درمان گناه، در ماه رمضان (4)

1- مقایسه افراد مذهبی با افراد غیر مذهبی
2- اعتراف به گناه، بستر آمرزش الهی
3- مسخ شدن فکر انسان، در اثر تکرار گناه
4- باز کردن راه حلال، پیش از بستن راه حرام
5- لزوم هجرت روحانیان به مناطق نیازمند
6- تکرار گناه، بستر کفر و انکار حقایق
7- دوری از قضاوت عجولانه درباره مردم

موضوع: درمان گناه، در ماه رمضان (4)

تاریخ پخش:  28/05/91

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

از اول انقلاب هر سال ماه رمضان خدمت عزیزان صحبت‌هایی داشتیم. سی و چند سال است و این بحث را بیننده‌ها روز آخر ماه رمضان می‌بینند. در مازندران، رمضان 91 پر شد و بیننده‌ها هم روز آخر می‌بینند.

امام سجاد خدا حافظی می‌کند با ماه رمضان خداحافظی عجیبی است. می‌گوید: خداحافظ ای ماهی که نیامده منتظرت بودم. خداحافظ ای ماهی که تمام نشده، دلتنگ تو می‌شوم. خداحافظ ای ماه اولیای خدا، خداحافظ ای شب قدر. امام زین العابدین یک مناجاتی دارد که انگار عاشق از معشوقش جدا می‌شود. بعضی چنان عاشق علم هستند که شب تا صبح مطالعه کنند خسته نمی‌شوند. بعضی‌ها عاشق فوتبال هستند. ده ساعت در زمین ورزش تماشا کند خسته نمی‌شوند. بعضی‌ها عاشق گفتگوی با خدا هستند.

ساعت آخر ماه رمضان بحث را گوش می‌دهید. چند تا کار بکنید. هرکس به شما ظلم کرده او را ببخشید. و بعد به خدا بگویید: خدایا تو هم ما را ببخش. قرآن می‌فرماید: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» (نور/22) مگر نمی‌خواهی خدا تو را ببخشد؟ خوب تو هم مردم را ببخش. رابطه‌ی ما با مسجد قوی باشد. تلفن یک اسلام شناس را داشته باشیم اگر یک شبهه‌ای پیش آمد با تلفن لااقل رابطه‌ی تلفنی با یک اسلام شناس داشته باشیم.

1- مقایسه افراد مذهبی با افراد غیر مذهبی

برنده کسانی هستند که در راه خدا بودند. عزیزانی روزه گرفتند و افرادی هم روزه خوردند. ماه رمضان تمام شد. آن کسی که روزه خورد چه چیزی گیرش آمد. آن کسی هم که روزه گرفت چند ساعت تأخیر ناهار چه ‌شد؟ یک محاسبه کنیم، ساعات آخر روز ماه رمضان. اصلاً مذهبی‌ها بردند یا باختند؟ یک خانمی که مذهبی است خودش را می‌پوشاند. خانمی هم که غیر مذهبی است هرطوری که می‌خواهد در خیابان می‌آید. بالاخره لخت مادرزاد که نمی‌آید. آنها هم یک لباسی دارند. منتهی فرق بین لباس مذهبی و غیره یک نیم کیلو فرقش است. ممکن است او لباسش یک کیلو باشد، او لباسش نیم کیلو باشد. یک خرده نازکتر و لطیف‌تر و بدن نما و نیمه عریان. این نیم کیلو لباس حتی اگر قیامت نباشد، مذهبی ضرری نکرده. خوب فرض کنید ما می‌میریم و اصلاً قیامتی هم نیست. اگر قیامتی نباشد، مذهبی نیم کیلو اضافه بار داشته است. این خانم هفتاد کیلو است. این خانم هفتاد و نیم کیلو است. نیم کیلو فرق لباسش است. برای نیم کیلو لباس درست است ما اینطور در مقابل خدا دهان کجی کنیم؟

در سال 365 روز است. سی روز ناهارمان را چند روز عقب‌تر خوردیم. اصلاً قیامت هم نباشد ما چه ضرری کردیم. اما اگر قیامت بود که به هزار و یک دلیل هست آن کسی که روزه خورد چه می‌خواهد بگوید؟ در سال یک مبلغی را برمی‌داریم مکه می‌رویم. در عمرمان یک حج واجب داریم. اصلاً قیامتی هم نباشد ما ضرری نکردیم. اگر قیامت بود که به هزار و یک دلیل هست، آن کسی که مکه نمی‌رود چه خواهد کرد؟ همیشه مذهبی‌ها برنده هستند. تمام روشنفکرانی که مذهبی نیستند همه کوتاه فکر هستند. آدم روشنفکر کسی است که پیش بینی‌ احتیاطات را بکند. راننده‌ی روشن فکر کسی است که احتیاطاً یک جک و زاپاسی را بردارد. حالا اگر تصادف هم نشد، نیازی نبود، ضرری نکرده. این اتوبوس وزن خودش را دارد، وزن مسافرها را هم دارد. حالا برداشتن یک زاپاس و یک جک و یک پیچ گوشتی و یک زنجیر، مثلاٌ اینها چقدر وزنش است؟ همه‌ی اینها بیست، سی کیلو بیشتر نیست. خوب یک سی کیلو در صندوق عقب بگذار. یکوقت ممکن است به زنجیر نیاز داشته باشی. به زاپاس نیاز داشته باشی. به جک نیاز داشته باشی. راننده‌ی روشن فکر کسی است که احتیاط کند. یک حجاب بهتری، یک نمازی، یک رابطه‌ای، از صد تومان، بیست تومانش را خمس بده. اگر قیامتی هم نبود ضرری نکردی. اما اگر قیامت بود که به هزار و یک دلیل هست، این همه گرسنه، زکات ندادی. با آرایش خودت دلها را بردی. با هرکس و ناکسی حرف زدی، دو تا کلمه با خدا حرف نزدی. ماه رمضان آمد و رفت بخشیده نشدی. بنشینیم حساب کنیم. مذهبی‌ها خوش فکر هستند و روشن فکر، غیر مذهبی‌ها همه‌شان اُمُل هستند. قرآن می‌گوید: «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (بقره/44) بنشین محاسبات عقلی بکن. من احتیاطاً چهار تا ماشین آتش نشانی در شهر می‌گذارم. اگر جایی دلش نگرفت که نگرفت. اما اگر سوخت که بالاخره آتش سوزی می‌شود. شهری که آتش نشان نداشته باشد، چه خواهد کرد اگر در منطقه آتش سوزی شود؟ تمام دنیا قوای مسلح دارند. اگر جنگی نبود که نبود. اما اگر جنگی بود مگر می‌شود کشوری قوای مسلح نداشته باشد. حمله شود می‌خواهد چه خاکی بر سرش کند؟ ما به هزار و یک دلیل معاد داریم. مگر می‌شود آدم از روزه بگذرد، از نماز بگذرد، بی‌اعتنا و بی خیال بی خیال! به هر حال وقت این است که کمی به فکر خودمان بیفتیم.

یک دعا می‌کنم. خدایا تمام کسانی که سالهای قبل بودند و الآن نیستند همه را بیامرز. تمام عبادت‌هایی که روی کره‌ی زمین واقع شد همه را قبول کن. تمام دعاهایی که در ماه رمضان شد… وقتی هم دعا می‌کنید این رقمی دعا کنید. تمام، نگویید: خدایا کسانی که در این مسجد نماز خواندند، خدایا کسانی که در این هیأت عزاداری کردند. حالا اگر کسی در یک هیأت دیگر عزاداری کرد، در مسجد دیگر نماز خواند، نباید مثلاً… خدایا بانی این مسجد را بیامرز. خوب هرکس بانی این مسجد بوده، چرا، چرا اینقدر کوتاه، تنگ دعا می‌کنی؟ خدا که «واسعٌ». خدا که بی‌نهایت است، تو چرا اینقدر خدا را تنگ می‌دانی. خدایا تمام دعاها را تو را به حق محمد و آل محمد همه‌ی دعاها را مستجاب کن. (الهی آمین)

بیننده‌ها ساعات آخر بحث را گوش می‌دهند، هر خیری که از دست ما رفته به هر دلیل، این دقایق آخر آن خیرها را به ما برگردان. یک ایمان قوی، که بتواند ما را وقت گناه نگه دارد، به تک تک ما بده. به همه‌ی بی‌همسرها همسر خوب مقدر کن. برای همه‌ی بی‌مسکن‌ها، مسکن خوب مقدر کن. همه‌ی مریض‌ها را شفا بده. به همه‌ی بیکارها شغل حلال بده. کسانی که بر گردن ما حق دارند، انبیاء، اوصیاء، مراجع تقلید، امام، شهدا، پدران و مادران و نیاکان، هرکس در وجود ما، اسلام ما، تشیع ما، انقلاب ما، تعلیم و تربیت ما، سهمی دارد روحشان را از ما راضی و ما را پاسدار خون‌ها و خدماتشان قرار بده.

من از مسؤولان استان مازندران و از کسانی که این جلسه را تشکیل دادند. همه‌ی ارگان‌ها، مردم،نهادها، دانشگاه، آموزش و پرورش، سپاه، حوزه، امت، دیگر نمی‌توانم اسم ببرم. همه‌ی کسانی که در تهیه‌ی این بحث سهم داشتند، صدا و سیما، حفاظت، حراست، هرکس کاری کرده در این برنامه، از مسؤولین استان، از همه تک تک تشکر می‌کنم. اما بحث آخر و چند دقیقه‌ای که داریم.

ما امسال بحثمان گناه شناسی بود. آخرش رسیدیم به تذکراتی که خواسته باشیم توضیح بدهیم می‌مانیم. ولذا همینطور تند تند می‌گوییم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

2- اعتراف به گناه، بستر آمرزش الهی

یکی از راه‌های جبران گناه احترام و عذرخواهی است. قرآن می‌فرماید: «اعْتَرَفُوا» (توبه/102) بعد می‌گوید: «یَتُوبَ عَلَیْهِم‏». کسی که به گناهش اعتراف کند بستری است برای اینکه خدا او را ببخشد. اعتراف کنیم. خدایا من گناه کردم، معذرت می‌خواهم. اعتراف به گناه بستر بخشش است.

2- محو گناه کافی نیست، حرکت به سوی خدا هم لازم است. و لذا قرآن می‌گوید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ» (هود/3) بعد می‌گوید: «ثُمَّ تُوبُوا». «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا» استغفار یعنی گناه را بپوشاند، «ثُمَّ تُوبُوا» یعنی به سمت خدا برگرداند. یعنی محو گناه کافی نیست، باید به سوی خدا هم حرکت کرد.

مسأله‌ی دیگر اگر شما از گناه برگردی، خدا زندگی‌ات را سر و سامان می‌دهد. آیه چیست؟ می‌گوید: «تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم‏» (هود/3) شما عذرخواهی کنید، برگردید، من آن کمبودهایتان را جبران می‌کنم. شما را «متمتع» و کامیاب می‌کنم.

گاهی جامعه به سمت گناه می‌دود. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «یُهْرَعُونَ إِلَیْه‏» (هود/78) یعنی وقتی گناه می‌دیدند با دو می‌رفتند. امام سجاد در دعای ابوحمزه‌ی ثمالی می‌گوید: «حِینَ بُشِّرْتُ بِهَا» وقتی بشارت به گناه داده می‌شود «خَرَجْتُ إِلَیْهَا أَسْعَى‏» (بحارالانوار/ج95/ص87) یعنی با دو می‌روند سمت گناه. عبادت را کش کش می‌رفتم، اما برای گناه با دو می‌رفتم. پول می‌دادم، بلیط می‌خریدم تا به گناه برسم. یعنی گاهی وقت‌ها انسان به اینجا کشیده می‌شود.

عادی شدن گناه تکلیف انسان را در نهی از منکر ساقط نمی‌کند. قرآن می‌گوید: «وَ مِنْ قَبْلُ کانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئات‏» (هود/78) یعنی اینها سالهاست گناه می‌کنند. ولی باز هم می‌گوید: «فَاتَّقُوا اللَّه‏». نگویید آقا این سالهاست، مثلاً ممکن است کسی سیگاری است، می‌خواهی بگویی: آقا این سیگار را نکش. می‌گوید: چهل سال است سیگار می‌کشد، حالا تو به این چه می‌گویی؟ بابا این چهل سال که هیچ، چهارصد سال هم سیگار بکشد، این دلیل بر این نیست که ما حرف نزنیم. گاهی وقت‌ها انسان یک خلافی را می‌بیند می‌گوید: اصلاً این، این کاره است. خوب این کاره باشد. سابقه‌ی خلاف، سابقه‌ی گناه معنایش این نیست که ما وظیفه‌ای نداشته باشیم. اینها تک جمله‌هایی است عرض کنم در بحث گناه شناسی.

3- مسخ شدن فکر انسان، در اثر تکرار گناه

مسأله‌ی دیگر اینکه گاهی انسان در اثر گناه مسخ می‌شود. یعنی منکر را معروف می‌بیند، معروف را منکر می‌بیند. زمان حضرت لوط افراد هرزه‌ای که اهل گناه لواط بودند، در خانه‌ی لوط گفتند که شنیدیم دو تا پسر خوشگل به خانه‌ی شما آمده است. این پسرها را به ما بده. حضرت لوط گفت: من دختر دارم. بیا دخترهایم را عقد کنم به شما می‌دهم. گفتند: نه! ما دختر نمی‌خواهیم. یعنی گناه انسان را به جایی می‌کشد که راه طبیعی را نمی‌بیند، راه غیر طبیعی را می‌بیند. انسان… پول می‌دهد هوای کثیف می‌خورد با اینکه پول باید داد و هوای سالم خورد، این پول می‌دهد، دود تلخ می‌خورد.

مسأله‌ی دیگر اینکه اگر رئیس و بزرگ به ما دستور گناه داد ما نباید اطاعت کنیم. زلیخا رئیس یوسف بود. زلیخا خانم شاه بود. یوسف یک برده بود در دربار. به یوسف گفت: «هَیْتَ لَکَ» (یوسف/23) بیا از من کام بگیر. نباید بگوید: خانم اعلی حضرت گفته. مدیر کل گفته، رئیس گفته، اگر بزرگی دستور خلاف داد، شما حق اطاعت ندارید. «لَا طَاعَهَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَهِ الْخَالِقِ» (بحارالانوار/ج10/ص226).

فرعون دستور داد به ساحرها که آبروی موسی را بریزید. اینها وقتی دیدند حق با موسی است به موسی ایمان آوردند. گفت: تکه تکه‌تان می‌کنم. گفتند: بکن. ما تا حالا هم گول خورده بودیم که به خاطر جایزه‌ی تو بلند شدیم از شهرمان آمدیم که آبروی پیغمبر را بریزیم. نمی‌دانستیم این پیغمبر است. حالا که عصا را انداخت و اژدها شد و یقین کردیم پیغمبر است ما به او ایمان آوردیم تو هم دستور بده ما را قلع و قمع کنند. قتل عام کنند. این یک نکته است که خیلی‌ها گناه می‌کنند، می‌گویند: اربابم گفته! رئیسم گفته، اگر رئیسی دستور داد در گناه، شما نباید اطاعت کنید.

مسأله‌ی دیگر، گاهی وقت‌ها می‌گوییم: راه‌ها بسته است. نگویید: راه بسته است، نمی‌شود کاری کرد. نفس کار گاهی ارزش دارد. آقا شما در بیابان می‌خواهی نماز بخوانی. سؤال از من، جواب از شما. آیا در بیابان کسی خواست نماز بخواند، باز اذان مستحب هست یا نیست؟ مستحب است. با اینکه کسی نیست، شنونده‌ای نیست، صحرا است. احدی نیست، اما در عین حال باید بگویی: «حَیَّ عَلَى الصَّلَاه، حَیَّ عَلَى الْفَلَاح‏» چرا؟ باید فضا با اذان قاطی شود. ولو شنونده‌ای در کار نیست. آرایشگاه‌ها را دیدید، قیچی دست می‌گیرند، ریش درست کنند، یا زلف را چنین می‌کنند. بعد هم همینطور الکی به هم می‌زنند. بک مو دوباره به هم می‌زنند. خوب بابا مو که نیست. آقاجان مو که ندارد، چرا به هم می‌زنی؟ می‌گوید: فضا، فضای اصلاح است. در فضای اصلاح ما باید حرکت قیچی را داشته باشم. چه مو باشد، چه مو نباشد! ما دیدیم گاهی وقت‌ها یک کسی برای خودش در تنهایی می‌خواند. های های… برای که می‌خوانی؟ دلش تنگ شده می‌خواهد بخواند. این ناله‌ها باید بماند. حضرت امیر سرش را در چاه می‌کرد صحبت می‌کرد. در چاه کسی نبود بشنود، ولی ناله‌ها ثبت می‌شود. نگویید راه بسته است نمی‌شود کاری کرد. زلیخا همه‌ی درها را بسته بود. برای در بسته، برو ممکن است خدا فرجی برساند. بسته بودن در دلیل بر این نیست که ما تسلیم شویم.

4- باز کردن راه حلال، پیش از بستن راه حرام

نکته‌ی دیگر، اگر خواستید جلوی گناه را بگیرید، باید یک راه حلالی را باز کنید. دختر بیرون نرو! دختر در این خانه‌ی آپارتمان خسته می‌شود. بلند شو دخترت را بردار خودتان یکجایی بروید، تفریحی کنید که با پدرش تفریح کند. بعد بگو: دختر با بیگانه مثلاً خارج نشو. بالاخره این بچه می‌خواهد بازی کند. اگر با او نروید یک بستنی بخورید، کس دیگری می‌رود با بچه‌ات بستنی می‌خورد، بعد هم باید خطرهایش را بپذیری. اقدام باید بکنیم برای ازدواج دختر و پسرمان. اینکه تقوا داشته باش، تقوا داشته باش، با گفتن نمی‌شود. باید راه حلال را باز کنیم. حضرت لوط اول گفت: بابا من یک راه حلال جلوی شما می‌گذارم. بیایید دخترانم را عقد می‌کنم و به شما می‌دهم. این راه حلال را بگیرید. بعد گفت: «وَ لا تُخْزُونِ فی‏ ضَیْفی‏» (هود/78) برای جلوگیری از گناه باید یک برنامه‌هایی ریخته شود. برنامه‌های واقعی.

در گناه همه‌ی مردم یکسان نیستند، آن کسی که رئیس تر است گناهش پررنگ‌تر است. گاهی وقت‌ها در یک ماجرای شبکه‌ای 50 نفر گیر می‌کنند. قرآن می‌گوید: «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَب‏» (نور/11) آیه‌ی قرآن است که خواندم. یعنی هرکسی چه مقدار سهم داشته است؟ عامل بوده، معاون بوده، کمکش کرده، شریک بوده، چند درصد شریک بوده، مشوق بوده، مقدمات و تسهیلات درست کرده، «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَب‏» همه را نمی‌شود با هم حساب کرد.

آن چیزی که ما را از گناه حفظ می‌کند بالاترین اهرمش نماز است. «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» (عنکبوت/45) واقعاً من که لباس سفید پوشیدم، خودم روی زمین سیاه نمی‌نشینم. اگر خواستیم بچه‌های ما اهل فحشا و منکر نباشند، باید بچه‌های ما بچه‌های مسجد باشند. بالای 95 درصد از جوان‌هایی که جبهه رفتند بچه‌های مسجد بودند. اگر می‌خواهید از کشور دفاع کنید باید مسجدی باشید. اگر می‌خواهید «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» باید مسجدی باشید. با اینکه برنامه‌های مسجد را من نقد دارم. خیلی از برنامه‌های مساجد درست نیست. ولی خوب این امور مساجد و برادرهای روحانی و علما و ائمه جمعه باید بسیج شویم مشکلات مسجد را هم حل کنیم. هم طلبه کم داریم، روز آخر ماه رمضان بیننده‌ها بحث را گوش می‌دهند. اگر کسی پسری دارد، بفرستد طلبه شود. ما خیلی از روستاها، خانه‌ی عالم هم داریم، مسجد هم داریم، جمعیت هم داریم، طلبه نیست. تبلیغ برای ماه رمضان نیست. من نمی‌دانم این از کجا پیدا شده که تبلیغ برای محرم و صفر است. «ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغ‏» (مائده/99) پیغمبر وظیفه‌ای جز تبلیغ ندارد، یعنی ماه رمضان؟ هم مردم آن روحانی که بردند، آن طلبه‌ای که بردند، اگر او را پسندیدند، سلیقه و اخلاق و بیانش را جوش خورد، از این طلبه غیر از ماه رمضان هم، غیر از محرم هم لااقل حالا هفته‌ای یکبار اگر نزدیک است، شب جمعه‌ها اگر نزدیک است. ما درست عمل نکردیم. راستش را می‌خواهید درست عمل نکردیم. من باید حق را بگویم. ولو به یک عده بر بخورد. خوب بر بخورد!

ما گاهی وقت‌ها یک کلانتری که ده تا سرباز دارد و چهار تا افسر دارد برای این 25 تا آخوند می‌فرستیم. پشت کلانتری چهارصد تا جوان در دبیرستان هستند، آخوند ندارند. مگر شعار عدالت فقط برای این کارها است؟ ما همه باید عدالت داشته باشیم. به چه دلیل یکجا یک ساختمان سی تا دکتر هستند، یک بخش یک دکتر هم ندارد؟ به چه دلیل تبلیغ برای رمضان و محرم است؟ مگر یاد خدا، نماز جماعت، مگر عبادت، مخصوص این است؟

5- لزوم هجرت روحانیان به مناطق نیازمند

آدم نمی‌تواند باور کند که ما در کرمانشاه یا در زنجان، یا در تبریز، در هرجا، در هر استانی مثلاً می‌بینیم که روستاهایی است آخوند ندارد، آنوقت از همین استان، صدها آخوند در قم هستند. طلبه‌های قم باید برنامه‌ریزی کنند. بنده اگر بچه‌ی کاشان هستم، و در کاشان روستاهایی هست که آخوند ندارد بگویند: قرائتی روستای فلان سهم تو! دو ماهی یک شب به تو می‌افتد. دو ماهی یک شب! چطور اگر پدر و مادری سالمند شدند بچه‌ها نوبتی می‌گذارند می‌گویند: امشب مال تو، فرداشب برای من! این روستا را هم نوبتی بگذاریم. قیامت گیر هستند روحانیونی که در قم می‌ایستند و روستایشان آخوند ندارد. گیر هستند. صرف اینکه می‌خواهم در جوار امیرالمؤمنین باشم و در جوار حضرت معصومه باشم و در جوار امام رضا باشم، این جوارها جواب نیست. خود حضرت معصومه هجرت کرد. خود امام رضا هجرت کرد. به چه دلیل در یک روستایی که جمعیت هست روحانی نیست، این را باید چه کسی جواب بدهد؟ هجرت باید در جمهوری اسلامی واجب شود. تمام خلاف‌هایی که ما می‌کنیم در قیامت سؤال می‌شود و تنها یک خلاف می‌کنیم که قبل از قیامت در دنیا جواب ما را می‌دهند.

قرآن بخوانم، قرآن می‌گوید: لحظه‌ی مرگ عزرائیل می‌آید جان را بگیرد. از او می‌پرسند «فیمَ کُنْتُمْ» (نساء/97) چه کاره بودی؟ می‌گوید: «کُنَّا مُسْتَضْعَفین‏» من مستضعف بودم. کاری دستم نبود. مستضعف بودی، بی خود! «أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَه» عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. زمین بزرگ بود، اینجا حنایت رنگ نداشت، می‌رفتی جای دیگر. مگر پیغمبر هجرت نکرد؟ مگر امیرالمؤمنین هجرت نکرد. کدام یک از امامان ما هجرت نکردند؟ مگر سیره‌ی پیغمبر سیره‌ی ما نیست. مگر ابراهیم هجرت نکرد؟ مگر امام حسین هجرت نکرد؟ مگر زینب کبری هجرت نکرد؟ اگر بنا باشد هجرت نکنیم، می‌رویم در یک ساختمان سی تا دکتر هستند، بخشی یک دکتر ندارد. در حوزه‌ی علمیه‌ی قم از این استان چهارصد تا طلبه هستند، بعد در روستاهایشان چهار صد تا روستا هستند که روحانی ندارند. حالا که به برکت ماه رمضان بین مردم و مسجد و روحانیت گره خورده است، این گره را یکبار مصرفش نکنیم. یک برنامه‌ریزی کنیم. پول هست، برنامه هم هست، باید یک برنامه‌ریزی کرد که لااقل شب‌های جمعه اینها روحانی داشته باشند. به هر حال ولو کم باشند.

مسأله‌ی دیگر؛ محیط گناه دلیل نمی‌شود که ما گناه بکنیم. قرآن یک آیه دار د می‌گوید: قوم لوط همه اهل لواط بودند. چند نفر آدم پاک بودند. گفتند: «أُناسٌ یَتَطَهَّرُون‏» (اعراف/82) این چند نفر پاک هستند. یعنی می‌شود در فضای فاسد چند تا پاک پیدا شود.  خدیجه یکی بود، پیغمبر یکی بود در بت پرست‌ها. مدرس یکی بود با رضاشاه درافتاد. چند تا مدرس، ما یک مدرس داشتیم. امام یکی بود. اینکه همه فاسد هستند پس من هم… محیط فاسد دلیل این نیست که ما گناه کنیم.

قرآن می‌گوید: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم‏» (حجرات/12) بعضی از سوء ظن‌ها گناه است. پس بعد می‌گوید: «اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّن‏» وقتی می‌گویند: بعضی از جاها خلاف است، جاده بعضی جاها چاله دارد پس باید ما از اول جاده حواسمان جمع چاله‌ها باشد. درست است گفته: بعضی سوء ظن‌ها، ولی می‌گوید: «اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّن‏» بسیاری از آنها.

تکرار گناه و بی‌اعتنایی جرم را سنگین می‌کند. قرآن می‌گوید: «یَعُودُونَ لِما نُهُوا» (مجادله/8) گفتیم: انجام نده، دومرتبه «یعود» اعاده می‌کند. یعنی یک تذکر کافی است، اگر چند تذکر داده شد، جرم سنگین‌تر می‌شود.

یکی از دلایل گناه ما رفاه و عیاشی مداوم است. قرآن می‌گوید: «مُتْرَفینَ» (واقعه/45)، «یُصِرُّون‏» (واقعه/46)، «مُتْرَفینَ» تَرَف، با «ت». تَرَف یعنی عیاشی. کسانی که اهل «مُتْرَفینَ» هستند، عیاشی می‌کنند، اینها «یُصِرُّون‏» هستند. اینها بر گناه اصرار دارند. یعنی رفاه طلبی و عیاشی این بستری برای گناه است. یک صلواتی بفرستید (صلوات حضار)

6- تکرار گناه، بستر کفر و انکار حقایق

گناه انسان را به کفر وادار می‌کند. «وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثیمٍ» (مطففین/12)، «وَ ما یُکَذِّبُ» تکذیب نمی‌کنند، مگر گناهکار. یعنی اول آدم گناه می‌کند. «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى‏» (روم/10) گناه، گناه، گناه، گناه، یک مرتبه می‌گوید: اصلاً قیامتی هم نیست. یعنی اگر گناه کنترل نشود، سر از کفر درمی‌آورد.

امام باقر می‌فرماید: اگر گناه بر انسان غالب شود، دیگر امیدی به رستگاری او نیست. یعنی نگذارید گناه غالب شود. اگر یک گناهی انجام دادید، فوری پشت سرش یک کاری خیری انجام دهید، که «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» (هود/114) نگذارید مثل لباس، لباس تا یک لک برداشت، بشویید. اگر دیدید هی لک روی لک، روی لک، رو لک، اگر این چرک داخلش برود دیگر در هیچ ماشینی شسته نمی‌شود. «بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِم‏» (مطففین/14) یعنی از بس گناه کردند اینها قلبشان، روحشان چپه شده است.

اگر خواستیم ببینیم ایمان ما چقدر است. حدیث داریم هرکس می‌خواهد ببیند ایمانش چقدر است، ببیند چه مبلغ دروغ می‌گوید؟ اگر هزار تومان دادند یک دروغ گفتی، ایمان شما هزار تومان است. اگر به خاطر هزار تومان دروغ نمی‌گویی، اما اگر بیست هزار تومان بود، دروغ می‌گویی. شما بیست هزار تومان می‌ارزید. اگر با بیست تومان هم نه، صد هزار تومان بدهند یک دروغ می‌گویی، هرکس می‌خواهد ببیند چقدر دین دارد ببیند کجا گناه می‌کند. ایمان علی چند است؟ امیرالمؤمنین فرمود: اگر کره‌ی زمین را به من بدهند که گناه کنم، حتی گناه کوچولو، پوست جو را از دهان مورچه بگیرم، نمی‌گیرم. آدم خودش را امتحان کند که چقدر دین دارد؟

خوب ماه رمضان دارد تمام می‌شود. بیننده‌ها ساعات آخر ماه رمضان است. «إِنْ شاءَ اللَّه‏» عبادت شما قبول باشد. و بنده هم بعد از سی و چند سال اگر در حرف‌هایم لغزشی بوده اول باید از خدا عذرخواهی کنم، از پیغمبر و اهل بیت عذرخواهی کنم، از قرآن عذرخواهی کنم، و بعد هم از  عمر شما. امیدوارم آن مقداری که عمر شما را گرفتم، نسبت به عمر شما خیانت نکرده باشم. یک مشکلی که من دارم، که این گاهی مرا به فکر می‌اندازد و مرا می‌سوزاند. از همه التماس دعا دارم. مشکلم را هم بگویم. اگر خدا روز قیامت قرائتی را بیاورد. بگویند: آقای قرائتی سی و چند سال در  تلویزیون بودی، میلیون‌ها چشم و مغز و قلب را در اختیار تو گذاشتیم. تو یک قلب داشتی در دو رکعت نماز در اختیار ما نگذاشتی. یک نماز با توجه نخواندی. من میلیون‌ها قلب و چشم را به تو دادم، تو یک قلب داشتی به من ندادی. چه خواهم گفت؟

7- دوری از قضاوت عجولانه درباره مردم

هیچ وقت نگویید: خوشا به حال قرائتی که در تلویزیون است. خوشا به حال فلانی که پول دارد. تمام گرسنه‌ها گناهشان گردن آن پولدار است. کسی که پولی ندارد، پول یک نان دارد، یک نان می‌خرد و می‌خورد. مسؤولیتی ندارد. آن کسی که پول چند تا نان را دارد، ضامن گرسنه‌هاست. بنده روز قیامت ضامن فکر شما هستم. قرائتی میلیون‌ها چشم و قلب به تو دادیم، تو یک قلب داشتی، به من دادی؟ باید چه بگویم؟ به هیچکس نگویید خوش به حال کسی. «الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّه‏» (بحارالانوار/ج69/ص53) چه کسی غنی است و چه کسی فقیر بگذارید قیامت شود. به مرد خدایی گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: هیچی نگویید، صبر کنید هرکدام از پل صراط گذشت. زود نگویید خوشا به حال کی استاد دانشگاه است. خوشا به حال این تاجر است. خوشا به حال این آیت الله است. خوشا به حال کی رأی آورد و رئیس جمهور شد. به احدی خوشا به حالت نگویید. به وظیفه‌تان عمل کنید، معلوم نیست خوشا به حال کی است. خیلی افرادی که ما می‌بینیم هرزه هستند، اینها اهل بهشت هستند. قرآن می‌گوید: «ما لَنا لا نَرى‏ رِجالاً کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ» (ص/62) روز قیامت می‌گویند: یک مشت آدم لات بودند، هرزه بودند. می‌گویند: هرزه‌ها توبه کردند و بهشت رفتند. پس ما چه؟ تو غرور گرفتی و جهنم رفتی. با عبادتت مغرور شدی، جهنمی هستی. او بدون عبادت گریه کرد و عذرخواهی کرد و بهشتی شد. آدم نمی‌داند که چه می‌شود.

خدایا تو را به حق رمضان و کتابی که در رمضان نازل شد و کسی که در رمضان شهید شد، امیرالمؤمنین و کسی که در رمضان متولد شد، امام حسن، و تمام شهدا و تمام اولیائت قسم می‌دهم ما را از خاسرین و زیانکاران دنیا و آخرت قرار نده. میزبان رمضان حضرت مهدی که شب قدر ملائکه  بر او نازل می‌شدند، تو را به آبروی آن میزبان از الآن تا ابد قلب حضرت مهدی را از ما راضی بفرما. همه‌ی مشکلات امت اسلامی را حل بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3458

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.