ضرورت ازدواج جوانان و حفظ نظام خانواده
2- ترس از فقر، تصوّر و توهّم غلط درباره ازدواج
3- نقش بزرگان خانواده و جامعه در ازدواج جوانان
4- بهرهگیری از فضای نماز جمعه برای حل مشکلات جوانان
5- اختلافات خانوادگی در اثر تنگنظری و هوی و هوس
6- سخت گیری اسلام در مورد طلاق و جدایی
7- سفارشهای اکید اسلام به آشتی دادن افراد خانواده
8- رعایت عرف جامعه در زندگی خانوادگی
موضوع: ضرورت ازدواج جوانان و حفظ نظام خانواده
تاریخ پخش: 11/06/88
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزان پای تلویزیون رمضان 88 را سپری میکنند. ما هم این سیامین سالی است که در تلویزیون هستیم تقریباً جلسه بیست و هشت دقیقه، بیست و نه دقیقه طول میکشد. هر جلسهای هم یک بحثی میکنیم. در این جلسه یک مقداری راجع به خانواده میخواهم صحبت کنم. تشکیل خانواده، و یک سری از حرفها که در خانهها هست، خوب پس موضوع بحثمان خانواده هست. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
مسائل خانواده در قرآن خیلی به آن تأکید شده است. حالا اینجا یک سؤال را هم جواب بدهم. گاهی میپرسند خداوند یک سری از چیزها را در قرآن مطرح نمیکند. مثلاً نگفته نماز صبح چند رکعت است. فقط گفته: «اقیموا الصلاه» نماز بخوان. اما سه رکعت مغرب، دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر نگفته است. یا گفته که: «وَ لْیَطَّوَّفُوا» (حج/29) اما نگفته هفت بار دور خانهی خدا بچرخ. یک سری جاها مثل حج و نماز و روزه خیلی حرفها را نزده است. اما یک سری جاها ریز مسائل را گفته است.
1- بیان مسائل خانواده در آیات قرآن
از جمله جاهایی که ریز مسائل را گفته است مسائل خانواده است. ریز مسائل را گفته است. در سورههای مختلف از جمله سورهی نور، عرض کنم به حضور شما که آیهی 32 میفرماید که: «بسم الله الرحمن الرحیم». «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُم» این راجع به تشکیل خانواده است. که میگوید: بسیج عمومی «وَ أَنْکِحُوا» به نکاح، نکاح یعنی ازدواج. «أَنْکِحُوا» باید به نکاح دربیاورید. «الْأَیامى» یعنی آدمی که همسر ندارد. امت اسلامی بسیج شوید، بسیج شوید هرکس همسر ندارد به او همسر بدهید.«وَ الصَّالِحین» سراغ بچههای صالح بروید. آدمهای صالح را ازدواج بدهید. این خودش یک درسی است. یعنی جامعه نسبت به جوانهای هرزه حساس نیست. اگر یک دختر و پسری با تقوا بود کمکش کنید. دامادش کنید. عروسش کنید. اما اگر یک آدم ول است، آدم ول برای خودش گلیم خودش را از آب بکشد. این خودش یک درس است. مثلاً به ما گفتند: اگر یک پسری سراغ دختر شما آمد، اگر این پسر اهل مسجد نیست به او دختر ندهید. اهل نماز نیست به او دختر ندهید. این خودش یک بایکوت است.
در قرآن خیلی جاها میگوید که: به این اعتنا نکن. خوب من اگر بدانم خواسته باشد، خواسته باشد پسرم داماد شود، باید با امت اسلامی باشد. این پسری که ماه میآید و میرود. سال میآید و میرود، پایش را در مسجد نمیگذارد، خوب این کسی که نسبت به امت اسلامی بیاعتنا است. من به چه دلیل به او دختر بدهم؟ ولذا این خودش یکی از راههای تربیت است. برای اینکه جوانها را به خوبیها دعوت کنیم، به امت میگوید: ای امت اسلامی شما مسئول به ازدواج درآوردن جوانانی هستید که صالح هستند. مثل اینکه میگوییم: آقا هرکس نمرهی درسش نمرهی خوب داشت، مجاّنی او را مشهد میبریم. آقا این هتل مشهد برای کسانی است که مثلاً فرض کنید که در درس فلان نمره را بیاورند. الآن هست مثلاً میگویند که: کسانی که قرآن را حفظ هستند در دانشگاه مثل اینکه مدرک لیسانس میدهند، هان؟ اینطور است؟ مثلاً کسی که همهی قرآن را حفظ کرده است، یک امتیازی به او میدهند. بسیج شوید، برای ازدواج افراد بیهمسر. البته افراد بیهمسر لازم نیست جوان هم باشد. ممکن است بیوهای باشد. خوب به هر حال. بعد هم میگوید که: «مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُم» عباد، عبد است. عبد یعنی برده. یعنی برده هم شهوت دارد. این کتاب آسمانی ما حتی به شهوت بردهها توّجه دارد. برده است، برده باشد. بالاخره شهوت که دارد. دلش میخواهد. همسر دلش میخواهد. کنیز است، خوب کنیز باشد. ما گاهی وقتها فکر میکنیم نه، حالا این چیز است. این بنده خدا از کجا آمده است، از نمیدانم افغانستان است. یا از فلان روستا است. یا از فلان شهر است. خوب حالا اگر یک کارگری ساده بود،این را نباید خانمها مثلاً در خانه حجاب نگه دارند. خوب او وقتی نگاه کرد دلش نمیخواهد. به هر حال اینکه ما فکر میکنیم اگر یک کسی بود که…
اصلاً بعضی افرادی که شغلشان ضعیف است ما فکر میکنیم اینها دیگر شهوت ندارند. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ»، «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّه» (نور/32) «بسم الله الرحمن الرحیم»، بسیج عمومی امت برای به ازدواج درآوردن. خوب این یک مورد. 2- ازدواج افراد صالح؛ 3- بردهها هم میل و شهوت دارند.
2- ترس از فقر، تصوّر و توهّم غلط درباره ازدواج
4- از فقر نترسید. خداوند قول داده است. قول غنا داده است. «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّه» در مملکت ما خیلی به خاطر بیهمسری گناه میشود. این گناهان هم که میشود بخشی از این به خاطر قیودی است که ما داریم. ما مثل بتپرستها شدهایم. بتپرستها با دست خودشان مجسّمهای را میتراشیدند، یک مجسمهی سنگی میتراشیدند، زار زار برایش گریه میکردند. قرآن میگوید: «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» (صافات/95) با دست خودت تراشیدی در مقابلش گریه میکنی؟ خودت تراشیدی. ما هم با دست خودمان آداب و رسومی را درست کردیم، بعد در آداب و رسوم خودمان، ماندیم. ازدواجهایی در قرآن است که هیچکدام این آداب ما را ندارد. هیچ کدام این آداب را ندارد.
حضرت شعیب دخترش را به جوانی به نام موسی داد. این جوان آواره بود. فراری بود. جوان فعلاً تحت تعقیب است. ولی پسر خوبی است. حالا طاغوت میخواهد او را بگیرد. نه این حالا معلوم نیست. دوم اینکه موسی شغل هم نداشت. پدر زنش گفت: بیا پیش خودم کار بکن. سوم اینکه مهریه هم نداشت. گفت: مهریه هم ندارم، گفت: من دخترم را به تو میدهم به جای مهریه برای من کار کن. کار بکن به جای مهریه! چهارم اینکه خانه هم نداشت. گفت: در خانهی خودم بیا، یک اتاق به تو میدهم بنشین. یعنی یک اتاق به او داد، دخترش هم به او داد، کار هم به او داد، داماد هم مهریه نداشت، به او گفت: پول ندارم به تو بدهم. ولی برایت کار میکنم. خیلی راحت، «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ» خوب دیگر چه؟ روایت داریم.
3- نقش بزرگان خانواده و جامعه در ازدواج جوانان
یک آیه در قرآن داریم «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً حَسَنَه» (نسا/85) «شفاعه» یعنی دلاّلی، میگویند: امام حسین شفیع شود، یعنی واسطه شود. «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً حَسَنَه» اگر کسی واسطه شود برای اینکه یک دختری را به یک پسری معرفّی کند، برود و بیاید ودختر به پسر معرفی کند. پسر به دختر معرفی کند. یعنی دائم تلاش کند که این ازدواج صورت بگیرد، دلاّلی کند «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً حَسَنَهً یَکُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها» اجر بزرگی دارد. و بهترین دلالّیها، دلالّی برای ازدواج است. آدمهای ریش سفید، آدمهای ریش سفید خودشان، بچههایشان عروس شدند. داماد شدند. ولی به خاطر چهرهای که دارد، اعتباری که دارد، بیاید در محله این خیلی…رییسهای هیئت همانهایی که روز عاشورا دسته راه میاندازند، خوب روز عاشورا دسته راه میاندازی، تاسوعا و عاشورا که تمام شد. محرم و صفر که تمام شد، تو رییس هیئت همینطور که جمعیت را جمع کردی برای خرید علمات و برای هیئت و برای عزاداری و آوردن مدّاح و واعظ و چقدر تلاش کردی که این مراسم عزاداری را برقرار کنی؟ دستت درد نکند. اجرت با امام حسین. در همین هیئت سی تا جوان هستند که در هیئت تو سینه میزنند، و اینها ازدواج نکردند. همین رییسهای هیئت برای ازدواج بسیج شوند. خیلی حل میشود.
باید یک کار عمومی بکنیم. مثلاً کسی که داماد شده است، سربازیاش کم شود. این خودش یک قدمی است. یعنی مادر میبیند اگر بچهاش داماد نشود، دو سال باید سربازی برود. اما اگر داماد شده باشد، مثلاً سربازیاش یکساله میشود. همین مادر را هل میدهد که زودتر پسرش را داماد کند. وام ویژه بدهند. بانکها چه میتوانند بکنند؟ خیّرین چه میتوانند بکنند؟ خیّرین مدرسهساز الآن همهجا هستند. خدا جزای خیرشان بدهد. خدا جزای خیرشان بدهد. ولی خیّرین ازدواج، ستادهای ازدواج راه بیافتد. به هر حال اسلام سن ازدواج را خیلی جلو گفته است. گفته: بهترین دختر، دختری است که عادت ماهانهاش در خانهی شوهرش شروع شود. اینقدر در ازدواج عجله کرده است. ازدواج مانع درس است؟ نه! چه مانعی دارد؟ اتفاقاً ازدواج مشوّق درس است. چه افرادی که به بالاترین درجات علمی رسیدند و زود هم ازدواج کردهاند. حدیث را قبلاً خواندم. فارسیاش را خواندم. حالا عربیاش را بخوانم. برای پدر و مادرها! دین فقط روزه گرفتن نیست. دین فقط عمره رفتن نیست. خدا میداند دهها هزار نفر حاج خانم و حاج آقا که مرتّب مکّه میروند. مرتب عمره میروند، و بچههایشان به خاطر نداشتن همسر به فساد کشیده میشوند. این آقا دارد در مکّه طواف میکند بچهاش هم دارد در شهرش گناه میکند. چطور برای عمره ثبتنام میشود؟ این هم هرکسی که میخواهد عمره برود، هر دو نفری، سه نفری، اصلاً هر نماز جمعهای هفتهای یک نفر را داماد کند. این جمعیتی که نماز جمعه میآیند اگر کمک یک… ببین نخ، طناب نمیشود. اما این طناب را نخ، نخ کنند، هرکسی یک نخ را پاره کند طناب پاره میشود. شهرهای بزرگ حداقل چند هزار نفر نماز جمعه میآیند. چند هزار نفر نمیتوانند یک نفر را عروس کنند. یک جهازیه بدهند؟ باید به هم گره بخورد. نماز و شهوت یک طور است. پیغمبر فرمود: هم همسر را دوست دارم، هم نماز را دوست دارم. راجع به نماز میگوید: «عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ» (معارج/34) نسبت به شهوت هم میگوید: «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون» نماز «یُحافِظُونَ»، «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون»، «یُحافِظُونَ»، «حافِظُون» یعنی هم باید همسر را حفظ کرد. هم باید شهوت را حفظ کرد. هم باید نماز را حفظ کرد.
4- بهرهگیری از فضای نماز جمعه برای حل مشکلات جوانان
هم نماز انسان را از فحشا و منکر باز میدارد. هم همسر انسان را از فحشا و منکر باز میدارد. باید ازدواج به نماز جمعه گره بخورد. ستادهای نماز جمعه خود آنها هم که نماز جمعه میآیند بدانند، امروز میخواهند نماز جمعه بروند خیلی خوب نماز جمعه میرویم، یک پولی برای خودمان میگذاریم، یک صندوقی باشد، صندوق ازدواج. هر شهری مثلاً هفته ای چهارصد تا نماز جمعه داریم، پانصد تا نماز جمعه داریم، حالا ممکن است بعضی شهرها ضعیف باشند. یا جمعیت زیاد باشد. شما نصفه بگو. هر دو تا نماز جمعهای یک نفر را داماد کنند. ما ششصد تا نماز جمعه داریم، هفتهای چند تا آدم داماد میشوند. هفتهای سیصد تا، هفتهای سیصد تا ضرب در پنجاه و دو هفته بگو: پنجاه هفته. پنجاه تا سیصد تا چقدر میشود؟ ریاضیتان ضعیف است؟ سالی پانزده هزار جوان داماد میشود. آنوقت چقدر مردم به نماز جمعه خوش بین میشوند. این جوان میبیند نماز جمعه مسئلهاش را حل کرد. جوان میبیند مشکلش را حل کرد.
وقتی قرآن میگوید: «وَ أَنْکِحُوا» از آیاتی که عمل نشده این آیه است. ما در قرآن چند آیه داریم هنوز عمل نشده است. یکی این آیه است. «أَنْکِحُوا» به فرد نمیگوید. «انکح» میگوید: «أَنْکِحُوا» «أَنْکِحُوا» امر به امت است. امت باید بسیج شود برای اینکه خانوادهها را تشکیل بدهند. این فکر را از ذهنمان بیرون آوریم که تا خانهی شخصی نداشته باشیم، داماد نمیشویم. اول ازدواج آدم میتواند در یک اتاق هم زندگی کند. میتواند چهار، پنج نفری هرکدام در یک اتاق زندگی کنند. آقا اثاثیهام جور نیست. جور نباشد. قالی پشم است. من انسان هستم. یک انسان را میسوزانید به خاطر پشم. میگویید: چون قالیاش تأمین نیست پس تو بسوز تا قالی تأمین شود. قالی تأمین شد میگوید: نه بنّایی ما هنوز تمام نشده است. میگوید: نه آخر خواهرم هنوز نزاییده است. می گوید: آخر پدربزرگت هم که مرد هنوز سالش نشده است. میگوید: پسرعمویت هم خارج است، باید بیاید. میگوید چه؟ میگوید: خواهرت برود بعد تو! یعنی اینقدر این را الاّف میکنند، ازدواج این گیرها را ندارد. من حالا نمیدانم صدا و سیما یک نهضتی راه بیاندازد، هر استانی یک مسابقهای، جشنوارههایی که میگیرند، یکی از موضوعاتشان چه قشنگ است که جشنواره شود که کدام فیلم، هنرمند توانست فیلمی برای ازدواج آسان بسازد؟ اصلاً مردم اگر یک نامهای دارند برای ازدواج آسان، یعنی خودش چطور ازدواج کرده است. اگر ازدواج آسان است یک نامه بنویسد، بیاید بگوید: آقا ما این رقمی ازدواج کردیم. خیلی وقتها افراد ازدواج آسان… یک سری از خطها را باید بشکنیم.
یک زمانی میگفتند: دانشگاه باید در شهر باشد. چه کسی گفت؟ الان شهرهای کوچک هم دانشگاه دارد. دانشگاه باید از شنبه تا چهارشنبه باشد. چه کسی گفت؟ ترم و واحد درست کردند، پنجشنبه و جمعه. دانشجو باید سر این کلاس حاضر باشد. چه کسی گفت؟ از راه دور باشد. دانشگاه باید مجّانی باشد. چه کسی گفت؟ دانشگاه باید خوابگاه داشته باشد. چه کسی گفت؟ استاد دانشگاه از 55 سال نباید بیشتر باشد. چه کسی گفت؟ ببینید اصلاً ما چقدر در دانشگاه چقدر قیدها را قیچی کردیم، یک قیچی دست گرفتیم استاد 55 ساله را قیچی کنیم. 70 ساله هم میتواند درس بدهد. دانشگاه باید وسط شهر باشد. چه کسی گفت؟ میرویم در تپهها می سازیم. بیرون شهر میسازیم. یک قیچی برداشتند، یک مشت نخها را قیچی کردند نتیجهاش چه شد؟ چند میلیون لیسانس و فوق لیسانس. این به خاطر این است که آمدند این نخها را قیچی کردند. همینطور که این قیدهای تحصیل را قیچی کردند، ما باید قیدهای ازدواج را قیچی کنیم. آنوقت چقدر مردم به دین خوش بین میشوند. میگوید: قربان این دین بروم. این دین خوبی است. به مردم میگوید: سجده کنید. ضمناً همینطور که جمع میشوند برای نماز جمعه مشکل من را هم حل میکنند. بعد هم اینها برمیگردد. یعنی اگر یک خدمت به یک جوان بکنیم این دیر یا زود برمیگردد. این مسئلهی مهمی است. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
خوب، «رَکْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا الْمُتَزَوِّجُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَه» (کافی/ج5/ص328) آدمی که همسر دارد، دو رکعت نماز بخواند بهتر از هزار رکعت نماز کسی است که همسر ندارد. این برای بیهمسرها.
اما بعضی خانهها مسئلهی دو زن پیش میآید. دو تا زن یعنی لازم است، یا هوس مرد است. ما اینجا تابع هوس مرد و هوس زن نیستیم. اما گاهی یک شرایطی است که مرد رفته یک زن دیگر گرفته است. حالا یک قصهای بگویم. شخصی بود به نام رافع. این را دیشب دیدم. قصهاش هم در مجمع البیان است. شخصی به نام رافع است. دو تا همسر داشت. یکی پیر بود، یکی جوان. این پیر هم اول بهانه میگرفت که من یکی او هم یکی. من زن اول هستم و نمیدانم فلان. بالاخره آدم هم همیشه زن جوان را بیشتر از زن پیر دوست دارد. طبیعی است. قرآن هم یک آیه دارد میگوید: شما عدالت که میگویند، عدالت در لباس، مسکن، در قلب، نمیشود عدالت کرد. بالاخره آدم یک کسی را بیشتر دوست دارد. یعنی علاقه چیزی نیست که آدم چاقو بزند مثل باقالا برش بزند. بله خانه را میشود گفت این اتاق، آن اتاق. این فرش، آن فرش. این یخچال، آن یخچال. این تلفن، آن تلفن. یک چیزهای مادی را میشود برش داد گفت: مساوی. اما یک کسی حالا غیر از همسر شما همهی آدمها را یکسان دوست داری؟ دوستی چیزی نیست که برش بزنی آقا ببینید 13 درجه. مثل اینکه میگویم: بخند. شما چهار دقیقه، ببخشید لبت بیش از چهار سانت نباید باز شود! خوب گاهی آدم چنان خندهاش میگیرد که به قهقهه میکشد. گاهی هم اصلاً خندهاش نمیگیرد. یکسری از چیزها برشی نیست.
شخصی به نام رافع دو تا همسر داشت. یکی پیر بود و یکی جوان بود. برای اینکه زندگی شیرین شود، گفت: ما این همسر پیر را طلاق میدهیم. همسر آمد گفت: گرچه حق من است. ولی شما همسر جوانت را نگه دار، ما را هم نگه دار. آیه نازل شد که «وَ إِنِ امْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزا» (نسا/128) «امراه» یعنی زن، اگر زنی «خافت» خوف دارد. «مِنْ بَعْلِها نُشُوزا» از شوهرش میبیند «نُشُوز» یعنی گردن کلفتی، زمینهایی که بالا است آب نمیخورد میگویند: ناشزه! اگر خانمی دید شوهرش یک خرده گردن کلفتی میکند، «أَوْ إِعْراضا» یا خانه نمیآید، اعراض میکند یعنی بیاعتنایی میکند، میگوید: اینها بنشینند، «أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما» خودشان صلح کنند. از حق خودش بگذرد، ولی زندگیشان را متلاشی نکند.
5- اختلافات خانوادگی در اثر تنگنظری و هوی و هوس
گاهی وقتها خانم میگوید: چون من این را گفتم، تو انجام ندادی، اصلاً من دیگر با تو زندگی نمیکنم. یعنی خودش را بیشوهر میکند. شوهرش را بیهمسر میکند. بچه اش را هم بدبخت میکند. به خاطر هوسش! گاهی مردها به خاطر هوس زندگی را متلاشی میکنند. گاهی زنها به خاطر هوس زندگی را متلاشی میکنند. قرآن میگوید: «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ» (نسا/128) چه اشکال دارد یک خرده کوتاه بیا. از حق خودت بگذر، نظام خانوادگی را از دست نده. ما داشتیم آدمهایی که مثلاً شوهرش شغلی داشته است، خانم از این شغل خوشش نیامده. بچه را ول میکند میرود. خوب حالا به خاطر اینکه بچه را ول میکند میرود، این عاقبتش به چه میرسد؟ این نسل است. این بچه اگر بیمادر شد، بیپدر شد، این بچه چه چیزی بار میآید؟ بچههایی که پدر و مادر بالای سرشان است، گیر دارند. چه برسد به بچههایی که پدر و مادر ندارند. یک خرده از هوست کوتاه بیا.
خیلی از خانوادهها به خاطر غُد بودن، به خاطر هوس، هوسهای لحظهای زندگیشان را متلاشی میکنند. قرآن میفرماید: سورهی نسا، آیهی 128 میگوید: اگر دیدید نظام خانواده متلاشی میشود یک خرده از هوست بگذر. بعد هم قرآن میگوید: میدانم نمیگذری. «الشُّح» یعنی بخل. تنگنظری «اُحضرت»، «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ» یعنی تنگنظری حاضر میشود در دل و میگوید: نه! من باید به او بگویم: یک من ماست چقدر کره دارد؟ من باید روزگارش را سیاه کنم. من مزدش را کف دستش میگذارم. من زندگیشان را نابود میکنم. یا مرد این حرفها را میزند یا زن این حرفها را میزند. نتیجه چه؟ یک خانواده متلاشی میشود. یک نسلی منقرض میشوند به خاطر…
خدا رحمت کند امام را، دخترها و پسرهایی که پهلوی امام میآمدند عقد بخوانند، میگفتند: آقا شما عقدمان را خواندی نصیحت کن. میگفت: بسازید. بسازید. یک خرده کوتاه بیایید. یک خرده کوتاه بیا. حل میشود! زندگیها را متلاشی نکنید.
6- سخت گیری اسلام در مورد طلاق و جدایی
بدترین چیز طلاق است. حلال است ولی حدیث داریم بدترین حلالها طلاق است. اسلام برای طلاق اینقدر سرعتگیر گذاشته است، مثل خیابانها سرعتگیر میگذارند که ماشینها تند نروند. همینطور سرعتگیر… گفته: حق نداری زنت را طلاق بدهی. مگر در این شرایط! اگر خواستی طلاق بدهی باید به صیغهی عربی بخوانی. اگر خواستی صیغهی طلاق جاری کنی و طلاق بدهی باید بروی پهلوی دو تا شاهد عادل. اگر در آن ماه با خانمت همبستر شدی،در آن ماه نمیتوانی خانمت را طلاق بدهی. اگر خانمت را طلاق دادی حق نداری خانمت را از خانه بیرون کنی. باید خانمت در خانه باشد. به خانم گفته: خانم! حالا که شوهرت طلاقت داد، از خانهاش بیرون نرو بعد هم به خانم گفته: خودت را آرایش کن نشان شوهر بده. یعنی هی شوهر را قلقلک کن که این،دو مرتبه رجوع کند و برگردد. ببین اینها سرعتگیر هست.
ما یک سری قوانین داریم سرعتگیر است. مثلاً گفتند اگر سگ مرده، گربه مرده، مرغ مرده، گوسفند مرده، دست بزنی غسل ندارد. اما آدم مرده را دست بزنی، می گوید: باید بروی غسل مسّ میّت کنی. چرا؟ برای اینکه گوسفند مرده را کسی نمیبوسد. ولی یک کسی که میمیرد همه رویش میافتند و روبوسی میکنند. میگوید: ببین هرکس میخواهد او را ببوسد، باید حمّام برود. میگویند: نه نه! حالا از دور میایستند گریه میکنند. از دور میایستند. یک کسی رفته بود عزاداری، فاتحه ی یک کسی رفته بود، وقتی میخواست گریه کند، هی دستش را چنین کرده بود، گفتند: چرا چنین میکنی؟ گفت: آخر فامیل دورمان بود. حالا این چون فامیل دورمان بود، دستش را هم دور گرفته بود. اینجا یک سری قوانین سرعتگیر است.
اسلام چون با طلاق مخالف است، و طلاق راچیز بدی میداند، مگر «عند الاضطرار» گفته: هرکس خواست طلاق بدهد عربی باید باشد. پهلوی دو تا شاهد ضمناً عادل طلاق هم از این عادل معمولیها نیست. از این عادلهای پیشنمازی نیست. پشت سر کسی که میخواهی نماز بخوانی همینکه گناه ندیدی، بس است. عادل تعاونی حساب کردم. آن عادلی که میخواهی خانمت را پهلوی او طلاق بدهی، باید از آن عادل، عادل، عادلها باشد. یعنی از آن عادل درجه… یعنی دو تا عادل. بعد هم عادل که هست، آخر آدم عادل که همینطور لوله نیست که بایستد. تو بیایی طلاق بدهی. اگر تو عادل هستی، جلوی این جدایی را بگیر. گفته: عربی باشد. پهلوی دو تا عادل باشد. عادلهای درجه یک باشند.
7- سفارشهای اکید اسلام به آشتی دادن افراد خانواده
به عادل هم گفته: بهترین دلاّلی، دلالّی آشتی دادن بین زن و شوهر است. حدیث داریم اگر دو نفر با هم قهر هستند یا میخواهند قهر کنند، اگر اینها را آشتی بدهی، از همهی نمازهای مستحبی و از همهی روزههای مستحبی… گیر این است که ما ماه رمضان قرآن میخوانیم. خیلی هم خوب است. چون یک آیه ی قرآن خواندن، ثواب یک ختم قرآن دارد. اما بیاییم مثلاً ماه رمضان یک نفر را آشتی بدهیم. یکبار دیگر حدیث را بخوانم. بسم الله الرحمن الرحیم. اگر کسی بین دو نفری که اختلاف است، آشتی بدهد، از تمام نمازهای مستحبی ثوابش بیشتر است. یعنی شما دو نفر که قهر هستند، آشتی بده. به اندازهی یک سال نماز شب ثواب دارد.
نگذارید خانواده از بین برود. بعضی میگویند: نه خانم میگوید: من حقم است باید از او بگیرم. من دادگاه میروم، شکایت میکنم. اتفاقاً خیلیها که مراجعه میکنند به دادگاه، فتنه بیشتر میشود. چون زن و شوهر در خانه سیزده درجه با هم بد بودند. خانم میگوید: به تو میفهمانم. میرود شکایت میکند، پلیس میآید مرد را میبرد. مرد در خانه سیزده درجه ناراحت بود. میآید در دادگاه به خانم میگوید: هوم… (با بیان حرکت و خنده حضار) حالا که شکایت کردی من… این خانم فکر میکند به دادگاه برود خوب میشود. دادگاه مشکل را حل نمیکند. در آمریکا طلاق گرفتن مثل تاکسی گرفتن در ایران است. چرا؟ برای اینکه زن تا یک چیزی میشود، به پلیس زنگ میزند. پلیس هم اول میآید مرد را میگیرد. بعد هم قانون آمریکا این است که مرد را که گرفتند طلاق را سریع جاری میکنند، هرچه هم مرد دارد نصفش را به خانم میدهند. خوب مرد را پلیس میبرند. میآید او را بگیرد. نصف اموال مرد هم به خانم میدهند. خانم هم میگوید: دیدی چه روزگاری از تو سیاه کردم؟ خیلی خوب! خانم، خانم پولدار میشود. خوب یک شب، دو شب، با یکی دو تا از افراد سینما میرود. دو تا بستنی میخورد. دو شب در پارکها پرسه میزند. بعد میبیند عجب زندگی نکبتی دارد. آه میکشد برای آنهایی که در ایران سیب زمینی میخورند، و به هم میخندند. میگوید: چقدر روزگارم سیاه شد! اینهایی که میگویم حرف نمیزنم. من پارسال آمریکا بودم. سخنرانی که میکردم، زنهای مطلقّه یک طرف نشسته بودند. مردهای… یکی یکی میآمدند میگفتند: آقا ما غلط کردیم.از رفتنمان به آمریکا غلط کردیم. از این هم که ازدواج کردیم غلط کردیم. حالا یک کسی پیدا نمیشود ما را با هم آشتی بدهد. این تصمیمهای زودگذر و این قوانین بشری برای انسان نجات بخش نیست. آن خالق میداند انسان همسر میخواهد. انسان همسر میخواهد. لیسانس و فوق لیسانس، کار همسر را نمیکند. به بعضیها میگوییم: آقا دخترت را شوهر میآید خوب به او بده. میگوید: حالا بگذار لیسانس بگیرد. مثل کسی که تشنهاش است، میگوییم: آقا این تشنهاش است، آب به او بده. تشنهات است. خوب صبر کنید انشاءالله بعد از لیسانس به تو آب میدهم. ببین چقدر حرف مسخره است.
بعضی وقتها افرادی میآیند، میگویند: آقا من همسرم را دوست ندارم. قرآن یک آیهای دارد سورهی نساء، آیهی 19 میگوید: «فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ» اگر از همسر کراهت داری، سنگین است. خوشت نمیآید. «فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً» چه بسا چیزی را تو خوشت نیاید اما «وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا» خدا خیر کثیر به تو میدهد. کسی پهلوی حضرت آمد گفت: آقا زن من زشت است. دوستش ندارم. حضرت فرمود: این زن زشت است. اما بچههای نابغه به تو خواهد داد. مثل دارو. یک سؤال میکنم همهی ایرانیها جواب بدهند. غیر ایرانیها هرکس میخواهد جواب بدهد. سؤال: همیشه خیر ما در هوس ما است؟ یکبار دیگر. همیشه خیر ما در هوس ما است؟ نه! خیلی چیزها هوس داریم، خیر ما در آن نیست. ما فکر میکنیم ازدواجهایی سعادت است. دارو را بچه نمیخواهد، اما پدرش میگوید: این دارو تلخ است. اما در این داروی تلخ شفای تو است. جهاد برای ایران اول انقلاب سخت بود، اما همین جهاد ایران را ایران کرد. ایران یک کشور ترسوی فقیر ذلیلی بود، الآن دنیا روی ایران حساب میکند. تنها کشور روی کرهی زمین است که هشت سال بمباران کردیم یک سانتیمتر زمین را تحویل ما نداد. یک ذرّه از اصولش عقب نشینی نکرد. جهاد تلخ است اما باعث عزّت است. دارو تلخ است، اما باعث شفا است. اصلاً کلاس برای بچه مدرسهای سخت است. کلاس تلخ است. اما همین درس تلخ و کلاس تلخ، خیلی وقتها امر و نهیهای پدر و مادر تلخ است. اما همین امر و نهی بچه را بیمه میکند. قرآن میگوید: اگر از همسرتان بدتان آمد، تحمّل کنید.چه بسا چیزی را شما بدت میآید اما خدا خیر کثیری در آن قرار داده است.
8- رعایت عرف جامعه در زندگی خانوادگی
حرفهای دیگر هم هست که راجع به خانواده برای تأمین زندگی و مسکن، این هم در نیم دقیقه بگویم. خدا در قرآن ملاک را عرف گذاشته است. میگوید: «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف» (نسا/19) «فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوف» (طلاق/2) «وَ أْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوف» (طلاق/6) معروف یعنی عرفی،یعنی زندگیتان عادی باشد. مردم چطور زندگی میکنند. مردم متدیّن معمولی چطور زندگی میکنند؟ آنها مهمانی میروند تو هم برو. آنها رفت و آمد دارند. آنها چه؟ آنها چه؟ آنها چه؟ زندگیتان معروف باشد. چون زندگیهای استثنایی دوام ندارد. ممکن است یک مدتی تحمل کنند. ما داریم آدمهایی که مثلاً زنشان را ول میکنند، مدتهای طولانی مسافرت میروند. خوب این ممکن است بگوید: بله خانم من با من میسازد. خوب خانم شما میسازد تا چه وقت؟ یک وقت مثل فنر دستش میگذاری، دست بالا میپرد. یک وقت به صورت انفجار درمیآید. اگر کار عرفی باشد اینهایی که زیاد درس میخوانند، مریض میشوند. اینهایی که زیاد بازی میکنند، به درس نمیرسند باز پشیمان میشوند. هرچیزی باید عرفی باشد. امام رضا فرمود: ساعات خود را تقسیم کنید. ساعاتی برای لذّت بگذارید. ساعاتی برای عبادت بگذارید. ساعاتی برای کار بگذارید. اینهایی که برنامهریزیهای سنگین برای خودشان میگذارند، برنامههایشان طبق فطرتشان نیست، همهی نیازهایشان را تأمین نمیکند، اینها عاقبت انفجار است. حرف تمام.
بسم الله الرحمن الرحیم. امت باید بسیج شود. بانکها، سربازی، وام دادنها، برداشتن قیدها، قیدهای تحصیلی، قیدهای پادگانی، امت باید بسیج شود برای… همانطور که بسیج شدند قیدهای دانشگاه را برداشتند، چند میلیون لیسانس در آن پیدا شد. این یک مورد. آدمهای صالح را بروید داماد کنید، که جوانهای هرزه هم به سمت صلاح کشیده شوند. از فقر نترسید. اگر در خانه خانمی دید همسرش خانم دیگر دارد، اگر هوس باز است من ضامن هوس نیستم. اما گاهی وقتها مرد به دلیلی یک زن دیگر میخواهد بگیرد، هوسش نیست. فرض کنید اولاد بخواهد خانم اولش بچهدار نمیشود. زن اولش خیلی تفاوت سنی دارد. حالا به هر دلیلی عقلایی نه به دلیل هوس بازی. من ضامن هوس نیستم. یک خرده از حقمان کوتاه بیاییم. زندگی را نابود نکنیم. از توقعاتمان بگذریم. مشکلات خانوادگی زیاد است. و آمریکا و غرب مشکلاتش از ما زیادتر است. چند وقت پیش در اتریش یک همه پرسی کرده بودند. مشکل شما چیست؟ نگفتند: مشکل ما فرودگاه و مترو و انرژی هستهای و هیچ… هشتاد و پنج درصد مردم اتریش گفتند: مشکل ما این است که نظام خانواده دارد متلاشی میشود. نظام خانواده دارد متلاشی میشود. مواظب باشید اصول دینمان را حفظ کنیم. که به غربیها کشیده نشویم.