ضوابط مصرف در فرهنگ دینی
2- ساخت بازار مسلمین در کنار مسجد
3- جمال جامعه، در خودکفایی و استقلال
4- وظیفه دولت در قبال تولید کنندگان
5- حمایت از تولیدکنندگان اشتغال زا
6- امام کاظم(علیهالسلام)، مظهر حلم و صبر
7- نقش کظم غیظ در حفظ دوستیها
8-اعلام عفو عمومی در هنگام فتح مکه
موضوع: ضوابط مصرف در فرهنگ دینی
تاریخ پخش: 25/03/91
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
چند جلسهای راجع به تولید صحبت کردیم، حالا راجع به مصرف میخواهم چند دقیقه صحبت کنم ولی خواستم برای امام کاظم یک بحثی را داشته باشیم. اگر «إِنْ شاءَ اللَّه» برسیم. چون بحث در آستانهی شهادت امام کاظم پخش میشود، 25 رجب،. حالا سعی میکنم خیلی فشرده بگویم. راجع به تولید صحبت کردیم حالا یک مقدار هم راجع به مصرف صحبت کنیم. قرآن راجع به مصرف چه میگوید؟
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، موضوع بحث: مصرف، اسراف گناه کبیره است. دور ریختن نصف لیوان آب اسراف است. اینهایی که میگویم گناه کبیره است چون میگوید: «أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفینَ» (انبیاء/9) فتوای امام است در تحریرالوسیله، دور ریختن نصف لیوان آب اسراف است. و اسراف گناه کبیره است. آیهای هست ایرانیها حفظ هستند، «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» (اعراف/31)
1- دوری از وابستگی به بیگانگان
روابط با دنیا، روابط همراه با عزت و احترام متقابل مانعی ندارد. اما وابستگی، خودباختگی، تقویت بیگانه، مصرف از مواد خارجی درست نیست.
اما آیات، قرآن میفرماید: «لا تَرْکَنُوا» تکیه ندهید، به چه؟ «إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا» (هود/113) این آیهی قرآن است. به ستمگران تکیه نکنید. اگر لولهکشی هم هست در خانهتان چاه آب داشته باشید. یکبار آب قطع شد، نابود نشوید. قرآن میفرماید: «فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ» (قصص/17) «ظهیر» با «ظ» دستهدار. «فَلَنْ أَکُونَ» من نباید باشم، هرگز نیستم، «ظَهیراً» با «ظ» یعنی پشتیبان، «لِلْمُجْرِمینَ» من یاور مجرمین نیستم. مصرف اجناس خارجی، یک دلاری که ما میدهیم هم ارز ما میرود، ارز یعنی دلار، عِرض یعنی آبرو. هم ارز ما میرود، هم عِرض ما میرود. آبروی ما میرود. هم ارز می رود، هم عِرض میرود.
در یک ماجرایی پیغمبر پای دیواری تکیه داده بود، کسی آمد، پیامبر پرسید: این دیوار کیه؟ گفت: دیوار فلان یهودی است. پیامبر خواست بلند شود، حال نداشت. همینطور خود را کشید رفت به درختی تکیه داد، فرمود: مسلمان تکیه به دیوار یهودی نمیدهد!
قرآن میگوید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین» (منافقون/8) عزت یعنی چه؟ عزیز یعنی نفوذ ناپذیر. ما هرچه جنس خارجی را بیشتر مصرف کنیم، نفوذ پذیری ما بیشتر میشود. قرآن گفته: مؤمن باید عزیز باشد. نفوذ ناپذیر میشود.
تفاخر به اجناس خارجی کردن، این کالای مصرفی یک بستری است برای تهاجم فرهنگی. یک دلار که از ما بیرون میرود، چند قطره خون به بیگانه اضافه میشود و چند قطره خون از خودی کم میشود. همینطور که در جنگ هشت ساله ایران بیدار شد و مقاومت کرد در تحریمها هم باید بیدار شویم و کمک کنیم. نگویند ما اینها را از پا درآوردیم.
اگر ایران از پا درآمد، همهی حرکتها میترسند. چون ما امام همه هستیم. ایران، رهبر تمام کشورهاست در بیداری اسلامی. همه میگویند: دیدی ایران در مقابل آمریکا ایستاد و طوری هم نشد. تحریمهای آمریکایی ایران را نشکست. ما الآن اگر بشکنیم، همهی بیداریها میشکند. مسأله خودمان نیستیم، مسأله این است که همه دنیا زیر نظر هستیم، زیر دوربین هستیم.
پیغمبر اسلام کنار مسجد یک بازارچه ساخت. فرمود: مسلمانها تولیدشان را بیاورند در همین بازارچه، مصرفشان را هم بیاورند همینجا. که نیاز به بازار یهود نشود. استقلال اقتصادی!
2- ساخت بازار مسلمین در کنار مسجد
ممکن است بگویید جنس خارجی شیکتر است. چه چیزی را به چه چیزی میفروشیم؟ گاهی وقتها انسان برای چه عزتش را میشکند؟ مثلاً میخواهد عروس بیاورد از همهی بانکها قرض میکند که مثلاً اتاقش را آرایش کند. میارزد جلوی رئیس بانک گردن خم کنی؟پول بگیری، سود بدهی، که نزد عروس، حالا عروس چنین نکند. تو پهلوی همه، عروس خودی است. رئیس بانک نسبت به عروس غریبه است. تو برای اینکه جلوی خودی پز بدهی از هرجایی توانستی قرض کردی؟ چرا میگویند عاریه؟ به عاریه، میگویند: عاریه چون آدم وقتی میخواهد بگیرد، باید عارش شود. به عاریه میگویند عاریه چون آدم در گرفتن آن عارش میشود.
جنس خارجی یعنی شاد کردن بیگانه و غصهی خودی. چقدر میارزد؟ حالا این پارچه داخلی باشد یا خارج. چه کسی شاد میشد؟ هرچه از خارج مصرف کنیم، شاد کردن بیگانه. هرچه از مصرف داخلی کم کنیم یعنی غصهی بیگانه، یعنی تولید کنندگان داخلی جنس روی دستشان میماند، تولید کنندگان خارجی دارند با دمشان فندق میشکنند.
در مصرف، کم مصرف کنیم. قرآن میفرماید: «قَلیلاً مِمَّا تَأْکُلُونَ» (یوسف/47) باید همیشه ذخیره داشته باشید، کم مصرف کنید. مصرف، در راهی باشد که ماندگار باشد. ببین شاه عباس با اینکه شاه طاغوتی بود، کاروانسرای شاه عباسی ساخته، چهارصد سال است هنوز گلوله در آن نمیرود. ما هم سهشنبه بنر در خیابان میزنیم، چهارشنبه جِر میدهیم برود. تمام شد رفت! یعنی کار فرهنگی ما 24 ساعت، بنر جِر میخورد ولی آن… عمرمان را در چه مصرف کنیم؟ خیلی از عمر میشود استفاده کرد.
شما باور میکنید که خدا در جمادات انرژی هستهای بگذارد، در مخ شما نگذارد؟ باورت میآید. در یک لیوان آب خدا اینقدر انرژی گذاشته است، در یک لیوان آب خدا اینقدر انرژی گذاشته که بشود یک شهر را برق داد. یعنی از یک لیوان آب میشود یک شهر را برق داد. در ژاپن در یک سطل آب گوجه کاشتند و 50 کیلو گوجه برداشتند. ما 50 کیلو گوجه را از چند متر زمین برمیداریم. ما خیلی در قلم، کاغذ، ساختمان، برق، گاز، لباس، به نظر شما چند میلیون پیراهن عروس در کمد عروسها است؟ شما حساب کن از ده سال پیش از این تا حالا، از بیست سال پیش از این تا حالا این عروسها پیراهن عروسشان را آویزان کردند. چند میلیون پیراهن عروس بیمصرف آویزان است. و چند میلیون داماد برای خرید پیراهن عروس در فشار است. دامادها پیراهن عروس میخواهند ببینند، دامادها در فشار، پیراهنها هم آویزان است. یعنی هم نخ داریم، هم سوزن داریم، هم لباس پاره است. این پیداست مدیریت نیست. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
3- جمال جامعه، در خودکفایی و استقلال
جمهوری اسلامی زشت است یا زیبا. من این آیه را قبلاً گفتم، ولی چون الآن بحثم، بحث مصرف است میخواهم برایتان بگویم. در قرآن جمیل تکرار شده ولی جمال یک بار بیشتر نیست. جمال یعنی زیبایی. این هم برای گلهی میش گفته است. خداوند در قرآن یک آیه گفته که به مناسبت بحث مصرف میخواهم بگویم. قرآن میفرماید: «وَ لَکُمْ» برای شما، «فیها» در گلهی میش، گوسفند، «جَمالٌ» زیبایی است، «حینَ تُریحُونَ» وقتی که آغل میروند، غروب به طویله برمیگردند، «وَ حینَ تَسْرَحُونَ» (نحل/6) وقتی که صبح صحرا میروند.
قابل توجه طلبههایی که پای تلویزیون هستند و اساتید دانشگاه، و مربیها و معلمین. این را زیادی گوش بدهید. این آیه را ترجمه کنید. گلهی میش که میرود طویله، صحرا میرود قشنگ است. این را چطور میخواهیم برای مردم ژاپن معنا کنیم؟ برای شرق و غرب؟ میگوید: خوب مگر ما چوپان هستیم؟ قرآن برای عربهای آن زمان خوب بوده است. الآن دنیای پیشرفته، در تمام قرآن شما یک کلمهی «جمال» بیشتر نیست. در همهی قرآن یک جمال است، آن هم به گلهی میش. این همه دختر خوشگل، پسر خوشگل، گل و بلببل، این همه پروانه، این همه رنگارنگ، این همه گیاهان، این همه زیبایی است چرا خدا به گلهی میش زیبا گفته است. اگر کسی به شما چنین گفت چه میگویی؟ کتاب آسمانی شما یک جمال دارد، آن هم به گلهی بز. پیداست شما چوپان هستید، پیداست شما اهل تمدن نیست. اما جواب، میگویم نه! در آیه تدبر کن، حالا میخواهیم در این آیه تدبر کنیم.
خصوصیات گله میش چیست؟ 1- گلهی میش خودکفا است. روی پای خودش راه میرود. ولی این دختری که خودش را آرایش کرده، هر دو سانت صورتش وصل به یک کشور است. گلهی میش روی پای خودش است.
2- این گله میش در حال حرکت است. نمیگوید: در طویله. میگوید: «تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» در رفتن به آغل، و رفتن به صحرا. جمال در خودکفایی است. جمال در حرکت است.
3- اینها حرکتشان دستهجمعی است. دستهجمعی است. «تُریحُونَ» و «تَسْرَحُونَ» جمع است. با هم صحرا میروند و با هم برمیگردند.
4- حرکتشان هدفمند است. آخر گاهی هم حرکت میکنیم ولی هدفمند نیست. مثل جوانهایی هستند یک زنجیر دست میگیرند، سر چهار راه چنین میکنند. تمام شد چنین میکنند. (خنده حضار) خوب این هم حرکت است ولی هیچ خاصیتی ندارد. حرکتشان هدفمند است.
5- به هدف میرسد. آخر خیلیها هدفمند هستند ولی به هدف نمیرسند. به هدف میرسند. یعنی میرود شکمش را…
6- هدفش مقدس است. این گله میش هدف دارد ولی هدفش مقدس است. یعنی برای سیر کردن خودشان است. غیر از اینکه گله میش خودش را سیر میکند برای صاحبش هم منافع میآورد.
7- منافع زود بازده، منافع فوری. شب به شب شیر برایت میآورد.
8- منافع دیر بازده، هر شش ماه کرک و پشم و گوشت برایت میآورد.
9- در منفعت رسانی، منت نمیگذارد. منت ندارد.
10- ساده میگیرد، علف میخورد، گوشت میدهد. ساده میگیرد، علف ارزان میگیرد، گوشت گران میدهد.
11- حرکتش همراه با طبیعت است. با طلوع صحرا میرود و با غروب برمیگردد. یعنی حرکتش با طبیعت است.
12- حرکتش زیر نظر مدیریت است. زیر نظر یک چوپان میرود، زیر نظر یک چوپان برمیگردد. حالا فهمیدید چرا جمال است؟
جمهوری اسلامی زیباست یا نه؟ اگر جمهوری اسلامی خودکفا شد جمال دارد. اگر جمهوری اسلامی حرکت کرد، جمال دارد. اگر حرکتش دسته جمعی بود جمال دارد. اگر حرکتش هدفمند بود جمال دارد. اگر جمهوری اسلامی به اهدافش رسید جمال دارد. اگر هدفش مقدس بود جمال دارد. اگر منافع خودش را تأمین کرد، اگر منافع آینده را تأمین کرد. اگر منت نگذاشت. اگر کم خورد و زیاد داد. اگر یک رهبری، یک مدیری، زیر نظر یک مدیری بود. اگر همراه با طبیعت و فطرت بود، «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» عرض کردم مزهی قرآن را نچشیدیم. باید یک انقلابی در کشور ما شود. تمام منبری ها نصف سخنرانیشان قرآن باشد. باقی هم شعر و خواب و قصه و روضه و تحلیل سیاسی و اینها «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ».
من در دانشگاه هرروز نماز میخوانم. همانجایی که نماز جمعه است، شنبه و یک شنبه و دو شنبه نوبت ما است. هر روز هم یک صفحه قرآن میخوانم و یک آیه را میگویم. یک روز بلند شدم این آیه را نوشتم. گفتم: اساتید و دانشجوها، قرآن گفته: گله میش که در طویله میرود قشنگ است. این چه میخواهد بگوید؟ میخواهد بگوید چوپان هستیم. میخواهد بگوید همه مردم چوپان باشند. چوپانی بد نیست. چوپانی مهریهی عروس شد. شعیب به موسی گفت: دخترم را به تو میدهم به شرطی که هشت سال چوپان من باشی. او هم پول نداشت گفت: باشد. یعنی چوپانی کرد، عروس گرفت. کار تولیدی است. پیغمبران ما خیلیهایشان چوپان بودند. یک پیغمبر خیاط داشتیم و یک پیغمبر نجار، باقی شان اکثراً چوپان بودند. و این هم مهم است. یعنی 12 ساعت باید بایستم که این بزغاله سیر شود. یعنی تمرین حوصله.
4- وظیفه دولت در قبال تولید کنندگان
وظیفهی دولت چیست، وظیفهی دولت را هم من بگویم. دولت از تولید کنندگان سختکوش بیشتر حمایت کند. چون قرآن میگوید: «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدین» (نساء/95) آنکه جهاد میکند ارزشش بیشتر است. آن کسی که کارگر بیشتری را به کار میگیرد، تولید بهتری، صادراتش، وارداتش، هرکس سختکوشتر است، به او ارزش بیشتری میدهد. این یک مورد.
به خاطر درآمد اجناس خارجی را تبلیغ نکنیم. گاهی وقتها گمرک میخواهد درآمدش زیاد شود، یا صدا و سیما مثلاً یک شرکتی دارند که پول میگیرند و تبلیغات میکنند، اجناس خارجی را تبلیغ کنیم به خاطر اینکه یک پولی بگیریم، این نباید باشد. خود دولت جنس خارجی نخرد.
تسهیلات و امتیازاتی که به تولید کنندگان میدهد نظارت کند. خیلی ها به اسم تولید میگیرند و جای دیگر خرج میکنند. اصلاً سر دولت کلاه میگذارند. من سراغ دارم یک گاو داری بود، البته سراغ دارم آدمی که این را به من میگفت از رفیقش. نه اینکه حالا خودم مستقیم، با یک واسطه، که آمدند به گاوداری گفتند: شما از اینجا برو، این پول را بگیر و یک روز اینجا را به ما بده. ما مثلاً فلان مسؤولی که مسؤول دام است بیاوریم این دامداری را نشانش بدهیم، بفهمد که ما داریم تولید میکنیم، پول بگیریم بعد این پولش هم برای تو. اصلاً گاهی وقتها صحنهسازی میکنند. به دروغ یک گاوداری را نشان میدهند میگویند این است و بعد کار دیگر میکنند. بر تسهیلات نظارت کنند.
یک خرده از تولید کنندگان تجلیل کنیم. چند تا خیابان به اسم تولید کنندگان است؟ حدود نود سال پیش یک مردی کاشان پیدا شد. کارخانه نساجی در کاشان آورد. دهها هزار نفر را به کار واداشت در طول دهها سال. چه اشکالی دارد، یک کوچهای، یک خیابانی، جایی هم به اسم این تولید کننده بگذاریم. چند تا از خیابانهای ایران به اسم تولید کنندگان است؟ باید یک چنین تشویقهایی هم شود.
5- حمایت از تولیدکنندگان اشتغال زا
گاهی وقتها مسؤولین مملکتی ما از ترس اینکه یک تاجر پولدار شود این را فلج میکنند. میگویند: این میخواهد پولدار شود؟ پول در جیب این بگذاریم. میگوییم: بابا بگذار این شکمش سیر شود، در عوض صد نفر را به کار میگیرد. ما از اینکه حسادت داریم که این پولدار نشود، صد نفر را هم بیکار میکنیم. خود این آقایی که پشت میز نشسته عرضه ندارد ده نفر را به کار بگیرد. اما این آقا عرضه دارد دویست نفر را به کار بگیرد، منتها ما میگوییم اگر پول وام را به این بدهیم این پولدار میشود. ترس اینکه یک نفر پولدار شود، جلوی دویست نفر ایجاد اشتغال را میگیریم. گاهی وقتها بگذارید پولدار شوند. حالا من نمیدانم زبانم هم بسته است پشت دوربین، حالا بگذارید بگویم.
یک آقایی، خدا رحمتش کند مرحوم شد. یک آقایی را کاشان منبر آوردند، آن زمانهای تقریباً چهل سال پیش هزار تومان. آخر هزار تومان چهل سال پیش خیلی پول بود. منبری هزار تومان، آن زمان به منبریهای کاشان بیست تومان میدادند. یک منبری در بازار عصبانی شد. گفت: شما کاشانیها غریب پرست هستید. به حضرت عباس حرفهایی که دیشب فلان واعظ زد، حضرت عباسی من هم روی منبر گفتم. اما شما به من بیست تومان میدهید و به او هزار تومان! شما غریب پرست هستید. یک بازاری گفت: آقا بیا بنشین. به شما چند میدهیم؟ گفت: بیست تومان. گفت: بیست تومان دادیم بیست نفر پای منبرت میآیند. نفری یک تومان تمام میشود. او را هزار تومان میدهیم، بیست هزار نفر جمع شدند. نفری ده شاهی تمام می شود! یعنی با آنکه به او هزار تومان میدهیم او ارزانتر از تو است. گفت: نان و پنیر با درد دلش قیمت کباب تمام میشود.
گاهی وقتها بانک مثلاً… البته حقهباز هم زیاد است. آخر هردو طرف گیر است. در کارمندهای دولت حسادت است. در تولیدکنندگان هم حقه باز پیدا میشود. در کارمندها پیدا میشود، نمیخواهم بگویم همه. ما اگر این صفتهای اخلاقی… اگر کسی عرضه دارد یک کاری را کند به او اطمینان کنیم. رهن، ضامن، هرکاری محکم کاریتان را بکنید. اما گاهی وقتها میگویند: آقا تو از سرمایهدار حمایت میکنی، البته در عمرم من از هیچ سرمایهداری حمایت نکردم. این یک مورد، با احدی هم روی کرهی زمین شریک نیستم. این دو! این را بدانید. نه شریک نیستم، نه شریک نبودم. هیچ وقت در عمرم با هیچ کارخانهداری، مزرعه داری، با هیچ کس شریک نیستم! اصلاً علتی هم که ماندم، به همین خاطر است. گاهی هم میگویند: قرائتی چه دارد، میگویم: هرچه دارم برای شما. با احدی شریک نیستم. اما در عین حال این را میدانم. گاهی کارمندهای بانک میگویند: اگر به این وام بدهیم پولدار میشود. میگوییم: بگذار بشود، مگر تو حسود هستی؟ خوب پولدار شود در عوض 50 نفر را هم سرکار میبرد. از بغض اینکه این پولدار نشود 50 نفر را هم فلج میکند. هستند استعدادهایی که میتوانند ایجاد اشتغال کنند، گیر آدمهای حسود افتادند. از آن طرف هم میدانیم بازاریهایی هستند پول را به اسم مرغداری، گاوداری، تولید میگیرند و میبرند جای دیگر خرج میکنند.
خوب من حالا میخواهم راجع به امام کاظم صحبت کنم، چون گفتم که این بحث برای شب شهادت امام کاظم پخش میشود. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
6- امام کاظم(علیهالسلام)، مظهر حلم و صبر
اشکال دارد یک سلام به امام کاظم بدهیم. هرکس پای تلویزیون هست یک سلام به امام کاظم بدهد. به کاظمین! «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا یَا اَبَالحَسَن یَا مُوسَی بْنِ جَعْفَر وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه»
یک سلام یک زیارت است. امام کاظم سرمایهگذاریاش در ایران بیش از جاهای دیگر بوده است. یک امام رضا به ما داده که در سایهاش زندگی میکنیم. یک حضرت معصومه، یک شاهچراغ، بسیاری از امامزادههای ما از نسل موسیبن جعفر هستند. خدایا یک امنیت کامل بر عراق حاکم کن، که با آرامش عاشقان به زیارت این عزیز بروند.
کلمهی «کظم» بستن در مشک است. غیظ هم یعنی سر رفتن. یعنی آدم وقتی جوش میآورد باید خودش را نگه دارد. حدیث داریم پهلوان آن کسی نیست که وزنه بلند میکند. پهلوان آن کسی است که وقتی جوش آمد خودش را نگه دارد.
خادم امام سجاد ظرف آب از دستش افتاد، خورد به سر امام سجاد، خراش برداشت یا درد گرفت، امام سجاد یک نگاهی به این خادم کرد، تا امام سجاد نگاهش کرد، خادم گفت: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ» (آلعمران/134) یعنی ای امام زین العابدین، عصبانی شدی خودت را نگه دار. گفت: باشد. گفت: «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ» (آلعمران/134) مرا عفو کن. گفت: عفوت هم کردم. گفت: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنین» (آلعمران/134) خدا نیکوکاران را دوست دارد. گفت: اصلاً آزاد برو! یعنی سه تا جمله گفت، سه تا پوئن گرفت. این رقمی تربیت میکردند. این قصه برای زمان شاه است. بگویم اسمش را میفهمید چه کسی است.
میگفت: 5 ریال دادم به پسرم مدرسه برود. پسرم رفت و ظهر که آمد گفت: آقاجان، 5 ریال را به یک فقیر دادم. گفتم: بیا، آمد و میگفت: 5 تومان به او دادم. قرآن را باز کردم گفتم: این آیهی قرآن است. میگوید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْر» (انعام/160) هرکس کار خوب کند، خدا ده برابر به او میدهد. تو 5 ریال به فقیر دادی، من میخواهم ده تا 5 ریال، 5 تومان به تو بدهم. این رقمی تفسیر در ذهن بچهها میماند.
یکوقت بررسی کردند استهبانات شیراز بیشترین نسل نو مسجد میرود. گفتند: دلیلش چیست؟ امام جمعهی شیراز میفرمود: آیت الله حائری، میگفت: برای اینکه مزرعههایی وقف کردند که گردو و فندق و بادامش را بدهند به بچههایی که مسجد میروند. ولذا گونی گونی گردو در مسجد میآورند و بین نماز به بچهها میدهند. 5 ریال دادی، 5 تومان بگیر.
قرآن میفرماید: «ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن» (فصلت/34) یک کسی عصبانی ات کرد تو انتقام نگیر. غیبتت را کرد، تو غیبت او را نکن. یک کسی مالک اشتر را نمیشناخت، جسارت به او کرد. به او گفتند: فهمیدی که بود؟ گفت: که بود. گفت: مالک اشتر. گفت: اوه! مالک اشتر بود؟ مالک اشتر مثل خیلی بالاتر از امرا و سردارهای امروز ما است. مالکاشتر بازوی امیرالمؤمنین، گفت: چه خاکی بر سرم شد؟ به این جسارت کردم. خلاصه دنبالش رفت و دید در مسجد رفت و گفت: آقا ببخشید من به شما جسارت کردم. نشناختم، گفت: اصلاً من مسجد آمدم در حق تو دعا کنم. این «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ» است.
حدیث داریم هرکس غیظ خودش را نگه دارد خدا در دنیا و آخرت به او عزت میدهد. امیرالمؤمنین از امام حسین پرسید حلم چیست؟«مَا الْحِلْمُ» فرمود: «قَالَ کَظْمُ الْغَیْظِ وَ مِلْکُ النَّفْسِ» (مستدرک/ج9/ص11) پدر از پسر، امیرالمؤمنین از امام حسین پرسید: حلم چیست؟ فرمود: اینکه آدم جوش آورد خودش را نگه دارد. کظم غیظ لحظهای است. اگر این لحظه در انسان عادت شد، حلم میشود. یعنی اگر یکبار خودت را نگه داشتی، کظم غیظ است. دو بار، سه بار. اما اگر هروقت جوش آوردی خودت را نگه داشتی، معلوم می شود نه، از کظم غیظ رفتی «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ» شده.
7- نقش کظم غیظ در حفظ دوستیها
کظم غیظ فوایدی دارد، خدمت شما بگویم. ما چند رقم آدم داریم. 1- آدمی که دوست خودش را حفظ میکند.2- آدمی که دوست خودش را بیتفاوت میکند. 3- آدمی که دوست خود را به دشمن تبدیل میکند. 4- آدمی که دشمن را به دوست تبدیل میکند. یکبار دیگر… کسانی که دوست را نگه میدارند. کسانی که دوست را از دست میدهند. کسانی که دوست را به دشمن تبدیل میکنند. کسانی که دشمن را به دوست تبدیل میکنند. هنر این آخری است.
کسی به امام کاظم جسارت کرد. از فامیل خلیفهی دوم. امام سوار الاغی شد و به مزرعهاش رفت. او گفت: نیا. نمیخواهم بیایی. امام گفت: مشکلت چیست؟ مشکلش را حل کرد و این وا رفت. «ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن» قرآن گفته گاهی اگر خودت را نگه داشتی همان که عصبانی است از دستت «کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ» (فصلت/34) انگار دوستت میشود. عرضه این است که چند تا دوست تولید کردیم.
گاهی مخالفین ما نمیدانند. به خاطر جهل است. عصبانی است ولی آدم بدی نیست جهل است. آمد به من گفت: حاج آقا من فکر کردم تو آدم خوبی هستی، تو هم پوک درآمدی. گفتم: چه کردم؟ گفت: آقازادهتان چنین کرده چنان کرده. گفتم: اصلاً من پسر ندارم. گفت: اِ… گاهی وقتها نمیداند. روی ندانستن فکر میکند این برای من است و فحش میدهد. افرادی که ناراحت هستند خیلیهایشان نمیدانند. توجیه شوند لجباز نیستند. با اینها یکطور هستند. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63)، «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» (فرقان/72) باید با اینها سلام کرد. حالا فحش هم داد چیزی نگو. این نمیداند.
میگفت: یک کسی میرفت ضریح را ببوسد مرد از عقب میآمد این خانم را در بغل میگرفت. زن از زیر دست این مرد بیرون میرفت و می رفت جای دیگر حرم را ببوسد، باز مرد دنبالش میرفت و چنین میکرد. استاد ما میگفت. میگفت: عصبانی شد و رفت گفت: بیغیرت! اینجا حرم امام حسین است. میگفت: آقا چه شده! این خانم من است. میرود ضریح را ببوسد میترسم مردها تنهاش بزنند، من چنین میکنند که غریبهها به او تنه نزنند. گفت: دیدی خیط شدی. خیلی وقتها ما قضاوتهایمان به خاطر جهل است. با اینها… گاهی شک دارد. قرآن میگوید: خوب شک داری جوابت را میدهم.[ افی الله شکٌ…] «إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْث» (حج/5) گاهی وقتها طرف شک دارد.
یک کسی میگفت: روی منبر بودم، یک جوان سوپر دولوکس پای منبر آمدند. ما گفتیم: اوه اینها لابد از یک جایی آمدند، اینها دانشمندان جوان ایرانی هستند. میگفت: روی منبر بحثم را عوض کردم. بحثم که تمام شد پایین آمدم دیدم مجری پای تلفن رفت و گفت: آقا، از مؤسسهی کر و لالها که امروز جوانها را آوردند متشکریم. ای بابا! اصلاٌ ما روی منبر بحثمان را عوض کردیم. اینها کر و لال بودند. گاهی وقتها انسان نمیداند، گاهی وقتها شک دارد. گاهی وقتها شک دارد.
گاهی وقتها به خاطر حسادت است. برادرهای یوسف، یوسف را به خاطر حسادت در چاه انداختند. با حسود چه کنیم؟ او را ببخش. «لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ» (یوسف/92) یوسف همه را یکجا بخشید. حسود است او را ببخش.
گاهی به خاطر حفظ موقعیت است. برای اینکه موقعیتش را حفظ کند، ظلم میکند. گاهی در قالب کارشکنی، هجو یا تضعیف است. خوب اینها که روی غرض و مرض، روی علم و عمد دارند، او حسابش جداست، آنجا میگویید: «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم» (توبه/73) پس مخالفین ما بعضی جاهل هستند، ببخشید. بعضی شک دارند، توجیه کنید. بعضی حسادت دارند باز ببخشید.جهل را ببخشید. حسادت را ببخشید. شک را توجیه کنید، اما آنهایی که روی علم و عمد و غرض هست، آنها را البته داریم «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم»، «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُم» (نساء/140) با آنها ننشین. با آنها برخورد کن. «أَعْرِضْ عَنْهُمْ» (مائده/42) بلند شو برو.
8- اعلام عفو عمومی در هنگام فتح مکه
روز فتح مکه مسلمانها شعار میدادند، امروز تلافی میکنیم. امروز تلافی میکنیم. پیغمبر فرمود: غیظتان را فروکش کنید. گفتند: آخر میدانید چقدر اینها سر شما خاکستر ریختند؟ چقدر بلالها را شکنجه دادند؟ امروز در مکه پیروز شدیم، امروز تلافی میکنیم. «الیوم یوم الملحمه» فرمود: نه! امروز عفو میکنیم. «الیوم، یوم المرحمه» ما امروز به شما مرحمت میکنیم. نه ملحمه، مرحمه! ملحمه یعنی انتقام، انتقام! پیغمبر فرمود: انتقام نه، عفو عفو!
کاظم یعنی کسی که جوش آورد، در خانه حالا شوهر یک حرفی زده، او را ببخش. هی دنبال آن را میگیرد، چنین میکند. چنین کردی، چنان کردی، بابا ول کنید! یک خانم یک چیزی از دهانش بیرون پرید. خوب شوهر نگوید: نه، من باید… بابا ول کن. چقدر بیگذشت هستید. بسیاری از مسائل داخلی، سر یک کلمه، سر یک برخورد، یک کظم غیظ در جامعهی ما نیست. این روز اول این آقا مدیر را قبول نداشته، این به درد نمیخورد، بی خود این را نصب کردند. پارتی بازی شد. این را هم یکی به گوش مدیر میرساند که فلانی تو را قبول ندارد. قبول ندارد! دو ماه دیگر هوم… (خنده حضار) حالا بابا قبولت نداشته باشد، حالا اگر قبولت نداشته باشد باید مثلاً از اداره بیرونش کنی؟ اینقدر تحمل ندارید که یک مخالف در اداره داشته باشید. حالا خطش با خط سیاسی ما نمیخورد، نخورد. حالا مگر هرکس خط سیاسیاش خط سیاسی ما نبود کافر و فاسق است؟ همه آنها فاسق هستند و همه شما عادل هستید؟ ما کظم غیظمان در خانوادهها نیست، فتنه میشود. در ادارهها نیست. کظم غیظ خیلی مشکل است.
خدایا به آبروی امام کاظم به همهی ما سعه صدر و کظم غیظ مرحمت بفرما. امشب بیایید یک کاری کنید ثوابش را هدیه کنیم به امام کاظم. بگویید: امشب به مناسبت ماه رجب، ماه رجب خیلی ماه مهمی است. در آستانهی مبعث پیغمبر، شهادت امام کاظم، بیایید این عصبانیت را قورت بدهید. بالاخره چند میلیون آدم پای تلویزیون نشسته است. هرکدام از دست یک نفر عصبانی هست. به خاطر امام کاظم او را ببخشید. چه میشود او را ببخشی؟ حدیث است امام فرمود: اگر کظم غیظ کنی خدا در دنیا و آخرت به تو عزت میدهد. برای اینکه عزت دنیا و عزت آخرتت را بدهیم، این گرفتاریهای خانوادگی، هرکس با هرکس عصبانی است، قورتش بدهد. «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ»!
1- از نظر قرآن، کیفر مسرفان چیست؟
1) هلاکت و نابودی
2) کوتاهی عمر
3) بیماری و گرفتاری
2- آیه 17 سوره قصص، چه کاری را نهی میکند؟
1) دوستی با گنهکاران
2) یاری مجرمان
3) صدقه به مجرمان
3- آیه 8 سوره منافقون به چه امری تأکید میکند؟
1) حفظ عزت مسلمانان
2) شکستن عزت دشمنان
3) تقویت قدرت مسلمانان
4- براساس آیات اولیه سوره نحل، جمال و زیبایی در چیست؟
1) مرکب و مسکن مناسب
2) باغ و بوستان سرسبز
3) دامهای شیرده و گوشت پرور
5- از نظر قرآن، بهترین برخورد با جاهلان چیست؟
1) اعراض و بیاعتنایی
2) برخورد کریمانه و مسالمت آمیز
3) قهر و طرد