بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
از قدیم و ندیم میگویند دست بالای دست بسیار است
دست بالای دستها اما دست مشکل گشای کرار است
شریعتی: سلام میکنیم به امیرالمؤمنین علی(ع). باز هم عید بزرگ غدیر را تبریک میگوییم. سلام به شما که دلتان سرشار از محبت به امیرالمؤمنین علی(ع) است. به سمت خدای امروز خوش آمدید. ایام بر شما مبارک باشد. انشاءالله به برکت امیرالمؤمنین هرچه خیر و برکت است نصیب شما و زندگی شما شود. حاج آقای قرائتی سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله. عید همه مبارک باشد.
شریعتی: میدانم امروز دست پر آمدید و برای ما عیدی آوردید. امروز قرار است از امیرالمؤمنین و ولایت حضرت برای ما بگویند. بحث امروز شما را میشنویم.
حاج آقای قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم، البته من نمیتوانم از علی بگویم. یعنی مثل ما مثل لیوان است، اگر این لیوان را در دریا فرو کردیم یعنی ظرف من اینقدر آب گرفته است نه اینکه دریا در این لیوان است. هرکس از علی میگوید، اینها علم خودشان را میگویند. جلسه قبل نکاتی را گفتم و امروز هم حدود سی نکته را یادداشت کردم که بگویم.
غدیر خم همه چیز استثنایی بود. برای نماز و روزه و حج آیه نازل میشد. چند نفر میشنیدند و به باقی افراد میگفتند. اما یک ابلاغی که دهها هزار نفر یکجا بشنوند خیلی مهم است. یکوقت انسان غذا میدهد و در همه خانهها مهمانی هست، اما یک مرتبه خواسته باشی به تمام منطقه در یک روز غذا بدهی. دوم اینکه ابلاغ هم زبانی نبود، عملیاتی بود. توقف در مکه نبود. اگر در مسجد الحرام حضرت علی معرفی میشد، آن طرف کعبه حضرت علی را معرفی میکرد، طرف دیگر کعبه میگفتند: ما ندیدیم! اگر در یک کوچه معرفی میشد، آن طرف کوچه میگفتند: ما ندیدیم! در بیابان بود و همه همدیگر را دیدند. آن هم بیابانی که مثل بشقاب بود. گودی بود. پیغمبر در گودی بود و همه مثل فوتبالیستها که در گودی هستند، به اینها اشراف داشتند.
تنها سخنرانی بود که قبل از سخنرانی پیغمبر از چهار طرف اقرار گرفت. اقرارش این بود. «الا تَسمَعون» آیا صدای ما را میشنوید؟ بله. «الا تَسمعون» از چهار طرف اقرار گرفت. مردم وقتی این را دیدند، حساس نشدند. بعد دیدند وقتی حق حضرت را ندادند. فاطمه زهرا شبها در خانه اصحاب میرفت. در را میزد، در تاریکی فاطمه چه کار داری؟ گفت: شما در غدیر خم نبودید؟ پدرم گفت: علی! گفتند: ما دور بودیم و صدا را نشنیدیم! وقتی گفتند: دور بودیم و صدا را نشنیدیم، فهمیدند چرا پیغمبر فرمود: «الا تسمعون»؟ صدا میآید؟ فردا دخترم در خانه شما را بزند، نگویید: ما نبودیم و نشنیدیم! این خیلی مهم است که تنها سخنرانی که قبل از سخنرانی، پیغمبر فرمود: صدا را میشنوید؟ منبر از جهاز شتر بود. این یعنی ما یک منبر درست میکنیم بسیاری از منبرها که درست میکنند، این طرف آیه اهل بیت است. آن طرف اباعبدالله است. وقتی آدم مینشیند میبیند اسم مقدس قرآن و امامان دو طرف پایین قرار گرفته است. قرآن میگوید: «مَرْفُوعَهٍ مُطَهَّرَه» (عبس/14) یعنی قرآن بالا باشد. لذا من چند مسجد منبر رفتم، دیدم اسلامی نیست نرفتم! ایستادم و صحبت کردم. وقتی من مینشینم نباید اسم اهلبیت پایین باشد. قرآن را نباید بغل دست بگذاری باید روی قلبت بگذاری! قرآن را نباید روی زمین گذاشت، اینکه قرآن را روی رحل میگذارند، یعنی قرآن باید بالا باشد. با جهاز شتر منبر ساختند. این یعنی میشود از هیچ همه چیز درست کرد.
من در عمرم شاید چند ثانیه از اهلبیت تقلید کردم. یکبار مشهد کلاس داشتم، منزل امام جمعه سبزوار، آقای ابراهیمی که مرحوم شد، بودم. طلبهها جمع شدند کلاس مرا ببینند. زمان شاه بود. تخته سیاه نداشتیم، مقوا آوردیم و به دیوار کوبیدیم. زغال هم برداشتیم و نوشتیم. مقوا تخته سیاه شد و گچ هم زغال شد و تخته پاک کن هم جوراب من شد! یک اصلی هست که اصل خوبی هست. هرکاری را بخواهند بکنند راهش را پیدا میکنند. هرکاری را نخواهند بکنند بهانهاش را پیدا میکنند. دولتیها یک کاری که نمیخواهند بکنند، میگویند: الزام قانونی ندارد. یک کاری که بخواهند بکنند تبصره و ماده هم پیدا میکنند. امان از اینکه بخواهند!
آقای سرلشگر باقری که رئیس ستاد مشترک شده است، چند روز پیش تصمیم گرفت یک کاری را بکند، گفت: من سالی چهارصد هزار تا دیپلم و لیسانس و فوق دیپلم از پادگانها پایان خدمت میگیرند. دو سال هشتصد هزار تا میشود. ما تقریباً هشتصد هزار نفر جوان در پادگانها داریم. ساعاتی را برای آموزش نظامی، باقی ساعتها یک مهارتی را یاد بگیرند. ایشان یک قراردادی با وزیر کار بست، یک قراردادی با کمیته امداد بست. آمدند همه یک قرارداد یک روزه نوشتند و خواستند بکنند یک روزه انجام دادند. اما اگر نخواهند بکنند نمیکنند. ما باید بخواهیم! پیغمبر خواست بلندی درست کند، منبر هم نداشت از همان جهاز شتر درست کرد. بعد فرمود: آنهایی که تند رفتند برگردند. فرمود: صبر کنید پیرمردهایی که عقب ماندند هم برسند. عید غدیر هشت روز بعد از عید قربان است. عید قربان همه سرشان را میتراشند، حتی آنهایی که کچل هستند و مو ندارند اسلام میگوید: یک تیغ به سرت بکش که قانون حفظ شود. بعضی زنها در ماه چند روز نماز ندارند. ولی ساعت نماز رو به قبله بنشین ذکر بگو. ما اگر چراغ قرمز را دیدیم، حتی ماشین هم عبور نمیکرد، به احترام چراغ قرمز میایستیم. بعضی میگویند: نماز ما غلط است ولی خدا می فهمد ما چه میگوییم؟ خدا قبول میکند و شما آخوندها گیر میدهید. گفتم: هم مغز باید باشد و هم پوسته! مغز نماز حضور قلب است. پوست نماز این است که قرائت درست باشد. تو اگر مغز تخمه را بکاری سبز نمیشود. پوست تخمه را بکاری هم سبز نمیشود. مغز و پوست باید با هم باشد.
یکی ریشش را درست اصلاح نکرده بود. گفت: به ریش من نگاه نکن. من ریشه دارم. گفتم: هم ریشه داری هم ریش داشته باش. اشکال دارد؟ تو که ریشه داری؟ ته ریش هم داشته باش. ما نمیگوییم: مغز خالی، پوست خالی، اینها باید با هم باشد. آنقدر هوا گرم بود که در غدیر لباسهایشان را روی سرشان میکشیدند. چون سرشان را تراشیده بودند. بعد پایشان داغ شد. اینها بال بال زدند. چیزی که با تلخی است و معطلی است یاد انسان میماند. از امام رضا سؤال کردند. امام رضا سرش را پایین انداخت. مدتی گذشت و بعد جواب داد. گفتند:آقا نمیدانستی. گفت: چرا میدانستم. حرف حکیمانه را باید معطل کنی. گاهی وقتها سکوت طرف را به فکر میاندازد. حتی در کلاسداری و منبر و تبلیغ میگویند: زور سکوت از سخنرانی بیشتر است. مثلاً من سه بار داد بزنم و بگویم: این چه وضعی است اثرش بیشتر است یا بگویم: این چه وضعی است؟ غدیر زیر خورشید و در بیابان بود. دیوار و حجاب نبود. جوانهای تند برگشتند. پیرمردها رسیدند. هوا داغ بود. از چهار طرف اقرار گرفت. همه چیز استثنایی بود. علی، علی است. هیچکس منکر این جزئیات نیست.
ابلاغ ولایت، «یا أَیُّهَا الرَّسُول» گفت. «یا ایها النبی» نگفت. چون «یا ایها النبی» شامل خانواده هم میشود. «یا أَیُّهَا النَّبِیُ قُلْ لِأَزْواجِک» (احزاب/28) به خانمت بگو. ولی «یا أَیُّهَا الرَّسُول» یعنی کار بین المللی است. رسالت جهانی است. «بَلَّغ» گفت، «اَبلِغ» نگفت. در ادبیات عرب زور بَلِّغ بیش از «ابلغ» است. ابَلِغ یعنی ابلاغ کن. به مردم بگو، «بَلِّغ» یعنی سفت بگو. «وَ غَلَّقَتِ الْأَبْواب» (یوسف/23) نمیگوید: «غلق الابواب» یعنی زلیخا درها را سفت بست. آخر هم همه فهمیدند. «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» (مائده/67) آنچه نازل شد. یعنی فکر نکنند چون دامادت است معرفیاش میکنیم. چون پسرعمویت است معرفیاش میکنیم. نازل شده یعنی آنچه خدا گفته را بگو. «یا ایها الرسول» نه «یا ایها النبی» نه «یا محمد»، «یا احمد»، «یا ایها الرسول»، «بَلِّغ»، «مِنْ رَبِّکَ» خدا میخواهد تو را تربیت کند وگرنه میگفت: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک» یعنی رهبری حق سبب رشد مردم است. در راستای رشد و تربیت مردم است. «الناس علی دین ملوکهم» یک معنایش همین است. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» میگوید: «بَلِّغ… و ان لم تفعل» یعنی ابلاغ تو عملیاتی باشد. فعل و انفعال باشد. مراسم زبانی نباشد، عملیاتی باشد. «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» زحمات 23 ساله هیچ! یعنی توحید را انگار نگفتی. یک چیزی باید در غدیر خم بگویی که اگر نباشد توحید هم لغو میشود. الآن مشکل دنیای اسلام چیست؟ این است که به آمریکا بله قربان میگویند. چه فرمان خدا و چه فرمان آمریکا! میگویند: هم نماز میخوانیم و هم زنده باد آمریکا میگوییم.
قرآن یک آیه دارد میگوید: اکثر مؤمنین مشرک هستند. «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» (یوسف/106) اکثر آنهایی که «لا اله الا الله» میگویند، مشرک هم هستند. یعنی به زبان «لا اله الا الله» میگویند، در عمل اطاعت از طاغوت میکنند. اگر علی نباشد، توحید شما هم لغو میشود. نبوت شما هم لغو میشود. تمام آثار پیغمبر محو میشود. یا علی را معرفی کن یا توحید هم شرک میشود. نبوت هم دستوراتش پاک میشود. معاد را مردم فراموش میکنند. «نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ» (ص/26) ایمان دارند ولی فراموش میکنند. نماز بی خاصیت میشود.
بزرگترین نماز جماعت در مکه است. چرا؟ 1- جمعیت میلیونی است. 2- همه پولدار 3- آب زمزم 4- سنگ مرمر 5- قبله کعبه واقعی. من جایی رفتم گفتم: قبله چه جور است؟ گفت: مثل خودتان کمی انحراف دارد! یک کسی را میخواستند مسخره کنند، میگفتند: این اگر درون کعبه هم برود باز قبله نما میگذارد. زیر پا نفت، روی پا همه دلها متوجه کعبه است. هفتصد بلندگو همه سالم است. امام جماعت حافظ قرآن است. حمد و سوره عالی، این مشکل چیست که این نماز جلوی فحشاء و منکر را نمیگیرد؟ الآن این مسلمانهایی که در میانمار، یا افغانستان و پاکستان میکشند، منکر هست یا نه؟ قرآن میگوید: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» (عنکبوت/45) این آیه قرآن است. نماز جلوی منکر را میگیرد. سؤال من این است: بالاترین منکر کشتن مؤمنین است. داعش باشد، طالبان باشد، وهابی باشد. بالاترین منکر کشتن مسلمانهاست و بالاترین نماز هم نماز مکه است. باید نماز مکه که بالاترین نماز است جلوی بالاترین منکر را بگیرد. چرا اتفاقی نمیافتد؟ حمد و سوره غلط است؟ سنگ مرمر، آب زمزم، جمعیت میلیونی، قبله واقعی، زیر پا نفت، گیر این چیست؟ اینکه اینجا پیشنماز امام زمان باید باشد! انقلاب ما از پیشنمازی شهید مفتح راه افتاد. زمان شاه شهید مفتح روی تپه قیطریه رفت یک نماز عید خواند. از همان نماز عید مرگ بر شاه راه افتاد، کلید مرگ بر شاه در نماز عید بود. مردم به مأمون الرشید گفتند: امام رضا نماز عید بخواند، اگر این نماز عید تمام شود حکومت تو برچیده میشود. پیشنماز ما باید امام زمان باشد، در غیبت امام زمان کسی باشد که خون امام زمان در بدنش باشد. فکر امام زمان در مغزش باشد. اگر مقام معظم رهبری پنج خطبه در مسجد الحرام بخواند، وضع مسجد الحرام عوض میشود. اگر امام جماعت امام خمینی بود وضع مکه طور دیگر میشد. علی بن ابی طالب در غدیر خم منصوب شد.
آمد دید گردنبندی گردن دخترش است. گفت: کجا بوده است؟ گفت: از بیت المال برای عید عاریه گرفتم. ضامن هستم گم نشود. مسئول بیت المال هم ضمانت کرده که اگر گم شد ضامن هستم. حضرت علی فرمود: درست است زینب دختر علی است و پس میدهد. اما با باقی دخترها نباید فرق کند. برو برگردان! نماینده امیرالمؤمنین رفته در مهمانی که پولدارها بودند، فقرا نبودند، حضرت علی نامه نوشت وتوبیخش کرد. آن نامه برای عثمان بن حُنیف است. 1400 سال بخاطر یک سیخ کباب، آبروی یک نفر ریخت که چرا اشراف بودند و فقرا نبودند. تو نماینده امام هستی. ما خیلی فاصله گرفتیم. برخوردها یک مقدار باید انقلابی تر باشد.
آیت الله العظمی گلپایگانی به امام خمینی پیغام داد. اگر میخواهی جمهوری اسلامی بگیرد، باید اگر قاضی هم خلاف کرد، شلاقش بزنی. اگر دو قاضی شلاق بخورند، حواسشان جمع میشود. میگویند: قصه جدی است. وگرنه اگر قاضی فرار کرد و کسی هم که کشتی نفت را خورد و فرار کرد، او هم معدن فلان را گرفت و فرار کرد. اگر اینها را نگیرید و منکرهای جزئی را در خیابان بگیریم، جمهوری اسلامی تثبیت نمیشود. اگر میخواهیم جمهوری اسلامی تثبیت شود بی رو دروایسی باشد. علی بن ابی طالب در غدیر خم نصب شد، نصب علی یعنی نصب تقوا، نصب عدالت و برادری. با آن عظمتش عاطفه چه میکند؟
در خانه یتیمی آمد و به یتیم گفت: عزیز! آقاجان، هرچه لبخند زد و گفت: عزیزم، آقاجان! این یتیم نگاه کرد. علی سوخت که یتیم غم خورده است. یک لحظه فکر کرد و با زانو و دستهایش مثل بزغاله راه رفت. بع مع! تا بع مع کرد و دور خانه دوید یتیم خندید. گفتند: تو امیرالمؤمنین و رئیس حکومت اسلامی هستی! صدای بز درمیآوری؟ گفت: هرچه فکر کردم چه کنم این یتیم بخندد، تشخیص دادم صدای بزغاله کنم که این یتیم بخندد. غدیر خم یعنی نصب یک چنین آدمی. آبروی نمایندهاش را میریزد که چرا در اشراف بوده و فقرا غفلت شده است؟ گردنبند را از دخترش میگیرد و پس میدهد. صدای بزغاله درمیآورد. بعضی شبها هزار رکعت نماز میخواند. غدیر خم یک مراسمی نیست که لباس نو بپوشیم و دید و بازدید کنیم. اینها جزء آن است. غدیر خم نصب همه چیز بود. کمال دین است.
ولایت بر مؤمنان، «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» (مائده/55) این ولایت حضرت علی برای غدیر خم نیست. آیه دیگر فرمود: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ» فقط ولی شما کیست؟ خدا و رسول و آن کسی که در رکوع انگشتر به فقیر داد. از این معلوم میشود کمک به فقیر لازم نیست بعد از نماز باشد. در نماز باید کمک کرد. وسط نماز باید کمک کرد. چند کار را اولیای خدا وسط نماز انجام دادند.
یکی مسأله محیط زیست و بهداشت است. پیغمبر نماز میخواند، دید جلویش یک دیوار است، آب دهان به دیوار است. یک کسی آب دهان به دیوار پرت کرده بود. جای آب دهان مانده بود. تا گفت: «مالک یوم الدین» نگاهش به جای آب دهان افتاد، دیگر «ایاک نعبد» نگفت. دو سه قدم جلو رفت. رویش را از قبله برنگرداند. جلو رفت یک شاخه بود، برداشت و به دیوار کشید و پاک کرد، دوباره سر جایش بازگشت و گفت: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» یکبار پیغمبر وسط نمازش راه رفت آن هم بخاطر نظافت، یک چنین دینی داریم. یکبار هم حضرت امیر در نماز انگشترش را داد. کمک به فقیر در نماز است نه بعد از نماز! «حی علی الصلاه» حی علی الزکاه هم هست. ولی شما همین است، کسی که در رکوع انگشتر داد.
میپرسند: چرا اسم علی در قرآن نیست؟ ارزش به این است که کمالی گفته شود که مردم به سراغ کمال بروند و به علی برسند. نه اینکه صاف بگویند: علی! بگویند: ولی شما یک چنین آدمی است. بروید ببینید چه کسی این کار را کرده است.
مسأله جان فشانی شبانه؛ چه کسی در لیله المبیت جای پیغمبر خوابید؟ پایمردی در میدان جنک، «الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ» (آلعمران/172) در جنگ بدر مسلمانها پیروز شدند. در جنگ احد مسلمانها شکست خوردند. علت این شکست را قرآن میگوید: «فَشِلْتُم» شل شدید. «وَ تَنازَعْتُم» در بین شما اختلاف افتاد. «وَ عَصَیْتُم» دستور پیغمبر را معصیت کردید. پیغمبر فرمود: اینجا پست بدهید، پست را رها کردید. به عشق غنائم محل منطقه حفاظتی را رها کردید، غنایم جنگی را جمع کردید. الآن هم همینطور است. اگر جمهوری اسلامی شل شود، اختلاف درونش ایجاد شود، فرمان رهبری را اطاعت نکنند شکست هست. رمز شکست را در قرآن اینطور گفته است. «فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُم» (آلعمران/152) خوبی قرآن این است که با دو کلمه همه حرفها را میزند. آئین همسرداری که دخترهای ما بلد نیستند و زود طلاق میگیرند. پسرهای ما بلد نیستند و سریع زنشان را طلاق میدهند. آمار طلاق زیاد شده بخاطر اینکه بلد نیستند، زندگی کردن بلدی میخواهد. بلد نیست بخندد. میخواهد بخندد با گناه میخندد. یعنی هنر اینکه خنده حکیمانه کند بلد نیست.
انفاق همه جانبه؛آیه نازل شد که شب انفاق کنید. به فقرا کمک کنید. روز انفاق کنید. علنی انفاق کنید. مخفیانه انفاق کنید. حضرت علی چهار درهم داشت، یک درهم شب داد. یک درهم روز داد. یک درهم مخفیانه داد، یک درهم آشکار داد.
جان پیغمبر بود؛ این آیه مباهله که ماه ذی الحجه آیه مباهله مطرح میشود، ماه ذی الحجه فقط عید قربان و عید غدیر نیست. سوره «هل أَتی» هست. آیه مباهله هست. مسجدی در مدینه هست قبلاً بیرون شهر بوده حالا درون شهر افتاده است، به نام مسجد الاستجابه، یعنی همانجایی که دعا مستجاب شد، مباهله شد. برداشتند این را مدتی مسجد معاویه گذاشتند. دوباره جا به جا شد.
حقیقت محض؛ این روایت را سنی و شیعه نقل کردند. «الحق مع العلی و علی مع الحق» حق با علی است. قرآن میگوید: «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِ إِلَّا الضَّلال» (یونس/32) اگر حق با علی شد، غیر علی باطل است. اول میگوید: «علی مع الحق» این را همه قبول دارند، بعد میگوید: «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِ إِلَّا الضَّلال». اگر حق نبود گمراهی است. «وَ لِکُلِ قَوْمٍ هادٍ» (رعد/7) روایت داریم هادی امیرالمؤمنین است. «انت الهادى، بک یهتدى المهتدون بعدى» پیغمبر فرمود: یا علی تو هادی هستی. آنهایی که هدایت میشوند از طریق تو هدایت میشوند.
یک نکته بسیار مهم بگویم خوب گوش بدهید. هرجا دو تا «الا» هست، یا دروغ است یا دوتا یکی است. مثلاً بگویند: آقای شریعتی هیچکس را دوست ندارم مگر شما. فقط تو را دوست دارم. بعد به یک نفر بگویند: فقط تو را دوست دارم! میگوید: چه شد؟ دو تا فقط نمیشود. اگر فقط است باید یکی باشد. در قرآن دو تا فقط است. یا باید بگوییم: خدا نعوذ بالله دروغ گفته است. یا باید بگوییم: این دو تا یکی است. یکوقت میگویم: من هیچی نمیخورم به جز سیب! بعد بگویم: هیچی نمیخورم به جز خیار! این دروغ است. میتوانم بگویم: هیچی نمیخورم جز مایع، بعد بگویم: هیچی نمیخورم جز شیر! این دروغ نیست چون شیر جزء مایعات است. در قرآن دو تا «الا» داریم. یکجا قرآن میگوید: «إِلَّا الْمَوَدَّه» (شوری/23) مزد نبوت من مودت اهلبیت است. «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى» یعنی فقط اهلبیت را دوست داشته باشید. این «الا» یادتان نرود. مزد پیغمبری ما فقط محبت اهلبیت است. یکجای دیگر میگوید: من مزدی از شما نمیخواهم «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلًا» (فرقان/57) من مزدی نمیخواهم مگر اینکه راه پیغمبر و خدا را بروید. مزد من فقط اهل بیت و مودت اهل بیت، مزد من فقط راه خدا! فقط مودت و فقط راه خدا! یعنی راه خدا فقط راه اهلبیت است. ما از غیر راه اهلبیت نمیتوانیم به خدا برسیم. راه خدا فقط راه اهل بیت است. اما اگر اینها دو تا باشند یعنی خدا دروغ گفته است. یکجا میگوید: مزد من فقط اهلبیت است. یکجا میگوید: مزد من فقط راه خداست. یا باید اینها یکی باشند یا اگر دو تا باشند خدا نعوذ بالله دروغگو است.
مزد پیغمبر فقط برای مسلمانهای صدر اسلام است یا برای الآن هم هست؟ برای حالا هم هست. پس الآن هم خواسته باشیم مزد پیغمبر را بدهیم باید مودت اهل بیت باشد. پس باید اهل بیتی باشند که مودتی باشد، پس باید امام زمان باشد. اگر اهلبیتی در هر زمان نباشد چه چیزی را دوست داشته باشیم. اینکه میگوید: مزد رسالت من مودت اهلبیت است. همینطور که صدر اسلام باید مزد رسالت بدهند، ما هم قرن چهاردهم باید مزد پیغمبر را بدهیم. اهل بیتی باید باشند تا من مودت داشته باشم. مودت هم این وسط است. مودت یعنی دوستی. دوستی اول باید آدم بشناسند که دوستش داشته باشد. تا آدم نشناسد که دوست ندارد. پس باید بشناسیم و دوستش داشته باشیم. پس باید معرفت باشد. بعد از دوستی هم باید اطاعت کنیم. بگوید من دوستت دارم ولی به حرفت گوش نمیدهم! الآن شما به خانمت بگویی: دوستت دارم میگوید: بلند شو بازار برویم. به بچه بگویی: دوست دارم، میگوید: بسکوییت! از دوستی است باید اطاعت هم بکنی، پس مودت، قبل از مودت، معرفت است. بعد از مودت، اطاعت است. مزدی نمیخواهم مگر مودت، یعنی مزدی نمیخواهم جز معرفت اهلبیت! مودتشان اطاعتشان است. ما زمانی که دستمان به امام زمان نمیرسد باید از مراجع تقلید کنیم. به ما گفتند: وقتی ما غایب هستیم، فقیه به سه شرط، 1- حتماً فقیه باشد. فقیه یعنی بالای چهل، پنجاه سال درس خوانده باشد. نباید از او گناه کبیره در عمرش دیده شده باشد. هوا و هوسی هم نباشد. مجتهد عادل «مخالفاً لهوی» باشد.
پس پیغمبر فرمود: من دو مزد میخواهم. یک مزد مودت، یک مزد راه خدا را بروید. «أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلًا» مزد من یا مودت اهلبیت است، یکجا گفته: مزد من راه خداست. «الا الموده»، «الا من شاء» مزد رسالت من فقط مودت است. مزد رسالت من فقط راه خداست. معلوم میشود راه خدا جز راه اهلبیت نیست. غیر از اهلبیت هرکس حرف بزند غلط است. مزد دادن برای مسلمانهای صدر اسلام نیست، ما هم باید مزد رسالت را بدهیم. پیامبر به گردن ما حق دارد. پس باید الآن «اهل قربی» باشد که ما دوستش داشته باشیم. وقتی میخواهی مودت داشته باشی باید معرفت هم داشته باشی. بعد اطاعت هم داشته باشی. پس مزد رسالت، معرفت اهلبیت، مودت اهلبیت و اطاعت اهلبیت است. الآن که اهلبیت نیست، مرجع تقلید است.
شریعتی: این هفته برنامه ما مزین و منور به نام علامه امینی(ره) صاحب الغدیر است. ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه به روح بلند ایشان و همه کسانی که در راه ولایت قدم برداشتند. امروز صفحه 73 قرآن کریم، آیات 174 تا 180 سوره مبارکه آل عمران در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ «174» إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ «175» وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً یُرِیدُ اللَّهُ أَلَّا یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ «176» إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ «177» وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ «178» ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ «179» وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ «180»
ترجمه: پس (این مجروحانى که براى بار دوّم آماده دفاع شدند؛ بدون رخ دادن عملیاتى) با نعمت و فضل خداوند (به مقرّ خود) بازگشتند، در حالى که هیچ گزندى به آنها نرسید و (همچنان) از رضاى پروردگار پیروى کردند و خداوند صاحب فضل بزرگى است. این شیطان است که دوستان خویش را (از قدرت کفّار) مىترساند، پس اگر ایمان دارید از آنان نترسید و فقط از (مخالفت) من بترسید. و (اى پیامبر!) کسانى که در کفر مىشتابند، ترا اندوهگین نکنند. آنان هرگز به خداوند ضررى نمىزنند. خداوند خواسته است که براى آنها هیچ بهرهاى در قیامت قرار ندهد و براى آنان عذابى بزرگ است. قطعاً کسانى که ایمان را با کفر معامله کردند، هرگز به خداوند ضررى نمىرسانند و براى آنان عذاب دردناکى است. و کسانى که کافر شدند، مپندارند مهلتى که به آنان مىدهیم برایشان خوب است، همانا به آنان مهلت مىدهیم تا بر گناه (خود) بیفزایند و براى آنان عذابى خوارکننده است. خداوند بر آن نیست که (شما) مؤمنان را بر آن حالى که اکنون هستید رها کند، مگر اینکه (با پیش آوردن آزمایشهاى پى در پى،) ناپاک را از پاک جدا کند. و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد، ولى از پیامبرانش، هر که را بخواهد (براى آگاهى از غیب) بر مىگزیند، پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید و (بدانید) اگر ایمان آورده و تقوا پیشه کنید، پس براى شما پاداش بزرگى خواهد بود. و کسانى که نسبت به (انفاق) آنچه خداوند از فضلش به آنان داده، بخل مىورزند، گمان نکنند که (این بخل) براى آنان بهتر است، بلکه آن برایشان بدتر است. به زودى آنچه را که بخل کردهاند در روز قیامت، (به صورت) طوقى بر گردنشان آویخته مىشود. و میراث آسمانها و زمین مخصوص خداست و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است.
شریعتی: ایام بر شما مبارک باشد. از علامه امینی(ره) صاحب الغدیر بشنویم و نکات پایانی صحبتهای حاج آقای قرائتی را بشنویم.
حاج آقای قرائتی: از بینندهها تقاضا میکنم صلواتی بفرستند و ثوابش را به علامه امینی هدیه کنند. من نوجوان بودم، دو خاطره از دو عالم در مورد علامه امینی شنیدم. آیت الله مروارید از علمای هشتاد، نود ساله مشهد فرمود: علامه امینی ماه رمضانی زمستان در مشهد بود. از اول غروب شروع میکرد و تا صبح هزار رکعت نماز میخواند. چون بعضی شک میکنند یک شب میشود هزار رکعت نماز خواند یا نه؟ علامه امینی در مشهد این نماز را خواند و ثابت کرد.
آیت الله خزعلی میگفت: علامه امینی کتابی میخواست هرجای دنیا رفت پیدا نکرد. در کشورهای اسلامی پیدا نکرد، در هندوستان پیدا کرد. خواست کتابی بخرد هیچ رقمی نتوانست کتاب را بگیرد. گفتند: مگر اینکه شما رونویس کنی. ایشان روزی هجده ساعت شروع به نوشتن کرد. وقتی برگشت به ایشان گفتند: هوای هند چطور بود؟ فرمود: نفهمیدم! شش ماه هندوستان بود و من نفهمیدم هوا داغ بود یا سرد بود. فوتبالیستها چون عشق گل زدن دارند، استخوانشان هم بشکند متوجه نمیشوند. زنهای مصر یوسف را دیدند، دستشان را بریدند، متوجه نشدند. اگر بچه درون آب افتاد، مادرش شیرجه میرود. اصلاً فکر نمیکند زمستان است یا تابستان، عمر استخر چقدر است؟ اصلاً شنا بلد است یا بلد نیست. ما باید برسیم به اینجا که الآن حال درس خواندن و کار کردن نیست. ما مشکل پیدا کردیم. یک آمپولی باید باشد، یک آمپولی به بعضی باید بزنند آمپول همت و غیرت و تلاش! چرا ما اینقدر لیسانس بیکار داریم؟ پیداست میز میخواهند نه کار. وگرنه کار هست ولی همت میخواهد.
خدا علامه امینی را رحمت کند. علامه سید شرف الدین جبل العاملی را رحمت کند. از ایشان هم یک خاطره دارم. وهابیها ما را مشرک میدانند. میگویند: شما ضریح پیغمبر را میبوسید. دور قبر طواف میکنید. علامه سید شرف الدین صاحب المراجعات در مکه بود. پادشاه مکه روز عید قربان یک مهمانی میدهد. از همه فرقههای اسلامی نفر اول، آیت الله آنها را دعوت میکند. همه مسلمان هستند منتهی با مذاهب مختلف هستند. از شیعه علامه سید شرف الدین جبل العاملی عالم درجه یک شیعه و لبنانی بود. علامه این قرآن را برداشت با خودش برد. در مهمانی پادشاه سعودی که وهابی بود قرآن را برد. پادشاه تا فهمید این قرآن است بوسید. تا بوسید گفت: تو مشرک هستی. گفت: چرا؟ گفت: برای اینکه جلد قرآن چرم است و چرم هم پوست گاو است. تو پوست گاو را بوسیدی و مشرک هستی. گفت: من کفشم هم چرم است، من هر چرمی را نمیبوسم! گفت: ما هم شیعه هستیم و ضریح را میبوسیم نه بخاطر اینکه آهن است، بخاطر اینکه این آهن دور قبر پیامبر است. پس چرا شما این بوسیدن ضریح را شرک میدانید؟ علامه عسگری هم فرمود: وهابیها به ما میگویند: شما مشرک هستید برای اینکه دور قبر طواف میکنید. خودشان دور قبر اسماعیل طواف میکنند. تمام اینهایی که مکه میروند، حجر اسماعیل قبر اسماعیل است. اینجا کعبه هست، در فاصله یک متری یک نیم دایره است که قبر اسماعیل است. همه حاجیها وقتی طواف میکنند حق ندارند از این میانبر بزنند، باید همینطور که دور کعبه میگردند، دور آن نیم دایره هم بزنند. این نیم دایره قبر اسماعیل است. پس آنهایی که به ما میگویند: شما دور قبر میچرخید و مشرک هستید، خودشان از صبح تا شب دور قبر میگردند.
خدایا عید غدیر امام رضا عیدی میداد. عیدی ما را در این ایام غدیریه، به آبروی امیرالمؤمنین که خودش شهید شدف همسرش شهید شد، بچههایش شهید شدند، به آبروی امیرالمؤمنین و اهلبیت و به آبروی پیغمبر اسلام بالاترین درجه ایمان، علم، یقین، معرفت، اخلاص و عمق و برکت را به همه امت اسلامی مرحمت بفرما. قیامت را روز حسرت و خسارت ما قرار نده. منحرفین هدایت، اموات بیامرز، مریضها شفا بده، سفرها بی خطر باشد. توطئهها علیه اسلام و مسلمین خنثی شود. توطئه گران نا اهل نابود شوند. شر آمریکا و اسرائیل و شر هر صاحب شری را به خودش بازگردان. نسل ما را تا آخر تاریخ از بهترین مؤمنین و مؤمنات و بهترین شیعیان امیرالمؤمنین قرار بده.
شریعتی: انشاءالله خداوند به شما و همه دوستانی که در هر لباسی خدمت میکنند توفیق بده، بهترینها را برای همه دوستان عزیزمان آرزو میکنیم. «والحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب(ع)»