شیوههای نهی از منکر (2)
2- خرج عزاداری به جای خود، خمس به جای خود
3- مالیات به جای خود، خمس به جای خود
4- مقدمه چینی برای نهی از منکر
5- نماز ظهر عاشورا به یاد نماز امام حسین در کربلا
6- تقسیم کار امام حسین و حضرت زینب در جریان کربلا
7- جنگ حق و باطل در طول تاریخ
تاریخ پخش: 29/06/97
برنامه عصر عاشورا پخش میشود. بینندهها پای تلویزیون عصر عاشورا برنامه را میبینند. روز عاشورا روز سخنرانی نیست. ما این بیست و پنج و شش دقیقه تا نیم ساعتی که صحبت میکنیم، مقداری همان بحث سوم محرم را میگوییم و بعد هم راجع به عصر عاشورا چند دقیقهای صحبت میکنیم. گفتیم که امر به معروف و نهی از منکر که در هفته اول محرم هست، راههایی دارد.
1- ابتدا نقاط مثبت، سپس نقاط منفی
یکی از راههایش این است که ما از نقاط مثبت استفاده کنیم. مثل اینکه بگوییم آقا شما که نمرهات بیست است، تو که درست خوب است، تو که ورزشت خوب است، فیزیکت خوب است، شیمیات خوب است، چرا باید قرآن را با غلط بخوانی؟ هوشت خوب است همان مقدار دقت کن تا قرآنت هم خوب باشد. خانم! شما از فلان فامیل هستی، شما در این کشور هستی، شما بچه مسلمان هستی… خداوند در قرآن میفرماید: شما پدرتان حضرت ابراهیم است، «مِلَّهَ أَبیکُمْ إِبْراهیم» (حج، 78) شما دختر پیغمبر هستید، شما سید هستید. شما تحصیلکرده هستید. اگر خواستید یک کسی را از منکر بازدارید، خوبیهایش را به رخش بکشید و بگویید که تو این خوبیها را داری و حالا که این خوبیها را داری، بهتر باش!
قرآن میفرماید که خوبها هم به مقداری خوبی قانع نشوند. روز به روز جلو برویم. در قرآن سه حرکت داریم. بعضی روز به روز بهتر میشوند. آیهاش این است: «قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً» (طه، 114) «وَ الَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدى» (محمد، 17) یعنی روز به روز علم و هدایتش بیشتر میشود. پیشرفت میکند. بعضی روز به روز بدتر میشوند. قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (نساء، 137) مؤمن بود، کافر شد. انقلابی بود، بیتفاوت شد. بیتفاوت بود، ضد انقلاب شد. در نمازش کاهل بود، الان تارک الصلاه شده است. این روز به روز عقب میرود. عدهای روز به روز جلو میروند «زِدْنی عِلْماً» عدهای روز به روز عقب میروند «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» عدهای هم دور خودشان میچرخند، نه جلو میروند و نه عقب میروند. در حدیث داریم «کَحِمَارِ الطَّاحُونَهِ» مثل اسب آسیابان، تاب میخورد، راه میرود ولی پیشرفت نمیکند. مثل این لاستیکهایی که بوکس و باد… چه میگویند؟ بوکس و باد میگویند؟ بوکس و باد میکند هی میچرخد ولی پیش نمیرود. پس یکی از راههای امر به معروف این است که خوبیهای طرف را به رخ بکشیم.
2- خرج عزاداری به جای خود، خمس به جای خود
پدرجان تو که لباس سیاه برای عاشورا پوشیدی، تو که برای امام حسین و برای ابالفضل خرج میدهی، میدانی چقدر خرج میدهی، خمست را هم بده. تو فقیر نیستی چون وضعت خوب است. سخی هم هستی، سخاوت هم داری. امام فرمود: سخی کسی نیست که افطار بدهد، عیدی بدهد، چشم روشنی بدهد و به این و آن ببخشد. سخی کسی است که خمسش را هم بدهد. اگر کسی جنب است باید غسل کند، حالا اگر در همه اقیانوسها هم شیرجه برود، این شیرجه کار غسل را نمیکند. اگر کسی نیاز به غسل دارد، غسل بر او واجب است. در تمام استخرها و دریاچهها و اقیانوسها هم شیرجه برود باز هم جُنب است. حساب خمس جداست. نمیشود گفت این عوض آن، مثل اینکه بگوییم: آقا چشم نداری؟ در عوض یک گوش دراز میدهم. گوش دراز کار چشم را نمیکند. یا مثلاً گوش نداری، در عوض چشمت را درست میکنم. اینها جای چیزی را پر نمیکند. حالا این مشکلات اقتصادی دیگر زبان ما را بند آورده است. خدا لعنت کند آنهایی که با علم و غرض دارند برای شکستن اقتصاد و سیاست و عزت ما طراحی میکنند، خدا کمرشان را بشکند انشاءالله!
3- مالیات به جای خود، خمس به جای خود
یکوقت این سؤال پیش میآید که ما که مالیات میدهیم دیگر برای چه خمس بدهیم؟ من این را یکبار دیگر هم گفتم. من کدهای این را حساب کنم. دو تاست، مثل اینکه بگوییم: این دو شاخه برای برق است. این برای تلفن است، این برای اینترنت است. هر عضوی یک کاری دارد. مالیات خاصیتش این است که پول به دولت میدهند میگویم: دولت این پول را بگیر و پشت خانه مرا آسفالت کن. پلیس هم بگذار در جادهها امنیت برقرار کن. پارک هم برای تفریحم باشد، درمانگاه هم برای بیماری باشد، آتش نشانی هم برای آتش گرفتن باشد. به دولت پول میدهم مشکلات مرا حل کند. ولی خمسی که نزد آقا و مرجع تقلیدت میدهی، نمیگویی: آقا این پول را بگیر و زندگی مرا تأمین کن، میگویی: این پول را بگیر و خرج دین کن. خرج مسجد کن، خرج حوزه کن، خرج فقرا کن. فرق میکند. لازم نیست کسی که مالیات میگیرد عادل باشد ولی خمست را به یک آدم عادل بده. خمس را باید به مرجع تقلید بدهی. اگر هم میخواهی به یک فقیر بدهی، باید او اجازه بدهد و بگوید: خودت سهم سادات را بده به فلانی که میشناسی. یعنی مقدار خمس معلوم است. مالیات معلوم نیست، هرچه دولت گفت. خمس را آدم خودش حساب میکند و مالیات را دولت میآید، از آن حساب میکشند. پس خیلی فرق دارد. خمس را آدم خودش حساب میکند، مالیات را دولت حساب میکند. خمس را باید به عادل داد. مالیات لازم نیست گیرندهاش عادل باشد. خمس را میگوییم خرج دین کن و مالیات را میگوییم: خرج دنیا کن. پارک و درمانگاه و آسفالت و امنیت، یکی خرج دنیا میشود و یکی خرج آخرت میشود. یکی را به عادل میدهیم و یکی را به عادل و غیر عادل میدهیم. یکی را حساب میکشند و یکی را خودم حساب میکشم. اینها را نمیشود گفت این عوض آن.
4- مقدمه چینی برای نهی از منکر
بعضی وقتها هم صاف نمیشود امر به معروف کرد. باید یک مقدمهای درست کرد بعد از آن مقدمه حرف را زد. یک خاطره برای شما بگویم. یکوقت من مطالعه میکردم به روایات کفن رسیدم. یک روایاتی بود تعجب کردم که این روایتها را نشنیدهام. گفتم: این روایات را در تلویزیون بگویم. گفتم: اگر بگویم بحث امشب کفن است، همه مردم خاموش میکنند. حالا همه هم نکنند اما بسیاری از مردم خاموش میکنند. برو دیگر حوصله نداریم. حالا بحث کفن چیه گوش کنیم. از طرفی هم نگویم، قرآن میگوید: کسی که میخواهد تبلیغ دین کن نباید از کسی بترسد. «یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً» (احزاب/39) اهل تبلیغ نباید بترسد. چرا ترسیدی؟ میترسیدی تلویزیون را خاموش کنند؟ تو باید حرفت را بزنی. حالا چرا بگویم: بحث امشب بحث کفن؟ فرمش را عوض کنم. پای تلویزیون آمدم، جوان بودم روی پا ایستاده بودیم، الآن دیگر حال ندارم بایستم. نوشتم بحث امشب بحث لباس! تنها چیزی که قبل از تولد میخواهیم و تا بعد از مرگ لباس است. غذا را بعد از مرگ نمیخواهیم ولی کفن را بعد از مرگ هم میخواهیم. این لباس چقدر عنوان دارد. لباس شهرت، آدم یک لباسی بپوشد که همه مردم… به من نگاه کنید. این لباس شهرت حرام است. لباس دزدی، اسراف در لباس، لباسی آدم بپوشد که تشبه به کفار داشته باشد. لباس احرام در مکه، لباس عروس، لباس نوزاد، لباس دادن به برهنهها، همه را نوشتیم و هرکدام هم آیه و حدیثش را خواندیم، آخرش نوشتم و آخرین لباس، آقایان و خواهرانی که تا حالا پای بحث نشستید، آخرین لباس چیست؟ آخرین لباس کفن است. درباره کفن هم دو حدیث داریم. اگر من آخرین لباسی که آخر حرفهایم زدم، اگر اول تلویزیون میگفتم: بحث امشب لباس، تلویزیون را خاموش میکردند. گفتم: بحث امشب لباس، از لباس شروع کردم، لباس نوزاد، لباس عروس، لباس احرام، لباس غصبی، لباس لباس… آخر گفتم: اما آخرین لباس، گرفتید چه میخواهم بگویم؟ یعنی گاهی وقتها یک حرف را الآن نباید بزنی. معلم زیر نمره بیست نصیحت کند، فرزند عزیزم تو درست خوب بود، خطت خوب بود. من از تو خوشحالم، این نقطه ضعف را هم جبران کن. اگر نمره بیست دادی و زیر نمره بیست نصیحت کردی اثر دارد، اگر نمره صفر دادی و بعد زیر نمره صفر نصیحت کردی و گفتی: فرزند عزیزم! میگوید: برو گمشو! نمره صفر هم میگوید فرزند عزیزم! وقتی نمره صفر میگیرد، عصبانی میشود. به آدم عصبانی نمیشود نصیحت کرد. گاهی یک کسی قهر هستند، عصبانی هستند به هر دلیلی، این زمان شناسی مهم است. «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا» (آلعمران/38) اینجا بود که دعای زکریا مستجاب شد. زکریا پیغمبر بود و تا پیری بچهدار نمیشد. خیلی هم دعا کرد ولی مستجاب نشد. اما یکجا دعا کرد مستجاب شد، خدا میگوید: هان، این دعا مستجاب شد. عربیهایی که میخوانم قرآن است«هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا» یعنی دعا در زمان خاصی… «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون» (ذاریات/18) این مهم است.
5- نماز ظهر عاشورا به یاد نماز امام حسین در کربلا
ما اگر میخواستیم به مردم بگوییم: ظهر عاشورا… یک ظهر در خیابان نماز بخوانید. کسی گوش نمیداد. اما وقتی عاشورا شد و امام حسین هم ظهر عاشورا نماز خواند، سی تا تیر به او زدند، نمازش را جلوی چشم مردم خواند. این نماز را هرکس نگاه کند، میگوید: عجب، امام حسین برای دو رکعت نماز سی تا تیر خورد. با این بستر مردم در خیابان نماز میخوانند. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر باید بدانید چه زمانی، چه مکانی، چه شخصی، ممکن است یک حرفی را شما بزنید مفید باشد، من بزنم مضر باشد. اگر آیت الله العظمی بهجت به یک دختر بگوید: عزیزم، هم دختر خوشحال میشود و هم همه فامیلش، اما اگر یک طلبه جوان به دختر بگوید: عزیزم، دادگاه ویژه روحانیت او را میگیرد. کلمه عزیزم یک کلمه است، چه کسی بگوید. بنابراین امر به معروف، چه کسی بگوید. در چه مکانی بگوید، در چه زمانی بگوید، با چه بیانی بگوید، اینها فرمولهایی است که باید دقت کرد. این به مناسبت بحث گذشته. البته خیلی حرف هست و شاید یک دهمش را گفته باشم.
اما چون بحث برای عصر عاشورا است عرض کنم به حضور شما که مقداری در مورد عصر عاشورا صحبت کنم. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
6- تقسیم کار امام حسین و حضرت زینب در جریان کربلا
یک شب شب عاشورایی بود، ما رفتیم بیت مقام معظم رهبری روضه، مثل باقی مردم ما هم روضه رفتیم. یکی از عزیزان جملاتی گفت، این جملات در ذهن من نقش بست. آمدم تکمیلش کردم که عصر عاشورا چگونه کارها بین امام حسین و زینب کبری تقسیم شد. این زبان حال است و من در این کتاب نوشتم. شهادت از تو، عصر عاشورا است. اسارت از من! قرآن خواندن سر نی از تو و سخنرانی در کوفه و شام از من. ضربهها به بدن از تو و ضربهها به روح و نیشها برای من، زیر سم اسب از تو، سوار شدن بر کجاوه از من، علی اصغر از تو، رقیه با من. دل کندن از علی اصغر از تو، دل کندن از حسین از من، گودی قتلگاه از تو، کنار خرابه شام از من. نماز ایستاده از تو، نماز نشسته از من چون زینب کبری شب یازدهم رفت نماز بخواند، پایش طاقت نیاورد و افتاد. نشسته نماز خواند. نماز ایستاده از تو و نماز نشسته از من. سرکشی یاران از تو و سرکشی داغداران از من، خون گردن از تو، خون سر از من، زینب کبری سرش را به کجاوه زد، خون جاری شد. قرآن خواندن از تو، قرآن شنیدن از من. نشستن قاتل روی سینه از تو، نشستن در مجلس یزید از من، تیر کربلا از تو، چوب خیزران دیدن از من، آرام کردن من از تو، آرام کردن رباب با من، جا گذاشتن شهدا از تو، به جا گذاشتن رقیه در خرابه با من، تیر و نیزه برای تو، ضرب تازیانه برای من، کاروان شهدا از تو و کاروان اسرا با من، تشنه رفتن از تو و مرثیه خواندن با من. برنگشتن برای تو و در خیمه ماندن برای من. پر پرواز برای تو و پرهای بسته برای من. خسته رفتن برای تو و خسته ماندن برای من، غم امت برای تو و حفظ امامت برای من، دست بیعت برای تو و خط ولایت برای من. پسرهایمان برای تو و این همه دختر برای من، غم زینب برای تو و تمام غمها برای من، علی اکبر برای تو و ناله لیلا برای من، تیغ دشمن برای تو و آتش دشمن برای من، اینجا ماندن برای تو و تا کوفه رفتن برای من، خواب راحت برای تو و گریه برای تو برای من، علی اصغر برای تو و رباب مضطر برای من، لب خنجر برای تو و بوسه به حنجر برای من، جنگ اینجا برای تو و سنگ کوفه برای من، زخم غارت برای تو، زخم جسارت برای من، طفل سه ساله برای تو و گوش پاره برای من، روی نیلی برای تو و گریه و ناله برای من، این یک زبان حالی است که عصر عاشورا وقتی میخواهند جدا شوند…
در یکی از جنگها مسلمانها پیروز شدند و اسیر گرفتند. مرد کشته شد و زن اسیر شد. در جبهه، زن که به جبهه آمده کافر است و آمده مسلمانها را بکشد. منتهی نشده و اسیر شده، این زن را به یک نفر دادند و گفتند: او را نزد پیامبر ببر، بگو: مردش کشته شد و زن اسیر شد، با این زن اسیر چه کنیم؟ این آقایی که میخواست زن را نزد پیامبر ببرد، راه این خانم را گرداند، از یک مسیری آورد که این زن بدن محرمش، حالا برادر یا شوهرش را ببیند. وقتی پیامبر شنید، فرمود: شوهرش کافر و زن هم کافر، آمدند ما را بکشند و نشد و ما آنها را اسیر کردیم. اما در عین حال به اسیر نباید این رقمی رفتار کنی. چرا این زن را از یک راهی آوردی که دل این بسوزد؟ آمده جبهه ما را بکشد، نشده و اسیر شده، اما تو حق نداری راه این اسیر را بگردانی و از یک سمتی بیاوری که او جنازه شوهرش را ببیند و جیغ بزند. ولی گفته شد در کربلا وقتی خواستند زینب را حرکت بدهند، گفتند: راه زینب را از سمتی ببرید که بدن حسین را ببیند و جیغ بزند. یعنی پیغمبر اجازه نداد دل کافر بسوزد ولی امت پیغمبر یک چنین اجازهای را دادند.
7- جنگ حق و باطل در طول تاریخ
یک کسی از آشناها به من میگفت: «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا» در حدیث نیست. به او گفتم: در حدیث نیست اما در قرآن هست. گفت: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء» در قرآن است؟ گفتم: نه، روحش. در قرآن یک آیه داریم میگوید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِ نَبِیٍ عَدُوًّا» (انعام/112) تمام انبیاء دشمن داشتند، این یعنی چه؟ یعنی همه حسینها، یزید دارند. همه یزیدها حسین دارند. یعنی جنگ بین حق و باطل بوده و هست و خواهد بود. آیه قرآن است. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِ نَبِیٍ عَدُوًّا» خدایا تو آن یزید را محو کردی، یزیدهای زمان یکی پس از دیگری را محو بفرما. حسین آن زمان را بالاخره با خون خودش پیروز کردی، خدایا حق و طرفداران حق را پیروز بفرما. خدایا هرکس که برای اسلام و مسلمین طراحی میکند، آمریکا و اسرائیل، سعودی و غیر سعودی، داخلی و خارجی، هرکس برای اسلام و مسلمین طراحی میکند، طرحش را خنثی و طراحش را نابود بفرما.
خدایا تمام عزاداران امام حسین را در طول تاریخ الساعه با امام حسین محشور بفرما. خدایا کشور ما، امت ما، نسل ما، ناموس ما، مرز ما، انقلاب ما، آبروی ما، هر نعمتی که به ما دادی، رهبر ما، هر نعمتی که به ما دادهای در پناه امام زمان حفظ بفرما. ما را دشمن شاد قرار نده. هر نقشهی سویی که علیه اسلام و مسلمین کشیده میشود به خودشان برگردان. بیماران را شفاء مرحمت بفرما. مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و خانوادگی را حل بفرما. هرچه به عمر ما اضافه میکنی، به معرفت و مودت و اطاعت ما بیفزا. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین شیعیان امیرالمؤمنین قرار بده. توطئهها خنثی و توطئهگران نا اهل را نابود بفرما. از الآن تا ابد قلب حضرت مهدی را از ما راضی بفرما. به بی همسرها همسر خوب، به بی مسکنها مسکن خوب، به بیکارها شغل خوب، به کدورتها صفا، به مریضها شفا، توطئهها خنثی، سفرها بی خطر قرار بده.
1- خداوند در قرآن، چه کسی را پدر همه موحّدان تاریخ میداند؟
1) حضرت ابراهیم
2) حضرت نوح
3) حضرت آدم
2- آیه 137 سوره نساء به کدام حرکت در زندگی اشاره دارد؟
1) حرکت به جلو
2) بازگشت به عقب
3) درجازدن و دورخودچرخیدن
3- تفاوت اساسی خمس با مالیات چیست؟
1) خمس برای امور دینی است
2) مالیات برای امور دنیوی است
3) خمس برای امور دینی و مالیات برای امور دنیوی است
4- بر اساس قرآن، مهمترین ویژگی مبلغان دین کدام است؟
1) ترس و تقوا از خدا
2) نترسیدن از مردم و قدرتها
3) هر دو مورد
5- آیه 112 سوره انعام بر چه امری تأکید دارد؟
1) پیروزی حق بر باطل
2) جنگ میان حق و باطل
3) سازش میان حق و باطل