حضرت علی(علیه‌السلام)، قرآن مجسّم

1- مخالفت و هّابیون با جشن میلاد پیامبر و اولیای الهی
2- یاد اولیای خدا، ذکر ایّام الله
3- شباهت‌های حضرت علی(علیه‌السلام) با قرآن کریم
4- علم قرآن در نزد حضرت علی(علیه‌السلام)
5- وظیفه پیامبران، آدم ساختن نه عالم ساختن
6- کفر به طاغوت، ‌شرط ایمان به خدا
7- میلاد اولیای خدا، عید واقعی مؤمنان

موضوع: حضرت علی(علیه‌السلام)، قرآن مجسّم

تاریخ پخش:  02/03/92

 

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بینندگان زمانی پای تلویزیون بحث را می‌بینند که شب سیزده رجب است. شب تولد آقا امیرالمؤمنین علی(ع) است. شب اول اعتکاف است. و تصادفاً شب فتح خرمشهر هم در سال 92 قرار گرفته است.

از این چه یاد می‌گیریم؟ از این می‌فهمیم که این شعاری که در ایرانی‌ها هست لغو است، بی‌خود است. نه در ایرانی‌ها در دنیا هست. می‌گویند: سیزده نحس است. ما می‌گوییم: دروغ است. دلیلش این است که حضرت علی سیزده رجب به دنیا آمد. یعنی اتفاقاً سیزده رجب از شب‌های بسیار با برکت است.

ما جشن می‌گیریم و افتخار می‌کنیم به این جشن‌ها. سنی‌ها حسابشان جداست از وهابی‌ها. ما با سنی‌ها هیچ مسأله‌ای نداریم. اختلافات عقیده‌ای و فقهی داریم. در اصول، در فروع، ولی ما اختلافات را مطرح نمی‌کنیم. در مشترکات هردو مسلمان هستیم و اهل قرآن هستیم. قرآن ما با قرآن سنی‌ها یک واو تفاوت ندارد. گرچه وقتی مکه می‌رویم، می‌گویند: قرآن شیعه‌ها یک قرآن دیگر است. ولی بگویند، دروغ است. رسوا می‌شوند. این سفرهایی که ما رفتیم و آمدیم. هرسال یک سری از قاریان بین‌الملل در ایران آمدند. ما رفتیم کشورهای دیگر معلوم شد نه قرآن ما با قرآن آنها یک نقطه فرق ندارد. «الْحَمْدُ لِلَّه‏»! قبله‌ی ما، قرآن ما، توحید ما، معاد ما، منتهی ما در امامت و خلیفه‌ی رسول الله می‌گوییم باید معصوم باشد. این یک اختلاف است. در بعضی از فروع هم اختلاف داریم.

1- مخالفت و هّابیون با جشن میلاد پیامبر و اولیای الهی

به هر حال وهابی‌ها، حسابشان با سنی‌ها فرق می‌کند. وهابی‌ها می‌گویند: جشن و چراغانی شرک است.

ما با سنی‌ها مشترکاتی داریم و با هم زندگی می‌کنیم و مشکلی هم «الْحَمْدُ لِلَّه‏» نداریم. ولی وهابی‌ها، منحرف هستند. کج می‌فهمند. مثلاً می‌گویند: جشن و سوگواری بدعت است. برای تولد امیرالمؤمنین چراغانی ندارد. بعثت پیغمبر، تولد امام حسین، تولد امام زمان، عزاداری و اینها را بدعت می‌دانند. چون اینها خیلی خیال می‌کنند، البته خیال می‌کنند، چون خیال می‌کنند قرآنی هستند من یک جمله‌ای به شما از قرآن بگویم.

قرآن می‌گوید: جمعی نزد حضرت عیسی آمدند. گفتند: «أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَهً مِنَ السَّماء» (مائده/114)، «أَنْزِلْ» ترجمه‌اش را بلد هستید؟ بگویید… نازل کن. «عَلَیْنا» یعنی بر ما، «مائِدَهً» یعنی غذا، «مِنَ السَّماء» از آسمان. ای عیسی یک غذایی از آسمان بیاید، همینطور که باران می‌آید مثلاً یک طبق غذا بیاید. که ما ببینیم یک طبق غذا از آسمان پایین آمد. آنوقت اگر یک غذای آسمانی بیاید، «تَکُونُ لَنا عیداً» ما این را عید می‌گیریم، «لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا» (مائده/114) یعنی در طول تاریخ بشری می‌گوییم: آن روز، روز عید است. آیا واقعاً وجود حضرت مهدی مائده‌ی آسمانی نیست؟

امیرالمؤمنین مائده‌ی آسمانی نیست؟ اگر یک مائده‌ی آسمانی ارزش این را دارد که عید تاریخ شود. وجود اولیای خدا به اندازه‌ی یک مائده‌ی آسمانی نمی‌ارزد؟ عید چه اشکالی دارد؟

یک کسی که بچه ندارد، خدا به او بچه می‌دهد، برای بچه‌اش جشن بگیرد این بدعت است. چه دلیل عقلی داریم که این بدعت است؟ چه آیه‌ای داریم این بدعت است؟ چه حدیثی داریم که این بدعت است؟ مگر می‌شود دین را سلیقه‌ای معنا کرد؟

2- یاد اولیای خدا، ذکر ایّام الله

قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه‏» (ابراهیم/5) این آیه قرآن است. «بِأَیَّامِ اللَّه‏» کلمه‌ای است که در قرآن آمده است. کلمه‌ی «بِأَیَّامِ اللَّه‏» در قرآن آمده است. به پیغمبر می‌گوید: پیغمبر تو مسؤولیت داری ایام الله را زنده کنی. ایام الله یعنی چه؟ ایام الله چه روزی است، در تفاسیر نوشتند، ایام الله روزی است که خدایا حق را زنده کند، یا باطل را محو کند. اگر یک زمانی باطل محو شد، ایام الله است. مثل روز فرار شاه! اگر یک زمانی حق زنده شد، آن ایام الله است مثل فتح خرمشهر. هر زمانی باطل سرنگون شود یا حق جلوه کند می‌شود آن روز را ایام الله گفت. بعد هم نگفته سه‌شنبه یا دوشنبه، بنابراین ایام الله‌ها ممکن است در طول تاریخ فرق کند. قبل از تصرف خرمشهر، سه خرداد ایام الله نبود ولی بعد از آنکه خرمشهر را پس گرفتند، ایام الله شد. یعنی هر روزی که حقی زنده شود یا باطلی سرکوب شود آن ایام الله است. و به پیغمبر می‌گوید: «وَ ذَکِّرْهُمْ» آیه قرآن است که می‌خوانم. «وَ ذَکِّرْهُمْ» یعنی به مردم بگو: یادتان نرود. وجود اولیای خدا، روز تولد اولیای خدا، ایام الله است.

امیرالمؤمنین یک شباهت‌هایی با قرآن دارد، من اگر بتوانم در این ده، بیست دقیقه این شباهت‌ها را بگویم، توفیقی است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»، موضوع: شباهت‌های امیرالمؤمنین(ع) با قرآن!

3- شباهت‌های حضرت علی(علیه‌السلام) با قرآن کریم

1- پیغمبر فرمود: «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی‏» (بحارالانوار/ج22/ص476) «لَا یفترقا [یَفْتَرِقَانِ‏] حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏» پیغمبر فرمود: قرآن و علی لحظه‌ای از هم جدا نمی‌شوند.

هر دو مایه‌ی هدایت هستند. در قرآن داریم: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ» (بقره/2) قرآن «هُدىً لِلْمُتَّقینَ» است. راجع به امیرالمؤمنین هم داریم: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (رعد/7) این هم آیه‌ی قرآن است. «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ»، «هُدىً»، «هاد» هدایت. آنوقت داریم که «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» روایتی داریم که علی‌(علیه‌السلام) فرمود پیغمبر منذر است و من هادی هستم. «انا علم الهدی» «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» که هاد امیرالمؤمنین است.

هر دو معصوم هستند. هر دو مایه هدایت هستند. هر دو معصوم هستند. راجع به قرآن داریم «لا یَأْتیهِ الْباطِلُ» (فصلت/42) یعنی یک کلمه باطل در قرآن پیدا نمی‌شود. «لا یَأْتیهِ الْباطِلُ» کلمه‌ی باطلی در قرآن نیست. راجع به علی‌بن ابی طالب و سایر اهل بیت می‌فرماید: «یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/33) یعنی ذره‌ای لغزش در اینها نیست. «یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» قرآن معصوم است. کلمه‌ای به ان اضافه نشده، تحریفی نشده، کلمه‌ای از آن کم نشده، «لا یَأْتیهِ الْباطِلُ» آنها هم «یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» پاک پاک هستند. خدا اینها را پاک کرده و هر دو معصوم هستند.

در قرآن یک آیه داریم که می‌گوید: «وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» (حجر/87) قرآن عظیم است. امیرالمؤمنین فرمود: «مَا لِلَّهِ آیَهٌ أَکْبَرُ مِنِّی وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ عَظِیمٍ أَعْظَمُ مِنِّی‏» (بحارالانوار/ج36/ص1) هر دو عظیم هستند. قرآن می‌گوید: «وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ». حضرت فرمود: «وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ» یعنی برای خدا نیست. «نَبَإٍ» یعنی خبر، «أَعْظَمُ مِنِّی‏». او عظیم است، او هم فرمود: «یسئلونک عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیم‏» که یکی از تفسیرهایش «النَّبَإِ الْعَظِیم‏» علی بن ابی طالب است. در دعای ندبه هم داریم «یأبن النَّبَإِ الْعَظِیم‏» یعنی ای مهدی تو پسر خبر بزرگ هستی. «الَّذی هُمْ فیهِ یَخْتَلِفُونَ» (نمل/76) البته مثال روشنش معاد است. ولی قرآن هم تأویل دارد، هم بطن دارد، هم باید قرآن را با روایات سنجید.

4- علم قرآن در نزد حضرت علی(علیه‌السلام)

در قرآن داریم «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبینٍ» (انعام/59) آیه قرآن است. یعنی همه چیز در قرآن هست. حضرت فرمود: «وَ عِلْمُ هَذَا الْکِتَابِ عِنْدَهُ» (بحارالانوار/ج35/ص429)، «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ» تری، خشکی نیست، مگر اینکه در قرآن هست. یعنی همگی در قرآن هست. منتهی حالا باید درآورد، حسابش جداست. ولی حضرت امیر فرمود: اگر همه چیز در قرآن هست، علم آن نزد من است.

یک چیزی بگویم. می‌گویند: پس چرا امیرالمؤمنین انرژی هسته‌ای را کشف نکرد. چرا هواپیمای اف شانزده نساخت. چرا؟ اینها را بشر می‌سازد. حضرت علی چیزی ساخت که بشر عادل است. امروز بشر در دنیا همه چیزی ساخته است. خودش را نساخته است. انبیاء نیامده‌اند برای اینکه زندگی را درست کنند. آمدند آدم درست کنند. علم، زندگی مرفه را درست کرد، به جای الاغ سوار هواپیما می‌شویم. به جای اینکه فاصله بگیریم با موبایل با دنیا حرف می‌زنیم. زندگی با رفاه شده، اما یک سؤال می‌کنم شما بگویید. آیا آدم‌ها بهتر شدند یا نشدند؟ دانشگاه در همه دنیا توسعه پیدا کرد. اما شما می‌توانی بگویی: هر کشوری دانشگاهش بیشتر است، آمار جنایتش کمتر است؟ کسی می‌تواند بگوید؟ الآن شما می‌توانید بگویید: تحصیل کردگان ما در کشور، گناهشان کمتر از بی‌سوادها است. نمی‌شود گفت. آن چیزی را که انبیا آمدند درست کنند، بشر نمی‌تواند. ما الآن دکتر مهندس داریم، مشکل اخلاقی دارند.

5- وظیفه پیامبران، آدم ساختن نه عالم ساختن

امام از قول استادش نقل کرد: «عالم شدن چه آسان، آدم شدن محال است»

من بارها گفتم. دبستانی‌ها بیشتر از راهنمایی‌ها به معلم سلام می‌کنند. و راهنمایی‌ها بیشتر از دبیرستانی‌ها، و دبیرستانی‌ها بیشتر از دانشجوها. یعنی اینطور نیست که هرکس باسواد باشد، ادبش نسبت به استادش، بیشتر شود. ما مشکل آدمیت داریم. انبیاء آمدند برای «هُدىً لِلْمُتَّقینَ» برای هدایت آمدند.

یکوقت در هواپیما نشستم، مهماندار آمد گفت: حاج آقا چای می‌خوری یا قهوه؟ گفتم: چای که خانه‌مان هم هست. قهوه بده بیاید. (خنده حضار)

حالا اف شانزده و اف چهارده و برق و انرژی هسته‌ای که آدم‌ها خودشان به آن می‌رسند. هدایت بده بیاید. آن کسی که خوب ترقی کرد، الآن کشور مترقی آمریکا است. جنایت‌کارترین کشور هم آمریکا است. تکنولوژی‌های دنیا را به صدام دادند برای اینکه صدام خرمشهر را بگیرد. حالا «الْحَمْدُ لِلَّه‏» سوم خرداد آزاد شد. یعنی نتیجه‌ی پیشرفت‌های نظامی و علمی و سیاسی و حقوقی، نتیجه‌اش تصرف افغانستان، تصرف خرمشهر، تصرف عراق، نتیجه‌ی علم مدرن…

ظرف را باید شست. قرآن اول می‌گوید:ظرف را بشوی، بعد می‌گوید: درونش شیر بریز. اول می‌گوید: «وَ یُزَکِّیهِمْ» بعد می‌گوید: «وَ یُعَلِّمُهُمُ» (آل‌عمران/164)، « وَ یُزَکِّیهِمْ» یعنی ظرف را بشوی، «وَ یُعَلِّمُهُمُ» یعنی… آدمی که اخلاقش فاسد است، هرچه باسوادتر باشد، خطرناک‌تر است. «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ» همه‌ی علوم در قرآن هست، حضرت هم فرمود: علم قرآن نزد من است.

راجع به قرآن داریم: «بحرٌ» دریایی است که «بَحْرٍ لَا یُدْرَکُ عُمْقُه‏، لَا تَفْنَى غَرَائِبُهُ، وَ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُه‏» (بحارالانوار/ج30/ص40) عجائب قرآن تمام نمی‌شود. قرآن دریایی است که دست به عمقش نمی‌رسد. امیرالمؤمنین می‌فرماید که: «فَإِنَّ عِنْدِی عِلْمَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین‏» (بحارالانوار/ج10/ص117) یکجا داریم فرمود: «فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْض‏» (بحارالانوار/ج30/ص670) من اطلاعات آسمانی‌ام بیش از اطلاعات زمینی‌ام است. بارها فرمود: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی‏» (بحارالانوار/ج30/ص670) تا من را از دست ندادید هرچه می‌خواهید بپرسید. منتهی خوب بعضی از احمق‌ها آمدند گفتند: یا علی سر من چند تا مو دارد؟ ببین از حضرت علی چه پرسیدند؟ یکبار حضرت علی فرمود: شما که مرا نشناختید. خدا «إِنْ شاءَ اللَّه‏» مرا از شما بگیرد، و یک کسی را که مثل خودتان است بر شما مسلط کند. ما قبلاً می‌گفتیم: مگر می‌شود علی را نشناخت؟ بعد زمان خودمان دیدیم بله ما امام را نشناختیم. آن جوانی که امام را رها کرد و دنبال رئیس منافقین رفت. چه چیزی را با چه چیزی معاوضه کرد؟ رئیس منافقین سوادش، سابقه‌اش، اخلاصش، عیاشی‌اش، هوسش، اگر من به حکومت نرسم، از دم به هرکس رسیدید ترور کنید. چند هزار نفر را منافقین ترور کردند؟ آن را حساب کنید. قرآن را کسی نشناخت، علی را هم کسی نشناخت.

6- کفر به طاغوت، ‌شرط ایمان به خدا

راجع به قرآن داریم که: «هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى‏» (بحارالانوار/ج17/ص210) عروه یعنی طناب، طناب محکمی است. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى‏» (بقره/256) آیت الکرسی! یعنی اگر به طاغوت کفر ورزیدید، یکوقت امام می‌فرمود: اسلام محمدی و اسلام آمریکایی. از من پرسیدند: اسلام محمدی چیه؟ اسلام آمریکایی چیه؟ گفتم: همان که در قرآن آمده اسلام محمدی است. «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» یعنی نسبت به طاغوت باید کفر بورزید، «وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» این کشورهای عرب دور ما، بعضی‌هایشان ممکن است یک نمازی بخوانند. ممکن است مسلمان هم باشند. قرآن چاپ کنند، قرآن تقسیم کنند، مسجد بسازند، اما «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» ندارند. یعنی با آمریکا مخالف نیستند. قرآن می‌گوید: عروه الوثقی این است که «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» نسبت به طاغوت کفر بورزی.

شما اگر دیدی یک نفر پیش شما آمد. گفت: آقا من شما را دوست دارم، اما با مخالفین شما رفیق هستم. شما این را می‌پذیری؟ سؤال از من و جواب از شما. یکی بیاید بگوید: آقا من شما را دوست دارم. اما مخالف شما را هم دوست دارم. شما این را می‌پذیری؟ با هم بگویید؟ نه. تو هم با من خوبی، هم با دشمن من خوب هستی. «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» این اسلام ناب است.

اسلام آمریکایی چیه؟ طواف بکن با آمریکا هم رفیق باش. اسلام آمریکایی یعنی همین کشورهای اسلامی دور و برمان. مثل دم سگ، هرطور سگ بخواهد دمش را تکان می‌دهد. آمریکا بگوید: چنین کن، همان را می‌کند. هر طور آمریکا گفت. اگر مثلاً به رئیس جمهور یا پادشاه گفت: آقا فلان ساعت باید فلان‌جا باشی، یک ساعت تأخیر می‌ترسد. در ایران آمریکا روی بچه بسیجی ما نمی‌تواند حکومت کند. ولی آنها آمریکا بر پادشاهشان حکومت می‌کند. از خودشان اراده‌ای ندارند.

حتی در همان حج هم اگر آمریکا سفارش کند بیایند، نیایند، از فلان کشور کمش کن، زیادش کن. به قاضی بگوید: چنین کن. چنان نکن. از خودشان اراده‌ای ندارند.

سال‌های اول انقلاب ما مکه رفتیم. یک دوربین هم از تلویزیون آورده بودند که از مراکز مکه فیلم برداری کنیم. خوب راه نمی‌دهند، دولت ما با عربستان تماس گرفت که اینها می‌خواهند فیلم برداری کنند یک مأمور همراه ما باشد که این کارمندها مزاحم ما نشوند. یک مأمور از سعودی با ما بود. هرجا می‌رفتیم آن آخوندش می‌گفت: حرام حرام! تا می‌گفتیم: حرام، یکی از دولت برای ما می‌گفت: اینها چیز هستند، مهمان سعودی هستند. می‌گفت: حلال، حلال بفرمایید. (خنده حضار) قبرستان بقیع، حرام حرام، حلال، حلال! شهدای احد، حرام، حرام! حلال، حلال! (خنده حضار) جنگ بدر رفتیم، شهدای بدر، حرام، حرام، حلال، حلال! ما در یک روز اینقدر حرام و حلال دیدیم. یعنی پلیس نبود حرام بود. پلیس را دید، حلال شد. آخر چه دینی است؟

خوب، «حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى‏» حضرت امیر فرمود: «أَنَا حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ أَنَا عُرْوَهُ اللَّهِ الْوُثْقَى‏» (بحارالانوار/ج4/ص8) اگر در قرآن می‌گوید: عروه الوثقی، حضرت فرمود: من عروه الوثقی هستم.

بحث را سیزده رجب گوش می‌دهید. قرآن ناطق است. فکر قرآنی، کلمات قرآنی، نه حضرت علی باقی امامان هم، چند حدیث از چند امام دیدم. که فرمود: اگر ما یک حرفی می‌زنیم، از ما بپرسید این حرف از کجای قرآن است؟ تا ما ثابت کنیم تمام کلمات و حدیث‌های ما ریشه‌اش در قرآن است. مثل شعرای خودمان. شعرای ما بسیاری از شعرهایشان ریشه‌اش در قرآن است. «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار» این حدیث است. «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند» این حدیث است، سعدی برداشته شعرش کرده است. همینطور که بسیاری از شعرای مسلمان ما ریشه‌ی حرف‌هایشان برگرفته از قرآن است، امامان ما فرمودند: تمام کلمات ما برگرفته از قرآن است. علی بن ابی طالب یعنی قرآن مجسم.

اصلاً تعجب می‌کنم ما چه کلمات عجیب و غریبی شنیدیم. گفتند: «کفانا کتاب الله» خلیفه‌ی دوم دستور داد هیچ‌کس حدیث نقل نکند. «کفانا کتاب الله» این شعار خلیفه‌ی دوم است. قرآن کافی است. در طول تاریخ هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید: «کفانا کتاب پزشکی» ما نیاز به پزشک نداریم. «کفانا دارو» ما نیازی به پرستار نداریم. اصلاً کسی این حرف را گفته است. «کفانا مدرسه» نیازی به معلم نداریم. اصلاً مدرسه بی‌معلم می‌شود؟ دانشگاه بی‌استاد می‌شود؟ بیمارستان بی‌پزشک می‌شود؟ ایدئولوژی بدون ایدئولوک می‌شود؟ چطور «کفانا کتاب الله»؟ اگر «کفانا کتاب الله» مگر قرآن نگفته: «لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ» (احزاب/21) پیغمبر الگوی شماست. پس باید ببینیم پیغمبر چه کرده، پیغمبر چه می‌گوید؟ خود قرآن می‌گوید: بابا رسول الله برای شما نمونه و الگو است. پس ما باید سخنان پیغمبر را گوش بدهیم و ببینیم الگوی ما چه باشد. آنوقت اگر «کفانا کتاب الله» یعنی خود این «کفانا کتاب الله» ضد قرآن است. بگذارید یک خرده دقت کنید، می‌ترسم یک خرده لطیف است. بزرگ‌ها می‌فهمند، یک وقت ممکن است یک بچه‌ای باشد متوجه نشود. طوری باشد که بچه‌ها هم بفهمند.

خلیفه‌ی دوم گفت: قرآن ما را بس است. می‌گوییم: خیلی خوب، قرآن بس است. می‌گوییم در همین قرآن گفته هرچه رسول الله گفت. پس باید ببینیم رسول الله چه گفته.    اگر قرآن ما را بس است، یعنی چه؟ یعنی کار به رسول الله نداشته باشیم. خوب اگر کار به رسول الله نداشته باشیم پس چرا قرآن گفته: رسول الله الگو است؟ وقتی می‌گوید: از رسول الله یاد بگیرید، یعنی باید تمام کلمات رسول الله را بشنویم، بنویسیم، بررسی کنیم، تا مثل رسول الله باشیم. قرآن گفته: الگوی شما و نمونه شما رسول الله است. پس ما همه باید سخنان رسول الله را بشنویم. چرا گفتید: حدیث‌های پیغمبر را نقل نکنید. گرفتید چه گفتم؟ «کفانا کتاب الله» ضد قرآن است. چون قرآن می‌گوید: رسول الله الگو است. اگر رسول الله الگو است، ما باید تمام حرکات و برنامه‌های رسول الله را یاد بگیریم، تا برای ما الگو باشد. از آن طرف می‌گوید: قرآن شما الگو است. می‌گوییم: خیلی خوب، قرآن گفته از رسول الله یاد بگیرید. نه نه! حدیث‌های رسول الله را نقل نکنید. فقط قرآن! خود این «کفانا کتاب الله» ضد قرآن است. و اگر چیزی ضد قرآن بود باید رها کرد. «فضربوه علی الجدار»

درباره‌ی قرآن داریم: «بَاطِنُهُ عَمِیق‏» (کافی/ج2/ص598) داریم: «إِنَّ رَبِّی وَهَبَ لِی قَلْباً عَقُولا» (بحارالانوار/ج40/ص157) حضرت امیر فرمود: خدا یک عقل عقول به من داده، ژرف اندیش، عمیق! قرآن می‌فرماید که: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُور» (مائده/15) قرآن نور است. حضرت امیر فرمود: «إِنَّمَا مَثَلِی بَیْنَکُمْ کَمَثَلِ السِّرَاج‏» (بحارالانوار/ج34/ص212) من در جامعه مثل نور هستم. مثل چراغ هستم.

7- میلاد اولیای خدا، عید واقعی مؤمنان

حرف‌هایم را جمع کنم. شب سیزده رجب شب تولد علی است. علی یعنی قرآن مجسم! حق اگر نوشته شود، قرآن می‌شود. حق اگر آدم شود، پیغمبر می‌شود. امیرالمؤمنین می‌شود. قرآن بدون علی، قرآن بدون اهل بیت یعنی کتاب بی‌معلم. قرآن بدون اهل بیت یعنی مدرسه بی‌معلم. قرآن بی‌ معلم یعنی کتاب طب بی‌پزشک، قابل قبول نیست. حرف منطقی نیست. عقلی نیست.

ما این تولدها را افتخار می‌کنیم، به دلیل اینکه وقتی مردم به حضرت عیسی گفتند: یک مائده‌ی آسمانی، غذای آسمانی برای ما بیاید، عید است. اگر یک غذایی که، غذا چه مدت در شکم می‌ماند؟ چند ساعتی غذا در شکم است. امام به من فکر می‌دهد برای طول عمرم، می‌گوید: این رقمی فکر کن. اگر غذای مادی، عید است. غذای معنوی هم عید است. اگر طعام چند ساعت من عید است، اولیای خدا و رهبران اولیای الهی که غذای عمر ما را تغذیه می‌کنند، تأمین می‌کنند، آنها هم عید است. اگر قرآن گفت: به پدر و مادر اف نگو. اُف یعنی اَه… هستند بعضی از جوان‌ها، یا دختران و پسرانی که به پدر و مادر می‌گویند: اَه… نمی‌خواهد حرف بزنی. اگر می‌گوید: به پدران اَه نگو، پس سیلی به طریق اولی نزن. می‌گوید: اوف نگو یعنی حرفت را نزن. اگر غذای شکمی عید است، غذای فطری به طریق اولی عید است. وقتی می‌گوید: «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ» (ضحی/9) یتیم را طرد نکن، پس به طریق اولی یتیم را کتک نزن. می‌گوید: طردش نکن، کتک که دیگر حتماً.

ما در این جشن‌ها باید مواظب باشیم از این جشن‌ها هم استفاده کنیم، به همان مقداری که برای عزاداری برنامه‌ریزی می‌کنیم، به همان مقدار هم باید برای جشن‌ها برنامه‌ریزی کنیم. چطور شب نوزدهم اطعام می‌دهند. روز سیزده رجب اطعام بدهند. اصلاً درجاتمان را روی… آن سرگردی که قرار است سرهنگ شود، روز سیزده رجب باشد، روز مبعث باشد، لباسی که می‌خواهیم برای بچه‌مان بخریم، سیزده رجب بخریم، روز مبعث بخریم. این عیدها را زنده کنیم. الآن به عید نوروز بیش از اندازه بها می‌دهند. چهل روز به عید مانده بحث پسته در کشور مطرح است. چهل روز به عید حالا پسته از واجبات است. اینقدر پسته مهم است. اصلاً دنیا به ما می‌خندد. می‌گوید: اصلاً اینها مثل اینکه هیچ مشکلی جز پسته ندارند. شب بعدش می‌آید گوشت قرمز… نمی‌خواهم بگویم به مسائل مادی نرسیم. می‌گویم: از چهل روز به عید اینقدر بهاء… باز سیزده رجب می‌گذرد و هیچی به هیچی.

من یک جمله‌ای می‌گویم، آقایان اصناف و هرکس پای تلویزیون نشسته است. انجمن اسلامی، اصناف، بسیج اصناف، حزب‌اللهی‌ها، مردم بدنه‌شان مؤمن هستند. اتاق بازرگانی می‌خواهد یک کاری کند، اتاق بازرگانی هم یک کاری بکند. وزارت بازرگانی است. من نمی‌دانم مسؤولش کیه؟ چون من نمی‌دانم این کار به چه کسی می‌خورد. ولی آدم آرزو دارد روز اعیاد که می‌شود یک پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی را در دکان‌ها بزنند. یک کسی در بازار بیاید بگوید: چه خبر شده امروز همه پرچم زدند؟ امروز تولد آقا امیرالمؤمنین است. امروز تولد امام جواد است. برای تولد هر یک پرچم سه رنگ را بزنیم. یک پرچم سیاه هم باشد برای روزهایی که روز عزا است. مثلاً امام هادی، شهید شده ولی خوب روز تعطیل رسمی نیست. و لذا آدم نمی‌فهمد. یک پرچم سیاه بگوید: چه خبر است؟ امروز شهادت امام هادی است. امروز شهادت امام صادق است. یعنی به مناسبت شهادت‌ها یک پرچم سیاه در بازارها و در خیابان باشد. به مناسبت تولد یک پرچم سه رنگ باشد. ما متأسفانه مشکلمان این است. ما باطنمان خوب است و ظاهرمان خوب نیست. آنها باطنشان گیر دارد ولی ظاهرشان خوب است. ظهر که می‌شود مغازه‌ها را برای نماز می‌بندند. به عید فطر اهمیت می‌دهند. به عید قربان اهمیت می‌دهند. به رمضان اهمیت می‌دهند. ما که پایگاه علمی‌مان بالاتر است. ما خیلی قوی هستیم. ما فقه‌مان را از امیرالمؤمنین و بچه‌های علی گرفتیم. فقه‌مان را از معصومین گرفتیم. دیگران فقه‌شان را از کسانی گرفتند که معصوم نیستند. فقه ما جایگاه مهم دارد. ما دینمان را از «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/33) گرفتیم. از اهل بیت گرفتیم. دیگران دینشان را از معصوم نگرفتند. از فقهای عادی گرفتند. هیچ دلیلی هم نداریم که چهار تا فقیه باسوادترین فقها، که بیاییم بگوییم: مثلاً دیگر بالاتر از ابوحنیفه و مالکی و شافعی و اینها نیست. اینها حالا ملا، اما چه کسی گفت بالاتر از اینها نیست؟ خدا گفت: از اینها بالاتر نیست؟ یا پیغمبر گفت: از اینها بالاتر نیست. یا دلیل عقلی داریم که از اینها بالاتر نیست؟ به چه دلیل از اینها بالاتر نیستند. چه کسی گفت: سواد مثلاً فلان شخص از اینها کمتر است؟ ما فقه‌مان منحصر به کسی نیست. دربست نیست از چهار فقیه. اصل فقه‌مان باید از اهل بیت باشد. این افتخار ما است.    

تولد امیرالمؤمنین(ع) را تبریک می‌گویم. افتخار می‌کنیم که شیعه هستیم و در خط امیرالمؤمنین هستیم. پایگاه خیلی قوی داریم. دینمان را از معصوم می‌گیریم. دیگران دینشان را از معصوم نگرفتند. دینمان را از شهید می‌گیریم. تمام اهل بیت شهید شدند. دیگران دینشان را از شهدا نگرفتند. دینمان را از کسی گرفتیم که: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/10و11) دیگران دینشان را از کسانی گرفتند که اصلاً درجه‌ یک‌هایشان قرن دوم به دنیا آمدند. یعنی صد سال از پیغمبر گذشت تا بعد دیگران متولد شدند. ما، نمی‌خواهیم به آنها توهین کنیم. توهین مطرح نیست. ولی می‌خواهم بگویم: ما امتیاز داریم. دینمان را از کسی گرفتیم که 1- «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» داریم. 2- «قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّه‏» (آل‌عمران/169) 3- «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» داریم. دینمان را از چنین منبعی گرفتیم. و امشب شب تولد، بیننده‌ها شب تولد امیرالمؤمنین بحث را گوش می‌دهند. و از برکات نظام ما این است که بعد از انقلاب مسأله‌ی اعتکاف هم زنده شد. بدنه‌ی اعتکاف هم دانشجو هستند، نسل نو هستند. ما زمان طاغوت، شاید ده هزار معتکف هم نداشتیم. الآن چند صد هزار معتکف داریم.

به هر حال سیزده نحس نیست. این یک مورد،اعتکاف از ابتکاراتی بود، از مسائلی بود که زنده شد. در قرآن هم هست «وَ الْعاکِفین‏» (بقره/125) برای اعتکاف است. اعتکاف در قرآن چند تا آیه داریم. از سنت‌های فراموش شده بود، در جمهوری اسلامی احیا شد. ما از بازار و خیابان هم می‌خواهیم که روزهای تولد یک نشانی در بازار و خیابان به چشم بخورد. این عرایض ما بود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 114 سوره مائده، چه چیزی را عید مسیحیان می‌داند؟

1) نزول انجیل

2) نزول مائده آسمانی

3) میلاد حضرت عیسی(علیه‌السلام)

2- ایام الله، چه روزهایی از سال است؟

1) روزی که خداوند حقی را زنده کند

2) روزی که خداوند باطلی را محو کند

3) هر دو مورد

3- کدام آیه قرآن بر عصمت امامان دلالت دارد؟

1) آیه تبلیغ

2) آیه تطهیر

3) آیه ولایت

4- بر اساس آیه 256 سوره بقره، شرط ایمان به خدا چیست؟

1) کفر به طاغوت

2) اقامه نماز

3) احسان به محرومان

5- وظیفه اصلی پیامبران و اولیای الهی چیست؟

1) آگاه ساختن بشر به راه‌های توسعه و پیشرفت

2) فراهم ساختن امکانات برای رفاه مردم

3) هدایت بشر به رشد و کمال انسانی

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3494

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.