رحمت الهی

موضوع: رحمت الهی
تاريخ پخش: 77/09/19
بسم الله الرّحمن الرّحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التّقوي»
ماه رمضان است و ماه رحمت. ماه امت پيغمبري است كه «رَحْمَةً لِلْعالَمينَ» (انبياء/107) است. بحث ما هم بحث «رحم» بود. در جلسه قبل گفتيم: تنها كلمه‌اي كه واجب است ما هر روز بگوييم و يك مسلمان هر روز هفتاد بار در قالبهاي مختلف به زبان بياوريد «رحم» است: رحمان، رحيم، «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»، «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»،… يك مقداري راجع به رحم صحبت كرديم. ولي ديدم كه باز هم بايد در اين مورد نقل كنم. مردم خيلي مشكلات دارند: فقر، فشار و كمبود زياد است. افرادي هم خيلي در رفاه هستند. مرفهين بايد به فكر مستضعفين باشند. بياييد به هم كمك كنيم. جامعه به اين بحث‌ها نياز دارد و لذا در اين جلسه هم در مورد رحم صحبت مي‌كنم.
1- پيامبر اسلام رحمت جامع است
رحم در ابعاد مختلف. در سوره انبياء آيه107 مي‌فرمايد: پيغمبر اسلام(ص) مظهر رحمت است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ» (انبياء/107) پيغمبر! ما تو را نفرستاديم مگر براي رحمت، فقط رحمت، وجودت رحمت است. كلامت رحمت است. اخلاقت رحمت است. شفاعتت در قيامت رحمت است. نسل و ذريه‌ات رحمت است. دخترت كوثر و رحمت است.: «كَلَامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ وَ وَصِيَّتُكُمُ التَّقْوَى وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ» (من‌لايحضره‌الفقيه/ج‌2/ص‌615) ذريّه تو همگي رحمتند. و همينطور هم هست. از غارت به ايثار. پيغمبر اسلام(ص) در جايي مبعوث شد كه افتخار مي‌كردند به دزدي! رسيدند به جايي كه «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ» (حشر/9) از جهل رسيدند به علم. از جاهليت به جايي رسيد كه وقتي پيغمبر اسلام(ص) مي‌خواست اسيري را آزاد كند مي‌فرمود: هر اسيري كه ده نفر بيسواد را با سواد كند آزادش مي‌كنم.
از تفرقه رسيدند به وحدت، از شرك به توحيد، از شرك به اخلاص، از بت پرستي به خدا پرستي، از توحّش به تمدّن، آنهم در عالي ترين درجات. الآن بعد از هزار و چهارصد سال همه‌اش رحمت است. هر چه هم اسلام پيش مي‌رود عظمت اين رحمت آشكار‌تر مي‌شود. قرآن آيه‌اي دارد كه مي‌فرمايد: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ كَثيراً» (نساء/160) چون يهودي‌ها بد كردند ما دنبه و پي را به آنها حرام كرديم! «حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما» (انعام/146) شحم يعني پي و دنبه، چون يهودي‌ها بد كردند به آنها گفتيم: دنبه و پي را نخوريد. قبلاً كه ما اين آيه را نخوانده بوديم مي‌گفتيم: دنبه و پي كه خوردن ندارد! هر كس هم كه مي‌رود از مغازه قصّابي گوشت بگيرد مي‌گويد: ببخشيد گوشت كم چربي بدهيد. همه از دنبه و چربي فرار مي‌كنند اينكه تحفه‌اي نيست مي‌گويد: ما دنبه را حرام كرديم! چه بهتر حرام كن. مثل اينكه شما به من مي‌گويي: نمي‌گذارم خاكروبه بخوري! خوب خاكروبه كه خوردن ندارد اخيراً دنياي علم كشف كرد كه پي و دنبه چه اثري نسبت به بعضي امراض دارد. و چه اشتباهي كردند اينهايي كه تا حالا گوشت سرخ مي‌خوردند. اين چيزي بوده كه ما نمي‌فهميديم آن را. پيش مانده هر حيواني مكروه است ولي پيش مانده گربه مكروه نيست. آب دهان گربه را گرفتند و ديده‌اند مثل اسيد است، ميكروب كش است. نه اينكه نقل ميكروب نمي‌كند بلكه ميكروب كش است. هزار و چهارصد سال پيش رسول الله(ص) لباسهايش را در ديگ مي‌جوشاند. و اگر مي‌خواست مرغي بخورد مرغهاي عادي را نمي‌خورد! چون آن زمان كه مرغداري نبود، مرغها در كوچه‌ها راه مي‌رفتند و آشغال مي‌خوردند. يك مرغ را مي‌گرفت و خودش به او دانه مي‌داد تا آن مرغ، طبي و بهداشتي باشد. در آن زمان لباس را در ديگ جوشاندند، درباره گوشت مرغ اينقدر دقت كردند، مسواك را پشت گوش گذاشتند،… رنگ لباس را گفته‌اند: بايد رنگش روشن باشد تا چرك شد پيدا باشد. الآن بعد از هزار و چهار صد سال كه هِي مي‌گوييم دنياي تمدن! هنوز بعضي‌ها رنگ مشكي مي‌پوشند و سرمه‌اي و قهوه‌اي! و مي‌گويند: اين رنگ‌ها بهتر است، چون هر چه چرك شود پيدا نمي‌شود؛ پيغمبر رحمت بود. دستورات بهداشتي‌اش رحمت بود. دستورات اخلاقي‌اش رحمت بود. دستورات عبادي‌اش رحمت بود. اذانش هم رحمت بود. شما مقايسه كنيد اذان را با ناقوس! نماز را بين دو تا رحمت گذاشت. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»، اول نماز رحمت است. آخر نماز هم مي‌فرمايد: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ». اذان را آورد اولش: «اللَّهُ اَكْبَرُ»، آخرش هم: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ»، اولش الله، آخرش الله. بين دو الله يك دوره تفكرات اسلامي. بعد هم خيلي موزون، پر محتوا،… قرآنش هم رحمت است. اخلاقش رحمت است.
2- رحم به مردم با گشايش مشكلات آنان
در سوره بلد راجع به رحمت چيزهايي داريم: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ أَوْ إِطْعامٌ في‌ يَوْمٍ ذي مَسْغَبَةٍ يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ» (بلد/16-11) قرآن انتقاد مي‌كند كه: بعضي افراد از گردنه بالا نرفته‌اند. اينها گردنه را رد نمي‌كنند و مي‌ايستند! عاجزند، آدم‌هاي ضعيف و بيحالي هستند. چرا حركت نمي‌كنيد؟ چرا از گردنه رد نمي‌شويد؟ بعد مي‌فرمايد: گردنه چي است؟ گردنه چي است كه من بايد از آن رد شوم؟ مي‌فرمايد: «فَكُّ رَقَبَةٍ» يك اسير را بگير و آزاد كن. آقاي قرائتي! الآن كه اسير نيست. چرا اسير نيست؟ دهها هزار آدم در زندانند به خاطر صد هزار تومان (مثلاً) او اسير است. چكش برگشته و به خاطر دويست هزار تومان رفته زندان، به خاطر بيست هزار تومان رفته زندان،… تو كه وضعت خوب است، پاشو برو نزد دادستان و بگو من يك ميليون دارم و مي‌خواهم: «فَكُّ رَقَبَةٍ» (بلد/13) رقبه آزاد كنم. يك مرتبه ديده مي‌شود 25 نفر در آستانه عيد نوروز آزاد مي‌شوند. چرا از گردنه بالا نمي‌رويم؟! پول ما را به زمين نشانده، اميرالمؤمنين علي(ع) مي‌فرمايد: به دنيا مثل غُل به زمين گير كرده! «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ» (اعراف/176) به زمين چسبيده! «أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ» (توبه/38) دلتان به دنيا خوش است؟! چرا پا نمي‌شويد تكان بخوريد؟! «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» (بلد/11) پاشيد تكان بخوريد. از گردنه‌ها عبور كنيد. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ» (بلد/12) نمي‌دانيد عقبه چي است. «فَكُّ رَقَبَةٍ»
داماد مي‌آيد در خانه، چون جهاز دختر را نمي‌تواند جور كند مي‌گويد: دخترم را به شما نمي‌دهم! اينكه دخترش را در خانه «اسير» كرده به خاطر بي جهاز بودنش است! اگر جهاز باشد او را شوهر مي‌دهد. پاشو او را آزاد كن و بفرست خانه بخت، پسر خوش استعدادي است كه پدرش پول ندارد او را دانشگاه بفرستد، خرج او را بدهد تا برود دانشگاه. ما خيلي افراد را مي‌توانيم آزاد كنيم. «أَوْ إِطْعامٌ في‌ يَوْمٍ ذي مَسْغَبَةٍ» (بلد/14) در روزهايي كه مردم ندارند، قحطي است آنها را اطعام كن. «يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ» (بلد/15) يقيناً در فاميل‌ها يتيم داريد، خانواده شهيد داريد، مگر نمي‌دانيد بهترين سفره سفره‌اي است كه يتيم در آن نشسته است؟ مگر نمي‌دانيد اگر احترام يتيم را بگيريد خدا چه به شما مي‌دهد؟ در چه جاهايي كمكت مي‌كند؟ روايات زيادي در اين زمينه‌ها هست، خاطراتي هست،… «أَوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ» (بلد/16) مسكين است و روي خاك نشسته است. تراب يعني خاك، مسكين مي‌آيد. مسكن يعني خانه مسكين يعني كسي كه از بي پولي در خانه مي‌نشيند. مثل بعضي مادرها كه مي‌گويند: اگر بيرون بروم بچه‌ام بستني و… مي‌خواهد و من هم پول ندارم برايش بخرم و لذا بيرون نمي‌روم. الآن بروم افطاري، بايد پس بدهم. من كه نمي‌توانم پس بدهم بنابراين نمي‌روم! مسكين يعني كسي كه از بي پولي در مسكن مي‌نشيند. قال أَبو اسحاق: «المِسْكينُ الَّذِي أَسْكَنهُ الفَقْرُ» (لسان العرب/ج‌13/ص‌214). حالا چون بحث را در اصفهان پر مي‌كنيم يك خاطره از اصفهان بگويم: در اصفهان عده‌اي فرهنگي‌ها و غير فرهنگي‌ها به ايتام كمك مي‌كنند، من در زمان شاه چند ماه رمضان در اصفهان بودم. يكروز به بعضي از اين آقايان فرهنگي گفتم: وقتي خانه يتيم‌ها مي‌رويد مرا هم با خود ببريد. رفتيم. يك چيزهايي هم پشت ماشين گذاشتند تا براي آنها ببرند، از جمله يك زيلو بود. من وقتي با آن دوستان وارد خانه ايتام شديم ديدم در اتاق آنها، روي پلاس و مقوا نشسته‌اند!! خيلي متلاشي شدم، ديگر نتوانستم خودم را نگه دارم، بغض گلويم را گرفت و رفتم كنار و كمي گريه كردم. آنها پلاس و مقوا را برداشتند و زيلو را پهن كردند. اين قصه را به يكي از دوستان – كه سردمدار اين حركت بود- گفتم. گفت: اينكه چيزي نيست! من از اين سخت‌تر را برايتان بگويم. گفت: ما يك هفته رفتيم خانه يتيمي، به يتيم‌ها بيسكويت داديم. يك بچه 9 ساله و يك بچه 4 ساله بودند. بچه 9 ساله بيسكويتش را نخورد و آمد پيش بچه 4 ساله و گفت: تو هم نخور! اين آقايان هفته ديگر هم برايمان بيسكويت مي‌آورند، نمي‌خوريم هفته بعدش هم مي‌آورند و نمي‌خوريم… جمع مي‌كنيم و آنها را مي‌فروشيم و با پولش جوراب مي‌خريم و پا مي‌كنيم!! مثل آهكي كه آب مي‌ريزند روي آن، چنان متلاشي شدم و… ديدم كه فقر خيلي به آنها فشار آورده است. و هستند در جامعه ما افرادي كه دخترشان را يكي صبح مي‌فرستد و يك شيفت عصر براي اينكه يك چادر بيشتر ندارند! و عزا مي‌گيرند براي كيف مدرسه شان!! و شما يك مرتبه چهار ميليون براي مدل ماشينت خرج مي‌كني!! خيلي گيريم! «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» رحم كنيم. در كشور ما يك گرسنه هم نبايد باشد، در كشور ما يك تارك الصلاة نبايد باشد، آن روز بايد جشن بگيريم. كشوري كه دينش با «اقْرَأْ» (علق/1) شروع شده چرا نبايد مردمش نتوانند بخوانند!!؟ ما بايد انشاء‌الله اين مشكلات را حل كنيم. مشكلات بزرگ را حل كرديم، اين‌ها مشكلات جزيي است و هر كس مي‌تواند در كوچه‌اش حل كند. پولدار‌هاي كوچه ماهي يك جلسه داشته باشند و فقراي كوچه را احيا كنند.
3- رحمت در آشتي دادن مردم و گذشت
در سوره حجرات آيه 10 مي‌فرمايد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات/10) در اين آيه هم بحث رحم است. «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» اگر مي‌خواهيد خدا به شما رحم كند دو نفر مؤمن را با هم آشتي بدهيد. بين دو نفر را اصلاح كنيد. مؤمنون با هم برادرند، كسي اگر دو نفر مؤمن را آشتي دهد ثوابش از تمام نمازها و روزه‌هاي مستحبي بيشتر است. آشتي دادن دو نفر به قدري مهم است و ارزش دارد كه دروغ كه از گناهان كبيره است را به شما اجازه دادند. اصلاح ذات البين اينقدر مهم است. آدم مؤمن كسي است كه: «وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ» (شورى/37) وقتي غضب كرد ببخشد. در سوره يوسف آيه 91 چيز عجيبي آمده است. برادران يوسف پس از آنكه لو رفتند به گناهشان اعتراف كردند و گفتند: دوست داريم ما را ببخشي! شما اگر جاي يوسف(ع) بوديد چه مي‌كرديد؟! او را در چاه انداخته و رفته‌اند! قرآن مي‌فرمايد: «قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئينَ» (يوسف/91) «تَاللَّهِ» يعني به خدا قسم «لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا» يك روحاني بود كه خيلي مقام معظم رهبري را اذيت كرد. يك نامه به او نوشت از آن استان كه: به هر حال من شما را اذيّت كردم، حالا فهميدم كه خدا مي‌خواهد تو عزيز شوي «لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا» خدا تو را براي ما انتخاب كرد. «ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» (فاطر/2) اگر خدا دري به روي مردم باز كند كسي نمي‌تواند آن را ببندد. خدا دري را به روي ايشان باز كرد حالا هر چه ديگران بگويند: بايد ببنديم! هر چه زور بزنند تا ببندند مردم بيشتر به آنها روي خواهند آورد. آن روحاني در نامه خود نوشت  كه خيلي با مقام معظم رهبري مخالفت كرده بود نوشت: «لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا»، من خيال كردم مي‌توانم با تو كشتي بگيرم! بعد فهميدم كه، چراغي را كه ايزد برفروزد هر آنكس پف كند ريشش بسوزد. نمي‌شود. امام حسين(ع) زير سم اسب‌ها بودند با اين حال گنبدش طلا شد. يوسف(ع) را در چاه انداختند عزيز شد. به روي پيغمبر خاك و سنگ ريختند! «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» آمد بالاي مأذنه‌ها. خاكستر آمد پايين «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» رفت بالا. گاهي نمي‌شود. بله برخي كارها را آدم خودش رو مي‌آورد. يك كسي دست و پا مي‌زند تا به يك پستي برسد، اين را معلوم نيست خدا به او داده باشد، با كلك و حيله و باند و حزب پست را گرفته است، يكوقت نه. يكي خودش هم مي‌رود كنار مردم به او روي مي‌آورند. دستش را پيش مي‌گيرد ولي مردم به زور دستش را مي‌بوسند! كسي نقل مي‌كرد كه بالاي منبر بودم و روضه مي‌خواندم و مردم گريه مي‌كردند ولي يكي نشسته بود و نگاه به من مي‌كرد. با اشاره به او گفتم: گريه كن. مي‌گفت: نمي‌خواهم گريه كنم. با زور كه نمي‌شود.
خدا رحمت كند اموات را، من يك كسي را پيدا كردم و با چشم خودم هم او را ديدم كه رساله توضيح المسائلش را به 5 زبان دنيا ترجمه كرد: اردو، انگليسي، عربي، فرانسوي و… به او گفتم: تو كه مقلّدِ نداري! گفت: در آينده مقلّدِ خواهم داشت!! من مي‌دانم مرجع تقليد خواهم شد! بنده خدا عجب بدشانس بود! آن روزي هم كه مُرد روز بمباران بود، كسي براي تشييع جنازه‌اش هم نيامد! بابا نمي‌شود. گاهي خدا نمي‌خواهد. گاهي هم خدا مي‌خواهد. من در ايام طلبگي گفتم: ابن طلبه‌ها همه‌شان گشنگي مي‌كِشند، من كه گشنگي نكشيدم. من در عمرم نان خالي نخورده‌ام. يكبار نان خالي بخورم تا در طول آخونديم يكبار نان خالي خورده باشم! سفره را باز كردم كه نان خالي بخورم، دو تا لقمه كه خوردم يكدفعه در باز شد و ميهمان آمد، زود سفره را جمع كردم و دويدم كباب گرفتم. گفتم: بابا، خدا نمي‌خواهد كه من نان خالي بخورم. البته يكبار مي‌بيني يك كسي غذايش خوب است و عقلش كم است، يكي… اينها را خدا تقسيم كرد،… مي‌گويند: يكي به خدا تلگراف كرد! گفت: خدايا يك كاميون اسكناس بفرست تا اين دو روز دنيا را خوش باشيم! جواب آمد: يك كاميون اسكناس مي‌دهم با دو پسر هروئيني! يك خرده فكر كرد و گفت: خدايا يك گوني اسكناس بفرست. جواب آمد: يك گوني اسكناس مي‌دهم با يك دختر كچل! گفت خدايا اصلاً من چيزي نمي‌خواهم همان روزي خودم را بده بيايد. جواب آمد: تدريجاً مي‌رسد فضولي موقوف! اين يك واقعيتي است. يعني هر كسي يك چيز دارد يك چيز ندارد. و لذا يك زمين گردوي خوب مي‌دهد، يك زمين گلابي خوب و….
«قالَ لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ» (يوسف/92) برادران يوسف گفتند: يوسف! ما غلط كرديم و تو را در چاه انداختيم، معلوم مي‌شود كه خدا تو را بر ما انتخاب كرده است بناست كه خدا تو را عزيز كند، ما بي‌خود دست و پا مي‌زديم، فرمود: همين الآن همه‌تان را بخشيدم. البته به پدرشان هم گفتند: ما را ببخش، فرمود: در آينده دعايتان مي‌كنم. حالا چرا يوسف فرمود: همين الآن، و پدرش گفت: بعداً؟ بعضي‌ها مي‌گويند: او گذشته. تا شب جمعه آنها را دعا كند، چون دعا در شب جمعه مستجاب مي‌شود. بعضي‌ها هم مي‌گويند: فرق بين جوان و پير اين است كه جوان زود مي‌بخشد و پير دير مي‌بخشد. در برخي احاديث هم داريم، آدم‌هاي خوشگل، آنهايي كه قيافه و شكلشان خوب است حرف حق را زودتر مي‌پذيرند تا آدم‌هاي زشت. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «اطْلُبُوا الْخَيْرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوهِ فَإِنَّ فِعَالَهُمْ أَحْرَى أَنْ تَكُونَ حَسَناً» (عيون‌أخبارالرضا/ج‌2/ص‌74) خير را از آدم‌هاي خوش قيافه بخواه. آدم‌هايي كه شكلشان كج است روحشان هم دير باز مي‌شود، يعني روحشان هم قوس دارد. چون يوسف(ع) زيبا بود زود بخشيد، يا اينكه چون جوان بود و جوان پاك است زودتر بخشيد. يوسف يك 3-2 روز ناراحت بود، بعد خوب شد، يعقوب خيلي سال‌ها گريه كرد.
آخرين آيه هم آيه 134 آل‌عمران: «الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ» (آل‌عمران/134) متقين كساني هستند كه پولشان را در شدائد خرج مي‌كنند. كظم غيظ مي‌كنند و موقع عصبانيت خودشان را نگه مي‌دارند. «وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ» عفو مي‌كنند مردم را، «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ» خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
4- راه‌هاي بدست آوردن روحيه رحمت
چطور روحيه رحمت را در خودمان زنده كنيم؟ راه بدست آوردن رحم:
1- از بعضي غذاها بايد پرهيز كرد. گوشت، پرخوري، پرگويي، پرشِنَوي و… سنگدلي مي‌آورد و رحم را كم كند.
2- رفاقت با افراد سنگدل انسان را كم رحم مي‌كند. كما اينكه رفاقت با افراد رقيق القلب آدم را رقيق القلب مي‌كند. قَالَ اميرالمؤمنين(ع): «الْمُؤْمِنُ مَأْلُوفٌ وَلاخَيْرَ فِيمَنْ لَا ْلَفُ وَ لَا يُؤْلَفُ» (كافي/ج‌2/ص‌102) آدم‌هايي كه اهل اُلفت نيستند، باز نمي‌شوند… خيري در آنها نيست. بعضي افراد مثل اين است كه عصا قورت داده‌اند! چوب هم قورت نداده‌اند كه پايين برود، بلكه عصا قورت داده‌اند. بعضي‌ها را با دو كيلو عسل نمي‌توان خورد! پيغمبر فرمود: در اين قبيل افراد خير نيست. بعضي‌ها با همه قهر هستند!
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَحِيمٌ يُحِبُّ كُلَّ رَحِيمٍ» (امالي طوسي/ص‌516) خدا رحيم است و افراد رحيم را دوست دارد.
5- رحم در حال مجازات و جنگ
البته اينكه مي‌گوييم: رحم، در بعضي جاها نبايد رحم كرد. داريم. آدم فاسد را شلاق بزنيد: «وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ» (نور/2) رحمتان هم نشود. ترحّم بر پلنگ تيز دندان… اجراي حد: بايد حد جاري شود. مجرم بايد حدش جاري شود. حديث داريم: اگر يك حدّي جاري شود و يك مجرمي شلاق بخورد، شلاق كه به مجرم مي‌زنند با ارزشتر است از چهل روز باران با بركت. بعضي وقتها بايد رحم را كنار گذاشت. در عين اجراي حد هم بايد رحم باشد. يك مجرمي را آوردند شلاق بزنند، حضرت شلاق را داد به قنبر تا شلاق بزند. قنبر هم شروع كرد به زدن، حضرت فرمود: چند تا زدي! گفت:… فرمود سه تا زياد زده‌اي! شلاق را گرفت و قنبر را خواباند و سه تا به او زد. جنگ جنگ است ولي در جنگ هم اصل رحم را بايد رعايت كرد. داريم: كسي كه در حال فرار است به او تير نزنيد (از پشت او را نزنيد) كسي كه دست و پايش شكسته و به زمين افتاده كارش نداشته باشيد. به زنها و بچه‌ها اطفال و سالمندان كاري نداشته باشيد. آب آشاميدني را در جبهه و جنگ مسموم نكنيد. درختانشان را قطع نكنيد. حتي جنگ هم همراه با رحم است. يكي از دلايلي كه مي‌گويد جنگ كنيد اين است كه مي‌فرمايد: «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ» (نساء/35) اگر يك گروهي مستضعفند، در هر جاي كره زمين كه هستند بايد از آنها دفاع كنيد. قانون ما اين است: هر گوشه زمين گروهي مستضعف زجر مي‌كشند امت اسلامي بايد از آنها حمايت كند. انشاء الله نتيجه اين حرف‌ها اين نباشد كه ما بنشينيم و يك چيزهايي گفته شود و شما هم نشنويد و… هر كسي هر كجا هست رحم داشته باشد. اتفاقاً پيغمبر اسلام(ص) سفارش كرده‌اند كه: در ماه رمضان رحمتتان را بيشتر كنيد. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ» (عيون‌أخبارالرضا/ج‌1/ص‌295) حضرت فرمود: به كوچولوها رحم كنيد. استادكار به كارگرش رحم كند. فاطمه زهرا(س) با كنيزش كار را تقسيم كرد! فرمود: يكروز تو در خانه كار كن يك روز من. به كنيز هم رحم مي‌كرد. اميرالمؤمنين علي(ع) كه ضربت خورده بود، وقتي برايش شير آوردند فرمود: مقداري از اين شير را به ابن ملجم بدهيد. اسير قاتل است ولي به او رحم كنيد. رحم به زنداني‌ها، رحم به مقروضين و…
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد(ص) به ما توفيق بده تا با رحم و وحدت و محبتمان هم مشكلات خودمان را حل كنيم و هم زمينه را براي دريافت رحمت واسعه تو آماده كنيم.
«و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2478

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.