نعمتهای الهی در سوره الرحمن -3

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 در اینكه شما عزیزان بیش از پانزده شانزده سال است تقریباً كه سر سفره‌ی قرآن هر هفته جلسه‌ی تفسیر دارید من به شما تبریك می‌گویم قرآن بالاترین رحمت الهی است و من دارم تفسیر سوره‌ی الرحمن را می‌گویم می‌خواستم چیز دیگری بگویم و حالا باز هم روی علم القرآن كار می‌كنیم كه شما دلگرمیتان بیشتر بشود وهمینكه یك نفر دلسوز قرآنی 16، 17 سال از اول تفسیر تا جلد 29 موفق بشود كه بگوید و جمع كند و تقویت كند و بسازد این توفیقی است به امید روزی كه در همه‌ی شهرها امثال شماها باشند.
1- ارتباط و تناسب سوره‌های قرآن با یكدیگر
موضوع بحث‌مان «الرحمن علّم القرآن» سوره‌ی الرحمن بعد از سوره‌ی قمر است اگر اشتباه نكرده باشم عرض كنم به حضور شما كه یك صلواتی بفرستید بله سوره‌ی الرحمن بعد از سوره‌ی قمر است و در سوره‌ی قمر آخرین كلمه‌اش هیبت توی آن بود چون می‌گفت «عند ملیك مقتدر» نزد پروردگار مقتدر شما حاضر می‌شوید و باید جواب بدهید وقتی می‌گوید حسابت با خدای مقتدر است یك هیبتی توی آن هست توی این سوره می‌گوید الرحمن این خودش یك نكته است كه كسی كه بخواهد تربیت كند معلم مربی استاد دانشگاه واعظ هركس اگر یك روز از جهنم گفت همان روز از بهشت هم بگوید اگر انذار و هشدار و اخطار است بشارت و محبت هم باشد یعنی مهر و قهر باید كنار باشد «عند ملیك مقتدر، الرحمن علم القران» این یك نكته.
مساله‌ی دوم در سوره‌ی قمر همه‌اش یكی تكرار می‌شد «عذابی و نذر» عذاب من را مواظب باشید «عذابی و نذر» زیاد تكرار شده است آنوقت توی سوره‌ی الرحمن همه‌اش می‌گوید «فبای آلاء ربكما تكذبان» آنجا عذابی و نذر تكرار می‌شود اینجا رحمت تكرار می‌شود اینها باید. . . یعنی اگر خواستی شربتی درست كنی شكر و آبلیموی آن به هم بخورد آبلیمو زیاد باشد مضر است شكر زیاد باشد مضر است این تنظیم خیلی مهم است عبادات ما یك تنظیم دارد این تنظیمش. . . هنوز هم روی تنظیمش خیلی كتاب نوشته نشده من گاهی وقتها فكر كرده‌ام یك كتاب بنویسیم مهندسی نماز كه این اصلاً اسكلتش مهم است كه از الله اكبر شروع می‌شود و با السلام علیكم و رحمه الله. . . از تكبیر شروع می‌شود با رحمت الله ختم می‌شود شما وقتی كم خم می‌شوید نمی‌گوئید سبحان ربی الاعظم، می‌گوئید سبحان ربی العظیم كم كه خم شدی خدا پهلوی تو عظیم است وقتی افتادی به خاك سبحان ربی العالی نیست سبحان ربی الاعلی است یعنی تناسب كلمه‌ای كه می‌گوئی با حركاتی كه انجام می‌دهی بزازها وقتی می‌خواهند یك پارچه سفت را پاره كنند همینكه می‌بینند پارچه سفت است تناسب پیدا می‌كنند محكمی پارچه با كتف و ابرو و نیش و یعنی تمام قیافه ش با این محكمی می‌خورد یعنی. . . اینكه ركوع ما عظیم است سجده‌ی ما اعلی است اول اذان الله اكبر آن چهار تا است بعدش همه‌اش دو تا است اول اذان می‌گوئیم اشهد ان لا اله الا الله آخر اذان اشهد یكی می‌شود، می‌شود لا اله الا الله این تنظیم و مهندسی‌اش خیلی مهم است(الان هر چیزی یك مدیریتی می‌خواهد مدیریت تنظیم خودش یك مساله‌ای است هواپیماهای مسافربر شكم هایشان مدیریت دارد اگر این خلبان كتلت بخورد و به قول ما شامی و كباب باید آن خلبان نان و پنیر بخورد كه اگر غذا مسموم بود یكمرتبه دو تا خلبان حالشان به هم نخورد و هواپیما. . . یعنی شكم‌ها باید تنظیم بشود نوشتن كتاب مدیریت می‌خواهد مجله‌ی مكتب اسلام مجله‌ی خوبی بود و هست، به آیت الله العظمی بروجردی گفتند بنویس كه خوب است گفت نمی‌نویسم گفتند شما فلان كتاب را مثلاً نوشتی گفت من كتاب را می‌نویسم كه كتاب خوبی است اما مجله را نمی‌نویسم گفتند چرا؟ گفت چون كتاب سر و ته‌اش می‌دانم چیه مجله نمی‌دانم شماره‌ی بیستم چی چی توی آن خواهد بود چون آخرش را نمی‌دانم از اینجا نمی‌توانم تائید كنم چیزی را كه هنوز نمی‌دانم ببینید اینها خودش یك مدیریت است كجا بگوئیم بله كجا بگوئیم نه كجا این كلمه كجا این كلمه) در سوره‌ی قمر «عذابی و نذر » تكرار می‌شود در سوره‌ی الرحمن «فبای الاء ربكما تكذبان» تكرار می‌شود آنجا می‌گوید «عند ملیك مقتدر» خدای قهار، آنجا می‌گوید الرحمن، اینها مهندسی و مدیریت چیندنش مهم است.
2- تناسب اعضای بدن انسان در خلقت
 این دندانهای ما اگر دندان آسیا جلو بود دندانهای پهنا این دندان تیزها عقب بود هر كه می‌خواست بخندد خیلی زشت بود اصلاً چیندن دندان مهم است. تنظیم اینكه چی چی به چه مقدار تولید بشود آب دهان ما اگر زیاد تولید می‌شد هر كس توی هر جا راه می‌رفت یك سطلی هم زیر چانه‌اش بود چك چك مثل كیسه‌ی ماستی كه آب می‌ریزند آبش، اگر زیاد تولید می‌شد چه مصیبتی داشتیم و اگر كم بود چه مصیبتی داشتیم اینجای دست ما گوشت زیادی هست ما اگر دستمان را خم كنیم یك مقدار پوست زاپاس هست اما اینجا گوشت زاپاس نیست چون احدی در زندگی‌اش نیازی پیدا نمی‌كند كه انگشتهایش را از اینطرف خم كند چون از آنطرف نیازی نداریم خم بشود نه خم می‌شود نه زاپاس هست از اینطرف هم خم می‌شود هم زاپاس است چه مقدار پی چه مقدار چربی این اشك شور است آن آب. . . مقدارش، اندازه‌اش وزنش، حجمش. . . چیدن كلمات قران ولذا آیه كه نازل می‌شد پیغمبر می‌فرمود(اجعلوه) این كلمه را اینجا قرار بدهید یعنی مهندسی چیدن آیاتش با شخص پیغمبر(صلی الله علیه وآله) بود.
آنوقت در سوره‌ی قمر از اول می‌گفت. . . «اقتربت الساعه» از اول می‌گفت «وانشق القمر»ماه دو تا شد آخرش هم می‌گفت «عند ملك مقتدر» اول می‌گوید ماه دو تا شد خدا قهار است این سوره اول می‌گوید الرحمن آخرش هم می‌گوید كه. . . عرض كنم به حضور جنابعالی كه«ذی الجلال و الاكرام» یعنی الرحمن الاكرام این سوره با رحمت و اكرام بسته می‌شود با رحمت شروع می‌شود با اكرام ختم می‌شود سوره‌ی قمر با شكافته شدن ماه و مقتدر، تصادف توی این نیست نكته توی آن هست‌ها! خوب، چون این سوره سوره‌ی الرحمن است تا آخر سوره همه‌اش بحث نعمت‌ها است.
3- تلخی‌ها و شیرینی‌ها در كنار هم
 حتی تلخی‌ها هم نعمت است ولذا می‌گوید «شواظ من نار» شعله‌های آتش داریم بعد می‌گوید «فبای آلاء ربكماتكذبان» آتش هم نعمت است مرگ هم نعمت است. یك كسی آمد پهلوی یكی از انبیای قبل گفت تو مگر پیغمبر نیستی دعا كن ما نمیریم گفت خدایا اینها نمیرند مرگ از این قبیله برداشته شد آقا بود پدرش بود پدر بزرگش بود پدر پدر بزرگش بود پدر پدر پدر بزرگش بود صبح بلند می‌شد می‌دید چهل تا آدم 80 ساله90 ساله 120 ساله140ساله160 ساله یكی یك چای دهان اینها می‌گذاشت غروب می‌شد آخرش گفت آقا خواهش می‌كنم بگو بروند دیگر، ما فشل شدیم فلج شدیم یعنی مرگ هم نعمت است مرض هم نعمت است منتهی دید انسان باید جوری باشد كه نعمت گذاری اینها را درك كند آدم نمی‌داند كه چه مسائلی پیش می‌آید.
خیلی مرحوم پدرم دوست داشت من طلبه شوم من خیلی دوست داشتم بروم دبیرستان و رشته‌های درس را بخوانم لیسانس و فوق لیسانس بگیرم درگیری داشتیم خیلی چانه می‌زدیم چك و چك می‌كردیم تا بالاخره ما با گریه و ناله و اینها رفتیم دبیرستان با بچه‌های دبیرستان دعوایمان شد و حرفمان شد اینها ریختند سر ما 18 نفر سر بنده ریختند پشت مسجد آقا بزرگ كاشان یك كتكی به من زدند تمام سر و صورتم سیاه شد باد كرد افتادم روی خاك اصلاً نمی‌توانستم دیگر بروم خانه مدتها ناله كردم بعد هم با جان كندن خودم را به خانه رساندم آقام گفت چته گفتم می‌خواهم بروم طلبه شوم یعنی گاهی عرض كنم به حضور جنابعالی كه آدم نمی‌داند كه چه حادثه‌ی تلخی مقدمه‌ی چه مساله‌ی است بنابراین سوره‌ی الرحمن توی آن مساله‌ی جهنم هم هست مرگ و میر هم هست اما پشت سرمرگ ومیرهم می‌گوید «فبای آلاء ربكماتكذبان» كدام نعمت‌ها را تكذیب می‌كنید می‌گوید فكر نكنید. . . این هم نعمت است.
4- قرآن، تعلیم خداوند به پیامبر اسلام
گاهی وقتها انسان از نزدیكانش مایوس می‌شود این هم نعمت است آدم وقتی دل برید از اینهایی كه به انها دل بسته است وقتی از اینها قیچی شد به خدا وصل است یوسف(علیه السلام) لب چاه خندید گفتند چرا می‌خندی؟ گفت یك روز نگاه كردم دیدم ده یازده تا برادر 120كیلویی دارم گفتم با این برادرها كسی نخواهد گفت بالای چشمت ابرو است اما الان می‌بینم به همین‌هایی كه من دل بسته بودم همین‌ها. . . این خیلی شیرین است «الرحمن علّم القرآن» توی سوره‌ی قمر همه‌اش می‌گفت «ولقد یسرنا القرآن للذكر» قرآن را آسان كردیم اینجا می‌گوید «علم القران» با اینكه تناسب هست نكاتی كه هست حالا. . . شبهاتی را باید پاسخ داد چون راجع به «علّم القران» می‌گفتند «یعلمه بشر» یك انسانی یك بشری یعلم یعنی آیات قران را یك انسانی یاد پیغمبر می‌دهد خدا می‌گوید«الرحمن علّم القرآن» یعنی بشر یاد نمی‌دهد خدای رحمان یاد می‌دهد آخر اینها مهم است یك چیزی برایتان بگویم شیرین است زیادی گوش بدهید.
پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) سال ششم خوابی دیدند كه سر تراشیده می‌روند مسجدالحرام واعمال را انجام می‌دهند هنوز مكه فتح نشده بود با جمعیتی رفتند كفار مكه آمدند نگذاشتند اینها حج بجا بیاورند نزدیك درگیری بود كه صلح حدیبیه پیش آمد در قرارداد صلح نوشتند محمد رسول الله همچین تعهد می‌كند كفار هم همچین تعهد می‌كنند كفار گفتند نه محمد رسول الله را پاك كن ما اگر قبول می‌داشتیم كه محمد رسول الله است كه با او دعوا. . . ما او را به پیغمبری قبول نداریم حضرت امیر(علیه السلام) فرمود من رویم نمی‌شود پاك كنم خود پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود دست من را بگذار روی كلمه كه خودم پاك كنم بالاخره آنجا آنقدر چانه زدند كه محمدرسول الله پاك شد آنوقت بعد از ماجرا آیه نازل شد «محمدرسول الله والذین آمنوا» یعنی حالا كه تو می‌گوئی نه. . . یعنی یك آیه داریم كه كلمه‌ی اول آیه این است محمدرسول الله چون قبلش گفتند محمدرسول الله را پاك كن خدا گفت تو كه پاك كردی من چنان می‌نویسم كه هیچوقت پاك نشود اینها كشتی گرفتن با خداست «ومكروا ومكرالله» آنها تردید می‌كنند خدا هم تردید می‌كند «والله خیر الماكرین»(من این را احتمالاً گفته‌ام اگر هم گفته‌ام دو بار بشنوید طوری نیست رضاشاه لعنتی گفت نمی‌گذارم برای آیت الله العظمی حائری استاد حضرت امام(رحمه الله علیه) مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم، نمی‌گذارم فاتحه بگیرید گفتند قمی‌ها تصمیم گرفته‌اند فاتحه بگیرند گفت من هم تصمیم می‌گیرم نباشد مسجد امام قم سماوهای بزرگ زغالی بود فاتحه گرفتند پاسدارهای زمان شاه آمدند آب ریختند توی این لوله‌ی زغالها نمی‌گذاریم فاتحه بخوانند هیچ آیت الله‌ای روی كره‌ی زمین به اندازه‌ی حاج شیخ عبدلكریم برایش فاتحه، چون قبرش توی مسجد بالای سر است سه چهار تا قبر بلند هست هر كس می‌آید حضرت معصومه(علیها السلام). . . یعنی الان برای شیخ مفید سیدرضی سید مرتضی علامه حلی طوسی طبرسی برای هیچ آیت الله العظمی‌ای به اندازه‌ی حاج شیخ عبدالكریم. . . چون رضاشاه گفت نه خدا گفت آره شاه می‌گفت اسم امام خمینی نه، اتفاقاً اینقدر كه عكس امام خمینی(رحمه الله علیه) چاپ شد در تاریخ هیچ آخوندی به اندازه‌ی امام(رحمه الله علیه) عكسش چاپ نشد چون شاه گفت نه خدا گفت آره تو می‌گویی «یعلمه بشر» خدا می‌گوید «الرحمن علّم القرآن».)
5- معلمی، شغل خداوند و پیامبران است
مساله‌ی دیگر تعلیم و فهم و هدایت قرآن سیمای رحمت الهی و در راس نعمت‌ها است كه اینرا دیروز گفتم یكی «الرحمن علّم» یعنی معلمی شغل خداست از امام نقل می‌كنند كه فرمود معلمی شغل انبیاست قرآن می‌گوید معلمی شغل خداست «الرحمن علّم» یعنی معلمی شغل خدای رحمان است البته شغل انبیاء هم هست «یعلمهم و یزكیهم یزكیهم و یعلمهم» هست شغل جبرئیل هم هست چون «علمه شدید القوی»شدید القوی جبرئیل است. مساله‌ی دیگر علم قرآن مخصوص انسان نیست نگفته(علمك یا علمكم یا علم الانسان)در سوره‌ی اقرا بسم ربك الذی خلق می‌گوید علم الانسان. . . الذی علم بالقلم»آنجا علم الانسان داریم «علمك» داریم «علمكم» داریم ولی اینجا می‌گوید الرحمن علم القرآن» نگفته(علم القرآن ببشر، علمك نداریم علمكم نداریم پیداست مساله‌ی وحی الهی مخصوص بشر هم نیست مساله‌ی دیگر اینكه قران قابل درك و شناخت است(بعضی‌ها متاسفانه. . . خدا رحمت كند حاج احمد آقا را می‌گفت یك قانونی توی مجلس گذراندند كه این قانون بسیار قانون بدی بود گفتیم كدام قانون؟ گفت قانون گذراندند بعد از رحلت حضرت امام(رحمه الله علیه) هر كس سخنی نقل كند از حضرت امام(رحمه الله علیه) كه عین آن توی كامپیوتر نباشد بگیرند زندانش كنند مردم از ترس اینكه كلمه‌ی را از امام(رحمه الله علیه) نقل كنند كه پس و پیش بشود و گرفتار زندان نشوند دیگر كسی سخنان امام(رحمه الله علیه) را نقل نمی‌كند از ترس آنوقت این باعث شد كه امام(رحمه الله علیه) كم كم منزوی بشود یعنی رفتند دوا چشمش كنند كورش كردند. حاج احمد آقا می‌گفت بابا حرفهای امام را بگوئید یك خورده پس و پیش هم شد مهم نیست یك حدیث بخوانم آمد پهلوی امام گفت ما یك حدیثی را شنیده‌ایم نمی‌دانیم قال الصادق یا قال الباقر یا قال الكاظم(علیهم السلام) فرمود محتوا را بگو امام صادق و كاظم آن مهم نیست یعنی نگذارید فرهنگ ما از بین برود بخاطر یك دقت‌هایی حالا) بعضی‌ها می‌گفتند بابا قرآن را كه ما نمی‌فهمیم ما كجا قرآن كجا اینقدر گفتند ما كجا قرآن كجا حالا زشت است توی تلویزیون بگویم ولی بگذارید بگویم خیلی‌ها همه درسی را حاضرند بگویند درس تفسیر را می‌ترسند بگویند البته تفسیر به رای خطرناك است تفسیر انسان باید ادبیات رابلد باشد لغت عرب را بشناسد روایات را ببیند‌شان نزول را ببیند هر چه می‌خواهید دقت كنید دقت كنید اما اینكه بگوئیم قرآن دست ما بهش نمی‌رسد یعنی چه؟ (بعدش هم یك چیزی درست كنیم. . . مثل آن زنهای قدیمی شاید هم جدید است جدید هم هست از این چیزها هست كه تنگ مرسع می‌گویند سر قدیمی‌های ناصرالدین شاه می‌گویند فقط آن بالا می‌گذارند یك ظرفهایی را می‌گذارند توی آن دكورها كه هیچكس غذایی توی آن نمی‌خورد) قرآن را این رقمی ما نباید بگذاریم توی ویترین بعنوان یك كتاب مقدس، نه علم القرآن یعنی قرآن قابل فهمیدن است قابل عمل كردن است البته قرآن پوسته و لایه دارد بطنی دارد بطنش بطنی دارد آن جوری كه امام صادق(علیه السلام) قرآن می‌فهمد ما كه نمی‌فهمیم اما معنایش این نیست كه ما اصلش نفهمیم گاهی وقتها امام می‌گوید بابا از خود قرآن می‌فهمی آمد گفت طوافم تمام شده در سعی و صفا و مروه از صفا شروع كنم یا از مروه؟ امام فرمود قرآن از كجا می‌گوید می‌گوید «ان الصفا و المروه» خدا توی قرآن اول كلمه‌ی صفا را می‌گوید پس تو در عمل اول از صفا شروع كن بسیاری از روایات داریم كه وقتی امام از او سؤال می‌كنند می‌گوید بابا این را از خود قرآن یاد گیر این «علّم القرآن» یعنی اینقدر قرآن را بالا نگذارید كه هیچكس نمی‌فهمد یك مقداری قرآن را بیشتر مطرح كنید خلقت انسان برای دینداری و قرآنی شدن است می‌گوید علّم القرآن بعد می‌گوید خلق الانسان(نمی دانم چرا امروز هی یاد بزرگان می‌افتیم پدرم می‌گفت، خدا رحمت كند اموات را، كه می‌خواستم بروم كربلا مادر پیری داشتم گفتم ببرمش كربلا می‌گفت از روز اول هر كجا رفتیم برای گذرنامه بلیت هر كجا رفتیم اول بلیت مادرم را صدا می‌زدند بعد اسم من را صدا می‌زدند من می‌گفت پیام گرفتم كه خدا می‌خواهد بگوید اصل زوار تو مادر تو است تو بخاطر عصا كشی دنبالش آمده‌ی می‌گفت اول اسم او را می‌گفتند می‌گفت یك بار و دو بار نشد كه بگویم تصادف است می‌گفت در طول سفر همیشه اسم مادرم را جلوتر می‌بردند بسیاری از. .) آیه‌ی قرآن داریم ما رزقی كه می‌دهیم فكر نكنید كه مال تو می‌دهیم می‌خواهیم به بچه‌ات رزق بدهیم از صدقه‌ی سر بچه‌ات تو هم یك چیزی می‌خوری نانی آبی اگر می‌دهیم بخاطر بچه‌ات است حالا اگر سر سفره نشسته‌ای صدقه‌ی. . . ولذا قرآن می‌گوید «نحن نرزقهم» بعد می‌گوید «وایاكم» یعنی تو بچه‌ات را می‌كشی از ترس خرجی جلوی بچه دار شدن را می‌گیری از ترس خرجی حدیث داریم كسی كه ازدواج نكند از ترس خرجی این توحیدش لق است سوء ظن به خدا دارد می‌گوید اگر یكی باشم خدا زور دارد خرجی‌ام را بدهد اما اگر دو تا شدیم خدا زورش تمام می‌شود كسی كه از ترس خرجی ازدواج نكند می‌گوید قدرت خدا محدود است من باشم حریفم می‌شود دوتا شدیم حریفمان نمی‌شود.
6- از ترس فقر، ازدواج را ترك نكنید
آمد پهلوی امام، قران وعده داده «ان یكونوا لفقرا یغنهم الله من فضله» از فقر نترسید آمار نشان می‌دهد توی خودتان بررسی كنید توی كوچه و فامیل بررسی كنید تمام كسانی كه ازدواج كرده‌اند بعد از ازدواج وضع‌شان بهتر شده است بله ممكن است یك كسی بدلیل اینكه ماشینش تصادف می‌كند یا مغازه‌اش آتش می‌گیرد یا حادثه‌ی تلخی ورشكستگی یا چهارتا شریك بد به او بخورد ممكن است یك حوادثی رخ بدهد اما بدنه‌ی امت جوری است كه بعد از ازدواج وضع بهتر می‌شود اول می‌گوید «علم القرآن» بعد می‌گوید «خلق الانسان» یعنی خلقت انسان برای دینداری است برای قرآنی شدن است. و اما راجع به «علم القرآن» تعلیم قرآن یك مقداری فوت و فن دارد اصلاً هر كاری یك روانشناسی می‌خواهد مثلاً می‌گویند آقا از كجا تفسیر شروع كنیم من دیدم بعضی از سازمانها مسابقه گذاشته‌اند برای دختر‌های دبیرستانی و دانشجو قرآن سوره‌ی مثلا انعام این خانم هی می‌خواند «ومن البقر اثنین قل الذكرین حرم‌ام الانثیین» این آیه را هم سنگین است بخواند هم معنایش را نمی‌فهمد هم می‌بیند ارتباطی با او. . . در اینكه چه آیه‌ای را بگوئیم از چه آیه‌ای شروع كنیم از چه سوره‌ی شروع كنیم اینها كارشناسی می‌خواهد هر كلمه و هر سوره و هر جزء، زمان باید معلوم باشد كه چه زمانی باشد قرآن برای زمان حساب قائل است می‌گوید «وبالاسحار هم یستغفرون» وقت خوب استغفار، سحر است یا مثلاً می‌گوید ساعت آخر روز جمعه دعا مستجاب می‌شود یا می‌گوید «هنالك دعا زكریا» یعنی اینجا بود كه حضرت زكریا(علیه السلام) دعا كرد و دعایش مستجاب شد «الان حصحص الحق»-یوسف/51
7- شرایط لازم برای تعلیم قرآن و معارف دینی
مساله‌ی زمان ساعت كلاس گذاری كی باشد من رفته بودم پادگان صحبت كنم می‌گفتم به برادرهای روحانی كه توی سیاسی عقیدتی هستید یا نهاد رهبری اگر آن روزی كه سربازها را می‌برند رزم شبانه روزانه پس رو پیش رو آفتاب تاریكی روشنایی سرباز را خسته می‌كنند تو آن روز بحث‌ات را تعطیل كن سرباز را برده‌اند خواب آلود تمرین سنگین خسته حالا این شیخ هم آمده می‌گوید بسم الله الرّحمن الرّحیم بحث امروز راجع به قضا و قدر است این را باید حساب كنیم آن روزی كه غذایشان خوب نیست پیاز پخته و زردجوبه، نه گوشتی نه لپه‌ای نه غذای خوبی آن روز شما از عقیدتی سیاسی هیچی نگو نگاه كن اگر نمره‌ی بیست دادی زیر نمره‌ی بیست نصیحت كن روزی كه نمره‌ی صفر می‌خواهی بدهی نصیحت كنی فحشت می‌دهد آمادگی ندارد آن شبی كه گوشواره برای دخترت می‌خری حرف اثر دارد تبلیغ روانشناسی می‌خواهد گدایی روانشناسی می‌خواهد من یكوقت گفتم یك گدا دم تالار عروسی می‌ایستد همه زن و مرد بادسته گل سوپر دولوكس می‌روند عروسی می‌گوید مبارك باشد من هم دختر دار هستم به من هم كمك كنید تندتند پول می‌گیرد یك گدا دم دفتر طلاق می‌ایستد او می‌گوید پدر فلان او می‌گوید ننه فلان او می‌گوید جدت می‌گوید خفه شو برو گم شو به هم فحش می‌دهند این می‌گوید بدهید در راه خدا برو گم شو به تو دیگر حوصله‌ام نمی‌رسد یعنی كجا بایستیم گدایی كنیم اگر تابستان است فالوده بفروشیم اگر زمستان است لبو شما اگر پوستین قوچان را ببرید بندر عباس تمام گوشت بدنت هم آب بشود یك مشتری. . . یا كروات بیاوری مدرسه‌ی فیضیه بفروشی گاهی وقتها بی سلیقگی در تعلیم قرآن غوغا می‌كند بچه‌ها می‌خواهند. . . ما می‌رفتیم یك جایی جایزه بدهیم گفتند آقا اینها كارهای فرهنگی قرآنی سیاسی عقیدتی ایدئولوژی پژوهشی كرده‌اند این اسمها گولتان نزند این اسمها چیزی توی آن نیست پژوهشی تحقیقاتی گول این اسمها را نخورید ما گفتیم ببخشید آقا چه كرده‌اند؟ گفتند شما حالا جایزه بدهید جایزه‌ی هفتم شك كردم گفتم آقا تا نگوئید نمی‌گویم شما می‌خواهید 11نفر با دست من جایزه بگیرید گفتند آقا كارهای پژوهشی تحقیقاتی فرهنگی گفتم بابا اینقدر از این حرفها نزن چه كرده‌اند گفت یك آیه داریم توی قرآن 11تا قاف دارد به این بچه‌ها گفته‌ایم بروید این آیه را پیدا كنید این بچه‌ها تابستان امسالشان رفته‌اند قاف شماری ببینیدحماقت حماقت گاهی وقتها علّم القرآن باید معلم بشود معلم باید قیافه‌اش خوب باشد نمی‌خواهم بگویم خوشكل باشد، زشت نباشد ما 124 هزار پیغمبر داشتیم یكی‌اش كچل نبود سن معلم بیان معلم ساعت درس، وقتی كه شاگرد هی. . . خوب اینكه نمی‌تواند درس گوش بدهد شكم گرسنه نمی‌شود قرآن می‌گوید «كلوا من الطیبات»بعد می‌گوید«واعملوا صالحا»یك چیزی بخور بعد می‌گوید «واعملوا الصالحات» می‌گوید «فلیعبدوا» برای اینكه «اطعمهم من جوع» اتاق درس اتاق تمیز پنجره داشته باشد هوا خنك باشد قبل و بعدش. . . (اینها مهم است اگر تلویزیون شبی كه بچه‌ها امتحان دارند فیلم شاد بگذارد بچه‌ها فردا ده‌ها هزار نفر تجدید می‌شوند چون این فردا امتحان دارد یك نگاه به كتاب یك نگاه به فیلم كتاب فیلم كتاب فیلم كتاب فیلم فردا رفوزه می‌شود قاضی اگر كفشش تنگ است قضاوت نكند فشاری كه به پایش می‌آید در قضاوتش اثر دارد قاضی اگر ادرار دارد قضاوت نكند ادرارش در قضاوتش اثر دارد معلم قیافه‌اش بیانش كدام سوره كدام آیه اینها حساب و كتاب دارد آغاز علّم القران چند دقیقه كلاس قران؟ كلاس قرآن پنج دقیقه بعد ده دقیقه بعد یك ربع از كجا شروع كنیم؟ از قصه‌های قرآن از كدام قصه‌ها شروع كنیم از قصه‌هایی كه یك نوجوان توی آن هست مثل یوسف(علیه السلام) مثل اسماعیل(علیه السلام) بیان روان «ولقد یسرنا القرآن للذكر» آغاز علّم القرآن با قصه اتاق روشن هیچ جا نمی‌گوید زینت جز توی مسجد می‌گوید مسجد باید قشنگ باشد قشنگ معنایش كاشی كاری نیست سفید وتمیز مساله‌ی بهداشت هم مهم است یك بار گفتم یك بار پیغمبر(صلی الله علیه وآله) توی نماز راه رفت جای آب دهان به دیوار بود پیغمبر(صلی الله علیه وآله) داشت نماز می‌خواند «ایاك نعبد و ایاك نستعین» نگاه كرد دید دیوار جلویش آب دهان افتاده پشت به قبله نكرد وسط نماز شروع كرد به راه رفتن دیگر «ایاك نعبد» قیچی كرد رفت رفت چند متری یك شاخه بود برداشت مالید به دیوار جای آب دهان را محو كرد بعد همینطور پشت پشت برگشت سر جایش گفت «ایاك نعبد و ایاك نستعین» تمام عمرش پیغمبر(صلی الله علیه وآله» یك بار سر نماز راه رفت وآن برای خاطر مسائل بهداشتی بود اینرا شهرداری‌ها اگر بدانند خیلی. . . نظافت،)
 لازم نیست معلم خانم سر كلاس لباس سیاه بپوشد لباس مشكی توی خیابان خوب است برای اینكه جاذبه را كم كند ولی یك دختر خانمی كه می‌خواهد یك ساعت به شما نگاه كند چرا لباس روشن نباشد اگر مدرسه اصلاً، دیوار دارد و مرد توی آن نیست اصلاً چرا چادرش. . . چرا روسری سرشان باشد دختر خانم این مدرسه هیچكس توی آن نیست خوب اگر هیچكس توی آن نیست چرا روسری؟ چرا خانم لباس سیاه؟ یك جا اگر لباس سیاه خوب است معنایش این نیست كه همه جا خوب است لنگ توی حمام خوب است توی كوچه ما را می‌گیرند گاهی وقتها یك چیزی در شب قدر خوب است شب بعدش خوب نیست این روضه ظهر عاشورا خوب است بعدش ممكن است جاذبه‌ی ظهر عاشورا را نداشته باشد بیان قلم ساعت من خودم توی تلویزیون ساعت نمی‌زنم چون ممكن است تا بروم بگویم امام صادق(علیه السلام)فرمود، عجب ساعتی است‌ها! هیچی النگو، انگشتر یكی كوچك طوری نیست یك آقا رفت سخنرانی كند دو سه تا انگشتر دستش بود هر وقت می‌خواست بگوید قال الصادق مردم عوض قال الصادق انگشتر هایش را قیمت می‌كردند یك استاد داشتیم درس می‌داد هر وقت درس می‌داد هی سرش را تكان می‌داد آن روزی كه سرش را تكان می‌داد تحت الحنكش شل می‌شد ما آن روز درس را نمی‌فهمیدیم این مساله‌ی كه، كفش استاد، النگوی استاد(استاد خانم را می‌گویم) والا مرد كه النگو ندارد، البته حالا مردها زنجیرشان هست فقط گوشواره و النگو مانده چون حلقه‌ی طلا كه هست زنجیرش هم كه هست النگوش مانده، خوب باشد، عرض كنم به حضور جنابعالی كه ساعات درس دقیقه‌های درس آیه‌ای كه انتخاب می‌كنیم كلمه‌ای كه انتخاب می‌كنیم محتوایی كه انتخاب می‌كنیم قیافه‌ای كه انتخاب می‌كنیم اینطرفش چی باشد آنطرفش چی باشد مهندسی كلاسداری اینها مسائلی است كه. . . علّم القرآن را اگر خواسته باشیم توی جامعه جا بیفتد باید این دقتها را بكنیم.     
(والسلام علیكم ورحمه الله وبركاته)

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2866

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.