عوامل انحراف از اعتدال

«بسم الله الرحمن الرحیم»
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث امسال رمضان 82 مربوط به افراط و تفریط بود که این کارهای افراطی و تفریطی غلط است چپ و راست «الیمین و الشمال مضله» امیرالمومنین (علیه السلام) می‏فرماید چپ و راست انحراف است «اهدنا الصراط المستقیم» راه مستقیم «امة وسطا» راه مستقیم اعتدال میزان حالا… در این زمینه حرف‌هایی را زدیم توی این جلسه انشاالله مطالبی را خدمتتان می‏گوییم عوامل انحراف از اعتدال چیه؟ البته این اعتدال در گفتن و شنیدن در مصرف در کار در عبادت در ورزش در سیاست در حب در بغض درهر چیزی راه اعتدال خوبست عوامل انحراف در اعتدال را توی این جلسه بررسی کنیم چه چیزهایی باعث می‏شود که انسان… موضوع ما در امسال این بود که در جستجوی راه مستقیم به مناسبت «اهدناالصراط المستقیم» راه مستقیم راه اعتدال است نه افراط و نه تفریط نه تندروی نه کندروی در این جلسه عوامل انحراف از اعتدال چه چیزهایی باعث می‏شود که آدم از راه مستقیم پرت بشود.
محبت بیش از حد مایه انحراف از اعتدال
یکی محبت آدم یک کسی را که دوستش دارد دیگر ترمزش پاره می‏شود از اعتدال بیرون می‏رود همه چیزی را به چشم خوبی می‏بیند مثل آدمی که عینک سرخ می‏گذارد همه شلغم‏ها را لبو می‏بیند دوستش دارد اصلا دیگر بدی‌هایش را نمی‏بیند از قدیم گفته‏اند «حب الشی‏ءیعمی و یصم» یعنی کسی را دوستش داشته باشد دیگر هیچی نمی‏بیند حتی فوتبالیست‏ها چون گل زدن را دوست دارند استخوان پایشان هم می‏شکند توی چمن متوجه نمی‏شوند این عشق، عشق و محبت حالا… قرآن می‏فرمایدکه «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهدالله ولو علی انفسکم»، «ولوعلی انفسکم» گرچه بر ضرر خودتان است حق را بگویید «اوالوالدین» گرچه بر ضرر والدین باشد حق را بگویید «والاقربین» گر چه فامیل‏ها، به ضرر فامیل‏ها است ولی حق را بگویید یعنی علاقه به خودتان علاقه به والدین علاقه به بستگان علاقه‏ها شما را منحرف نکند گاهی آدم دلش برای یک کسی می‏سوزد می‏گوید ببین بدبخت است امضاء کن برو بابا حالا یا بدبخت یا خوشبخت خلاف کرده من یکوقت گفتم که مثلا یک ماشین قراضه که رد می‏شود پلیس می‏گوید بابا بدبخت است بگذار برود یک ماشین قیمتی که رد می‏شود هو بگیر پدرسوخته جلویش را!! تو چکار داری که حالا این پدرسوخته هست یا نیست شما هر که خلاف کرده بگیرش شما چون حالا دلت به حال آن ژیان می‏سوزد دلت، عصبانی… کینه آن بنز را داری قرآن می‏گوید «ان یکن غنیا او فقیرا» غنی بود یا فقیر بود تو باید عادل باشی «فالله اولی بهما» «ان یکن ژیانا او بنزا» تو دلسوزی‏ها و اینها نباید از مرز بیرونت کند (در قضاوت و در قدر باز یک مثلی یکوقتی من برای بعضی از پلیس‏ها زدم البته دیگر چند سالی است ندیده‏ام الحمدالله یک زمانی من این را شنیدم که اگر یک ماشین قراضه‏ای مثلا خلاف برود بکش کنار! می‏گویند بکش کنار، اگر ماشین معمولی باشد برو کنار دیگر بکش نیست برو کنار بکش کنار برو کنار اگر یک ماشین قشنگ بود بفرمایید کنار بکش برو بفرما اینها دیگر پیداست که طرف از اعتدال خارج می‏شود.
همرنگی با دیگران، مایه انحراف از اعتدال
گاهی وقتها دلیل انحراف هماهنگی با دیگران است هماهنگی با دیگران می‏بیند همه کج می‏روند این هم کج می‏رود می‏خواهد عقب نماند می‏بیند همه پشت سرش بد می‏گویند این شهامت ندارد بگو آقاجان… من پریشب یعنی چند شب پیش در یک جلسه‏ای بودم همه علیه یک نفر انتقاد کردند یک نفر رسید گفت آقا این انتقادها خودش که نیست که از خودش دفاع کند شما چرا و به… اسلام هم همین را گفته که یک جایی که گناه می‏شود ننشینید بلند شوید بروید یا از او دفاع کنید توی جلسه گفت، یک کسی گفت که خوب ایشان که نیست اش که از خودش دفاع کند بگذارید دعوتش کنید بیاید از خودش دفاع کند حتی قرآن یک آیه دارد که می‏فرماید «فان شهدوا فلا تشهد معهم» «فان شهدوا» اگر آنها هم شهادت دادند «فلا تشهد معهم» تو با آنها شهادت نده تو خودت یک آدم هستی این شعر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو حالا که همه گفتند آدم بدی است حالا این وسط ما نگوییم آدم خوبی است خودمان را خراب خواهیم کرد فضا ناجور است هوا ابر دارد اوضاع پس است اوضاع پس است یعنی… شما حرفهایت را بزن گاهی وقتها انسان از عدل می‏رود بیرون بخاطر اینکه می‏خواهد همرنگ با جو حاکم باشد. گاهی وقتها راههای زیاد آدم را گیج می‏کند آدم از مرز می‏رود بیرون این تعدد راه هم… انشعابها، انشعابها، انشعابها یعنی هی شاخه شاخه می‏شود آدم گیج می‏شود خط را گم می‏کند (گاهی هم از افراد از خطر می‏روند بیرون چون اصلا نمی‏فهمند کی راست می‏گوید می‏گویند یک دامادی وارد جلسه عروسی شد دید همه را می‏بوسد گفتند هو!! گفت من نمی‏فهم کدامها عروس هستند البته حالا او خودش را به نفهمی زده بود وقتی انشعاب شد) قرآن یک آیه دارد می‏فرماید که «فتفرق ان هذا صراطی مستقیما ولا تتبعوا السبیل فتفرق بکم» راههای زیاد که شد مردم گیج می‏شوند این هم یکی.
کینه و بغض، عامل انحراف از اعتدال
 کینه، کینه باعث می‏شود که انسان از خط مستقیم دور برود دور بشود می‏داند حق با اینست ولی چون دوستش ندارد می‏گوید نه آیاتی داریم که می‏فرماید کینه‏ها… «لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا» اگر یک وقتی مشرکین مکه به شما مسلمانها اذیت کردند نگذاشتند شما بروید توی مسجد الحرام و مکه حالا شما انتقام نگیرید از آنها بگویید نه این یک زمانی حال ما را گرفت من هم باید یک حالی از او بگیریم آن زمانی که حالی از شما گرفت مشرک بود شماحق ندارید حال او را بگیرید آقا شما از مسجد می‏آیی بیرون می‏بینی کفش هایت اشتباه شده بگویی خوب این شکل کفش‌های من است پس من هم کفش این را پا کنم بابا آنکه کفش شما را پا کرد نفهمید تاریکی بود گیج بوده خسته بوده پیر بوده ندیده قاطی کرده آن قاطی کرده کفش را پا کرده و رفته شما که قاطی نکردی شما حق ندارید کفش او را پا کنی مگر اینکه علم به رضایت داشته باشی اگر او مشرک بود بت پرست بوده مسلمانها را اذیت کرده الان شما «لا یجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا» کینه باعث نشود که مثلا شما حال‏گیری کنید.
وسوسه‏های شیطانی، عامل انحراف از اعتدال‏
القاء شیطان، وسوسه انسان را از اعتدال خارج می‏کند قرآن می‏فرماید: که «و ان الشیطان لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم» شیطان به ذهن‏ها چیزی القاء می‏کند تا به جروبحث بکشاند شما را وسوسه، دو تا وحی داریم توی قرآن‏گاهی چیزهایی که به ذهن آدم می‏آید الهی است مثل «و اوحی الیام موسی» خدا به مادر موسی (علیه السلام) الهام کرد که این بچه شیرش بده توی صندوق بگذار بینداز توی رودخانه گاهی آدم یک چیزی به ذهنش می‏آید این جرقه‏ها جرقه‏های الهی است گاهی یک جرقه هایی ذهنش می‏آید اینها شیطانی است حالا ما اگر یک چیزی به ذهن مان زد از کجا بفهمیم این چیزی که به ذهن مان زده خدایی است یا شیطانی؟
 علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‏فرماید اگر آن چیزی که به ذهنت زد تو را به خیر و سعادت وسعه صدر وادار کرد الهی است روحت را بزرگ کرد الهی است اگر تو را به قفل شدن و عصبانیت… اگر تو را بست شیطان است اگر تو را باز کرد… چون شیطان وسوسه هایش آدم را می‏ترساند ول کن برود گم شود این آدم نیست همه‏اش را می‏گوید نه پول نده فقیر می شوی همه‏اش به تو قفل می‏زند معلوم نیست راست بگوید دروغ می‏گوید کلک است اگر هی منفی بافی کرد این معلوم می‏شود جرقه جرقه… اگر تو را باز کرد «الشیطان یعدکم الفقر و یا مرکم بالفحشاء» اما اگر آن جرقه تو، تو را باز کرد چیزی نیست نه بابا انشاءالله… انشاءالله کمکش می‏کنیم انشاءالله خوب می‏شود می‏خواهد داماد شود بابا نان نداری بخوری حالا یک زن هم می‏گیری فردا هم دوسه تا بچه توی خیابان یک گدا راه بیفتد؟ نان ات نبود آب ات نبود هی می‏آید جلوی ازدواج را می‏گیرد تو با این مغزت می‏خواهی این کار را بکنی تو با این پولت یک همچین تصمیمی داری تو کجا آن کجا اگر هی قفل زد بر پیشرفت کار به فکرت به زبانت نگو می‏ترسی ناراحت خواهند شد نمی‏خواهد بگویی نگو نشنو نرو خرج نکن ازدواج نکن درس نخوان تو نمی‏فهمی نمی‏شود اگر هی بار منفی داشت شیطان است اگر بار مثبت داشت الهی است خوب وسوسه یکی… مسئله دیگر گناه فساد و تجاوز آدم را به… از خط مستقیم دور می‏کند و لذا هی گفته‏اند توبه کن ببینید یک قایقی که توی کشتی می‏رود اگر آب ریخت توی قایق فوری آن کسی که نشسته توی قایق باید یک سطلی بردارد هی آبها را بیرون می‏ریزد اگر آبها را بیرون نریزد هی بیشتر آب می‏آید تا آدم گناه کرد استغفرالله ربی هر استغفرالله که می‏گویی یک سطل آب می‏ریزی بیرون می‏گویند توی نماز شب 300 مرتبه بگو: «العفو، العفو، العفو، العفو، العفو» یعنی 300 تا سطل از آبها خالی کن اینکه می‏گویند حضرت روزی 70 بار «استغفرالله ربی و اتوب الیه» می‏گفت استغفار و العفو یعنی آبها را بریز بیرون اگر گناه کردی…
تسریع در توبه و جبران گذشته‏
اینکه قرآن می‏گوید نماز بخوانید: «ان الحسنات یذهبن السیئات» خلافی هم کردی فوری نماز بخوان چون این نماز سطل آبی است که خلاف را بیرون می‏ریزد اما اگر گفتی می‏دانی ما که یک همچین دسته گلی آب دادیم دیگر نمی‏خواهد نماز بخوانیم برو باقی کارهایت را درست کن می‏گوئیم حالا می‏دانی حالا 20 تا سطل آب ریخت توی قایق بگذاری باقی هم بیاید خفه شویم! راحت شویم! اگر آب ریخت توی قایق با سطل بیرون بریزید ننشینید بگوئید حالا که این همه آب آمده بگذاری یک خورده دیگر هم بیاید خفه شویم انسان تا لحظه مرگ قابل اصلاح است حتی داریم اگر یکوقت یک خلافی کردی حتما نمازت را… عنایت داشته باش به نمازت که نماز آن را رفو می‏کند. هوسها، هوسها انسان را از اعتدال بیرون می‏کند غلو چاپلوسی‏ها که همان… اکثریت ما باید ببینیم که اکثریت راه حل است نه راه حق ببینید 5 تا راه داریم برای اینکه یک تصمیم بگیریم حالا فرض کنید که… مثلا یک تصمیم بگیریم 5 تا راه حل دارد حالا امامت… راه کودتا مثلا بگوئیم یک جایی کودتا بشود یکی برود بالا یکی بیفتد پائین این یک راه است راه تمام آراء راه آراء اقلیت یکی ولیعهدی یکی اکثریت یکی راه خدا برای اینکه یک جامعه یک رهبری خواسته باشد 5، 6 تا راه توی دنیا هست راه کودتا حق است؟ کودتا زور داشته زور داشتن دلیل حقانیت نیست اینکه برود کنار بگو هر کسی را همه قبولش دارند هیچوقت روی کره زمین همه مردم یک نظریه ندارند امکان ندارد راه اقلیت این هم ظلم است یک اقلیتی بیاید سرنوشت اکثریت… این تضییع ضایع کردن حق مردم است ولیعهدی این هم جانشینی درست نیست حالا به چه دلیل؟ ممکن است آقا را قبول دارند پسر آقا را قبول نداشته باشند این هم تحمیل است که بگویند حالا که من رئیس جمهور هستم پسرم هم رئیس جمهور باشد حالا که من رهبر هستم پسرم هم رهبر باشد این هم تحمیل است دو تا راه دیگر مانده یک راهی که ما قبول داریم که راه خداست یک راه دنیا می‏رود اکثریت و لذا ما می‏گوئیم که خدا باید پیغمبر را تعیین کند خدا باید امام را تعیین کند امام با زنده باد مرده باد راه نمی‏شود «انی جاعلک للناس اماما» کلمه «انی» یعنی بدرستی که من یعنی خدا باید بوعلی سینا می‏گوید چون امام باید معصوم باشد و عصمت را هیچکس نمی‏تواند تشخیص بدهد جز خدا پس باید خود خدا تعیین کند این راه ماست که می‏گوئیم امامت کار اینطور نیست که حالا مردم یک جا جمع شوند بگویند ما رای دادیم به فلانی پس این بشود امام اگر راه خدا را نرفتیم توی این 4 راه اکثریت به حق نزدیکتر است یعنی عیب‏های اکثریت از آنها چی؟…
اکثریت، راه حل است، نه راه حق‏
بنابراین اکثریت راه حل است نه همیشه حق گاهی هم اکثریت حق می‏گوید اکثریت گاهی حق می‏گویند اما آنجایی هم که حق نیست بالاخره راه حل است یعنی توی این 4 تا راه اکثریت از همه بهتر است در جمهوری اسلامی جمع شده هم می‏گویند ببینید که مثلا اکثر ب کی رای می‏دهند نظر مردم به آن احترام قائل… مردم سالاری حفظ بشود هم این رئیس جمهوری که نصب شد از طرف فقیهی که جانشین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جانشین پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نماینده خداست این تنفیذ بشود تنفیذ یعنی هم برق کشی بشود اکثریت لامپها وصل بشود هم برقش… هم لامپ کشی می‏شود هم لامپ‏ها به برق وصل بشود از هر انسان یک لامپ بگیریم که اکثریت باشد نظر مردم را داشته باشیم بعد همین نظر مردم با حکمی که بند به وحی است چون بالاخره خداوند برای ما پیغمبر فرستاده پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم امیر المومنین (علیه السلام) را نصب کرده تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم فرموده وقتی من غایب هستم مجتهد عادلی که هوی و هوس نداشته باشد مرجع تقلید فقیه پس راه غیبی ما خدا پیغمبر، امام، فقیه بی هوس و عادل احترم افکار عمومی هم انتخابات جمع اش اینست حالا… راهی که انسان پرت می‏شود اگر آن اکثریت منهای راه خدا باشد گاهی پرت می… «و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک» «و ان کثیرا لیضلون باهوائهم» قرآن گفته بسیاری از مردمی که منهای دین فکر کنند ممکن است دنبال هوس باشند بسیاری از قانونهای ضد عقل ضد وحی ضد اخلاق تصویب می‏شوند (بخاطر اینکه آن قانونها بسیاری از قانون‌های ضد عقل ضد وحی ضد اخلاق تصویب می‏شود فقط بخاطر اکثریت، اکثریت منهای عقل اکثریت منهای وحی خلاصه این اکثریت باید… اکثریت مثل پاکت است این پاکت خواسته باشد صادر بشود باید یک تمبری هم بخورد اکثریت بعلاوه وحی بعلاوه علم بعلاوه اخلاق و الا اگر حالا مثلا گفتند بیائید همه با هم فحش بدهیم بیائید همه نصف شب نعره بکشیم مردم از خواب… اگر یک چیزی ضد اخلاق شد بیائیم مثلا برهنگی را بگوئیم نه آراء اکثریت است که برهنه باشند مردم اگر یک چیزی… اکثر مردم مکه بت پرست بودند اکثر نمی‏دانم فرض کنید یک جایی اکثر بودایی شدند مسیحی شدند اکثر بازار یا خیابان یا مردم یا اداره دروغ گفتند نمی‏شود گفت مثلا… پس اکثریت بعلاوه عقل اکثریت بعلاوه وحی این ارزش دارد و اگر نبود این انحراف است.)
غفلت از خدا، عامل انحراف از اعتدال‏
عوامل انحراف غفلت از خدا آدم خدا را فراموش می‏کند از خط می‏آید بیرون گاهی که انسان از خط می‏رود بیرون ضعف خودش را فراموش می‏کند مثلا فکر می‏کند از خودش است می‏گوید من باید تصمیم بگیرم من باید من… این من من‏ها نشانه تندرویها است غلط کرد باید هر چه من گفتم گوش بدهد اینکه خودش را می‏بیند دیگران را نمی‏بیند افراطی می‏شود تند می‏شود این باید برای… بابا تو کی هستی؟ قرآن اینقدر آیه دارد که انسان باد کله‏اش خالی می‏شود چته؟! فکر نکن خیلی کسی هستی «ان یشا یذهبکم و یات بخلق جدید» بخواهد همه تان را از بین می‏برد یک وقتی بنی صدر خیلی کرکری می‏خواند امام (رحمه الله علیه) فرمود من اگر به کسی حکم داده‏ام پس می‏گیرم افرادی بودند به حکمی که امام (رحمه الله علیه) به آنها داد خیلی ناز می‏کردند من از امام (رحمة الله علیه) حکم دارم امام (رحمه الله علیه) در وصیت نامه‏اش فرمود که اگر من از کسی تعریف کرده‏ام و به کسی حکم داده‏ام مثلا این مربوط به آن زمان بوده ممکن است زمانهای بعد وضعش فرق بکند پلیس راه تا اینجا را سالم زده ممکن است پلیس راه بعد… این شصت کیلومتر را درست آمده‏ای آن شصت کیلومتر دوم را چی؟ به امیر المومنین (علیه السلام) گفتند چقدر می‏گویی «اهدنا الصراط المستقیم» گفت تا حالا مستقیم بوده‏ام فردا خبر ندارم از راهم در یک جاده هزار کیلومتری هم مقداری که رفته‏ایم یک پلیس راه است پلیس راه هر دو تا پلیس راه ضامن جاده بین دو تا پلیس راه خودش است ضامن آن پلیس راه بعد که نیست که در قیامت 50 قنطره هست یعنی 50 مورد ما را نگه می‏دارند یک جا نگه می‏دارند نسبت به فامیلت چه جور بوده‏ای از صله رحم اگر جواب دادی رد شدی از نماز می‏پرسند رد شدی می‏گویند پای پرچم کی سینه زده‏ای کی را تائید می‏کردی رهبرت از ولایت سوال می‏کنند یعنی از هر قنطره‏ای از یک چیز سوال می‏کنند ببخشید گفتم قنطره 50 موقف داریم گفتم قنطره به نظرم «خمسین موقفا» کلمه حدیث موقف است.
عجب و غرور، عامل انحراف از اعتدال‏
گاهی انسان دلیل اینکه افراطی می‏شود غرور او را می‏گیرد ما آیاتی داریم که می‏گوید بابا اصلا می‏دانی آیاتی داریم قرآن می‏گوید خیلی باد نکن غرور تو را نگیرد یکی از عوامل غرو… چی…فرو… این غرور است قرآن برای اینکه جلوی غرور را بگیرد می‏گوید می‏دانی «لم یکن شیئا» توی هیچی بودی هیچی یک آیه دیگری داریم می‏گوید «لم یکن شیئا مذکورا» بعدا که یک چیزی شدی چیز قابل ذکری… اول می‏گوید هیچی هیچی هیچ بعد می‏گوید خوب حالا هم که آمده‏ای چی چی بودی قابل ذکر کم کم بعد می‏گوید که «من ما مهین» یک آب پستی بودی بعد می‏گوید نطفه بعد می‏گوید علقه بعد می‏گوید مضغه بعد می‏گوید تازه وقتی به دنیا آمدی هیچی بلد نبودی «اخرجکم من بطون امهاتکم» عربی هایی که می‏خوانم آیه قرآن است از شکم مادر شما را بیرون… «لاتعملون شیئا» هیچی بلد نبودید (حتی فاصله ما در تاریخ یک کره خر تا حالا از پشت بام نیفتاده ولی چقدر تا حالا بچه آدم افتاده یعنی بچه حیوان فاصله را می‏فهمد اما بچه انسان فاصله را نمی‏فهمد گاهی توی قنداق نشسته ماه را می‏بیند همچین می‏کند مثلا می‏خواهد ماه را بگیرد اصلا ذغال آتش را می‏خواهد بخورد هر چه مثلا هرچه… مثلا دسته گوشت کوب را بر می‏دارد بخورد اصلا نمی‏داند بابا دسته گوشت کوب توی دهانت نمی‏رود «لا تعملون شیئا» هیچی…) بعد «و جعل لکم سمع» به تو گوش داد «و الابصار و الافئدة» یک ذره یک ذره دستم بگرفت و پا به پا… حالا 4 تا کتاب خوانده شده لیسانس فوق لیسانس حجه الاسلام حالا می‏گوید آقا فلسفه این کار چیست بلد نیستم نه خیر، نه خیر ندارد ما تا یک چیزی را برایمان حل نشود تمکین نمی‏کنیم قبول نمی‏کنیم خوب پس همه مریض‏ها باید مرده باشند چون مریض‏ها بروند دکتر به دکتر بگویند آقا تا اسرار این نسخه را نفهمم نمی‏خورم خوب می‏گوید برو بمیر اگر طرف دکتر است هرچه گفت گوش بده اگر مریض‏ها بگویند تا اصل… چرا گفتی شربت را با قاشق بخور قاشق مرباخوری می‏خواهم با ملاقه بخورم چرا گفتی نمی‏دانم، دو ساعت به دو ساعت میخواهم دقیقه‏ای بخورم چرا گفتی این کپسول را 6 ساعت به 6 ساعت می‏خواهم دقیقه‏ای کبار بخورم می‏گوید بابا… چرا گفتی نماز صبح دو رکعت است چرا گفتی همچین چرا گفتی… بابا جان اگر طرف دکتراست بی چون و چرا تسلیم بشو مراجع تقلید ما وقتی می‏روند دکتر هرچه دکتر گفت گوش می‏دهند (مگر اینکه آدم بفهمد دکتر چرند می‏گوید یا طرف حالی اش نباشد. یکی از بزرگان خیلی مهم خیلی خیلی مریض شد و رفت خارج و یک عمل جراحی کرد و بعد از عمل جراحی دکتر یک دستورالعملی داد حالا آن بنده خدایی که رفته عمل جراحی کرده حدود 80 سال دارد 75 سال دارد از مهمین مملکت است بسیار آدم… اگر توی جمهوری اسلامی 30 تا آدم درجه یک باشد 20 تا باشد یکی اش این است دکتر آمد گفت آقا شما 6 ماه حق نداری شراب بخوری خوب به کی می‏گویی شراب نخور این از اولیا خداست خوب این یک دستورالعمل باید… آخر گاهی وقتها تشکرهای کپی، چی… کپی یایی هست کیلویی هست چی چی می‏گویند اسمش فتوکپی با هم می‏کنند یک اسمی هم دارد یادم رفت… کلیشه‏ای همانطور کیلویی کلیشه‏ای امضا می‏کند این هم یک کلیشه آورده بود بعد از عمل جراحی شما حق ندارید بعد گفته بودند نه شما تا سه ماه هم حق نداری برقصی! خوب بابا به کی می‏گویی؟ به کی می‏گویی این از اولیا خداست دستورالعمل‏های کلیشه‏ای… گاهی تو دستور… مثلا یک ورقه فرم پر می‏کنند که آقا شما مأمور هستید برو این فرم را پر کن هدف شما از این تصادف چیه؟ بابا توی تاریکی توی جاده خورده به یک گاو مرد. ماشین اش هم چپه شد حالا هدف چیه؟ هدف… خوردم به گاو هدف نمی‏خواهم دیگر! تاریکی بود ندیدیم دیگر… منتهی یک دستورالعمل‏های کلیشه‏ای هست می‏گویند برو پر کن دستورهای کلیشه‏ای تبریک‏های کلیشه‏ای نمره‏های کلیشه‏ای همینطور کلیشه‏ای… اصلا گاهی وقتها تقسیم بندی‏ها کلیشه‏ای است مثلا می‏گویند این روستا مال این شهر می‏گوییم بابا این روستا جاده‏اش مردمش سرمایه‏اش قالی بافی اش مزرعه… اصلا همه‏اش به این شهر می‏خورد می‏گوید ببین ما می‏خواهیم این روستا مال این شهر بشود که 80 هزارتا بشود که یک وکیل داشته باشد یعنی مثلا محور وکیل مجلس می‏گیرد بر اساس وکیل مجلس می‏گوید روستاها بیایید با هم… حساب نمی‏کند که این روستا گروه خونی اش به این منطقه نمی‏خورد نه به آن منطقه من خودم دیدم یک روستایی بود بندش کردند به یک شهر دیگر گفتیم آقا این هیچی اش به آن شهر نمی‏خورد گفت می‏خواهیم 80 هزار تا بشوند تا یک نماینده داشته باشند این مثلا تقسیمات کشوری گاهی اینطوری می‏شود مسابقه می‏گذارند حالا خیلی آدم از بس که چیز نامیزان می‏بیند عصبانی می‏شود بگذریم) حرف من تمام.در این جلسه چی گفتیم چی باعث می‏شود که انسان از مرز می‏رود بیرون عشق و محبت آدم را از عدالت بیرون می‏اندازد هماهنگی با دیگران انشعاب‌ها کینه‏ها القائات شیطان غرورها اکثریت منهای منطق و عقل و حق اینها عوامل انحراف از راه مستقیم است.
خدایا! ما را از همه ابزار انحراف از راه مستقیم دور بدار
ایمان کامل عقل قوی منطق بالا سعه صدر بصیرت هدایت به همه ما مرحمت و آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن.
«والسلام و علیکم و رحمة الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2834

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.