امام علی (ع) و عدالت در حكومت -2

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.

بحثی كه در نظر گرفته‌ام خدمتتان بگویم مسئله عدل است كه خیلی قرآن روی آن تكیه كرده دو جلسه من در این زمینه صحبت كردم این جلسه سوم است عین آبی كه توی همه میوه‌ها هست و عین شكری كه توی همه شیرینی‌ها هست اسلام عدل را در همه دانه‌های دین چرخانده رهبر باید عادل باشد اگر رهبر یك گناه كبیره بكند از رهبری می‌افتد مرجع تقلید باید عادل باشد قاضی باید عادل باشد دو نفری كه شهادت می‌دهند توی دادگستری باید عادل باشند امام جمعه باید عادل باشد پیش نماز باید عادل باشد آن كسی كه بیت المال دستش هست باید عادل باشد یعنی مسئله عدل یك چیزی است كه(بالعدل قامـت السماوات) در هستی اگر عدالت نباشد به هم می‌ریزد قوایی كه خداوند در هستی قرار داده تعادل را جوری قرار داده كه هر كره‌ای در مدار خودش می‌چرخد و اینها با هم تصادفی ندارند.
1- نمونه‌های عدالت در احكام اسلامی
گفتیم كه در عدالت باید انسان عادل باشد در احكام نگاه می‌كنیم می‌بینم عدالت هست من چند نمونه برایتان بگویم عدالت در نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زكات، امر به معروف، نهی از منكر، در جلســه قبل معنا كردیم عدالت به معنای این نیست كه همه مساوی باشند بگوئیم تو اگر عادلی همه را یك جور. . . اگر یك معلم به همه شاگردها نمره هفده بدهد این معلم عادلی نیست اگر یك دكتر به همه مریض‌ها یكی یك سرم بزند این پزشك عدالت نیست عدالت یعنی حق هر كس را به او بدهند حق یك كسی شانزده است حق یك كسی بیست است حق یك كسی ده است اگر معلم حق هر كسی را به او داد این معلم عادل است ولو حق یكی شانزده است یك پزشك می‌آید توی اتاق چهارتا مریض خوابیده‌اند به هر مریضی می‌گوید یك غذا یك آمپول در عین حال پزشك عادل است عدالت گاهی به معنای مساوات است اما همه جا عدالت به معنای مساوات نیست یعنی هر كسی در چه شرایطی. . . سلول استخوان یك جور است سلول چشم یك جور دیگر است عدالت یعنی هر چیزی را در جایگاه خودش این معنای عدالت است.
حالا این عدل در نماز «قِیَامًا» ایستاده نماز بخوان، نمی‌توانی «وَقُعُودًا» نشسته بخوان، بعد می‌گوید نمی‌توانی «وَعَلَى جُنُوبِهِمْ» آل عمران/191 خوابیده نماز بخوان یعنی هیچوقت اسلام نمی‌گوید كه همه یك جور نماز بخوانند یك كسی توان دارد یك جور یك كسی توان ندارد جور دیگر. در روزه: می‌گوید اگر كسی می‌تواند روزه بگیرد اگر كسی بی طاقت می‌شود روزه‌اش را می‌خورد «وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ» البقرة/184 یعنی كسانی كه توان ندارند. درحج: هر كس مستطیع است «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ» آل عمران/97 یعنی كسی كه مستطیع است كسی نمی‌تواند برود سن‌اش، امنیت منطقه بودجه‌ای كه می‌خواهد برود و برگردد. جهاد: «لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ» النور/61 اگر كسی چشم ندارد كسی پا ندارد جنگ بر او واجب نیست اگر كسی روزه خورد باید یك برده آزاد كند برده گیرش نیامد شصت روز روزه بگیرد نمی‌تواند شصت روز روزه بگیرد شصت تا فقیر را غذا بدهد خمس: كسی اگر درآمد دارد خرجی یكسالش را كنار بگذارد بعد اگر زیاد آورد صد تومان بیست تومان بدهد خرجی خودش جزو معونه‌اش است زكات: اگر پول علف می‌دهی نباید زكات بدهی هر چهل تا گوسفندی یكی از آنها زكات است به شرطی كه گوسفندها توی بیابانها بچرند علف مفت بخورند اگر پول علف دادی زكات واجب نیست گندم: اگر پول دادی به چاه آب و با آبیاری گندم كاشتی كم زكاتش می‌شود اما اگر دیمی بود با آب باران بود یك خورده زكات آن بیشتر می‌شود احكام براساس عدالت است.
2- عدالت و حكمت در آفرینش الهی
همه احكام حكیمانه است كما اینكه آفرینش حكیمانه است ابروی ما اگر سفید بود نور چشم ما را اذیت می‌كرد این ابروی مشكی باعث می‌شود خورشید كه می‌تابد این ابروی مشكی جلوی فشار نور را می‌گیرد آب دهان ما اگر زیاد تولید می‌شد چك چك می‌چكید كم تولید می‌شود همه‌اش مثل یك سرم باید كنار دهانمان بود اگر گوش ما مثل پیشانی صاف بود صدا را می‌شنیدم جهتش را تشخیص نمی‌دادیم انگشت ما یك خورده اینجا گوشتش زیادی دارد برای اینكه وقتی می‌خوهیم دستمان را خم كنیم اینجا یك مقدار پوست زاپاس هست كه كم نیاوریم اما اینطرف گوشت زاپاس نیست كف دست اینجا پوست زاپاس نیست برای اینكه هیچكس در هیچ كاری نیازی ندارد كه انگشتش از اینطرف خم بشود در عمرمان هیچ نیازی نداریم كه دستمان از اینطرف خم بشود چون نیاز نیست از اینطرف خم بشود اینجا زاپاس نیست اما از اینطرف نیاز داریم خم بشود اینجا زاپاس هست یعنی در آفریده‌های خدا هر چی می‌بینیم حكمت است در احكام خدا هم هی چی می‌بینیم حكمت است ممكن است ما حكمت چیزی را ندانیم اما وقتی از امام می‌پرسیم می‌بینیم حكمت دارد پس مسئله عدل یعنی حق هر چیزی را بدهیم نه مساوات و عدل در همه احكام هست.
در اظهار علاقه، عدالت نه كسی را قربانش برویم نه با كسی قهر كنیم میانه روی، در مخارج عدالت، عدالت در محیط خانه اگر كسی نمی‌تواند بین همسرهایش عادل باشد حق ندارد بیش از یك همسر بگیرد، در برنامه‌های روزانه عدالت امام رضا(علیه السلام) می‌فرماید ساعتتان را سه بخش كنید ساعتی برای عبادت ساعتی برای تفریح ساعتی برای كار برنامه ریزی داشته باشید حتی حدیث داریم سرمایه دارها همه سرمایه‌شان را توی یك مسیر خرج نكنند اگر آنچه پول داشتی گوسفند خریدی اگر برای گوسفندها خطری پیش آمد فشل می‌شوی اگر هر چی پول داشتی قالی خریدی با یك كبریت قالی‌ها آتش می‌گیرد فشل می‌شوی حدیث داریم اگر كسی می‌خواهد سرمایه تجارت كند در دوسه شاخه سرمایه‌اش را مصرف كند كه اگر قنات خشكید قالی داشته باشد قالی‌اش را دزد برد قنات داشته باشد.
انسان عاقل باید همیشه پیش بینی‌های لازم را بكند احتیاط‌های لازم را داشته باشد دو تا كلیه خدا داده اگر یك كلیه از كار افتاد كلیه دیگر كار آن یكی كلیه را می‌كند دو تا چشم داده اگر یكی كور شد آن كی كار این را می‌كند معنای عدالت این است در همه كارها عدالت هست در خوردن «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا» الأعراف/31 به اندازه بخورید.
3- مالكیت در محدوده عدالت
 اسلام می‌گوید مالكیت جایز است انسان می‌تواند مالك بشود اما اگر خواست این مالكیت تجاوز كند از حرفش مثلا در اسلام قانونی داریم(من أحیا ارض مواتا) كسی اگر زمین بیابانی را آباد كرد مال خودش است حالا یك تاجری می‌آید چند تا شریك می‌شوند دویست تا تراكتور می‌خرند بین زمین‌های مثلاً صدها كیلومتر بیابان را با تراكتور آباد می‌كنند می‌توانند بگویند ما مال هستیم اسلام گفته هر كس زمینی را آباد كند مال خودش است ما با این تراكتورها آمدیم همه اینها را آباد كردیم پس این زمین مال ما است می‌گوییم بله اسلام گفت كه هر كس زمینی را آباد كند مال خودش است اما به شرطی كه این زمینه را بر دیگران تنگ نكند شما نباید جوری زمین را آباد كنی كه كسی كه تراكتور ندارد فشل بشود یعنی یك محدودیتی هست.
4- نمونه‌های عدالت در زمان امام زمان(علیه السلام)
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وقتی می‌آید اولین كاری كه می‌كند اینست كه عدالت را توی مسجد الحرام پیاده می‌كند یعنی چه؟ مسجد الحرام چند هزار متر بیشتر نیست همه مردم مستطیع هم واجب است بروند مكه قهراً این مسجد به اندازه همه مردم نیست اولین كاری كه حضرت می‌كند اینست كه می‌فرماید بسم الله الرّحمن الرّحیم آقایان دیگر حق ندارید طواف مستحب بكنید چون اینهایی كه می‌روند مكه سه تا طواف واجب دارند در سه مرحله بعدش همینطور طواف می‌كنند عبادت است مثل نماز كه واجب آن هفده ركعت است اما بعضی‌ها می‌خواهند صد تا دو ركعتی بخوانند خوب بخوانند خیلی‌ها كه طواف می‌كنند طوافشان مستحب است آنوقت طواف مستحب كه شد آنهایی كه طواف واجب دارند جا به آنها تنگ می‌شود امام كه می‌آید طواف مستحب را ممنوع می‌كند مثل كسی كه غسل واجب دارد رفته حمام یكی هم رفته غسل روز جمعه می‌كند غسل جمعه مستحب است بعضی غسل‌های دیگر واجب این آقا هی مشت می‌زند به در كه بیا بیرون آفتاب زد می‌خواهم نماز بخوانم این هم دارد غسل جمعه می‌كند یعنی بخاطر غسل جمعه مانع این غسل واجب می‌شود اگر مستحبی مانع واجب شد می‌شود جلوی آنرا گرفت اگر تراكتورهایی باعث شد كه باقی روستایی‌ها كه روستایی جز هستند این همه تراكتور ندارند این همه امكانات ندارند چند نفر پولدار بیایند چند تا تراكتور بخرند. . . ما گفتیم هر كس زمینی را آباد كند مال خودش اما نه به جوری كه عرصه بر دیگران تنگ بشود ولو اینكه فقیه هم كه می‌گویند و مرجع بخاطر اینست كه مواظب كنترل عدالت باشد بگوید آنجا بله آنجا نه.
5- گسترش زكات در زمان امام علی(علیه السلام)
زمان امام علی(علیه السلام) حضرت به اسب‌ها زكات بست زكات بر جو و گندم و كشمش و خرما و طلا و نقره و گاو و اینها، اسب زكات ندارد امام حضرت اسب‌ها را هم زكات داد صاحبان اسب به قول امروزیها راهپیمایی راه انداختند تحصن كردند كه آقا اسب زكات ندارد شما چرا زمان حكومتت بر اسبها زكات و مالیات بستی؟ فرمود من رئیس حكومت اسلامی هستم امسال وضع مردم بد است فقیر زیاد است درآمد آن نه چیز كافی نیست من اجازه دارم برای برقراری عدالت بگویم هر كس اسب دارد یك مبلغی بدهد گاهی می‌بینی امیرالمومنین زكات را اضافه می‌كند بر اسبها هم زكات می‌بندد بخاطر مشكلات مملكت خود حضرت امام(رحمه الله علیه) از این نمونه كارها زیاد كرد یكبار گفت سربازها از سرباز خانه‌ها فرار كنند شما جوانها یادتان نیست برای اینكه قدرت شاه با ارتش بود سربازها گوش دادند به حرف امام یكمرتبه سربازها از پادگانها فرار كردند پادگانها خلوت شد كمر شاه شكسته شد یعنی برای شكستن طاغوت می‌شود یك دستوری داد كه سرباز فرار كند.
یكمرتبه امام دستور داد كه مسجدها نماز جماعت نخوانید بابا نماز توی مسجد ثواب دارد، بله نماز توی مسجد ثوابش خیلی بیشتر از خانه است اما برای اینكه تو دهنی بزند به شاه فرمود مسجدها همه تعطیل مسجدها كه تعطیل شد ولوله افتاد این ولوله‌ها برای شكستن شاه خیلی مفید بود. (همین شواری مصلحت كه الان گذاشته‌اند برای همین است گاهی وقتها از نظر قانون شرایطی است ولی این شرایط یك شرایط دیگری را بوجود می‌آورد می‌گویند آقا الان بین این دو مصلحت فعلاً نظام اسلامی به این نیازش بیشتر است یك مشت مجتهد نشسته‌اند یك مشت كارشناس نشسته‌اند مجتهد و كارشناس و حقوقدان می‌آیند می‌گویند آقا ما اگر از هر خانه‌ای این مبلغ نگیریم دولت این ضربه فنی می‌شود برای حفظ نظام باید این كار را بكنیم هر خانه‌ای یك مقدار بگیریم اگر قیمت آب را بالا نبریم اگر قیمت برق را بالا نبریم اگر چنین نكنیم. . . مشكلات را طرح می‌كنند كم و زیاد می‌كنند در چهارچوب قرآن و حدیث می‌توانند یك تغییراتی بدهند البته دستورات اسلام بعضی از آنها ثابت است یعنی هیچوقت شورای مصلحت نمی‌تواند بگوید نماز صبح سه ركعت ولی شورای مصلحت می‌تواند یكسری چیزهای سیاسی اقتصادی كه ببیند به نفع نظام است تغییر بدهد یعنی اسلام دو تا دستور دارد دستورات سالم دستورات متغیر شما یك نیاز ثابت داری مثل نیاز به اكسیژن نیاز به آب و نان یك نیاز متغیر داری یك جا هوا سرد است پوستین می‌خواهی یك جا هوا گرم است پیراهن می‌خواهی نیازهای متغیر با زمان و مكان تغییر پیدا می‌كند اما نیازهای ثابت در هیچ زمان و مكانی قابل تغییر نیست) چیزی كه باعث می‌شود انسان از عدالت متغیر بشود یا عداوت است یا غضب این دو تا آیه را برایتان بخوانم و تفسیر كنم.
6- علاقه‌ها و عداوت‌ها، مانع اجرای عدالت
موانع عدالت: 1- علاقه‌ها 2- كینه‌ها، گاهی آدم یك كسی را دوست دارد پست بیشتر به او می‌هد پول بیشتر به او می‌دهد پارتی بازی می‌كند براساس علاقه‌ای كه دارد از عدالت بیرون می‌رود گاهی هم آدم از یك كسی بدش می‌آید براساس اینكه از دستش ناراحت است حقش را به او نمی‌دهد. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا» المائدة/8 این آیه مال كینه‌ها است‌ای مومنین برای خدا قیام كنید گواهی می‌دهید عادلانه گواهی بدهید وادار كند نكند دشمنی كه با گروهی دارید دشمنی و كینه‌ای كه با گروهی دارید باعث نشود كه عدالت را بر خودتان. . . الان توی جامعه ما خط‌های سیاسی آسیب پذیرند مثلا یك خط سیاسی از یك استاندار از یك امام جمعه از یك مدیر كل بدش می‌آید مثلا خط سیاسی او را قبول ندارد چون قبول ندارد خوبی هایش را هم قبول نمی‌كند مثلا می‌گوییم آقا شما از پیش نماز محله گناه كبیره دیده‌ای؟ می‌گوید نه خلاف شرع هم ندیده‌ام، چرا مسجدش نمی‌روی؟ اینرا از نظر خط سیاسی‌اش قبول ندارم خوب آنوقت خط سیاسی‌اش را قبول نداری دیگر نمی‌شود پشت سر او نماز خواند؟ بسیاری هستند كه بخاطر اینكه خط سیاسی یك نفر را قبول ندارند مسجد نمی‌روند یا یك آدم لایقی است خودش را كاندیدا كرده حضرت عباسی آدم لایقی است منتهی از نظر فكری ممكن است هم فكر من نباشد من تحویلش نمی‌گیرم اصلا به او وام هم نمی‌دهم.
یكی از مسلمانها در یك جریانی یكی از مسلمانها را دیده بود یادش آمد كه این همان كسی است كه توی جبهه همچین كاری كرده بود زد او را كشت پیغمبر فرمود چرا او را كشتی؟ گفت آقا من با این یك خورده حسابی دارم فرمود خورده حسابی كه قبلا با او داشتی این اجازه را داد كه تو الان اینرا بكشی؟
7- خاطره‌ای از ابوذر و حضرت علی(علیه السلام)
خیلی مسئله مهمی است كه انسان بتواند حق را حق ببیند علاقه‌ها باعث نشود كه شهادت بدهد. یكبار ابوذر وارد جلسه معاویه شد دید تمام وزا و وكلا همه از بنی امیه هستند ابوذر خنده‌اش گرفت معاویه گفت چرا خندیدی؟ معاویه گفت چرا خندیدی؟ گفت از پیغمبر شنیدم كه اگر یك زمان مسئولین حكومت همه از دودمان بنی امیه بودند خاك توی سر مردم كند یعنی مردم دیگر روزشان روز سیاه است خیلی بدبخت هستند خوب این حدیث را ابوذر نقل كرد از قول پیغمبر با این حدیث آبروی رژیم بنی امیه می‌رود روی هوا كه پیغمبر فرمود اگر مسئولین از بنی امیه بودند مردم خیلی بدبخت هستند معاویه گفت این حدیثی را كه شنیده‌ای شاهد هم داری؟ یا باید شاهد بیاوری كه پیغمبر همچین حرفی زده یا معلوم می‌شود كه این حدیث را دروغ می‌گویی كه رژیم ما را توی چشم‌ها بد كنی ابوذر دید كه عجب خنده كار دست ما داد گفتند یا شاهد یا تو را می‌كشیم، ابوذر گفت حضرت علی بیاید شاید شنیده باشد رفتند حضرت علی(علیه السلام) را آوردند گفتند شما شنیده‌ای؟ حالا شما باشی چه می‌كنی؟ ابوذر از یاران مخلص امام است یك چیزی گفته الان هم جان و سرش در خطر است حالا از نظر خط سیاسی باید چه كرد؟ اگر خط سیاسی‌های ما بودند چه می‌كردند؟ می‌گفتند ما باید بگوییم بله گفته، یك بله بگو این جزو حزب تو است اگر بله نگوید یكی از دوستان هم حزبی‌اش سرش در خطر است به امام علی گفتند تو شنیده‌ای؟ گفت بسم الله الرّحمن الرّحیم من این حدیث را نشنیده‌ام، خوب وقتی امام علی(علیه السلام) می‌گوید نشنیده‌ام این یعنی حكم اعدام ابوذر، حضرت فرمود این حدیث را نشنیده‌ام اما این حدیث را شنیده‌ام كه پیغمبر فرمود آسمان سایه نینداخته بر كسی كه از بوذر راستگوتر باشد من اینرا نشنیده‌ام كه اگر رئیس حكومت بنی امیه بودند روز مردم سیاه است اما اینرا شنیده‌ام كه پیغمبر فرمود ابوذر هیچوقت دروغ نمی‌گوید با این كلمه جان ابوذر را نجات داد این مسئله مهمی است.
(ما سر یك چیزی مثلا در بازی فوتبال یكی پرچم قرمز دست می‌گیرد یكی پرچم آبی دست می‌گیرد بعد یا آبی برنده می‌شود یا قرمز شیشه می‌شكنند خیلی بی عدالتی، خیلی سبكی، خیلی بی هویتی، وقتی آدم پوك شد به اینجا می‌رسد حق حق است هر رنگی می‌خواهی باش باطل باطل است هر حزبی می‌خواهی باش دروغ حرام است هر كه گفت تقوا درست است هر كه دارد ما نباید صرف اینكه. . .)
اولها كه توی نهضت سواد آموزی بودیم سالهای اول انقلاب بود، گفتند آقا ما شصت تا پیكان داریم شما بنویس نهضت سواد آموزی به اینها نیاز دارد نیاز مبرم دارد چون به ما گفته‌اند بدهید به نهادهای انقلابی خوب نهضت سواد آموزی هم از نهادهای انقلابی است تو بنویس ما می‌دهیم گفتم من می‌نویسم نیاز، نمی‌نویسم نیاز مبرم، آخر نیاز مبرم یعنی نیاز نیاز نیاز نیاز اگر نباشد الان می‌میری گفتم من نیاز مبرم نمی‌نویسم می‌نویسم نیاز، گفت نه بنویس تو ننویسی كسی دیگر می‌نویسد گفتم بنویسد شصت تا پیكان از دستمان رفت دوستان هم گفتند گفتم برود ما كه نمی‌خواهیم جمهوری اسلامی. . . ما باید اول خودمان را نگه داریم جمهوری اسلامی را خدا نگه داشته خون شهدا نگه داشته ما نباید بخاطر حفظ نظام خودمان گناه بكنیم آقا رفیق هایم را از دست می‌دهم، بدهم،
8- اجرای عدالت، حتی به قیمت از دست دادن یاران
 به امام علی گفتند این رقمی كه تو عدالت را اجرا می‌كنی هیچكس دور تو جمع نمی‌شود تنها می‌مانی یك خورده باید بریز و بپاش كنی سبیل‌ها را چرب كنی گفت یك ریال به كسی نمی‌دهم به قول امروزی‌ها هر كه می‌خواهد باشد هر كه می‌خواهد نباشد. معاویه نامه نوشت به امام علی كه یادت می‌آید طناب گردنت انداختند تو را كشاندند مسجد فرمود افتخار می‌كنم كه طناب به من بستند و من را با طناب به مسجد كشاندندم یك كلمه باطل نگفتم بعد از فوت خلیفه دو یك شورای شش نفری تشكیل داد بعد از عمر، عمر گفته بود شش نفر جمع شوند هر چه این شش نفر رای دادند همان بشود یكی عثمان بود یكی حضرت امیر بود پنج شش نفر بودند به حضرت گفتند یك كلمه بگو هر جوری خدا گفته انجام می‌دهم هر جوری پیغمبر گفته انجام می‌دهم هر جوری شیخین گفته‌اند انجام می‌دهم گفت هر جوری خدا گفته انجام می‌دهم هر جوری پیغمبر گفته انجام می‌دهم هر كاری شیخین كرده‌اند یعنی خلیفه اول و دوم اگر طبق قرآن و حدیث بود انجام می‌دهم اما اگر نبود انجام نمی‌دهم گفتند حالا بگو حكومت را بگیر بعد انجام نده عثمان گفت بعد هم راه عثمان غیر از راه شیخین شد شیخین خیلی زاهدانه عمل می‌كردند عثمان بریز و بپاش داشت فرمود من دروغ نمی‌گویم ولو حكومت از دستم برود این معنای عدالت است یك مجرمی را آوردند صد تا شلاق بزنند قنبر سه تا اضافه زد حضرت قنبر را خواباند آن سه تایی كه زده بود را به او زد گفت با كسی شوخی نداریم مسئله عدالت كه انسان بچه خودش را با بچه دیگران، محله خودش را با محله دیگران، قبیله خودش را با قبیله دیگران یك بداند اگر این بود عدالت است اما چون بچه قبیله‌مان است. . . این حركتهای قبیله‌ای اینها خدا توی آن نیست قبیله كه آمد خدا می‌رود حزب كه آمد خدا می‌رود نژاد كه آمد خدا می‌رود مدرك كه آمد خدا می‌رود عنوان كه آمد خدا می‌رود ما در بحث خدا باید همه را بگذاریم كنار«قُلْ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» الأنعام/91 ببینم خدا چی می‌گوید این معنای عدالت است بعد اگر غیر از این هر چی را داخل كردیم از مرز حق خارج شده‌ایم به دایره شرك وارد شده‌ایم شرك یعنی غیر خدا حالا غیر خدا آرم است نام است كشور است محله است قبیله است همه اینها غیر خداست و اگر كسی سراغ غیر خدا برود از توحید بیرون رفته است.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد ایمانی به ما بده كه هیچی جز تو را نبینیم(الهی آمین).
و هیچ راهی جز راه تو را نرویم(الهی آمین).
و هیچ دستوری غیر از دستور تو را اجرانكنیم(الهی آمین).
و هیچ كسی را جز اولیاء تو را دوست نداشته باشیم(الهی آمین).
پول و زور و تهدید و قبیله و نام و آرم هیچ انگیزه و آرمی ما را از راه تو دور نكند(الهی آمین).
 والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2904

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.