ارتقاء جمعیت و فرزندآوری(2)
برکات ازدواج
امام رضا علیهالسلام فرمود: «وَ لَوْ لَمْ یکنْ فِی الْمُنَاکحَهِ وَ الْمُصَاهَرَهِ آیهٌ مُحْکمَهٌ وَ لَا سُنَّهٌ مُتَّبَعَهٌ وَ لَا أَثَرٌ مُسْتَفِیض لَکانَ فِیمَا جَعَلَ اللَّهُ» حتی اگر درباره ازدواج و وصلت، آیهای روشن از کتاب خدا و سنتی پیروی شده و احادیث فراوان نبود، بیگمان (آثار و برکاتی داشت همچون):
«مِنْ بِرِّ الْقَرِیبِ» نیکیکردن به خویشاوندان
«وَ تَقْرِیبِ الْبَعِیدِ» نزدیک ساختن افراد دور به یکدیگر
«وَ تَأْلِیفِ الْقُلُوبِ» الفت بخشیدن میان دلها
«وَ تَشْبِیک الْحُقُوقِ» در هم تنیدن حقوق
«وَ تَکثِیرِ الْعَدَدِ» افزودن بر جمعیت
«وَ تَوْفِیرِ الْوَلَدِ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ وَ حَوَادِثِ الْأُمُورِ» اندوختن فرزند برای رویارویی با سختیهای روزگار و پیشامدهای زمانه
«مَا یرْغَبُ فِی دُونِهِ الْعَاقِلُ اللَّبِیبُ وَ یسَارِعُ إِلَیهِ الْمُوَفَّقُ الْمُصِیب»[1] و این دلایل کافی بود که خردمندان دانا به این کار رغبت نمایند و انسان رهیافته درستاندیش، به سوی آن بشتابد.
ترک ازدواج، نشانه کجفکری
زنی، نزد امام صادق علیهالسلام آمد و گفت: «أَصْلَحَک اللَّهُ إِنِّی امْرَأَهٌ مُتَبَتِّلَهٌ فَقَالَ وَ مَا التَّبَتُّلُ عِنْدَک قَالَتْ لَا أَتَزَوَّجُ قَالَ وَ لِمَ قَالَتْ أَلْتَمِسُ بِذَلِک الْفَضْلَ فَقَالَ انْصَرِفِی فَلَوْ کانَ ذَلِک فَضْلًا لَکانَتْ فَاطِمَهُ سلاماللهعلیها أَحَقَّ بِهِ مِنْک إِنَّهُ لَیسَ أَحَدٌ یسْبِقُهَا إِلَى الْفَضْلِ.»[2] خدا شما را به سلامت دارد! من زنی تارک دنیا هستم. امام علیهالسلام فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ گفت: ازدواج نمیکنم. فرمود: چرا؟ گفت: با این کار، در پی کسب فضیلت هستم. فرمود: «برگرد که اگر در این کار، فضیلتی بود، هر آینه، فاطمه سلاماللهعلیها از تو، به آن، سزاوارتر بود. هیچ کس نیست که در فضیلت، بر او پیشی بگیرد.
بنابراین ترک ازدواج و فرزندآوری، چیزی جز گمراهی و کجفکری نیست.
خاطره
زمانی درباره کنترل نسل بعضیها حتی از دانهدرشتها آمدند پیش من، که شما در برنامههایت بگو مردم کمتر بچّهدار بشوند. گفتم: من معلّم قرآن هستم. قرآن میگوید بچّهدار بشوید. اگر من درباره کنترل نسل سخن بگویم با این آیه چه کنم؟ «وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُم»[3] خداوند منت میگذارد که یاد کنید زمانى را که اندک بودید، پس خداوند شما را بسیار گرداند.
در مناجات هم از کثرت دشمنان کمی دوستان شکایت میکنیم «وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنا وَ قِلَّهَ عَدَدِنا»[4] یعنی آمار کم ناله دارد، و آمار زیاد افتخار است.
حدیث هم داریم کسانی که از ترس خرجی، دیر ازدواج میکنند یا بچّهدار نمیشوند، سوءظنّ به خدا دارند. «مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَهَ الْعَیْلَهِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَل»[5] میگوید اگر یکی باشم خدا خرجی من را میدهد، اما اگر سه تا شدیم، چهار تا شدیم، از کجا خرجی من را بدهد؟! یعنی خدا قادر محدود است.
اعتماد به وعدههای الهی، در فرزندآوری
خداوند وعده داده است که هیچ بندهای روی زمین نیست مگر آنکه رزق او بر خداوند است، پس ترس از تنگدستی و گرفتاری به دلیل فرزندآوری با وعده خداوند در تضاد است. مگر چنین نیست که رزق دست خداوند است؟ قرآن میفرماید: «ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»[6] و هیچ جنبندهای در زمین نیست، مگر آنکه روزی او بر خداست.
و میفرماید: «إِنَّ رَبَّک یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشاءُ وَ یقْدِر»[7] همانا پروردگارت برای هر کس بخواهد، روزی را گشاده یا تنگ میسازد.
و میفرماید: «وَ أَنْکحُوا الْأَیامى مِنْکمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکمْ وَ إِمائِکمْ إِنْ یکونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»[8] پسران و دختران بىهمسر و غلامان و کنیزان شایسته (ازدواج) خود را همسر دهید. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى نیازشان مىگرداند و خداوند، گشایشگر داناست.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکم»[9] زن بگیرید که ازدواج کردن روزی شما را بیشتر میکند.
کیفیت جمعیت
در قرآن نه تنها از نظر ارتقای کمی، بلکه از نظر ارتقای کیفی جمعیت هم سخن به میان آمده است. چرا که ارزش جمعیت به کیفیت و صلاحیت آن است.
نسلی پاک و پسندیده
درخواست فرزند و نسل پاک، سنّت و روش انبیاست و ارزش ذریه و فرزندان، به پاکى آنهاست. قرآن میفرماید: «قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک ذُرِّیهً طَیبَه»[10] (زکریا با دیدن کمالات مریم) گفت: پروردگارا! از جانب خود نسلی پاک و پسندیده به من عطا کن.
نسلی مایه روشنی چشم
تشکیل خانواده و داشتن همسر و فرزندانی صالح و دعا براى به دست آوردن آنها، مورد توجّه اسلام است. قرآن میفرماید: «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرَّهَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماما»[11] (مؤمنین چنین از خدا میخواهند) پروردگارا! به ما از ناحیهی همسران و فرزندانمان مایهی روشنی چشم عطا کن و مارا پیشوای پرهیزگاران قرارده.
نسلی صالح
اولاد صالح، هبهى الهى و یکى از دعاهاى انبیاست. حضرت ابراهیم علیهالسلام از خداوند چنین میخواهد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ»[12] پروردگارا! (فرزندی) از گروه صالحان به من ببخش.
و یا درباره نسل صالح قرآن میفرماید: «وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیتِی»[13] و فرزندانم را برای من صالح و شایسته گردان.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «مِنْ سَعَادَهِ الرَّجُلِ الْوَلَدُ الصَّالِح»[14] از سعادت و نیکبختی انسان ،داشتن فرزند صالح است.
و فرمود: «إِنَّ الْوَلَدَ الصَّالِحَ رَیحَانَهٌ مِنْ رَیاحِینِ الْجَنَّهِ»[15] به راستی که فرزند صالح گلی از گلهای بهشتی است.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «الْوَلَدُ الصَّالِحُ یدْعُو لِوَالِدَیهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا»[16] و فرزند صالح و شایستهای که بعد از مرگ، برای آنها دعا کند (جز اجر و پاداشهایی است که بعد از مرگ هم به انسان واصل میشود)
نسلی نیکوکار
فرزند، عطیه الهى است و سعادت کامل، زمانى است که همهى اعضاى خانواده در انجام کار خیر، با یکدیگر شریک، همفکر و همگام باشند. قرآن درباره حضرت زکریا میفرماید: «وَ وَهَبْنا لَهُ یحْیى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یسارِعُونَ فِی الْخَیرات»[17] و یحیی را به او بخشیدیم، و همسرش را (که نازا بود) برای او شایسته قرار دادیم (و این به خاطر آن بود که) همانا آنان در کارهای نیک، شتاب داشتند.
نسلی نمازگزار
براى اقامهى نماز خود و فرزندانتان، از خداوند استمداد کنید. حضرت ابراهیم علیهالسلام در آیات سوره ابراهیم از خداوند هفت درخواست داشت: امنیت مکّه، دورماندن از بتپرستى، توجّه قلوب و افکار مؤمنان نسبت به فرزندان و مکتب او، بهرهمندشدن ذریهى او از ثمرات، توفیق اقامهى نماز، قبول شدن دعاها و آمرزش براى خود و والدین و همهى مؤمنان.
اما با آنکه رسالت انبیا اقامهى دین است اما دعا براى اقامهى نماز به جاى آن، نشانه آن است که نماز چهره و سیماى تمامنماى دین است. حضرت ابراهیم علیهالسلام درباره نماز خود و نسلش چنین دعا میکند: «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاهِ وَ مِنْ ذُرِّیتِی»[18] پروردگارا! مرا برپا دارنده نماز قرار ده و از نسل و ذریهام نیز.
نسلی شکرگزار
باید توفیق شکرگزارى را از خدا بخواهیم و فرزندان، هم باید در مقابل نعمتهایى که خداوند به آنان داده شکر کنند و هم در مقابل نعمتهایى که به والدین آنان داده است. قرآن میفرماید: «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَی وَ عَلى والِدَی»[19] پروردگارا! به من الهام کن (و توفیق ده) که نعمتى که به من و به والدینم بخشیدهاى شکر کنم و عمل صالحى که آن را مىپسندى انجام دهم.
نسلی مایهی زینت
همهى نعمتهاى مادّى، زینت دنیا هستند، ولى مال و فرزند جلوهى بیشترى دارد و به همین دلیل نام این دو از میان نعمتهاى بىشمار الهى مطرح شده است. «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف، 46) مال و فرزندان، زینت زندگى دنیایند.
نسلی با عاطفه
فرزند باید در هر موقعیتى که هست، متواضع باشد و کمالات خود را به رُخ والدین نکشد و برایشان از خداوند رحمت بخواهد. قرآن میفرماید: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانِی صَغِیرا» (اسراء، 24) و از روى مهربانى و لطف، بالِ تواضع خویش را براى آنان فرودآور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همان گونه که مرا در کودکى تربیت کردند.
انتقاد قرآن، از نسل بیکیفیت
محور بسیارى از لغزشهاى انسان و ریشهى بسیارى از گناهان از قبیل: معاملات حرام، احتکار، دروغ، کمفروشى، ترک انفاق، ندادن خمس وزکات، حرص و کارشکنى و سوگندهاى دروغ و تضییع حقوق مردم، گریز از میدان جنگ، ترک هجرت و جهاد و…، علاقه به مال و فرزند است. پس اینها عامل امتحان و لغزشند. قرآن میفرماید: «أَنَّما أَمْوالُکمْ وَ أَوْلادُکمْ فِتْنَهٌ»[20] و بدانید که اموال و فرزندانتان آزمایشی (برای شما) هستند.
قرآن با تعبیرات مختلفى به فتنه بودن مال و فرزند و دل نبستن به آنها و امکان انحراف به واسطهى آنها هشدار داده است، از جمله:
الف: امکان شرکت شیطان در مال و فرزند انسان. «شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»[21]
ب: افزونخواهى در مال و فرزند و آثار منفى آن. «تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»[22]
ج: بازدارندگى فرزند و مال از یاد خدا. «لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»[23]
د: دشمنی همسران و فرزندانتان نسبت به شما. «إِنَّ مِنْ أَزْواجِکمْ وَ أَوْلادِکمْ عَدُوًّا لَکمْ»[24]
هـ: بیفایده بودن تکیه به مال و فرزندان. «وَ أَکثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً»[25]
د: نجاتبخش نبودن اموال و اولاد در قیامت. «لَنْ تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ»[26]
سقط جنین ممنوع!
قرآن میفرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکمْ خَشْیهَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیاکمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کبِیراً»[27] فرزندان خود را از بیم تنگدستی نکشید. این ما هستیم که آنان و شما را روزی میدهیم. یقیناً کشتن آنان گناهی است بزرگ!
در جای دیگر میفرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکمْ وَ إِیاهُم»[28] و فرزندانتان را از ترس تنگدستی نکشید. ماییم که به شما و آنان روزی میدهیم.
و در جای دیگر میفرماید: «قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَیرِ عِلْم وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّه»[29] به یقین زیان کردند کسانی که فرزندان خود را سفیهانه و از روی جهل کشتند، و آنچه را خداوند روزی آنان ساخته بود با افترا بر خدا حرام کردند.
در قیامت نیز از دختر زنده به گور شده پرسیده شود. «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ» که به کدامین گناه کشته شده است؟ «بِأَی ذَنْبٍ قُتِلَتْ»[30]
ترجیح جنسیتی ممنوع!
در قرآن میخوانیم: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کظِیم»[31] و هرگاه یکی از آن مشرکان به دختردارشدن بشارت داده شود، صورتش از غصّه سیاه میشود، در حالی که خشم خود را فرو میبرد.
و در جای دیگر میفرماید: «یتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یمْسِکهُ عَلى هُونٍ أَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یحْکمُونَ»[32] به خاطر بشارت تلخی که به او داده شده، از میان مردم متواریمیشود (درمانده است که) آیا این دختر را همراه با ننگ و خفت نگاه دارد یا او را در خاک پنهان کند. بدانید که چه بد قضاوت میکنند.
این در حالی است که قرآن زمانی که از خلقت سخن میگوید، ابتدا از هدیه فرزند دختر سخن به میان میآورد و میفرماید: «یخْلُقُ مَا یشَاءُ یهَبُ لِمَنْ یشَاءُ إِنَاثًا وَ یهَبُ لِمَنْ یشَاءُ الذُّکُورَ»[33] هر چه را بخواهد میآفریند؛ به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر.
ابراهیم خلیل آن پیامبر بزرگ با داشتن فرزندى چون اسماعیل و اسحاق به درگاه حق جهت دختردار شدن دست به دعا برداشت. امام صادق علیهالسلام دعاى او را بدین صورت نقل مىکند: «اِنَّ اِبْراهیمَ سَأَلَ رَبَّهُ اَنْ یرْزُقَهُ اِبْنَهً تَبْکیهِ وَ تَنْدُبُهُ بَعْدَ مَوْتِهِ»[34] از حضرت حق درخواست دختر کرد تا حداقل پس از مرگش گریهکننده و نالهکننده و خلاصه مجلسگرمکن و یادآور داشته باشد.
درباره مادر حضرت مریم سلاماللهعلیها میخوانیم: «إِذْ قَالَتْ امْرَأَهُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی»[35] (به یاد آور) هنگامى که همسر عمران گفت: پروردگارا! همانا من نذر کردهام آنچه را در رحم دارم، براى تو آزاد باشد (و هیچگونه مسئولیتى به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیتالمقدّس کند،) پس از من قبول فرما!
آری رشد معنوى زن تا آنجا بالا مىرود که بعد از سالها انتظار، فرزند خود را نذر خدمت خانه خدا مىکند.
«فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى وَ إِنِّی سَمَّیتُها مَرْیمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیتَها مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ»[36] پس چون فرزند را به دنیا آورد گفت: پروردگارا! من دختر زادهام- در حالى که خداوند به آنچه او زاده داناتر است و پسر مانند دختر نیست.
خداوند به این مادر مىفرماید: آن پسرى که انتظارش را داشتى به خوبى این دختر نیست، زیرا این دختر داراى کمالاتى است و مادرِ پسرى مىشود که او نیز مایهى برکت خواهد بود، پس بهرهى تو از نسل مبارک چندان برابر خواهد شد.
دختر در پاکى و پاکدامنى میتواند به جایى برسد که هرگز پسر به آن نمىرسد.
پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: «نِعْمَ الْوَلَدُ اَلْبَناتُ، مُلْطِفاتٌ، مُجَهِّزاتٌ مُؤْنِساتٌ، مُبارَکاتٌ، مُفَلِّیاتٌ»[37] دختران چه خوبند، مهربان و نرمخو، مددکار و آماده به کار، انیس انسان، بابرکت، و علاقه مند به پاکیزگى.
و درباره حفظ حرمت دختر در خانواده فرمود: «مَنْ کَانَ لَهُ أُنْثَى فَلَمْ یبْدِهَا وَ لَمْ یهِنْهَا وَ لَمْ یؤْثِرْ وُلْدَهُ عَلَیهَا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّه»[38] آنکه داراى دختر است، او را از خود نراند، اهانتش نکند، پسران را بر او مقدم ندارد، خداوند وى را وارد بهشت مىکند.
منابع
[1]. (کافی، ج5، ص373)
[2]. (کافی، ج5، ص509)
[3]. (اعراف، 86)
[4]. (مفاتیحالجنان، دعای افتتاح)
[5]. (کافی، ج5، ص331)
[6]. (هود،۶)
[7]. (اسراء،٣٠)
[8]. (نور، 32)
[9]. (وسایل الشیعه، ج۲۰، ص۴۳)
[10]. (آلعمران، 38)
[11]. (فرقان، 74)
[12]. (صافات، 100)
[13]. (احقاف، 15)
[14]. (کافی، ج6، ص3)
[15]. (کافی، ج6، ص3)
[16]. (کافی، ج7، ص57)
[17]. (انبیاء، 90)
[18]. (ابراهیم،40)
[19]. (نمل، 19)
[20]. (انفال،۲۸)
[21]. (اسراء، 64)
[22]. (حدید، 20)
[23]. (منافقون، 9)
[24]. (تغابن،۱۴)
[25]. (توبه،۶۹)
[26]. (آلعمران، 10)
[27]. (اسراء، 31)
[28]. (انعام، ۱۵۱)
[29]. (انعام،۱۴۰)
[30]. (تکویر،۸-۹)
[31]. (نحل، 58)
[32]. (نحل، 59)
[33]. (شوری، 49)
[34]. (کافی، ج6، ص5)
[35]. (آلعمران، 35)
[36]. (آلعمران، 36)
[37]. (کافی، ج6، ص5)
[38]. (جامع الاحادیث شیعه، ج26، ص652)