ابزار جنگ نرم دشمن(2)
2- اشک دروغین و خواب ساختگی
3- سوء استفاده از مسجد و مکانهای مذهبی
4- وعده تأخیر توبه برای منحرف کردن جوانان
5- فتنه جویی با بهرهگیری از آیات قرآنی
6- وعده دروغین، جلوهگری و قدرتنمایی دشمن
7- تحریف و کتمان حقیقت، از ابزار جنگ نرم دشمن
تاریخ پخش: 30/03/96
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
جلسه قبل در مورد این صحبت کردیم که جنگ گاهی با تانک و توپ و بمباران و شبیه کارهایی که صدام لعنتی کرد و آمریکای لعنتی میکند که نمونهاش همین جمعیت انبوهی از مسافران عزیز در هواپیما نشستند، هواپیما را این رقمی مورد تهاجم قرار میدهد که همه سرنشینان آن شهید میشوند. کشتی، هواپیما این جنگ گرم است. خدایا کسانی که جنگ گرم را برای ایران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به وجود آوردند، عزیزانی از ما را گرفتند و در هواپیما و کشتی و جاده و جبهه، انواع نکبتها و بدبختی را نثار فعالین اینها قرار بده و به خانوادههای شهدا، جانبازان و اسرا، صبر و اجر مرحمت بفرما. این جنگ گرم است که خبر دارید.
اما بحث ما جنگ نرم است، چاقو و اسلحه دستش نیست. اما به جای اینکه بیاید ماشین شما را بدزدد یا بدن شما را با گلوله سوراخ کند، مخ شما را سوراخ میکند. فکرت را عوض می کند. از قدیم هم میگفتند، کاشانیها میگفتند. شهر شما را نمیدانم. بچه کاشان هستم. من نصفش را میگویم، اگر شما هم نصفش را بلد بودید وگفتید پیداست شهر شما هم همینطور است. میگویند: فلانی را با پنبه سر میبرند! قدیمیها میگفتند. امروز هم میگویند.
1- تحریف واقعیتها، برنامه دشمن
در جلسه قبل گفتیم چطور با پنبه سر میبرند. نمونههایی را گفتیم. عرض کنم که تاکتیکهایی دارد. یکی «وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ» (توبه/48) آخرهای زمان شاه بود. آبادان یک سینما بود به نام سینما رکس، اینجا را منفجر کردند و عدهای را هم نابود کردند که به مردم بگویند: اگر آخوندها و ولایت فقیه بیاید حکومت را به دست بگیرد، همه سینماها را می سوزاند. خوب بالاخره سینما یک تکنیک است. فیلمهای خوب را میتواند نشان بدهد، فیلم بد، بد است. اما سینما که بد نیست. سینما خوب است اما فیلم بد، بد است. ولی اینها خواستند تبلیغاتی بکنند که بگویند: این یک خشونتی از دین نشان بدهند که مردم دست از امام و انقلاب بردارند. «وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ» خودشان میسوزانند و به گردن آخوندها میگذارند.
مواظب باشید هرچه هست تحقیق کنید. بنده که اینجا نشستم اینقدر کارخانه دارم که خودم خبر ندارم. این کارخانه را میبینی؟ برای قرائتی است. روی کره زمین من با احدی شریک نیستم. ولی در دهانها با خیلیها شریک هستم. چه کار کنم، میگویم. چند بار گفتم هرچه برای من است بروید مصادره کنید. منفجر کنید! اصلاً چرا منفجر کنید برای خودتان! الآن اعلام میکنم هرجا کارخانهای، مزرعهای، فروشگاه و شرکتی داریم برای شما. هر سال هم در تلویزیون میگویم، ولی ول نمیکنند. چند تا زن دارم که خودم خبر ندارم. پلیس جلوی خانمی را گرفته گفته: چرا یک طرفه میروی؟ گفته: به شما ربطی ندارد من خانم قرائتی هستم!! گفتم: نه من رانندگی بلد هستم و نه خانم من! او را بگیرید. حالا ما که کسی نیستیم. یک خانمی گفت: من خانم امام زمان هستم. من گفتم: این را حتماً بگیرید و در مردم زندانی کنید. زن امام زمان را در زندان مردانه زندانی کنید. چون امام زمان اینقدر غیرت دارد و اجازه نمیدهد زنش در مردها باشد، میآید زنش را نجات میدهد، بگویید: ظهور کرد! این «وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ» یعنی زمین و آسمان را به هم میبافند یک چیزی درست کنند. هرچه شنیدید نه بگویید: بله، نه بگویید: نه! اگر بگویید: نه، ممکن است فردا سندش در سایتها بیاید. اگر بگویید: نه، ممکن است سندش پیدا شود
آنوقت خیط میشوی و خجالت میکشی. اگر بگویی: آره، ممکن است آبروی یک مؤمنی را بیخود بریزی. بگویی: آقا بنده نه میگویم بله، نه میگویم: نه! اگر سند داری بیاور. هیچ را قبول نمیکنیم.
2- اشک دروغین و خواب ساختگی
با اشک چشم هم قبول نکنیم. ما اشک قلابی هم داریم. آیه اشک قلابی را بخوانید. «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ» (یوسف/16) «یبکون» یعنی گریه میکردند. برادران یوسف شب نزد پدر آمدند و گفتند: یوسف را گرگ خورد و زار زار گریه میکردند. قرآن میگوید: مواظب اشک باشید. اشک قلابی هم داریم.
خواب قلابی چقدر داریم. یک کسی نزد من آمد گفت: خواب امام رضا را دیدم، گفت: چرا اینقدر گریه میکنی؟ بدهی داری گریه ندارد. نزد قرائتی برو حل میکند. گفتم: به امام رضا بگو: شما دیگر مثل بعضی از بازاریها نباش، اول پول بفرست بعد حواله کن. شما امام رضا هستی بنا نیست چک بی محل بدهی. نزد نماینده مقام معظم رهبری در حج آمده بود، گفته بود: خواب دیدم امام صادق را گفته: اینقدر گریه نکن. میخواهی مدینه بیایی، نزد فلانی برو تو را بفرستد. آمد خوابش را گفت، گفت: برو به امام صادق بگو خودش به خواب من بیاید و بگوید. من خواب تو را قبول ندارم.
ما اگر یک خوابی هم دیدیم، خواب حجت نیست.یکی از بزرگان خواب دید که فردا مسجد برود و اول موجودی که وارد مسجد میشود احترام کند. او هم زود مسجد رفت ببیند چه کسی میآید. دید یک سگ به مسجد آمد. گفت: اِ… سگ در مسجد حرام است. چوب زد و بیرونش کرد. شب دوم خواب دید مگر به تو نگفتیم احترام بگیر. گفت: عقل را که دست خواب نباید بدهم. دین من میگوید: آمدن سگ در مسجد ممنوع! گفت: نه دیگر این کار را نکن. برو فردا صبح جبران کن. اولین موجودی که به مسجد میآید احترام کن. رفت دید سگ آمد. گفت: ببین هزار بار هم به خواب من بیایی، نمیگذارم سگ به مسجد بیاید. خواب کشک است جز اینکه مطابق با وحی باشد. مطابق با عقل باشد.
خانم رفته با وضع بسیار بدحجابی در جلسه مردان و صد نفر مرد نامحرم او را دیدند. حالا میگوید: من دیشب خواب دیدم یک سید سبز پوشی به نظرم ابالفضل بود، این ابالفضل که به خواب شما آمد شیطان است. ابالفضل با این وضع که به خواب تو نمیآید. این همه آدم با تقواتر از تو هست. به خواب اعتنا نکنید.
اشک دروغی داریم، برادران یوسف گریه کردند. گرگ او را خورده است. دروغ بود. سخنرانی قلابی هم داریم. میگوید: بعضیها خوب حرف میزنند، «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا» (بقره/204) بعضی از مردم «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ» پیغمبر به قدری حرف میزنند که تو پیغمبر هم تعجب میکنی. ماشاءالله! چقدر قشنگ حرف میزند. سخنرانی او پیغمبر را هم به تعجب وادار میکند اما میگوید: «وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصام» (بقره/204) از آن ناجنسهاست. اشک دروغ، سخنرانی دروغ، سوگند دروغ!
خیلی آیه داریم در قرآن که قسم میخورد ولی دروغ میگوید. «یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ» (توبه/63) آیه دیگر داریم «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً» (مجادله/16) جُنَّه یعنی سپر، یعنی قسم را میگیرد. چطور قرآن را جلویش میگذارد، سوگند میگذارد که پشت سوگند پنهان شوم بگویند: نه، قسم خورد! به هر قسمی اطمینان نکنید.
3- سوء استفاده از مسجد و مکانهای مذهبی
چند تا شد؟ گریه قلابی، سخنرانی قلابی، سوگند قلابی… مسجد قلابی، این را دیگر شما بلد هستید. اسمش چیست؟ مسجد ضرار! آمدند یک مسجد ساختند و گفتند: یا رسول الله یک مسجد ساختیم. فرمود: من در مدینه یک مسجد ساختم. دیگر چرا در آن کوچه یک مسجد ساختید؟ گفتند: ببینید پیرزنی، پیرمردی، تابستان هوا داغ است. زمستان گل است. راه دور است. بعضی مریض هستند. پیغمبر فرمود: الآن من در آستانه جنگ تبوک هستم. بروم و برگردم، تکلیف شما روشن شود. رفت و برگشت، گفتند: یا رسول الله تشریف بیاورید یک نماز بخوانید که این مسجد ما رسمیت پیدا کند و بگویند: پیغمبر افتتاح کرد. آیه نازل شد «وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً» (توبه/107) عدهای مسجد را گرفتند ولی برای ضرار، یعنی برای ضرر، این مسجد ضرار چهار کار میکند. 1- «وَ کُفْراً» کفر یعنی سرپوش، اینکه به کافر، کافر میگویند یعنی حق را میفهمد اما رویش سرپوش میگذارد. یعنی برای سرپوش جنایاتشان مسجد ساختند. دیگر چه؟ «وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ» مسجد ساختند که بین مؤمنین تفرقه بیاندازند. یعنی یک عده آن مسجد بروند، یک عده این مسجد بیایند. جمعیت را بشکنند. «وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» ارصاد یعنی رصدخانه، این مسجد خانه تیمی است. رصدخانه است که خبر مسلمانها در مسجد جمع شود به دشمنان خارجی مخابره شود. ارصاد یعنی رصدخانه، حرفها را رصد میکنند و به دشمن خارجی منتقل میکنند. پس ببینید 1- سرپوش جنایت 2- تفرقه بین مؤمنین 3- رصدخانه برای دشمنان خارجی. میگوید: این مسجد، مسجد ضرار است. «لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً» (توبه/108) پایت را در این مسجد نگذار. این مسجد ضرار است. پس کجا برویم نماز بخوانیم؟ «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ» آن مسجدی که براساس تقواست، برو آنجا نماز بخوان. این مسجد که براساس تقوا نیست، در این مسجد نرو.
پس ببینید مسجد ضرار یک جنگ نرم است. در مسجد تیر و تفنگ و توپ نیست، اما تفرقه بین مؤمنین هست. قرآن میفرماید: یکی از ابزار این است که بین مؤمنین نفرقه بیاندازیم. «وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً» (قصص/4) سیاست طاغوتها این است که بین مسلمانها تفرقه ایجاد کنند. اینها جنگ نرم است. ما باید بصیرت داشته باشیم و حواسمان را جمع کنیم. همیشه اینها بوده است. جنگ سرد گاهی است.
4- وعده تأخیر توبه برای منحرف کردن جوانان
وسوسههای شیطان جنگ نرم است. هی میرود، میآید و میگوید: بابا حالا جوان هستی. خیلی نمیخواهد شیخ باشی. بزرگ شویم توبه میکنیم. همین وعده توبه، بعداً توبه میکنیم.
گفتند: برادرمان یوسف را در چاه میاندازیم. بعد هم عذرخواهی میکنیم. هواپیمای ایران را میزنیم و بعد هم عذرخواهی میکنیم. البته آمریکا عذرخواهی نکرد. خدا لعنت کند اینهایی که متکبر هستند، سعودی هم عذرخواهی نکرد. یک عذرخواهی نکرد که ما حاجیهای شما را کشتیم. بی عرضه بودیم. توبه نمیکند، مستکبر است! اینها وقتی توبه خواهند کرد که مثل فرعون غرق شوند. فرعون تا دید دارد غرق میشود گفت: «قال انی تبت الیک» فرعون تا دید دارد غرق میشود گفت: «تُبتُ» توبه کردم. توبه کردم! خدا فرمود: «آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ» (یونس/91) الآن وقت توبه است. حالا که میخواهی غرق شوی، توبه میکنی؟
قرآن میگوید: توبه زمان دارد. تا قبل از مرگ، همین که آثار مرگ را دیدید، دیگر توبه قبول نمیشود. دیگر دیدی اِ… داری میمیری دیگر توبه فایده ندارد. تا قبل از آثار مرگ توبه قبول است. دیگر وقتی آثار مرگ را دیدی، دیگر اینجا توبه ندارد، اجبار است. توبه باید با اختیار باشد.
خود شما هم همینطور هستید. اگر دست کسی را بستند و پولهایش را درآوردند و به شما دادند، میتوانی بگویی: فلانی سخاوت دارد؟ نه بابا، دستهایش را بستند و او را مجبور کردند، پولهایش را درآوردند. این حدیث سخاوت نیست. سخاوت این است که با اختیار خودش دست در جیبش کند و بدهد. اگر انسان یک کاری را مجبور شود بدهد، فایده ندارد.
جنگ نرم، وسوسههای شیطان، «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاس» (ناس/4) این خناس یعنی چه؟ خناس است یعنی هی میرود و میآید. میرود و میآید! یعنی آنقدر وسوسه میکند تا بالاخره انسان را گرفتار کند. خناس یعنی… داریم جنگ نرم را میگوییم. «وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ» چیزهایی را واژگون میکنند. سینما رکس«وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ» است.
در مجلسی نشسته بودم. یک نفر آمد نشست جلوی من و در گوش خودش زد، محکم زد. گفتم: چه شده است؟ گفت: زنم، زاییده است. از زایشگاه مرخصش نمیکنند. پول میخواهد! گفتم: سیلی ندارد. در ماشین من بنشین زایشگاه برویم و دم زایشگاه به رئیس زایشگاه میگویم از تو پول نگیرند. اصلاً فرار کرد. نه زن داشت. نه زاییده بود و نه حامله بود. این را«وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ» میگویند.
یک کسی آمد نزد من گفت: پدرم مرحوم شده وصیت کرده هشتصد میلیون تومان به آقای قرائتی بدهیم برای کارهای خیر، نماز و تفسیر و چه… گفتم: من معذور هستم. من از هیچکس پول نمیگیرم. شما به مقام معظم رهبری بدهید. گفت: برای تو است. گفتم: به او بگویید پدرم وصیت کرده برای قرائتی است و من از دست او بگیرم. یا به فلان مرجع بدهید. هرکاری کرد آخر وقتی فهمید، میگفت: شما منزل ما بیا، یک پولی را تقدیم شما کنیم. گفتم: نمیآیم. دام میاندازند. به پیغمبر میگوید: «یَخْدَعُوکَ» (انفال/62) پیغمبر مواظب باش برای تو هم دام است. ما که دیگر هیچی! دام میاندازند. اگر بفهمد پسر مذهبی است. چادر مشکی سر میکند، بله اعمال ام داود انجام دادم. زیارت جامعه خواندم. چون میخواهد خودش را در دل این جوان جا بکند که بگوید: این زن مذهبی است. اگر مذهبی نباشد، من خانم سراغ دارم که سه رقم چادر در کیفش است. خانه مهمانهای سوپردولوکس که میرود چادر نازک سر میکند. خانه متوسطین که میرود چادر متوسط سر میکند. یک آخوند فامیل هم دارد، خانه آخوند با چادر کلفت میرود. یعنی براساس خانهها چادرهایش را عوض میکند. اینها بصیرت میخواهد که آدم گول نخورد. دام میاندازد، برای همه دام میاندازند.
یکی میگفت: خدایا تو شر مردم را از ما دور کن، با شیطان کنار میآییم. ولذا گفته: «مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ» (ناس/6) یعنی هم شیطان جنی داریم هم شیطان مردمی. تبریک میگویند. تسلیت میگویند. دسته گل میبرند. انواع برنامهها را برای اینکه دام بیاندازند پیاده میکنند.
یکی دیگر «لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَهَ مِنْ قَبْلُ» (توبه/48) بعضیها دنبال فتنه هستند. بنده امسال 37 سال است که در تلویزیون هستم. 37 سال است به لطف خدا دسته گل آب ندادم. حالا یک مرتبه ما یک اشتباهی کردیم، به جای امام حسین(ع) گفتیم: شمر(ع). فوری همین تکه را قیچی میکنند به همه ایران اس ام اس میکنند. قرائتی! گفت: شمر(ع)! یعنی دنبال این میگردند که…
حدیث داریم وای بر کسی که با دیگران رفیق شود، در دنیای رفاقت زیر پایش را بکشد. حرفهایش را نگه دارد. این حرفها را نوار کند و بعد برای یک روزی آبرویش را بریزد. یکبار دیگر بخوانم دقت کنید. وای بر کسی که با کسی رفیق شود، در دنیای رفاقت زیر پایش را بکشد حرفهایش را بشنود. یواشکی حرفهای او را ضبط کند. که یک زمانی این نوار را بگذارد و بگوید: نوار دارم. این خیلی بد است که انسان مثل مگس باشد. مواظب باشد کجای بدن زخم است، برود روی زخم بنشیند. مثل زنبور باشید. روی گل بنشینید.
5- فتنه جویی با بهرهگیری از آیات قرآنی
قرآن میگوید: بعضی آیات دو پهلو است. «فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ» (آل عمران/7) آیاتی در قرآن داریم که دو پهلو است. مثل کلمه شیر در فارسی، به شیر گاو شیر میگویند. به شیر جنگل شیر میگویند. به شیر سماور شیر میگویند. به شیر حمام هم شیر میگویند. میگویند: فلانی شیر است، یعنی آدم شجاعی است. کلمه شیر چند معنی دارد. بعضی آیات قرآن دو سه رقم معنا دارد. میگوید: آنهایی که ریگ در کفششان است سراغ آن معنا بده میروند. این هم یک معنی. مواظب باشید.
خیلی وقتها براساس تحلیل خودشان یک چیزی را تحلیل میکنند. سیاسی است، همه چیزها را سیاسی معنا میکند. چون سیاسی است تحلیلهایش هم سیاسی است. تفسیر نور ما به لطف خدا پانزده، شانزده سال پیش کتاب سال شد. کتاب سال یک جایزهای دارد، پنجاه سکه دارد. رئیس جمهور میآید، وزرای فرهنگی و رئیس سازمانهای فرهنگی و بالاخره جلسه چند صد نفری و با شکوهی است و ما هم رفتیم جایزه بگیریم. جایزه را که از رئیس جمهور گرفتیم، دستمان را پیش سینه گذاشتیم و گفتم: متشکرم! فوری عکس گرفتند که قرائتی رفته نزد رئیس جمهور و گفته: حلال کن من در انتخابات به آن یکی رأی دادم! کتاب تفسیر کتاب سال شد، رفتم جایزه بگیرم. تا گفتم: متشکرم! گفتند: قرائتی رفته نزد رئیس جمهور گفته: حلال کن به آن رئیس جمهوری دیگری رأی دادم. راست میگوید من به او رأی نداده بودم. به یک رئیس جمهور دیگر رأی دادم. منتهی گفتند: رفته عذرخواهی کند. روزنامه هم چاپ میکند. حالا باز خدا پدرش را بیامرزد که خودش نامه نوشت رئیس جمهور که بابا این دروغ است. قرائتی عذرخواهی نکرده است. عقیدهاش رئیس جمهور دیگر بوده و رأی داده است.
یکوقت شاعری شعر گفت، شعر این بود «بی تو مزرعه آب نخورد، بی تو شیشه می نخورد» گفتند: غرض این شاعر چه بود؟ «بی تو مزرعه آب نخورد، بی تو شیشه می نخورد» به حوزه علمیه دادند، گفتند: مراد توحید افعالی است. یعنی بدون اراده خدا هیچ کار نمیشود کرد. دادند به ادارهایها گفتند: غرض رشوه است، بی رشوه کاری پیش نمیرود. به بازار دادند، گفتند: بی سرمایه فطیر است! تا پول نداشته باشی نمیتوانی کار کنی. دادند به عرفا گفتند: غرض انگیزه و عشق است. عاشق بشوی کار می شود و عاشق نباشی کار نمیشود. هرکسی یک چیزی گفت، توحید افعالی، سرمایه، رشوه! نزد شاعر رفتند گفتند: ببخشید. غرض تو از شعری که گفتی چیست؟ «بی تو مزرعه آب نخورد» گفت: غرض من بیل است! گفت: اِ… «بی تو شیشه می نخورد» گفت: غرض من قیف است. چون قیف نباشد، شراب در شیشه نمیرود. یعنی شاعر دارد بیل و قیف را میگوید. حوزه توحید افعالی و اداره رشوه و بازار دارد سرمایه را میگوید. هرکسی یک عینکی گذاشته و طبق عینک خودش میبیند. عینک سبز میگذارد همه کاهها را علف میبیند. عینک سرخ میگذارد و همه شلغمها را لبو میبیند. مشکل از عینک اوست. اینها جنگهایی است که…گاهی تحلیلهای سیاسی.
وعدههایی که میدهند. اگر چنین کنی، چنان کنی، گذرنامه میفرستند، با ویزا و با دلار، تو شاگرد اول در ایران هستی؟ چرا ایران بایستی؟ بیا کانادا، بیا اروپا، بیا آمریکا، اینجا بیا ما اینطور میکنیم، چه میکنیم… وعده میدهند. این پادشاهان اطراف ایران که مثل دم سگ عقب آمریکا میروند، سگ هرطور بخواهد دمش را تکان میدهد. به راست، راست، به چپ، چپ! همه قارونهای ما، اینها اگر عقل داشتند میفهمیدند آمریکا چقدر پادشاه ایران را توانست حفظ کند؟ پادشاه ایران چهل، پنجاه سال خودش و پدرش نوکری کردند. عاقبت سرنوشت شاه چه شد؟ آمریکا توانست او را نگه دارد؟ اینقدر مثل دم سگ دنبال آمریکا نروید. حالا بدتر از آمریکا این است که سعودی دنبال اسرائیل میرود. آمریکا چه کرد که اسرائیل بکند؟ اینها خودشان را هم نمیتوانند نگه دارند، وعده میدهند بیایید چنین کنید. چنان کنید، آنجا چه میکنیم. وعده نظامی، سرمایه، وام، قراردادهای… یکی از راههای جنگ نرم وعده است.
به دختر میگوید: من چند روز دیگر یک قطعه زمین داریم، بنا دارد یک خیابان و بلوار است، از بغل زمین پدربزرگم رد شود. اگر این خیابان رد شود، بلوار شود، زمین اینجا چند صد میلیون میشود. انشاءالله میخریم یک سفر ترکیه میرویم. یک سفر کجا میرویم. این دختر بستنی میخورد و گول میخورد. دختر چطور پسر را گول میزند. من از هر انگشتم یک هنر میبارد. بعد میبینیم اصلاً اشکنه هم بلد نیست بپزد. دختر سر پسر کلاه میگذارد. با وعده، آقاجانم، عموجونم، پسر با وعده. یکی از راههای جنگ نرم این است که آدم خودش هم نفهمد و گول بخورد.
6- وعده دروغین، جلوهگری و قدرتنمایی دشمن
«وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ» (عنکبوت/12) میگوید: گناهانت با من، آقا به گردن من! ببینم اگر کسی گفت: به گردن من شما حق داری گناه کنی؟ آخر ایشان گفت: به گردن من! اگر کسی گفت: گناهت بر گردن من، شما حق داری گناه کنی؟ با من! بابا به این مو قسم! بابا مو ما را نمیتواند نجات بدهد. طناب هم نمیتواند نجات بدهد. چه برسد به مو! این ریشش را میگیرد، سبیلش را میگیرد، به مویت قسم! طناب هم نجات نمیدهد. چه برسد به مو! به گردن من…
گاهی جلوه، فرعون وقتی میخواست مردم را رام کند، با تیر و تفنگ رام نکرد. گفت: «أَ لَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْر» (زخرف/51) نگاه نمیکنید به حکومت مصر، «وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی» نمیبینید نهر آب از زیر تخت من عبور میکند؟ جایگاه مرا نمیبینید؟ دنبال این چوپان میروید؟ موسی چوپان است. «أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ» (زخرف/52) نگاه کنید آخر من بهتر هستم یا چوپان پست؟ به موسی میگفت: چوپان پست! مَهین یعنی پست. «وَ لا یَکادُ یُبِینُ» بیانش هم لکنت دارد. این نمیتواند حرف بزند. چوپان است. تاج و تخت مرا ببینید.
فرانسه رفتم. آنجا یکی گفت: آقای قرائتی دیدی چه کشور لوکسی بود؟ به به! گفتم: بسیار کثیف بود. گفت: چرا؟ گفتم: فرانسه 50 میلیون جمعیت دارد. 45 میلیون هم سگ دارد. سگهای فرانسه هم در بیابان دور نیستند، در همان آسانسور و… سگها در بیابان نیستند، در آسانسور و آشپزخانه و رختخواب هستند. گفتم: شما ادرار سگ را آزمایشگاه بدهید. زبالههای ایران را هم آزمایشگاه بدهید. ببینید میکروب کدام یک بیشتر است؟ اصلاً خودش را باخته است. فرانسه با سگ و با ادرار سگ تماس میگیرد میگوید: بهداشتی است. ولی ایران زباله میبیند میگوید: نه اینجا بهداشتی نیست. بله زباله باید حذف شود. ولی معنایش این است که این طرف چقدر خودش را باخته است. یک چیز لوکسی میبیند، عقلش به چشمش است.
گاهی به اولادش میگوید: «وَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً» (سبأ/35) ما اموالمان بیشتر است. اولادمان بیشتر است.
گاهی جایزه تعیین میکند. فرعون به ساحرها گفت: اگر با سحر و جادو آبروی موسی را بریزید، گفتند: «قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً» (اعراف/113) آیا به ما اجری میدهی؟ ما اگر با سحر و جادو آبروی موسی را بریزیم، پولی هم میآید؟ «قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ» (اعراف/114) جایزه و سکه چیست؟ یک کارت سبز میدهم صاف به دربار بیایید.
گاهی جنگ نرم تشکیک ایجاد میکند. «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ» (اعراف/75) آیا میدانید حضرت صالح مرسل، پیغمبر است؟ از کجا میدانید پیغمبر است؟ ایجاد تشکیک میکنند. گاهی خود طرف ولوله میاندازد. یک چیزی را تلقین میکند و این هم مهم است. خود تلقین خیلی مهم است. تفرقه، تشکیک، دیگر چه میکنند؟ اینها فکر طرف را خواب میکنند، با این ابزار.
ایجاد وحشت میکنند. ناوگان آمریکا آمده دم خلیج فارس، قرآن میگوید: «إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ» (آلعمران/173) دشمن شما خیلی است، بترسید. اینها نمیگذارند.
7- تحریف و کتمان حقیقت، از ابزار جنگ نرم دشمن
گاهی حق و باطل را قاطی میکنند. اختلاط حق و باطل، «لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِل» (آلعمران/71) یکی از راههای جنگ نرم این است که حق و باطل را قاطی میکنند. مثل اینهایی که میوه فاسد را زیر میگذارند. میوههای خوب را روی صندوق میگذارند. حق و باطل را قاطی میکنند. این هم جنگ نرم است.
کتمان میکنند «وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه» (نساء/37) حق را میفهمد، میگویند: آقا این است. میگوید: نه! حق را کتمان میکند. وقتی مردم حق را ندیدند، دنبال باطل میروند. اینها جنگ نرم است. اسلحه در کار نیست. توپ و تانک و تفنگ نیست. حق را می پوشانیم. کتمان حق یک جنگ نرم است.
پیمان شکنی، قول میدهد و عمل نمیکند. سیاهنمایی، فرعون در شهرها میگفت: طرفداران موسی، «إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَهٌ قَلِیلُون» (شعرا/54) اینها قلیل هستند. اینها چند نفری بیشتر با موسی نیستند. همه مردم با من هستند. ازهاری بود آخرهای زمان شاه، به شاه میگفت: این مرگ بر شاه نوار است. مردم مرگ بر شاه نمیگویند. مردم همه جاوید شاه میگویند. یک نوار پر کردند مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، در پشت بام میگذارند در شهر پخش میشود. اعلیحضرت همه شما را دوست دارند. نوار است!
پیمان شکنی و سیاه نمایی، تقاضای نابجا میکنند… میخواستیم امشب بحث را تمام کنیم. خوب تمام نشد که نشد. فردا شب میگوییم که در مقابل جنگ نرم چه کنیم. یکبار دیگر دقایق آخر من برای شما بخوانم. آقایانی که دیر پیچ تلویزیون را باز کردند. بسم الله الرحمن الرحیم، جنگ گرم تانک و توپ است، بمباران است. انفجار است، این جنگ گرم است. جنگ نرم یعنی بدنت را با گلوله سوراخ نمیکند. فکرت را سوراخ میکند. ماشینت را نمیدزدد، فکرت را میدزدد. این جنگ نرم است. راههایش «قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُور» بد نیست به شما بگویم. یک دقیقه هم بگذرد طوری نیست. زیادی گوش بدهید.
وهابیت ملعون، قبرستان بقیع، گنبد و بارگاه داشت، قبر چهار امام را، امام حسن مجتبی و امام زین العابدین، امام باقر و امام صادق، قبر چهار امام را خراب کردند. مردم ایران چون شیعه بودند راهپیمایی راه انداختند. عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، قبر ائمه ما با خاک یکسان شد… رضاشاه پدر محمدرضا فیلم گرفت. فرستاد خارج و گفت: مردم ایران راهپیمایی کردند که ما قاجار را نمیخواهیم، پهلوی را میخواهیم. گرفتید چه شد؟ یکبار دیگر میگویم.
وهابیت مدینه قبر چهار امام را خراب کرد. مردم ایران که شیعه و علاقهمند به اهلبیت بودند راهپیمایی راه انداختند. رضاشاه فیلم گرفت و خارج فرستاد، گفت: مردم ایران راهپیمایی میکنند، که ما ناصرالدین و قاجار را نمیخواهیم. پهلوی را میخواهیم. این«قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُور» است. این جنگ نرم است. فکر را میخرند. از راهپیمایی سوء استفاده میکنند.
راههای جنگ نرم، 2- دنبال فتنه میگردند. وعده میدهند گناهت گردن من، کاخ و کوخ را به رخ میکشند. اولاد و اموال را به رخ میکشند. جایزه تعیین میکنند. تفرقه به وجود میآورند. مسجد ضرار میسازند. گریه قلابی داریم، سخنرانی قلابی داریم، مسجد قلابی داریم. اینها همه جنگ نرم است.
خدایا به امت ما بصیرتی بده، به مسلمانها بصیرتی بده که در هیچ جنگ نرم و گرمی ما مغلوب نشویم.