اهمیت و آداب عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام

موضوع: اهمیت و آداب عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام

تاریخ پخش: 14/04/1403

عناوین:

1- کربلا جغرافیا نیست، تاریخ است

2- حضرت زینب سلام‌الله‌علیهات، قهرمان مدیریت بحران

3- مکه، مدینه، کوفه، کربلا، به منزله وطن انسان

4- قیام برای خدا، بستر دریافت هدایت الهی

5- شناخت آسیب‌های عزاداری و اجتناب از آن‌ها

6- توجه ویژه به حضور نسل نو در عزاداری‌ها

7- بهره‌برداری درست از مجالس و منابر امام حسین علیه‌السلام

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

عزیزان پای تلویزیون بحث را در آستانه‎ی محرّم گوش می‌دهند. من یک کمی راجع به محرّم و تبلیغات و برکات محرّم یک دور و بر نیم ساعتی مزاحم هستم.

آیاتی که می‌گوید بزرگان را یاد کنید، چیه؟ زیاد هست، «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیمَ» (مریم/ 41)، پیغمبر، نام حضرت ابراهیم را گرامی بدار. «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ» (مریم/ 16)، پیغمبر اسلام نام مریم را گرامی بدار، مریم خیلی مقام دارد. تمام «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ» (مریم/16، 41، 51 و 54 و 56)، چه مرد ابراهیم، چه زن مریم، یاد بزرگان. این یک.

اصلاً کربلا یک نمایشگاه تاریخ هست، دو گروه حق و باطل، گروه ظالم و مظلوم، این گروه‌‌ها در برابر هم. برای چی آمدند؟ چی گفتند؟ چی نوشتند؟ چه کردند؟ در راه مکّه چه کردند؟ از مکّه تا کربلا چه گفتند؟ در کربلا چه گذشت؟ باید نام این‌ها را گرامی داشت.

جنگ احد که تمام شد، چون هفتاد و دو نفر شهید شدند. ما سه تا هفتاد و دو نفر داریم: یک هفتاد و دو نفر احد شهید شد، یک هفتاد و دو نفر کربلا شهید شد، یک هفتاد و دو نفر حزب جمهوری شهید شد. حالا این تصادف شده، اگر رازی روی این کلمه هست، نمی‌دانم. در احد هفتاد و دو نفر شهید شدند، عزا به پا شد، خب آن زمان مدینه شهر کوچکی بود، هفتاد و دو تا شهید، در یک شهر کوچک موج انداخت و حضرت فرمود: برای حمزه کسی روضه نمی‌خواند، «لَکِنَّ حَمْزَهَ لَا بَوَاکِیَ لَه‏» (من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ح 553، ص 183)، حضرت حمزه، عموی من که مُثله شده، یعنی گوشش را بریدند، بینی‌اش را بریدند، دستش را بریدند، حمزه که در راه اسلام قطعه قطعه شد، کسی نیست برایش روضه بخواند؟ این هم حدیثی هست که مورد قبول همه هست.

تابستان صد روز تعطیلیم، در این صد روزه چه کارهایی می‌توانیم بکنیم؟ بیاییم هر کسی، هر دانشجویی، هر جوان حزب‌اللهی، هر مؤمنی، یک کاری را بگوید، مثلاً بگوید من امسال تابستان مسئله‌ی قرآنم را حل می‌کنم. یک کسی را می‌بینیمش، بگوییم آقا روزی ده دقیقه، یک ربع، کم‌تر، بیش‌تر. خب دیگر زشت هست، من لیسانس شدم، فوق دیپلم هستم، قرآن نمی‌توانم بخوانم، بد هست برای یک مسلمان. یعنی یک پسری، اگر نامه‌ی پدرش را تواند بخواند، می‌گویند پسر ضعیفی هستی، «ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِه‏» (انعام/ 151)، قرآن وصیت پیغمبر هست. وصیت خداست، آدم وصیت‌نامه‌ی پدرش را که باید بخواند.

1- کربلا جغرافیا نیست، تاریخ است

یک حرکتی راجع به محرّم. محرّم هم تاریخ نیست، جغرافی نیست، یعنی هیچ کس نمی‌گوید کربلا شمال شرقی‌اش کجاست، جنوب شرقی‌اش کجاست، کربلا ولو جغرافی هست، امّا مردم آن را تاریخ نگاه می‌کنند، تاریخ کربلا. همه کارهایمان را هم می‌توانیم در سایه‌ی امام حسین علیه‌السلام حل کنیم. راهپیمایی اربعین دنیا را به فکر وادار می‌دارد، چی شده قصّه؟ و جسارت‌هایی هم که به ما می‌کنند، روز به روز بهتر می‌شویم. ما وقتی جسارت کردند به پیغمبر اسلام دانمارک، بعد از مدّتی من رفتم دانمارک. از عالم آنجا پرسیدم که چه؟ گفت: «از وقتی به پیغمبر جسارت کردند، مسلمان‌ها هم حسّاس شدند و غیرت نشان دادند، آمار مسلمان‌ها در دانمارک اضافه شد. این چیه که هزار و دویست سال پیش، هزار و سیصد سال، بیش‌تر، شصت و یک بوده، یک کسی تاریخ هزار ساله داشته باشد، بعد از هزار سال، بیش‌تر از هزار سال، مردم جمع شوند این‌طور عزاداری کنند و ایثار کنند. همه‌ی رئیس جمهورهای دنیا بمیرند، ممکن است یک چند هزار نفری با رسم بیایند، یک شام و غذایی هم بخورند، یا ناهاری. بعد از هزار و چهارصد سال این همه نذورات! این همه گریه! این همه قصّه! چیه قصّه؟! تاریخ کربلا را نباید فراموش کرد.

نقل شد که آیت الله عظمای خوانساری، در وصیت‌‎نامه‌اش نوشته: «چیزی را که دلم خوش هست، عزاداری برای حضرت زهرا بوده، اشک‌هایی که برای حضرت زهرا ریختم، دلم به این خوش هست که این‌ها نجاتم داده»، با این‌که آیت الله خوانساری یک مرجع درجه یک بود، مرجع درجه یک بود، ولی گفت من دلم به همان اشک‌ها خوب هست.

خدا رحمت کند، پزشک پهلوی آیت الله عظمای گلپایگانی آمد، گفت: «یک قطره می‌خواهم توی چشمت بریزم»، آقای گلپایگانی به او گفت: «نمی‌شود این قطره را شما بعداً بریزی؟»، گفت: «فرق می‌کند؟»، گفت: «بله»، من الآن روضه‌خوان می‌آید روضه ب‌خواند، می‌خواهم گریه‌ای که برای حضرت زهرا می‌کنم، این اشکم قاطی با این موادّ شیمیایی نشود، بگذار من روضه‌ام تمام بشود، بیایید قطره بچکانید. اخلاص در این.

الآن مشکل غزّه و مسلمان‌ها مشکل مقاومت هست. این مقاومت، قهرمان مقاومت در تاریخ، امام حسین علیه‌السلام هست، قهرمانش حضرت زینب سلام الله علیها هست. هجده نفر فامیلش بودند، هفتاد و دو نفر یاورش بودند، همه شهید شدند. این هم چه شهادتی، تشنه، کنار رودخانه، با دعوت قبلی آمدند، بیخود که نبوده، امام حسین را دعوت کردند. یعنی یک همچین شهادتی. ما در جبهه می‌گوییم آب، با مشک آب می‌بردند، با تانکر آب می‌بردند، کربلا با مشک هم نمی‌شد آب برد، یعنی هیچی‌اش مثل این نیست. ما ناخونمان درد بگیرد …، مقاومت، کربلا.

2- حضرت زینب سلام‌الله‌علیهات، قهرمان مدیریت بحران

در دانشکده‌ی ما یک رشته‌ای هست، رشته‌ی مدیریت. در رشته‌ی مدیریت که آقایان می‌خوانند، فوق‌لیسانس و دکتری پایان‌نامه می‌نویسند، یک مدیریت هست مدیریت بحران. یعنی در شرایط بحرانی چه جوری باید مدیریت کنیم؟ قهرمان مدیریت بحران روی کره‌ی زمین زینب کبری هست. یک زن، داغ برادر دیده، داغ فرزند دیده، داغ بچّه‌های برادر را دیده، هجده نفر از فامیل یک دفعه، این هم به چه وضعی! مدیریت بحران مال زینب کبری هست، تاریخ کربلا را نباید به عنوان روضه نگاه کنیم، مدیریت بحران را نگاه کنیم. بچّه‌ی سیزده ساله آنجا می‌گوید: «أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ» (الهدایه الکبرى، الباب الخامس، ص 204)، دروغ که نمی‌گوید که، از عسل شیرین‌تر است. مگر می‌شود پهلوی بچّه‌ی سیزده ساله گفت مرگ، شهادت از عسل شیرین‌تر است؟! علی اکبر سلام الله علیه  به بابایش گفت: «ما حقّیم؟»، گفت: «بله»، گفت: «اگر حق هستیم، هیچ باکی نیست.» اصلاً در کربلا یک صحنه‌هایی را با چشم دیدند. یک بار علی اکبر علیه‌السلام گفت که: بابا، بابا، بابا، بابا، بابا، هذا رَسولُ الله، یعنی پیغمبر را علی اکبردید در کربلا، یعنی این‌ها وصل به غیب شدند. با هیچ کس هم نمی‌شود مقایسه نمی‌شود و لذا کربلا را باید خیلی اهمیت داد.

3- مکه، مدینه، کوفه، کربلا، به منزله وطن انسان

امام دهم به یک نفر پول داد، گفت: «برو کربلا، کنار قبر امام حسین به من دعا کن»، گفت: «اقا خودت امام هادی هستم»، گفت: «من امام هادی هستم، امّا دعا کنار قبر او مستجاب می‌شود.» اصلاً کربلا فقه را هم زیر و رو کرد. مسافر نمازش چهار رکعتی نیست، دو رکعتی هست، امّا می‌گوید اگر رفتی کربلا، می‌توانی چهار رکعتی بخوانی. این یعنی چه؟ یعنی آنجا خانه‌ی خودت هست، آدم خانه‌ی خودش نماز را چهار رکعتی می‌خواند. می‌گوید شما مسافر هستی، ولی رفتی کربلا، زیر گنبد، تا آنجایی که آقایان گفتند، نمازت را می‌توانی چهار رکعتی بخوانی، یعنی آنجا خانه‌ی خودت هست. مکّه هم می‌گویند می‌توانی نمازهای دو رکعتی را چهار رکعتی بخوانی، یعنی آنجا هم خانه‌ی خودت هست. مدینه هم می‌گویند می‌توانی چهار رکعتی بخوانی، مسجد کوفه هم می‌توانی. یعنی ما چهار تا خانه داریم: خانه‌ی ولادت که در خانه‌ی پدر و مادرمان متولّد می‌شویم؛ خانه‌ی توحید، مکّه؛ خانه‌ی نبوّت مدینه؛ خانه‌ی امامت، کوفه؛ خانه‌ی شهادت کربلا. هر یک از ما که نشستیم، یک خانه داریم که در آن متولد شدیم، پدر و مادرمان آنجا بودند، باقی هم خانه‌ی خودت هست، مثل خانه‌ی خودت هست، یعنی اینجا نمازت را تمام بخوان. خیلی ما از کربلا می‌توانیم استفاده کنیم، خیلی می‌توانیم استفاده کنیم.

لب زدن به خاک ممنوع است، امّا اگر مهر کربلا بود، می‌گویند بچّه متولّد شد، مهر کربلا را به لبش بمالان، تبرّک. با خاک هیچ جا نمی‌شود تبرّک کرد، جز خاک کربلا. برنامه‌های سیاسی بود، ولی اسلام خوب استفاده کرد. یک تسبیح توی دست امام سجّاد علیه‌السلام بود، می‌گرداند. گفتند: «چیه این؟»، گفت: «شما فکر کردید امام حسین را کشتید، تمام شد رفت؟ ما به شیعیانمان می‌گوییم از خاک کربلا دانه دانه درست کنند، تسبیح درست کنند، همین‌طور توی دست بگیرند.» کربلا، کربلا، حسین، عطش، شهادت، مقاومت، تشنگی، ما این تسبیح که هست، این را خاک هست ریز ریزش می‌کنیم، ما نگه می‌داریم امام حسین را، این‌طوری نگه داشتند.

در همه‌ی خانه‌ها فاطمه و زهرا باشد، در همه‌ی خانه‌ها حسین و حسن باشد، اصرار نداشته باشید که حالا اسم جدید بگذارید. امام کاظم علیه‌السلام یک دختر داشت فاطمه که فاطمه‌ی معصومه علیها السلام هست، امام صادق علیه‌السلام یکی از دخترهایش فاطمه بود، امام باقر علیه‌السلام یکی از دخترهایش فاطمه بود. یعنی تمام امامان ما اسم فاطمه را زنده نگه داشتند، چرا در خانه‌ی شما فاطمه نیست؟ «داداشم فاطمه دارد»، خب داداشت یخچال هم دارد، تلویزیون هم دارد، در همه‌ی خانه‌ها فاطمه باشد چی می‌شود؟ مگر امام حسین علیه‌السلام این کار را نکرد؟ فرمود: «من همه‌ی بچّه‌هایم را علی می‌گذارم.» امام حسین علیه‌السلام سه تا بچّه داشت، همه را علی گذاشت: علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر!

این مسئله‌ی کربلا، یک کتاب تاریخ کربلا را بخوانیم. به بچّه‌هایتان، به شاگردهایتان، شما معلّم هستید هر کدام، کتاب، یک کتاب کوچک، نه کتاب قطور، یک مختصری، یک کتابی، بچّه‌هایمان را با کربلا آشنا کنیم. ما با کتاب و شعار و جنگ نمی‌توانیم دنیا را متوجّه کنیم، ولی راهپیمایی اربعین، راهپیمایی، بعد از هزار و دویست، سیصد سال، میلیونی آدم، پابرهنه می‌رود، با عشق هم می‌رود، افتخار هم می‌کند می‌رود. باید از این استفاده کرد.

4- قیام برای خدا، بستر دریافت هدایت الهی

قرآن می‌گوید: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا» تلاش کنند؛ «لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/ 69). این «لَنَهْدِیَنَّهُمْ» را معنا کنم. «لَـ» یعنی همیشه، کلمه‌ی «لَـ» در عربی یعنی حتماً، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَـفی‏ خُسْرٍ»، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَـیَطْغى‏» (علق/ 6)، «لَـنَهْدِیَنَّهُمْ»، این لام یعنی حتماً. نون تشدید هم مال حتماً هست، «لَنَهْدِیَنَّ»، نونش تشدید دارد، «لَنَهْدِیَنَّ»، نون تأکید، یک وقت می‌گویند می‌زنم، یک وقت می‌گویم: «أضرِبَنَّ» حتماً می‌زنم، نون تأکید هم مال حتماً هست. پس «لَـ» یعنی حتماً، نون تأکید هم یعنی حتماً. بعد هم نمی‌گوید: «لَنَهْدِیَنَّهُمْ سبیلَنا»، می‌گوید: «سُبُلَنا»، نه یک راه نشان می‌دهم، راه‌های مختلف را نشان می‌دهم. تو اگر برای خدا قیام کنی، من راه‌های دیگر …

به امام خمینی گفتند که: «شما می‌دانستی انقلاب پیروز می‌شود؟»، گفت: «نه»، گفتند: «پس چه طور با این جرأت؟!»، گفت: «من می‌گفتم شاه، طاغوت است و مجرم، این طاغوت باید برداشته شود، شاه باید برود، قدم اوّل. شاه که رفت، گفتیم خب پس چه کنیم، گفتیم خبرگان جمع شوند، قانون اساسی بنویسند.» می‌گفت: هر چی رفتیم جلو مثل ماشین، ماشین چراغ را که روشن می‌کنی، تا بیست متری روشن است، بیست متری را برو جلو، بیست متری دوّم، بیست متری سوّم، نمی‌شود اینجا شما در تهران کلید بزنی، مراغه چراغش روشن بشود، یا سنندج. هر چی که رفتی، توفیقت بیش‌تر می‌شود، توفیق توفیق می‌آورد، توفیق توفیق می‌آورد، «لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا».

یک حدیثی هست به نظرم حفظ باشید، نصفش را من  می‌گویم، نصفش را اگر حفظید بگویید: «حُسَیْنٌ‏ مِنِّی؟»، «وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» (الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ‏2، ص 127). این یعنی چه؟ حسین از من هست، من هم از حسین هستم. حسین از من هست، خب این درست هست، چون نوه‌ی پیغمبر هست دیگر، این درست هست، حسین نوه‌ی پیغمبر هست، «حُسَیْنٌ‏ مِنِّی». این «وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» یعنی چه؟ یعنی من از حسینم. حسین جسمش از من هست، من مکتبم از حسین هست، اگر حسین نبود، مکتب من نبود، «وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»، «أَنَا» یعنی مکتب من از امام حسین هست، این معنا دارد.

امام حسین علیه‌السلام چه کرد؟ یک روز این همه داغ! بعد هم گفت من زیر بار ذلّت نمی‌روم، «هیهات من الذله»، دوای، نسخه‌ی مردم همین هست، نجات از جنایتکاران تاریخ همین است که مسئله‌ی مقاومت هست و مقاومت هم  قهرمانش، مخترعش امام حسین علیه‌السلام هست.

5- شناخت آسیب‌های عزاداری و اجتناب از آن‌ها

حالا. عزاداری‌های ما همیشه باید آفت‌شناسی هم بشود. امام سجّاد علیه‌السلام می‌گوید خدایا، هر کمالی به من می‌دهی، آفتش را از من دور کن، «إلهی أَعِزَّنِی»، این‌هایی که می‌خوانم مال صحیفه‎ی سجّادیه (دعای مکارم‌الأخلاق) هست، «إلهی أَعِزَّنِی»، عزّتم بده، امّا عزّتم آفت دارد، آفتش چی هست؟ آدم مغرور می‌شود، مردم که به کسی احترام قائل بشوند، طرف باد می‌کند، می‌گوید: «إلهی أَعِزَّنِی وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ»، خدایا عزّتم بده، ولی مواظب باش که عجب مرا نگیرد. «عَبِّدْنِی لَکَ»، عبادت کنم، ولی عبادت هم آفت دارد، «وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ»، «أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ»، با دستم خیر بتوانم به مردم، خیررسانی کنم، خیّر باشم، امّا منّت سر مردم نگذارم.

این‌‌که عزاداری خیلی کمال دارد، ولی باید مواظب باشیم به بهترین وجه عمل کنیم، به بهترین وجه. یکی سعی کنیم در عزاداری مردم‌آزاری نباشد. راهبندان در خیابان، ممکن است یک افرادی مریض دارند، مشکلی دارند، مسافر هستند، نمی‌توانند ترافیک، عزادارها یک بخش خیابان را عزاداری کنند که مزاحم دیگران نباشند، مردم‌آزاری گناه است، مردم‌آزاری گناه است، این یک.

مدّاح‌ها شعری که می‌خوانند، شعر پخته بخوانند، شعرهایشان را به دیگران هم بدهند. حتماً از یک عالم دعوت کنید یک چهار تا آیه و حدیث هم برایتان معنا کند. جلسات طولانی نشود تا آخر شب.

الگوی عزاداری مقام معظّم رهبری هست، نماز مغرب که می‌خوانند یک ربع. بعد از یک ربع یک ده دقیقه هم یک مدّاح می‌خواند، حالا بگویی آن هم یک ربع، نیم ساعت. بعد یک واعظ می‌رود منبر نیم ساعت. بعد یک عزاداری رسمی سینه‌زنی درست می‌شود، آن هم یک ربع. بعد هم شام می‌دهند، یعنی تمام مراسم از نماز مغرب تا آخر که شام خوردند دارند می‌روند، همه‌اش دو ساعت می‌کشد. ما گاهی وقت‌ها جلساتمان چهار ساعت، پنج ساعت، شش ساعت طول می‌کشد. طبل‌های بزرگ هست و مخاطب هم ندارد، یک طبل گرفته هی می‌زند. مردم به احترام امام حسین علیه‌السلام چیزی نمی‌گویند، ولی ما کارمان خلاف هست. دین داشتن با تقوا داشتن این‌ها دو تا نیست، یکی هست.

امام جمعه‌ی محترم یزد، می‌گفت یک سالنی نشسته بودند، منتظر نماز جماعت بودند، امام وارد شد. تا آمد دم سالن، دید این همه کفش هست، گفت: «این‎ها صاحبانش توی سالن هستند؟»، گفت: «بله»، گفت: «من نمی‌آیم، بگویید نماز را فرادی بخوانند»، گفتند: «چرا؟»، گفت: «آخر من خواسته باشم بیایم نماز بخوانم، باید پایم را بگذارم روی کفش‌ این‌ها، نه من تصرّف در مال مردم نمی‌کنم»، گفت: «آقا این‌ها برای شما نشستند»، گفت: «بنشینند، گفت: «آقا من کفش‌‌ها را کنار می‌گذارم»، گفت: «آقا شما کفش‌ها را کنار بزنی، قاطی می‌شود، بعد وقتی می‌خواهند بروند کفش‌هایشان را پا کنند، قاطی می‌شود لنگه کفش‌شان با لنگه کفش‌های دیگر»، گفت: «بگویید نماز را فرادی بخوانند، من پایم را روی کفش مردم نمی‌گذارم.» حالا ما هر جا بخواهیم پارک می‌کنیم، عزاداری، هر جا بخواهیم موتورمان را پارک می‌کنیم، ماشینمان را پارک می‌کنیم. می‌شود به اسم عزاداری ترافیک راه انداخت، مردم‌آزاری کرد، صدای بلندگو، طبل‌های پرصدا، به خصوص کنار جاهایی که مثل مدرسه و مسجد و حسینیه و این‌ها هست.

عزاداری باید بی‌آفت باشد. «نذر کردم شتر بکشم»، آقا، نذر کردی شتر بکشی، ولو به قیمتی که خیابان‌ها نجس بشود، خونش به مردم ترشّح کند. یک برنامه‌ای برای نذر باشد که توی خیابان‌ها خونی نشود. بچّه‌هایمان را با امام حسین علیه‌السلام آشنا کنیم، بچّه‌هایمان امام حسین علیه‌السلام را بشناسند. همه امام‌ها کشتی نجات هستند، امّا کشتی امام حسین علیه‌السلام تندتر می‌رود. همه‌ی امام‌ها درگاه لطف خدا هستند، امّا درگاه امام حسین علیه‌السلام بازتر است، شلوغ‌تر است. امامان ما به شیعیان می‌گفتند شما حتماً کربلا بروید. شما که دسترسی به کربلا دارید بروید کربلا.

این امام‌زاده‌های ما، چه برکتی دارند. الآن در هر روستایی، در هر شهری می‌روی، ساختمان قدیمی محکم، خانه‌ی خودشان خشتی هست هان، ولی امام‌زاده را با خشت نساختند، با آجر ساختند، بهتر از خانه‎ی خودشان. آن وقت امام‌زاده‌ها، جایی که همه‌ی مردم راحت جمع بشوند، خطّ سیاسی بر آن‌ها حاکم نیست. روضه‌ها را باید درس روز بگیریم ازش. ببینید، قرآن می‌گوید: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» (مدّثّر/ 4)، پیغمبر، آیه‌ای که خواندم قرآن بود، «ثِیابَکَ»: لباست را؛ «طَهِّرْ»: تطهیر کن، لباست را بشوی. خب الآن پیغمبر نیست که، رحلت کرد، لباس‌های پیغمبر هم نیست، پس «ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» یعنی چی؟ لغو شد؟ تاریخ است؟ این «ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» یعنی مربّی جامعه باید تمیز باشد، چه پیغمبر باشد، چه پیغمبر نباشد.

پیغمبر ما مگر یتیم نبود؟ «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى‏؟» (ضحی/ 6)، پیغمبر ما یتیم بود، هم پدرش از دست رفته بود، هم مادرش، امّا خدا به همین پیغمبر می‌گوید: «پیغمبر، پدر و مادرت بچّگی رفتند، امّا تو به پدر و مادر اخم نکنی»، دیگر نیستند، می‌گوید: «نه، در عین حال من آن را گفتم، ولی غرضم همه‌ی مردم هست.» یعنی خدا به پیغمبری که پدر و مادرش مرده می‌گوید باز هم قدر پدر و مادرت را داشته باش، یعنی چه؟ یعنی مرادم شخص پدر و مادر نیست، هر کس که پدر دارد، هر که مادر دارد.

این مسئله‌ی کربلا، این بابی است، قهرمانِ دکتری، فوق دکتری، دکترای مدیریت، چی بود من گفتم؟ بلند بگویید: «بحران»، مدیریت بحران، مدیریت بحران می‌خواهید امام حسین علیه‌السلام. ایثار می‌خواهید، هزار و دویست سال مردم این رقم نذر و بریز و بپاش می‌کنند. هیچ سختی‌ای نیست مگر این‌که تلخ‌ترش در کربلا بوده.

6- توجه ویژه به حضور نسل نو در عزاداری‌ها

به نسل نو هم این عزاداری را منتقل کنید، حدیث بخوانم، حدیث داریم اگر صدقه می‌خواهی بدهی، خودت به فقیر نده، بده به بچّه‌ات، بگو تو بده به فقیر. این یعنی چه؟ یعنی این کمک را به یک نسل نو هم منتقل کن. ممکن است یک کسی دلش می‌خواهد عزاداری کند، نمی‌تواند، شما برو به او بگو آقا جان پنجاه تا غذا، سی تا غذا، صد تا غذا، کم‌تر، بیش‌تر من می‌دهم به شما، شما بده به همسایه‌ها، چون دلم می‌خواهد شما …، غذا شما بخرید، بپزید، در ظرف یک بار مصرف کنید، بدهید به این همسایه‌ای که نگوید این‌ها هر سال روضه‌خوانی می‌کنند، ما که پول نداریم، آرزوی یک نذری به دلمان مانده که به مردم  نذری بدهیم بخورند، خیلی مهم هست. اطعام خیلی مهم هست. حدیث داریم عید غدیر، روز عید غدیر، هر کس ناهار بدهد به یک گرسنه‌ای، مؤمن (30:27)، شیعه، روز عید غدیر ناهار بدهد، ثواب کسی را دارد که به همه‌ی انبیای تاریخ غذا داده باشد. (بحار الأنوار، ج 95، ص 322) غذا بدهی به یک نفر، انگار غذا دادی به همه‌ی انبیای تاریخ.

اشک‌هایی که برای امام حسین علیه‌السلام ریخته می‌شود، دعاهایی که انجام می‌شود. سخنرانان عزیز طولانی سخنرانی نکنند. انسان بیست دقیقه بیش‌تر حال شنیدن ندارد، بیست دقیقه می‎نشیند گوش می‌دهد، بیست دقیقه‌ی دوّم دیگر خسته می‌شود، بیست دقیقه‌ی سوّم دیگر نمی‌کشد، عزاداری‌ها طولانی نباشد. در عزاداری‌ها مسائل مورد نیاز بگوییم. خیلی از حرف‌ها، حتّی خیلی از پایان‌نامه‌های علمی مورد نیاز نیست. به ما گفتند در فلان دانشگاه ششصد تا پایان‌نامه‌ی قرآنی هست!»، ششصد تا پایان‌نامه! من هم چون معلّم قرآن بودم و تلویزیون در اختیارم بود، گفتم بروم ببینم. رفتم دیدم بسیاری از این پایان‌نامه‌ها تحقیق هست، امّا به درد نمی‌خورد.

7- بهره‌برداری درست از مجالس و منابر امام حسین علیه‌السلام

روی منبر یک چیزی بگوییم که مفید باشد. حالا از کجا بفهیم مفید هست؟ مفید این هست که، علامت مفید این هست که اگر نبود چی می‌شد؟ مثلاً مثل جدول‌های روزنامه، روزنامه را باز می‌کنی، خیابانِ قدیمیِ دو حرفی، تهران، خیابانِ قدیمی، دو حرفی، تهران؟ خیابان ری، خیابان جم. خب حالا چه مشکلی حل شد؟ اگر نمی‎دانستیم چه خاکی به سرمان می‌کردیم؟ حالا که فهمیدی، چه گلی به سرت می‌زنی؟

350 تا «أعوذُ» در دعاهاست، پناه می‌برم از این شر. یکی‌اش این هست که پیغمبر هر روز می‌گفت، می‌گفت: أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ» (کنز الفوائد، ج ‏1، ص 385)، پناه می‌برم از علم بی‌خاصیت. علم هست، امّا هیچ به درد نمی‌خورد، روی منبر یک چیزی بگوییم که مورد نیاز مردم باشد، تقاضای مردم، بانی گفته این را بگو، خب بانی گفته مردم این را نیاز ندارند، امروز باید این حرف را زد.

گاهی وقت‌ها هم باید صحبت نکرد. اگر مطالعه نکردیم، خدا رحمت کند آیت الله فلسفی از علمای درجه یک مشهد، اخوی‌اش هم از وعّاظ درجه یک ایران. به او گفتند: «برو منبر»، گفت: «من دیشب مطالعه نکردم، یا خسته بودم، یا نشده»، گفتند: «صلوات ختم کن»، گفت: «صلوات هم بفرستید، من آمادگی منبر ندارم.» هر کس می‌خواهد آیت الله فلسفی برود منبر، صلوات سوّم را بلندتر ختم کند. هی با زور صلوات می‌گفت بلندمان کردند. ایشان رفت روی منبر نشست گفت: «بسم الله الرّحمن الرّحیم، سخنرانی بدون مطالعه خیانت به مردم هست، مردم که عمرشان را در اختیار تو می‌گذارند، یک چیزی بگو مفید باشد، برای خودش و نسلش و زندگی دنیا و آخرتش، مفید باشد، بی‌مطالعه سخنرانی خیانت به عمر مردم هست»، آمد پایین.

فرقی بین بچّه‌ها نگذارید، جاذبه‌ی مسجد روی بچّه‌ها باشد، بچّه‌ای نوشته بود به ما که: «آقای قرائتی، من تا آخر عمرم مسجد نمی‌روم. چون رفتم مسجد غذا می‌دادند، گفتند بچّه‌ها بروند بیرون، اوّل بزرگ‌ها غذا بخورند. ما پشت در مسجد بودیم، همه‌ی بزرگ‌ها غذا خوردند رفتند. همه تمام که شد، آمدند گفتند بچّه‌ها بروید خانه‌ی تان، غذا تمام شد.» می‌گفت: «هم معطّلم کردند، هم غذا ندادند»، می‌گفت: «من تا آخر عمرم مسجد نمی‌روم.» خب این مسجدی هم هست، امّا نمی‌فهمد که بچّه، گرسنه بیرون رفت.

گاهی بچّه‌ها شلوغ می‌کنند، بکنند. پیغمبر ما سجده می‌کرد، بچّه‌ها رفتند روی کمرش بازی کنند. گفتند: «یا رسول الله، سجده را طول دادی؟!»، فرمود: «کمرم میدان ورزش بود، می‌خواستم بازی بچّه‌ها به هم نخورد.» (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج ‏4، ص 24) دین ما این هست. عزاداری‌ها می‌تواند جاذبه داشته باشد، شعارهای ما، اشعار ما، گریه‌ی ما طولانی نباشد و خدا همه‌ی تان را حفظ کند.

خدایا به آبروی امام حسین علیه‌السلام و اصحابش همه‌ی کارهای ما را، برای همیشه، در همه جا، به سمت رضای خودت و صراط مستقیم قرار بده. کسانی که با تاریخ، با اشک، با نذر، با سخنرانی، کتاب، مدیحه، مرثیه، شعر، کسانی که به هر نحو به اهل بیت پیغمبر خدمت کردند، با محمّد و آل محمّد محشور بفرما. کم‌تر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن.

«و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 41 سوره مریم به گرامیداشت یاد چه کسی فرمان می‌دهد؟
1) حضرت مریم
2) حضرت ابراهیم
3) حضرت عیسی

2- در کدام یک از مکان‌های مذهبی، مسافر می‌تواند نمازش را کامل بخواند؟
1) مکه و مدینه
2) کوفه و کربلا
3) همه موارد

3- در آیه 69 سوره عنکبوت، چه امری راه دریافت هدایت الهی شمرده شده است؟
1) اقامه نماز اول وقت
2) امر به معروف و نهی از منکر
3) تلاش و جهاد در راه خدا

4- از آیه 4 سوره مدثّر، چه امری برداشت می‌شود؟
1) حافظ قرآن بودن مربّی
2) آراسته بودن مربّی
3) مهربان بودن مربّی

5- بر اساس سخن امام سجاد علیه‌السلام، چه آفتی عبادت را تهدید می‌کند؟
1) عجب و غرور
2) حرص و بخل
3) کفر و نفاق

پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=10688
1 نظر
  1. جعفری می گوید

    سلام، خیلی ممنونم از امکانات عالی سایت، جزاکم الله خیرا، ببخشید در همه جلسات نوشته شده گزینه صحیح سوالات هفته قبل مشخص شده ولی من هیچ جا پیدا کردم که علامت زده شده باشه، به نظرم اگر به همان صورت جواب پیامک یک عدد ۵ رقمی در پایان متن قید شود عالی است، سپاسگزارم از توجه شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.