انواع سوء ظن کار

برنامه سمت خدا 17 مهر 1400

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». سلام علیکم و رحمه الله. سلام می‌گویم خدمت عزیزانم. خانم‌ها و آقایان حلول ماه ربیع الاول بر همه‌ی شما مبارک و مهنا باشد. ان‌شاءالله همه‌مان مشمول شفاعت مولود این ماه، نبی مکرم اسلام، حضرت محمد بن عبدالله باشیم و ان‌شاءالله که زیارتشان نصیب همه‌مان بشود. بهترین‌ها را مثل همیشه برای عزیزانم آرزو می‌کنم. به سمت خدای امروز ما خیلی خیلی خوش آمدید. حاج آقای قرائتی سلام علیکم و رحمه الله. ایام مبارک باشد. شما هم خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله. شریعتی: خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم. حال شریف و مبارک چطور است؟ حجت الاسلام قرائتی: الحمدالله.

شریعتی: ان شاءالله که سلامت باشید. ما هفته ی گذشته با حاج آقای قرائتی راجع به حسن ظن و اعتماد به خدای متعال صحبت کردیم. بحث ما ناتمام ماند. می دانم خیلی از دوستان و عزیزان ما منتظر هستند  که ادامه بحث امروز را حاج آقای قرائتی بفرمایند و ان شاءالله با دل و جان بشنویم.
حجت الاسلام قرائتی: «اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ / الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین بِعَدَدِ ما احاطَ بِه عِلمُه» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» «الهی أَنطِقني بِالهُدي وَ أَلهِمني التَقوي». بله، جلسه ی قبل راجع به سوءظن بود. سه رقم سوءظن داریم. یکی سوءظن ظن به خدا، به وعده های خدا. مثلاً خدا گفته است: «وَ هُوَ یُخلِفُه». این که خواندم قرآن است. یعنی بده فقیر، جایش را پر می کنم. ما می گوییم از کجا، شاید پر نشد. به کارهای خدا اطمینان نداریم، به خدا سوءظن داریم. می گوید: «وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا». الان ماه ربیع هستیم. نهم ربیع آغاز امامت امام زمان است. خدا گفته است: «وَعَدَ»، اصلاً آیه با «وَعَدَ» شروع شده است. «وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا» خدا وعده داده است که چه؟ «لَیَستَخلِفَنَهُم فِی الاَرض» پایان جهان حکومت حضرت مهدی باشد. آیه دیگر می گوید: «وَ لَن یُخلِفَ اللهُ وَعَدَه» خدا خلف وعده نمی کند. خلف وعده برای آدم عاجز است، کسی که قول می دهد و زیر آن می زند، دبه می کند. خدا برای چه دبه کند؟ مگر نمی تواند. مگر می شود به ما بگوید «أوفوا بِالعُقُود» قول داده عمل می کند. مطالبی گفتیم راجع به این که افرادی به خدا سوءظن دارند. همواره می گویند از کجا، چرا.
شریعتی: چگونه.
حجت الاسلام قرائتی: شما اگر همه بچه هایت دختر است اگر پرسیدند پسر می خواهی، بگو هر چه خدا بخواهد. بگو چون دختر دارم حالا می خواهم پسر باشد، چون پسر دارم حالا می خواهم دختر باشد. هر چه خدا می خواهد. به ما چه ربطی دارد. ما در عمرمان صدها و هزاران بار پشیمان شدیم. کسی که پشیمان می شود که حرف ‎هایش قابل اعتماد نیست. از کجا این که تو دوست داری به نفع ات باشد. قرآن یک آیه دارد می گوید: «بَعضاً تُحِبُّ شِیء» گاهی یک چیزی را دوست داری ولی به ضرر ات است. مثل یک بچه ای که یک غذایی را می خواهد ولی مادرش می داند  که به ضررش است به او نمی دهد، آن وقت این بچه از مادرش عصبانی می شود. از مادر عصبانی می شوی؟ کسی بیش از مادر تو را دوست دارد؟! وقتی می گوید نخور یعنی صلاح نیست. اسلام برای جلوگیری از سوءظن دستوراتی داده است. در قرآن دستورات خیلی است. مثلاً می گوید که: «وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ» اگر نسیه می کنید بنویسید، اگر بنویسید دیگر شک نمی کنید. نمی گویید بردم، خوردم، نبردم. حساب تان را شفاف باشد. من در یک موسسه ی مهمی در یکی از کشورها رفتم. یک روحانی با فضیلتی در آن جا بود هر کس خمس می داد، کفاره می داد، زکات می داد، در کامپیوتر می نوشت. مردم هر دفعه که می رفتند نماز بخوانند امروز این آقا این مقدار خمس گرفته است، این مقدار زکات گرفته است، از آن سمت هم به چه کسانی داده است. یعنی همه چیز روشن بود. من جای دیگر این را ندیدم. امام رضا فرمود یک جوری کار  کنید که در نماز جمعه بتوانید بگویید، خیس عرق نشوید. اگر کاری می کنید که رویتان نمی شود در نماز جمعه بگویید معلوم می شود ریگی در کفش تان است، کارتان درست نیست. اگر کارتان درست باشد نباید خجالت بکشید. حضور مردم مهم است.  شفاف بودن جلوی سوءظن را می گیرد. این یک مورد است. سند داشتن مهم است. جالب این است که آیه بنویسید آخر آیه می گوید که: «ألَّا تَرتَابُوا» نزدیک تر به این است که عدالت داشته باشید. در این آیه اول که یک مقدار راجع به جغرافیای آیه صحبت کنم. در قرآن آیه بزرگ تر از این نیست. بزرگ ترین سوره، سوره بقره است، در سوره بقره بزرگ ترین آیه همین است. از اول صفحه شروع می شود «إذَا تَدَایَنتُم بِدَینِ»، اسمش هم آیه دِین است، تا این جا. یک صفحه کامل است. چنین آیه ای نداریم. این برای کسانی است که می گویند دین از سیاست جداست. دین از سیاست جداست پس چرا بزرگ ترین آیه قرآن راجع به اقتصاد است؟! اسناد تجارت را چگونه تنظیم کنید. بزرگ ترین آیه قرآن برای اسناد تجاری، داد و ستدها، چک و امضاها، سفته ها، است. این یک مورد؛ دوم این که زمان جاهلیت کل مکه یک باسواد داشت. در زمانی که در یک شهر یک نفر باسواد است چطور این قدر «فَکتُبُ» گفتند. مثل این که دور تا دورش فوق لیسانس نشسته است. نه؛ «وَلیَکتُب بَینَکُم کَاتِبٌ بِالعَدلِ وَ لَا یَأبَ کَاتِبٌ أَن یَکتُبَ» کاتب ناز کند که ننویسد. شاهد هم بگیرید که بدهکار بگوید چقدر بنویس، چون بستانکار ممکن است مبلغ را بالا ببرد. من که بستانکارم می گویم این را بنویس، شما که بدهکار هستید باید بگویید این را بنویس. من می گویم 10 میلیون شما می گویید نه، من 8 میلیون قبول دارم. بدهکار هر چه گفت نوشته شود، دو شاهد باشد، دو شاهر مرد باشد، اگر مرد نبود یک مرد و دو زن باشند برای این که اگر یک خانم یادش رفت آن خانم یادش بیاورد. زن ها رو مقطع اقتصادی حساس نیستند. یعنی در چک و سفته و این ها مردها نسبت به زن ها ریزتر هستند. یک جایی داریم یک نفر هم کافی است. یک جایی داریم یک زن، یک جایی داریم دو زن، یک جایی داریم دو زن کار یک مرد را می کند. این مربوط به این است که مواردش چه مواردی باشد. مثل مشورت است مختلف است.
شریعتی: در چه حوزه ای باشد.
حجت الاسلام قرائتی: بله. دیگر چه؟ بعد می گوید: «وَاستَشهِدُوا شَهِیدَینِ» دو شاهد هم باید باشد. «مِمَّن تَرضَونَ» شاهدها را دوستشان داشته باشید. اگر سوءظن به شاهد داشته باشید می گویید کاتب دروغ می گفته است، شاهد هم دروغ شهادت داد. اگر بنا به سوءظن باشد باید کسی باشد که دیگر نق نزنی.
شریعتی: قبولش داشته باشی.
حجت الاسلام قرائتی: «مِمَّن تَرضَونَ» یعنی باید شاهد را راضی باشی. اگر کاتب گفت حال ندارم، حق نداری بگویی حال ندارم «وَلَا یَأبَ کَاتِبٌ». عربی هایی که می خوانم قرآن است. یک تجارتی بین من و شماست، فرضاً ما سواد نداریم می گوییم تو بنویس. ناز نکن. اما وقتی نوشته می شود پولش بدهید، نباید کاتب و شاهد ضرر ببینید. چون کسی که بخواهد بیاید شهادت بدهد یک روز، نصف روزش، از بین می رود. می گوید جلو ضرر او را هم بگیریم، حقش را بدهید، مقداری که کار کرده است حقش را بدهید. و هر چه ضرر کرد آن را هم روی آن بکشید. رهن بگیرید. رهن هم در قرآن هست. «فَرِهَانٌ مَقبُوضَةٌ». من می خواهم یک پولی به شما بدهم، خانه شما را رهن کنم. رهن یعنی آرامش داشتن، که سوءظن نباشد که بردند، خوردند، رهن گرفتن. نوشتن، شاهد گرفتن، رهن گرفتن؛ این ها همه برای این است که آخرش می گوید می خواهم نسبت به همدیگر سو ظن نداشته باشید.
شریعتی: یعنی این ها فضا را آماده می کند برای حسن ظن، خوشبینی.
حجت الاسلام قرائتی: بله. الان سوءظن ظن به خدا را رد شویم. سوءظن ظن به مردم را بگوییم. اگر کسی حرفی بزند من نمی گویم دروغ می گوید، شاید راست باشد. شاید می شود گفت اکثر طلاق هایی که واقع می شود به خاطر سو ظن است. خانمش تلفن می کند می گوید به چه کسی بود، مرد تلفن می کند می گوید به چه کسی بود، کجا رفتی، چند دقیقه نشستی، چه کسانی بودند، چه گفتند. این نوار که می گذارند و یواشکی زیر میز می چسبانند، این نوار یعنی چه؟ یعنی من به این سوءظن دارم. تمام این هایی که حرف ها را نوار می کنند این بر اساس سوءظن است. بله یک وقت می خواهیم سند باشد، کار قانونی است، حق و ناحق است، باید سند باشد. اما نه، می خواهم زیر پای شما را بکشم ببینم چه گفتید، با چه کسانی بودید، کجا رفتید، چقدر خرج کردید، چند خریدید، چند فروختید.
شریعتی: یک جور تجسس است.
حجت الاسلام قرائتی: تجسس حرام است، قشنگ یک جوری هم گفته است که جای ابهام ندارد، «لَا تَجَسَسُوا» حق ندارید تجسس کنید. تجسس حرام است، سوءظن حرام است. آن وقت به خاطر سو ظن چقدر طلاق است، چقدر غیبت می کنند. بر اساس فکر بدی که من دارم می گویم فلانی چه کرد، فلانی چه کرد. بسیاری از غیبت ها ریشه اش سوءظن است. چون من نسبت به شما خوشبین نیستم عیب هایت را نقل می کنم. سو ظن به خود اشکال ندارد. در دعاها همواره سو ظن به خود است. خدایا «أَنَا الَّذي، أَنَا الَّذي» من بودم که این خلاف را کردم، من بودم که این خلاف را کردم. بین خدا مناجات که می کند به طوری که کسی نفهمد، عیب هایش را بشمرد. «أَنا الَّذي جَهِلتُ» جاهل بودم. در دعاها 10-20 تا است که من بودم آن جا چنین کاری کردم. با خدا نسبت به خودتان سوءظن داشته باشید.
شریعتی: شاید این کار را کردم این گونه شد.
حجت الاسلام قرائتی: شاید نه، قطعاً. گاهی هم تقوا هست ولی تقوایمان برای خدا نیست. من این مثال را نمی دانم در سمت خدا زدم یا در درس هایی از قرآن زدم. من این را یک جایی اخیراً گفتم حالا تکرار می کنم. مثلاً یک خانمی می آید به مسجد و با من کار دارد. خانم می گوید حاج آقا من یک کار محرمانه دارم می خواهم خصوصی بگویم. خانم می آید می ایستد و بعد هم می بینم مریدان مسجد همه دارند نگاه می کنند. من برای این که به مریدها بگویم من آدم باتقوایی هستم سرم را پایین می اندازم. اگر مریدها نگاه نمی کردند به خانم نگاه می کردم که ببینم این خانم کیست، اما چون مریدها نگاه می کنند سرم را پایین می اندازم. یعنی این جا به خانم نگاه نکردم نه برای این که خدا گفته چشمم را پایین بکش. خدا گفته است به نامحرم که رسیدید خیره نشوید، نگاه کردی دیدی نامحرم است سرت را پایین بینداز. ولی من سرم را برای حفظ مریدانم پایین انداختم. لذا قرآن یک آیه دارد می گوید صادقین هم از سرشان بود که این صداقت بود، در صداقتت صداقت داشتی.
شریعتی: صداقتت واقعی بود یا نه.
حجت الاسلام قرائتی: «لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ». آیه قرآن است.
شریعتی: یعنی صداقت دروغ هم داریم.
حجت الاسلام قرائتی: بله. آدم راست می گوید، واقعاً به خانم نگاه نمی کند، اما نه به خاطر این که فرمان خدا است، به خاطر این که مریدانش بگویند آقا را ببین دارد چشم چرانی می کند. یا گاهی وقت ها آدم می گوید من قابل نیستم، یعنی من قابل هستم. گاهی آدم وارد یک جلسه می شود پایین می نشیند ولی هدفش تواضع نیست. می گوید من پایین بنشیم مردم می آیند با صلوات و سلام من را بلند می کنند و بالا می نشانند. به هر حال این خداست که «یَعلَمُ خَائِنَةَ الأَعیُن وَ مَا تُخفِي الصُّدُور». یعنی خدا نگاه شما را نمی بیند، پشت این نگاه چه نیتی دارید آن پشتش را هم می بیند.  در دلت چه می گذرد. ولی بعضی ها دروغ هم که می گویند صادقانه دروغ می گویند. یک کسی به منزل ما آمد و مهمان ما شد. اموات شما را رحمت کند. پدرم به او گفت ناهار خوردی، گفت بله. پدرم گفت راست می گویی یا دروغ، گفت دروغ. بعضی می گویند غذا خوردم، میل ندارم. آدم می آید می گوید اول که مشتاق دیدارت بودم. چرا می گویی؟ بگو دو تا کار داشتم، یکی این که می خواستم شما را ببینم. نگو اول؛ اول برای کار خودت آمده ای منتها وقتی به من می رسی نمی گویی کار داشتم که آمدم، می گویی اول این که تو را دوست داشتم، مشتاق و دلتنگ تو بودم.
شریعتی: کار داشتم، حالا هم خوشحال شدم شما را دیدم.
حجت الاسلام قرائتی: مثلاً ما می گوییم اگر به 40 مومن دعا کنی دعای خودت هم مستجاب می شود. بعضی ها به 40 نفر دعا می کنند اما نه به خاطر این که دلشان به آن مومن هست، دنبال دعای خودشان هستند. چون می خواهد دعای 41 که برای خودش است مستجاب شود این 40 نفر را هم می آورد. به 40 تا مومن دعا کنی دعایت مستجاب می شود شاید، حالا من نمی گویم حتماً. شاید به خاطر این است که می گویند این قدر باید روحت بزرگ باشد که قبل از این که خودت را ببینی مردم را ببینی. نگو خدایا فقط مریض من، بگو همه ی مریض ها. دیدید بعضی از افراد چگونه دعا می کنند. من خیلی جاها بودم. مثلاً مداح است یا واعظ، می گوید پروردگارا به آبروی امام حسین کسانی که در این هیئت سینه زدند بیامرز. خوب بگو هیئت کناری را هم بیامرز. یعنی مثل این که اگر این جا سینه زدیم دعایمان کرده است، هیئت کناری نباشیم نه. یا مثلاً می آید غذا بگیرد می گویید شما که برای این هیئت نیستید، شما برای آن هیئت هستید.
شریعتی: سفره امام حسین است.
حجت الاسلام قرائتی: این حرف ها چیست، سفره  امام حسین است. امیرالمومنین درباره متقین می گوید که متقین چه کسانی هستند می گویند: «نَفسُهُ ظَنُونُ» این خودش به خودش سوءظن دارد. این خوب است. امام نماز شب می خواند می گوید خدایا، آن قدر واجبات را از آن غافل شدیم یک وقت گول این مستحبات را نخوریم. یک شعری بود در بچگی می خواندیم: ترک واجب کرده و سنت به جا آورده است. تو واجباتت را انجام نداده ای، حالا مستحب انجام می دهی. مثلاً فرض کنید که نذر می دهد روز عاشورا، تاسوعا، ماه رمضان افطاری می دهد. آدم خیری است، اما آن طوری که خدا فرموده است انجام نمی دهد، برای خودش می خواهد انجام دهد. ما به بعضی از پولدارهایی که خیر هستند و پولدار هستند، یعنی هم پولدار هستند و هم آدم های خوبی هستند. ما برای سخنرانی دعوت شدیم گفتیم که شما اگر خمس ندهید مدرسه سازی تان قیامت جواب نمی دهد. کارتان کار خوبی است، بچه ها هم باسواد می شوند، اما قیامت این را خدا نگفته است. گفته است این شماره را بگیرید، شما یک شماره دیگر را می گیرید. 021 را می گویند نه، استان های دیگر 31 و 51 و 61 می شود. شما اگر یک مشت آب به قصد قرب وضو گرفتی با همین یک مشت آب می توانی نماز بخوانی. اما اگر در کشتی باشید و آب همه ی اقیانوس ها را بدهند، باید دو مرتبه یک مشت بریزی. خدا یک مشت را می خواهد نه شیرجه زدن در اقیانوس ها. من صد لیتر آب روی صورت شما بریزم، لازم نیست. خیر بودن معنایش این نیست که شما خمس ندهید، زکات ندهید، ولی کار خیر کنید. می گوید دوست دارم انجام می دهم. این برای نفس تو است. قربة الی الله یعنی نفس نیست، برای خدا باشد. یا گاهی وقت ها یک افرادی یک کار شخصی کردند ولی پول امام زمان را به این شخصی می دهیم. من قبل از انقلاب یک جایی برای منبر دعوت شدم. چند روز منبر رفتیم و روز آخر یک پاکت پولی به ما دادند. این تاجری که جلوی در ایستاده بود که به همه می گفت خوش آمدید و همه هم می گفتند تقبل الله، خدا قبول کند، گفت این پول که در پاکت گذاشتم این سهم امام است. گفتم اگر سهم امام است پس چرا تو جلوی در می ایستی، جلوی در می ایستی یعنی بانی مجلس من هستم. تو قیافه می گیری که بانی مجلس من هستم ولی وقتی می خواهی پول من را بدهی از جیب امام زمان به من می دهی. من فردا روی منبر می گویم این آقا که روی منبر ایستاده بیخودی ایستاده است. این پولی که به ما می دهد سهم امام است، حالا قند و چایی اش را نمی دانم. ژست می گیرد که متدین است.
شریعتی: آن پول را داری خرج خودت می کنی.
حجت الاسلام قرائتی: این ها حساب نیست. آدم گاهی گول می خورد، فکر می کند خبری است. امام نماز شب که می خواند می گوید خدایا نکند این نماز شب ما را گول بزند، من واجبات را انجام ندهم حالا نماز شب بخوانم. عزاداری خوب می کند. تو که عزاداری می کنی نمازت را هم خوب بخوان.  چرا یک لاستیک را تعمیر می کنی ولی یک لاستیک پنچر است. اگر می خواهی ماشین حرکت کند باید هر چهارتا باشد. یک نمازی که ما می خوانیم مشروط بر این است که غیبت نکنیم. اگر کسی آبروی مسلمانی را ببرد تا 40 روز نمازش قبول نمی شود. پس باید مواظب جامعه باشیم. اگر تو سیری، فقرا گرسنه هستند، و تو زکات نمی دهی نمازت قبول نمی شود.
شریعتی: یعنی همه ی این ها را باید با هم ببینیم.
حجت الاسلام قرائتی: اگر چهار چرخ خوب بود  ماشین خوب حرکت می کند. منتها ما یک چیزی می شنویم ولی بد معنا می کنیم. فهم درست هم مهم است. یک مثال چوب کبریت دارم که بد معنا می کنیم. یک وقت کسی گفت که در جنگ تبوک یا جنگ دیگر، یک خرما را سه نفر می خوردند. طرفی که این حرف را می زد می خواست بگوید قحطی بود. گفت خرمای صدر اسلام 3 کیلو بوده است.
شریعتی: با ذهن خودش.
حجت الاسلام قرائتی: بله. یا مثلاً داریم که وارد حمام که شدید مقداری آب حمام بخورید. این نه این که هر آبی در حمام بود بخورید. آب حمام باید آب آشامیدنی باشد. ممکن است در حمام آب آلوده باشد. گاهی کج می فهمیم.
شریعتی: هر کسی از ظن خود شد یار من.
حجت الاسلام قرائتی: خدا رحمت کند، آقای دهقان از دوستان فاضل مان بود که در کرونا از دست رفت.
شریعتی: خدا رحمتشان کند.
حجت الاسلام قرائتی: ایشان می گفت یک کسی من را دید گفت اسم شما در ذهن من بود ولی فراموش کردم. گفت من یک شعر بخوانم که اسم من یادش بیاید. گفتم:
افسوس که این مزرعه را آب گرفته
دهقان مصیب زده را خواب گرفته
گفت آهان، آقای مصیبت زده یادم آمد.
شریعتی: آدم یک جایی می خواهد سرش را به دیوار بکوبد.
حجت الاسلام قرائتی: گفت من یک شعر خواندم که یاد دهقان بیفتد، این مصیبت زده اش را گرفته است. گاهی وقت ها این گونه است. مثلاً داریم که اگر کسی یک قطره اشک برای امام حسین بریزد این اهل بهشت است. این شرط است. می گوید یک سوییچ ماشین بده ماشین را راه می اندازم. درست است ماشین راه می افتد ولی به شرطی که ماشین سالم باشد. سوییچ را در بشکه بینداز راه نمی رود، اگر ماشین بود راه می رود. تو اگر آدم خوبی بودی با یک قطره اشک پرواز می کنی اما اگر آدم بدی بودی، بشکه بودی، حالا ده قطره اشک بریز. بله، ممکن است امام حسین دستت را بگیرد، به خاطر اشک خالصانه ای که داشتی مورد لطف باشی. این اشک ها ارزش دارد. ولی ما باید این گونه برداشت کنیم که سوییچی راه می اندازد که ماشین سالم باشد. من می گویم با یک چوب کبریت یک شهر را آتش می زنم. دروغ نیست، ولی شرط دارد. به شرطی که این شهر بنزینی باشد. اگر شهر بنزینی بود با این کبریت آتش می گیرد اما اگر شهر خیس بود صد کبریت هم بزنی آتش نمی گیرد. این را باید بدانیم که به شرطها و شروطها. امام رضا در نیشابور به مردم فرمود ولایت امیرالمومنین و ولایت خدا حق است، «کَلِمَةٌ لا الهَ الَّا الله حِصني» قلعه محکم خداست، هر که در این قلعه باشد از عذاب خدا مصون است. بعد از مدتی فرمود: «بِشُروطِها وَ اَنَا مِن شُروطِها» این توحید شرط هم دارد که امامت است.  تازه امام حی نه امام غائب. چون بعضی ها معتقدند امام غائب هستند نه امام قائم. امام غائب یعنی در غیابش گریه کن، دعای کمیل بخوان، نذر بده، اسم بچه ات را مهدی بگذار، راجع به امام زمان هر کاری بلدی انجام بده. این امام غائب است. امام غائب یعنی تو امام زمان را قبول داری، امام زمان فرموده است وقتی که من نیستم مرجع تقلید است. چرا به مرجع تقلیدت گوش نمی دهی. این ها امام غائب می خواهند نه امام قائم. نزد پیغمبر آمدند گفتند ما مسلمان می شویم فقط بگو نماز نخوانید. دینی که نماز ندارد چه دینی است. مثل کاسه ای که ته ندارد. یک کسی می خواست زمین بخرد گفتم زمین وقفی مثل کاسه ای است که ته ندارد. کاسه ای که ته ندارد. اسمش کاسه است ولی ته ندارد. زمین وقفی هم همین طوری است. زمین است ولی برای تو نیست. حالا اگر برای تو نیست خوب عمل شد آن حسابش جداست. اگر نه، دلت را خوش نکن. گاهی وقت ها ما یک کاری می کنیم در قرآن می گوید: «یَحسَبُون» در دنیای خیال هستند. سه «یَحسَبُون» در قرآن داریم. «یَحسَبُونَ أَنَّهُم مُهتَدون» خیال می کند هدایت شده است، کج می رود خیال می کند صاف می رود. به قول دوستمان می گفت بعضی از آدم ها جاده شان کج است، بعضی ها جاده صاف است ولی این کج می رود، بعضی هم جاده کج است و هم کج می رود، هم خودش آدم کجی است. سالم نیست، قلب سلیم نیست، قلب منیب نیست. آدم کج است، سوءظن دارد، همه را بد می داند، تحلیل هایی که می کند خوب نیست. تحلیل های سیاسی هم همین طور است. خیلی از تحلیل های سیاسی پایش به جایی بند نیست.
شریعتی: از کجا به این جا رسیدیم. از آن جایی که سوءظن ریشه تمام این بدبختی های ما است.  از غیبت و تهمت و دروغ و همه چیز.
حجت الاسلام قرائتی: یک شاعری یک شعری گفته بود. مضمون شعرش این بود: بی تو مزرعه آب نخورد، بی تو شیشه می نخورد. البته شعرش را حفظ نیستم ولی مضمونش این بود. گفتند هدف شاعر چیست. دادند به بعضی از آقایان که در حوزه هستند. گفتند این توحید افعالی است یعنی بدون اراده خدا هیچ کاری نمی شود کرد. به بازاری ها دادند گفتند پول، سرمایه نداشته باشی هیچ کاری نمی توانی بکنی. به عرفا دادند گفتند انگیزه، انگیزه و آتش درون اگر نباشد نمی شود، باید از تو بخواهید. هر کسی نظریه دادند و رفتند نزد شاعر، گفتند ببخشید شما این شعری که گفتید غرضت چه بود. گفت منظورم بیل است. گفتم بیل؟! گفت بله، بدون بیل نمی شود مزرعه را آب داد. گفتم جمله دوم غرض چیست، بی تو شیشه می نخورد؟ گفت قیف است. یعنی اگر قیف نباشد نمی شود. این سوءظن است. من 40 سال و خورده ای است که انقلاب شده است. تقریباً از 10 سال قبل از انقلاب، یعنی 50 سال است که معلم هستم. سال های اول بچه ها را جمع می کردیم و کلاس داشتیم. یک مدتی که از کلاس ما گذشت یک نفر آمد به من گفت آقای قرائتی تو خیلی سیاستمدار هستی. گفتم کجای کار من به سیاست می خورد؟ 40-50 بچه 16-17 ساله، تخته سیاه. گفت این بچه ها 40 سال دیگر که تاجر بشوند سهم امام را به تو خواهند داد. این ها دیگر تحلیل نیست، جنون است. مالیخولی است. گاهی اوقات موهومات است. ما خیلی وقت ها سو ظن داریم موهومات است. خودمان را هم اذیت می کنیم. چون تجسس می کنیم. این ها را دقت کنید، مهم است. وقتی سو ظن داریم تجسس می کنیم، تجسس که کردیم عیب را پیدا می کنیم چون وقتی آدم وارد که شد یک چیزی پیدا می کند. پس سوءظن تجسس می آورد، تجسس عیب می آورد، عیب را که پیدا کردیم به زبان می گوییم، به زبان که گفتیم فتنه می شود، غیبت می شود، تهمت می شود. همه ی این ها ریشه اش این است. قرآن هم اول گفته است سوءظن ظن به خدا است. اول گفته جلوی سوءظن را بگیرید، بعد گفته است تجسس نکنید. چون تجسس بر اساس سو ظن است. اول می گوید سو ظن  نداشته باش، تجسس نکن. خیلی از طلاق ها، اختلافات خانوادگی، قبیله ها که به هم می ریزند؛ خیلی از فتنه ها به خاطر سوءظن است. بله یک وقت جامعه به هم می ریزد، آن جا گفته اند حوصله هم داشته باشی این سادگی است. دنیای فاسق که همه کلاهبردار هستند تو می خواهی آدم ساده ای باشی؟! اگر جامعه فاسق است یعنی فضای عام فساد است آن جا باید تحقیق بشود. چون تقریباً همه دروغ می گویند. اصل را بر تحقیق بگذار. اما اگر فضا فضای سو ظن نیست تو بی خود سو ظن به افراد نبر. راجع به سو ظن به خود؛ امام سجاد در دعای اخلاق یک جمله قشنگی دارد. می گوید خدایا من خوبی هایم را کم می بینم «استِقلالُ الخِیر» خیر را قلیل بدانم. کتاب خواندم فکر نکنم دانشمندم، میلیون ها کتاب است که نخوانده ای. خوبی هایت را کم ببین تا تشویق شوی که باز هم خوبی انجام دهی. بدی ها را زیاد ببین. بله گناه کردی ولی می دانی این گناه در چه زمانی بود، در چه مکانی بود، آثارش چه بود. امام سجاد می گوید خدایا توفیق بده خوبی هایم را کم ببینم که خیز بگیرم برای انجام باقی آن ها، بدی هایم را زیاد ببینم که خیز بگیرم برای استغفار. «وَ استِقلالِ الخَیر وَ إن کَثَرَ قَولی وَ فِعلی وَ استِکثارِ الشَّر وَ أن قُل مَن قَولی وَ فِعلي». این سوءظن به خود خوب است. به همین خاطر امامان ما در دعاهایشان زار زار گریه می کردند. مگر شما نمی گویید امام معصوم است. امام معصوم است یعنی گناه نکرده است. پس امامی که گناه نکرده است چرا گریه می کند. ما باید گریه کنیم که گناه می کنیم، امام چرا گریه می کند. آقای پرورش را خدا رحمت کند. من این مثل را از ایشان گرفتم. ایشان می گفت که اگر کسی وارد یک سالن شد، اگر در این سالن یک چراغ قوه بود با این چراغ قوه چیزی نمی بیند. سالن بزرگ است، چراغ قوه کوچک است. مگر این که بشکه ای، کامیونی، باشد. اما اگر پرژکتور انداختیم.
شریعتی: نور زیاد شد.
حجت الاسلام قرائتی: یک سنجاق هم باشد پیدا است، یک چوب کبریت هم باشد پیدا است. هر چه نور بیشتر باشد آدم عیب هایش را بیشتر می بیند. امامان ما چون نورشان بالا بود چیزهایی هم که گناه نیست گناه می پنداشتند. مثال ساده بزنم. من در خانه راست شما نشسته ام، شما هم راست من. پایم درد می کند می گوید آیا ببخشید اجازه می دهید من پایم را دراز کنم. گناه  که نمی خواهی بکنی، پایت درد می کند می خواهی دراز کنی. اما چون برای شما ارزش قائل هستم عذرخواهی می کنم.
شریعتی: در واقع این بزرگی و بزرگواری شماست و آن ادب.
حجت الاسلام قرائتی: این ادب است. امامان ما که اشک می ریختند برای این که آن ها کارهایی را که گناه نیست احساس می کردند گناه است.
شریعتی: در واقع ادب می کردند.
حجت الاسلام قرائتی: طوری هم نیست. مثلاً عمامه من سفید است اگر یک بند انگشت سیاه باشد من پیشت دوربین نمی آیم. چرا؟ برای این که سیاه است. می گویم در عمامه سفید یک سانت سیاه هم بزرگ است. ولی اگر عمامه مشکی باشد همه هم سیاه باشد طوری نیست. اسلام سفارش کرده است که لباس هایتان سفید باشد، نه عمامه. عمامه و کفش و عبا جداست. لباس سفید باشد چون چرک که شد آدم می فهمد. ما می گوییم لباس خوب است که مشکی باشد، قهوه ای باشد، سرمه ای باشد، که هر چه شد معلوم نباشد. ممکن است لباسی بپوشی که بفهمی چرک شده است، بشوری. ما می گوییم لباسی بپوشیم که هر چقدر هم که چرک شد نفهمیم. کج فهمی های ما این گونه است. به هر حال سو ظن به خود جایز است که آدم بگوید من چیزی نیستم، کسی نیستم، سوادی ندارم. به امیرالمومنین گفتند چقدر عبادت می کنی، بس است. نمی دانم قسم هم خورد یا نه، ولی احتیاطاً قسم را نمی گویید. فرمود اگر بدانم یکی از کارهایم قبول شده است آرام می شوم. من نمی دانم. خدا گردو نیست که کارهای خدایی را بشماریم. یک وقت ممکن است که مثلاً بنده بگویم من چند سال است در تلویزیون هستم. خوب شیطان 6 هزار سال عبادت کرد امیرالمومنین فرمود نمی دانیم این ها سال های دنیا است یعنی 365 روز است یا سال های آخرتی است که یک روز 50 سال است. سال های آخرتی یک روزش 50 سال است، سال های دنیا یک سالش 365 روز است. حضرت امیر می گوید نمی دانیم کدام سال ها است ولی این را می دانیم که 6 هزار سال عبادت کرد در آخر هم در یک معامله باخت. پناه بر خدا. انسان را روز قیامت احضار کنند. حدیث داریم. یاد حدیث افتادم بگذارید بخوانم.
شریعتی: بفرمایید.
حجت الاسلام قرائتی: یک عده می گویند خدایا ما قرآن خواندیم، «یَقُولُ الله کَذِبتَ» دروغ می گویید. خواندید تا بگویند قاری بین الملل است. حالا می خواهی بخوانی بخوان. نه، ایشان آیت الکرسی را با یک نفس می خواند. چه کسی گفته است که شما آیت الکرسی را با یک نفس بخوانید این کمال است؟ ما خودمان در ایران آدم های لاتی داریم که با یک نفس سه کیلو آبغوره سر می کشند. حالا این کمال است؟ حالا این را با هواپیما به دنیا ببریم که ایشان با یک نفس سه کیلو آبغوره سر بشکد. حالا یک کسی با یک نفس آیت الکرسی خواند. بیخود خواند. یک عده می گویند ما به جبهه رفتیم، خدا می گوید شما دروغ می گویید، جبهه رفتید تا بگویند فلانی شجاع است. یک عده می گویند سخاوت داشتیم، پول هایمان را به فقرا دادیم. می گویند پول دادید که بگویند فلانی سخی است، خیر است. خدا آن جا یک غربالی  می گذارد که آدم نمی داند چه کسی رد می شود، چه کسی می ماند. سو ظن به خودت ببر، گاهی بنشین ببیین امروز چه کردی. یک بار این گونه حساب کن: 1) به چند نفر ناشناس سلام کردی. 2 هزار سلام کردی ولی او مدیر و رفیق و مدیرکل و همسایه بوده است. یک سلام به یک رفتگر شهرداری کرده اید؟! آقا سلام، خسته نباشی. به رفتگر سلام کردی؟ نه. سلام نکردم. ولی به همه مدیرها سلام کردم. 2) نماز. یک رکعت نماز با توجه خواندی؟ با توجه نه، نخواندم. اصلاً یک رکعت نماز درست خواندی؟ بعضی هایمان نمازمان سر تا پا غلط است. این نماز 17 کلمه است، باقی یا مستحب است یا تکراری است. 17 تا کلمه را دو موردش را همه ایرانی ها درست می گویند؛ یکی «الله اکبر» است،  یکی هم «مالِکِ یَومِ الدِّین». 15 کلمه می شود. 15 کلمه را 2-3 روز نمازت را درست کن. نماز غلط است. معلمی به شاگردش املا داد. شاگرد 22 غلط داشت. معلم عصبانی شد گفت اصلاً من 20 لغت گفتم ولی تو 22 غلط داری. گفت من اسم و فامیل خودم را هم غلط نوشتم. نمازت درست بود قبول می شود. خدا آیت الله مشکینی را رحمت کند. گفت این نماز را ما را نزد امام صادق ببرند می پذیرد، امام صادق پذیرفت پیغمبر می پذیرد، خدا می پذیرد، قیامت می پذیرند. یک وقت آن قدر دست به دست شد آب می شود، هیچ چیزی نیست. خودمان به خودمان باید سو ظن داشته باشیم.
شریعتی: باید حساب کتاب کنیم.
حجت الاسلام قرائتی: بگوییم آیا مردم قبول کردند خدا هم قبول کرد؟ مردم همه گفتند به به و چه چه، خدا هم همین را می خواست. سوءظن به خود طوری نیست، به شرطی که این عامل رکود نشود، عامل حرکت بشود. سوءظن به خدا درست نیست، سو ظن به مردم هم درست نیست.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. ان شاءالله بنشینیم حساب کتاب کنیم، ببینیم واقعاً چه کاره هستیم. ان شاءالله خداوند عاقبت همه ی ما را ختم به خیر کند. خیلی از شما ممنون و متشکرم. حاج آقای قرائتی از شما نکته های خوبی را شنیدیم. خداوند ان شاءالله عاقبت همه مان را ختم به خیر کند و ان شاءالله بنشینیم حساب کتاب کنیم ببینیم با خودمان چند چند هستیم. خوشحالیم که همراه شما هستیم. یادآوری کنم راجع به قربانی ماه ربیع الاول یک بخشی از این قربانی دیروز انجام شد و یک بخشی هم ان شاءالله به زودی انجام خواهد شد. دوستانی که جا ماندند می توانند به کانال ما در سروش و ایتا مراجعه کنند یا صفحه 800 پیام نما یا تلتکست. درگاه های پرداخت آن جا هست، صدقات و نذورات تان را دوستان می پذیرند که ان شاءالله قربانی این ماه به عشق نبی مکرم اسلام با شکوه هر چه تمام تر برگزار شود. صفحه 318 قرآن کردیم قرار امروز ما است. آیات نورانی سوره مبارکه طه را بشنویم و برمی گردیم با احترام همراه شما هستیم و در  کنار شما. بفرمایید خواهش می کنم.

شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». ان شاءالله لحظات زندگی مان منور به نور قرآن کریم باشد. یک سلام ویژه و مخصوص به همه کسانی که تکرار این برنامه را می بینند و تکرار این برنامه را از رادیو معارف می شنوند. ان شاءالله که خداوند متعال پشت و پناهتان باشد. با احترام اشاره قرآنی امروز را حاج آقای قرائتی بفرمایند و ان شاءالله حسن ختام فرمایشات شان را بشنویم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام قرائتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». این صفحه ای که خوانده شد هر کلمه اش حرف دارد. «فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا» سامری یک هنرمند مجسمه سازی بود، همین که رفتن حضرت به کوه را 30 روزه قرار بود بکشد. بعد از 30 روز گفتند تمدید کن 40 روزه بشود. در این از نبودن رهبر آسمانی مثل موسی و از وجود یک آدم خطرناک هنرمند مثل سامری و سادگی مردم یک مجسمه ای درست کرد مثل این سوت هایی که در زمین ورزش سوت می کشند، صدایش که می کرد سلام می کرد. گفت: «هذا اِلهُکُم» خدای شما همین است، «و اِلهُکُم مُوسی» خدای موسی هم همین است. مردم یک مرتبه جمع زیادی شان از خدا پرستی به سمت گوساله پرستی رفتند. هنر می تواند معجزه کند. این یک مسئله است. مسئله دیگر این که وقتی موسی آمد دید «فَأَخَذَ اَبیهِ» سر برادر را گرفت کشید. حالا یا زلفش را کشیده است یا با دو دستش کشیده است. برخورد انقلابی با برادرش کرد. من می گویم در کارهای اجرایی حتی بین پیغمبرها هم گله پیدا می شود. حضرت موسی پیغمبر اولوا العظم است، برادرش هارون هم پیغمبر است. برادرش امتیازاتی داشته که موسی نداشت. برادرش یارش بود، «اَشرِکُ فِي اَمری». نکات قرآن خیلی قشنگ است. وقتی خدا گفت نزد فرعون برو گفت هارون هم بیاید دو نفری برویم. بعضی پارچه ها را باید با نخ دولا دوخت، یک لا پاره می شود. هارون، برادر من هم با من بیاید. من چوپان هستم می خواهم نزد یک حاکم قلدر بروم ادعای خدایی می کند. تنهایی نمی توانم. بعضی کارها را باید دو نفری اداره کرد. بعضی مسجدها خلوت است، اگر دو نفر بشود شلوغ می شود. مثلاً پیش نمازش یک پیرمرد است ولو یک عالم محترم، شاید بانی مسجد هم خود  پیرمرد بوده است، ولی بالاخره سنش اقتضا نمی کند با نسل نو تماس بگیرد.
شریعتی: ارتباط برقرار کند.
حجت الاسلام قرائتی: می گوید این پیرمرد عالم گاهی پسرش طلبه است، گاهی دامادش طلبه است، گاهی شاگرد طلبه دارد، برادر خانمش طلبه است. یک طلبه خوش سلیقه جوانی را بگیرد. «اَشرِکُه فِي اَمری» این تبلیغ شریک است. نماز را آن عالم بخواند، ارتباط این که چه کسی مریض است به عیادت برویم، چه کسی از درسش عقب افتاده برایش معلم بگیریم. کمک ها و خدمات مردم را این طلبه جوان انجام دهد. ما خیلی مساجد داریم که اگر پیش نمازش با رئیس دانشگاه شریک باشند مسجد جمعیت می شود. یک کارهایی را رئیس دانشگاه می تواند بکند، یک کارهایی را دبیر یا مدیر مدرسه می تواند بکند، یک کارهایی را مربی می تواند بکند. یک فوتبالیست با یک آخوند شریک شود مسجد شلوغ می شود. چون فوتبالیست بچه ها را جمع می کند، آخوند هم بتواند در حد 2-3 دقیقه کار  کند. این «اَشرِکُه» یک کلمه ساده است ولی چقدر خیر و برکات دارد. مقام معظم رهبری در دوسال پشت سر هم در پیام اجلاس نمازش جمله ای فرمود که من چون شغلم بوده جمله را حفظ کردم. جمله این است: «علما و روحانیونی که در اثر کهولت سن توان ارتباط با نسل نو را ندارند از طلبه های خوش قریحه، حاذق و خوش بیان کمک بگیرند». یعنی این عالم 70 ساله با یک عالم 20 ساله، 25 ساله، شریک بشود. یکی از جملات دیگر مسئله کرونای امروز ما است. در کرونا می گفتند دست ندهید. کسی با من تماس نگیرد. یک آیه دیگر هم هست که برای وحدت است این را هم کم می خوانند. این هایی کم می خوانند سراغشان برویم. قرآن راجع به عذاب می گوید سه رقم داریم: «عَذاب مِن فَوقِکُم» عذاب آسمانی، «تَحتِ مِن أرجُلِکُم» از زیر زمین، «أو یَلبِسَکُم شِیَئاً» تفرقه. خدا بخواهد عذاب بدهد یا عذاب آسمانی است، یا عذاب زیر زمین یا تفرقه  است. یعنی خدا تفرقه را در کنار عذاب آسمانی و زمینی گذاشته است. من فقط این مقدار را به شما بگویم، به عنوان یک شاهد. من 40 سال است در تلویزیون هستم، بالای 40 سال می شود، به هر کتابی مراجع کردم طی می شود. ولی صبح نگاه می کنی هر کلمه قرآن یک نکته دارد. نگذاشتند ما مزه قرآن را بفهمیم. ما 130 تفسیر می خواهیم: تفسیر برای دانشکده فنی، تفسیر برای خلبان ها، تفسیر برای پزشک ها، تفسیر برای ماماها.
شریعتی: با هر کدام با زبان خودشان.
حجت الاسلام قرائتی: 130 تفسیر نداریم. تفسیر فنی نداریم. ما هنوز قرآن  مکتوب مقدس است، می بوسیم، بکَ یا الله می گوییم، استخاره می کنیم. کتاب درس ما نشده است. ما باید یک نهضتی راجع به قرآن داشته باشیم. گفته است اگر قرآن را ندارید پوک هستید. این هم خیلی حرف تندی است. چون یک وقت به آدم یک چیز دیگر می گویند تحمل می کند، ولی وقتی می گویند پوکی یعنی هیچی نیستی. یک وقت می گویند کودنی، لالی، نابینایی، حسودی، بخیلی. هر عیبی به آدم بزنند تحمل می کند ولی می گویند پوکی، یعنی هیچی نیستی. قرآن به کسانی که قرآن را اقامه نکنند لقب پوک داده است. آیه اش هم این است: «یا اَهلَ الکِتاب لَستُ أَن شِیء» یعنی پوک پوک پوک. مگر این که به پا دارید تورات و انجیل را. یا اگر کتاب آسمانی را به پا قرار دادید، محوریت کتاب آسمانی بود «علی شیء» و الا پوک هستید. خیلی بد است آدم یک عمری زندگی کند روز قیامت هم بگویند  چه کردی بگوید من این کار را کردم، بگویند پوک هستی. راجع به قرآن چه کردی. اقامه قرآن هم این نیست که در افتتاحیه دو آیه قرآن بخوانیم. این هم جدی نیست. می گوییم بخوانید تا مردم جمع شوند. اقامه قرآن یک چیز دیگر است. امیدوارم که آموزش و پرورش ما، دانشگاه ما، محوریت قرآن را یک مقدار بیشتر مطرح کنند.والسلام  علیکم و رحمه الله.
شریعتی: و علیکم السلام. خیلی از شما ممنون و متشکرم. ان شاءالله که در پیشگاه نبی مکرم اسلام ما شرمنده نباشیم و گرد غربت را از ساحت کلام آسمانی برداریم و ان شاءالله در متن زندگی مانبیاید. خوشحالیم که روزهای شنبه در خدمت یکی از چهره های موفق قرآنی هستیم و این نکته های نابی که قبل از تلاوت قرآن ما هر روز تقدیم شما می کنیم از تفسیر نور حاج آقای قرائتی است که ان شاءاللهایشان هم برای ما دعا کنند و خداوند بر توفیقات شان بیفزاید. دعا کنید و ان شاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام قرائتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».خدایا آن چه غافل شدیم از تو، اولیای تو، کتاب تو، راه تو، گذشته ما را هر چه بوده ببخش. از الان تا عبد کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن و به ما توفیق بده 1) قرآن را از مهجوریت و انزوا و گوشه گیری نجات دهیم، 2) و پیغمبر و اهل بیتش را از مظلومیت نجات دهیم. مشکل ما دو چیز است: قرآن مهجور است و اهل بیت مظلوم. خدایا بر ما منت بگذار ما را در راه مهجوریت زدایی از قرآن و مظلومیت زدایی از اهل بیت باشیم. و السلام علیکم و رحمه الله.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. «یا أَبانا استَغفِرلَنا ذُنُوبَنا إنَّا کُنَّا خاطِئینَ».
«السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسُولَ الله».

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=9271

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.