امر به معروف در خانواده و جامعه (2)

1- نماز، بزرگ معروف ديني
2- نماز، مرز ايمان و كفر
3- معارف والاي دين در سوره حمد و توحيد
4- مطالعه كتب اسرار نماز متناسب با سنّ و سواد
5- حركت دولت و ملت به سوي اصلاح الگوي مصرف
6- اطاعت از والدين در چارچوب دستورات الهي
7- غرور و خودبرتر بيني، خطر افراد و هيئت‌هاي مذهبي
8- احترام مال مردم، قبل يا بعد از تكليف

موضوع: امر به معروف در خانواده و جامعه (2)

تاريخ پخش:  10/10/88

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

موضوع بحثمان دعوت به خير ، سفارش به معروف، امر به معروف، توصيه، سفارش، تشويق به كار خوب، انتقاد و جلوگيري از كار بد. هركسي در هر شرايطي، چقدر سواد دارد؟ چقدر ظرفيت دارد؟ چقدر قدرت دارد؟ به مقدار قدرتش بايد انجام بدهد. مثل سوزن، سوزن به مقداري كه نخ دارد، بايد بدوزد. يك متر نخ دارد بايد يك متر بدوزد. يك وجب نخ دارد بايد يك وجب بدوزد. مثل كمك! كمك به فقير يك كسي بيشتر دارد بايد بيشتر بدهد. كمتر دارد، كمتر. ما نمي‌توانيم نسبت به جامعه‌ي خودمان بي‌تفاوت باشيم. آدم بي‌تفاوت مرده است. حديث داريم كسي كه امر به معروف و نهي از منكر نكند، خوب و بد نزد او يكسان باشد «فَهُوَ مَيِّت‏» «مَيِّت» يعني چه؟ مرده! منتهي «بَيْنَ الْأَحْيَاءِ» (وسايل‌الشيعه/ج16/ص132) مرده است، منتهي بين زنده‌ها نفس مي‌كشد. يعني مرده‌ي عمودي است. چون ما دو رقم مرده داريم. افقي، آنهايي كه در قبرستان هستند. عمودي، يعني سيخكي راه مي‌رود ولي بي‌خاصيت است. خوب و بد نزد او يكسان است. اگر كسي امر به معروف و نهي از منكر نكند، خوب و بد نزد او يكسان باشد، «فَهُوَ مَيِّتٌ بَيْنَ الْأَحْيَاء» خوب اين يكي از معروف‌هايي بود كه وظيفه‌ي همه‌ي ما هست. ديگر اين عالم و غير عالم ندارد. يك دختر 9 ساله هم وظيفه‌اش است اين كار را بكند. يك بچه‌ي 13ساله هم وظيفه‌اش است اين كار را بكند. يك بچه‌ي 14 ساله وظيفه‌اش است… اين امر به معروف است. مهم‌ترين معروف‌ها نماز است.

1- نماز، بزرگ معروف ديني

ما امسال در اجلاس نماز در افتتاحيه آيت‌الله استادي آمدند، يك بحثي كردند كه براي خود من نو بود. راجع به اهميت نماز. ايشان فرمود: شيعه‌ها حديث فقهي‌شان در دو تا كتاب است. وسايل الشيعه و مستدرك الوسايل، جمعاً حدود شصت هزار حديث در اين دو كتاب است. سني‌ها هم كتابشان كه بيشترين حديث را دارد، البته حديث‌هاي فقهي، نه حديث‌هاي اخلاقي و سياسي و اجتماعي، حديث‌هاي فقهي. كنز العمال است كه آن هم حدود چهل هزار تا، ايشان گفت: مجموعاً حديث‌هاي شيعه و سني صد هزار تا است. حديث‌هاي فقهي‌اش! در اين صد هزار تا ما 50 تا كتاب در فقه داريم. مثلاً كتاب «الطهاره» يك كتاب است. وضو و غسل و تيمّم. كتاب «الصلاة» نماز. كتاب «الصوم» صوم يعني روزه. كتاب «الجهاد» كتاب «الشِركة» كتاب «دِين» بدهكاري. كتاب قصاص، كسي را كشتند بايد در مقابل بكشيم. كتاب ديات، 50 تا كتاب داريم و صد هزار تا حديث. بعد فرمود: كتاب «الصلاة» يعني نماز، 15 هزار تا از اين حديث‌ها براي نماز است.

بسم الله الرحمن الرحيم دارم چه مي‌گويم؟ در دنياي فقه بيشترين حديث‌ها براي نماز است. اين يك مورد. 2- ما وقتي گير مي‌كنيم متوّسل به اهل بيت مي‌شويم. كربلا مي‌رويم. مدينه مي‌رويم. مكه مي‌رويم. مشهد مي‌رويم. سراغ امامزاده‌ها مي‌رويم. توسل پيدا مي‌كنيم. روضه مي‌خوانيم. ما وقتي گير مي كنيم به اهل بيت متوسّل مي‌شويم. اهل بيت وقتي گير مي‌كردند، به نماز متوّسل مي‌شدند. «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» (بقره/45) رواياتي داريم كه پيغمبر وقتي گير مي‌كرد نماز مي‌خواند. اميرالمؤمنين گير مي كرد نماز مي‌خواند. ملاصدرا گير مي‌كرد، در تاريخ داريم نماز مي‌خواند. پس 1- جمعاً حديث‌هاي ما 100 هزار تاست. از اين صد هزار تا براي پنجاه تا كتاب است. يعني پنجاه تا باب و صد هزار تا حديث داريم. ولي سهم نماز از همه بيشتر است. پانزده هزار حديث. اين يكي.

2- همه‌ي ما وقتي گير مي‌كنيم متوسل به اهل بيت مي‌شويم. اهل بيت وقتي گير مي‌كردند، متوسل به نماز مي‌شدند.

2- نماز، مرز ايمان و كفر

3- درباره‌ي اينكه بعضي واجبات را انجام ندهيم چه مي‌شود؟ بعضي وقت‌ها انسان يك پايه را از يكجا بردارد همه‌ي سقف فرو مي‌آيد. «فَقَدْ كَفَرَ» داريم. كسي نماز را عمداً ترك كند، كافر است. نه كافر يعني مثل بت پرست‌ها است. يعني از مرز ايمان خارج است. و اين تعبير، تعبير تندي است. اين هم مسئله‌ي مهمي است كه توبيخ شده است.

به هر حال مسئله‌ي نماز را «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» (طه/132) «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوف‏» (لقمان/17) دو تا «وَ أْمُرْ» در قرآن است. «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوف‏» يعني امر به معروف كن. «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» يعني امر به نماز كن. معلوم مي‌شود بالاترين معروف نماز است. آنوقت شما اگر خواستيد امر به معروف كنيد، بايد اسرار نماز را بلد باشي. چون به پسرعمويت مي‌گويي: نماز بخوان. مي‌گويد: ببين من خودم، خدا را قبول دارم. با خدا حرف‌هايم را مي‌زنم. به تو ربطي ندارد. نماز نمي‌خوانم ولي با خدا حرف مي‌زنم. بگو: ببين، شبانه‌روز چند ساعت است؟ 24 ساعت است. ده دقيقه‌اش را گفتند: آنطور كه من مي‌گويم بگو. بگو: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين‏» (فاتحه/5) وضو بگير. رو به قبله اينطور، ده دقيقه كه نماز مي‌خواني، يك ربعي كه نماز مي‌خواني گفته:اينطور كه من مي‌گويم. باقي چه؟ باقي آن 23 ساعت و 45 دقيقه، آن 23 ساعت و 45 دقيقه هر طور مي‌خواهي با خدا حرف بزن.

مثل پيراهن و شلوار. پيراهن و شلوار واجب است بپوشي. نپوشي پليس تو را مي‌گيرد. بعد مي‌گويد: غير از پيراهن و شلوار باقي لباس‌ها را هرطور دلت مي‌خواهد، مي‌خواهي كت و شلوار بپوش. مي‌خواهي كاپشن بپوش. مي‌خواهي پوستين بپوش. مي‌خواهي عبا بپوش. مي‌خواهي قبا بپوش. مي‌خواهي بوليز بپوش. ژاكت بپوش. يك شلوار، زير شلواري و پيراهن، يك لباس واجب داري. باقي ديگر اختياري است.

3- معارف والاي دين در سوره حمد و توحيد

علاوه بر اينكه كلمات نماز را نمي‌شود چيزي جايش گذاشت. نمي‌شود نماز را… ما كه مي‌گوييم: بسم الله الرحمن الرحيم، به نام خداوند بخشنده‌ي مهربان، خداوند بخشنده‌ي مهربان ترجمه‌ي نماز نيست. ما چون عبارتي نداريم جايش را مي‌گوييم. من يكوقت ديگر هم اين را گفتم. مثلاً مي‌گوييم: وقت طلا است. واقعاً وقت طلا است؟ وقت خيلي مهمتر از طلا است. منتهي چون از طلا بهتر نداريم، مي‌گوييم: وقت طلا است. مي‌گوييم: فلاني مثل خورشيد مي‌درخشد. خوب يعني از خورشيد درخشنده‌تر نداريم؟ مي‌شود از خورشيد خيلي بهتر و درخشنده باشد، منتهي فعلاً ما جز خورشيد چيزي نداريم. صبحانه عسل به او مي‌دهم. حالا يعني بهتر از عسل ممكن نيست؟ ما بهتر از عسل نداريم. ما بهتر از قالي ابريشمي نداريم. بهتر از مزرعه و هواپيماي شخصي نداريم. بهتر از نمي‌دانم چه… ما چون ظرفمان كوچك است مجبوريم بگوييم: بخشنده‌ي مهربان. وگرنه «الرحمن الرحيم» از درد لاعلاجي بخشنده‌ي مهربان مي‌گوييم. مثل اينكه مي‌گوييم: ابالفضل چه كسي است؟ مي‌گويي: ابالفضل آدم خوبي بود. يعني ابالفضل فقط آدم خوبي بود؟ما فعلاً چون عبارت ديگري بهتر از خوب نداريم. مي‌گوييم: امام حسين آدم خوبي است. چون نمي‌دانيم… مثلاً چه چيزي براي امام حسين بگوييم؟ امام را كه نمي‌شود تعريف كرد.

بنابراين كلمات نماز را نمي‌شود ترجمه كرد. اين ترجمه‌هايي كه هست از درد لا علاجي است. ترجمه‌ها كوتاه است. مثل بچه‌ي كوچولو كه به او مي‌گويند: آقاجان! بابا را دوست داري؟ مي‌گويد: بله. مي‌گويم: چند تا؟ مي‌گويد: ده تا! خوب اين بچه مخش مي‌كشد كه اين ده تا بالاترين… يا پيرمردهاي ما وقتي مي‌خواهند شكر كنند، مي‌گويند: اي خدا! صد هزار بار شكر. چون اين بيش از صد هزار تا، يعني آنچه نزد اين مهم است صد هزار تا است. صد هزار تا چيزي نيست. شما يك مشت شن برداري، شن‌هاي ريز، يك مشتش صد هزار تا مي‌شود. وقتي مي گوييم: خدايا صد هزار مرتبه شكر! يعني خدايا يك مشت شن، شكرت. اين براي خدا خيلي كم است. منتهي چون اين پيرمرد يا پيرزن مُخش بيش از صد هزار تا جا نمي‌گيرد، مي‌گوييم: صد هزار تا.

چرا نماز را عربي بخوانيم؟ بايد عربي بخوانيم. همه‌ي خلبان‌هاي دنيا با هر فرودگاه هر كشوري خواسته باشند صحبت كنند، بايد انگليسي باشد. يك زبان مشترك چيز خوبي است. اسلام خواسته همه‌ي مسلمان‌ها در كلماتي با هم مشترك باشند. چرا رو به قبله بايستيم؟ مگر خدا اين طرف است؟ نه. يهودي‌ها اينطرف مي‌ايستند. اگر اين طرف بايستيم جز حزب يهودي‌ها هستيم. مسيحي‌ها اين طرف مي‌ايستند. اگر اين طرف بايستيم جز حزب مسيحي‌ها هستيم. ما بايد مستقل باشيم. اين طرف و آن طرف نه! يا اين طرف، يا اين طرف، اين طرف امتيازاتي دارد. چرا نماز صبح را بلند مي‌خوانيم؟ نماز مغرب را بلند مي‌خوانيم؟ چرا نماز ظهر را يواش مي‌خوانيم؟ امام رضا فرمود: صبح و مغرب چون در تاريك و روشن خوانده مي‌شود، داد بزن. كه بفهمند نماز مي‌خواني. اما روز چون هوا روشن است نياز به داد زدن نيست.

4- مطالعه كتب اسرار نماز متناسب با سنّ و سواد

شما خودتان بايد راجع به نماز يك كتاب اسرار نماز بخوانيد، نه اسرار نماز امام خميني، سنگين است. يك اسرار نماز رقيق بخوانيد. چون گاهي وقت‌ها نوجوان‌ها مي‌روند يك كتاب علمي مطالعه كنند، مثل اينكه يك لحاف كرسي روي بچه بياندازي، خفه مي‌شود. هر كتابي براي همه قابل ارزش نيست. ممكن است يك كتاب را علما بايد بخوانند. يك كتاب را بچه‌هاي 13،16 ساله بايد بخوانند. بهترين امر به معروف شما اين است كه پسرخاله‌ها، پسر عمه‌هاي خودتان، دختر عمه‌ها، دخترخاله‌ها، خودشان را به نماز دعوت كنند. اگر بچه نمازخوان شد خيلي از كارهايش درست مي‌شود. يعني من كه لباس سفيد پوشيدم ديگر خودم روي زمين سياه نمي‌نشينم. من كه عمّامه سر گرفتم، ديگر خودم در خيابان ملّق نمي‌زنم. نمي‌دوم. مي‌گويند: بابا آقايي! يك دانشجو وقتي دانشجو شد، ديگر خيلي از لباس‌ها را نمي پوشد. مي‌گويد: اين در شأن من نيست. خود نماز اين را مي‌سازد. گاهي دو نفر مي‌خواهند شوخي كنند. بعد نگاه مي‌كنند مي‌بينند اينجا مسجد است. مي‌گويند: ببين اينجا نمي‌شود. اينجا مسجد است. آن طرف برويم.يعني خود سر در مسجد، «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» (عنكبوت/45) سر در مسجد مي‌گويد: اينجا نمي‌شود. آن طرف برو. ما اگر خواستيم امر به معروف كنيم، بايد خودمان هم معروف انجام بدهيم.

يكي از علما مي‌گفت: در خانه نماز مي‌خواندم. ديدم بچه‌ي من هم نماز مي‌خواند. با اينكه سر كوچه مسجد بود. به مادرش گفتم: برو به اين پسر بگو كه: سر كوچه مسجد است. چرا در مسجد نماز نمي‌خواني؟ پدر مي‌گويد: چرا نمي‌روي در مسجد نماز بخواني؟ مادر مي‌گفت: رفتم به او گفتم: پدرت مي‌گويد: چرا نمي‌روي در مسجد نماز بخواني؟ پسر گفت: به بابا بگو اگر مسجد خوب است، چرا خودش در خانه نماز مي‌خواند؟ يعني اگر خودت عمل نكني، كسي گوش به حرفت نمي‌دهد. مثلاً من سيگار بكشم، بگويم: آقايان سيگار نكشيد! نمي‌شود. اگر خواستيم حرف ما عمل كند بايد خودمان هم عمل كنيم. اگر خواستيم حرف ما اثر كند بايد خودمان هم باسواد باشيم. اگر شما نمره‌ي درست بد باشد، هيئت مذهبي درست كني، مي‌گويد: برو بابا اين مذهبي‌ها بي‌سواد‌ها هستند. اين مذهبي‌ها رفوزه‌ها هستند. پرچم دست گرفتند يا حسين مي‌گويند. شما نبايد از درس عقب بماني. يعني شما وقتي حرفت اثر مي‌كند كه يك قدم از باقي بچه‌ها جلوتر باشي.

5- حركت دولت و ملت به سوي اصلاح الگوي مصرف

بايد دولت و ملت يكسان باشد. ولي وقتي يكسان نيست. مقام معظم رهبري مي‌فرمايد: امسال سال اصلاح الگوي مصرف است. بعد از كلام مقام معظم رهبري چهار نفر كانديداي رييس جمهوري مي‌شوند. هركدام نمي‌دانم چند صد ميليون، چند ميليارد، نمي‌دانم نرخ ندارم عكس چاپ مي‌كنند. با اينكه ما هرشب در تلويزيون اينها را مي‌بينيم. آقاي رييس جمهور وقتي ما تو را هر شب مي‌بينيم، براي چه چند ميليارد پوستر چاپ مي‌كني؟ اين اسراف نيست؟ پوستر براي اين است كه خودت را بخواهي معرفي كني. ما هرشب ساعت به ساعت حرف‌هاي شما را مي‌بينيم. وقتي خودت را مي‌شناسيم و حرف‌هايت را هم مي‌شنويم، ديگر عكس كاغذي مي‌خواهي چه كني؟

من مي‌خواستم يكجايي بروم، گفت: آقاي قرائتي كارتتان را نشان بدهيد. گفتم: شما مرا مي‌شناسيد. گفت: بله آقاي قرائتي هستيد. گفتم: بابا من آدم هستم. اين مقوّا است. كارت براي كسي است كه نمي‌دانيم چه كسي است، آخر تو وقتي مرا مي‌شناسي، ديگر اين مقوا را براي چه مي‌خواهي؟ خنديد گفت: حق با شماست بفرماييد! ما وقتي رييس جمهور را مي‌شناسيم، مقوا مي‌خواهيم چه كنيم؟ پوستر مي‌خواهيم چه كنيم؟ ببين مقام معظم رهبري يك چيزي مي‌گويد، از رياست جمهوري حرف‌هايش شكسته مي‌شود. تلويزيون مي‌گويد: هرگز نكن فراموش، لامپ اضافه خاموش! خود شهرداري لامپ‌هايش تا ساعت ده صبح روشن است. يعني هركسي يك گوشه‌اي يك چيزي مي‌گويد. اگر بنا است بايد همه با هم…

6- اطاعت از والدين در چارچوب دستورات الهي

در خانه پدر و مادر با معلم هماهنگ باشد. معلم با آموزش و پرورش هماهنگ باشد. اگر بچه در خانه آمد، يك چيزي گفت. آمد در مدرسه يك چيزي شنيد. در مسجد رفت يك چيز ديگر شنيد. اين بچه گيج مي‌شود. البته قرآن گفته: بچه ها گيج نشويد. يك آيه در قرآن داريم به بچه‌ها مي‌گويد: گيج نشويد. «وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِك‏» (عنكبوت/8) يك آيه است. «عَلى‏ أَنْ تُشْرِك‏» (لقمان/15) يك آيه‌ي ديگر است. اگر پدر و مادرت تلاش كردند، تو را از خدا منحرف كنند، گوش به حرف پدر و مادر نده. يعني چه؟ يعني ممكن است پيغمبر دعوت به توحيد كند. پدر و مادر دعوت به بت‌پرستي كند. به بچه‌ها گفته: اين تضادها هست. اگر تضاد بود، پيغمبر دعوت به توحيد كرد، پدر و مادر دعوت به بت‌پرستي گوش به حرف پدر و مادر نده. اما گوش نده معنايش اين نيست كه «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» (بقره/83) را از بين ببريم. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» احسان بكن، اما اطاعت نكن. محبت كن. بين احسان و اطاعت فرق است. بله، با آنها لج نكن. ولي اطاعت نكن. اگر مرز خدا و غير خدا شد، اين آيه پيداست كه دخترها و پسرها! شما گاهي در تضاد قرار مي‌گيريد. مي‌بينيد در خود آموزش و پرورش اسراف است. در خود مدرسه، در مسجد اسراف است. عزاداري مي‌كنند با كفش روي قالي‌ها مي‌روند. به هواي يا حسين، يا حسين، فرش‌هاي مسجد پر از گل مي‌شود. خاك مي‌شود. در خود عزاداري گناه مي‌شود. شما بايد تشخيص بدهي معروف چيست؟ منكر چيست؟ ممكن است بنده‌ي روحاني هم يك كاري بكنم كه نبايد بكنم. رييس هيئت است، باشد رييس هيئت است. كار غلط است. آقازاده‌ها و دخترخانم‌ها بايد يك شماره تلفن اسلام شناس داشته باشند. گاهي وقت‌ها يك چيزي را مي‌گويد: نكن. منكر است، و حال آنكه مي‌بينيم منكرنيست. شما خيال مي‌كني بد است. شما خيال مي‌كني بد است.

بنده مريض بودم خوابيده بودم. افراد مختلف ديدن من آمدند. يك نفر آمد گز آورد. يك نفر آمد شيريني آورد. يك نفر آمد ميوه آورد. ده پانزده نفر آمدند هر كدام يك چيزي آوردند، آنها روي ميز ما چيدند، و فيلم برداري كردند. روحاني كه مي‌گويد: دنيا ارزش ندارد، ببين روي ميزش چند رقم ميوه است. اي بي انصاف! بابا من بيمارم. اينها را مردم آوردند. يعني گاهي وقت‌ها بنده تقصير ندارم. ولي عكس مرا براي اينكه آبروي مرا بريزند عكس مرا پخش مي‌كنند. ممكن است در يك خانه چهارتا ماشين باشد. منتهي هر ماشين براي يكي از اين طبقه‌ها است. شما حق نداري بگويي:‌ صاحب‌خانه چهار تا ماشين دارد. تازه دو تا ماشين داشته باشد. مگر حرام است؟ شما بايد بپرسي اين را از كجا آورده است؟ اگر از راه حرام آورده است، نهي از منكر كني. اي دزدها! چه شده؟ ببين چه ساخته است؟ ببينيم هركس ساختمان بلند ساخت مي‌توانيم به او دزد بگوييم؟ اصلاً اگر يك بچه‌‌ا‌ي شكلش طور ديگري بود، مي‌شود به او سوسول گفت؟ كلمه ي سوسول حرام نيست؟ حتي به سوسول ها مي‌شود سوسول گفت؟ شما حق نداري سوسول بگويي. خودش منكر است. خيلي از معروف‌هاي ما منكر است.

يك كسي لجن برمي‌داشت به ديوار سفيد مي‌نوشت: نظافت را مراعات كنيد. گفت: بابا! خود همين سفارش تو لجن‌كاري است. به ما گفتند: اگر كسي مي‌خواهد اذان بگويد، خوش صدا اذان بگويد. چون آدم بد صدا اذان گفتنش هم معروف نيست. مي‌گويند: در نماز مراعات اضعف مأمومين را بكنيد. يعني نماز را طول ندهيد. اضعف مأمومين يعني چه؟ يعني اضعف جسمي، ممكن است پير باشد. ممكن است يك زن حامله دو قلو بچه در شكمش باشد. خيلي نمي‌تواند ركوع كند، بايستد. ركوع پايش را… اضعف جسمي، اضعف فكري، بايد مراعات اضعف فكري كرد. بنده مي‌خواهم دو تا نيم ساعت صحبت كنم، بايد از شما رأي بگيرم. بين دو نيم ساعت مي‌خواهيد بيرون برويد؟ يا مي‌خواهيد بنشينيد؟ اگر رأي داديد بيرون برويد، بيرون برويد. چون گاهي وقت‌ها مُخ يك مقدار مي‌كشد. مُخ بيست دقيقه بيشتر نمي‌كشد. بيست دقيقه اول دل مي‌دهد ولذا بيست دقيقه اول چنين گوش مي‌دهند. نشاط دارد. بيست دقيقه دوم خسته مي‌شود. چنين مي‌شود. (خنده حضار) بيست دقيقه سوم ديگر خيلي خسته مي‌شود. چنين مي‌شود. (خنده حضار) بايد ديد كجا صحبت كنيم. اگر مي‌خواهيد حرفتان اثر كند بايد با محبت باشد. با سلام باشد. بايد خودت در آن چيزي كه مي‌گويي وارد باشي. بايد تلفن يك اسلام شناس داشته باشي. اگر سؤالي بود بپرسي. بايد راجع به امر به معروف و نهي از منكر يك كتابي مطالعه كني. بايد درس‌هايت عقب نباشد، بگويد: برو، نمره‌ي سيزده آمده به نمره ي هجده مي‌گويد. البته گاهي نمره‌ي سيزده‌ها ارزششان از نمره هجده‌ها بيشتر است. اگر كسي نمره‌ي هجده و بيست دارد، گناه مي‌كند اين نمره‌ي بيستش هم ارزشي ندارد. «ان اكرمكم عند الله نمره‌ي بيستكم» نيست. نگفته: «ان اكرمكم عند الله نمره‌ي بيستكم» «اَتقاكُم» تقوا مهم است.

7- غرور و خودبرتر بيني، خطر افراد و هيئت‌هاي مذهبي

خودتان را بهتر از ديگران ندانيد. اين هم يك مسئله است. گاهي وقت‌ها شما مثلاً يك هيئت مذهبي راه مي‌اندازيد، انجمن اسلامي مي‌شويد. هيئت مذهبي مي‌شويد. فكر مي‌كنيد شما دين داريد، باقي‌ها هم همه بي‌دين هستند. امام صادق فرمود: هركس خودش را بهتر از ديگران بداند، مستكبر است. طرف جا خورد. گفت: يعني چه؟ آخر يك آيت الله خودش را بهتر از يك طلبه مي‌داند. يك معلم خودش را بهتر از يك شاگرد مي‌داند. استاد دانشگاه بهتر از يك دانشجو مي‌داند. يك تاجر خودش را بهتر از يك كارگر مي‌داند. از نظر پولي! يك خانم حجاب‌دار خودش را بهتر از يك خانم بي‌حجاب و بدحجاب مي‌داند. امام صادق قربانت بروم. اين كلمه چيست كه هركس خودش را بهتر بداند مستكبر است؟ خوب دانشجو خودش را بهتر از سيكلي مي‌داند. امام صادق فرمود: تو الآن بهتر هستي. فردا چه؟ ممكن است فردا تو سرنگون شوي، او بالا بيايد. ممكن است تو خوب، بد شوي. بد، خوب شود. يعني ممكن است غوره انگور شود، شيرين شود. انگور شيرين سركه شود، ترش شود. چون انگورها سركه مي‌شوند. غوره‌ها هم انگور مي‌شوند. يعني نارس‌ها رسيده مي‌شوند. رسيده‌ها برمي‌گردند. شما از كجا مي‌داني فردا چطور مي‌شوي؟ بنابراين هيچ وقت خودتان را بهتر از ديگران ندانيد. اين هم يك مسئله‌ي مهمي است.

مسئله‌ي مهم ديگر در امر به معروف و نهي از منكر اول زيبايي‌ها را بگوييد. مثلاً بگو: آقا زاده بيا. تو كه درست خوب است. فيزيكت خوب است. شيمي‌ات خوب است. خطت خوب است. اخلاقت خوب است. نظمت خوب است. نظافتت خوب است. تو 15، 16 تا خوبي داري. چرا نمي‌آيي در نماز شركت كني؟ تو كه شانزده تا خوبي داري، هفده تا شود. يعني خوبي‌هايش را بگو، بعد به او تذكر بدهيد. در خانه هم اگر گفتي: خانم! شما كه خياطي‌ات خوب است. مطالعه ات خوب است. اخلاقت خوب است. نمي‌دانم بچه‌داري‌ات خوب است. شوهرداري‌ات خوب است. خانه‌داري‌ات خوب است. گل‌دوزي‌ات خوب است. تحقيقت خوب است. مطالعه‌ات خوب است. چرا مثلاً اين سبزي پر از گل است؟ مي‌گويد: بله، نتوانستم غفلت شد. انشاءالله تميز مي‌كنم. اما اگر گفتي: خانم! اين سبزي است؟ اگر خوبي‌هايش را نگفتي، از اول گفتي: خانم اين سبزي است؟ مي‌گويد: مگر من كلفت تو هستم؟ بلند شو خودت بشوي. بلند شو! مگر در خانه كلفت آوردي؟ يعني اگر خوبي‌هايش را بگويي، بعد عيبش را بگويي، قبول مي‌كند. اگر از اول صاف عيبش را گفتي مثل مگس! مگس صاف روي زخم مي‌نشيند. ما نبايد مثل مگس باشيم. فقط برويم روي زخم بنشينيم. فقط نهي از منكر كنيم. خوبي‌هايش را هم بگوييم. شما كه اين كار را كردي. اين كار را كردي. اين كار را كردي. مثلاً يك مداحي شعر بد مي‌خواند. بايد بگويم: بيا! صدايت كه خوب است. روضه‌ات هم خوب است. پدر و مادرت هم خوب است. فقط اين شعري كه خواندي، اين شعر ضعف داشت. اين جمله درست نبود. اگر خوبِ‌هايش را بگوييم اثر مي‌كند.

مسئله‌‌ ديگر اين است كه عيب ديگران را به كسي نگوييم. اگر يك كسي عيبي دارد، شما نهي از منكر كردي. گفتي: آقاجان اين كار را نكن. حق نداري بيايي بگويي كه: پسرخاله‌ام نماز نمي‌خواند. به او گفتم: بيايد نماز بخواند. خوب غيبت پسر خاله‌ات را كردي. پسر خاله‌ات نماز نمي‌خواند شما امر به معروفش كردي، نمازخوان شد. آفرين! اما چرا اين طرف و آن طرف مي‌گويي: پسرخاله‌ام نماز نمي‌خواند.همين كه مي‌گويي: اين پسرخاله‌ام نماز نمي‌خواند اين خودش يك غيبت است. اگر يك كسي يك گناهي مي‌كند، شما گفتي: اين گناه را نكن، ديگر جاي ديگر نقل نكن. كه فلاني گناه مي‌كرد، به او گفتم: گناه نكن.

مي‌گويند: دو سه نفر سر نماز بودند. دو سه نفر هنوز نماز جماعت بلد نبودند. سر نماز رفتند. اوّلي گفت: الله اكبر! يك بچه آمد از جلويش برود. اين در نماز حرف زد. نمي‌دانست نبايد در نماز حرف زد. گفت: بچه از آن طرف برو! كنار دستي او گفت: آقا حرف زدي، نمازت باطل شد. سومي گفت: الحمدلله من حرف نزدم. (خنده حضار) سه تا نمازشان باطل شد. حالا گاهي يك كسي يك منكر انجام مي‌دهد. شما نهي از منكر مي‌كني، موفق مي‌شوي. بعد اين طرف و آن طرف غيبت او را مي‌كني. خوب خودت منكراتي شدي. خودت منكراتي شدي. بنابراين حق نداريم آبروي كسي را بريزيم. عيب كسي را…

8- احترام مال مردم، قبل يا بعد از تكليف

يكي از مسائل مهم احترام مال مردم است. گاهي وقت‌ها انسان روي حساب بچگي‌اش فكر مي‌كند كه مثلاً مال مردم هنوز پانزده سال نشده است. هنوز به تكليف نرسيده است. شوخي شوخي خودنويس كسي را برمي‌دارد. نمي‌دانم كفش كسي را پا مي‌كند. صابون كسي را به خودش مي‌زند. با حوله‌ي كسي خودش را خشك مي‌كند. از چيزهاي كوچك گرفته تا چيزهاي بزرگ. گاهي هم مثلاً كشتي آهن را در دريا مي‌دزدد. از دزديدن يك ناخنگير گرفته تا كشتي آهن در دريا. شد؟ يكوقت يك كشور را به سرقت مي‌دهد. اين هم بايد بدانيم كه اگر كسي خلاف بكند، پانزده سالگي ندارد. اگر شما در سه سالگي هم يك چيزي برداري بخوري، از مال مردم كه صاحبش راضي نباشد، اگر نود سال تو نود و سه سال شد، ولي يادت است بچه بودي، كاري كردي. مال مردم را خوردي. بايد بروي صاحبش را راضي كني. صاحبش هم مرده است بايد نزد وارث‌هايش بروي. بنابراين خيلي مال مردم مهم است. خيلي مهم است.

امام حسين (ع) شب عاشورا فرمود: من فردا شهيد مي‌شوم. اي اصحاب من هر كدام به مردم بدهكار هستيد برويد بدهكاري خود را بدهيد. راضي نيستم جزء ياران من باشيد. شما وقتي شهادتتان ارزش دارد، كه مال مردم…

امام يك كسي را در مكه ديد. گفت: مكه آمدي چه كني؟ گفت: آمدم عبادت كنم. فرمود: نمي‌خواهد مكه بيايي. برو مال مردم را بده. روي مال مردم حساس باشيد. اينطور نيست كه شما اگر يك ذغال گيرت آمد، بتواني پشت ديوار خانه‌ مردم هرچه مي‌خواهي بنويسي. اين ديوار خانه ارزش دارد. چرا؟ با ذغال، با خط بد حتي يا حسين بنويسي. «السلام عليك يا اباعبدالله» حق نداري بنويسي. چون تو مي‌خواهي به امام حسين سلام كني، خودت سلام كن. چكار به ديوار خانه‌ي ما داري؟ مي‌خواهي عزاداري كني چرا در مسجد ميخ مي‌كوبي؟ مگر مي‌شود مسجدي كه وقف است، ميخ كوبيد؟ مي‌خواهي عزاداري كني، چرا صداي بلندگوي تو ما را اذيت مي‌كند؟ تو مي‌خواهي روضه بخواني. مي‌خواهي عزاداري كني، چرا ترافيك راه مي‌اندازي؟ مي‌خواهي شتر و گوسفند بكشي، چرا در خيابان مي كشي كه خيابان خوني شود. بعد هم باران بيايد، و همه‌ مردم پايشان، كفششان خوني شود، نجس شود. همينطور همه‌ي خيابان‌ها را نجس مي‌كني. نذر كردم. خوب نذر تو غلط است. كسي اگر نذر كند، وسط خيابان حيوان بكشد، نذرش غلط است. مثل اينكه آدم نذر كند كله‌اش را به ديوار بزند. نذرت غلط است. ما نذرمان… ببينيد آدمي كه اسلام‌شناس نباشد، خراب مي‌كند. حتي انقلابي‌ها، بعضي انقلابي‌ها كه اسلام‌شناس نيستند خراب مي‌كنند. خراب مي‌كنند. بنابراين كار دقت دارد. مثل آمپول! آمپول اگر آمپول زن باشد، در رگ مي‌زند. به كس ديگري بدهي، آمپول را در گوشت مي‌زند. نه خوب نمي‌شوي، بدتر مي‌شوي. كسي مي‌خواهد بايد، هم درس بخواني. هم اخلاقتان، بهداشتتان، شماره تلفن يك اسلام‌شناس داشته باشيد. سلام كنيد. خودتان را بهتر از ديگران ندانيد. و از معروف‌ها از نماز شروع كنيد. چون نماز بزرگ‌ترين معروف است. و اگر نمازخوان بشوند، بسياري از منكرات حذف مي‌شود. اين تذكرّاتي بود كه به اين عزيزان نوجواني كه در هيئت‌هاي دانش‌آموزي تشكلي پيدا كردند و راه افتاده مي‌خواستم اين تذكرات را بدهم. البته مخاطبان من شما بوديد. ولي شنونده همه‌ي مردم ايران بود. 

خدايا در فهم دين، در عمل به دين دست ما را بگير. هرچه به عمر ما اضافه مي‌كني، ايمان و علم و عمل و اخلاص و عمق و بركت كار ما را اضافه بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

«سؤالات مسابقه»

1- كسی كه امر به معروف را ترك كند، در روایات به چه تشبیه شده است؟
1) نابینایی در میان بینایان
2 ) مرده‌ای در میان زندگان
3) حیوانی در میان انسان‌ها
2- بیش‌ترین احادیث فقهی درباره‌ی چه موضوعی است؟
1) جهاد
2) نماز
3) امر به معروف
3- كدام وظیفه‌ی فرزند در برابر والدین، هیچگاه برطرف نمی‌شود؟
1) احسان
2) اطاعت
3) هر دو مورد
4- شیوه‌ی درست نهی از منكر چیست؟
1) ابتدا بیان خوبی‌ها، سپس عیب‌ها
2) ابتدا بیان عیب‌ها، سپس خوبی‌ها
3) صراحت در بیان عیب‌ها و منكرات
5- امام حسین(ع) فرمود: راضی نیستم چه كسانی در میان یاران من باشند؟
1) افراد بی‌نماز
2) افراد بی‌تفاوت
3) بدهكاران به مردم

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3264

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.