امام علی (ع) آیه انفاق

موضوع: امام علي(ع) آيه انفاق
تاريخ پخش: 11/3/61

بسم اللّه الّرحمن الّرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي اللّه علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنة اللّه علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين. »

شب 13رجب است، شب تولد مولاي متقيان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) است. شب عيد و شب جمعه است و بحمدالله برادران رزمنده هم در جنگ با رمز يا علي پيروز مي‌شوند. بنابراين ما جلسه درس‌هايي از قرآن را به آيه‌هايي كه درباره‌ي علي بن ابيطالب است، ربط مي‌دهيم.
1- آيه‌اي كه عمل به آن منحصر به حضرت علي (ع) است
علي بن ابيطالب مي‌فرمايد: در اين قرآن آيه‌اي است كه احدي جز من به آيه عمل نكرده است. خوب اين آيه كدام آيه است و ما از اين آيه چه درسي مي‌توانيم بگيريم؟ براي محصلين عزيز مي‌گويم كه آيه‌اي در قرآن است كه هيچ كس جز علي بن ابيطالب به آن عمل نكرده است، و عملش منحصر به اميرالمؤمنين علي(ع) است. مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً»(مجادله/12) نزول اين آيه ماجرايي دارد و از اين قصه چه درسي مي‌گيريم؟ درسي كه مي‌گيريم اين است كه عاشق علي بن ابيطالب، عاشق تحصيل است. پيغمبر اسلام(ص) گاهي مي‌نشست و مردم دائم وقت خصوصي مي‌خواستند. سر پيغمبر شلوغ بود، براي اين كه سر پيغمبر خلوت بشود و مسلمان‌ها آزمايش بشوند و مشخص شود اين‌هايي كه دور پيغمبر را مي‌گيرند تا كجا حاضرند با پيغمبر باشند و كساني كه كار خصوصي دارند و وقت خصوصي مي‌خواهند تا چقدر عاشق هستند، يك آيه نازل شد كه: «اي مسلمان‌ها و‌اي مؤمنين! هنگامي كه مي‌خواهيد با پيغمبر خصوصي حرف بزنيد، قبل از آن كه با پيغمبر خصوصي صحبت كنيد، بايد برويد يك پولي در واقع به عنوان صدقه بدهيد، بعد برويد صحبت كنيد. »
تا اين آيه نازل شد كه هر كس وقت خصوصي مي‌خواهد، بايد به نفع محرومان پول بدهد، همه رفتند و گفتند كه ما بحث خصوصي نداشتيم. غرض يك سلام و عليك بود و بلند شدند و رفتند. فقط رسول خدا باقي ماند. علي بن ابيطالب در آن زمان پولي نداشت، رفت يك دينار قرض كرد، و آن يك دينار را خرد كرد. مثلاً 20 تومان را 20 تا يك توماني گرفت. يك درهم مي‌داد و نزد رسول اكرم مي‌آمد، مقداري استفاده مي‌كرد، سؤال مي‌كرد، مطالبي را مي‌گرفت، مي‌رفت و دو مرتبه يك درهم ديگر مي‌داد و باز مي‌آمد. آن وقت آيه نازل شد كه اين قانون را برداشتيم. فقط مي‌خواستيم مشخص بشود، شما كه وقت خصوصي مي‌خواهيد، اگر مسئله‌ي پول به ميان بيايد، هيچ كدام كار خصوصي نداريد.
منتهي مثلي است كه مي‌گويند: «آخوند مفتي گيرت آمد، استخاره كن». «أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ»(مجادله/13)‌ اي ترسوها! ترسيديد پول بدهيد. يعني تماس با رسول الله به اندازه‌ي دل از پول كندن براي شما ارزش نداشت؟ اين آيه برداشته شد ولي اين آيه، آيه‌ي ترمز كننده‌اي بود. البته اين را گردن خدا نيندازم، آدم اينطور مي‌فهمد كه بعضي از دستورات قرآن، دستورات ترمز كننده است. يعني خدا اين قانون را گذاشته است تا مردم يك ترمزي در زندگي داشته باشد. مثل اتوبوس كه در جاده‌ها و كوچه و خيابان كه مي‌رود، يك قدري سطح آسفالت را بالا مي‌آورند كه سرعت ماشين را بگيرد، در قرآن و اسلام هم يك قوانيني وجود دارد كه خاصيت سرعت گيري دارد، اين آيه از آن آيه‌هاي سرعت گير است. يعني وقتي همه‌ي مردم هجوم مي‌آورند، مي‌گويد هر كس كار دارد بايد پول بدهد، تا يك خرده سرعتشان كم بشود. مثل دست گذاشتن روي مرده است. يك كسي كه از دنيا مي‌رود، همه كفنش را پس مي‌زنند، مي‌خواهند او را ببينند، اسلام گفته هر كس به مرده دست بگذارد، بايد غسل كند. مي‌بيني همه كنار مي‌ايستند.
يا اينكه هر كس مي‌خواهد زنش را طلاق بدهد، يك قوانيني را اسلام به نام قوانين سرعت گير گذاشته است كه هر كس زود عصباني شد، خانمش را طلاق ندهد، اول اختيار طلاق را به مرد داده است. به خاطر اين كه زن چون مهر و عاطفه‌اش زياد است، ممكن است زود عصباني بشود و فشار كارهاي خانه روي او اثر بگذارد. بالاخره مرد در بيرون از خانه مي‌آيد، آدم‌ها را مي‌بيند، گفتگو مي‌كند و ناراحتي‌اش برطرف مي‌شود، اما زن در خانه بيش‌تر ناراحتي به او فشار مي‌آورد و اين ممكن است منجر به عصبانيت بشود و لذا گفته طلاق به دست مرد است و با اين وجود به مرد هم نگفته است كه تو اختيار مطلق براي طلاق داري، گفته است اگر مي‌خواهي طلاق بدهي، بايد در فلان ايام باشد، در پاكي زن باشد، در ايامي باشد كه زن و شوهر آميزش نكرده باشند. اگر خواستي طلاق بدهي بايد صيغه طلاق به عربي جاري بشود، كه هر كس نتواند به زبان فارسي و براحتي زنش را طلاق بدهد، بايد وقتي طلاق مي‌دهي دو آدم عادل شاهد باشند. و در عين حال اين را هم گفته كه بدترين و مبغوض ترين چيزها در نزد خدا طلاق است و گفته شده است كه شما اگر عادل هستيد، وقتي مي‌خواهند صيغه طلاق را بخوانند، سعي كنيد كه اين‌ها طلاق نگيرند و طفره برويد. تازه اگر زن طلاق داده شد و در حضور دو تا شاهد عادل بود، با اين كه شوهر طلاقش داده، زن حق ندارد در ايام عده از خانه بيرون برود، بايد تا مدت‌ها در خانه‌ي شوهر باشد كه بلكه شوهر مي‌رود و مي‌آيد از رفتار خودش پشيمان بشود و بعد به زن گفته‌اند حق داري خودت را آرايش كني و خودت را نشان شوهر بدهي و بعد به مرد هم گفته‌اند اگر يك وقت تك جمله‌اي گفتي طلاق باطل مي‌شود. اگر خواستي گره را پاره كني، طلاق بدهي، حتماً بايد دو تا شاهد عادل باشد و لي اما اگر خواستي گره بزني لازم نيست دو تا عادل پيدا كند. مثلاً اگر اسلام مي‌گفت هر كس مي‌خواهد زنش را طلاق بدهد، و هر كس مي‌خواهد دو مرتبه بعد از طلاق با زنش ازدواج كند، بايد دو نفر عادل پيدا كند، ممكن است باز شوهر پشيمان بشود، و لذا گفته اگر خواستي از خانمت جدا بشوي، بايد بروي دو نفر عادل پيدا كني، اما اگر خواستيد با هم باشيد، ديگر عادل لازم نيست، و در همان خانه و حتي به شوخي(مثلاً لب حوض وقتي يك خرده آب روي خانمت ريختي) طلاق باطل مي‌شود. لازم نيست عربي باشد، اگر فارسي هم بگوييد با هم زن و شوهر مي‌شويد. لازم نيست دو نفر عادل باشد، تنهايي هم زن و شوهريد، اصلاً لازم نيست زباني باشد به چشم و ابرو هم بگوييد كافي است، يعني براي گره خوردن هيچ سرعت گيري نگذاشته است، اما براي جداشدن سرعت گير گذاشته است.
ما براي وصل كردن آمديم *** ني براي فصل كردن آمديم
يكي از آيه‌هاي سرعت گير اين است «اي مسلمان‌ها! هر كس كار خصوصي با پيغمبر دارد، بايد برود شكم محرومان را سير كند، بعد براي وقت خصوصي بيايد. » تا اين آيه نازل شد مردم همه فرار كردند و فقط علي بن ابيطالب به اين آيه عمل كرد. خوب از اين آيه چه مي‌فهميم؟ از اين آيه مي‌فهميم محصليني كه عاشق تحصيل هستند، بايد حتي از همه چيز بگذرند. اگر آدم موتورش را بفروشد كه درس بخواند، طوري نيست. مي‌خواهد ماشين باشد، خانه باشد و. . . كسي كه عاشق تحصيل است، بايد چنين باشد. اميرالمؤمنين پول نداشت، پول قرض كرد و تحصيل كرد و مطالبي را از رسول اكرم(ص) ياد گرفت. اين آيه نشان دهنده‌ي عشق به تحصيل است. ما خيلي عاشق نيستيم. بي كاره هايمان هم خيلي بي كار نيستند و آن‌هايي هم كه دنبال كار مي‌گردند، خيلي عاشق كار نيستند. من درباره‌ي عاشق كار يك مطلبي را برايتان مي‌خوانم:
2- درسي از رسول اكرم درباره‌ي كار كردن
يك كسي نزد پيغمبر آمد. رسول اكرم با يك جمعيتي نشسته بود، آمد و گفت: يا رسول الله! يك پولي به ما براي خرجي بده. گفت برو كاسبي كن. گفت: ندارم. گفت برو كارگري كن. گفت هيچ وسيله ندارم. گفت در خانه‌ات چه چيزي داري؟ گفت: هيچ چيز! گفت هيچ چيز كه نمي‌شود. برو از تو خانه‌ات يك چيزي بياور و بفروش، گفت: هيچ ندارم. اين هم رفت يك پلاسي را كه رويش مي‌خوابيد با متكا برداشت و آورد. گفت: يا رسول الله! اين پلاسم، اين هم متكايم است. خود پيغمبر عامل فروش شد و گفت چه كسي اين‌ها را مي‌خرد؟ يك نفر گفت من دوتايش را يك درهم مي‌خرم. پيغمبر فرمود: نه! يك درهم كم است. باز فرمود: چه كسي مي‌خرد؟ در جلسه خود رسول اكرم عامل فروش شده بود، يك نفر گفت: من دو درهم مي‌خرم. پيغمبر فرمود: من به تو فروختم. پيغمبر يك درهم را به او داد و گفت: برو نان و گوشتي براي زن و بچه‌ات بخر، بايد يك درهم ديگر هم به بازار برو و يك تبر بخر. اين هم رفت يك درهم را نان و گوشت خريد و در خانه گذاشت و يك درهم ديگر را هم به بازار برد كه تبر بخرد. چون تبر قيمتش از يك درهم بيش‌تر بود، اين يك سر تبر گرفت(يعني تبر بي دسته) و نزد پيغمبر آورد. سر تبر را آورد و گفت: يا رسول الله! با يك درهم تبر نمي‌دهند. اين سر تبر است. رسول الله گفت: آنرا به من بده تا من خودم يك دسته‌اي پيدا مي‌كنم. پيغمبر به اصحاب فرمود: يك چوبي مي‌خواهم براي اين كه اين تبر را دسته كنم. چه كسي چوب دارد؟ يكي از اصحاب گفت: ما در خانه(مثلاً در انباري، يا زير زمين) چوب داريم كه براي دسته‌ي اين تبر مناسب است. ايشان رفت و چوب را آورد. پيغمبر هم نجار شد. تا حالا عامل فروش بود، حالا نجار شد، يك تيشه برداشت و اين چوب را خوب تراشيد و خودش با دست خودش اين چوب را در تبر جاسازي كرد و بعد تبر را به اين كارگر داد و گفت: برو به سلامت. با همين تبر هيزم بكن و بياور بفروش و گدايي نكن.
از اين حديث آدم چه مي‌فهمد؟ مي‌فهمد كه خيلي بيكاره‌ها اگر قالي‌شان را بفروشند و بجاي آن از زيلو استفاده كنند، سرمايه‌اي براي كار پيدا مي‌كنند. زنجيرطلا به گردنش است، ساعت آنچناني هم در دستش هست، حلقه‌ي دامادي هم هست، مي‌گويد: بيكارم. بسياري از زن‌ها هستند كه در جهيزيه ايشان يك چيزهاي دكوري قيمتي دارند كه اگر اين‌ها را به پول تبديل كنند شوهرشان را راه مي‌اندازند. آن قدر در خانه‌ها و در انبارخانه‌ها، اجناسي هست كه مورد استفاده نيست، كه اگر انبار خانه‌ها خالي بشود، خيلي تبرها دسته دار مي‌شود. بايد بزرگان جامعه مثل رسول اكرم خودشان شخصاً جلو بيايند و. . .
به اميد روزي كه بچه‌هاي ما عاشق تحصيل بشوند. نگويند كه بشود يك ماه ديگر درس هايمان تعطيل بشود، كيف مي‌كنند كه يك ماه ديگر مدرسه‌ها تعطيل مي‌شود. يعضي از معلمان هم اينطور هستند. اگر يك روز راديو بگويد به مناسبت برف و باران دبيرستان‌ها تعطيل است، معلم هم مي‌گويد: به! امروز روز خوبي است و ما نمي‌توانيم بگوييم شيعه‌ي علي هستيم.
3- عشق علي به خدا و پيامبر اسلام
شب تولد علي بن ابيطالب است. علي بن ابيطالب عاشق خدا و رسول خداست. علي بن ابيطالب، عاشق جنگ و عاشق وحدت است. شب جمعه و شب 13 رجب است. يكي از جملات دعاي كميل اين است، مي‌فرمايد: «يا إلهي و سيدي و مولاي و ربي صبرت على عذابك فكيف أصبر على فراقك»(مصباح‏ المتهجد، ص‏847) خدايا من صبر بر عذاب تو مي‌كنم، من حرفي ندارم كه علي را تو به جهنم بسوزاني، اما از فراق تو چه كنم. به جهنمت مي‌سازم، ولي به فراقت نمي‌توانم. اين عاشق خداست. علي بن ابيطالب عاشق خداست. يا فرزند عزيزش زين العابدين مي‌فرمايد: «وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّك»(إقبال‏ الأعمال، ص‏685)‌ اي خدايا اگر من را تو به جهنم ببري، آن جا شعار مي‌دهم، و در جهنم مي‌گويم: جهنمي‌ها من خدا را دوست دارم. يعني اگر هم من را بسوزاني، من تو را دوست دارم. ايمان ما ايمان نيست كه اگر يك وقت دست بچه‌ام بين در رفت، مي‌گوييم: ‌اي خدا! و اگر حادثه‌ي تلخي براي من پيش آمد، عشقم از خدا كم نمي‌شود. من اگر در جهنم بروم شعار مي‌دهم، تو را دوست دارم. عاشق خداست كه در حال نماز تير از پايش مي‌كشند، در اين دنيا نيست، عاشق رسول خداست. نمي‌دانم شنيده‌ايد يا نه! انسان وقتي به يك نعمتي رسيد، به شكرانه‌ي آن نعمت سجده مي‌كند و مي‌گويد: «الحمدلله رب العالمين». هيچ مي‌دانيد كه اولين كسي كه سجده‌ي شكر كرد كه بود؟ علي بن ابيطالب بود. اميرالمؤمنين در طول تاريخ اولين كسي بود كه سجده‌ي شكر كرد. حال چرا چنين كرد؟ چون رسول خدا به او گفت: مي‌خواهند شبانه در خانه بريزند و من را ترور كنند. از هر قبيله در سطح مكه يك تروريست انتخاب شده كه من را ترور كنند و بعد خون من بين فاميل‌ها و قبيله‌ها تقسيم بشود و كاري نشود كرد. آيا جاي من مي‌خوابي؟ گفت: يا رسول الله اگر علي جاي شما بخوابد، جان شما سالم مي‌ماند؟ گفت: بله! علي بن ابيطالب جاي پيغمبر خوابيد و خداوند به ميكائيل و جبرائيل گفت: كدامتان حاضريد قربان هم بشويد؟ به هم نگاه كردند، خداوند گفت: پس نگاه كنيد به محمد و علي كه چگونه جانشان را قربان هم مي‌كنند. عاشق رسول خدا بود و وقتي متوجه شد كه جانش باعث شده جان رسول الله خدا را حفظ كند سجده‌ي شكر كرد و اولين سجده‌ي شكر را علي بن ابيطالب به جا آورد.
4- علي (ع) مولود كعبه است
امشب شب تولد علي بن ابيطالب است. علي در كجا متولد شد؟ در كعبه متولد شد. خدا علامه اميني را رحمت كند، ايشان نام پنجاه نفر از بزرگان شيعه را از قبيل طوسي، حلي، شيخ مفيد، طبرسي و. . . را در جلد ششم الغدير مي‌برد، كه همه نوشته‌اند علي بن ابيطالب در كعبه متولد شد. و نام چنيدن نفر از علماي بزرگ اهل سنت را هم مي‌برد كه آن‌ها هم گفته‌اند علي بن ابيطالب در كعبه متولد شد. آن وقت جالب اين است كه علي بن ابيطالب در كعبه متولد شد و به همه‌ي مردم گفتند: حاجي‌ها برويد و دور كعبه بگرديد، يعني دور زايشگاه بگرديد، تا توجه به اين نوزاد هم پيدا كنيد، چرخيدن دور كعبه، يعني چرخيدن دور گهواره حضرت علي(ع). به خاطر اين كه مردم متوجه مولود اين گهواره هم بشوند، به همه‌ي ما هم گفته: ‌اي مسلمان‌ها! هر وقت خواستيد نماز بخوانيد، رو به كعبه نماز بخوانيد تا توجه به كعبه، توجه به رهبري را هم زنده كنيد. خدا علي را در كعبه متولد كرد و بعد به ما گفتند: رو به كعبه بايستيد و نماز بخوانيد. آيا اين انسان را متوجه به رهبري علي بن ابيطالب نمي‌كند؟
مادر علي(ع) در مسجد الحرام آمد و مقابل كعبه ايستاده بود، يك مرتبه درد زائيدن گرفت، همين كه درد زائيدن گرفت مضطر شد، چه كند؟ دست به دعا برداشت كه‌اي خدا، تا دست به دعا برداشت، ديوار كعبه شكافت و اين زن با جلال – مادر اميرالمؤمنين(ع) وارد كعبه شد و ديوار به هم آمد. افرادي تا اين را ديدند، سر و صدا كردند. رفتند همه‌ي شهر را خبردار كردند، آمدند دور كعبه كه اين زن آمد دعايي كرد و كعبه باز شد، و داخل خانه خدا شد. معجزه زياد است. برادران رزمنده‌ي ما در جبهه گفتند: به ما مدتي آب نرسيده بود، از تشنگي داشتيم اذيت مي‌شديم، يك مرتبه گفتيم: ‌اي خدا تشنه هستيم، زير خمپاره نتوانستند به ما آب برسانند. يك خمپاره آمد و به يك قطعه سنگ خورد و منفجر شد. تا منفجر شد، يك چشمه آبي گوارا از زمين جوشيد و. . . قرآن مي‌گويد: خدا اگر بخواهد از عصاي موسي دو كار مي‌كند. يك جا خدا مي‌گويد: موسي عصايت را به زمين بزن، آب بيرون مي‌آيد، يك جا مي‌گويد: عصا را به آب بزن، خشك مي‌شود. يعني اگر خدا بخواهد با عصا هم خشكي‌ها‌تر مي‌شود، و هم تري‌ها خشك مي‌شود. يك جا مي‌گويد: «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً»(بقره/60) عصا را به سنگ بزن، آب مي‌جوشد. يك جا مي‌گويد عصا را به دريا بزن تا دريا خشك بشود و از وسط دريا عبور كني.
خداوند هم سبب ساز و هم سبب سوز است. سبب ساز است يعني چيزي كه سبب نيست سبب مي‌كند. سبب سوز است، يعني آن كه سبب است، سببيت آن را مي‌سوزاند. آتش را كه مي‌سوزاند، خداوند سوزاندن را از آن مي‌گيرد و. . .

5- علي (ع) عاشق تحصيل بود
علي بن ابيطالب عاشق تحصيل است و اين درسي براي تمام محصليني است كه وقتي مي‌خواهند درس بخوانند عاشق تحصيل نيستند. انسان اگر عاشق تحصيل باشد، هيچ مانعي ندارد كه تابستان‌ها كار كند و پول جمع كند و زمستان‌ها درس بخواند. من خودم طلبه‌هايي را سراغ دارم كه تابستان‌ها قالي مي‌بافتند و پولشان را جمع مي‌كردند، زمستان‌ها به حوزه‌ي علميه‌ي قم مي‌آمدند درس مي‌خواندند. آدم اگر عاشق درس باشد، اين طور است.
زمان شاه يك بچه مدرسه‌اي نامه نوشته بود كه من عاشق مطالعه هستم ولي پدرم فقير است، پول ندارد، آن زمان تغذيه‌ي رايگان مي‌دادند. اين تغذيه‌ي رايگان را نمي‌خورم. سيبم را به بچه پول دارها در مدرسه مي‌فروشم، روزي پنج ريال مي‌گيرم و اين پنج ريال، پنج ريال را جمع كرده‌ام و 20 تومان شده است. 20 تومان را در يك پاكت گذاشته بود و به قم فرستاده بود كه كتاب بخرند و برايش بفرستند كه مطالعه كند. اگر كسي عاشق باشد، از همان متكا و پلاسي كه رويش مي‌خوابد، مي‌تواند سرمايه درست كند و اگر كسي عاشق باشد با دمپايي هم به دانشگاه مي‌رود و اگر كسي عاشق باشد خودش اين مسائل را حل مي‌كند.
6- علي (ع) عاشق جنگ و شهادت و وحدت و عدالت
علي بن ابيطالب عاشق جنگ بود. مي‌فرمايد: اگر هزار بار در جبهه شهيد بشوم، خوش‌تر دارم تا اين كه يك مرتبه در بستر از دنيا بروم. مي‌فرمايد: به خدا قسم علي بن ابيطالب، به لقاي خدا از طفل به پستان مأنوس‌تر است. انسي كه علي با شهادت و مرگ دارد از انسي كه طفل به پستان مادرش دارد بيش‌تر است. علي بن ابيطالب عاشق وحدت بود. 25 سال سكوت ايشان براي اين بود كه وحدت مسلمان‌ها به هم نخورد. امشب شب تولد علي است. شب تولد عدالت است. از عدالت علي چه مي‌دانيم؟ بيت المال را نزد اميرالمؤمنين آورده بودند، بنا بود تقسيم بشود. بيت المال يك چيز خوردني بود، حالا نمي‌دانم چه بود. ولي يك چيزي بود كه همان جا مي‌شد خورد. يكي از نوه‌هاي اميرالمؤمنين آمد و يكي از آن‌ها را برداشت و به سويي دويد. علي(ع) هم دويد و آن را از بچه گرفت. مردم گفتند: آقا اين بچه دو، سه ساله است، كوچك است، حالا يك چيزي برمي دارد بخورد، شما خيلي سخت گيري نكنيد. فرمود: اين بيت المال است. پدر بچه سهم دارد. من سهم پدر بچه را كه دادم، از سهم خودش به بچه خواهد داد. مسائل عاطفي جلوي مسائل حقوقي را نبايد بگيرد. شما در مسائل عاطفي حق داري خودت را ببخشي، اما اين بنده خدا كه دير به اداره آمده، چون اداره بيت المال است، شما حق نداري او را ببخشي. شما روزي هشت ساعت به ملت بدهكار هستي. اگر بيست دقيقه دير آمدي و رئيس اداره اظهار ناراحتي كرد، شما نبايد بگويي چقدر سخت گير است. رئيس اداره اگر خانه‌اش را به شما ببخشد حق دارد، ولي حق ندارد پنج دقيقه وقتت كه براي بيت المال است به شما ببخشد. مسائل عاطفي را بايد از مسائل حقوقي جدا كرد.
قنبر كسي است كه سال‌ها در كنار علي بن ابيطالب بود. يك نفر خلاف كار بنا بود مثلاً صد ضربه شلاق بخورد، شلاق را به قنبر دادند، گفتند: بزن. طرف را خواباند شلاق زد، همين كه شلاق مي‌زد عصباني شد و به جاي 100 ضربه 103 ضربه تا زد. حضرت فرمود: چند تا زدي؟ گفت: 103 ضربه! حضرت فرمود: شلاق رابده به من، شلاق را گرفت، قنبر را خواباند و آن سه ضربه‌اي كه اضافه زد، خودش به او زد.
امشب شب تولد اميرالمؤمنين است و كيست در روي كره‌ي زمين كه هم در مسجد متولد بشود و هم در مسجد شهيد بشود و جالب اين كه روي كره‌ي زمين پيدا كنيد شخصيتي را كه ترور بشود، قاتل او را بگيرند، وقتي ليوان شير برايش مي‌برند، مي‌گويد: نصف ليوان را به قاتلم بدهيد، چون اسير است و با او مدارا كنيد. و لذا اين است كه بسياري از گروهك‌هايي كه در زندان بودند، زندان برايشان درس بود. چون اگر زندان آدم را از فتنه‌هاي بيرون زندان نجات بدهد، بهتر است. حضرت يوسف بيرون زندان نزديك بود در دام بيفتد، زليخا خودش را آرايش كرده بود، درها بسته بود، مي‌خواست يوسف عزيز و پيغمبر را به فساد و زنا بكشد. يوسف گفت: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني‏ إِلَيْهِ»(يوسف/33) اگر در زندان من از گناه دور مي‌مانم، زندان براي من از بيرون زندان بهتر است. الان در زندان براي زنداني‌ها كلاس مي‌گذارند و دوره برايشان مي‌گذارند و با ايشان حرف مي‌زنند، حقيقت را برايشان مي‌گويند و. . . در زنداني كه انسان حقيقت را بيابد از بيرون زنداني كه دچار دام‌ها بشود، ارزشش بيش‌تر است.
اميدوارم رزمندگان ما در اين شب‌ها كه با رمز يا علي حمله را شروع كرده‌اند به خون مقدس علي بن ابيطالب و ياران با وفاي علي بن ابيطالب هر چه زودتر اين جنگ به پيروزي كشيده بشود. ما هم به تبع همه مسجدها كه اين دعا را مي‌كنند، دعا را سه مرتبه بگوييم، چون اخيراً در همه‌ي مسجدها تا آن جايي كه من سراغ دارم بعد از نماز دست هايشان را بلند مي‌كنند و اين دعا را مي‌خوانند.
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي، خميني را نگه دار.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1497

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.