برکات تقوا

سوال – در مورد بحث تقوا و برکات آن توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – تقوا يعني حفاظت .کسي که کفش مي پوشد يعني مي خواهد تيغ به پايش نرود. در زمستان لباس ضخيم مي پوشيم تا سرما به ما آسيب نزند. تقوا يعني مصونيت. پس کسي نگويد که حجاب سخت است يا دستورات سنگين است. اگر انسان کفش نپوشد، سبک تر است. ولي پاي انسان آسيب مي بيند. در قرآن داريم: وقناعذاب النار يعني ما را از آتش جهنم حفظ کن. قنا از تقوا آمده است.

تقوا برکاتي دارد .تقوا در زندگي مادي ما اثر دارد. انساني که باتقواست حاضر نيست که جنس بد به مردم بدهد و گران فروشي کند. وقتي اين کار را کرد جنس خوب را با قيمت مناسب به مردم مي دهد، مشتري اش زياد مي شود و سودش هم زياد مي شود. در قرآن داريم :اگر مردم مناطق اهل ايمان و تقوا باشند، برکات زمين و آسمان بر روي آنها باز مي شود. وقتي يک کتاب که مطالب خوبي دارد را در يک ورق و جلد ارزان چاپ مي کنيم، تعداد آن زياد مي شود و افرادي زياد آنرا مي خوانند. و فروش زيادي دارد. يک وقت کتاب را در ورق و جلد گران و سود زياد چاپ مي کنيم و تعداد کمي از آن بفروش مي رسد.

به مرحوم مطهري گفتند که در شأن شما نيست که کتاب داستان راستان را بنويسيد. زيرا شما فيلسوف و مفسرهستيد. ايشان مي فرمود که مردم نياز به داستان هم دارند. خدا مي فرمايد: ما قصه مي گوييم.

گاهي ما برکات تقوا را نمي دانيم ولي پروردگار مي فرمايد که اين کار را بکن تا وضع ات خوب بشود، پس ما بايد اطاعت کنيم. يکي از برکات تقوا بينش و بصيرت است. خدا مي فرمايد: اگر از گناه دوري کنيد، به شما فرقان و نور مي دهيم و کارتان را آسان مي کنيم. اگر جواني تقوا پيشه کند و به نامحرم نگاه نکند، ازدواجش آسان مي شود. اگر تقوا داشته باشيد گره کار شما باز مي شود. کسي که تقوا ندارد گناه مي کند و اين گناه باعث مي شود که حقيقت را نبيند.

تقوا يعني اينکه آنتن روح ما به سمت موجي باشد که خدا مي خواهد. اگر آنتن روح ما درست تنظيم بشود از همه ي دنيا به ما خبر مي رسد. آيت الله آقا شيخ پناه اجتهادي، فقيه زاهدي بود. ايشان درمکه در بعثه آيت الله فاصل لنگراني به سوالات مردم پاسخ مي گفتند. و در همان جا هم مي خوابيدند. ايشان هميشه در سالن زير لوستر مي خوابيد. ايشان يک شب به خودش گفت که چرا زير اين لوستر مي خوابي ؟شايد اين لوستر بيفتد و به سرت بخورد؟ بخاطر همين بلند شد و رختخواب را به کنار ديگري کشيد. بلافاصله لوستر افتاد.

پيامبر در غار بود و در آخرين لحظات، تارعنکبوت به کمکش آمد. خدا به حضرت موسي فرمان داد که فرار کند. حضرت موسي ديد که در پشتش لشکر فرعون و در جلويش دريا است. خدا فرمان داد که عصا را بزن، او اينکار را کرد و راه درميان دريا باز شد و او با همراهانش از دريا گذشت.

در انقلاب اسلامي ما در لحظات حساس ،خدا به امام خميني کمک کرد. بختيار حکومت نظامي اعلام کرده بود. امام دستور داد که همه ي مردم به خيابان بيايند. پس امدادهاي لحظات آخر ثمره ي تقواست. زيرا خدا فرموده است که اگر تقوا داشته باشيد به شما نوري مي دهم که بفهميد چکار کنيد. خدا ما را دوست دارد. در قرآن داريم که اگر تقوا داشته باشيد ولايت شما با من است. کساني که تقوا داشته باشند عاقبت خوشي خواهند داشت. راه خوش عاقبتي اين است که انسان تقوا داشته باشد. اگر تقوا داشته باشيدعمل تان قبول مي شود. معيار ارزش ها تقواست.

قبولي کار درجه دارد. گاهي شما در منزل به کسي استقبال مي رويد،گاهي تا سر کوچه مي رويد ،گاهي تا فرودگاه مي رويد. در قرآن داريم :قبول نيکو . پس قبول عادي، قبول حسن و قبول احسن داريم. گاهي پول را در پاکت مي گذاريم و مي دهيم ولي گاهي آنرا بدون پاکت مي دهيم. اينها درجه بندي دارد.

خيلي ازعبادت ها تقواي ما را زياد مي کند. در قرآن داريم که در ماه رمضان روزه بگيريد که تقواي شما زياد بشود. زيرا وقتي در ماه رمضان ،نان خودت را نخوردي، اگر به نان مردم رسيدي آنرا هم نمي خوري. اين تمرين تقواست. فايده ي ديگر تقواي رستگاري است. همه ي عبادت ها براي بدست آوردن تقواست و تقواي براي رستگاري است.

داريم که اگر کسي تقوا داشته باشد خدا گناهان قبلي او را هم مي بخشد. رشوه دهنده و گيرنده هر دو مسئول هستند. نمي توان روي آن اسم هديه يا پول چاي گذاشت. براي حضرت اميرالمومنين حلوا آوردند. ايشان قبول نکردند و فرمودند که اين حلوا را براي من آورده ايد که اگر فردا کار خطايي کرديد، من آنرا ناديده بگيرم.يعني مي خواهيد مرا نمک گير کنيد. گاهي افرادي رشوه مي گيرند و دين شان را مي فروشند. مال حرام روي فرزند اثر دارد.

رزق انسان با زرنگي بدست نمي آيد. امام کاظم(ع) مي فرمايد: اگر پول حقي را خرج نکنيد خداوند خرجي دو برابر آن پول حق، در سفره ي شما مي گذارد.

چکار کنيم که تقوا داشته باشيم؟ وقتي شما کلمه اي را مي گوييد، به آن شايد يا کم و زياد يا تقريبا اضافه کنيد. يکي از مراجع به من گفت که در تلويزيون کلمه ي شايد را زيادتر کن. پس اگر اين کلمات را استفاده کنيم ديگر حرف هاي ما با دروغ قاطي نمي شود. فردي حجاب دارد و عقايد خوبي هم دارد، بهتر است که موهايش را هم بيرون نگذارد. يک مغازه دار نبايد جنس حرام در مغازه اش بفروشد. و بايد به دستورات خدا عمل کند.

خداوند به يهوديان فرمان داد که در در روز شنبه ماهيگيري نکنند. اتفاقا در روز شنبه تعداد ماهي ها زياد مي شد. ولي روزهاي ديگر کم بود. آنها کنار رودخانه حوضچه هايي درست کردند که به دريا راه داشت. ماهي ها از اين سوراخ ها  به درون حوضچه ها مي آمدند و آنها در روز يکشنبه ماهي ها را صيد مي کردند. اين يک کلاه شرعي بود.

يک تاجر ايراني به من گفت که من در امريکا تاجر قالي هستم. و در بازار يهوديان مغازه دارم .آنها کليد مغازه شان را به من مي دهند و مي گويند :وقتي روز شنبه مشتري آمد، به آنها قالي بفروش و پول آنرا روز يکشنبه به ما بده. پس الان هم يهوديان همان کار يهوديان گذشته را مي کنند. اينها رندي يهوديان است.

گاهي اوقات ،ماشين ها در خيابان هاي يک طرفه ، دنده عقب مي روند که اين کار اشتباه است زيرا خيابان يک طرفه است. خدا راه سعادت را به ما نشان داده است. قانونگذار ما خداست نه انسان ها. بعضي انسان ها ،هر روز يک حرفي مي زنند. امام خميني در يکي از نامه هايش نوشته بود: اگر خميني تنها هم بماند باز هم هست. و خلاف وظيفه اش عمل نمي کند.

آقاي مداحي براي کارهايش پول تعيين مي کرد که اينکار اشتباه است البته تعداد اين افراد خيلي کم است. مردم بايد بدانند که حضرت موسي بخاطر خدا به گوسفندان شعيب آب داد. ولي شعيب پاداش آب دادن را به او داد. در زمان شاه، او را به دماوند دعوت کردند و براي يک دوره ،مبلغ زيادي را به ايشان پيشنهاد کردند. و ايشان هم قبول کردند. نگاه مردم به او مثل نگاه به يک تاجر بود. يک روز ايشان بيمار شد و مداحي نکرد، مردم هم ،پول آن روز را از ايشان کم گذاشتند. ايشان يک ماشين فولوکس داشت. در تمام راه فکر مي کرد که با اين پول چکار کند. ناگهان تصادف کرد و به اندازه ي مبلغي که تعيين کرده بودم هزينه ي تعمير ماشين شد. وقتي او گفت که من منبري هستم ، مبلغي به اندازه ي همان يک روز،از هزينه ي تعمير ماشين کم کردند يعني تمام پولي را که گرفته بود براي خرج ماشين هزينه کرد.

پس اگر نعمتي رزق شما نباشد با زرنگي نمي توانيد آنرا بدست بياوريد. روايت داريم که عده اي هستند که زرنگي زيادي دارند ولي خداوند آنها را بالا و پايين مي کند ولي افرادي هستند که زرنگ نيستند ولي راحت زندگي مي کنند. رزق را بايد با تلاش بدست آورد نه با زرنگي . بعضي ها مي گويند که سه فرزند بيشتر از دو فرزند خرج دارد ولي اين طورنيست زيرا گاهي شما خرج همان سه فرزند را بايد براي دو فرزند خرج بکني ،اگر خدا بخواهد. هيچ دليل نداريم که کساني که اولادشان کمتراست تربيت شان بيشتر است. پس تقواي يعني مصونيت در سايه عمل به دستورات خداوند.

سوال – صفحه 544 قرآن کريم توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – در اين صفحه داريم که در نزد پيامبر نجوا مي کردند و ملاقات خصوصي داشتند. خدا فرمود که هر کس مي خواهد با پيامبر خصوصي ملاقات کند بايد يک درهم صدقه بدهد. همه ي مردم از پيامبر دور شدند. حضرت علي(ع) هر سوالي که از پيامبر داشت يک صدقه مي داد. بعد آيه نازل شد که اين قانون براي امتحان بود. خدا فرمود که ترسيديد که صدقه بدهيد؟A  گاهي اوقات مردم وقتي يک روحاني را مي بينند مي خواهند استخاره کنند ولي اگر بگوييم که مقداري صدقه بيندازيد تا استخاره بگيريم ،مي گويند: هدف ما مشورت بود.

از برکات ديگر تقوا اين است که تقوا ذخيره قيامت است. داريم که بهترين ذخيره ي قيامت تقواست. اگر کسي تقوا داشته باشد خداوند نقشه هاي دشمن او را خنثي مي کند. در قرآن داريم : اگر شما تقوا داشته باشيد توطئه هاي دشمن روي شما اثر ندارد. در قرآن داريم :اگر تقوا داشته باشيد در قيامت غصه اي نخواهيد داشت. اگر تقوا باشد رفاقت ها ماندني مي شود. در قرآن داريم که تمام مردم در آخر عمرشان ،رفقاي خودشان را لعنت مي کنند مگر کساني که دوستي شان بر اساس تقوا بوده است.

زماني که مي خواستند هويدا را اعدام کنند ،او حرف زشتي به شاه زد. او کسي بود که فدايي شاه بود. رفاقت ها بر اساس تقوا ماندگار است. عشق مردم به امام خميني هيچ وقت کم نشد زيرا رفاقت آنها بر اساس تقوا بود. ما چون بر اساس تقوا امام حسين(ع) را دوست داريم هيچ وقت عشق مان نسبت به امام کم نمي شود. اگر علاقه براساس قيافه يا پول باشد، زود از بين مي رود.

تقوا زمينه ي وحدت مي شود. در قرآن داريم: تقوا داشته باشيد تا وحدت داشته باشيد. اگر بي تقوايي باشد من و تو مطرح مي شود و وحدتي بوجود نمي آيد.

اگر نوجواني داماد يا عروس بشود دوسوم دينش حفظ مي شود. با بحث تقوا مشکل حل نمي شود .الان مشکل ما ازدواج جوانان است. افراد متمکن بايد در اين امر کمک کنند و بنياد ازدواج را راه بيندازند. همه بايد با هم بسيج بشوند تا بستر تقوا يعني ازدواج و نماز را برپا شود.