راه استجابت دعا
1- دعای خالصانه برای کارهای خیر
2- شمردن نعمتهای خدا، پیش از دعا
3- شکر نعمتهای خدا، به ما و دیگران
4- شکر برداشتهها و نداشتهها
5- دعای پیامبر و امامان ع برای مؤمنان
6- خطر انحراف و باورهای نادرست
7- طلب عفو برای لغزشها و گناهان
موضوع: راه استجابت دعا
تاریخ پخش: 21/04/97
الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
امشب چند دقیقهای که میخواهم صحبت کنم بین 25 دقیقه تا 30 دقیقه، میخواهم در مورد دعا صحبت کنم. چون دعا جزء دین و فرهنگ ماست، در فرهنگ ما، در نماز ما دعا هست. دعا، قنوت، ماه رمضان، شب جمعه، عرفه، زیارت اولیای خدا، من یک مقداری در مورد دعا صحبت کنم.
1- دعای خالصانه برای کارهای خیر
در قرآن یک آیهای داریم نصفش را من میخوانم و نصفش را شما بخوانید. چون خیلی از شما این دعا را حفظ هستید. «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (غافر/60) دعا کنید مستجاب میکنم. سؤال: ممکن است بگوییم: ما هرچه دعا کردیم مستجاب نشد. جوابش در أُدعونی هست. «أُدعونی» دعا کن، دعا یعنی طلب خیر. تو از کجا میدانی اینکه میخواهی خیر توست؟ دعا نه اینکه هرچه میخواهی. دعا یعنی طلب خیر، یعنی خیر میخواهم. اینکه شما میخواهی از کجا میدانی خیر توست؟ یک آیه در قرآن داریم میگوید: «وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً» (بقره/216) یک چیزی را خیال میکنی خیر است، ولی «وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» شر است.
برای همه ما شاید اتفاق افتاده باشد که یک چیزی را دعا کردیم و از خدا خواستیم نشده، بعد گفتیم: خوب شد که نشد. موردی میخواستیم ازدواج کنیم نشده، بعد دیدیم این عروس و داماد مشکلی دارند. یک بیماری دارند، مشکلی دارند و خوب شد که نشد. ما یقین نداریم اینکه میخواهیم دعاست یعنی طلب خیر است. این یک مورد.
2- «ادعُونِی» نِی یعنی فقط از من بخواهید و به کس دیگری نگویید. ما هم از خدا میخواهیم و هم به هرکس و ناکسی میگوییم. آنجایی که دعای ما مستجاب نمیشود یا طلب خیر نیست، یا طلب خیر هست و اخلاص نیست. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ» (غافر/14) با اخلاص باید کار کنیم. این یک مورد. کسی آمد گفت: من دو اشکال به قرآن دارم. حضرت فرمود: اشکالت چیست؟ گفت: قرآن میگوید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» من هرچه دعا میکنم مستجاب نمیشود. فرمود: چطور دعا میکنی؟ گفت: هیچی میگویم: خدایا بده. گفت: نه، دعا یک کدی دارد. شما اگر خواستی من گوشی را بردارم باید شماره تلفن خانه من را بگیری. چه میگویی که خدا گوشی را برنمیدارد. گفت: کدش چیست؟ گفت: ده تا کد دارد. ده تا کد را میتوانید حفظ کنید. 1- اول بسم الله بگویید. این دیگر کاری ندارد. 2- از خدا تجلیل کنید. ماه رمضان چه میگوییم؟ نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. «یا علی یا عظیم، یا غفور یا رحیم» از خدا تجلیل کنید. 1- بسم الله 2- تجلیل از خدا 3- نعمتهای خدا را بشماریم. «أنت الذی، أنت الذی» خدایا این را به من دادی. این را به من دادی. فارسی هم بگویید. بنشینیم یکبار من چه بودم؟ هیچی… «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» (انسان/1) بعد چه شدی؟ یک اسپرم، یک تک سلول، از یک تک سلول حالا شدم فلانی. سواد دارم، عقل دارم، فطرت دارم، قدرت دارم، هوش و حافظه دارم. نعمتهای خدا را بشماریم.
2- شمردن نعمتهای خدا، پیش از دعا
شما تا حالا گفتی: الحمدلله پلک من فنر دارد؟ چی؟ پلک چشم من فنر دارد. ما دوستانی داریم بعضیهایشان چشمشان سالم است اما فنر پلکش پاره شده است. یعنی هرکس را میخواهد ببیند با دستش پلک را بالا میدهد، حال شما خوب است؟! خیلی خوش آمدید. پلک پایین میافتد و دوباره چنین میکند. چای نخوردید؟ تا حالا گفتید: الحمدلله گوشم چین و چروک است؟ اگر گوش شما صاف باشد صدا را میفهمیم اما نمیفهمیم از کدام طرف است. تا حالا گفتی: الحمدلله ابرو دارم؟ میدانی اگر ابرو نداشتیم چقدر مشکل داشتیم. نور به چشم فشار میآورد. ابروی ما جلوی فشار نور را میگیرد و نور به چشم ما فشار نمیآورد. تا حالا گفتی: الحمدلله بینی دارم؟ در عمرمان برای بینی الحمدلله نگفتیم. حال آنکه بینی سه تا کار اساسی میکند. هوای سرد که میخواهد در ریه برود، هوای سرد را گرم میکند، هوای غبار را تصفیه میکند، هوای خشک را تر میکند. تر میکند، گرم میکند، غبارروبی میکند. سه نقش اساسی دارد.
راحت یک دندان درد میکند و میکشیم. حالا اگر این دندانها دانه دانه نبود، هرجای دندان درد میکرد باید کل فک را بکشیم. ولی الآن نقطهای که مشکل دارد میکشند و پانسمان میکنند. حلال زاده هستیم! در ایران هستیم. در جنگ پیروز شدیم. زیر بار زور نرفتیم. شاه را بیرون کردیم. در مقابل تجاوز صدام مقاومت کردیم. عقل داریم. حافظه داریم. امام به یکی از علما گفته بود: خدا یک روز حافظه را از من گرفت. یک ربع ساعت فکر کردم یادم رفت اسم من روح الله است. حافظه داریم. اینکه فامیل من قرائتی است، چون پدر در پدرم استاد تجوید قرآن بودند. بابای من که هشتاد سال استاد قرآن بود، میگفت: وسط حمد یادم رفت. هی گفتم: مالک یوم الدین… یادم رفت بقیهاش چیست.
تا حالا گفتید: الحمدلله آب دهانم شیرین است؟ اگر آب دهان ما تلخ بود زندگی شکنجه بود. تا حالا گفتی: الحمدلله اشکم شور است؟ چون چشم ما از پی است. پی باید از آب نمک باشد. اگر از آب نمک نباشد کور میشویم.
3- شکر نعمتهای خدا، به ما و دیگران
1- بسم الله 2- از خدا تجلیل کنیم. 3- نعمتها را بشماریم. 4- شکر کنیم. شکر هم نگویید: صد هزار بار شکر. صد هزار تا خیلی کم است. شما دستت را زیر شکر بکن، هان! دو تا دستت را، همین یک مشت شکر صد هزار دانه میشود. پس وقتی میگویی: خدایا صد هزار مرتبه شکر، یعنی به اندازه یک مشت شِکر شکر! دیگر خیلی بالایت بردم، یک مشت شکر! وقتی میخواهید شکر کنید بگویید: به عدد آنچه آفریدهای؟ یعنی به عدد هر گلبول، سلول، اتم، ذره، شکر که میکنید شکر میلیارد میلیارد کنید. برای نعمتهایی که به دیگران هم داده شکر کن. من باید بگویم: الحمدلله پاسدارم عاقل است. چون یک لحظه دیوانه شود من را در دره میاندازد.
یک شب خانواده خانه نبود. من بودم و پاسدارم. به او گفتم: یک جنونی داریم جنون آنی، در یک لحظه آدم دیوانه میشود. نکند امشب هیچکس در خانه نیست، یک لحظه دیوانه شوی و خودت مرا ترور کنی؟ گفت: نه آقا این حرفها چیه! گفتم: علی ای حال یک جنون لحظهای داریم که آدم برای دو دقیقه دیوانه میشود. شام خوردیم و خوابیدیم، یکباره دیدم صدایم میزند. گفت: حاج آقا ببخشید. بروید در آن اتاق بخوابید و در را از داخل قفل کنید. به نظرم آن جنون آنی دارد میآید. (خنده حضار)
سوار هواپیمای توپولف میشدیم، کمونیستی بودند. من برای خلبانها هم دعا میکردم. گفتم: بابا این خلبان کافر است. گفتم: کافر باشد اگر او پایین بیافتد، من هم میافتم. یعنی باید برای نعمتهایی که به دیگران هم دادی الحمدلله بگویی. برای نعمتهایی که نمیفهمیم هم الحمدلله بگوییم. چون آنچه میفهمیم یک میلیاردم آن است که نمیفهمیم. یعنی هر یک میلیارد نعمت را شاید بشود گفت: یکی را میفهمیم. نمیفهمیم! سوار هواپیما که میشوید هواپیما هفت کیلومتر، هشت کیلومتر، نه کیلومتر از زمین فاصله میگیرد. اعلام میکنند در هواپیما که هوای بیرون چهل درجه زیر صفر است. در فرودگاه ده درجه روی صفر بود. ده درجه و چهل درجه زیر صفر، پنجاه درجه در هفت کیلومتر. اگر خورشید هفت کیلومتر به ما نزدیک بود، سوختیم. هفت کیلومتر دور بود، یخ میبستیم. برای فاصله بین زمین و خورشید دعا کردیم؟
تا حالا برای تصفیه بودن آب که زمین تصفیه خانه است. آب کثیف فرو میرود و بغلش گل بیرون میآید. آخر این گل قشنگ از کجا درآمد؟ آب آلوده فرو میرود و آب زلال بیرون میآید. زباله میگیرد و زلال میدهد. عجب تصفیه خانهای است. یک عمری تصفیه میکند و یک قران هم نمیدهیم. دولت میآید یک قدم برای ما بردارد کلی پولش را باید بدهیم، ندهیم قطع میکند. این زمین هفتاد سال، صد سال تصفیه خانه رایگان، نعمتهای خدا را بنشینیم بشماریم. هروقت هم بیکار هستید همین کار را بکنید. در ماشین هستید، در قطار هستید. بنشینید نعمتهای خدا را بشمارید. یک پشه میتواند آقای قرائتی را از بین ببرد. سی و هفت، هشت سال است در تلویزیون هستیم. همین امشب یک پشه بیاید دماغ مرا بگزد. دماغم باد کند. کلفت شود و خودم با دماغ کلفت پشت دوربین نمیروم. آقای قرائتی چه شد؟ سرنگون شد. به چه دلیل؟ یک پشه ایشان را گزید. یعنی آقای قرائتی بند به یک پشه است.
4- شکر برداشتهها و نداشتهها
آنجایی هم که نداریم نعمت است. بچه عقل ندارد نعمت است. اگر نوزاد عقل داشته باشد، صبح به صبح که مادر قنداقش را باز کند میبیند خودش را نجس کرده، این بچه باید کلی خجالت بکشد. ولی چون عقل ندارد خوشی میکند. بی عقلی هم نعمت است. یک کسی داشت میرفت، کلاغ آسمان آشغالهای شکمش را روی سرش ریخت. آشغالهای کلاغی که داشت میپرید بیرون ریخت و روی سر این ریخت. یک خرده نگاه کرد و گفت: الحمدلله! گفتند: بابا چرا الحمدلله گفتی؟ می دانی همه لباسهایت و خودت کثیف شدی؟ گفت: حالا اگر گاوها میپریدند چه میکردیم؟ (خنده حضار) گاهی وقتها درون تلخیها هم شیرینی است. ماشین شما به نرده جاده میخورد میگویی: اَه… پایین میآیی میبینی اوه چه درهای بود. اگر این نرده نبود، دره بود! میگویی: الحمدلله ماشین ما به نرده خورد. گاهی مرضهایی جلوی مرضهای بدتر را میگیرند. ما نمیفهمیم. ما غرق در نعمت هستیم.
همین امام رضا را یک عده قبول نداشتند. به نام واقفیه، یعنی تا امام کاظم را قبول داشتند. امام رضا را قبول نداشتند. میدانید چرا؟ امام کاظم نماینده داشت که پول خمس و سهم امام را بگیرد و برای امام کاظم بفرستد. امام کاظم(ع) که شهید شد، امام رضا امام شد. دیدند اگر بگویند: امام رضا امام است باید پولها را به امام رضا بدهند. گفتند: اصلاً دیگر بعد از امام هفتم امامی نیست. منکر امام رضا شدند برای اینکه پولها را بخورند. به اینها واقفیه میگویند. یعنی در امام کاظم توقف کردند. در انقلاب هم واقفیه داریم. تا امام خمینی را قبول دارند، بعد از امام خمینی نق میزنند. اینها واقفیههای جمهوری اسلامی هستند. همین که ما دوازده امام را قبول داریم. همین که زیارت میکنیم.
یکبار با مرحوم ابوی آمدم زیارت، پدر من خیلی در حرم گریه کرد. بغلش ایستادم دیدم چه حالی دارد. گفتم: بابا خیلی گریه کردی. گفت: یک نگاه به پسرم کردم، یک نگاه به پدرم. پدر من در کاشان کاسب جزء بود. میخواست به مشهد بیاید پول نداشت. به تجار کاشان گفت: اگر کاروانی مشهد رفتید من میآیم خادم شما میشوم. من را ببرید در عوض به شما خدمت میکنم. آن زمان دیگر خدمتها سنگین بود. میگفت: تجار کاشان مشهد آمدند، پدر مرا نیاوردند. بعد از هشتاد سال بدون اینکه مشهد را زیارت کند از دنیا رفت. این برای بابام. تو پسرم هستی، یک ساعت پیش تهران بودی با هواپیما آمدی. غصه میخورم او یک عمر نیامد، تو یک ساعته مشهد آمدی. مقایسه میکنم. هندوستان نزد پیرمردی بودم تا فهمید من ایرانی هستم به گریه زد. گفتم: چرا گریه میکنی؟ گفت: از اول جوانی پولهایم را جمع میکردم که از هندوستان به مشهد بیایم، تا حالا نشده است. همین که ما امام رضا را قبول داریم و میتوانیم زیارت کنیم، مملکت امن است. دور تا دور ما آتش است. البته یک حدیث داریم امام زمان فرمود: من شما را فراموش نمیکنم. اگر دعای من پشت سر شما نبود دشمنان شما را قورت میدادند. حدیث است. اگر دعای من پشت سر شما نبود دشمنان شما را قورت میدادند. دعای حضرت مهدی را داریم.
5- دعای پیامبر و امامان علیهم السلام برای مؤمنان
در غدیر خم پیغمبر به ما دعا کرد. گفت: اللهم… کمک کنید، «وال من والاه و عاد من عاداه» یعنی خدایا هرکس علی را دوست دارد حفظش کن. دوستش داشته باش. پیغمبر در غدیر خم به ما دعا کرد. استدلال داریم. حرفهای ما منطقی است. همین که ما استدلال داریم مهم است. دلیل! نعمتهای خود را بشماریم. نعمتهای دیگران را بشماریم. البته نمیتوانیم بشماریم. شما تا حالا گفتی: الحمدلله خدا نهنگ را آفرید؟ نهنگ به ما چه؟ همه ما به نهنگها مدیون هستیم. چون هر روز در اقیانوسها و دریاها کلی ماهی میمیرند. نهنگها هم ماهیهای مرده را میخورند. شهردار دریا نهنگها هستند. همه زبالههای دریا را میخورد. اگر فردا اعتصاب کنند، نهنگها بگویند: چه کسی گفته ما مرده خور باشیم، از فردا گوشت تازه! اگر نهنگها ماهیهای مرده را نخورند، ماهی مردهها آب دریا را بد بو میکنند، آب دریا و اقیانوس بد بو شود، تنفس برای ما مشکل میشود. یعنی ما در هر نفسی به نهنگها بدهکار هستیم. به برگها بدهکار هستیم. اگر ما کربن میگیریم و اکسیژن میدهیم، درختها… اگر ما اکسیژن میگیریم و کربن میدهیم، درختها کربن میگیرند و اکسیژنسازی میکنند. شکر کنیم، فارسیاش را هم بگوییم: به عدد آنچه آفریدهای شکر. حالا آنچه آفریدی عرض کردم. گلبول، سلول، ذره، اتم! بعد هم خدا چقدر ارحم الراحمین است. میگوید: لازم نیست تو کار کنی. خدا از ما کار نمیخواهد. اگر کار میخواست میگفت: «لیس للانسان الا ما عمل» اگر کار کردی مزدت میدهم. میگوید: «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» (نجم/39) سعی کن شد شد، نشد نشد. برو مسجد، مهم نیست نماز جماعت بخوانی. ممکن است در مسجد بسته باشد، پیشنماز نیامده باشد. آب قطع باشد، یخبندان باشد. همین که رفتیم نماز جمعه برویم بعد دیدیم ترافیک است و به خانه برگشتیم. خانه هم نماز بخوانی ثواب نماز جمعه دارد. چون سعی خودت را کردی.
سعی شما این باشد که همه شما، کارهای خیر را انجام بدهید. در همه کارهای خیر میتوانید شریک شوید. نگاه شما و هدف شما، ارزش هر انسانی به لیسانس و فوق لیسانس و آیت الله و حجت الاسلام نیست. ارزش انسان به همت اوست. چقدر همت داریم. همت بلند آر که مردان روزگار… از همت بلند به جایی رسیدهاند. همت بلند باشد. من باید همتم این باشد که مرجع تقلید شوم. مرجع تقلید باید همتش مثل امام صادق شود. نشد، نشد ولی همتت این باشد. مثل زنهایی که میخواهند جهازیه دخترشان کامل باشد. حالا پولشان نمیرسد، نرسد. همت باید بلند باشد. با این تک سخنرانی که شما، به حرم امام رضا بیایید و یک ساعتی گوش بدهید و یا جمعه باشد، محرم باشد، شب عاشورایی باشد، اینها کافی نیست. شما باید یک شماره تلفن یک اسلام شناس در جیبت باشد. فردا در فضای مجازی، اینترنت، ماهواره یک اشکال میکنند. الآن شما همه مسلمان حزب اللهی، شیعه ناب، چند متری امام رضا هستید. من یک اشکال به اسلام می کنم ببینم چه کسی جواب میدهد. در سی ثانیه، چرا اسلام گفته: دست دزد را قطع کن؟ حالا یک بدبختی فقر به او فشار آورد، یک قالیچه و سکه دزدید، شما چهار انگشت او را قطع میکنید این جلوی زنش تا آخر عمر باید خجالت بکشد که کسی دخترش را نمیگیرد. به پسرش زن نمیدهند. این قوانین خشن برای چیست؟ چرا اسلام این قوانین بی رحمانه را دارد؟ شما هم این را میبینی، از فضای مجازی مینشینی بگویی یا از اینترنت میشنوی، شماره تلفن هم نداری، خودت هم اسلام شناس نیستی. سبک کنید… ]کسانی که جواب این را بلد هستند دست بلند کنند ببینیم چند نفر هستند! یک دستت را بلند کن. (خنده حضار) یک نفر هست و دو دستش را بالا کرده است. دوه، سه، چهار پنج شش هفت هشت نه ده یازده دوازده سیزده چهارده… چهارده نفر در دو هزار نفر… میترسم چهارده نفر هم یک حرف بزنند.
جوابش یک تلفن است. الو، سلام علیکم! آقا امروز یک سؤالی مطرح شد. از کجا؟ فضای مجازی. از دوست، از دشمن، از نوار، از سیدی. یک کسی به اسلام اشکال کرد. لطفاً شما اسلام شناس هستی در تلفن جوابش را بده. اگر هم جوابش را نمیدانی من فردا، هفته دیگر به شما زنگ میزنم، جوابش را تلفنی به من بگو. بله آقا جان، سلام علیکم و رحمه الله! اسلام دست هرکس را که دزدی کند قطع نمیکند. اگر هرکس یک قلم دزدی کند دستش را قطع کنند که نصف ما بی دست هستیم. خنده یعنی یک چیزی کش رفتهای! من خودم بچه بودم میرفتم در دهاتهای کاشان میوه میخوردم و فرار میکردم. خیلی میوه دزدی خوردم. علتش هم همین بود که میگفتم: هنوز پانزده ساله نشدم. میوههای دزدی را خوردیم و فرار کردیم و پانزده سالگی طلبه شدیم، دیدیم نوشته کسانی که مال مردم را میخوردند، باید صاحبش را راضی کنند گرچه در کودکی باشد. یکبار دیگر بخوانم. کسانی که مال مردم را تلف کردند صاحبش را راضی کنند گرچه خواب باشد. خواب هستی پایت را میزنی و کوزه مرا میشکنی. بیدار شدی باید پول کوزه را بدهی. نمیتوانی بگویی: خواب بودم. مست باشی یا هوش، خواب باشی یا بیدار، بچه باشی یا بزرگ، پول را برداشتیم و در آن روستا رفتیم. پای آن درخت گفتیم: ما از این درخت خوردیم و فرار کردیم. این پول را بگیر و حلال کن. اکثراً نگرفته حلال کردند و تک و تایی هم پول گرفتند و حلال کردند. تا یادتان هست حلالیت بگیرید. فردا این درخت کُنده میشود، صاحبش میمیرد، صاحب این درخت ده نفر وارث میشود، باید از ده تا وارث عذرخواهی کنی. آقا نمیدانم، حداقلش که میدانی. نمیتوانی صد تومان میوه خوردی یا دویست تومان. صد تومان که قطعی است. آنچه قطعی است قبول کن. آقا صاحبش را نمیشناسم. آن مقدار را تخمین بزن، با مرجع تقلید تسویه حساب کن به عنوان رد مظالم.
لقمه حرام روی نسل شما اثر میگذارد. «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّهِ» (کافی، ج 5، ص 124) مال حرام در نسل اثر میگذارد. هرکس دزدی کرد دستش را قطع نمیکنند، 26 شرط دارد. اوه… پس هر دو میلیون دزد یکی… ممکن است یکی هم نباشد. سه تا از شرطها را در سی ثانیه بگویم. یک شرط این است که دیوار خراب کند یا قفل بکشد. لذا شما اگر از حرم یک چیزی را برداشتی و فرار کردی، از دانشگاه، پادگان، مسجد، حسینیه، خیابان، تیمچه، از هرجا چیزی برداشتی فرار کردی، دزد هستی. میگیرند و او را زندان میکنند، دستش را قطع نمیکنند چون قفل نکشیده است. حتماً دستی را قطع میکنند که قفل بکشد. یا دیوار خراب کند. 2- دو تا شاهد عادل هم باید صحنه را ببیند. تو اگر عادل هستی و میبینی این دارد دزدی میکند، مگر بوق هستی. بشکه هستی؟ نهی از منکر کن. تو چه عادلی هستی که مثل بت داری نگاه میکنی؟ آنجایی که دو تا عادل صحنه را میبینند و قفل میکشند و حرف نمیزنند. یعنی چه؟ یعنی دزد مسلح است. اسلحه دارد. جامعه هم خفقان است و جرأت نهی از منکر نیست. 3- اگر دزد را گرفتند و گفت: آقا من این آیه «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَهُ» (مائده/38) به گوشم نخورده است. دستش را قطع نمیکنند. باید قانون ابلاغ شده باشد و به گوش طرف هم برسد. 26 شرط دارد. یک شماره تلفن اسلام شناس لازم دارید. یک رفیق ملا و اسلام شناس باید داشته باشید. سنگینی نمیکند، در دفتر شما این همه تلفن است، یک تلفن اسلام شناس در جیب شما باشد.
با یک شبهه چرا اسلام دینش خشن است، ممکن است شما را بی دین کند. گاهی اشکالها با یک مثال حل میشود. پرسید: امام زمان سه ساله چطور به امامت رسید؟ مگر بچه سه ساله میتواند امام شود؟ گفتیم: بله. گفت: آخر چطور؟ بچه سه ساله رهبر کره زمین شود؟ گفتیم: بله، گفت: چطور؟ فلش کامپیوتر را نشان دادیم گفتیم: فلش کامپیوتر، خیلیها میدانید یک سانت در یک سانت است. فلز است و درونش هم خالی است. به اندازه یک تخمه پوک است. این فلش را وصل به کامپیوتر میکنی، فاصله چند لحظه، صد هزار صفحه از آن کامپیوتر وارد این کامپیوتر میشود. یعنی بشر چیزی ساخت که یک سانت در یک سانت فلز تو خالی صد هزار صفحه را از آن جماد به این جماد، از آن کامپیوتر به این کامپیوتر منتقل میکند آنوقت خدا نمیتواند علم امام عسکری را به بچه سه ساله منتقل کند؟ بشر علم را به فلز منتقل کرد. خدای بشر نمیتواند علم را به بچه منتقل کند؟ گفت: امام زمان 1200 سال دارد چطور پیر نمیشود؟ گفتم: به همان دلیل که مژه شما پیر نمیشود. مژه و ابرو مو است ولی هشتاد سال ثابت است. یک سانتی آن موی سر و صورت است، هرچه اصلاح میکنی هفته دیگر جایش پر میشود. پوست و گوشت و نان و آب یکی، کربن و اکسیژن یکی، خدا خواسته یک مو مثل ابرو ثابت و یک مو مثل موی سر و صورت در حال تغییر و تحول باشد. همان خدایی که در هر صورت یک مو را ثابت و یک مو را متغیر قرار میدهد، یک انسان را ثابت و یک انسان را متغیر قرار میدهد. اشکال دارد؟ یک صلواتی بفرستید (صلوات حضار)
عرض کنم که توجه کنید… پیغمبری به نام عذیر از کنار قریهای رد میشد. من همینطور که فارسی میگویم عربیاش هم میگویم. «مَرَّ عَلى قَرْیَهٍ» (بقره/259) از کنار قریه و روستایی «مرَّ» مرور میکرد. «وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلى عُرُوشِها» گفت: این روستا به قدری خراب شده که پایهها روی سقف ریخته است. همیشه جایی که خراب میشود اول سقفش پایین میریزد. بعد پایهها یک مدتی میماند و کم کم پایهها هم روی سقف میریزد. این را میگویند: »خاویه علی عروشها» عروش، عرش سقف است. یعنی دیگر خیلی این روستا، خراب شده که سقفش خیلی سال است ریخته و پایهها هم روی سقف است. «قالَ أَنَّى یُحْیِی» پرسید: چطور اینها زنده میشوند؟ تا گفت: چطور؟ خدا این حضرت عذیر را که پیغمبر بود، مرگش داد. دنیای امروز روی موش آزمایش میکنند، خدا روی پیغمبر آزمایش کرد. گفت: آزمایش خودت بمیر. خرش را هم مرگ داد. خودش و خرش مردند. بعد از صد سال «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عامٍ» یعنی صد سال مردند «ثُمَّ بَعَثَهُ» بعد از صد سال زندهاش کرد و گفت: «قالَ کَمْ لَبِثْتَ» چند وقت است اینجا هستی؟ گفت: نصف روز، یک روز، گفت: نه صد سال پیش سؤال کردی تو را مرگ دادم. بعد از صد سال زندهات کردم. حالا نگاه کن میخواهم روبروی چشمت الاغت را زنده کنم. استخوانهای الاغ جمع شد و به هم متصل شد و الاغ روبروی چشمش زنده شد. این متن قرآن است و حدیث و تاریخ هم نیست. گفت: «فَانْظُرْ إِلى طَعامِکَ وَ شَرابِکَ» ای عذیر نگاه کن غذایت هم فاسد نشده است. غذا بیرون از یخچال چقدر طول میکشد خراب شود؟ یک هفته! غذایی که حضرت عذیر داشت صد سال تغییر نکرد. صد سال چند تا یک هفته است؟ یک سال 52 هفته است. صد تا 52 هفته. پنج هزار و دویست برابر عمر طبیعی این غذا سالم ماند. امام زمان عمری نکرده، امام زمان 1200 سال دارد. 1200 را با ماشین حساب تقسیم بر هفتاد سال عمر طبیعی کن، تقسیم بر 75 کن، امام زمان دوازده برابر عمر طبیعی کار کرده است. خدا میگوید: من اگر بخواهم دوازده بار که چیزی نیست، پنج هزار و دویست برابر عمر طبیعی، «لَمْ یَتَسَنَّهْ».
یک شماره تلفن لازم دارید.
6- خطر انحراف و باورهای نادرست
هرجا شبهه دارید بپرسید. بیخودی به چیزی عقیده پیدا نکنید. آقا گفتند، بردند، خوردند. نه بگو: بله، چون ممکن است سندش پیدا شود. نه بگو: نه. نه بگو: بله، ممکن است تهمت و شایعه باشد. نه بگو: نه، ممکن است سندش… هرچه شنیدی نگاهش کن. خیلی از چیزهایی که میگویند، دروغ است. عطسه کردی صبر کن! دروغ است. حدیث داریم عطسه کردی عجله کن. سیزده نحس است. دروغ است. حضرت علی سیزده رجب به دنیا آمد، کجایش نحس است. خیلی از چیزهایی که میگوییم، پایش به هیچ جا بند نیست. نه عقل میگوید، نه وحی میگوید، نه حدیث معتبری داریم. دعا باید چطور کنیم؟ 1- بسم الله 2- تجلیل از خدا 3- شکر 4- صلوات 5- عیبها را بگو.
7- طلب عفو برای لغزشها و گناهان
خدایا اینجا خراب کردم. اینجا خراب کردم. «أنا الذی، أنا الذی» من این کار را کردم. من این کار را کردم. ضعفهای خودت را بگو طوری که کسی نفهمد.
بغل دستیات هم نباید عیب تو را بفهمد. بین خودت و خدا بنشین لغزشهایت را بشمار. بعد عذرخواهی کن و بگو: خدایا معذرت میخواهم. «معتذراً نادماً منکسراً» هرکدام یک معنایی دارد. بعد اگر دعا کردی مستجاب میشود. در دعا داریم اگر دستت را بالا گرفتی، نه مثل پشت بام، مقابل صورت مثل قنوت. اگر دست کسی بالا آمد خدا میگوید: این دستش را بالا آورد. او را محروم نمیکنم. یا همین که میخواهد را به او میدهم. یا اگر صلاح نباشد مشابه آن را میدهم. یا یک بلا از جانش دور میکنم. یا برای نسلش میگذارم. یا برای قیامت او! دستی بالا بیاید محروم نمیشود. حدیث داریم اگر ده مرتبه یا رب گفتی، خدا میگوید: لبیک! چه میخواهی؟ چون شما زوار امام رضا هستید، حدیث داریم اگر کسی غسل کند، البته اگر غسل مستحبی است وضو هم بگیرید. اگر کسی غسل مستحب کند و وضو بگیرد و به حرم برود، اگر غسل واجب داشته باشد و با همان غسل واجب حرم برود، سلامی بدهد. سلام هم لازم نیست زیارتنامه یک صفحهای و ده صفحهای باشد. شما یک سلام بدهی یک زیارت است. السلام علیک یا امام رضا! لذا شما میتوانی به قصد فلان «السلام علیک یا امام رضا» یک سلام، یک زیارت است. کسی غسل کند برود سلام بدهد و زیارت کند، آنچه در قنوت نمازش میگوید مستجاب میشود.
چون داریم به نیم ساعت میرسیم، آنچه گفتم میخواهم امشب عمل کنم. با هم یک دعایی بکنیم. طبق حدیثی که گفتم اول بسم الله، بعد تجلیل، بعد نعمتها را بشماریم. بعد شکر کنیم. همه هم دو سه دقیقه بیشتر طول نمیکشد. «یا علی یا عظیم یا غفور یا رحیم أنت رب العظیم، ِ یَا مَنْ یُعْطِى مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِى مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَهً» تو عزیزی، تو علیمی، تو حکیمی، تو حلیمی، تو خالقی، تو باری هستی. تو مصور هستی. همه کمالات و اسماء حسنی را تو داری. خیلی به ما نعمت دادی. میشد نباشیم. میشد باشیم ولی انسان نباشیم. میشد عقل نداشته باشیم. حافظه نداشته باشیم. بینا و شنوا نباشیم. میشد منحرف باشیم. دو سه روز در خوزستان غبار میشود زندگی سخت میشود. آب تلخ شود، قرآن میگوید: فکر نکن این آب باید شیرین شود. «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً» (واقعه، 70) بخواهم آب را تلخ میکنم. فکر نکن این درخت باید حتماً سبز شود. «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً» (واقعه، 65) بخواهم همین سبزی را خشک نگه میدارم. اگر آب تلخ شد به چه کسی تلگراف میکنی شیرین کن؟ امسال بهار درختها سبز نشوند به چه کسی تلگراف میکنی سبز کن؟ خدایا خیلی به ما نعمت دادی، نعمت وجود، انسان، مسلمان، سالم، معرفت، محبت، مودت، توفیق زیارت، نعمتهایی به ما دادی که نمیفهمیم، نمیدانیم و به ذهن ما نمیآید ولی خدایا برای هر نعمتی که به ما و به غیر ما دادی، برای هر یکی در هر آن به عدد آنچه خلق کردی، به عدد هر سلول و اتم و گلبول و ذره، الحمدلله رب العالمین! برای هر بلا و خطری که از ما دور کردی پیدا و ناپیدا، الحمدلله رب العالمین.
اللهم صل علی محمد و آل محمد، لغزشهایی از ما سر زده است. فکر دارم اما سوء ظن دارم. یعنی با فکر گناه میکنم. نقشه میکشم برای اختلاس، برای کلاهبرداری، از فکرم بد استفاده کردم. چشم دارم، با چشمم گناه کردم. با زبانم گناه کردم. با دست و پایم گناه کردم. عمرم را تلف کردم. دور ریختن نصف لیوان آب اسراف و گناه کبیره است. ما عمرمان را تلف میکنیم. خدایا از ما گناه زیاد سر زده است. برای هر گناهی که فهمیدیم و نفهمیدیم استغفرالله ربی و اتوب الیه.
الهی بحق محمدٍ و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و تسعه المعصومین من ذریه الحسین، دست ها بالا و ده مرتبه یا رب! «یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب» اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا اینجا ما چند متری امام رضا هستیم. قیامت ما را در جوار پیغمبر و اهلبیت قرار بده. پدران و مادران و نیاکان، ما را مسلمان تربیت کردند، جزای خیرشان بده. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. ما سالم به مشهد رسیدیم، همه خطرها را از همه مسافرها دور بفرما. سفر ما سفر عبادت بود، همه سفرها را سفر عبادت قرار بده. خدایا طاغوت ایران را شکستی، طاغوتهای جهان یکی پس از دیگری بشکن. به ما رهبر عادل دادی، رهبر عادل جهان امام زمان(ع) را به جهان عرضه کن. خدایا ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی، علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، اولاد صالح، نیت خالص، سعه صدر، عزت، حسن عاقبت، به همه ما مرحمت بفرما. خدایا به هرکس ظلم کردیم به قلبش القاء کن، الهام کن، به قلبش بیاور که او ما را ببخشد. اموات ما و خود ما را ببخش. ما سالم هستیم، همه مریضها را شفا بده. اینهایی که بچهدار نمیشوند اولادهای سالم و صالح و متعدد به آنها مرحمت بفرما. اینهایی که همسر ندارند به همه بی همسرها، همسر خوب مقدر کن. اینهایی که مسکن ندارند، برای همه بی مسکنها مسکن خوب مقدر کن. اینهایی که با هم قهر هستند و کدورت دارند، بینشان سعه صدر و آشتی مستقر بفرما. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضی بفرما. مقام معظم رهبری، مسئولین، هرکس هر مسئولیتی دارد، مددهای غیبی را بر او سرازیر بفرما. شر آمریکا، اسرائیل و شر هر صاحب شری را به خودش برگردان. چیزهایی که عقل و ذهن و زبان ما جاری نشده اما تو میدانی خیر دنیا و آخرت ما در اوست تأمین بفرما. اگر عمرمان میدهی عمری همراه با عزت و سلامت و موفقیت مرحمت بفرما. ما را در دنیا و آخرت ذلیل قرار نده. از اینکه شما را دیدم خوشحال شدم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
1- بر اساس قرآن، شرط استجابت دعا چیست؟
1) طلب خیر از خدا
2) اخلاص در دعا
3) هر دو مورد
2- آیه 216 سوره بقره به چه امری تأکید دارد؟
1) بد بودن چیزی که دوست دارید
2) خوب بودن چیزی که کراهت دارید
3) هر دو مورد
3- آیه 14 سوره غافر به کدام ویژگی دعا اشاره دارد؟
1) دعا همراه با گریه
2) دعای خالصانه
3) دعا همراه استغفار
4- فرقه واقفیه بر کدام امام توقف کردند؟
1) امام کاظم علیه السلام
2) امام رضا علیه السلام
3) امام جواد علیه السلام
5- آیه 70 سوره واقعه، به کدام نعمت الهی اشاره میکند؟
1) سبزی درختان
2) شیرین بودن آب
3) گرمای خورشید