تفسیر سوره حجرات – 28

موضوع: تفسیر سوره حجرات (28)
تاریخ پخش: 06/10/80

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- در ایمان امتحان می‌شوید
انشاء الله در این جلسه دو آیه آخر سوره حجرات را سریع تفسیرش را می‌گویم که این سوره در این جلسه تمام بشود. در جلسه قبل آیه 14 بود که بادیه‌نشین‌ها و عربهای بیابان نشین می‌آمدند و می‌گفتند قدر ما را داشته باش. ما ایمان داریم، آیه داریم که شعار بی خود ندهید. در مرحله ایمان نیستید. مسلمان هستید ولی شما هنوز ایمان در دلتان رسوخ نکرده. روایت داریم که ایمان درجه بالاتر از اسلام است. یعنی اول اسلام، بعد ایمان، بعد تقوا بعد ورع. اینها هم مثل سرگرد، سرهنگ، تیمسار درجه بندی دارد. حتی اولیاء هم درجات دارند، مثلاً حضرت ابراهیم اول «عبدالله» بنده خدا شد، بعد «نبی‌الله» شد. بعد رسول الله شد. بعد خلیل الله شد. یعنی درجات، خدا درجه‌ را براساس آزمایش می‌دهد. یک امتحانی پیش می‌آورد. اگر از امتحان را سفید بیرون ‌آید یک درجهبالا می‌برد.
مثل اینکه شما ده هزار تومان می‌دهی به پسرت گر رفت بازار جنس خرید، با این خرید این دفعه بیست تومان به او می‌دهی یک پنجاه هزار تومان نسیه به او می‌دهی اگر آورد دفعه بعد صد تومان اگر آورد دویست تومان تا انسان به جایی می‌رسد که صدها میلیون نسیه می‌برد. این بخاطر این که در طی سی سال خوش حساب بوده این ذره ذره اعتبارش زیاد شده. به هرحال ادعای ایمان می‌کردند آیه نازل شد دست نگه دارید شما در این حد نیستید.
در جلسه قبل در روایتی اسلام به مسجدالحرام تشبیه شده ولی ایمان به کعبه انشاءالله خدا قسمت کند بروید مکه مسجد‌الحرام یک مسجد بسیار بزرگی چند هزارمتری است. وسطش کعبه است فرموده اسلام مثل مسجد است و ایمان هم مثل کعبه. آن وقت تولد حضرت علی(ع) در وسط کعبه یعنی مغز ایمان امیرالمؤمنین علی(ع) است.
2- مؤمن واقعی کیست؟
حالا شما که می‌گویید ما مؤمن هستیم، خدا می‌گوید دست نگه دارید. این آیات آخر این را می‌گوید، آیات آخر سوره حجرات «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُون‏»، «اِنَّما» یعنی فقط در قرآن چهار تا آیه با «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُون‏» شروع شده یعنی مؤمن واقعی همین‌ها هستند. بقیه دروغ می‌گویند، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» (حجرات/10) مومنین با هم برادرند. اگر ایمان نباشد، ریشه‌ای نیست. اگر ایمان باشد به هم «وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِم‏» یعنی دلها با هم است. وگرنه «أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِم» (انفال/63) جسم‌هایشان پهلو هم، دلهایشان با هم گره نمی‌خورد. بدن‌هایشان باهم قرآن می‌گوید «أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِم» یعنی دل باید با هم جوش بخوره «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» (حجرات/15) مؤمن واقعی کسی است که «الَّذینَ» مؤمن واقعی کسانی هستند که «آمَنُوا بِاللَّه» ایمان به خدا دارند «وَ رَسُولِهِ» ایمان به رسول هم دارد.
ایمان به خدا به طوری نیست که آدم بگوید ایمان دارم. خواستگاری سراغ دختر آدم می‌آید. پسر خوبی هم هست آدم می‌گوید که اولاً من نمی‌دانم آینده چی می‌شود ما جرأت نمی‌کنیم اگر یک خانه‌ای، ماشین یا تلفن داشت ایمانش به خانه و ماشین و تلفنش است وقتی داماد خواستگاری آمد اگر از نظر فکری، اخلاقی و جسم سالم است دوچرخه و ماشین مهم نیست، موکت و قالی مهم نیست، مؤمن کسی است که ایمان به خدا و رسول داشته باشد «ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا» بعد هم شک نکنید. بعضی‌ها ایمان دارند بعضی‌ها شک می‌کنند.
«وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ» و با مال خودش جهاد کند و «جاهَدُوا» جهاد با مال یعنی پول خرج کنید «وَ أَنْفُسِهِم» یک وقت جون می‌خواهد خرج کنید بعد هم «فی‏ سَبیلِ اللَّهِ» بشود در راه خدا بشود. چون گاهی آدم پول خرج می‌کند برای پز دادن، جبهه می‌رود برای پز دادن نه برای خدا نمی‌رود.
3- صادق کیست؟
«أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُون»، «أُولئِکَ» یعنی آنهایی که این صفات را دارند، «أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُون» اینها راست می‌گویند، اینها صادقند یعنی بقیه دروغ می‌گویند، خیلی آیه روشنی است و خط کش خوبی است. بینندگان عزیز واقعاً دور از همه تشریفات امشب با این آیه خودتان را خط بزنید. «انما» یعنی فقط، فقط مؤمن فقط مؤمن اینها هستند. «امنوا» ایمان به خدا، ایمان به رسول تزلزل پیدا نکنید بعد جهاد با مال، جهاد با جان «فی سبیل الله» اخلاص، اینها شرط ایمان است.
هر هفته روضه می‌خواند. روضه هفتگی دارد، عزاداری، افطار، عاشورا، پیراهن سیاه، خیمه، مسجد یعنی همه کارها را می‌کند اما مثلاً می‌بینی که در وادی پول می‌لنگد، در وادی جان می‌لنگد.
صادق کیست؟ صادق کسی است که ایمان داشته باشد، شک نداشته باشد، از پول، مال، جان، خالصانه مایه بگذارد. اخلاص ضامن است. خوب از این آیه جامعیت اسلام هم معلوم می‌شود که اسلام آدم جامعی است. جهاد با مال تنها قبول نمی‌کند، جهاد با جان تنها قبول نمی‌کند می‌گوید هم پول هم جان، شرک بشود قبول نمی‌کند خیلی اسلام دقیق می‌گوید اگر یک کاری کردید ولی اخلاص در کار نیست مثل اینکه آدم یک جایی می‌ایستد که دوربین نشانش بدهد. مثلاً می‌رود صف اول نماز جماعت که دوربین نشانش بدهد. اگر یک جایی ایستاده که دوربین نشانت بدهد نماز جماعتت باطل است. بله اگر برای خدا ایستادی حالا اگر دوربین نشان داد، داد نداد، نداد. شما دوربین را انتخاب نکردی، شما آمدی اینجا نماز بخوانی حالا دوربین آمد، آمد نیامد نیامد. اما اگر شما گفتید نه برویم اونجا تا دوربین نشانم بدهد اگر برای این باشد نمازت گیر دارد، این سوره را بخوانیم تا مردم به ما توجه پیدا کنند.
4- چگونه به یقین برسیم؟
برادرها و خواهرها اگر یک وقت شک کردید چون می‌گوید «ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا»، ممکن است بگوید ایمان دست خود مؤمن است ولی بعد «آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه» (حجرات/15) هفته اول، هفته دوم هفته سوم این «لَمْ یَرْتابُوا» شک می‌کند حالا بعضی از آدمها شک می‌کند، جواب شک این است که سؤال بکند، آقا نسبت به فلانی شک می‌کنید. آدم، خوب شک کردی سؤال کن، نگذار تو ذهنت چیزی بماند.
چند سال پیش من در دانشگاه سخنرانی می‌کردم، سؤال شد، طرف دار سرمایه دارها هستید یا فقرا؟ گفتم: من طرفدار حقم. حالا یک وقت می‌بینی البته اکثر سرمایه دارها از راه باطل پولدار شدند اما یک وقت هم ممکن است از راه درست بوده است. حالا تخصصی داشته یا نداشته، بعد گفتند: از پیغمبرها دو تاشون پولدارند شما می‌خواهید آن دو تا را هم خفه کنید و بکشید؟ چرا این سئوالات را می‌کنید، بله همه پیغمبرها چوپان و فقیر بودند اما دوتاشون پولدار بودند؛ می‌خواهی شما چه کنی؟ حضرت سلیمان را می‌خواهی چی کنی؟ می‌توانی بگویی: خدایا من حضرت سلیمان را قبول ندارم، بقیه را قبول دارم. حضرت یوسف وضعش خوب بود به حکومت رسید. دین ما بر اساس این رنگ و وارنگها نباید باشد.
آیه بعد، می‌فرماید: «أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدینِکُمْ» (حجرات/16) می‌رفتند پیش یک پیغمبر می‌گفتند قدرمان را داشته باش ما مؤمن‌ هستیم. تو مثل ما را نداری. واقعاً من یک کسی را دیدم. غذا را که خورد، گفت: خدایا من که نمی‌تونم غذای تو را داشته باشم، لااقل بو غذای منو داشته باش، حالا با خدا شوخی می‌کرد. مکه بود یک کسی هوا گرم شده بود خیلی اذیت شده بود تو هوای داغ مکه گفت خدایا ما که آمدیم اما خودت بودی می‌آمدی؟ حالا گاهی اینا هم می‌گفتند قدرمان را داشته باش. «أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدینِکُمْ» شما دینتان را به پیغمبر عرضه می‌کنید می‌گویید آن قدر شما را داشته باشد «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض» خدا همه را می‌داند، پیش قاضی و ملق بازی.
«أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدینِکُمْ» (حجرات/16) به خودتان راست بگویید، حدیث داریم اگر می‌خواهید دعایتان مستجاب بشود صاف با خدا بگویید یواشکی من چه کردم به کس دیگر بگویید بابا من ضعیفم چون گاهی وقتها آدم خودش هم خودش را نمی‌شناسد.
خدا شهید مطهری را رحمت کند. می‌گفت: هرکس می‌خواهد بداند چه جور آدمی است ببیند چه جور خوابی می‌بیند. در خواب چند نفر را کشت ولی در بیداری ممکن است یک مورچه را هم نزند. اما در خواب می‌بینی یکی را کشت باید شما در خواب ببینی چی هستید انسان هر خوابی ببیند جوابش همان است. اگر تو بیداری دست از پا خطا نکرد تو رودربایستی گیر کرده نگاه می‌کند این دوربین‌ها هستند بابا دیگر درست حسابی نشستند. اگر آدم صادق باشد خدا رسوا نمی‌کند اما اگر به خدا کلک زدی خدا نیشت را می‌کند.
5- خداوند علیم است
یک کسی وارد یک جایی شد میهمانی بود یک ساعت خیلی قشنگی بود دید ساعت قشنگی است ور داشت توی کیسه ش گذاشت صاحبخانه آمد دید ساعتش نیست رفت به اتاق به خانمش گفت: ساعت در اتاق بود. گفت: بود یک ساعت پیش هم بود آمد به میهمان گفت: شما وارد شدید ساعت چند بود؟ گفت: نه، یک نیم ساعت که نشستند غذا می‌خوردند یک مرتبه ساعت توی کیسه میهمان زنگ زد. خدا می‌آورد روزی که انسان گناه کند «أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدینِکُمْ» کلاه سر خدا می‌گذارید.
حاجی¬ها می‌روند مکه بعضی‌ها خیلی پولدارند. می‌گوید ببخشید آقا لباس احرام من را خمسش را حساب کن، خدا مقداری پول بهت داده خب 20 درصدش را بده می‌گوید نه من همان حجم درست بشود «أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدینِکُمْ» شما مگه… پیغمبر… «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ» (حجرات/16) اینجا هم داریم «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ» هم داریم «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ»، «علیم و یعلم» فرقش چیست؟ انباردار می‌داند در انبار چیه اما تمام ترجمات را نمی‌داند مثلاُ می‌داند که این صابون است. این مسواک است. این دارو، این قرص چیه ممکن است یک انباردار بدونه چند تا کارتون و تو هر کارتون چند بسته هست و تو هر بسته چند تا عدد اما ترکیبات و آثارش را دیگر نمی‌داند، تو این آیه هم می‌گوید والله یعلم هم می‌گوید: «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ» هم علیم هم یعلم یعنی هم کلی می‌دونه هم جزئی و هم آثارش را می‌داند.
یک کسی آمد گفت علی من چه قدر کشتم تو چند تا بله همینطور از دم می‌کشی من نگاه می‌کنم حتی اگر نسل این آدم خوبیِ و تا عمق تاریخ نگاه می‌کنم اگر این و نسلش بد بود می‌کشم اما اگر ببینم یک بچه خوبی هم داشت این را نگهش می‌دارم به هرحال این را برای نسلش نگهش می‌دارم و فرق می‌کنه که هم می‌گوید «علیم» هم می‌گوید «والله یعلم» خدا عمیق می‌دونه ریز می‌دونه و اولیاء خدا هم می‌دونن حالا من می‌ترسم راضی نباشند اسمش را بیاورم الآن زنده است. یکی از بزرگان قم زمان شاه خوب یک فشارهایی بود طلبه‌های با سواد را می‌گرفتن زندانی و تبعید و فلان دو نفر به خود بنده می‌گفت ما تو کوچه راه می‌رفتیم می‌دیدیم هر جا می‌رفتیم ساواک و شاه ما را در فشارها می‌گذارید گفتن بیا ما عبامون را برداریم حالا کت و شلوار بپوشیم دیگر حالا آنقدر دیگر ما خسته شدیم حالا هم زندان و هم تبعید و برویم از لباس بیرون و برویم دنبال کاسبی، می‌گوید آن را دوتایی تو کوچه می‌گفتیم و احدی هم نبود رفتیم از یک کوچه دیگر کوچه دیگر رسیدن به خونه آن مرجع تقلید گفتیم حالا آقا را هم ببینیم می‌گفت تا وارد خانه آقا شدیم آقا یک نگاهی کرد گفت بعضی‌ها این را مرجع تقلید گفت: بعضی‌ها همینکه در فشار قرار می‌گیرند فکر لباسشون را بکنند حیف، حیف، بعضی‌ها تو چه فکرهایی هستند، می‌گفت خلاصه هرچی تو کوچه‌ها گفته بودیم آقا را کرد، خیلی خجالت کشیدیم. اولیاء خدا هم می‌دانند.
6- بخاطر ایمانتان منت نگذارید
آیه بعد «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا» (حجرات/17) «قُلْ» اینها منت می‌گذارند که مسلمانند «قُلْ» بهشون بگو «لا تَمُنُّوا» شما منت نگذارید، یعنی بگید خدایا، یا امام زمان شب چهارشنبه برم جمکران یا الله فرشته‌ها از آسمونت بیافتند، یک چند شب رفتن جمکران حالا مثلاً می‌خواهد دستش را که تکان می‌دهد ملایکه بریزند. همین که تو با خدا حرف زدی مثل بچه‌ای که بیاد پهلوی استاد بگوید آقا درس شما را خوب خواندم حالا سکه بده بابا همین که یاد گرفتی سکه تو عیب توِ، تو بی سواد بودی حالا اومدی سر کلاس با سواد شدی حالا دیگر وقتی باسواد شدی چیزی اضافه هم می‌خواهی، همین که ما به خدا می‌گیم خدایا، همین که به شما اجازه می‌دهم تو با خدا حرف بزنی درجه گرفتی به شما اجازه می‌دهم نماز بخوانی حرف بزنی اصل دعا یک مثنوی یک شعری دارد می‌گوید همین که تو دعا می‌کنی گفت و گوی تو همین که شیرجه می‌روی، ارزش است. مگر هر کی شیرجه می‌رود می‌خواهد یک شن بیاورد بیرون یا لنگه کفش بیاورد بیرون. خود شیرجه ارزشه، و لا اینکه تو استخر چیزی نباشد. شما اینها منت می‌گذ‌ارند که مسلمان شدیم بگو «قُلْ لا تَمُنُّوا» شما منت بر ما نگذارید، یک تاجری آمد پهلو امام پول داد خمس و سهم امام داد و بعد گفت آقا یک رساله به ما بده گفتند که آقا گفته رساله می‌خواهی برو از دکان کتاب فروشی بخرد، معنا اینطور نیست که حالا تو پول داری من رساله مفت بهت بدم این حسابش جداست با حساب کتاب.
یک کسی آمده بود گفت اصلاً من از این اداره می‌روم گفتم کجا رفت؟ اصلاً من جمهوری اسلامی را قبول ندارم. تشریف بیارید ببخشید. مثلاً جمهوری اسلامی را قبول ندارید کی را قبول دارید می‌خوای ماشین هم سوارشی، راننده‌اش طلبه‌ام این جنایتکار این آمریکاست که افغانستان را دارد ترور می‌کنه. ترکیه کشورهای خلیج حالا فرض کنیم به کی می‌خواهی دل بسپری اگر ایران را رها کنی کجا می‌روی اینها که مثلاً با ایران قهر کردند کجا رفتند؟ به کی پناه بردند؟
منصور دوانقی شاه بود یک کسی آمد پهلو او. خلیفه دوانقی دست داد منصور دوانقی گفت: من حال ندارم به تو دست بدم با پا به من دست بده پاشو دراز کرد و آن هم پای منصور را گرفت و چنین کرد گفت حق کسانی که با امام صادق بیعت نمی‌کنند باید با پای منصور بیعت کنند. انگوری بدون امام شراب می‌شود منت نگذارید حالا مثلاً جوان دخترهای ما حجاب دارند حالا اونی که خودش را رها کرد، کی را قانع کرد کی را راضی کرد یک مشت آدم چشم چران را راضی کرد خدا را به غضب آورد به چه قیمتی؟
آقا یا خانمی که نماز نخواند آن مقداری که نماز نخواند با کی حرف زد. مثلاً 5 دقیقه اگر نماز می‌خواند دل به خدا می‌داد حالا نشسته بلژیک با مکزیک دارند بازی می‌کنند نگاه می‌کند که مثلاً توپ بلژیک کجا رفت یعنی دلی که به طرف خدا نرود به طرف توپ بلژیک می‌رود 2 ساعت نشسته که بلژیک به مکزیک گل زد یا مکزیک به بلژیک گل زد. بعد هم می‌گویی نماز بخوان می‌گوید حالش را ندارم. دو دقیقه با خدا حرف ندارد ولی دو ساعت و نیم نشسته دنبال توپ بلژیک است. حیف نیست؟ بد نیست یک خرده فکر کنیم، جوان‌ها به کجا رفت با خدا حرف نزنیم با کی حرف بزنیم؟ البته با همه عیب‌هایش‌ یعنی گاهی وقت‌ها در جمهوری اسلامی آن دروغ گرفت، آن رشوه گرفت، او، او، او، همه با اولیایی که می‌گویید من هفته‌ای دو تا استان می‌روم تا چهار تا و در هر استانی هم در دانشگاه سخنرانی دارم و در حوزه به همه دانشجوها می‌گویم بنده ضامن افراد نیستم که این کیه من کاری به فرد ندارم. ولی من می‌گویم شما بخاطر فرد نیاید از من شکایت بشوید بارها این حرف‌ها را زدم بارها یک بار دیگر تکرار می‌کنم: اگر شما سوار ماشین شدید و دیدید یکی از این مسافرها، دهانش بوی پیاز می‌دهد خوب این بو پیاز داد. این که تخمه می‌شکند. پوست تخمه می‌ریزد. آن هم که پوست پرتغال می‌ریزد آن هم سیگار می‌کشد. بله این مسافرها هر کدام یک عیبی دارند. اما شما اگر پیاده شوید ماشین دیگر نیست، راننده‌ای نیست، همه راننده‌ها مستند، راننده‌های دیگر طاغوتند. لااقل راننده ما عادل، راننده‌های دیگر راننده نیستند، ماشین سالم راننده هم سالم سوار شو البته باید دنبال اصلاحات بود آقاجان چون من مخلصتم می‌شود سیگار نکشید، برادر جان پوست پرتغال را تو ماشین نریز، آقا ببخشید شما این کار را نکنید، هی با امر به معروف با تقاضا، با محبت، با آموزش باید اصلاح کنیم ولا اینکه من نیستم بخاطر اینکه آن چنین کرد، عیب‌ها را می‌بینم مرد آن است که عیب‌ها را اصلاح کند مرد آن نیست که یک عیب دید از ماشین….
دیگه نباید از ماشینی که صد و پنجاه هزار تا شهید دادیم اسیر دادیم از این ماشین‌ها نباید پیاده شد. ماشین ما اسلام و راننده‌اش هم امام، مقام معظم رهبریِ مسافرها هم تحقیق کن پوچ در دنیا، بعضی‌ها هم که راست درآمد در مقابل اصلاح، اصلاح نپذیرفت دادگاه، از ماشین پیاده نمی‌شویم.
یک قصه بهتون بگویم. یک آیت اللهی بود مرحوم شد اصفهانی ساکن آبادان آقای بروجردی آیت الله العظمی بروجردی حدود 50 سال پیش ایشان را فرستاده بود در آبادان نماینده آقای بروجردی در آبادان چون آخوند نبود طرفداران تعصبی و کمونیستی و افراد رنگ و وارنگ و مکتب‌ خیلی بدون آخوند جبر و سوار جبر بودند. آقای بروجردی که ایشان را فرستاد گفتن ‌ای خاک بر سر باز هم یک آخوند آمد گفتن آقا تهمت به او می‌زنی به بیمارها نوشتم که ایشان سرمایه دارد مرگ هم سرمایه دارد، یک بار گفتن این چند تا زن دارد، یک بار گفتن با قاچاقچی هاست، خود آیت الله قائمی به من گفت قصه برای سی سال پیش می‌گفت که: هر روزی بلند می‌شویم می‌بینیم روی دیوارها چیزی نوشتن آخرش من گفتم مردم جمع شوید من یک حرف‌هایی دارم، حرف آخر را بزنم، دوستان ما جمع شدن دشمن‌ها هم جمع شدن که حرف آخر لابد بریده است و می‌خواهد گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. من عبدالرسول قائمی نمایده آیت الله العظمی بروجردی هستم. مدتی است در آبادان اومدم یک بار به دیوارهای آبادان نوشتن ایشان چند تا زن دارد بشنوید باور کنید، با قاچاقچی‌هاست بشنوید باور کنید، سرمایه دارد بشنوید باور کنید، بی سواده بشنوید باور کنید، اما اگر شنیدید قائمی از آبادان رفت بیرون این را بشنوید باور نکنید من هستم. می‌گفت دیگر تمام شد گاهی وقت‌ها می‌خواهند یک چیزی را بشکنند کاری ندارد دو کیلو زغال بنویس مرگ بر قرائتی یک نردبان دو پله می‌خواست سه کیلو زغال، ولی اول تحقیق کنیم، بعد از این که روشن شد اصلاح کنیم.
اینها منت می‌گذارند که مسلمان هستند بگو شما مسلمان نیستید. خدا بر ما منت گذاشته ما در جمهوری اسلامی هستیم. بنده سی تا کشور رفتم بعضی از شما هم شاید رفته باشید، بعضی از کشورها جنگل ندارد، بعضی کشورها آب ندارد، بعضی کشورها معدن ندارد، بعضی کشورها استعداد ندارد، بعضی کشورها شجاعت ندارد، تمام کشورهای کره زمین طاغوت حکومت می‌کند، این جنگ افغانستان به همه تلخی‌اش شیرینی هم توش هست‌ها، شیرینی جنگ افغانستان چی بود؟ فهمیدیم حقوق بشر یعنی چیست؟ فهمیدیم سازمان ملل یعنی چه، فهمیدیم تمدن یعنی چه، فهمیدیم آزادی یعنی چه، آزاد، تمدن، پیشرفت، تکنولوژی، حقوق بشر کلش دروغ است.
آخرین آیه «إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (حجرات/18) خداوند همه چیز را می‌داند، ریز می‌داند مگه می‌شود نداند، یعلم من خلق آن کسی که خلق کرده می‌داند، آن به خدا هم اذیت نمی‌کند آخر می‌بینید گاهی وقت‌ها می‌گیم ما برای ساختن نردبان دو پله آسان است، ساختن نردبان سه پله مشکل است. اما برای خدا همه یک جور مثلاً شما نگاه که می‌کنید نگاه به سنجاق می‌کنید یا نگاه به برج اینطور نیست که نگاه به سنجاق برایت آسان باشد ولی نگاه به برج به چشمت فشار بیاورد، نگاه کردن به سنجاق و برج هیچ کدام فشاری به چشم نیست در وجود ذهنی شما یک ماشین دو طبقه تصور کنید یا خانه سی طبقه در تصور ذهنی به مغز شما فشار نمی‌آید؛ برای خدا هیچ فشاری نیست، فشار چون اگر «وَ الشَّمْسِ» (شمس/1) قسم به خدا چی یا که بگیم «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ» (تین/1) قسم به انجیل چون انجیل خدا پیش خدا یکی است. کاه و کوه پیش خدا یکی است و خدا از همه چیز خبر دارد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2710

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.