دعای مكارم الاخلاق – 21، ضلالت و هدایت

موضوع: دعاي مكارم الاخلاق – 21، ضلالت و هدايت 
تاريخ پخش: 79/04/16
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي 
«وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِي» (صحيفه سجاديه،ص98)
مدتهاست درباره دعاي مكارم الاخلاق بحث داريم تا رسيديم به اين جمله كه امام سجاد (ع) مي‌فرمايد: «وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِي» خدايا كمك كن كه گمراه نشوم و حال آنكه مي‌تواني هدايت مرا. هدايت مسأله مهمي است كه ما در هر نماز از خداوند مي‌خواهين كه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» (فاتحه/6) ما را به راه راست هدايت كن.
چون ممكن است انسان در بعضي از موارد را صحيح برود و در مسائل ديگر راه انحرافي مثل انتخاب همسر يا انتخاب شغل و تغذيه و اخلاق و فكر و. . . .
چون اين مسأله اقسامي دارد كه: گاهي فرد درست است و راه صحيح گاهي فرد درست است و -راه منحرف: خود فرد خوبي است، حرفي كه زد بد بود.
1- در خواست هدايت، يعني هم راه صحيح شود و هم افراد درست
-گاهي فرد منحرف است و راه صحيح: خود فرد منحرفي است ولي حرفش خوب بود.
-گاهي فرد منحرف است و راه منحرف.
وقتي از خداوند مي‌خواهيم كه: ما را به راه راست هدايت كن يعني هم افراد درست شوند و هم راه صحيح شود. درآمپول و تزريقات اگر زن هست چرا مرد؟ و چرا ما مرتكب حرام شويم و به عكس در حالت اضطرار عيبي ندارد ولي درغير اين صورت حرام است. قرض الحسنه يا ربا يكي هدايت و ديگري ضلالت است. به مقدار نياز يا زيادتر.
فردي مجبوراست به خوردن گوشت خوك بايد به حد ضرورت استفاده كند. يعني اگر با يك لقمه از مرگ نجات پيدامي كند حق ندارد دو لقمه بخورد.
ولذا مي‌فرمايد: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ‌» (بحارالانوار،ج2،ص268) كسي هم كه مضطر شد حق ندارد بيش از حد تجاوز كند فقط به مقدارضرورت. اگر مجرمي بايد شلاق بخورد به مقداري كه گفته شده، چرا درب دكان پدرش كه آبروي او را هم ببريم؟ گر چه پسرش خلاف كرده، به مقداري كه لازم و ضرورت دارد اگر كسي با يك توبيخ ترك منكر كند ،حق نداريم از كلماتي مثل احمق، نفهم، جاهل استفاده كنيم. اگر خشونت لازم باشد بايد به مقداري باشد كه اسلام فرموده.
يكجا مي فرمايد: «ثَمانينَ جَلْدَةً» (نور/4) هشتاد ضربه شلاق، حق نداريم هشتادو يك ضربه بزنيم، اگر شد تجاوزاست. مي فرمايد: توفيق بده تا قدم به قدم در راه از مرز بيرون نروم، تكرار «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» به دليل اين است كه انسان زود منحرف مي‌شود، افرادي در عيدي دادن و خرج براي عاشورا و نذر و خرج و كادو و وام دادن، خرج مي‌كند و زياد ولي خمس نمي‌دهد. مثل انساني كه جنب است و صبح تا به شب در اقيانوس مي‌رود ولي غسل نمي‌كند. بالاخره هر موقع هم از آب بيرون‌ايد چون قصد نكرده جنب است.
اگر انسان هزار بار از روي تعجب گفت: «الله اكبر» اين غير از «الله اكبر» نماز است و به جاي آن حساب نمي‌شود پس بايد براي نماز «الله اكبر»ديگر به اين قصد و نيت گفته شود.
مي‌گويد ما به شهرداري پول مي‌دهيم به جاي خمس حساب شود، بله براي گلكاري منزل هم پول مي‌دهي نبايدخمس بدهي؟ خمس يعني از خود و خانه بگيروخرج دين كن، ولي آنچه خرج گل و چمن اطراف منزل و آسفالت و. . . نمي تواني به آن نيت حساب كني. مثل: خرج براي آرايش كه بگويي من كه پول دادم، اين را خرج خود كرده و خمس و زكات خرج دين است نه خود. بلكه اگر كسي مثل فرزند و زن كه واجب النفقه مرد است ولي فقير نمي‌تواند به آنها به نيت خمس و زكات كمك كند، چون واجب است بر او كه خرجي آنها را بدهد. مثل كسي كه خانمش سيد است خرجي كه براي خانه مي‌دهد خمس حساب كند.
فردي زمستان براي پايين كردن برفهاي بام منزل از افراد سيد كمك مي‌گرفت بعد هم مزدي كه به آنها مي‌داد خمس حساب مي‌كرد. به دو نيت هم مزد و هم خمس.
پس پول شهرداري براي چمن و گلكاري و پول ماليت و امنيت غير از خمس است آنها را مي‌گيرند و خمس را بايد بدهي، اگر دستها را بسته و از من پول برداشتند نمي‌توانم نيت خمس بكنم.
اگر ما را به استخر هل دادند غسل نيست بايد خود رفته و نيت كنيم اگر از پشت بام هل دادند كسي براي ما كف نمي‌زند. اگر خود با اراده پرش كرديم، چون سنگ و بشكه را هم هل بدهند مي‌افتد.
2- تعبيرات مختلف قرآن درباره‌ي ضلالت
تعبيرات مختلف در قرآن براي «ضلالت »مي فرمايد: (روشن) در يك جا «ضَلالٍ مُبينٍ» (آل عمران/164) است: گمراهي خيلي روشن است. (عميق) در يك جا «ضَلالٍ بَعيدٍ» (شوري/18) است: خيلي در گمراهي از راه دور شده است.
سابقه زماني در يك جا «ضلال قديم »است: زمان زيادي است كه گمراه شده است. اگر امام خميني(ره) در حسينيه جماران سخنراني دارد آن طرف خيابان و حسينيه گربه‌اي راه مي‌رود كسي رويش را به گربه و پشتش را به امام خميني(ره) كند چه قضاوتي درباره او مي‌شود. مي گويند: او انسان كم خردي است. ماهم در موقع نماز به جاي ديگر مي‌سپاريم به جاي خدا تمام آنها كه در نماز حواس پرتي دارند مانند خودم خيلي زشت است كه رو به خدا و دل جاي ديگر باشد. كاري را مي‌شود براي خدايا و يا براي خلق انجام بدهيم.
خداوند به چه قيمت مي‌خرد؟ شما در تأمين اجتماعي هستيد، اگر دولت بخواهد اموالش را بفروشد بايد به مزايده گذاشت. اگر با بودن نرخ بالا ارزان فروخته شود جرم است.
خداوند مي‌خرد به بهشت و مردم مي‌خرند به كف وسوت و عده‌اي هم با صلوات. بيش از اين نيست. بيمارستان و مدرسه‌اي را به نام مي‌كنند. در دعا داريم: باختند آنها كه كارشان را به غير خدا فروختند.
3- امتيازات فروختن به خدا
فروختن به خداوند 5 امتياز دارد:
1- كم را مي‌خرد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة» (زلزله/7) ولي اگر خانم گفت يك كيلو انگور اگر كم بخريد ناراحت مي‌شود و براي كسي به جاي چايي كم بياوريد ناراحت مي‌شود.
2- معيوب را هم مي‌خرد: امام (ع) بعد از اقامه نماز مي‌گويد: «إِلَهِي إِنْ كَانَ فِيهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُكُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا» (بحارالأنوار،ج83،ص38) اگر در ركوع و سجود نماز من كاستي و نقص است(قبول فرما)
3- عيب را مي‌پوشاند: «يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ» (كافي، ج2،ص578)
4- خداوند گران مي‌خرد.
5- اصل جنس از اوست.
اگر پدري قطعه زميني به فرزندش داد و تمام مصالح گفت بساز بعد از آن گفت به من به ده برابر قيمت بفروش اگر اين فرزند به ديگري بفروشد همه او را توبيخ خواهند كرد، كه خيلي بي ادب است كه او و زمين و امكانت از پدر حال هم به ده برابر مي‌خرد باز به بيگانه فروخت، انسان بي وفاست، ما هر چه داريم از قدرت و مغز و ابتكار از خداوند است.
مي فرمايد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) اگر براي من انجام بدهي و كار نيكو كني من ده برابر پاداش مي‌دهم وبا اين مسائل كارغير خدايي خسارت است، كه در دعا مي‌فرمايد: «خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَك‌» (بحارالانوار،ج95،ص389) باختند آنها كه براي غير خداوند كار كردند، حتي اگر براي مردم هم خدمت مي‌كنيم بدون انتظار از آنها براي رضاي خداوند باشد.
پيامبر (ص) سال براي مردم زحمت كشيده و آنها را از شرك به توحيد و از توحش به تمدن و ازبرادر كشي به «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة» (حجرات/10) مؤمنان برادر يكديگرنداز ضد بهداشت به بهداشت، كه آن حضرت (براي ضدعفوني كردن) لباسهايش را در ديگ مي‌جوشانيد و مسواكش پشت گوشش بود. با رعايش دقيق مسائل بهداشتي، و ازتفرقه به وحدت و از جاهليت به علم. با آن همه زحمت چند سال طول نكشيد كه نوه(فرزند) او را زير سم اسبهابردند. اين مردم هستند، آنها را هم كه هدايت مي‌كند نه براي مزد. مي فرمايد: «قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيْهَ اجْراً» (انعام/90) پس خدمت به خلق هم براي رضاي خداوند. مادر كه آنقدر زحمت مي‌كشد ما چه خدمتي به او مي‌كنيم؟ اگر خانم اجازه بدهد آن هم پنهاني يك صد يا هزار توماني مي‌دهيم البته بعضي از زنها اين چنين هستند. چه خدمتي است، اگر اوبميرد يك سوره قرآن و فاتحه براي او داشته باشد.
مثل تحقيقات بعضي از محققين مسائلي را تحقيق مي‌كنند كه هيچ باري براي فرد و جامعه ندارد، بعضي اثر عملي داردو بعضي تدارد.
چون ده دقيقه بيشتر وقت نداريم از روي آن مي‌خوانم. كساني كه گمراه مي‌كنند و ابزار گمراهي.
4- ابزار گمراهي
1- وسوسه
وسوسه ممكن است از طرف شيطان يا رفيق باشد.
2-تهمت به مردان حق
مردم رهبري را انتخاب كرده و به امام جماعتي اقتدا مي‌كنند و يا رأي داده‌اند به فردي كه وكيل ووزيرورئيس مجلس شده و رهبر، براي آنهاچه مي‌گويند؟
بنده كه هيچ مسئوليتي ندارم معلم قرآن و حديث مي‌خوانم براي اينكه شما را ازحديث من جدا كنند ميگويند اين قرائتي يك استخر دارد و يك باغ و اين برج و پاساژ و بارها هم گفته‌ايم كه هر چه جزخانه شخصي داريم مصادره كنيد هر باغ و كارخانه و پاساژ هست تصرف كنيد، چه مرضي داري؟ حال ما مرد حق نيستيم، ولي به مردان حق زده و اولياء خدا را مي‌شكنند. مي گويند مگر علي (ع) نماز مي‌خواند؟ و حال آنكه درتاريخ كسي مثل علي (ع) نماز بجاي نياورد، پاكدامن‌تر از يوسف نبود ولي گفتند او سوء قصد نسبت به زليخاداشته.
قرآن مي‌فرمايد: «مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً» (يوسف/25)
آن كه مي‌دويد تا گناه نكند گفتند مي‌دويد تا گناه بكند، مديري است موفق او را تضعيف مي‌كنند، البته نمي‌خواهم بگويم همه مديران و آخوندها خوب هستند. مي گويم بدون ذليل تضعيف نكنيد نه اينكه بشكنيد، بعد بگوييدببخشيد. مي گويد شوخي كرديم. شوخي يا جدي آبروي او رفت.
مثال: با يك قطعه طلا چشم طرف را كور كرده مي‌گويدطلا بود، حال طلا يا چدن او را كور كردي. مي گويد طنز و شوخي است پس اشكال ندارد.
3- تشكيك كردن.
با اينكه صالح (ع) پيامبر بود گفتند: «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ» (اعراف/75) آيا مي‌دانيد كه صالح پيامبر و رسول خداست؟
4-ايجاد مانع
راه مسجد را بسته‌اند.
سؤال: آيا ميراث فرهنگي حق دارد درب مساجد را ببندد؟ جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. نه شرعاً حرام است.
حال مسجد در اصفهان يا كاشان يا شيراز براي يك زن ارمني باز و بدون مانع، ولي يك مسلمان که مي‌خواهد نماز بخواند، البته اين طور نيست. ولي اگر باشد حرام است چون «يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ» (اعراف/45) است كتابي را مي‌خواهد گران است.
5- موج و تشنج دليل بر پوكي جامعه
5-شعارهاي زيبا
تيترهاي فلان، مي گويد نظر شما درباره فلان چيست؟ و حال آنكه ما درباره آنكه تازه تأسيس شده اطلاعات كافي نداريم. كاري فعلاً انجام نشده بگذاريد‌اش بپزند تا بعد ما بفهميم. خيلي از مواقع مسائل روي موج تبليغات است. عده‌اي آزاد بايد گردد و عده‌اي اعدام بايد گردد، هيچ كدام. اول بگيرند حرفهاي او گوش داده، جوابها هم داده، تهمت‌ها شنيده و جوابها بيان شده، بعد معلوم شود كه آزاد يا اعدام يا زندان بايد گردد، و از آن بدتر اينكه اين مسائل را به نماز جمعه هم بكشانيم، جاي اين كارها نيست، در دادگاه كه آنجا هم جاي شعار نيست. بايد نوار پخش شود كه اين سؤال و اين هم جواب.
بعضي خوشحال هستند از موج و تشنج، اين دليل بر پوكي جامعه است كه حال شنيدن منطق و استدلال را ندارد. قرآن مي‌فرمايد: به بت پرستان مي‌گويد. «إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى‌ هُدىً أَوْ في‌ ضَلالٍ مُبينٍ» (سبا/24) ما پيامبر و مسلمان و يا شما درهدايت يا گمراهي هستيم دليل بياوريد. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُم‌» (بقره/111) منطق و حرف و استدلال و دليل بياوريد.)
گاهي يك عمل به علت انگيزه‌هاي مختلف جرمش را تغيير مي‌دهد.
حديث داريم شخصي از امام صادق(ع) مثال تومان گرفت رفت ميدان گوسفند فروشها گوسفندي را خريد به تومان در مسير برگشت آنرا فروخت به تومان دوباره رفت يك گوسفند خريد به تومان يك گوسفند به خدمت امام(ع) آورد با 20 تومان سود. حضرت فرمودند طوري نيست.
باز آن حضرت پولي را به عنوان مضاربه (پول از من كار از تو) داد به يك نفر مثلاً 10 ميليون تجارت نخود كرد ديد درمنطقه نخود نيست با بقيه تجار قرار گذاشتند قيمت را پايين نياورند پس به جاي 10 ميليون تا 20 ميليون سود كردوقتي به نزد حضرت آورد، آن حضرت سود را رد كرد. چرا؟ براي اينكه در فروش گوسفند توطئه‌اي نبود، ولي در فروش گوسفند توطئه كردند كه براي سود بيشتر نرخ را پايين نياورند.
او مي‌خواست كنار منزلش گوسفند بخرد بايد مزد راحت طلبي و تن پروري را بدهد ولي در فروش نخود بر جامعه فشار وارد آمد، خشكسالي بود و با بقيه نخود فروشها قرار گذاشته و توطئه كردند و گاوبندي كردند اين فرق مي‌كند، انگشتر را عاشق شده تومان را به تومان مي‌گويد و جامعه هم به آن نياز ندارد و اگر ارزان مي‌خواهد خود به مشهدو بازار رفته و ارزان تهيه كند. پس فرق مي‌كند.
يك تابلو و يا يك كراوات كه من احتياج ندارم و يك ريال هم حاضر نيستم بخرم ولي يكي از اقوام از اتريش آمد و شب عروسي حاضر است كراوات را چند ساعته هزار تومان كرايه كند و يك آيت الله حاضر نيست يك ريال هم بدهد پس فرق مي‌كند. پس نمي‌شود گفت بگيريد و ببنديد و اعدام كنيد.
اول انقلاب با هيأتي بلند پايه به كشوري رفتيم، وعده‌ها داديم كه جمهوري اسلامي چه كارها مي‌كند بعد آمديم ديديم نمي‌شود به آنها عمل كرد، گفتم نمي‌رويم تا قول داده و نتوانيم عمل كنيم. چون يا قيف نيست يا قير يا به عكس يا هر دونيست و يا چراغي كه آنرا آب كرده و يا مدير كلي كه بايد آنرا امضا كند و يا روابط عمومي و يك ماشين چهار چرخ مي‌خواهد و نمي‌شود. بعضي طبيعي و بعضي كاغذ بازي و مصنوعي است.
6- وعده‌هاي بيجا
زمان انتخابات وعده‌ها مي‌دهد و بعد از آن در منطقه پيدا نمي‌شود.
7- دين تراشي
به اسم اسلام چيزي را مطرح مي‌كند مثلاً اين اقتصاد اسلامي است و اين اخلاق و. . . .
6- تعصب، مانع از فهميدن حقيقت مي‌شود
8-تعصب
تعصب مانع از فهميدن حقيقت مي‌شود. مثل مادري كه درباره فرزند خود تعصب دارد، اگر ببيند با فرد ديگري درگيري دارد طرف فرزند خود را گرفته و فرد مقابل را محكوم مي‌كند بدون اينكه بداند حق با كيست. تعصب به او اجازه نمي‌دهد بفهمد حق با كيست. مثل اينكه من ببينم يك روحاني يا يك كت و شلواري درگير شده بگويم مرگ بر ضد ولايت فقيه. تأمل كن شايد حق باغير روحاني باشد. چرا زود قضاوت مي‌كنيم؟ اگر فهميديم و با تحقيق فهميديم حق با روحاني است مي‌گوييم زنده بادآخوند.
اينها گوشه‌هايي از ابزار گمراهي بود.
درباره افرادي كه گمراه مي‌كنند 13 مورد نوشته‌ام كه وقت تمام شده از آن جمله:
1- ابليس و شيطان
2- طاغوتها
3- هنرمندان بي تعهد مثل سامري، با هنرش توانست ده روزه يك گوساله طلايي درست كند كه زماني كه باد بر آن مي‌وزد صدا كند.
4- دوست بد
5- نياكان و بزرگان، مي گويد نياكان گفته غلط كرده گفته، اين منطقي نيست گر چه همه نياكان گفته باشند.
6- اكثريت بي تقوا
7- دانشمندان بي تقوا
8- هواي نفس
9- شريكان
درباره هر كدام آيه‌اي داريم كه وقت تمام شد.
خدايا به حق محمد و آل محمددر فكر و نوشتن و تصميم و تمام كارها و لحظه به لحظه ما را به راه مستقيم هدايت كن.
خدايا آني و كمتر ما را به خود وا مگذار، و انحراف‌هاي گذشته ما را ببخش.
خدايا نسل و ناموس و كشور و دولت و مسئولين و رهبر و همه و مرز و بوم و عقايد و افكار نسل ما حفظ و مشكلات ما را برطرف فرما.
خدايا قلب آقا امام زمان راضي و اموات ما را بيامرز و هر چه به عمر ما مي‌افزايي به عمق و بركت كار ما بيفزا.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2596

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.