نیاز بشر به پیامبران
2- نیاز انسان به موعظه و هشدار
3- جهل انسان به آینده خود و جهان
4- جهان امروز، جهان بیعدالتی و نفی حقوق بشر
5- نیاز بشر به قوانین حق و جامع
6- هستی برای بشر، بشر برای خدا
7- تلاش پیامبران برای سعادت بشر
موضوع: نیاز بشر به پیامبران
تاریخ پخش: 16/03/92
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندهها پای تلویزیون زمانی بحث را میبینند که شب 27 رجب سال 92 است. شب 27 رجب شب مبعث است. یعنی شبی که پیغمبر به پیغمبری مبعوث میشود. یک بحثی است که آیا انسان به پیغمبر نیاز دارد یا ندارد؟ خیلی دلیل داریم که انسان به پیغمبر نیاز دارد. بهترین دلیلش این است که علم، بشر را نجات نمیدهد. هم قرآن گفته، هم تجربه نشان داده است. قرآن میفرماید: بعضیها «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْم» (آلعمران/19) با اینکه باسواد بودند کج رفتند. آیا شما میتوانی بگویی: هرکس باسواد است، کج نمیرود. میتوانی بگویی؟ خیلیها باسواد هستند، کج میروند. باسواد لجباز، باسواد عقدهای، باسواد حریص، باسواد توطئهگر، باسواد خائن، سواد یک ارزش است. اما همه ارزشها سواد نیست. انسان به راهنما نیاز دارد.
1- پشیمانی، نشانه خطاپذیری انسان
شما میتوانی بگویی: هرکس عاقل است نیاز به پیغمبر ندارد؟ نه. عقلا خیلیهایشان پشیمان میشوند. حداقل هر عاقلی صد بار پشیمان شده است. پشیمانی یعنی چه؟ یعنی عقلم درست نکشید. اینها که پشیمان میشوند دیوانه که نیستند، عاقل هستند. یک تصمیم میگیرند، بعد میفهمند که اشتباه کردند. اگر عقل ما کامل بود، نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید. اگر عقل بشر کامل بود، و نیازی به پیغمبر نداشت، اگر عقل بشر کامل بود هیچ انسانی پشیمان نمیشد. بگو: خوب دقت میکنیم، حواسمان را جمع میکنیم. بشر حواسش را هم جمع کند باز هم کلاه سرش میرود. چون در انتخاب همسر خیلیها حواسشان را جمع میکنند. اینقدر دقت میکنند که یک همسر خوب پیدا کنند. آخرش هم میگویند: چه خاکی بر سرمان شد باید طلاق بدهیم. همسر اینطور نیست که آدم کنار خیابان مثل بستنی بگیرد. پدرش کیه؟ مادرش کیه؟ کجاست؟ چطور درس خوانده؟ اخلاقش چطوره؟ راجع به انتخاب همسر خیلی تحقیق میکنند. ولی با همه تحقیقها باز هم سرش کلاه میرود. انسان نیاز به پیغمبر دارد.
حالا دلایلی که ما نیاز به پیغمبر داریم، بینندهها شب مبعث بحث را میبینند. دلایلش را برایتان بگویم. به چه دلیل ما به پیغمبر نیاز داریم؟ موضوع: به مناسبت شب مبعث 92، نیاز بشر به انبیاء.
1- انسان جاهل است، چون جاهل هستیم، معلم نیاز داریم. به معلم نیاز داریم. و پیغمبران معلم بشر هستند. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُم» (آلعمران/164) این دلیل اول، به چه دلیل به پیغمبر نیاز داریم؟ چون خیلی از چیزها را نمیدانیم. چون نمیدانیم، آدم جاهل معلم میخواهد. این خیلی روشن است. این یک مورد.
2- نیاز انسان به موعظه و هشدار
2- چون غافل هستیم. به هشدار دهنده نیاز داریم. انسان وقتی غافل است، بازیگوش است. به بچههای بازیگوش میگوییم: برو ماست بگیر بیاور. میرود چرخ و فلک بازی میکند. میآید اصلاً یادش رفته ماست بخرد. آدم وقتی یک کسی بازیگوش است، بچهای که بازیگوش است باید دستش در دست مادرش باشد. وگرنه میدود وسط خیابان جلوی موتوری و ماشینی، خودش را به خطر میاندازد. چون غافل هستیم، منذر، انذار و هشدار دهنده میخواهیم.
3- چون مسؤول هستیم، باید تکلیف خودمان را بدانیم. آیا انسان همینطور آزاد است. انسان مسؤولیت دارد یا ندارد؟ انسان مسؤول است. چون مسؤول هستیم باید تکلیف خود را بشناسیم. انبیاء آمدند گفتند: تکلیفت چیست؟ انسان مسؤول است. انسان مثل سنگ رودخانه نیست که سیلی میآید سنگها را به رودخانه میآورد، بعد هم آب ته نشین میشود و هر سنگ یک جایی میماند. انسان بیبرنامه نیست. انسان مسؤول است، تعهد دارد. چون مسؤول هستیم باید یک کسی برای ما تکلیف را روشن کند. چه کسی تکلیف را روشن کند؟
4- انسان قابل رشد است. چون قابل رشد هستیم، پس الگو لازم داریم. این گچ قابل رشد نیست، جماد است. همین که هست. انسان قابل رشد است. کسی که قابل رشد است، نیاز به الگو دارد. مثل چه کسی خودم را درست کنم؟ من مثل چه کسی باشم؟ اینها همه دلیل بر این است که ما نیاز داریم.
3- جهل انسان به آینده خود و جهان
5- انسان دوست دارد آینده خودش را بداند. و چون ما از آینده و علم غیب خبر نداریم، نیاز داریم به کسی که او از علم غیب خبر داشته باشد. چون از غیب، از آینده بیخبر هستیم، نیازی به آیندهنگر راستگو داریم. بالاخره آدم میخواهد بفهمد بعدش چه میشود. حالا کار کردیم، مدرک گرفتیم، شغل هم استخدام رسمی، خانه، ماشین، تلفن، همسر، بچه، خیلی خوب، آخرش چه؟ پایان عمر ما چه میشود؟ هرکسی میخواهد بداند، یعنی یک آبی که جایی میرود، هر بچهای هم باشد میگوید: آقا جان، این آب کجا میرود؟ این سؤال است، کجا میرویم؟ میخواهیم بدانیم آخرش چه میشویم، یعنی میمیریم، میپوسیم خاک میشویم. اگر بمانیم، بپوسیم خاک شویم، مگر اولش خاک نبودیم؟ سالهای قبل من یک طرحی داشتم، میگفتم: این خاک، این هم ریشهی گیاه، این خط را فرض کنید، خاک. ریشهی درختها، ریشهی برنج، گندم، میوه، هرچه. این مواد غذایی را میگیرند و به ساقه میدهند. ساقه گل میشود. خوشه میشود. این خوشه غذا میشود. غذا نطفه میشود. نطفه در رحم مادر علقه، تا کم کم روح به آن میآید طفل میشود. طفل به دنیا میآید، دبستان و راهنمایی و دبیرستان، تا کمکم یک انسان کامل میشود.
یکبار دیگر، تابلو را نشان بدهید. انسان کامل که بود؟ بچه بود. بچه چه بود؟ نطفه بود. نطفه چه بود؟ غذا بود. غذا چه بود؟ مواد غذایی خاک بود. یعنی این ریشه، مواد غذایی را میگیرند، از زمین گندم و جو میشود. میوه و سبزی و اینها میشود. مواد غذایی زمین میوه میشود. میوه نطفه میشود. نطفه طفل میشود. طفل در رحم مادر تکامل پیدا میکند، به دنیا میآید. دبستان و راهنمایی تا دانشگاه و یک انسان کامل میشود. بعدش… انسان کامل کم کم موهایش سفید میشود. چشمش عینکی میشود. صورتش چین میخورد. کمرش خم میشود. دندانش عملی میشود. عینکی میشود، پیر میشود. مریض میشود، میمیرد و خاکش میکنیم. میپوسد. تراکتور میآید اینها را زیر و رو میکند فضای سبز میشود. چه بودیم؟ خاک بودیم. از خاک گندم شدیم. گندم نطفه شد، نطفه انسان شد. انسان کامل شد. دوباره میمیریم خاک میشویم. خدایا بنا بود ما را خاک کنی، مگر از اول خاک نبودیم؟ میخواستی خاک درست کنی؟ خوب مگر از ابتدا خاک نبودیم؟ آخرش چه میشویم؟ «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثا» (مؤمنون/115) یک کوزهگر مست حاضر نیست کوزهای که ساخته است بشکند. یعنی خداوند «نَعُوذُ بِاللَّه» از کوزهگر مست عقبتر است؟ کوزهگر مست کوزهای که ساخته نمیشکند. خدا انسانی را که ساخته میشکند و خاک درست کند. اگر خاک میخواستی باید از مخ من خاک درست کنی، خاک که بودیم از اول. آینده ما چه میشود؟ انسان میخواهد ببیند قیامت چه خبر است؟ بعد از مرگ چه خبر است؟ بعد از مرگ تمام میشویم یا نه یک دنیای بزرگتری است.
شب مبعث بحث را گوش میدهید. بعثت یعنی بشر نیاز به انبیاء دارد. چون جاهل است. چون غافل است. چون مسؤول است. چون قابل رشد است. چون از آینده بیخبر است. اینها دلایل این است که ما بدون پیغمبر نمیتوانیم. این مسألهی مهمی است. دیگر دلیل از این بهتر چه؟ دسترسی به علم نداریم.
4- جهان امروز، جهان بیعدالتی و نفی حقوق بشر
انسان منهای نبوت همین انسان امروزی است. دنیایی که دستش در دست انبیاء نیست، دستش در دست سازمان بینالملل است. سازمان بینالملل چیه؟ ابزاری برای طاغوت. اصلاً حق وتو یعنی چه؟ یعنی ای دنیا، نمایندگان کرهی زمین، هرچیزی تصمیم بگیرید، چند تا کشور میآیند میگویند: کشک! عدالت این است؟ ما در چه دنیایی زندگی میکنیم؟ حق وتو یعنی چه؟ یعنی همه کشورها نماینده آنجا بفرستند، همهی نمایندگان چیزی را تصویب کنند، یک مرتبه آمریکا میگوید: نه. به چه دلیل یک کشور دویست میلیونی حق شش میلیارد را بخورد؟ حق وتو پایش به کجا بند است؟ تازه اینها حقوقدانان بشر هستند که آنجا جمع شدند. حقوق دانان گیج هستند. من این را در تلویزیون گفتم. اجازه بدهید یکبار دیگر هم بگویم. خواهش میکنم تلویزیون هم پاک نکند.
من چهار تجاوز را میگویم، ببینید کدام تجاوزها بیشتر است؟ تجاوز به جان، چاقوکشی و ترور، تجاوز به مال، سرقت. تجاوز به ناموس، زنا. تجاوز به آبرو، غیبت. روی کرهی زمین بیشترین تجاوز چه تجاوزی است؟ یعنی آمار ترور بیشتر است، یا آمار سرقت، یا آمار زنا، یا آمار غیبت. تجاوز به جان، مال، ناموس، آبرو.چه تجاوزی بیشترین آمار را دارد؟ با هم بگویید… غیبت! بیشترین تجاوز، تجاوز به آبرو است. مثل نقل و نبات در خانه، سر سفره غیبت میکنیم. هیچ میدانید روی کرهی زمین قانون برای غیبت نداریم. روی کرهی زمین، کاری به ایران ندارم. هیچ کشوری نیست که شما در دادگستری بروی، بگویی: آقا فلانی غیبت کرد، آبروی من را ریخته است. میگوید: قانون برای غیبت نیست. یعنی بیشترین تجاوز، تجاوز به آبرو است. دکترای حقوق همه با هم خواب هستند. یعنی چه؟ آنوقت ما دستمان را در دست دکترهای حقوق میگذاریم. حقوق بینالملل، حقوق کیفری، حقوق شخصی، حقوق جزایی.
دهها نکتهی حقوقی را من در قرآن پیدا کردم، از دکترهای حقوق پرسیدم. که آیا این چیزهایی که در قرآن است اصلاً نیست. در دنیا این حرفها نیامده است. از وقتی سازمان ملل درست شد، عدالت برقرار شد؟ از وقتی حقوق بشر درست شد، حقوق بشر داده شد؟ از وقتی دموکراسی میگویند، دموکراسی درست شد؟ انسان هرچه علم پیشرفت کند نیازش به انبیاء بیشتر است. الآن مانیاز به پیغمبر خیلی بیشتر از صدر اسلام داریم. الآن توحش بیش از صدر اسلام است. تمدنی نیست. اصلاً گفتگوی تمدنها، یعنی گفتگوی وحشیها. چه تمدنی؟ هشت سال ما را بمباران کردند، کدام یک از صاحبان تمدن یک آروغ زد؟ یک عطسه کرد، یک سرفه کرد؟ میگفتیم: برادر سوریه، برادر لیبی، آنها هم خودشان هزار و یک مشکل داشتند. چه کسی روی کرهی زمین از هشت سال مظلومیت ایران دفاع کرد؟ کو تمدن؟ کو عدالت؟ رحمت به گور جاهلیت!
در جاهلیت یک نفر، یک نفر را میکشت. الآن در دنیای تمدن مادر بچهاش را میکشد. سقط میکند. کورتاژ میکند. آن زمان دشمن، دشمن را میکشت. الآن مادر بچهاش را میکشد. آن زمان با شمشیر یکی یکی میکشتند. حالا با بمباران، صد تا صد تا میکشند. رحمت به گور جاهلیت! هرچه تمدن بیشتر میشود انسان وحشیتر می شود چون دستش در دست انبیاء نیست. این را شب مبعث میگویم. برای اینکه بشر، حالا وقت نیاز به انبیاء است.
ما فکر میکنیم همین که لیسانس شدیم دیگر نیاز به موعظه نداریم. اتفاقاً تحصیل کردگان ما بیشتر نیاز به موعظه دارند. آنها هستند که به چهار تا کلمه که درس خواندند ممکن است غرور بگیردشان و آدم مغرور نیاز به موعظه دارد. ما اشتباه میکنیم که ایشان اگر حجهالاسلام است دیگر نیازی به موعظه ندارد. همه ما نیاز به موعظه داریم و انبیاء واعظ هستند. «أَعِظُکُم» (سبأ/46) پیغمبر میگوید: آمدم شما را موعظه کنم.
5- نیاز بشر به قوانین حق و جامع
6- انسان در دلش قانون حق میخواهد. بشر نمیتواند قانون حق وضع کند. بشر در قانون منافع خودش و حزبش و کشورش را در نظر میگیرد. بشر فطرتاً دنبال حق است و نمیتواند قانون حق یعنی قانون جامع درست کند. اینکه میگویند: منتظر امام زمان باش، معنای انتظار یعنی هیچ رژیمی را قبول ندارم. تمام شد و رفت! چانه هم نزنید. هیچ رژیمی را قبول نداریم. هیچ قانونی را قبول نداریم. ما منتظر یک حکومتی هستیم که از طرف خدا باشد. «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعا» (یونس/65) «أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّهِ یَبْغُون» (مائده/50) غیر خدا هرکس حرف بزند جاهلی است. آقای قرائتی فکر نمیکنی تند میروی؟ نه! به چه دلیل؟ چون قرآن یک آیه داریم میگوید: «الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى» (احزاب/33) جاهلیت اول است. امام باقر(ع) میفرماید: اینکه میگوید: جاهلیت اول پیداست جاهلیتهای دیگر هم پشت سر، اگر شما خانهی ما آمدی گفتی ایشان کیه؟ گفتم: این اولاد اول من است. وقتی گفتم: اولاد اول من است یعنی چه؟ یعنی بچههای دیگر هم یا هستند، یا زمینهاش است. وگرنه نمیگفتم: اولاد اول. قرآن میگوید: «الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى» یعنی جاهلیت اول. اینکه میگوید جاهلیت اول، یعنی پیداست جاهلیتهای دیگر هم هست. در جاهلیت اول کسی که کسی را میکشت، زیر خاکش میکرد. الآن مادر که بچهاش را کورتاژ میکند در چاه مستراح میاندازد. دشمن، دشمن را میکشت. حالا مادر، مادر را میکشد. یکی یکی میکشتند، حالا بمباران میکنند. انسان حالا میفهمد که نیاز به اخلاق دارد.
شما میتوانی بگویی: هرکس باسوادتر است، تواضعش بیشتر است. هرکس باسوادتر است اخلاصش بیشتر است. هرکس باسوادتر است اشک چشمش بیشتر است. مناجاتش بیشتر است. هرکس باسوادتر است، خدماتش بیشتر است. این را میتوانید بگویید. بسیار هستند افرادی که سواد کمی دارند، سر تا پا خدمت به جامعه هستند و آدمهایی هستند تحصیلات عالیه دارند، پولهای عالی دارند، هیچ کمکی به کسی نمیکنند. بشر به انبیاء نیاز دارد. حالا وقتش است. اتفاقاً نیاز به انبیاء الآن وقتش است.
انسان فطرتاً قانون عادلانه میخواهند. قانون جامع میخواهد و عدالت و جامعیت جز دست انبیاء نیست. بشر محدود است. صد تا کتاب میخواند، لیسانس میشود. صد و پنجاه تا میخواند، فوق لیسانس میشود. دویست تا دکتر میشود. تازه یک رشته دکتر میشود. جامع که نیست. این غیر متعهدها هم که جمع شدند، ببینید چه کردند، خروجیاش چه شد؟ کشورهای عربی دور هم جمع شدند ببینیم نتیجهاش چه شد؟ مثلاً کشورهای عربی جمع شدند، چه کردند برای فلسطین؟ فلسطین عرب نیست؟ لبنان عرب نیست؟ بینالملل برای ایران چه کرد؟ عربها برای فلسطین چه کردند؟ یک نگاهی بکنیم ببینیم خروجی این سمینارها چیه؟ یک قهوهخانهای است دور هم مینشینند، منتهی در قهوهخانه چای میخورند، آنجا یک غذای دیگر میخورند. هیچ خاصیتی ندارد. یعنی اگر همه اینها محو شوند هیچ طوری نمیشود. شغل کاذب است. البته در مذهب هم شغل کاذب داریم. بعضی از مسجدهای ما چند تا پیشنماز دارد. هر شبستانی یک نفر هست. بعضی شهرها متأسفانه هست.
من نزد یکی از علما رفتم گفتم: شما کجا نماز میخوانی؟ گفت: یکی از شبستانها. گفتم: شما اگر از دنیا بروی چه میشود؟ یک خرده جا خورد و گفت: خبری داری؟ (خنده حضار) گفتم: نه، میخواهم بدانم بمیری چه میشود؟ یک خرده فکر کرد و… پیرمردی بود، محترم بود. آیت الله هم بود. گفت: به نظر شما چه میشود؟ گفتم: هیچ طوری نمیشود. مردم شبستان بغلی میروند. پس پیداست این وجود شما خاصیتی ندارد. حدیث داریم آخوند باید کاری کند که اگر رفت یک خلأیی در جامعه باشد. مطهری که رفت دیگر مشابهاش نیست. مشابه دکتر بهشتی نیست. آخوندی خوب است که «إِذَا مَاتَ الْعَالِم» عالم از دنیا برود، «انْثَلَمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَه» (وسایل الشیعه/ج12/ص214) عربیهایی که میخوانم حدیث است. عالمی ارزش دارد که اگر بمیرد جایش خالی باشد. یعنی یک کار کلیدی کند. اگر سازمان ملل، غیر متعهدها، این سازمانهای بینالمللی، اینها مثلاً خروجیشان کارشان چه بوده؟ نسبت به ما چه کردند؟ نسبت به فلسطین چه کردند؟ نسبت به افغانستان چه کردند؟ ما حالا نیاز به بعثت داریم.
6- هستی برای بشر، بشر برای خدا
یک چیز دیگر هم برایتان بگویم. خوب گوش بدهید. هستی برای که آفریده شد؟ برای بشر، «خَلَقَ لَکُم» (بقره/29)، «سَخَّرَ لَکُم» (ابراهیم/32)، «مَتاعاً لَکُم» (مائده/96) لَکُم لَکُم در قرآن زیاد است. یعنی ابر و باد و مه و خورشید برای بشر است. پس هستی برای ما آفریده شده است. ما برای چه آفریده شدیم؟ میگوید: میخواستم کارهای شما الهی شود. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) میخواستم بندهی خدا شوید. بندهی خدا نه اینکه فقط نماز بخوان. یعنی کارهای شما رنگ الهی داشته باشد. نجاری هم ممکن است عبادت باشد. آشپزی هم ممکن است عبادت باشد. پس هستی برای شما آفریده شد، و شما را آوردم، خلق کردم که شما الهی شوید. خوب پس هستی برای بشر، بشر برای اینکه الهی باشد، خدایی باشد. انوقت این بشری که هدف آفرینش است، میخواهیم خدایی شود، دستش را در دست معصوم بگذاریم درست است. دستش را در دست غیر معصوم بگذاریم، ظلم به بشر است. بگذارید مثال بزنم.
تمام امکانات مدرسه برای تحصیل است. اگر مدرسه مدیر دارد، معاون دارد، سرایدار دارد، آب دارد، برق دارد، گاز دارد، آسفالت دارد، کتابخانه دارد، آزمایشگاه دارد، تمام امکانات آموزش و پرورش برای این است که بچه درس بخواند. و بچه میخواهیم درس بخواند تا رشد کند. حالا اگر همهی اینها دست بچه را در دست یک آدم بیسواد گذاشتیم، یک آدم خلافکار، به جای اینکه یک معلم قوی باشد، دستش را در دست یک آدم نااهلی گذاشتیم. دست آموزش و پرورش را در دست یک آدم نااهل بگذاریم ظلم به بشریت است. ظلم به علم است. ظلم به نسل نو است. ظلم به خورشید و ماه و آب و گاز و برق و آموزش و پرورش است. هستی برای بشر، بشر برای رشد، آنوقت حالا که وقت رشد است، دست بشر را در دست غیر معصوم بگذاریم. ظلم به بشریت است. باید انسان دستش در دست انبیا باشد. انبیاء هم همه چیزی را گفتند. قانونی نداریم مگر اینکه اصلش یا ریشهاش در قرآن و روایات هست.
یک کسی گفت: آقا شما میگویید: همه چیزی در قرآن هست، کجا قرآن گفته: به چراغ قرمز رسیدی لب چهارراه بایست؟ کدام آیه؟ گفتم: چراغ قرمز در قرآن نیست. ولی در نهجالبلاغه میگوید: «وَ نَظْمِ أَمْرِکُم» (نهجالبلاغه/ص421) «وَ نَظْمِ أَمْرِکُم» یعنی یک دقیقه شما بایست آنها بروند، یک دقیقه آنها بیایند، شما بایستید. آنها بایستند و شما برو. کلمهی چراغ نیست، «وَ نَظْمِ أَمْرِکُم» که هست.
کجا گفته عروس که میبریم بوق نزنیم نصف شب؟ یا بلندگوی روضهخوانی، مردم بیوقت عزاداری نکند؟ صدای بلندگوی مسجد یا صدای عروسی و بوق ماشین؟ کلمهی بوق و بلندگو در حدیث نیست. اما اذیت مسلمان در حدیث هست. مصداقش را دیگر خودت عمل کن. اصلش هست. بشر نیاز به قانون الهی دارد، قانون عادلانه و قانون جامع. این هم دیگر جا نیست بنویسم.
چرا نیاز به انبیاء داریم؟ پنج تا را نوشتم، ششمی است. چون بشر میخواهد از غیب آیندهاش را بداند. و جز انبیاء از غیب خبر ندارند. این یک مورد. چون انسان از درون، فطرتاً نیاز به یک قانون جامع و عادلانه دارد. جز انبیاء قانون عادلانه و جامع نمیتواند از طرف خدا بیایند. بشر محدودیت دارد. آدم محدود نمیتواند بینهایت فکر کند. آدم محدود پیش پایش را میبیند. به بچه بگویند: چه میخواهی، میگوید: من شکلات میخواهم. بزرگتر که شد میگوید: من دوچرخه میخواهم. محدود است؟
انسان قانونی میخواهد که قانونگذار دوستش داشته باشد. ما شک داریم واقعاً این دکترهای حقوق ما را دوست دارند؟ این پزشکی که نزدش میرویم ما را دوست دارد. اگر دوست دارد پس چرا به ما نمیگوید: مرض تو را تشخیص نمیدهم. اگر این پزشک مرا دوست دارد باید بگوید: آقا، من مرض تو را تشخیص ندادم. نزد فلانی بروید. دکترها این کار را میکنند؟ یا یک نسخه میدهند میگویند: برو ببینیم فردا زندهای یا مرده؟ پزشک اگر مرا دوست دارد باید یک پزشک متخصص معرفی کند. میکند؟ اگر میکنند «الْحَمْدُ لِلَّه»، خیلی لطف هم میکنند.
7- تلاش پیامبران برای سعادت بشر
باید کسی برای من قانون وضع کند 1- مرا بشناسد. 2- دوستم داشته باشد. 3- تابع هوسهای خودش نباشد. 4- از شهادت نترسد. چقدر در قرآن داریم «وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّین» (بقره/61) چقدر انبیاء کشته شدند. «وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاء» (آلعمران/112)، «وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّین». «وَ أُوذُوا فی سَبیلی» (آلعمران/195)، «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیر» (آلعمران/146) باید تا مرگ جلو برود. نترسد، تمام امامان ما شهید شدند، این یعنی چه؟ یعنی باید در مقابل طاغوت بایستند. منصور دوانیقی میگفت: امام صادق یک استخوان است در گلوی من. نه میتوانم قورتش بدهم و نه میتوانم بالا بیاورم. باید رهبران آسمانی در مقابل طاغوت استخوان در گلو باشند. این رئیس جمهورها و پادشاهانی که دور ما هستند، اینها که مثل راحتالحلقوم هستند در دهان طاغوت. هرطور بخواهند انجام میدهند. شما حساب امام و شاگردان امام را کنار بگذارید. نیاز به انبیاء!
به هر حال اگر انبیاء نباشند چه کنیم؟ سه راه داریم. اگر انبیاء نباشند یا هرطور دوست داریم انجام میدهیم. راه میل است، راه نفس است. راه نفس خطرناک است. ما چقدر کارها تا حالا طبق میلمان کردیم، بعد فهمیدیم غلط کردیم. یا راه میل دیگران، اگر راه انبیاء نباشد دستمان را میگذاریم در دست دیگران چه میگویند؟ خوب چقدر دیگران تا حالا ما را اشتباه بردند و خلاف رفتند؟ اگر دستمان را از دست انبیاء برداریم. یا دستمان را در دست نفس خودمان میگذاریم. نفس ما کج میرود. یا نفس دیگران، دیگران چه هوسی دارند؟ خودمان چه خوشمان میآید؟ خطر است. دیگران چه خوششان میآید، خطر است. طاغوتها خطر است. نیاکان خطر است. مگر هرکاری نیاکان ما کردند درست است؟ چقدر نیاکان ما کار غلط کردند؟ اگر بشر دستش را از دست نبوت بردارد، دستش را یا باید در دست هوای خودش بگذارد، هوا و هوس خودش، خطرناک است. هوا و هوس دیگران خطرناک است. هوا و هوس طاغوتها خطرناک است. هوا و هوس نیاکان خطرناک است. سالمترین راه، راه این است که دستمان را در دست انبیاء بگذاریم. و الآن باید دستمان را در دست مجتهد عادل بیهوس بگذاریم. مجتهد یعنی چهل سال درس خوانده باشد. عادل یعنی گناهی از او سراغ نداشته باشیم. بی هوس باشد، دنبال هوسش نمیرود. چون امام زمان فرمود: وقتی من نیستم فقیه عادل بیهوس! راه نجات این است وگرنه نفسها، شهوتها، پستها، خیالها، وهمها… اصلاً گاهی وقتها روی خیال فتنه میشود. روی خیال یک زن و شوهر شش ماه با هم قهر هستند، به خانم وقتی میگویی: چه شده؟ میگوید: من خواب دیدم شوهر من یک زن دیگر گرفته. چون خواب دیده با یک خواب یک خانواده آتش میگیرد. زن خیال میکند. مرد خیال میکند. ما اگر دستمان را از دست انبیاء برداریم. گیر خواب، گیر عارف، گیر نیاکان، آداب، رسوم، راه نجات معصوم است. زمانی که معصوم نیست فقیه عادل بیهوس.
شب مبعث را تبریک میگوییم. لابد در مفاتیح هم برنامههای امشب را نوشته، دیگر خودتان مطالعه کنید. خدا را شکر که ما به انبیاء و به پیغمبر اسلام ایمان داریم. خدایا ما را از بهترین امت پیغمبر قرار بده. خدایا دست ما را از دست وحی و انبیاء درنیاور. خدایا آنچه تا به حال از انبیاء صرف نظر کردیم، دنبال نفس خودمان، و هوا و هوس خودمان و هوا و هوس دیگران رفتیم، لغزشهای گذشته ما را به آبروی پیغمبر که شب مبعثش است ببخش و بیامرز. آخرین کلمه هم بگویم. اولین آیهای که بر پیامبر نازل شد، «اقْرَأ» (علق/1) یعنی بخوان. و کشور ما وقتی شاه رفت، پنجاه درصد نمیتوانستند بخوانند. الآن یک ده، دوازده تا دیگر بیسواد داریم. این بیسوادها یک همت کنند الآن دیگر معلم خانه به خانه میگیرند. پولش هم نهضت سواد آموزی میدهد. یک معلم میآید دو نفر را باسواد میکند، خصوصی درس میدهد و پولش را میگیرد. یعنی تن به تن، فرد به فرد، دیگر بیسواد اینقدر نداریم که در یک کلاس جمع شوند. تک و تایی بیسواد هستند، اینها را نهضت سواد آموزی معلم خصوصی میگیرد، قرارداد میبندد و پولش را میدهد. زشت است کشور ما دینش با «اقْرَأ» شروع شود و هنوز چند میلیون بیسواد داشته باشیم. امیدوارم این مسألهی بیسوادی را هم حل کنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
1- آیه 19 سوره آل عمران به چه امری اشاره دارد؟
1) انحراف دانشمندان
2) خدمات دانشمندان
3) انحراف مؤمنان
2- دلیل نیاز بشر به بعثت پیامبران چیست؟
1) جهل به آینده خود و جهان
2) غفلت از هدف آفرینش
3) هر دو مورد
3- گسترش بیعدالتی در جهان امروز، ناشی از چیست؟
1) بیاعتنایی به دموکراسی
2) دوری از تعالیم آسمانی
3) بیسوادی و ناآگاهی
4- بر اساس آیه 56 سوره ذاریات، هدف از آفرینش انسان چیست؟
1) تحصیل علم و دانش
2) خدایی شدن انسان
3) خدمت به خلق خدا
5- آیه 46 سوره سبأ، به کدام نیاز انسان اشاره دارد؟
1) موعظه و ارشاد
2) عبادت و نیایش
3) تزکیه و پالایش