تربیت نسل پاک
2- نسل پاک، هدف تربیت دینی
3- نقش ازدواج در سلامت فرد و جامعه
4- کنار گذاشتن آداب و رسوم غیردینی در ازدواج
5- دعای پیامبران برای تربیت نسل پاک
6- مسئولیت والدین در برابر نماز فرزندان
7- برتری شغل معلّمی بر همه مشاغل دیگر
8- سرمایه گذاری برای تربیت دینی فرزندان
موضوع: تربیت نسل پاک
تاریخ پخش: 14/02/91
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک بحثی داشتیم، این بحث دو نکتهاش ماند. گرچه هم وصل به بحث قبلی است، و هم میتواند مستقل باشد. در قرآن هم داریم، امر به معروف، «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» (آلعمران/104) هم داریم امر به منکر «یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ» (توبه/67) یعنی یک سری آدمها به خوبی دستور میدهند، یک سری از آدمها به بدی دستور میدهند. امر به معروف نشانهی ایمان است، امر به منکر نشانهی گناه است. باید مواظب باشیم، دخترمان را، پسرمان را یک وقت به منکر دستور ندهیم. مثلاً یک چیزی به این بچه یاد بدهیم که منکر است، بد است.
گاهی وقتها یک دختر بچهای خیلی وضع حجابش بد است. به مادرش میگوییم: خانم، اینطوری بچه را تربیت میکنی، تو مسلمان که هستی، به قیامت هم که عقیده داری. این رقم تربیت ذخیرهی قیامت شما نیست. میگوید: حاج آقا هنوز نه سالش نشده. میگویم: اگر این رقمی بار آمد، آنوقت نه سالش شود میتواند طور دیگر باشد.
مثلاً اگر یک پسری شروع کرد تریاک کشیدن. تریاک کشیدن از ده سالگی، 15 ساله که شد بگوییم: نکش! اگر یک بچهای تا سه، چهار سال تریاک کشید، ترمز که نیست ترمز کنی و او هم بایستد، وقتی یک چیزی عادت شد دیگر ترمزش مشکل میشود. این رقمی که شما بچه تربیت میکنی، این ذخیرهی قیامت شما نیست.حالا مد است، دیگران چنین گفتند، ما راجع به امر و نهیهایی که میکنیم مسؤول هستیم. حتی حدیث داریم شما در برابر زمین هم مسؤول هستید. چرا این زمین را زباله کردی؟ آیا شما حق داری درخت را قطع کنی؟ حدیث داریم هیچکس حق ندارد درختی را قطع کند، بنایی کند، جز اینکه اگر هفت تا درخت قطع کرد، یک جای دیگر هفت تا درخت بنشاند. یعنی فضای سبز نباید مساحتش کم شود. اگر پنج هکتار فضای سبز در این منطقه هست، نباید این پنج هزار متر بعداً 4900 متر شود. 4000 متر شود.
1- تأمین تغذیه حلال، مسئولیت والدین
پدر هستیم و مادر هستیم، حق نداریم هر غذایی را به بچه بدهیم.لقمهای که به بچه میدهیم، این بچه فردا اسیر این لقمه است. لقمهی حرام در بچه اثر میگذارد. البته دکترها، دکترهای شرق و غرب، تمام دکترهای تعلیم و تربیت همه با هم خواب رفتند که در تعلیم و تربیت، لقمه هم اثر دارد. این فقط دین است که میگوید: لقمه در بچه اثر دارد. آقایان دیگر از روانشناسی کودک شروع میکنند. لقمهای که به بچه میدهد این لقمه، اگر حرام باشد بچه بد میشود. البته لقمهی حرام آدم را مجبور نمیکند. اینطور نیست که اگر من لقمهی حرام خوردم مجبور شوم گناه کنم. مثل هوای سرد است. هوای سرد بستر این است که انسان سرما بخورد. مثل سرازیری، سرازیری بستر این است که آدم لیز بخورد. منتها معنایش این نیست که هرکس در سرازیری باشد میافتد. ممکن است کسی لقمهی حرام بخورد، یا پدرش هم درآمدش حرام باشد، ولی این خودش را نگه دارد. ولی خوب بستری است. بستر مهمی هم هست. «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّهِ» (کافی/ج5/ص124)
من امروز یک مقداری میخواهم راجع به بچه و ذریه صحبت کنم. قرآن چه نسلی را سفارش میکند. نسل پاک! موضوع بحث ما، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، نسل خوب. هم کسانی که بچه دارند بحث را گوش بدهند. هم دختر و پسرهایی که فردا پدر و مادر میشوند.
2- نسل پاک، هدف تربیت دینی
در قرآن تعبیراتی دارد میگوید: «ذُرِّیَّهً طَیِّبَه» (آلعمران/38) طیبه، یعنی دلپسند، پاکی، هم فکرش پاک باشد، فکر پاک، چشم پاک، دل پاک، زبان پاک، پاک باشد. چشم ما امانت است. این چشمی که خدا به ما داد، میخواهد چیزی ببینیم که رشد کنیم. به نعمتهای خدا نگاه کن. این زمین مرده بود، چطور ماه اردیبهشت سبز شد. در میان همهی رنگها سبز شد. رنگ سبز… این درختها چطور گل پیدا کرد؟ باز هم در معاد شک داری؟ همان کسی که درخت خشک را پر از گل کرد، این گیاه، درخت خشک را پر از برگ کرد، این هم چندرقم گل، چند رقم برگ، چه طراحیهایی، چه زیباییهایی، خوب ما هم که میمیریم زنده میکند. مگر برای خدا فرق میکند. از چشمات استفاده کن.
آیا ما وقتی مردیم، خاک شدیم، استخوانهای پوسیده ما پخش شد، تراکتور آمد زیر و رو کرد، ذرات استخوانهای پوسیدهی ما توسط باد پخش شد، چطور خدا ذرات پخش شده را جمع میکند. نگاه کن به مشک دوغ، مشک دوغ را تکان میدهی، وقتی تکانش میدهی ذرات چربی در همهی دوغ پخش است. اما وقتی تکانش دادی، ذرات پخش شده یکجا جمع میشود. همینطور که با تکان دادن مشک، چربیهای پخش شده یکجا جمع میشود، خدا میگوید: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزله/1) تو مشکت را تکان میدهی، خدا زمین را تکان میدهد. همینطور که با تکان شما ذرات چربی پخش میشود، با تکان خدا که زمین را تکان میدهد، استخوان های پوسیدهی ما هرجا هست جمع میشوند.
ما الآن هم از ذرات خاک پخش شده هستیم. انسان از چیست؟ انسان از یک تک سلول است. این تک سلول چیست؟ خاک خوزستان یا فارس شد گندم، خاک فلان منطقه میوه شد، خاک فلان منطقه سبزی شد، خاک فلان منطقه برنج شد، خاک فلان منطقه پرتقال و انار شد. ذرات خاک این منطقه، این منطقه، این منطقه، ذرات خاک پخش شده همه غذا شدند. این ذرات خاک پخش شده یک تک سلول و اسپرم شد و نطفه، و همین شما شد. یعنی الآن جنابعالی از نطفهای هستی، که این نطفه از ذرات خاک پخش شده است.ما در دنیا هم از ذرات خاک پخش شده هستیم.
نگاه کن اردیبهشت میشها میزایند. این گاو علف سبز میخورد، شیر سفید میدهد. این شیر کجای علف بود؟ آن خدایی که همین الآن شیر را از شکم علف بیرون میکشد، ما هم هرکجا هستیم بیرون میکشد. چرا شک میکنی. هر چند سالی یک مرتبه همهی سلولهای بدن ما عوض میشود. مگر مشکلی دارد؟ این سلول میرود و سلول دیگر میآید. شما الآن بنزین در ماشین میریزی و مسافرت میکنی. این بنزین که وزنی دارد و حجمی دارد، این بنزین تبدیل به انرژی میشود. خداوند میگوید: من روز قیامت انرژی را تبدیل به بنزین میکنم. مشکلی دارد؟ در دنیا بنزین انرژی میشود، در قیامت انرژی بنزین میشود. انرژیها جمع میشود. یعنی هرچه فحش دادم، خوب فحش دادن یک انرژی است. این فحشها جمع میشود به صورت یک عقرب مشکلی دارد؟ «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا» (کهف/49) قرآن میگوید: عملت جلویت مجسّم میشود.
فقیر را دیدم، پول هم داشتم، به او ندادم. قرآن میگوید: روز قیامت، این پول را داغ میکنیم و به پیشانیاش میزنیم. به پهلویش میزنیم، «فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ» (توبه/35) «جباه»، جبهه یعنی پیشانی. «فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ» جنوب هم جَنب است، جَنب یعنی پهلو. فلز را داغ میکنیم به پیشانی و پهلویش میگذاریم، بعد میگوییم: «هذا ما کَنَزْتُمْ» این همان پولی است که ندادی. این سپردههای بانکیات بود. چرا میگذاریم مردم ربا بگیرند؟ تو که داری به آنها وام بده. اگر هر مسلمان متدینی، که وضع مالیاش خوب است یک وام به یک مسلمان دیگر بدهد، مسألهی بهره و ربا حل میشود، ربا زنای با مادر است. خیلی مهم است. هیچ گناهی را نگفتند زنای با مادر، ربا زنای با مادر است. ربا دهنده و ربا گیرنده، گیر است. مگر میشود گفت: آقا من ده میلیون به شما میدهم، شما ماهی اینقدر به من بده. حالا میخواهی سود بکن میخواهی سود نکن. بله میشود گفت: ده میلیون میدهم، کاسبی کن. سود کردی با هم شریک هستیم. ضرر هم کردی با هم شریک هستیم. مسألهی فقهیاش را باید درست کنیم.
امام صادق به یکی از شیعهها گفت: اگر شما دور بنی عباس جمع نمیشدید، بنی عباس امام صادق را خانهنشین نمیکرد. اگر این نخها دنبال سوزن نبودند، سوزن اینقدر فاستونی را سوراخ نمیکرد. اینکه سوزن هی فاستونی را سوراخ میکند، چون نخ دنبالش است. نخ نباشد سوزن کنار میرود. اینکه الآن خیلیها ربا میگیرند این است.
3- نقش ازدواج در سلامت فرد و جامعه
فساد زیاد شده چون پدر و مادرها نمیدانند دختر و پسر در چه شرایطی هستند.
من دیشب یکجایی بودم. یک پسر 26 ساله بود. به او گفتم: داماد شدی؟ گفت: به پدرم بگو.گوش نمیدهد! نامهای داشتم از یک دختر دانشجو! باز کردم دیدم، نوشته: خدا لعنت کند پدر و مادر مرا! ای بابا دختر دانشجو چرا بد حرف میزنی؟ در شأن تو نیست اینطور حرف بزنی. نوشته برای اینکه من در پیش دانشگاهی و سال اول و دوم دانشگاه خواستگارهای خوبی داشتم. همه را گفت: باشد درست را بخوان. حالا فکر ازدواج نه! حرفش را هم نزن. لیسانس بگیر. لیسانس بگیر. لیسانس را گرفتم گفت: برو فوق لیسانس بگیر. حالا عجله نکن. حالا فوق لیسانس شدم و دیگر خواستگار نمیآید. خدا لعنت کند پدر و مادر مرا.
چه خبر است اینقدر دانشگاه، دانشگاه کردید؟ دانشجو عقد هم کرده، دخترها زودتر ازدواج کنند حالا بعد، وقتی خواستند ببرند و بچه دار شود، وقتی باشد فوق لیسانس شود، لیسانس شود، ولی در دورهی دانشگاه… آقا یک کسی تشنهاش است. میگویم که: آهان شما تشنهات است؟ خوب حالا باشد بعد از لیسانس آب تو را میدهم. ببین همه دارند به این حرف میخندند. یک کسی که تشنهاش است، لیسانس یعنی چه؟ فوق لیسانس یعنی چه؟ لیسانس و فوق لیسانس ارزش دارد به شرطی که این ارزش باعث نشود ارزشهای دیگر از بین برود. آدم وقتی میخواهد میخ بکوبد با دستش که میخ نمیکوبد، میخ را بکوبی ممکن است میخ فرو برود، ولی دستت پاره شد. ممکن است تا این برود فوق لیسانس بگیرد، دیگر بچهی شما، بچهی شما نباشد. بله حالا بعضیها ندارند و نمیتوانند. خوب، قرآن یک آیه دارد میگوید: اگر نمیتوانید، چاره نیست. دندان سر جگر بگذار. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً » (نور/33) کسی زن او نمیشود. هرجا خواستگاری میرود، به او زن نمیدهند. هرجا خواستگاری میرود به او زن نمیدهند. ولی خیلی بهانهها را ما بیخود بهانه میگیریم. لیسانس بهانه است. بنایی ما تمام نشده، بهانه است. برادرم خارج است بگذار بیاید، بگذارید تابستان شود، بگذارید زمستان شود، بگذارید محرم و صفر تمام شود. عاشورا که نمیخواهند ازدواج کنند، تاسوعا هم که نیست. رحلت پیغمبر و شهادت امام رضا هم که نیست. یک عقد میخواهند بخوانند، خوب بخوانند دیگر. محرم و صفر عقد بستن، نه حرام است نه مکروه. بله آرایش و شادی در ماه محرم نباشد ممنوع! چون باید احترام امام حسین… ما هرچه داریم از اهل بیت است. ولی عقد خالی که طوری نیست. عقد میکنیم حالا مراسمش باشد بعد از محرم. معطل نکنید. نسل پاک را بگذارید پاک باشد. اگر میخواهیم نسل ما پاک باشد، ازدواج را عجله کنیم.
4- کنار گذاشتن آداب و رسوم غیردینی در ازدواج
حدیث است. از خودم نیست، از خودم نیست، از خودم نیست، از خودم نیست! بهترین دختر، دختری است که شکلش خوب باشد و مهرش کم. مهریهها چه خبر است! ما فکر میکنیم مثلاً شأن ما این است که اینقدر سکه باشد، خوب اگر ارزش شما با سکه است، پس حضرت زهرا ارزش نداشت. حضرت زهرا «نَعُوذُ بِاللَّه» ارزش نداشت. مگر ارزش خانم با سکهاش است؟ گاهی بهانه میگیریم، دختر و پسر همدیگر را میخواهند. میگوییم: آخر شش ماه این بزرگتر است و او بزرگتر از این است. بابا اگر همدیگر را دوست دارند، شش ماه، هفت ماه و یک سال و دو سال فرقی نمیکند. گیر ندهید. من به یک جوانی گفتم: چرا داماد نمیشوی، مادرش میگفت: تقصیر خودش است. میگوید: زنی میخواهم 182 سانت باشد. من باید یک متر بردارم در خیابان دخترها را متر کنم. آخر این جوان خل است. حالا یک سانت این طرف و آن طرف، اصل این است که وقتی نگاه به همسرش میکند، به دلش بنشیند. حالا یک سانت و دو سانتش… آخر من فوق لیسانس هستم، شوهر من دیپلم باشد. مگر ازدواج مدرک است. ما عین بت پرستها شدیم. بتپرستها با دست خودشان بت درست میکردند و مقابل آن گریه میکردند. اوه اوه اوه… این چیه؟ بابا خودت تراشیدی؟ سنگ است. ما با دست خودمان آداب و رسوم را درست کردیم و پای آداب و رسوم گیر کردیم. باید بشکنیم آدابها را. تمام آداب و رسومی که نه ریشه در قرآن دارد و نه ریشه در علم و عقل دارد، بعضی از آداب و رسوم ریشهاش علمی است. عقلی است. چیزی که به علم و عقل بند باشد، یا بند به فرمان خدا باشد، روی چشم! اما یک چیزی است پدران ما این کار را کردند، باسمه تعالی بیخود کردند.
امام صادق منزل کسی مهمانی رفت. گفت: خانهات تنگ است. گفت: آثار باستانی است. میراث فرهنگی است. خانهی آباء و اجداد من است. گفت: آباء و اجدادت نداشتند خانهی بزرگ بسازند. تو که وضعت خوب است در این خانهی تنگ خفه میشوی.
آخر ما شهری هستیم، و او دهاتی! مگر ما در اسلام شهر و دهات داریم؟ او لر است، او ترک است، او فارس است، او قزوینی است، او شیرازی است، او کاشانی است، او قمی است. ما گیر چه هستیم؟ این آداب و رسوم پایش به کجا بند است؟یک مرد نیست اینها را بشکند. حضرت لوط میگفت: «أَ لَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشیدٌ» (هود/78) یک مرد نیست اینها را… خود پیغمبر مرد بود. خدا به پیغمبر گفت: هیچ وقت زن آزاد، زن اسیر، برده، نمیشود. دختر عمهی خودش را پیغمبر ما دختر عمهی خودش را که زن آزادی بود، به ازدواج یک برده درآورد. قرآن هم گفت: پیغمبر این کار را بکن تا… خوب برده است، برده باشد. ممکن است بردهای است که خیلی لیاقت دارد. امکاناتش از او بیشتر است. اگر اینطور باشد، هیچ یک از مراجع تقلید نباید ازدواج کند. چون خواهد گفت: من مرجع تقلید هستم، زن من هم باید مرجع تقلید باشد. همهی مراجع تقلید خانمهایشان، خانمهای خانهدار هستند. با عزت و افتخار هشتاد سال زندگی کردند. با دین و تقوا و با صفا و صمیمیت زندگی میکنند. تا نود سالگی، زن و شوهر با هم صد سال خوب هستند. شوهر مرجع تقلید است، زن هم یک زن خانهدار است. چیه که حالا میگویند: نه من فوق لیسانس هستم، زن من هم باید فوق لیسانس باشد. بعد دو تا فوق لیسانس مثل دو تا طناب کلفت، اصلاً گره نمیخورند. گره هم که خوردند زود باز میشوند. نسل پاک، نسل پاک، ذریهی طیبه.
5- دعای پیامبران برای تربیت نسل پاک
نسل پاک، «هَبْ لی مِنَ الصَّالِحینَ» (صافات/100) حضرت ابراهیم گفت: خدایا اولاد صالح به من بده. اولاد صالح این است که تسلیم خدا باشی. ابراهیم تقریباً صد ساله بود، اسماعیل تقریباً سیزده ساله بود. به پسرش گفت: آقازاده… «انی…» عربیهایی که میخوانم قرآن است. «إِنىِّ أَرَى فىِ الْمَنَامِ أَنىِّ أَذْبحَُک» (صافات/102) من در خواب مأمور میشوم که تو را ذبح کنم. سر تو را ببرم. خدا به من اینطور میگوید. فوری گفت: «یَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ» انجام بده. خواباند و چاقو را گذاشت. خدا گفت: چاقو را بردار. نمیخواستم خون او ریخته شود. میخواستم ببینم تو دل میکنی یا نه؟ دل میکنی یا نه، دیدم دل کندی. اولاد خوب وارث انسان است.
پیغمبری از خدا خواست، گفت: «هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً» (آلعمران/38) اصلاً حدیث داریم اگر اولاد شکل پدرش باشد، یک سعادت است. مردم تا او را نگاه میکنند میگویند: این شکل آقایش است. خدا آقایش را بیامرزد. اینکه اولاد شکل پدر باشد یا شکل مادر، این سفارش شده است.
بچه باید مورد رضا باشد. «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا» (مریم/6) اینها همه از قرآن است. خدا به اولاد کوثر گفته است. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1) من به تو کوثر دادم. کوثر یعنی اولاد. آن هم اولاد دختر. اولاد خوب، ذریهی طیبه، «هَبْ لی مِنَ الصَّالِحینَ» اینها آیهی قرآن است راجع به اولاد. «یَرِثُنِی» وارث من باشد. نه وارث مال، وارث فکری و مالی، هر دو. «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا» این کلماتی است که خدا در قرآن برای بچه گفته است. بچهی طیب، بچهی صالح، بچهای که وارث فرهنگ و میراث انسان باشد. بچهای که مورد رضا باشد. دیگر چه؟
6- مسئولیت والدین در برابر نماز فرزندان
«اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاهِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» (ابراهیم/40) راجع به نماز بچه اصرار داشته باشیم. خیلی مهم است. قرآن میگوید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ» بعد میگوید: «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» (طه/132) بچهات را وادار به نماز کن و حوصله کن. نگو به او گفتم گوش نداد. دیگر ولش کن. روی نماز حساس باشیم. ممکن است بچه به حرف شما گوش ندهد. ببین بچه به چه کسی علاقه دارد. اینکه میگویم، یک دارو است که میخواهم بگویم. خیلی از مادرها میگویند: آقا، بچهی ما نسبت به نماز سنگین است. چه کار کنیم؟ من جوابم این است که این بچهی شما نسبت به شما سنگین است. این بچهی شما چه کسی را قبول دارد؟ معلمش است، دبیرش است، فلان فوتبالیست است، فلان استاد دانشگاه است، ممکن است حرف من اثر نکند، ببین آقا شما سر سفره نشستهای، یک شیشه نوشابه است. هرچه میخواهی باز کنی، باز نمیشود. میگویی: من که نتوانستم. ببین شما میتوانی. همینطور دور سفره تاب میخورد، تا ببینیم چه کسی میتواند باز کند. ممکن است این بچه مغزش با فکر شما باز نشود. ولی کسی دیگر با او حرف بزند، اثر کند. به آقا زاده بگوییم: آقا چه کسی را قبول داری؟ به دختر خانم بگوییم: چه کسی را قبول داری؟ رهایش نکنیم.
آیا در خانهی هر ایرانی یک کتاب نماز هست؟ آیا ما به بچههایمان گفتیم مثلاً اسرار نماز چیست؟ تلویزیون یک چیز خوبی درست کرده دکتر سلام…؟ این کار خوبی است. حالا اینطور باشد که روحانی سلام! یک سؤال کنیم. این سؤالهایی که بچهها دارند را جواب بدهند.
من دیروز با وزیر محترم آموزش و پرورش صحبت کردم، گفتم که چند میلیون نسل نو است. اینها سؤال دارند. یک چند دقیقه از تلویزیون شما بروید با صدا و سیما صحبت کنید، بچه مدرسهایها هم بگویند که سؤالهایشان در این دقیقه است. و یک گروهی باشند سؤالات این بچهها را جمع آوری کنند، آن سؤالهایی که زیاد است، یک کسی بیاید جواب بدهد.
روی نماز بچهها باید عنایت کنیم. نسل تارکالصلاه ذخیرهی قیامت ما نیست. اگر بچهمان را خوب تربیت کنیم، تمام عبادت و کارهای خیری که بچه میکند ثوابش را پدر و مادر هم دارند. یعنی سرمایهگذاری است. سرمایه گذاری این نیست که شما بگویی: دو تا خانه دارم، یا پنج تا مغازه دارم. سرمایهگذاری این است که بگوییم بچههای من، اهل صلاح هستند.
بیانحراف، «وَ اجْنُبْنی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» (ابراهیم/35) بیانحراف، حضرت ابراهیم میگوید: خدایا، نسل مرا از بت پرستی نجات بده. البته بت، سنگ پرستی نیست. یک کسی عاشق کسی میشود.
پریروز یک کسی، منزل ما آمد. دیدم قفل کرده روی یک کسی میگوید: آقا به نظر من این آدم خوبی است. آخر سر گفتم: تو میگویی خوب است. یک مثل برای او زدم. گفتم: فرض کنید این قند را برداشتم در قندان، گفتم: فرض کنید این یک حبه قرص است. یک دکتر میگوید: این قرص را بخور. اما یک قرص دیگر داریم، این یک قرص دیگر. یک دکتر میگوید: این را کوچک کنم که مثل هم شود. یک دکتر میگوید: این قرص را بخور. بیست تا دکتر میگوید: این قرص را بخور. آدم عاقل بیست تا دکتر راگوش میدهد یا یک دکتر را. عقل میگوید: این. به او گفتم: یک نفر گفته این آدم خوبی است. خوب 25 نفر میگویند: این آدم بدی است. شما نگو تشخیص من اینطور است. در تشخیص خودت شک کن.
گاهی افرادی میگویند: نه، من فکر میکنم فلانی چنین است، فلان کرد… روی یک کسی، منطق هم ندارد. یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
7- برتری شغل معلّمی بر همه مشاغل دیگر
یکی از دعاهایی که ما همه غافل هستیم، این است که شما تا به حال دعا کردید بچهات معلم شود؟ از هر پدر و مادری بپرسند: میخواهی بچهات چه کاره شود؟ یا میگوید: دکتر، یا میگوید: مهندس! ولی حضرت ابراهیم گفت: خدایا بچهی مرا معلم قرار بده. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُم» (آلعمران/164) پیداست مقام معلم طوری است که حضرت ابراهیم گفت: خدایا در آینده به من بچه بده، ولی میخواهم شغلش معلمی باشد. فکر میکنم فیلم ماه اردیبهشت پخش میشود. روز معلم هم هست یک جمله بگویم. معلمی قابل مقایسه با هیچ کاری نیست. ببینید آقا مهندس آمده این سالن را ساخته است. دستش درد نکند، مهندسی ارزش دارد. اما مهندس روی جماد کار کرده، آهن و سیمان و سقف و… معلم روی آدم کار میکند. کار روی آدم فرق میکند با کار روی جماد. هنرمند روی فلز یک طرحی را درمیآورد. روی قالی و ابریشم یک طرحی را درمیآورد. او بالاخره روی جماد کار کرده است. معلم روی آدم کار میکند. معلمی قابل مقایسه با کس دیگر نیست.
خدا دکتر بهشتی را رحمت کند. حدود 32، 33 سال است انقلاب شده است. تقریباً 37 سال پیش. به من زنگ زد گفت: میخواهم خانهی شما بیایم. من طلبهی جوانی در قم بودم، ایشان هم دکتر بهشتی در تهران. گفت: میخواهم به خانهی شما بیایم، اینقدر هم دقیق بود که میگفت: 55 دقیقه است. گفتم: خوب بگو یک ساعت. گفت: نه! بعد از خانهی تو میخواهم خانهی حقانی بروم. شهید حقانی که امام جمعهی بندرعباس بود، گفتند فاصله خانهی قرائتی و حقانی 5 دقیقه است. خیلی دقیق بود. ضمناً گفت: هیچکس هم در خانهی شما نباشد. من خصوصی کار دارم. این چه کاری است که ما یک طلبهی گمنام، حالا مشهور شدیم در تلویزیون هستیم. 37 سال پیش کسی ما را نمیشناخت. یک طلبهی گمنام، دکتر بهشتی معروف بود. او آمد خانهی ما یک ساعت خصوصی گفتیم چه کار دارد و خیلی حواسمان را جمع کردیم. بالاخره تشریف آورد و گفت: آمدم به تو تبریک بگویم و آمدم بگویم: خطر خطر! اما تبریک به خاطر معلمی تو، تو معلم خوبی هستی. چون من خودم معلمی کردم در جاهای زیاد. نگاه به معلمی تو میکنم، تو در معلمی قوی هستی. این معلمی را به شما تبریک میگویم. اما خطر خطر! میترسم دست از تخته سیاه و گچ برداری، تو را به جاهای دیگر ببرند. و من نگران هستم از معلمی دست برداری و به شغل دیگر بروی، آمدم خرجی تو را بدهم. ماهی چقدر خرج تو است؟ هرچه خرج تو است ماه به ماه برو از بانک بگیر. که تو از بچهها و تخته سیاه دست برنداری.
یک کسی از تهران آمده خانهی یک طلبهی گمنام این را میگوید. پیداست معلمی چه شغلی است. بعد من گفتم: آقای دکتر بهشتی چه پولی است؟ گفت: پول سهم امام است. گفتم: سهم امام را باید خیلی با احتیاط خرج کرد. و من آدم محتاطی نیستم. من کباب هم گیرم بیاید میخورم. عسل هم گیرم بیاید میخورم. گیرم نیاید مجبور هستم نان خالی بخورم. ولی گیرم بیاید میخورم. بنابراین من آن تقوای لازم را میترسم نداشته باشم. ولی تشکر میکنم که شما از تهران بلند شدی به خانهی من آمدی که بگویی دست از این کارت برندار. من به خاطر این ارزشی که شما برای معلم قائل هستی، من قول شرف میدهم تا آخر عمرم دست از تخته سیاه برندارم. گفت: «بِسْمِ اللَّهِ»! دست داد و از من بیعت گرفت که تا آخر عمر قرائتی از تخته سیاه جدا نشود. و خیلی هم خوب شد که جدا نشدیم. چون خیلی از رفقای ما که جای دیگر رفتند، آمدند گفتند: پشیمان شدیم. همین راه خوب است.
8- سرمایه گذاری برای تربیت دینی فرزندان
قدر خودتان را داشته باشید. روی مغز کار کنیم. من تعجب میکنم پدرها برای بچههایشان هفت هزار تومان کفش میخرند، اوه… سوت نمیکشد. تا میرود یک کتاب بخرد سوت میکشد. بابا، کتاب برای مخ اوست. کفش برای… قدیمها برعکس بود. قدیمیها کفشهایشان گیوه بود، چرم را جلد کتاب میکردند. امروزی ها چرم را به پا میزنند، جلد کتاب مقوا است. یعنی مقوا بالا آمد، چرم پایین رفت. قدیم نه! قدیم چرم بالا بود، جلد کتابها چرمی بود. کفشهایشان ساده بود.
خانه درست میکند لوکس، شما غیرت که دارید. دین هم که دارید. «الْحَمْدُ لِلَّه»! هم غیرت دارید، هم دین. چطور شد برای خانهای که ساختی، میلیونها تومان، آنوقت چرا این محله مسجد ندارد. آخر شهرداری بیاید بسازد. دولت بیاید بسازد. سازمان تبلیغات بیاید بسازد. امام جمعه بیاید بسازد. ببینم خانهات را هم اینطور گفتی. هر انسانی که یک خانه ساخته حالا سی متر یا 500 متر. یک متر هم برای مسجد بدهد. 500 نفر هستید یک مسجد 500، متری بسازید. یعنی پول یک متر، شما دویست متر برای خوت خانه ساختی، هشتاد متر ساختی، نمیتوانی … اگر این خانه را هشتاد و یک میلیون بود نمیخریدی. آن کسی که خانهاش، آپارتمانش هشتاد متر است، هشتاد و یک متر هم بود میخرید.
نگذارید بعد از 32 سال به ما میخندند. ببینید ما خیلی عزیز هستیم. ما در انقلاب نفر اول هستیم. در دموکراسی روی کرهی زمین نفر اول هستیم. ما از آمریکا و اروپا جلوتر هستیم. در رهبری، تمام دنیا طاغوت حکومت میکند. فقط یک گوشه از کرهی زمین به نام ایران رهبرش عادل است. باقی جاها رهبرانشان فاسق هستند. از دَم تا دُم! ما، خیلی امتیاز داریم. ولی یکجاهایی هم مثلاً آدم باید متلک بشنود. ادم ناراحت میشود. که مثلاً شما در مسجدتان، اذان صبحتان، نمیدانم نماز جماعاتتان، رونقی که لازم باشد، داریم ولی کم داریم. چرا مقام معظم رهبری باید در پیام نمازش بگوید که با داشتن دهها هزار مسجد هنوز موارد زیادی داریم که… چطور به گل و بلبل میرسیم، به پارک میرسیم، به انرژی هستهای میرسیم، به پتروشیمی میرسیم، به مترو میرسیم. خوب به همه رسیدیم، دست شما درد نکند. چرا مسجد کم داریم؟ من نگران هستم اگر یک زمانی مردم ایران تصمیم بگیرند همگی در مسجد نماز بخوانند آبروی من بریزد. چون این مسجدهایی که در بازار تهران است، این برای صد سال پیش است که بازار تهران، دو هزار تا آدم داشته است. الآن که جمعیت انبوهی در بازار تهران است اگر یک روز تصمیم بگیرند در مسجد نماز بخوانند جا نداریم. اصلاً همه مردم تهران خواسته باشند در مسجد نماز بخوانند، آبروی همه ریخته است. آبروی آخوند و غیر آخوند، میگوید شما 32 سال از انقلاب رفته هنوز مشکل مسجد را حل نکردی. نباید پول گاز را از مسجد بگیریم. چطور سالن ورزش که میخواهیم گل بزنیم، گازش مجانی است. تا میرویم میگوییم: «اللَّهُ أَکْبَر»، میگویند: پول بده! در مصلی که میرویم نماز بخوانیم، حتی مصلی قم که بهترین شهر مذهبی ما قم است. هر هفته در مصلی دور میزنیم که آقایان کمک به مصلی. آخر کدام ورزشگاه، ورزشکاران کمک به ورزشگاه! حق پدر و مادرتان را بیامرزد هرکس دو تا آجر داد! آخر چرا برای ورزش مفت، برای نماز پول. همان نگاهی که به آنها میکنید، به مسجد هم بکنید. این بد است یک خرده غیرت و همتمان را… مسألهی مسجد باید حل شود. مسجد ساده، یکی از مشکلات ما این است که مسجدهای میلیاردی میسازیم، بعد هم به دولت میگوییم: پول گاز نگیر. دولت هم میگوید: خوب، تو که چند میلیارد خرج مسجد کردی، حالا این ده هزار تومان گاز من را هم بده. مسجد آجری بسازید که ما زبانمان باز باشد به دولت بگوییم: مجلس فشار بیاورد به دولت، من که نمیتوانم فشار بیاورم. فشار به دولت بیاورد که بابا آب و گاز دولت مجانی. پنج تا کار کنیم مسجد حل میشود.
مهندسها یک چیزی دارند، سندیکای… چه اسمش را میگویند؟جامعهی … پزشکها یک چیزی دارند. نظام مهندسی، آقا نظام مهندسی بیاید دویست تا نقشه بکشد در یک آلبوم، مسجد برای صد نفر. مسجد برای دوست نفر. یک صد رقم مسجد، نظام مهندسی، مسجدهای ارزان. آجر خالی! مسجد آجری صد متری بسازیم، خرجی ندارد. والله به خدا مردم میتوانند بدهند. اگر مسجد سبک شد، دولت هم آب و گازش حل میشود. ما باید این قصهی مسجد را حل کنیم. بچههای ما اگر بچهی مسجد باشند، تریاکی نمیشوند، معتاد نمیشوند، فاسد نمیشوند. مسجد آدم را بیمه میکند. رفیقهای مسجدی غیر از رفیقهای جای دیگر هستند. بالای 95 درصد از جوانهای جبهه بچهی مسجد بودند. از مسجد آمده از کشورش دفاع میکند. از جای دیگر نمیرود دفاع کند. مسجد را باید جدی بگیریم.
حالا یک کاری هم باید آخوندها کنند. تربیت روحانی باسلیقه، خوب اینها هم مهم است. روحانی باید خوش سلیقه باشد. مسألهی مسجد را باید حل کنیم. بچهها هم باید بچهی نماز باشند. تکرار هم باید شود. حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، چه اشکالی داشت مثلاً ظهر که صدای اذان میشود، همه ادارهها تعطیل شوند. مگر آن دکتری که در حال عمل جراحی است. که اگر خواسته باشد برود نماز بخواند مریضش میمیرد. بعضی جاها خطرناک است. هیچ اشکالی ندارد. اذان که میگویند در جادهها که نگاه میکنید، ترمز کنند کنار جادهها نماز بخوانند. یک حرکتهای خوبی شده، این را تمام کنید.
بچهی ما باید بچهای باشد، ذریهی طیبه، «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاه وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» ابراهیم قبل از آنکه بچهدار شود، میگوید: میخواهم بچهی من نماز خوان باشد. دولت و ملت کمک کنیم مشکل مسجد را حل کنیم. مسجد ساده، نقشهاش را نظام مهندسی مجانی بدهد. آب و برقش را دولت مجانی بدهد. حوزهی علمیه آخوندش را تربیت کند. حتی اگر آخوند نیست یک کت و شلواری را بیاورد، یک اطلاعات اولیه را یادش بدهد، فعلاً روحانی نیست، تو پیش نماز باش. مسألهی مسجد را باید حل کنیم. نماز ما در شأن ما نیست. سیاست ما، رهبری ما، قدرت ما، ارتش ما، سپاه ما، پیشرفتهای علمی ما، همه چیز در شأن جمهوری اسلامی هست اما نماز ما به باقی کارهای ما نمیرسد. در نماز ما برجسته نیستیم. نمیخواهم بگویم عقب هستیم. برجسته نیست. همانطور که در کارهای دیگر جلو هستیم، همین که هفت هزار تومان پول کفش میدهید، پول کتاب هم بدهید. همینطور که هشتاد متر، دویست متر برای خودتان میسازید، هر خانهای هم یک متر برای مسجد بدهد. در جاهای دیگر کوتاه بیاییم. آنوقت خدا هم کمک میکند. یک باران به وقت، یک برف به وقت، یک دفع بلا میشود. جاهایی که خرج میکنیم…
میگویند وقت تمام شد. یک خرده از حرفم پرت شدم. از بس که تلفن به من میشود راجع به نبود مسجد، نبود مسجد از بس که تلفن میشود من هروقت میروم حرف بزنم، مسجد هم درون آن میآید.
یک نفر گرسنه بود، گفتند: دو دو تا؟ گفت: چهار تا نان. خوب این نان که در دو دو تا نبود. منتها چون گرسنه بود این نان هم در این دو دو تا گذاشت. ما هم حالا چون مسؤول نماز هستیم، به هر مناسبتی یک حاشیه به نماز میزنیم.
خدایا این کشور عزیز را عزیزتر کن. معنویت و مادیت ما را با هم رشد بده.
1- آیه 67 سورهی توبه به کدام ویژگی منافقان اشاره دارد؟
1) انجام منکرات
2) امر به منکرات
3) ترک معروفها
2- آیه 38 سورهی آلعمران به کدام دعای حضرت زکریّا اشاره دارد؟
1) عبادت خالصانه
2) خدمت خالصانه
3) نسل پاک
3- حضرت ابراهیم در دعای خود به کدام ویژگی فرزند تأکید داشت؟
1) صالح بودن
2) عالم بودن
3) عابد بودن
4- آیه 132 سوره طه، پیامبر را مأمور چه کاری میکند؟
1) اقامه نماز در مسجد
2) دعوت خانواده به نماز
3) دعوت مردم به مسجد
5- آیه 35 سورهی ابراهیم، به کدام دعا در مورد فرزندان اشاره دارد؟
1) زیارت خانه خدا
2) همسر و نسل پاک
3) دوری از شرک و انحراف