بایدها و نبایدها، در تولید و توزیع کالا
2- رعایت حقوق حیوانات در تولید گوشت و پوست
3- حفظ منابع طبیعی و محیط زیست
4- دوری از اسراف و تبذیر و هدر دادن منابع
5- اقدام عملی در کنار مطالعات علمی
6- رعایت سلامت فرد و جامعه در تولید
7- رعایت انصاف و عدالت در توزیع
موضوع: بایدها و نبایدها، در تولید و توزیع کالا
تاریخ پخش: 26/02/92
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در این جلسه میخواهیم بک جملاتی بگوییم به تولید کنندگان و توزیع کنندگان. کشاورزان، کارخانهدارها، کارگرها، همه اینهایی که اهل یک حرفه هستند و تولید میکنند. نجّار هستند، بنّا هستند، ساختمان تولید میکنند. حتی علم تولید میکنند، تحقیق میکنند. کسانی که یک چیزی را که نبوده بود میکنند. ساختمان نبود، بود شد. این در و پنجره نبود، بود شد. این فرش نبود، فرش را تولید کردیم. گندم نبود، میوه نبود، جملاتی برای تولیدکنندگان که میلیونها آدم هستند و جملاتی هم برای توزیع کنندگان. توزیع کنندگان، گمرکها، کامیونها، کشتیها، بازارها، خیابانها، پاساژها، تمام اینهایی که اجناس تولید شده را بین مردم پخش میکنند. این تذکرات است، تولید کنندگان و توزیع کنندگان. برای مصرف کنندگان هم یک بخشی است که در 27، 28 دقیقه الی نیم ساعت همه را بگویم. حالا فعلاً یک تذکراتی میدهیم.
کسی نگوید ما استاد دانشگاه هستیم یا معلم هستیم. این بحث امروز به درد ما نمیخورد. بحثها به درد همه میخورد «إِنْ شاءَ اللَّه». چون از خودم نیست، از قرآن است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، موضوع: تولیدکنندگان، توزیعکنندگان. حالا مصرف را هم مینویسیم. شاید توانستیم بگوییم. مصرفکنندگان! اما تولیدکنندگان.
1- رعایت حقوق کارگران بر اساس عدل و انصاف
راجع به تولیدکنندگان: 1- استثمار حرام، استثمار یعنی چه؟ یعنی یک کسی را وادار کنیم کار کند پولش را ما بخوریم. مثلاً خیاطی پارچه را میگیرد و به شاگردانش میدهد میدوزند. از مشتری یک مبلغ خوبی میگیرد، یک خردهاش را به این کارگرها و خیاطها میدهد. باقی را خودش برمیدارد. از کار دیگران سود میبرد. اگر این یک نقشی داشته باشد حلال است. مثلاً مغازهای را اجاره کرده، آب و برق میدهد، دوخت را نظارت میکند، بُرش میدهد قیچی را، برش میزند. اگر یک نقشی در این تولید دارد حلال است. اگر هیچ نقشی ندارد استثمار است و ممنوع است.
2- رعایت حقوق حیوانات در تولید گوشت و پوست
یک مثال دیگر، خانهای اجاره میکند به مبلغی، بعد همین خانهای را که اجاره کرده به کس دیگری میدهد به مبلغ بیشتری، کاری هم در این خانه کردی؟ یکوقت میگویی: این خانه کولر نداشت، من کولر گذاشتم. آب نداشت، گاز نداشت، برق نداشت، در نداشت، پنجره نداشت، نقشهاش را عوض کردم، بنایی کردم. اگر سهمی در خدمات دارد، حلال است. اما اگر هیچ سهمی ندارد، همینطور منطقهای را اجاره میکند، هفت میلیون اجاره میدهد و این وسط دومیلیون میخورد. هیچ نقشی ندارد. استثمار ممنوع! این برای آدمها.
ظلم به حیوانها ممنوع! گاهی انسان به حیوان ظلم میکند. مثلاً کلاهی تولید میکند از پوست فلان حیوان. بچه ببرها را میکشد، که از پوست بچه ببرها کلاه درست کند. حیوانی را میکشد که از پوست حیوان لباس تهیه کند. حیوانی را از بین میبرد، خوب این بچه گوسفند، این دهها کیلو گوشت است. تو این بچه گوسفند را میکشی برای اینکه یک پولدار میخواهد کلاهش از پوست این بچه باشد. به خاطر هوس یک بچه پولدار شما دهها کیلو گوشت یک امت را که میتواند تولید گوشت کند از بین میبری. از نظر تولید به حیوانها ظلم شود. حرام است!
ما نماز هم که میخوانیم، به ما گفتند: اگر سگی تشنه است حق نداری وضو بگیری. باید آب را به سگ بدهی و تیمم کنی و نماز بخوانی. یعنی حتی در بهترین کارها که نماز است میگوید: حیوانها یادت نرود. به ما گفتند: اگر حیوانی خواب است، شکار نکن. اگر حیوانی بال ندارد نگیر. نامردی است که تو حیوانی را که بال ندارد میگیری. شب حیوان را نگیر. روبروی حیوان سر حیوان را نبر. اگر حیوانی را کتک بزنی تا بمیرد گوشتش حرام است. آیه قرآن است: «وَ الْمَوْقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَه» (مائده/3) اگر حیوانی شاخ بخورد، بمیرد گوشتش حرام است. اگر حیوانی از بلندی در چاه افتاد و مرد گوشتش حرام است. «وَ الْمُتَرَدِّیَه» آیه قرآن است. اگر حیوانی را با سنگ کشتی، باید با آهن بکشی. باید با چاقو باشد. اگر یک چیزی است سرش تیز نیست، یعنی با زجر این حیوان را کشتی گوشتش حرام است. تولید گوشت به چه قیمت؟ به قیمتی که سم در دریا بریزیم، ماهیها بمیرند و بعدماهیها را شکار کنیم. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» (روم/41) تولید کنندهها، استثمار مردم حرام. ظلم به حیوانات، استفاده از حیوانات طوری نیست ولی ظلم به حیوان ممنوع.
یک حیوانی را بار زیاد بارش کرده بودند. حضرت دید این حیوان خیلی بارش سنگین است. فرمود: صاحب حیوان خودش را برای جواب قیامت آماده کند. چه حقی داری به حیوان ظلم کردی؟
یک کسی یک چیزی درست کرده بود شبیه باغ وحش. ما رفتیم بازدید دیدم که یک کبکی، یک حیوان پرندهای بود اندازهی یک مرغ کوچک، نمیدانم چه بود. این کنار اتاق همینطور بود. گفتم: این اینجا چه میکند؟ گفت: این عقاب است باید گوشت تازه بخورد. این عقاب هست هروقت که گرسنه شد خودش این مرغ را میگیرد، میکشد و با گاز و دندان میخورد. چون باید گوشت تازه بگیرد ما همیشه یک پرندهی گوشت تازه را کنار این میگذاریم. گفتم: بسیار کار غلطی میکنید! میدانی چطور جهنم خودت را داغ میکنی؟ برای اینکه پول از مردم بگیری باغ وحش درست کردی. و بعد برای اینکه این حیوان گوشت تازه بخورد، همیشه چند تا پرنده را در حال ترس، این همینطور نگاه میکند که قاتلش این است. هر لحظه ممکن است او را بخورد. ما گاهی وقتها سیلیهایی میخوریم به خاطر نفهمیهایمان. نمیدانیم که این ترس، میشود حیوانی را ترساند؟ اصلاً میشود حیوانی را ترساند؟ ظلم به حیوان حرام است.
3- حفظ منابع طبیعی و محیط زیست
ظلم به طبیعت، گاهی کسانی تولید میکنند، اما ظلم به طبیعت میکنند. نابود کردن طبیعت! تولید چوب به چه قیمتی؟ جنگلها را اره کنیم؟ مزارع را از بین ببریم؟ تولید طبیعت، حدیث داریم «إِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ» همه شما مسؤول هستید. «حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ» (بحارالانوار/ج32/ص7) از مناطق زمین مسؤول هستید. این منطقه زمین بیکار بود. این منطقه زمین آباد بود. قرآن یک آیه دارد میگوید: وقتی آدم فاسق حکومت را به دست گرفت، «یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْل» (بقره/205) یعنی کشاورزی را از بین میبرد. درآمدش بیشتر است، خیلی خوب حالا درآمدش بیشتر است باید مثلاً ما این کار را بکنیم به چه قیمتی؟
فاسد کردن آب، کسی در آب آشامیدنی رفته بود. غسل میکرد، یک نهر آب تمیزی بود، مردم از آن آب میخوردند. امام فرمود: در این آب آشامیدنی غسل میکنی؟ «وَ لَا تُفْسِدْ عَلَى الْقَوْمِ مَاءَهُم» (وسایلالشیعه/ج1/ص177) تو حق نداری آب مردم را فاسد کنی. شنا در اینجا ممنوع است. این آب آشامیدنی است. تو حق نداری در این آب بروی غسل کنی.
خانه را جارو میکنیم، زبالهها را در رودخانه میریزیم. اصلاً فاضلاب را در دریا میریزیم. میشود راه فاضلاب را به دریا باز کرد؟ ظلم به طبیعت حرام است.
4- دوری از اسراف و تبذیر و هدر دادن منابع
اسراف و تبذیر، تبذیر از بذر است. بذر را میپاشند. تبذیر یعنی آدم مالش را بریز و بپاش کند. یکی از کارهای غلطی که در ایران میشود این است که اتاقهای مدیر قالی می اندازند، آقای مدیر هم با کفش روی قالی میآید. این آقای مدیر در خانهاش هم با کفش روی فرش میرود؟ در خانه کفشاش را میکند. منتهی اینجا چون پول بیتالمال است با کفش روی قالیها راه میرود. اگر هم کسی کفشش را بکند، میگوید: دهاتی است. من متمدن هستم. نخیر تو گنهکار هستی، این دهاتی متدیّن است. اینها همه عوض میشود. ژستهایی که میگیریم، همینجا یک لامپ کافی است، چرا همه سالن روشن باشد؟ همان منطقهای که میخواهی بخوانی لامپ بالای سرت روشن باشد. آقا پولش را میدهم، پولش را هم بدهی گناه است. شما اگر حمام رفتی، آب زیادی ریختی به حمامی هم پول زیادی دادی، پول دادن دلیل بر این نیست که شما گناه نکردی، به حمامی باید پول زیاد بدهی که آب زیاد مصرف کردی، اما در عین حال گناهش هم سر جایش است. اینطور نیست که حالا بتوانیم با یک فرمول اینها را حل کنیم.
یک کسی ازدواج کرد، زنش سه ماهه زایید. آمد نزد پدرخانمش گفت: دختر شما قبل از من ازدواج کرده است؟ گفت: نه! گفت: پس چرا سه ماهه زایید؟ گفت: چند وقته باید بزاید؟ گفت: حداقل نه ماه. گفت: بنشین. نشست. گفت: چند تا سؤال میکنم جواب بده. چند ماه است تو شوهر دختر من شدی؟ گفت: سه ماه. گفت: این یکی. سه ماه است تو شوهر او شدی. چند ماه است که دختر من زن تو شده است؟ چند ماه است تو شوهر او هستی، چند ماه است او زن تو است؟ گفت: سه ماه. گفت: چند ماه است با هم زن و شوهر شدید؟ گفت: سه ماه. گفت: سه سه ماه؟ نه ماه. (خنده حضار) گفت: بله ریاضی شما درست است، اما سوءظن من هم سر جایش است.
اینطور نیست که شما بگویی: پولش را میدهم، حرام خدا حلال شود. مثل جوانهایی که حلقه طلا دارند. میگوییم: حلقه طلا برای مرد حرام است. نماز هم با آن باطل است. میگوید: آقا نامزدی است. میگوییم: حالا اگر گفتیم: نامزدی است حرام خدا حلال میشود؟
یکوقت در تلویزیون چند سال پیش این را گفتم. گفتم: یک کسی جگر روی منقل گذاشت و شروع به باد زدن کرد. آتش، یک مرتبه گربهها جمع شدند. به گربهها گفت: بلال است بلال! (خنده حضار) فکر کرد اگر به جگر بگوید: بلال، گربهها میروند. حالا اگر، حلقه طلا برای مردها حرام است، بگوییم: نامزدی، نامزدی، نامزدی! با کلمهی نامزدی حرام خدا حلال نمیشود.
عروس شب اول عروسیاش به خاطر اینکه موهایش به هم نریزد، آرایشاش خراب نشود، نماز نمیخواند. میگوید: بروم وضو بگیرم همه به هم میخورد. آغاز زندگیاش با ترک نماز است. آغاز زندگیاش با ضایع کردن نماز است. خوب وقتی خدا میبیند این آغاز زندگی نماز را ضایع میکند، این هم ضایع میشود. هرچه زن و شوهر میدوند به جایی نمیرسند. نمیدانند از کجا میخورند. میگوید: امسال، سال بدی بود. چرا سال بدی نباشد؟ اول سال ماهی قرمز را در شیشه کردید؟ این ماهی میخواهید شنا کند، چرا در قفسش میکنی، ماهی قرمز سال تحویل. این ماهی حق شنا دارد، چرا محل شنا را برای این تنگ میکنی؟ تو که به ماهی تنگ گرفتی، خدا زندگیات را تنگ میگیرد. یک شب بحث پسته، یک شب بحث دلار، یک شب بحث ماشین، یک شب بحث سبزی، همه دولت و ملت میدویم ما سیلی میخوریم به خاطر خلافکاریهایمان، نمیفهمیم از کجا میخوریم؟ گیر ما همین است. نمیدانیم از کجا میخوریم. اول سال، آغاز سال، با اینکه حق طبیعی یک ماهی را از ماهی… خوب اینها حساب و کتاب دارد.
حضرت فرمود: این حیوان را که اذیت میکنی، جواب خودت را برای قیامت آماده کن. من بارها این را گفتم. که یک حاجی اگر زودتر از باقی حاجیها مکه آمد، امضایش را قبول نکنید. برای اینکه معلوم میشود اسبش را در راه مکه دوانده است که زود مکه آمده است. و کسی که حتی در راه مکه اسبش را خسته کند، امضایش از اعتبار میافتد، در دادگستری. ما حق نداریم حتی در راه مکه به حیوان اذیت کنیم.
اگر یک حیوانی اذیت نمیکند، شما حق نداری اذیتش کنی.اگر کسی روی هوا و هوس شکار میرود، برویم تفریحی. تفریحی یک آهو را هم میزند. شکار تفریحی گوشتش حلال است؟ از مراجع بپرسید. شکار حلال است، اما شکار تفریحی چطور؟ اینها تولید است. تولید گوشت شکار، تولید چوب، تولید تخم مرغ، تولید مرغ، تولید چه و تولید چه…
تولید لغو، تولید ما لغو باشد. یعنی خروجی نداشته باشد. کارهای لغو، مثل چه؟ مثل این جوانها که یک زنجیر دست میگیرند حدود چهل سانت است. اینطور می کنند، تمام که شد اینطور میکنند. خوب این در حال حرکت است ولی حرکت لغو. یعنی دو ساعت هم حرکت کند چیزی از این درنمیآید. تولید کارهای لغو!
بعضی از سفرهها را ما دیدیم خانم وقتش را صرف میکند از این ترب گل درست میکند. میگذارد در سبزی، مهمان هم نگاه میکند در دهانش میگذارد، هیچی! آخر چیزی که عمر یک دختر جوان صرف آن شده و این را شکل گل درآورده، بعد از دو سه دقیقه هم زیر دندان له میشود. ترب را بشویید خرد کنید. دیگر چرا وقتت را صرف میکنی که این گل…
یک کسی مدتی به این پرتقال ور میرفت تا بالاخره این را یک طور خاصی از پوست درآورد. گفتم: بیکاری اینها برای زندان خوب است. یکوقت آدم ده سال زندان میافتد، وحشتش میگیرد، (خنده حضار) خوب بنشیند با پوست پرتقال…
یک کسی میگفت: من قرآن را، یک آیت الکرسی را روی برنج نوشتم. گفتم: خوب چه کسی میخواهد این را بخواند؟ یک آیتالکرسی روی برنج را چه کسی میخواهد بخواند.
یک بنده خدایی در… لامش را گفتم میترسم معلوم شود کجاست. کدام شهرها اولش لام دارد؟ لندن، خیلی خوب… دیگر باقیاش را نگویم. ما داریم آدمهایی را که حتی پژوهش میکنند ولی پژوهشهای بیفایده. یعنی تحقیق میکند ولی خوب تحقیقش…
دیشب، پریشب، یک جایی بودیم. یک نفر گفت: آن تبری که حضرت ابراهیم بتها را شکست، الآن کجاست؟ (خنده حضار) واقعاً آن تبر باید در کلهی همین آدم بخورد. (خنده حضار) که تمام مشکلات مردم حل شده، فقط دنبال تبر حضرت ابراهیم میگردند.
بعضی از سؤالها جز احمقی هیچ لقبی نمیشود به آن داد. کتابهایی گاهی نوشته میشود. کارتن کارتن برای من میآید، حالا نمیگویم چه کسی چاپ میکند و از کجا میآید؟ آبروریزی است، آخر هرچه هم بگوییم، به خودم میافتد. بعضی از ما یک تحقیقاتی میکنیم که هیچ خاصیتی ندارد. هیچ باری ندارد. متأسفانه باید این را بگویم. تولید لغو!
5- اقدام عملی در کنار مطالعات علمی
مینشینیم راجع به اذان مثلاً ببینیم چند تا روایت داریم. از پیغمبر راجع به اذان، 2- چند تا روایت از امیرالمؤمنین، 3- چند تا روایت از فاطمه زهرا، از امام صادق، از امام کاظم، چند تا روایت از سنیها و چه و چه. یک کتاب راجع به اذان. میگویم: ببخشید شما در عمرت اذان هم گفتی؟ میگوید: نه. اینها سرگرمیهای علمی است.
مینشیند جدول روزنامه حل میکند. خیابان دو حرفی قدیمی تهران؟ فکر میکند بعد میگوید: خیابان ری. خوب چه مشکلی حل شد؟ اگر نمیفهمیدی چه خاکی بر سرمان میکردیم. حالا که فهمیدی چه مشکلی را حل میکنی؟ تولید لغو!
توجه به انصاف، این دیگر هم در… واقعاً این چقدر تمام شد که مثلاً شما یک چنین نرخی روی آن گذاشتی؟ تولد به انصاف، این انصاف است؟ امام رضا فرمود: باید کارهایتان را در نماز جمعه بگویید. کدام مدیر عامل و کارخانه هرکدام در نمازها آمدند و گفتند: آقا این جنسی که من تولید کردم، اینقدر مواد خامش است. اینقدر پول کارگر دادم، اینقدر پول مواد دادم، اینقدر هم برای حمل و نقل است. اینقدر هم برای انبارداری است، سود من هم اینقدر است. هرکس توانست سودش را در نمازجمعه بگوید، حلال است. امام رضا فرمود: هرچیزی را که رویش نمیشود در نماز جمعه بگوید، پیداست یک چیزی دارد.
بنده باید پول منبرم، پول سخنرانیام طوری باشد که بتوانم در نماز جمعه بگویم. اگر یک پولی گرفتم که رویم نشد در نماز جمعه بگویم پیداست این لقمهها گیر دارد، چون نمیتوانی در نماز جمعه بگویی. انگشتر من باید قیمتی باشد که بتوانم در نماز جمعه بگویم. اما اگر نرخ انگشتر من، نرخی بود که در نماز جمعه خجالت کشیدم بگویم، پیداست این انگشتر گیر دارد. علامت اینکه کار ما صاف است یا صاف نیست این است که جرأت داری در نماز جمعه بگویی یا نه. این علامت خوبی است. بعضیها میگویند: آقا ما در خمس بدهکار نیستیم. میگوییم: چرا؟ میگوید: من هرچه گیر میآورم خرج روزمره است. اصلاً پسانداز ندارم که خمس داشته باشم. میگویم: روزمره وقتی خمس ندارد که طبیعی باشد. اگر خرج روزمرهات هم طوری باشد که کسی سوت کشید، خمس دارد. مثلاً خانهی شما فرش باشد خمس ندارد. اما اگر یک قالیهای قیمتی انداختی که هرکس میآید این قالی این است… اوه!!! هرکس سوت کشید خمس دارد. نمیشود گفت: این فرش من است. این فرش هم خمس دارد. آن فرشی که خمس ندارد، فرشی است که سوت نداشته باشد. هرچه سوت نداشت، خمس هم ندارد. هرچه بگویید… سوت داشت، خمس دارد. بالای سر خانهی بنده یک لامپ باشد، خمس ندارد. اما اگر یک لوستر گران قیمت باشد هوووو… این خمس دارد.
در خانه یک تلویزیون بس است. حالا اگر دو گروه هستند، دو تا تلویزیون. مثلاً اگر یکوقت یک خانهای است که دو گروه زندگی میکنند. اما اگر هر اتاق یک تلویزیون بود. هر اتاقی یک چیزی بود. این دیگر… ماشین شما چند است؟ سوت کشیدند، خمس دارد. سوت نکشیدند خمس ندارد. علامت خمس سوت مردم است. سوت مردم به زبان من. در رساله ننوشتند سوت. در رساله نوشتند در شأن تو باشد. اگر در شأن تو باشد خمس ندارد. شأن یعنی چه؟ شأن یعنی ببینند سوت نکشند. این چادر چقدر میارزد؟ تا این مبلغ را کسی سوت نمیکشد. خمس ندارد. اما اگر یک چادر را بیش از این مبلغ بود مردم سوت کشیدند، خمس دارد. انصاف!
6- رعایت سلامت فرد و جامعه در تولید
در تولید باید سلامتی فرد را در نظر بگیریم. ادارهی دخانیات و کارخانههای تولید سیگار. سیگار هم ظلم به خود است، هم ظلم به بغل دستی است. اسلام میگوید: هرکس میخواهد نماز جمعه برود، از شب جمعه پیاز نخورد. برای اینکه بوی پیاز شب جمعه ممکن است تا فردا ظهر در دهانش باشد، آن کسی که کنار او باشد اذیت شود. کسی که سیگار میکشد خوب زنش سیگاری نیست، اذیت میشود یک شوهر سیگاری کنار او میآید. ظلم است، بابا این هوا برای بچه هم هست. شما که هوا را دودی میکنی حق این بچه را از بین بردی، تجاوز به حریم هوایی است. تجاوز به حریم هوایی که حتماً از هواپیماهای آمریکا نیست. شما هم که هوای سالم را دود میکنی، این بچه میخواهد نفس بکشد. حق اکسیژن این را از بین میبرید. تاکسی برای همه است. مسجد و حسینیه و کلاس و اداره، کارخانه برای همه است. حق ندارند شانزده تا سیگاری بیایند هوای عموم را خراب کنند. تجاوز به حریم هوایی است. تجاوز به حریم هوایی یکی سیگار من است، یکی هواپیمای اف شانزده آمریکا است. هردو تجاوز است. ظلم گاهی گاز گرگ است، گاهی نیش پشه. پشه هم که نیش میزند او هم ظلم میکند. گرگ هم که حمله میکند او هم ظلم میکند منتهی حالا پشه به مقدار خودش ظلم میکند، گرگ به مقدار خودش. این آقا هم با دود خودش هوای… در تولید باید مواظب باشیم. آیا خواهد شد یک زمانی کشور ما سیگاری نداشته باشد و کارخانه سیگاری نباشد. و دولت دلش را خوش نکند به گرفتن مالیات. حساب کند چقدر تولید تنگی سینه و امراضی که در اثر دود است. سلامت فرد، سلامت جامعه.
گاهی وقتها جامعه سالم نیست. نباید برجها که میسازند اتاقها به هم اشراف داشته باشد. این آقا حمام رفته، همسایه قشنگ او را میبیند. لخت شد و در حمام رفت. آشپزخانهها اُپن بود. حالا دیگر همه زندگی اُپن شده. همه همدیگر را میبینند. (خنده حضار) آشپزخانه اُپن هم چیز خوبی نیست. فکر نکنید هرچه مهندسها میفهمند کار خوبی است. مهندسها وقتی فکرشان خوب است که در خط خالقشان باشد. این رقم ساختمان همه را بیحیا میکند.
امام حسن و امام حسین کوچولو بودند، رفتند با لباسهایشان در رودخانه بروند. یک نفر گفت: بچهها با این لباسها میروید در رودخانه لباسهایتان گلی میشود. آب رود فرات، هرچه بوده. آب گلی است، لباسهایت گلی میشود. گفتند: چه کنیم؟ گفت: بکنید بروید. گفت: لباس ما خراب شود بهتر از این است که حیای ما خراب شود. من لباسم را بکنم لباسم سالم میماند ولی حیای من خراب میشود. خیلی از ساختمانها دختر و پسرها را بیحیا میکنند. ساختمان باید سلامت فرد، سلامت جامعه و اشراف به خانهی همدیگر را مراعات کند. اینها برای تولید کنندگان است.
7- رعایت انصاف و عدالت در توزیع
اما توزیعکنندگان. 1- چه چیزی را میدهیم؟ عیب را میپوشانیم. خدا میگوید: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» (طارق/9) روزی که «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» امروز جنس را پوشاندی، چه میگویند؟ گنجشک را رنگ میکنیم به اسم قناری میفروشیم. خیلی خوب، امروز عیب را پوشاندی. خدا در قرآن گفته: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» یک زمانی همه چیزهایی که پنهان کردی، لو میرود.
مال را زیاد میکند. مال زیاد شد. بله! ولی دین کم شد. این هم مهم است. حضرت آمد دید یک کسی ساختمان را بلند میسازد، فرمود: «رَفَعَ الطِّینَ»، گلها را بالا برده، «وَ وَضَعَ الدِّین» (مستدرک/ج3/ص467) دین را پایین آورده است. مثل آدمی که میخواهد میخ بکوبد، با قرآن دارد، عوض چکش با قرآن. یعنی از قرآن کار چکش را میکشد. با قرآن میخ میکوبد. بله میخ فرو رفت، اما قرآن پاره شد.
خیرخواهی محو میشود. محو خیرخواهی، تو که سر مشتری کلاه میگذاری یعنی دوستش نداری. مردم هم میفهمند که جنسها قلابی است، بعداً جنست را نمیخرند. خیرخواهی!
اطمینان، محو اطمینان، ببینیم آدمهایی که جنس قلابی میفروشند، اطمینان مردم را از بین میبرد. به چه قیمتی؟ تو یک ادم معتبری بودی حالا میگویند: فلانی حقهباز است. اطمینان از بین میرود به چه قیمتی؟
علاقه، محو علاقه، علاقهها. مشتری وقتی فهمید، کلک به او زدی دیگر دوستت ندارد. دوستت نداشت سراغت نمیآید دفعهی بعد فروشت کم میشود. گاهی وقتها بعضی از صادرات ما در خارج آب میرود. نگاه میکنند میبینند روی جعبه سیبهای خوب است و ته آن سیبهای پوسیده. یک قلم سود میبریم. بعد میگویند: دیگر از اینها جنس نخرید. از این بنگاه نخرید، کلاه بردار است.
محو سخاوت، شما یک جنسی را احتکار میکنی که گران بفروشی. سخاوت و مردانگی کجاست؟ این نامردی است، حدیث داریم اگر کسی فقر به او فشار آورد و خانهاش را فروخت طلب شما را بدهد، نگذارید خانهاش را بفروشد. حتی ورشکستهها خانهشان را نگیرید. اموالشان را بگیرید به دادستانی بدهید، به طلبکارهایش بدهند. اما خانهاش را از او نگیرید. ماشینش را از او نگیرید. نوکرش را از او نگیرید. چون ممکن است پیرمرد است، ویلچری است، مریض است، نابینا است. یک عصاکشی دارد، یک کسی را همراه دارد که نمیتواند خودش، خودش را اداره کند. باید یک کسی این را ببرد، بیاورد. سه چیز جزء مستثناهای دِین است. دِین یعنی بدهکاری. یعنی هرکس به هرکس بدهکار است، اموال دیگرش را بفروشید، بدهید به طلبکارهایش، اما مسکن و مرکب و نوکر. این هم عرض کردم در شأنش باشد.
حضرت فرمود: من با منافق باشم، راحتتر هستم که با محتکر باشم. اوه اوه اوه! زندگی با منافق شیرینتر از این است که با مردمی باشم که جنس مردم را انبار کند، برای اینکه یک زمانی گران شود بفروشد. حضرت فرمود: ملاقات با منافق برای من بهتر است از ملاقات با کسی که جنس را احتکار کند.
دیگر چه؟ وقتی جنست قلابی است، مردم جنس ایرانی نمیخرند. آنوقت سراغ جنس خارجی میروند. سراغ جنس خارجی یعنی چه؟ یعنی برای بیگانه کار تولید کنیم، ایرانی بیکار باشد. جیب بیگانه را پر کنیم، جیب ایرانی خالی باشد. برای بیکارهای بیگانه کار تولید کنیم، بیکارهای خود ایران به خاطر… این به خاطر این زرنگیهاست که بعضیها فکر میکنند که توانستیم سرهمبندی کنیم.
دروغ که میگویند گناه کبیره است، فقط با زبان نیست. یک چیزی را نشان میدهد که محکم است، بعد میبیند محکم نیست. این هم دروغ عملی است. بنده اگر با آب پیاز اشک خودم را درآوردم، این هم اشک قلابی است. ما اشک قلابی هم داریم. دروغ حتماً با زبان نیست. این دروغ عملی است.
افرادی بُن دارند. این فروشنده میگوید: بن داری؟ خیلی خوب برو هرچه میخواهی بردار. اگر پول داشته باشی. بله حاج آقا بفرمایید. تا میفهمند بن دارم، خیلی خوب برو هرچه میخواهی بردار. خوب آنکه بن دارد، طبقه مظلومی است، فقیری است. بن به او دادند. شما فرق میگذارید بین آن کسی که پول میدهد یا آن کسی که بن دارد.
اختلاط زن و مرد، به حضرت زهرا گفتند: یک نصیحت کن. بهترین زن کیست؟ گفت: بهترین زن آن است که نه مرد او را ببیند، نه زن او را ببیند. یعنی چه؟ یعنی زنها بروند در خانه بنشینند بپوسند؟ نه! یعنی بیمارستان همه زن متخصص باشد. دبیرستان همه زن استاد باشد. اصلاً نیازی نباشد که زن و مرد با هم قاطی شوند. نه معنایش این است که مردها همهکاره باشند و زنها هیچکاره. زن او را نبیند، مرد او را نبیند یعنی چه؟ یعنی هر گروهی بتوانند در فضای خودشان راحت… در دبیرستان همه دبیرهای باسواد باشند. در دانشگاه همه استادهای باسواد باشند. اصلاً چادرشان را هم کنار بزنند با رنگ سفید، با رنگ شاد با هم برخورد کنند. وقتی قاطی میشویم مشکل می شود. اختلاط!
موسی دید یک گروهی سر چشمه آب میدهند. این دو دختر کنار هستند، پیش آنها رفت و گفت: چرا شما کنار هستید. گفتند: پدرمان پیر است نمیتواند چوپانی کند، ما چوپانی میکنیم منتهی الآن سر چشمه برویم، تن ما به تن مردها میخورد. ایستادیم مردها بروند ما برویم چوپانی کنیم. یعنی کار کنیم اما تن ما به تن مردها نخورد.
ایامی که مشتری نداریم مطالعه کنیم. بیکار ننشینیم. اینهایی که گلاب میگیرند، دیگ بار میگذارند گلاب میگیرند. گلاب که تمام شد، آخر فصل گل یکی دو ماه بیشتر نیست. عرق بیدمشک میگیرند. عرق بیدمشک فصلش تمام شد، عرق نعنا میگیرند. عرق نعنا تمام شد، یعنی حالا من نباید اینجا بنشینم مثلاً هشت ساعت در مغازه نشستم از این هشت ساعت، چهار ساعت مشتری دارم. آن چهار ساعت که نداریم، حداقل اگر هیچ کار نمیتوانیم بکنیم یک کتاب مفیدی مطالعه کنیم. خیلی خوب…
اگر مشتری از شما پرسید کدام جنس از همه بهتر است، راست میگویی. میگویی: او از من بهتر است. به امید روزی که دکتر وقتی مرض را تشخیص نداد، بگوید: بیمار عزیز من مرض تو را نفهمیدم. بعد هم بگوید: فلان پزشک از من تخصصاش بیشتر است. نزد او برو و پولت را هم پس بدهد.
این را سبک زندگی میگویند. بازار ما چطور باشد. تولید ما چطور باشد. مصرف ما چطور باشد.
خدایا به ما توفیق بده، یادمان بده وظیفهی ما چیه و توفیق بده عمل کنیم. یادمان بده از چه دوری کنیم و تقوایی بده که دوری کنیم. خدایا تو به سگهای ولگرد روزی میدهی. به سوسکهای سوراخها روزی میدهی. چرا به انسان عاقل که میخواهد یک روزی بخورد، اینقدر کلک بزند. خدایا رزق ما را از حلال صد در صد قرار بده. حرام خوریهایی هم که کردیم توفیق جبران بده. اگر کلاه برداری کردیم، یک غلطی کردیم. کمفروشی، کمکاری، بدکاری، این هم یک طوری جبران کنیم که خداوند روز قیامت نمیگذرد. امام سجاد در دعای ابوحمزه میفرماید: «و من أیدی الخصماء غدا من یخلصنی» روز قیامت که افرادی از من طلب دارند، یقه مرا بگیرند چه کسی میخواهد مرا خلاص کند. او بگوید: سر من کلاه گذاشتی؟ او بگوید: سر من کلاه گذاشتی. اگر هم یک وقت خلافی کردیم، سریع تا زنده هستیم، تا میشناسیم، اینها را جبران کنیم. دنیا کوچک است و کم و آخرت زیاد است و طولانی. به خاطر دو سه لقمه امروز آیندهمان را خراب نکنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- وظیفه نمازگزاری که حیوان تشنه داردو آبش محدود است، چیست؟
1) تیمّم و سیراب کردن حیوان
2) وضو و رها کردن حیوان
3) وضو و ذبح حیوان
2- آیه 41 سوره روم به کدام خطر اشاره دارد؟
1) فراگیر شدن کفر
2) فراگیر شدن فساد
3) فراگیر شدن نفاق
3- بر اساس روایات، انسان در قبال چه امری مسئولیت دارد؟
1) در برابر حیوانات
2) در برابر طبیعت
3) هر دو مورد
4- رعایت کدام اصل در تولید اهمیت بیشتری دارد؟
1) افزایش ثروت
2) حفظ سلامت
3) رفع محرومیت
5- در روایات، چه کسی بدتر از منافق معرفی شده است؟
1) کافر
2) محتکر
3) مشرک