حکمت در قرآن(2)
2- برنامه ریزی برای اوقات شبانه روز
3- فرزند، نعمت الهی است
4- سقط جنین، ارمغان جاهلیت مدرن
5- رسیدگی به یتیمان و سرپرستی اموال آنان
6- انصاف و عدالت در برخورد با دیگران
7- تدبیر انسان برای رزق و تقدیر الهی
موضوع: حکمت در قرآن(2)
تاریخ پخش: 26/04/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
چند شبی راجع به کمک به مردم، شیوه کمک، چه بدهیم، چگونه بدهیم، صحبتهایی شد. به آیهای رسیدیم که بین آیات کمک رسانی به مردم، میگوید: «وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً» (بقره/269) دوباره بحث کمک به مردم را مطرح میکنیم. بحث این است که حدود سی آیه تقریباً میگوید: کمک کنید. بین این سی تا یک مرتبه میگوید: حکمت بهتر است. حال اینکه اینجا بحث حکمت نبود. این آیه این وسط چه میکند، مطالبی را ما گفتیم.
1- وعده های الهی درباره انفاق به دیگران
یکی این است که قرآن میگوید: وقتی میخواهید پول خرج کنید، خدا میگوید: بده، جای آن پر میشود. «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ» (سبأ/39) «فَهُوَ یُخْلِفُه» یعنی خدا خلیفه است. خلیفه یعنی جانشین. بده جای آن پر میشود. جانشینش میآید. مثل شیر به بچه بدهی، دوباره سینهات پر از شیر میشود. آجر را به سقف برسان، آن کارگر یک آجر دیگر بالا میاندازد. این آجر را اگر نگه داری، او هم نگه میدارد. اگر کار گذاشتی یکی دیگر به تو میدهد. ظرفهای میوه را جلوی شما میآورند، اگر برای خودت برداشتی، آن کسی هم که ظرف دستش است، رد میشود. اما اگر هی برداشتی و به این و آن دادی، تا مادامی که به این و آن بدهی، ظرف میوه را جلویت نگه میدارد. ولی اگر یکی برای خودت برداشتی، میگوید: این شکمو است، به دیگران بدهم. اگر به مردم دادی، ظرف میوه مقابلت میایستد، اگر برای خودت برداشتی، برداشتی. «فَهُوَ یُخْلِفُه» یک وعده این است که بدهید جایش پر میشود. این «وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ» است. یکی هم «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» است. شیطان میگوید: نه، پیری داری. بیماری داری. فقر داری. بچههایت هنوز عروس و داماد نشدند، هی مچ تو را میگیرد و تو را میترساند. حالا برای اینکه آدم بفهمد کدام الهام خدایی است یا غیر خدایی حکمت میخواهد. این قصه در سوره بقره است. داشتم قرآن میخواندم، دیدم که قرآن راجع به حکمت ده، دوازده دستور داده است. آخر دستورها هم گفته «ذلِکَ مِمَّا أَوْحى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَه» (اسراء/39) میگوید: حکمت این چیزهایی است که گفتیم.
در سوره بقره میگوید: حکمت خیر زیاد است. مال خیر کم است. در سوره اسراء میگوید: حکمت این چیزهاست. چند موردش را جلسه قبل گفتیم، حالا باقی آن را میگوییم. میفرماید: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» (اسراء/29) این را به مناسبتی در جلسات قبل گفتیم. قرآن دستور میدهد، میخواهی خرج کنی هرچه داری اینجا خرج نکن.
مرحوم ابوی من این حدیث را نقل میکرد. بازاری بود ولی حدیث بلد بود. بعد من حدیثش را با چشمهایم دیدم. داریم که اگر سرمایهدار هستید، همه سرمایههایتان را یکجا خرج نکنید. اگر هرچه پول داری سکه بخری، سکه ارزان شود، شما سکته میکنی. اگر هرچه پول داری مزرعه درست کنی، قنات خشک شود خودت خشک میشوی. اگر هرچه پول داری قالی بخری، با یک کبریت سرمایهات نیست میشود. حدیث داریم سرمایههایتان را در چند رشته خرج کنید. مثل اینکه مثلاً اگر یک کلیه از کار افتاد، کلیه دیگر کار کند. هواپیمای چهار موتوره یک موتورش خاموش شود، یکی دیگر هست. در سفر همه پولهایت را در یک کیسه نگذار. اگر یک جیبت را زدند، یک خرده برایت بماند. هرچه داری وقف این میکنی که فوتبالیست شوی؟ یعنی دیگر هیچ کمالی نیست. هرچه پول داری صرف شطرنج میکنی. یعنی هیچ کمال دیگری نیست. انسانها نباید هرچه دارند خرج یک چیزی کنند.
2- برنامه ریزی برای اوقات شبانه روز
عباداتتان را تقسیم کنید. یک ساعاتی را برای لذت بگذارید. امام رضا فرمود: در زندگیتان «و ساعه للذه» ساعتی را برای لذت حلال بگذارید. بعد فرمود: اگر در کارهایت لذت حلال بود، باقی کارهایت را هم میرسی. اما اگر لذت را کنار گذاشتی قفل میشوی.
یک روز یک نفر به امام صادق گفت: چه عجب در مزرعه آمدی. فرمود: «للنزهه» (وسایلالشیعه/ج15/ص348) آمدم تفریح کنم. خدا آیت الله العظمی گلپایگانی را رحمت کند. طلبه جوانی بودم، رفتم گفتم: من یک مدت است قم درس خواندم، میخواهم بروم اصفهان بگردم. شما اجازه میدهی من از سهم امام گردش بروم؟ یک نگاهی به من کرد و گفت: چند وقت است قم هستی؟ در این مدت هیچ تفریحی نرفتی؟ گفتم: نه! گفت: برو اصفهان بگرد. چون اگر آدم رفت دو روز گشت، برمیگردد بهتر درس میخواند.
اگر داری دعا میخوانی، خسته شدی، یکی از کارهایی که مردم اذیت میشوند، بعضی مسجدها یک قرآنهای سنگینی دارند، این قرآن را سر میگیرند، وسط «بک یا الله» روضه میخوانند. این قرآن یک کیلو، دو کیلو، سنگین است. برای موسی بن جعفر یک روضه میخواند، برای امام رضا یک روضه، این خوابش میرود اینطور میشود، دوباره میخواند، دوباره این خوابش میرود. یعنی زجرکش میکنیم. این چیزی که در کتابها نوشته است، رسم «بک یا الله» این است که ده مرتبه بگوییم. ده مرتبه «بمحمد»، ده مرتبه «بعلی»، (صلوات حضار) همینطور تا آخر. روضه یا قبلش باشد، یا بعدش باشد. چیزی از خودمان اضافه نکنیم. ممکن است کسی بخواهد قرآن سر بگیرد، برای روضه برود. گروگان نگیریم. من این را خیلی گفتم.
یک چیزی بگویم استدلالی است. اگر بنده پشت سر آقایی نماز خواندم. رکعت دوم اسلام به من اجازه داد قصد فرادی کنم. یعنی برای خودم بخوانم. اسلام در نماز هم شما را آزاد گذاشته است. گفته: رکعت اول خواندی؟ رکعت دوم نمیخواهی بخوانی قصد فرادی کن. وقتی در نماز به من آزادی داده است، ما چرا بین دو نماز گروگان بگیریم؟ دو نماز را به هم بچسبانید، بعد از نماز صحبت کنید. میگوید: آخر فرار میکنند، خوب فرار کنند. بنا نیست ما مردم را گروگان بگیریم.
یکی از کارهای غلطی که دیروز هم من مشهد رفتم و یک مسجد دیدم، دیدم سه چهارم مسجد را به برادرها دادند و یک چهارم را به خانمها دادند. خانم را هم طبقه بالا میفرستند. خانمها ویار دارند، مردها ویار ندارند. خانمها حاملگی دارند، مردها حاملگی ندارند. خانمها بچه در بغل دارند، مردها ندارند. درد پا در خانمها بیشتر از برادرها است. چرا زنها را طبقه بالا میفرستیم؟ این یکی از بیعدالتیهایی است که در مسجدها میشود. ما باید این اسلامی که داریم به هم بزنیم و یک اسلام دیگر درست کنیم. مثل خانههای کلنگی که خراب میکنند از روی نقشه مهندسی میسازند. سحرخوانی را هیچ مرجعی اجازه نمیدهد، قبل از اذان شما مردم را از خواب بیدار کنید. از همه مراجع بپرسید. اذان خوش صدا! خادم مسجد آدمهای عزیز باشند. الآن خادمهای امام رضا، همینها که پالتوی سیاه میپوشند. بعضیهایشان وکیل و وزیر هستند. شخصیتهای مملکت هستند، شما آنها را نمیشناسید. خادم آدمهای سرشناس هستند، نه یک آدم فقیر، پیر سیگاری مریض که از درد لاعلاجی آمده خادم مسجد شده است. در خادمهای مسجد باید کسی مثل مریم باشد. در هیأت امنا یک نسل نو باید باشد. خدا به ابراهیم صد ساله و پسر سیزده ساله میگوید: «طَهِّرا بَیْتِی» (بقره/125) با هم مسجدالحرام را تطهیر کنید. مهندسی قرآنی اینطور است.
منزل یکی از مراجع رفتم، اینها تکراری است، قبلاً گفتم. چون چوب سفت یکبار نمیشکند، باید سی بار زد، تا بشکند. منزل یکی از مراجع بزرگوار رفتم، مرحوم شد. گفت: دیشب تا صبح سوختم برای اینکه بلندگوی مسجد هی گفت: الغوث الغوث، من هم بال بال میزدم. رویم نمیشد بگویم: بابا من مریض هستم، میآییم روی زمین مینشینیم، بعد که بلند میشویم، سجادهمان را تکان میدهیم، خاکها در حلق دیگران میرود. حدیث داریم وقت سجده فوت به جای سجده نکن. خاکش در حلق دیگران میرود. کسی را از خواب بیدار نکنید.
3- فرزند، نعمت الهی است
حکمت چیست؟ برنامههای الهی حکمت است. برای غیر خدا کار نکن. یکی از برنامههای خدا این است که «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ» (اسراء/31) بچههایتان را نکشید. قبلاً میگفتند:به خیلی از جوانها وقتی میگویید: داماد شو، میگویند: خرجی از کجا، این میدانید یعنی چه؟ داماد که میگوید: خرجی از کجا؟ یعنی اگر یکی باشم خدا قدرت دارد. ازدواج کنم دیگر خدا قدرت ندارد. روحش این است که من ایمان به قدرت خدا ندارم. خدایی که به تو روزی میدهد، به زنت هم روزی میدهد. اصلاً با ازدواج جای دختر عوض میشود. روزیاش که قطع نمیشود. از بچهدار شدن جلوگیری میکنند. شرک است، از بچهدار شدن نباید جلوگیری کرد. خیلی از اساتید دانشگاه چند بار نزد من آمدند، ده، دوازده سال پیش بود، که این را یک شب جمعه در تلویزیون بگویم: اولاد کمتر، زندگی بهتر! گفتم: این طرح اسلامی نیست. قرآن راجع به اولاد زیاد چه میگوید؟ «وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ» (اعراف/86) کم بودید، زیادتان کردم. «فَکَثَّرَکُمْ» آمار شما کم بود، زیادتان کردم. پس پیداست جمعیت زیاد نعمت است.
یک دعا داریم امام گله میکند، میگویید: خدایا آه از این بلا، از این بلا، یکی از بلاها هم این است، «وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا» (بحارالانوار/ج30/ص14) عدد ما کم است. «تَنَاکَحُوا تَنَاسَلُوا» (مستدرک/ج14/ص153) هرچه بچه بیشتر باشد… آقا نمیرسیم تربیتش کنیم. دروغ است. دلیل نداریم که هرکس اولادش کمتر است، به تربیتش میرسد. آدم داریم ده تا بچه دارد، مثل گل. آدم داریم ده تا بچه دارد مثل گرگ! هیچ استاد دانشگاهی جرأت نمیکند یک آماری به ما بدهد که بگوید: آمار گرفتیم کسانی که بچهشان کمتر است، تربیت بچهشان بهتر است. خانم داریم برای پنجاه نفر غذا میپزد. از بس خوشمزه است، آدم انگشت هایش را هم میخورد. آدم هم هست برای دو تا غذا یک شب میسوزاند و یک شب کوفته میکند. دلیل نداریم که اگر قابلمه کوچک بود، آدم بهتر میپزد. این مربوط به عرضه است. عرضه داشته باشی، ده تا بچه را هم خوب تربیت میکنی. بی عرضه باشی، دو تا هم گرگ میشوند. «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ» حکمت این است که اولاد خودتان را از ترس خرجی نکشید. «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُم» (اسراء/31) من اول به بچهها رزق میدهم، از صدقه سر بچهها به تو هم رزق میدهم. اول میگوید: «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ» بعد میگوید: «وَ إِیَّاکُم». بچههایتان را از ترس خرجی نکشید و سقط نکنید.
یک مسأله بگویم تا آخر عمر یادتان نرود. بیست، چهل، شصت، هشتاد، صد! اگر نطفه را با قرص و آمپول و سقط پایین کشید، بیست مثقال طلا جریمهاش است. اگر نطفه خون بسته شد و پایین کشید، چهل میشود. اگر خون بسته گوشت شده بود، پایین کشید، شصت تا. اگر در گوشت استخوان بود، هشتاد تا. اگر روی استخوان پوست بود، صد تا. اگر این روح داشت و بچه نفس داشت و سقط کردی، یک مرتبه از صد تا هزار مثقال میرود. بیست، چهل، شصت، هشتاد، صد. نطفه، علقه، مضغه، لحم، «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْما» (مؤمنون/14) بچههایتان را از ترس خرجی نکشید.
4- سقط جنین، ارمغان جاهلیت مدرن
در قرآن یک آیه داریم، «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى» (احزاب/33) میگوید: ای مردم! جاهلیت اولی را پیش نکشید. جاهلیت اولی یعنی حماقتهای گذشته، امام میگوید: اینکه میگوید: جاهلیه الاولی، پیداست یک جاهلیت دوم هم داریم. اگر شما خانهی من آمدی، گفتم: این اولاد اول من است، یعنی چه؟ یعنی یکی دیگر هم هست. جاهلیت اولی را پیش نکشید. امام باقر میفرماید: معلوم میشود جاهلیت دوم هم هست. جاهلیت اولی دختر را میکشتند. در زمان ما با سقط جنین و کورتاژ هم دختر و هم پسر را میکشند. جاهلیت اولی دختر را زنده زیر خاک میکردند. الآن سقط که میکنند در چاه مستراح میاندازند. در جاهلیت اولی یکی یکی با شمشیر میکشتند، حالا با بمباران صد تا صد تا میکشند. ابزار تمدن بیشتر شده است، انسان بهتر نشده است. ما الآن مشکلمان روی کره زمین انسانیت است. از کشورهای پیشرفته آمریکا است. جنایتش در افغانستان، در پاکستان، در بحرین، مصر، اسرائیل، هرجا میروی… یک چیز زشتی است چند بار گفتم، یکبار دیگر هم میخواهم بگویم. هر کشوری دانشگاهش بیشتر است آمار جنایتش هم بیشتر است. این یعنی چه؟ یعنی علم انسان را نجات نمیدهد، دین آدم را نجات میدهد. حقوق بشر آمریکا را ببینید. حقوق بشر امام را هم ببینید! جناب آقای ناصری امام جمعه محترم یزد، میگفت: امام آمد در یک سالن نماز بخواند، پشت در نگاه به کفشها کرد و برگشت. گفتیم: آقا بفرمایید نماز. مردم در سالن منتظر هستند. گفت: آخر این همه کفش است. من پایم را روی کفشها بگذارم!؟ تصرف در مال مردم نمیکنم. بگویید: نمازشان را فرادی بخوانند. گفتیم: آقا من کفشها را کنار میزنم، بفرمایید. گفت: کفشها را کنار میریزی، برگردند باید همه دنبال لنگه کفششان بگردند. وقت مردم تلف میشود. بگویید: فرادی بخوانند. این حقوق بشر را از این مرد خدا ببینید، این حقوق بشر را هم از آمریکا ببینید. هنوز سر نژاد سیاه و سفید دعوا است. حکمت چیست؟ بچهدار شوید. حکمت چیست؟ سقط نکنید. بعد میفرماید: «إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً» (اسراء/31) بچه کشتن خطای بزرگی است. بعد میفرماید: «وَ لَا تَقْرَبُواْ الزِّنىَ إِنَّهُ کاَنَ فَاحِشَهً وَ سَاءَ سَبِیلًا» (اسراء/32) مسألهی زنا را میگوید. بعد آدمکشی را میگوید. زنا ممنوع! آدمکشی ممنوع! «فَلَا یُسْرِف فىِّ الْقَتْلِ» (اسراء/33) یک خاطره برایتان بگویم.
یک جایی چند جوان داشتند تفسیر میگفتند. گفتم: تفسیر یک کار مهمی است. طلبه اگر زیر پانزده سال درس خوانده باشد، نمیتواند تفسیر بگوید. حداقل باید ده سال درس خوانده باشد. ولو شما بچههای خوبی هستید و دانشجو هم هستید. گفت: ما فوق لیسانس عرب هم داریم. گفتم: به خدا با این اطلاعات عربی، نمیتوانید تفسیر بگویید. من دیدم قبول نمیکنند، این آیه را خواندم. گفتم: «فَلَا یُسْرِف فى الْقَتْلِ» در کشتن اسراف نکن. پس یعنی میشود یک نفر را ترور کرد؟ قرآن نگفته: نکش. گفته: در آدمکشی اسراف نکن. پس یکی دو مورد طوری نیست. طبق ادبیات عرب شما «فَلَا یُسْرِف فى الْقَتْلِ» را برای ما معنا کن. در آدمکشی اسراف نکند. بعد یکی دو تا جایز است؟ یک خرده فکر کرد، گفتم: والله، طبق ادبیات عرب این را معنی کن. گفت: معنایش چیست؟ گفتم: این قصه دارد. چشم من در جای خودش میبیند. شما با چاقو چشم مرا دربیاوری، در نعلبکی بگذاری، نمیبیند. چشم میبیند به شرطی که بند به مویرگها و رگ موها باشد. اگر با چاقو درآوردی… باید دید تاریخ این آیه چیست؟ چه زمانی، چه مکانی، در چه شرایطی، چه میخواسته بگوید. وگرنه اگر آیه را قیچی کنی و وسط دیوار بنویسی که معنایش چیز دیگری میشود. اگر یک خال از بغل لب عروس دربیاید، کلی لب عروس خوشگل میشود. همین خال اگر روی دماغ عروس دربیاید، خواستگارانش کم میشوند. و حال آنکه خال، خال است و ترکیبات شیمیاییاش هم یکی است. از کجا درآمده است؟ از کنار لب، یا از روی دماغش؟ یک آیه در چه زمانی، در چه مکانی و در چه شرایطی است؟ گفتم: ماجرا این است. قبیله (الف و ب) با هم درگیر شدند. یکی دیگری را کشت. آنها گفتند: حالا که تو یکی از ما را کشتی، ما دو نفر از شما را میکشیم. حضرت فرمود: اسراف نکن. یعنی در قصاص اسراف نکن، نه در اصل آدمکشی. یکی به یکی! دیگر چه؟
5- رسیدگی به یتیمان و سرپرستی اموال آنان
«وَ لَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ حَتىَ یَبْلُغَ أَشُدَّهُ» (اسراء/34) به مال یتیم نزدیک نشوید. قرآن میگوید: مال یتیم مثل خوردن آتش است. معنایش چیست؟ یعنی اگر خانه یتیم رفتیم چای نخوریم؟ اینکه میگوید: مال یتیم را نخور، یعنی بخور، بخور راه نیانداز. خانه یتیم برو، احوالپرسی کن، چای و شربت و میوه آورد، بخور. منتهی بعد هم دعوتش کن، یک خرده از آنچه خوردی، بهتر و بیشتر به او بده بخورد. وگرنه بنده خانه یتیم بروم، بگویم: این مال یتیم است، نمیخورم. آقا چای! نه معذورم نمیخورم. آب، نه. این به خیال خودش تقوا دارد. این بچه یتیم میگوید: ببین، من یتیم شدم، دیگر مردم چای من هم نمیخورند. خوب این بدتر است.
به آیت الله العظمی گلپایگانی گفتم: آقا، غیبت طرف را میکنیم، به او بگوییم؟ گفت: نه، بدتر میَشود. شما بگویی: غیبت تو را کردم. میگوید: چه گفتی؟ برای چه گفتی؟ چرا آبروی مرا ریختی؟ بیشتر او را زجر میدهی. غیبت کردی، بگو: خدا، من غیبت فلانی را کردم. او را ببخش. من هم ببخش! هم او را ببخش و هم مرا ببخش. استغفار کن. وقتی به او میگویی غیبت تو را کردم، این بدتر اذیت میشود. ما گاهی وقتها فکر میکنیم، مال یتیم را نخوریم، یعنی خانهاش نرویم و روابط را قطع کنیم. این بیشتر زجر میکشد. مال یتیم را نخور، یعنی به قصد اینکه یتیم است برویم بخوریم. ولی میرویم همان که خوردیم، بهترش را پس میدهیم.
حدیث داریم امام معصوم فرمود: یکی از مصادیق یتیم ما هستیم. کسی که خمس و سهم امام ندهد، او هم مال یتیم خورده است.
«وَ أَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کاَنَ مَسُْولا» (اسراء/34) قول دادید، عمل کنید. به خانمت قول دادی، به بچهات قول دادی. به شریک، شاگرد، مشتری، به هرکس قول دادید، عمل کنید. حتی اگر به یهودی قول دادید، به قولت عمل کن. «وَ أَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کاَنَ مَسُْولا»
6- انصاف و عدالت در برخورد با دیگران
«وَ أَوْفُواْ الْکَیْلَ إِذَا کلِْتُمْ وَ زِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ» (اسراء/35) کم فروشی نکنید. کم فروشی برای مغازه نیست. بنده آخوند هم که روی منبر یک مبلغی میگیرم، صحبت میکنم، باید به مقدار پولی که میگیرم چیز یاد مردم بدهم. اگر چیزی یاد مردم ندهم، کم فروشی کردم. معلم سر کلاس، استاد دانشگاه، این کم فروشی، قرآن نگفته: «لا تبخسوا الناس اموالهم»، میگوید: «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُم» (اعراف/85) یعنی از زمان کم نکنید. از مکان کم نکنید. از ظرف کم نکنید. هرچه حق مردم است، کم نگذارید.
«وَ أَوْفُواْ الْکَیْلَ» در داد و ستد لقمه حرام نخورید. خیلی مسأله لقمه حرام و حلال مهم است. حدیث داریم هرکس میخواهد دعایش مستجاب شود، لقمهاش را حلال کند. گاهی یک بچه را میآورند، میگویند: آقای قرائتی یک دعایی به این بکن. میگویم: من دعا میخوانم. دعای من مستجاب نیست. من هم مثل باقی هستم. اما اگر میخواهی بچهات خوب تربیت شود، سعی کن لقمه حلال به او بدهی. حلال و حرام را یاد زن و شوهرها و بچهها بدهید. این حلال است یا حرام است؟ حدیث داریم رزق هرکسی از حلال اندازهگیری شده است. کسانی که به حرام میپرند، خدا از حلالش کم میگذارد. رزق بنده در مدت هفتاد سال 822 کیلو شکر است. گاهی میگویم: کسی نیست، دوربین هم نیست، هیچکس نمیفهمد. تند تند دو سه تا باقلوا میخورم. مثلاً زرنگی میکنم. میگویند: آقا شما قندتان بالا رفته، اینقدر قند نخورید. چرا؟ چون میخواستم بیش از سهمم بخورم. این پا چقدر باید راه برود؟ معلوم شده است. این آقا باید چقدر بخندد؟ این آقا باید چقدر گریه کند؟ سهمیه بندی شده است. البته خودمان هم سهم داریم.
7- تدبیر انسان برای رزق و تقدیر الهی
یک نفر پرسید: آقا نفهمیدیم رزق ما دست خداست یا دست خودمان است؟ به او گفتم: تعلیم رانندگی رفتی؟ گقت: بله. گفتم: گاز و ترمز زیر پای مربی است یا زیر پای کسی که آمده رانندگی یاد بگیرد؟ گفت: زیر پای هردو است. یعنی من که رفتم رانندگی یاد بگیرم، گاز و ترمز دارم اما همه کاره نیستم. یک گاز و ترمز هم زیر پای او است. من میتوانم گاز بدهم، ترمز کنم، اما همه کاره نیستی. شما میتوانی یک کارهایی را بکنی. یک کارهایی را نکنی. اما همه کاره نیستی. ممکن است شما بزنی، اما از اداره برق قطع شده باشد. از طرفی ممکن است اداره برق بده، شما کلید را روشن نکنی. پس ممکن است خدا بدهد، شما استفاده نکنی. خدا هوش داده است، درس نمیخوانی. بازو داده، کار نمیکنی. گرسنگی شما به خاطر بیعرضگی و تنبلی است. این را خدا داده است. خدا برق را در خانه آورده است. شما استفاده نمیکنی. بعضی وقتها هم شما زور میزنی اما خدا بیش از این سهم شما قرار نداده است. پس همینطور که گاز و ترمز زیر پای ما هست، زیر پای مربی هم هست، شب قدر یعنی چه؟ یعنی شب قدر خدا مقدر میکند. اما ما هم سهم داریم. اگر عذرخواهی کردیم، توبه کردیم، دعا کردیم، با دعا و توبه مثل آدمی که لیوانش را صاف میگیرد. شما اگر لیوانت را صاف گرفتی، شیر میکنند. لیوان را دَمَر کردی، شیر نمیکنند. وقتی ما در خانه خدا میرویم، یعنی خدایا آمدم لیوانم را صاف بگیرم. آمدم ظرفم را بشویم. اگر ظرفم را شستم، خدا شیر میکند. اگر در ظرف کینه باشد. اگر برای شما لیوان آوردند، در این لیوان سوسک بود. پشه و خاک و پر کاه بود. شما شیر و شربت میریزی؟ نه! لیوان کثیف است. قلبی که آلوده است، مشکل دارد، قلبت را پاک کن، خدا شیرش میکند. ظرف را بشوی، خدا شیر میریزد.
هرکس به شما ظلم کرده او را ببخشید. دعای شما میلیاردی باشد. همه کارهای شما میلیاردی باشد. کار زیر میلیارد نکنید. یعنی حتی یک ریال پول که صدقه میدهید، نگو برای سلامتی ماشینم، نگو برای سلامتی ماشینها، کشتیها چه؟ نگو برای سلامتی ماشینها و کشتیها، هواپیما چه؟ هلی کوپتر چه؟ نگو برای آدمها، نهنگ در دریا چه؟ نهنگ هم در اقیانوس به یک کشتی بخورد، زخمی میشود. شما یک ریال هم که میدهی، بگو: دفع بلا از همه موجودات. چون همه موجودات به هم بند هستیم. من در هواپیمای توپولف نشستم. رانندهاش روسی بود. کمونیست بود. برای کمونیست آیت الکرسی میخواندم. گفتند: بابا این منکر خداست، کمونیست است. گفتم: اگر این پایین بیافتد، من هم میافتم. (خنده حضار) سرنوشت ما به هم بند است. همین الآن که شما اینجا نفس میکشید بخاطر نهنگهاست. اگر این نهنگها ماهی مردههای در اقیانوس را نخورند، با این حیوانهای دریایی که میمیرند، آب دریا بد بود میشود. آب دریا بد بو شود، تنفس برای ما مشکل است. این نهنگها ماهیهای مرده را میخورند، محیط زیست دریا را نهنگها دارند. نه معاون رئیس جمهور! نهنگها مدیر زیست را اداره میکنند. بنابراین کارمان میلیاردی باشد. دعایتان برای همه باشد. صدقه برای همه بدهید. هرکس به شما ظلم کرده است، حلالش کنید. در حق دیگران دعا کنیم.
خدایا به آبروی همه آبرومندان درگاهت، همه انبیاء و اوصیاء و به آبروی محمد و آل محمد قسمت میدهیم، هرچه برای خوبانت در شب قدر مقدر میکنی، همه را برای همه ما مقدر بفرما. من از فردا شب تا پنج شب، شبهای قدر تهران هستم. ولی برنامه هست. شبهای قدر عزیزانی اینجا سخنرانی میکنند از من بهتر و بیشتر… بعد از شب قدر اگر عمری و توفیقی باشد، روز 23 تهران میروم و برمیگردم.
خدایا همه دعاها را مستجاب بفرما. در دعا نگویید: خدایا کسانی که در این مسجد نماز خواندهاند را بیامرز. بیانصاف بگو: کسانی که هرجا نماز خواندند، کسانی که در این هیأت سینه زدند، ببخش. بگو: هرکس سینه زده است. تو که نمیخواهی بدهی، خدا میخواهد ببخشد. چرا میگویی: کسانی که در این هیأت، کسانی که در این مسجد، چرا تنگ فکر میکنی؟ میلیاردی فکر کنید؟ خدایا تمام کسانی را که در طول تاریخ از ماه رمضان استفاده کردند. به قرآن و اهل بیت علاقهمند بودند، و امسال ماه رمضان نیستند را ببخش. بعضیها اینطور دعا میکنند، میگویند: خدایا همه آرزومندان را قسمت کن. چرا اینطور دعا میکنید؟ صدها میلیون آرزو ندارند زیارت امام رضا بیایند، اصلاً کافر است و امام رضا را نمیشناسند، شما اینطور دعا کن، بگو: خدایا آرزومندان را قسمت کن، آنهایی هم که آرزو ندارند، چون شناخت ندارند، به آنها هم معرفت عطا کن که بعد از معرفت آنها هم آرزومند… دعا زیر میلیاردی خسارت است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- قرآن، چه چیزی را خیر کثیر نامیده است؟
1) مال و ثروت
2) علم و دانش
3) حکمت و بصیرت
2- آیه 86 سوره اعراف به کدام نعمت اشاره دارد؟
1) کثرت فرزندان
2) تربیت فرزندان
3) محبت به فرزندان
3- قرآن کریم، دوران پیش از اسلام اعراب را چه می نامد؟
1) دوران جنگ و جنایت
2) دوران جاهلیت
3) دوران کفر و لجاجت
4- آیه 35 سوره اسراء از چه کاری نهی می کند؟
1) کم کاری و کم فروشی
2) گران فروشی
3) احتکار
5- آیه 31 سوره اسراء، رزق چه کسی را مقدم شمرده است؟
1) رزق والدین
2) رزق فرزندان
3) رزق یتیمان