یعنى یک روز قیامت… مثل اینکه مثلا مىگویند دلار کجا مساوى چند است پوند کجا مساوى چند است یک روز آنجا مساوى با 50 هزار سال اینجاست «کالف سنه» هزار سال یک روزش «ان یوما عنده ربک کالف سنه» درست است یک روزش هزار سال است.
تزلزل شیطان با آفرینش انسان
امیرالمومنین (علیه السلام) مىفرماید شیطان خیلى عبادت مىکرد منتهى مىدانید چرا عبادت مىکرد چون رقیب نداشت اما وقتى آدم رقیبش شد گفت من به این سجده کنم؟ خیلىها که نام نویسى مىکنند براى انتخابات روزى که اف… نام نویسى مىکنند آدمهاى حسابى هستند آدمهاى خوبىاند واقعا احساس وظیفه شرعى کرده انتخابات که داغ شد مىبیند که اگر دیر بجنبد سرنگون شده فامیلها مىگویند براى قبیله ما بد است براى شهر ما بد است زشت است باید از هر کس و ناکسى وام بگیریم خودمان را… آن را بکوبیم اینرا… یعنى دیگر وقت انتخابات که مىشود آنجا دیگر… رقیب که پیدا مىشود دیگر خیلى خطرناک مىشود هابیل و قابیل دو تا برادر بودند با هم رفیق بودند در یک صحنه از یکى قبول شد یکى رأى آورد پهلوى خدا یکى رأى نیاورد یکى اولش قبول شد گفت اه!! من قبول شدم، مىکشمت برادرش هم گفت مىخواهى بکشى بکش «لان بسط یدک… لتقتلنى» عربى هایى که مىخوانم قرآن است اگر تو هم من را بکشى «ما انا بباسط یدى لاقتلک» من تو را نمىکشم چى مىخواهم بگویم؟ مىخواهم بگویم انسان تا رقیب ندارد تا مشکل ندارد مومن است یعنى توى زمین صاف… توى سرازیرى همه سرعت شان خوب است یعنى توى سرازیرى هر بشکه ى بىام و است بنز است پژو است اما توى گردنه معلوم مىشود کى بشکه است کى ماشین است گاهى وقتها بنده دین دارم براى اینکه توى تلویزیونم بگذار تلویزیون را از من بگیرند ماشین را از من بگیرند هر چه به من دادند از من بگیرند بعد ببینیم ما دین داریم یا… ما خیلى باید مواظب باشیم توى قرآن «وذکر» داریم «واسجد» داریم «و اعبد» داریم عبادت کن سجده کن اما هیچ چیز را به اندازه «سبح» نداریم «سبح» 16 تا توى قرآن است آنها دو تا سه تا چهارتا است اما «و ذکر، کبر، واسبحد، و اعبد» اینها کم است اما «سبح» یعنى خدا را منزه بدان این پیداست خدا توى ذهنها آسیبپذیر است هر گفته مواظب خدا باش یکوقت یک چیزى نگویى که مرگ نابهنگام! حالا اگر کسى را من فکر کردم نباید بمیرد حالا عقل من درست است که من بنویسم: بهنگام یا نابهنگام اینست که ما زود مىگوییم که چرا همچین شد چرا همچین شد.
تحلیل های نادرست از حوادث تلخ
در تحلیلها خیلى باید دقت کنیم قرآن در سوره فجر مىفرماید انسانها بد تحلیل مىکنند مىگوید «رب اکرمنى» خدا به ما، ما را گرامى داشت به به قربانت بروم اى خدا جون مخلصتیم همینکه باران نمىآید قحطى مىشود «رب اهلننى» خدا به من اهانت کرده مىگوید چرا مىگویى «اکرمنى، اهاننى» امروز خوب است فردا بد است «کلا» اینطور نیست «کلا بل لا تکرمون الیتیم» به تو دادیم به یتیم ندادى از تو گرفتیم اگر خانهها را بر مىدارند طبق نقشه نمىسازند مهندس اش، شهردارش، صاحبخانه در ساختن کوتاهى مىکند بعد مىگوید اى خدا… اگر روى حوض نرده نمىگذارى بچه ات مىافتد توى حوض خفه مىشود… خلاصه تقصیر خودتان را حالا تقصیر خودتان تقصیر دولت آنجا دولت تقصیر داشته شهردارى تقصیر داشته مردم تقصیر داشتهاند ما تقصیر داشتهایم، به هر حال قرآن مىگوید در تحلیلها… همه با… یعنى مقصر را خدا ندانید خدا یک فرمولهایى دارد بله شما آخرین حرفى که مىتوانى بزنى اینست خدا نمىتوانست حالا گیرم مسائل طبیعى پیش مىآید که نمىدانم شرایط طبیعى و جوى همینطور که باران مىآید همینطور که رعد است و برق است و ماه گرفتگى خورشید گرفتگى زلزله هم از حوادث طبیعى است ما هم قبول داریم که زلزله از حوادث طبیعى است اما خدا نمىتوانست جلوى آن را بگیرد؟ چرا، چرا نگرفت؟ اگر بناست جلو بگیرد خدا صبح تا شام باید جلو بگیرد چون من سر مىزنم تو کله شما خدا نمىتوانست جلو بگیرد؟ سنگ نزدیک پیشانى شما که مىآید سنگ پنبه بشود! یا پیشانى شما همان لحظه چدن بشود خوب چرا خدا مىتوانست سنگ را پنبهاش کند استخوان را چدن کند حالا ما پیاز کاشتیم خدا نمىدانست امسال وضع پیاز بد است این پیاز را زیر زمین سیب زمینى اش کند! حالا ما رفتیم تبریز خدا نمىتوانست بگوید امشب شب تولد امام رضا (علیه السلام) است ما را بگذارد مشهد. حالا ما خمیر شور دادیم به تنور خدا نمىتوانست نان شیرین به ما بدهد اگر اینطور باشد باید تمام ما صبح تا شام غلط بکنیم خدا هم صبح تا شام خطاهاى ما را رفو کند یعنى کارخدا مىشود رفو کردن غلطهاى ما.
مثل آن بچه مىشود یادتان هست یک قصه از آن بچه برایتان گفتم یک بچه توى امتحان جغرافیا گفته بود کوه هیمالیا توى نیشابور است دریاچه ارومیه سبزوار است غلط و غلوط جواب داده بود بعد آمد و گفت اى خدا بیا یک کارى بکن این کوه هیمالیا را بگذار نیشابور این غلط جواب داده بود بعد به خدا مىگفت بیا درستش کن بنا نیست که خداوند صافکار ماشین قراضههاى ما باشد.
امتحان الهی در حوادث و مصائب
دنیا فرمول دارد بنابراین شاید یک جایى حقى را، گفتهاند اینجا پول خرج کن پول نکرده حالا من اینها را توى ذهنم هست نمىتوانم بگویم و نمىخواهم بگویم گرسنگى «نقص من الاموال» ما شما کم مىشود «و الا نفس» جانتان کم مىشود گاهى شما از ترس گرسنگى، کم شدن مال، کم شدن انسانها شما را امتحان مىکنیم «ولنبلونکم بشىء من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات» (بقره-155) (ثمرات) میوه گاهى حوادث به خاطر امتحان است امتحان هم بخاطر این نیست که خدا چیزى یاد بگیرد خدا مىداند کى چکاره است امتحان براى اینست که از ما یک عملى سر بزند تا دنبال عمل به ما پاداش بدهد مثل لحاف دوز وبنا شما مىدانید که این لحاف دوز است و آن بنا اما تا لحافى ندوزد و بنایى نکند شما مزدش نمىدهید خدا مىداند که من و شما چکارهایم اما تا از ما یک عملى سر نزد خدا مزدى به ما نمىدهد پس امتحان خدا براى دانستن نیست شما مىگویى لحاف بدوز براى این نیست که شما بدانى این لحاف مىدوزد یا نه به حضرت عباس (علیه السلام) این لحاف دوز است به ابوالفضل (علیه السلام) این بناست مىدانى منتهى کار به او ارجاع مىدهى تا از خودش یک تلاشى بکند دنبال تلاش مزدش بدهى پس امتحان خدا براى فهمیدن نیست براى اینست که از ما تلاشى سر بزند بعد از تلاش به ما لطفى کند. مردم در مقابل امتحان 4 دسته هستند گروهى جیغ، گروه صبر گروه عاشق افرادى یک جاهایى به یک افرادى گفتهایم آقا اینجا اینقدر خرجش است نداده حالا یک حادثهاى رخ داده چند برابرش را مىدهد مردم بم نبودندها! حکومتىها بودند گفتیم آقاجان اینجا اینقدر خرجش است مال نماز است مال زکات است مال دین است مال قرآن است اینقدر لفتش دادند تا آخرش هم ندادند بعد یکمرتبه ه…!
گاهى وقتها داریم که اگر… مثلا فرض کنید که حدیث داریم که کسانى که نمازشان را مىخوانند و مىدوند که به کارشان برسند خدا به کارشان تاب مىدهد مثلا شما مىگوئید (السلام علیکم و رحمه الله و برکاته) مىدوى مىگوئى چیه؟ مىگوید کار دارم پشت چراغ قرمز مىمانى اینکه مىگویم حدیث داریم از خودم نیست حدیث داریم کسانى که از خدا کم مىگذارند که به دنیایشان برسند خدا به دنیایشان تاب مىدهد کسانى که به مکه نمىروند که به کارشان برسند به اندازه ایام حج خدا به کارشان تاب مىدهد حدیث داریم اینها از خودم نیست.
خیلى باید دقت کنیم وقت هایى که پیش مىآید حساب کنیم چطور اینطور شد مقصر کى بود البته «و لنبلونکم» آزمایش گاهى بلاست گاهى کفاره و گاهى رشد است گاهى تقصیر خودمان است کیفر تقصیر است.
درود و رحمت خداوند بر صابران
حوادث تلخ از چهار منبع بعضى حوادث آزمایش است قرآن مىفرماید «و لنبلونکم بشىء من الخوف و الجوع» (بقره-155) یعنى در مقابل سختىها جیغ مىزنند آیه جیغ «اذا مسه الشر جزوعا» (معارج-20) جزوع جزع مىکنند گروه صبر «و بشر الصابرین» (بقره-155) گروه داوطلب اینست که اصلا مىرود سراغ سختىها اگر دو تا کار به او بدهند کار سخت را قبول مىکند مىگوید آقا کار سخت را به من بدهید اصلا مىرود کربلا که شهید بشود مىرود جبهه که جان فدایى کند عاشق است «و الشاکرین لما اصابهم» در زیارت عاشورا داریم که شکر مىکنند در مقابل سختىها مگر مىشود یک سختى را عدهاى جیغ بزنند عدهاى صبر کنندو عدهاى عاشق باشند؟ بله مثل پیاز، پیاز بچه که روى دندانش مىگذارد جیغ مىزند فلفل بزرگ که مىشود پیاز مىخورد جیغ نمىزند اصلا بزرگتر که شد پول مىدهد و پیاز و فلفل مىخرد سختىها اینطور است گاهى بلاها بخاطر امتحان است.
اگر بازماندگان صبر کنند خدا صلوات مىفرستد ما دو تا صلوات داریم یک صلوات از طرف خداست یک صلوات داریم از طرف پیامبر (صلى الله علیه و آله) است ببینند براى امام جمعه بعضىها را خود امام (رحمهالله علیه) به آنها حکم مىداد بعضىها را رئیس جمهور به استقبالشان مىرود در فرودگاه بعضىها را نه، یک وزیر مىرود بعضىها را معاون اول مىرود سلسله مراتب است آنهایى که در حوادث سخت صبر کردهاند خود خدا به آنها صلوات مىفرستد مىفرماید «و بشر الصابرین الذین اذا اصبتهم مصیبه قالوا انا الله و انا الیه راجعون» (بقره-156) وقتى به آنها مصیبت رسید مىگویند خدایا ما از تو هستیم سختى هم از توست صبر مىکنیم بعد مىگوید «اولئک علیهم صلوات من ربهم» یعنى از طرف خدا «صلوات» خود خدا به اینها صلوات مىفرستد اما اینهایى که نه توى تلخىها آدم خوبى نیستند ولى توى رفاه آدم خوبى هستند اگر ماشین باشد باران نباشد نماز جمعه مىآید کمک مىکند چکى، فلان… توى جبهه خون و اینها نه حرف خون نزن جبهه نمىروم پول مىخواهى مىدهم دارو، درمان، پتو مىدهم ولى جبهه نمىروم. مىفرماید خیلى خوب ببین این هم آدم خوبى است اما نه مثل خوب اول به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىفرماید «خذ من اموالهم صدقه» پتویش را بگیر «و صل علیهم» تو به آنها صلوات بفرست دیگر از صلوات من رب خبرى نیست، به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىفرماید از آنها زکات بگیر و تو به آنها صلوات بفرست.
پس آنهایى که توى آب و آتش خوب هستند خود خدا به آنها صلوات مىفرستد افرادى هم در حدى نیستند که خدا به آنها صلوات بفرستد به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىفرماید تو به آنها صلوات بفرست آخر گاهى وقتها خود آدم مىرود دم در استقبال گاهى به بچهاش مىگوید برو در را باز کن آنجایى که میهمان درجه یک است خود آدم مىرود دم در آنجایى که درجه (2) است به بچهاش مىگوید تو برو در را باز کن تو برو سرکوچه آنهایى که توى سختى خوبند «صلوات من ربهم» از طرف رب. آنهایى که توى رفاه آدم خوبى هستند «صل علیهم» به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) دستور مىدهد تو به آنها صلوات بفرست پس یکسرى سختىها آزمایش است. آزمایش هم براى چیز فهمى نیست آزمایش براى اینست که از مال عمل سر بزند تا بر اساس عمل به ما مزد یا پاداش داده بشود.
برخی حوادث، کفاره گناهان است
بعضى از خطرات کفاره است حدیث داریم بچه که مریض مىشود کفاره لغزشهاى پدر و مادر است حدیث داریم گاهى وقتها انسان یک دورغى مىگوید یکى از مشتریهایش کم مىشود مىگوید ولله بازار کساد است نمىدانم روى چه حسابى مىگوید مىدانى یک مشترى آمد کلاه سرش گذاشتى 5 تا مشترى آمد نگاه کرد به دلش برات نشد که از تو چیزى بخرد. یک کسى نصیحتى مىکند و مىگوید آقاى قرائتى چرا توى تلویزیون مىآیى سلام نمىکنى مىگویم چشم حق با شماست ببخشید سلام علیکم و رحمه الله تا گوش به حرف این آقا مىدهم مردم هم پاى تلویزیون گوش به حرف من مىدهند اما اگر گفتم به شما ربطى ندارد سلام که واجب نیست نمىخواهم سلام کنم من گردن کلفتى مىکنم مردم هم تا پیچ تلویزیون را باز مىکنند… خاموش کن بزن آن کانال ببینیم!!
نقش حوادث در دل کندن از دنیا
قرآن مىگوید «ذاقوا ذاق الله» کج شوى کج ات مىکنم «عدت عدنا» برگشتى من هم بر مىگردم «تنصر الله، ینصرکم» تو خدا را یارى کردى من هم یارى ات مىکنم تواضع کنى بالایت مىبرم تکبر کنى پائینت مىآورم کارهاى خدا بده و بستان است یکسرى کارها هم رشد است حالا براى رشد مثل بزنم اگر شما توى خانه ات به یک بچهاى گل دادى وقتى مىخواهى از او بگیرى مىگیرد چون انسان وقت گرفتن سفت مىگیرد وقت دادن سخت است ولذا قرآن مى گوید «توتى الملک من تشاء» (آل عمران-26) حکومت را مىدهى «من تشاء» هر کسى مىخواهى یک سوال مىکنم شما جواب بدهید ضد دادن چیه؟ گرفتن باید بگوئیم (توتى) مىدهى (تاخذ) مىگیرى عوض اینکه خدا بگوید «توتى الملک من تشاء» و «تاخذ المل…» یعنى مىگیرى گفته و «تنزع» (نزع) یعنى کندن وقتى مىخواهند پوست گوسفند را از گوسفند بگیرند چون چسبیده جیزو ویز مىکند مىگوید وقتى مىدهم راحت مىگیرى وقتى مىخواهى از تو بگیرند جیزو ویز مىکنى. اگر شما یک گلى را دادى به بچه وقتى مىخواهى از او بگیرى مقاومت مىکند و نمىدهد اما اگر زدى روى دستش و گرفتى وقتى گرفتى دومرتبه بگو بگیر دیگر نمىگیرد یعنى عشقش به گل کم مىشود خدا ما را اینطور کرده دنیا را به ما مىدهد بعد از ما مىگیرد حالمان گرفته مىشود دفعه دوم که به ما مىدهد مىگوئیم نمىخواهیم یعنى براى اینکه دل ما از مادیات کنده بشود خدا هى مىدهد و مىگیرد که آدم به دنیا نچسبد اگر خانم شما و بچه شما و شریک شما همیشه بگوید قربانت بروم اصلا آدم گیر مىکند اما تو هم مردى؟! این هم زندگیه؟! اگر نامهربانى هایى همسر از همسر دید انسان از هم… یک خورده دلش کنده مىشود آدم دستش را از توى دست مردم… مىگویند با یک دست 2 هنداونه نمىشود برداشت ببینید آقا یک کسى به شما مىرسد مىگوید دست بده وقتى با ایشان دست دادى وقتى مىخواهى با کس دیگرى دست بدهى باید دست از دست این بردارى تا دستى باشد که با دیگرى… ما وقتى به خدا دست مىدهیم که دستمان را از توى مادیات برداریم تا دستمان توى دست مادیات است نمىتوانیم با خدا دست بدهیم باید دل مان از این مادیات بهم بزند وزیر توى مجلس مىنشیند براى گرفتن راى اعتماد فردا وزیر را استیضاح مىکنند چنان خدا حال این وزیر را مىگیرد که دیگر فردا مىگویند مىخواهى وزیر بشوى مىگوید ولله حضرت عباسى تو را به خدا من را ول کنید کسى دیگر هست یعنى خدا مىخواهد رشد بدهد این رشد است چون خدا مىخواهد به تو رشد بدهد مىخواهد تو را بند به گل بند به گل بند به پفک نمکى بند به شکلات بند به زنده باد… اصلا بند به این چیزها نباشى تا برسى به امام حسین (علیه السلام) روى دوش پیغمبر (صلى الله علیه و آله) بگویى راضىام به رضاى تو زیر سم اسب هم که رفتى بگویى راضى ام… یعنى روى دوش پیغمبر (صلى الله علیه و آله) و زیر سم اسب در تو زلزله روحى بوجود نیاورد حوادث اینطورى است این زلزله بم و همه دادنها و گرفتنها گاهى وقتها یک کسى مىآید همه عزتش مىگیرند این ذره ذره باید به یک جایى برسد… و لذا داریم خدا گاهى آدم را مریض مىکند تا تنظیم باد بشود فقیر مىکند، اصلا همه حرفهایت یادت مىرود امام خمینى (رحمه الله علیه) فرمود یکبار خدا حافظه را از من گرفت اسم خودم هم یادم رفت هرچه فکر کردم اه! اصلا یادم رفت اسم من روح الله است چرا؟ براى اینکه خدا مىخواهد امام (رحمه الله علیه) را تربیت کند یکمرتبه همه داده هایش را مىگیرد خالى مىشود بعد ه ه… دستش را که از توى دست علم اش برداشت دستش را مىگذارد توى دست خدا، خدا هم دستش را مىگیرد. من حتما… تا مىگوید من حتما هیچى. باید براى ما حوادث تلخ بیاید نامهربانى از طبیعت از خلق از همسر از دوست عزلها نصبها یکبار راى مىآوریم یکبار راى نمىآوریم یکبار راى اول مىشویم یکبار راى آخر هم نمىشویم هى مىدهند و هى مىگیرند تا دیگر دادن و گرفتن براى ما عادى بشود براى اینکه خدا مىخواهد به ما رشد بدهد پس حوادث تلخ 4 تا تحلیل دارد گاهى خدا آزمایش مىکند گاهى یک اشتباهى کردهایم، حوادث تلخ کفاره اشتباهمان است گاهى خدا مىخواهد ما را رشد بدهد و گاهى جز فداى کل مىشود رگ پا را قطع مىکنند براى اینکه به قلب وصل کنند یک حادثهاى براى یک منطقهاى رخ مىدهد اصلا کل سیاست گذارى شهرسازى و شهرک سازى در ایران عوض مىشود. چون ژاپن خیلى زلزله خیز است الان ژاپن دیگر زلزله با آن کارى ندارد یک جادهاى دو سه تصادف مىکند بعد جاده را اتوبان مىکنند گاهى حوادث تلخ یک جرقه است و این جرقه تبدیل به یک جریان علمى مىشود براى یک برنامه ریزى کلان مىشود.
زلزله بزرگ زمین به هنگام برپایی قیامت
از همه اینها گذشته این زلزلهها نباید توقف گاه باشد عبورگاه باشد اگر بم درست شد تمام است؟ آقا این زلزله بم عبورگاه است قیامت هم زلزله داریم بم یک گوشه کره زمین بود قرآن مىفرماید «اذا زلزلت الارض» کل زمین زلزله مىشود در بم درخت هایش بود در قیامت زلزلهاى مىشود که کوه کنده مىشود «سیرت الجبال» کوهها به هم مىخورد اگر یک زلزله اینقدر تلخ است و ما این همه تلاش کردیم براى حمایت از زلزلهها یک خورده هم تلاش کنیم براى زلزله قیامت قرآن مىفرماید «اتقوا ربکم» تقوا داشته باشید «ان زلزله الساعه شىء عظیم» زلزله قیامت خیلى خطرناک است پاشو دو رکعت نماز بخوان ما باید از غفلت بیرون بیائیم هر شب که مىخوابیدیم خیال مىکردیم که باید بخوابیم سقفها هم باید باشد 4 تا سقف که پائین مىآید مىگوئیم عجب! هر نفسى که مىکشیم همینکه نگه داشتهاى…
قرآن مىگوید فکر نکن کرات باید باشد «أ امنتم» آیا خیالت راحت است خوابیدهاى ممکن است کرات آسمانى روى تو پائین بیفتد یعنى سنگ هایش پائین بیفتد «أ امنتم من فى الارض، أ امنتم من فى السماء» یعنى فکر نکن که آب باید شیرین باشد «لو نشاء جعلناه اجاجا» (واقعه-70) بخواهیم آب را تلخ مىکنیم فکر نکن در بهار درختها باید سبز باشد «لو نشاء جعلناه حطاما» (واقعه-65) بخواهیم درختها را خشک نگه مىداریم یعنى هر شب که مىخوابى بگویى خدایا شکر دیشب را خوابیدیم این سقف هم امشب پائین نیامد الحمدلله یعنى غفلتها تذکر مىشود بى تجربهها تجربه مىشود شهرکهاى الکى ساختن تبدیل به ساختمان فنى مىشود. مسئولینى که براى یک جاهایى یک میلیارد ندادند براى دین حالا براى دنیا مىدهند نهادهاى مختلف در مدیریت بحران متحد مىشود یکمرتبه همه دنیا بسیج مىشود روى یک مسئله یعنى رشد عاطفى رشد علمى رشد تجربى غفلت زدایى یاد قیامت کمک به همنوع جبران خسارتها اینها یکسرى مسائلى است که اینها همهاش توى قوطى رشد است پس حوادث تلخ به سه دلیل است 1- آزمایش 2- کفاره 3- این حوادث تلخ ابزار رشد است.
آخرین جمله شما به زندههاى بم کمک کردید چه اشکالى دارد شب جمعهاى که مىخوابیم دو رکعت نمازى هم یک شبانه روز نماز بخوانیم هدیه معنوى هم بکنیم هدیه فقط هدیه مادى نیست پول و دلار و پتو لازم است و واجب دستتان درد نکند انصافا شریفترین مردم روى کره زمین مردم ایران هستند به خدا قسم.
در دعاها یادشان باشیم فراموششان نکنیم اینطور نباشد که از هفته و چلهاش گذشت ما غفلت کنیم خودمان هم هر شب که مىخوابیم احساس کنیم که خدایا یک ذخیرهاى… از این درس بگیریم آقایانى که در نماز کاهلند افرادى که در نماز کاهلند افرادى که راجع به خمس کاهلند افرادى که بیت المال را این کاره کردند بالاخره شاید فردا نبودیم شاید روز آخر ما باشد ممکن است هفته آخر یا سال آخر ما باشد یک خورده جلوى ظلمها، تجاوزها، خلافها، کلاهبرداریها، توطئهها را بگیریم. کسى نبود که پاى تلویزیون گریه نکند همه گریه کردند همه سوختند همه حمایت کردند دستشان درد نکند اما این زلزلهها باید عبورگاه باشد عبور کنیم از این زلزله بم به زلزله شهر خودمان عبور کنیم از زلزله دنیا به زلزله آخرت عبور کنیم از کمک مادى به کمک معنوى عبور کنیم از کج اندیشى و بى تجربه خانه ساختن به خانههاى علمى و فنى و استاندارد ساختن یعنى باید این زلزلهها توقف گاه نباشد عبورگاه باشد عبور عاطفى، معنوى، علمى، اخلاقى، تجربى.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد (صلى الله علیه و آله) همه عزیزانى که در بم از دنیا رفتند و منطقه بم همه را با محمد و آل محمد (صلى الله علیه و آله) محشور بفرما (الهى آمین).
به همه مریض هایشان شفاى عاجل مرحمت بفرما (الهى آمین).
عزیزانى که کمک کردند دولت و ملت خدایا همه را چندین برابر اجر مرحمت بفرما (الهى آمین).
خدایا هم مناطق ما را از بلاهاى زمینى و آسمانى حفظ بفرما (الهى آمین).
خدایا ما را در مقابل هر حادثهاى از صابرین قرار بده (الهى آمین).
این زلزله را باعث جهش و رشد معنوى و مادى و علمى و تجربى ما قرار بده (الهى آمین).
«و السلام علیکم و رحمه الله»