نشانههای اخلاص
2- عدم پافشاری بر خواستههای خود
3- خود را مقصّر بدانیم نه دیگران را
4- قیامت، روز بروز باطن انسانها
5- هواپرستی، مانع اخلاص در کارها
6- توجه به محتوای جلسات در عزاداریها
7- قیام امام حسین(علیهالسلام) برای احیای معروفها
موضوع: نشانههای اخلاص
تاریخ پخش: 10/09/90
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندهها پای تلویزیون چه تاریخی بحث را میبینند. در آستانهی عاشورا، شب جمعهای که قبل از عاشورا است. من بحث قبلیام چه بوده، بحث آیندهام چیست، اینها را چطور به هم گره بزنم. بحث قبلی ما راجع به اخلاص بود. کار خیلی میشود. کار خالص مهم است. کار خیلی میشود، قبول شدنش… مثل آب. آب خیلی است، اما کدام آبها مصرف میشود؟ کدام آبها وارد معدههای تشنه میشود؟ یک بحثی راجع به برکات اخلاص داشتم. سی تا نوشتم، ده پانزده مورد را گفتم، دیگر حالا از این بحث بگذریم. نشانهی اخلاص، که کار ما خالص هست یا نه؟
خوب الآن در آستانهی محرم است، عزاداری ما نشانهی اخلاصش چیست؟ خرج میدهیم، پلو میدهیم، غذا میدهیم، زنجیر میزنیم، سینه میزنیم، عزاداریهای ما، نمازهای ما، تحصیلات ما، کارهایی که ما میکنیم.
1- برای مخلص، نوع کار تفاوتی ندارد
موضوع: نشانههای اخلاص، یکی اینکه آدم مخلص هیچ کارش هدر نمیرود. آدم وقتی برای خدا کار میکند فرق نمیکند. شب عاشورا یک عده در خیمه شوخی میکردند و می خندیدند، و یک عده هم نماز شب میخواندند. چرا؟ برای اینکه وقتی راه، راه حسین است، وقتی خیمه، خیمه امام حسین است، دیگر مهم نیست سر هیأت باشد یا ته هیأت. منبرت ده دقیقه باشد یا بیست دقیقه. به مداح بیست دقیقه وقت دادند یا سی دقیقه؟ به واعظ سی دقیقه وقت دادند یا پنجاه دقیقه؟ از این کوچه رفتیم یا از آن کوچه؟ عَلمات ما سه تا تیغه دارد یا سی تا تیغه دارد؟ اصلاً دیگر فکر اینها نیستیم.
آدم مخلص به این چیزها ور نمیرود. میگوید: خدا، «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام/91) آدم مخلص آرمش این است. میگوید: «قُل» یعنی چه؟ «قُلِ اللَّهُ» بگو خدا، «ثُمَّ ذَرْهُمْ» باقیها را دیگر دور بریز. هیأت ما یک سرش کجاست، یک سرش کجاست. چند تا دیگ بار میگذاریم. رئیس هیأت چه کسی است؟ اصلاً فکر اینها نباشید.
در قرآن یک آیه داریم در سورهی توبه است. میگوید: اینهایی که برای خدا در جبهه آمدند، «لا یُصیبُهُمْ ظَمَأٌ» (توبه/120) تشنگی به آنها میرسد اجر است. «وَ لا نَصَب» تلخیها و دردسرها «مَخْمَصَه» گرسنگی اجر است. «وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً» حرکتها و مانورها اجر است. «لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلا» هرچه از طرف دشمن به اینها برسد، هیچی نیست «إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح» یعنی آدم وقتی برای خدا جبهه رفت، خوابیدنش، کفشش را واکس بزند، نانوایی کند، لپه پاک میکند، آرپیجی میزند، موشک رد میکند، هرکاری میکند وقتی مخلص است دیگر فرق نمیکند. مثل آبی که تمیز است استخر که تمیز است شما هرجا شیرجه بروی لذت دارد.
علامت اخلاص: 1- پاداش برای همه نوع کار. مهم نیست که سرآشپز کیست و بچه آشپز کیست.من اگر مخلص باشم مهم نیست پای منبر من پنجاه نفر هستند یا پنج هزار نفر. مردم تعریف کردند یا تعریف نکردند. علامت مخلص این است. پاداش برای همه کار است. همه نوع کار! «ظمأ» تشنگی، «نَصَب» دردسر، «مخمصه» گرسنگی، به شرطی که فی سبیل الله باشد. حرکتها «لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلا» یعنی هر سختی از دشمن بچشند، «کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح» برایشان عمل صالح نوشته میشود. آدم برای خدا درس بخواند، هر قدمی که برمیدارد یک اجر است. هر قدمش، میرود صلهی رحم هر قدمی که برمیدارد یک اجر است. هیچ چیزش حرام نمیشود.
2- عدم پافشاری بر خواستههای خود
2- اصراری بر سرنوشت خاص ندارد. اصراری برای سرنوشت خود ندارد. نمیگوید: من حتماً باید کنکور بروم. شد کنکور میرویم و نشد کار دیگر. حتماً باید بشود، نه! ما دعوت میکنیم، آمد روی چشم، نیامد التماس دعا. اصرار نکنید. این تعصبات پیداست که خدا نیست. میخواهم آنچه من میگویم بشود. من گفتم الف باید الف باشد. اصرار نکنید.
قرآن میفرماید: «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّم» (آلعمران/157) «قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ» در راه خدا کشته شدید، «أَوْ مُتُّم» یا در راه خدا کشته نشدید، از دنیا رفتید. مهم نیست! «لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ» من درس میخوانم فقیه شدم، شدم. نشدم، نشدم!
خدا اموات را رحمت کند. به پدرم گفتم: چرا من را آخوندی فرستادی؟گفت: میخواهم تو مثل آقای بروجردی مرجع تقلید شوی. گفتم: حالا اگر مرجع تقلید نشدم تو غصه نخوری، شما ثواب پدر آقای بروجردی را داری. پدر یک مرجع، حالا من فکر میکنم برای بچهها کلاس بگذارم نیازش بیشتر است. برای مرجع تقلیدی مخم نمیکشد درس بخوانم. توانم نیست، یا توفیقم نیست، یا احساس میکنم این کار فعلاً به درد من میخورد. این زمینش خالی است. بنابراین شما اجرت را داری. غذا میپزی مهمان نمیآید. اَه… بشکند این دست! بابا چرا بشکند؟ برای خدا پختی، نیامدند نیامدند. خودت میخوری و ثوابش هم داری. اصرار نکنید. حتماً که بیاید و حتماً که برود. مداح نیامد، چه خاکی بر سرمان کنیم. چرا بر سرت میزنی؟ نیامد، خودت بگو یا حسین! اصرار به چیزی نکنید. من حتماً باید با این دختر ازدواج کنم. حتماً باید با این پسر ازدواج کنم. حتماً باید شغل من اینطور باشد. حتماً باید هیچی هیچی! هرچه خدا راضی است.
3- جرأت پیدا میکند. آدم مخلص جرأت پیدا میکند. مخلص جرأت دارد. با کسی رودروایسی ندارد. چون گفتیم: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» بگو خدا و باقی را رها کن. رک حرفش را میزند. نمیگوید: نه! ایشان نمیشود با او حرف زد. چرا، خلاف کرد به او بگو. خلاف کرد به او بگو.
4- آدم مخلص رنگی نمی شود. قرآن به شیر گفته: «لَبَناً خالِصا» (نحل/66) شیر خالص است. چرا خالص است؟ شیر از لا به لای پهن و خون رد میشود نه بوی پهن دارد و نه رنگ خون. آدم مخلص کسی است که از لا به لای این خطوط سیاسی رد شود رنگی نشود. مشتری دارد یا کساد است. محله پایین است یا محله بالا است؟ در این هیأت و در این مسجد و در این دانشگاه و مدرسه و مزرعه و بازار تحویلش گرفتند یا تحویلش نگرفتند؟ میگوید: برای خدا ما رفتیم روضه حالا تحویل گرفتند، گرفتند. نگرفتند، نگرفتند. رنگی نشدن!
3- خود را مقصّر بدانیم نه دیگران را
5- آدم مخلص خودش را مقصر میداند. حدیث داریم «وَ رَأَى نَفْسَهُ مُقَصِّراً بَعْدَ بَذْلِ کُلِّ مَجْهُودٍ وَجَد» (بحارالانوار/ج69/ص300) یعنی کسانی که تمام تلاششان را میکنند اما باز هم میگویند: شاید خدا چیز دیگر میخواست، واقعاً من خیلی زحمت کشیدم اما خدا این را میخواهد یا خدا چیز دیگر را میخواهد، من خودم را مقصر میدانم. میگویم: «مِمَّنْ یُرْجَى لَهُ الْخَلَاصُ مِنَ الرِّیَاء» این امید هست که این خالص باشد. آدمهایی که تا یک کاری میکنند فکر میکنند نه من به وظیفهام عمل کردم. من حق پدریام را انجام دادم. از کجا؟ احتمال نمیدادی در تربیت بچهات کوتاهی کرده باشی؟من حق همسریام را انجام دادم. احتمال نمیدهی شما نسبت به همسرت کوتاهی کردی؟ من حق… من نمیدانم! بنده اگر بگویم: من حق تلویزیون را انجام دادم. 32 سال در تلویزیون بودم. هر شب جمعه هم، یک شب جمعه هم تعطیل نشد. خوب واقعاً وظیفهات این بود. ممکن است وظیفهی تو چیز دیگری باشد.
ممکن است وظیفهات این باشد که بروی زبان اردو یاد بگیری، بروی در میان گاو پرستهای هندوستان. عوض 32 سال ایران در گاو پرستهای هندوستان بودی ممکن است میلیونها گاو پرست خدا پرست میشدند. تو غلط کردی در تلویزیون بودی. هیچکس فکر نکند بگوید: من حقش را انجام دادم. چه کسی است که بتواند بگوید که حق نماز را انجام دادیم؟ دو رکعت نماز باتوجه خواندی؟ حق روزه، حق جبهه، حق شهدا، حق جانبازان، ما نمیدانیم وظیفهی ما چیست؟ اگر کسی خودش را مقصر بداند حدیث داریم به اخلاص نزدیک است. اما اگر بگوید: من به وظیفهام عمل کردم، این پیداست یک خرده باد در سرش است.
ما بعد از امام زمان (عج) کسی را به اندازهی امام خمینی دوست نداریم. ایشان در وصیت نامهاش فرمود: اگر قصوری یا تقصیری کردهام، از خدا عذرخواهی میکنم و از ملت عزیز هم معذرت میخواهم. امام خمینی میگوید: قصور یا تقصیر! آنوقت شما مثلاً میگویی که…
من در اتاق یک رئیسی رفتم، کار داشتم. تا در را باز کردم دیدم یک دختری حالا یا دختر یا خانم، خیلی خوشگل است. تا در را باز کردم، اوه… چه شکلی!داخل اتاق رئیس رفتم گفتم: شما با این خانم محرم هستی؟ گفت: نه!گفتم: چطور با یک دختر به این زیبایی تو در یک اتاق هستی و در هم بسته است. گفت: آخر ما حزب اللهی هستیم. گفتم: خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت جمع است. حضرت امیر به زنهای جوان سلام نمیکرد. گفتند: یا علی رسول خدا سلام میکند تو چرا سلام نمیکنی؟ گفت: رسول خدا سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوان هستم. میترسم به یک زن جوان سلام کنم یک جواب گرمی به من بدهد، دل علی بلرزد. گفتم: دل علی میلرزد، تو خاطرت جمع است.
بعضیها خودشان را از امیرالمؤمنین حزب اللهیتر میدانند. بعضی خودشان را از مراجع تقلید حسینی تر میدانند. کدام مرجع تقلید در تاریخ قمه زده است. خیلی حزب اللهی هستی قرآن بخوان، تدبر کن، نماز جمعه برو، به فقرا کمک کن، مشکل مردم را حل کن، میخواهی هم خون بدهی، بانک خون بیاید خونت را بگیرد و یک مسلمان را نجات بده. این آقایی که خودش را خونی کرده، خمسش را داده؟ تمام لقمههایش حلال است؟ هر هفته نماز جمعه میرود؟ فقرای محله را رسیدگی میکند؟ یا فقط یک لباس میپوشد و خون میریزد؟ کسی فکر کند اگر خودش را خونی کرد یا اگر مثل من در تلویزیون بود یا اگر نمیدانم هیأتی راه انداخت به وظیفهاش عمل کرده است. بعضی از افراد هستند ممکن است گران فروش باشند، اما روز عاشورا خرج بدهند. همهشان اینطور نیستند، اکثرشان خوب هستند. اما این را میگویم برای یک درصد. یک درصد آدمهایی که خرج میدهند اگر کلاهبرداری، اختلاس، ما آدمهایی داریم ظاهرشان هم خیلی مذهبی است، ولی انصافاً تجارتشان اسلامی نیست. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
4- قیامت، روز بروز باطن انسانها
حدیث داریم روز قیامت افرادی میگویند: ما جبهه بودیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغگو، تو جبهه رفتی که بگویند: فلانی شجاع است. عدهای میگویند: ما در راه خدا، پول خرج کردیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغ میگویی. پول خرج کردی تا پز بدهی. عدهای میگویند: ما قاری قرآن بودیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغ میگویی. قرآن میخواندی تا بگویند: فلانی صوتش خوب است. ما نمیدانیم چه چیزی از مرز رد میشود. چه چیزی از مرز رد میشود. چه چیزی قبول میشود؟
یک دعا میکنم به اخلاص امام حسین به همهی کارها اخلاص بده. اخلاص خیلی مهم است. میدانید معنای اخلاص چیست؟ کلمهی اخلاص معنایش این است که اگر من روی منبر هستم، یک آقای دیگر وارد مسجد میشود. یک نامه می نویسند که جناب آقای قرائتی این روحانی محترم وارد شده، بحثهایش هم بحثهای خوبی است. اگر میشود یک چند دقیقه کم حرف بزنید، سخنرانیتان را کوتاه کنید که ما از ایشان هم استفاده کنیم. اگر به من برنخورد معلوم میشود که اخلاص دارم.
انشاءالله خدا امام جمعهی قبل شیراز را شفا بدهد. آیت الله حائری دید پای نماز جمعهاش یک کسی آمده و او هم خوب حرف میزند. گفت: اما خطبهی دوم شما را سفارش میکنم به تقوا و خطبهی دوم هم وقف این آقا. والسلام علیکم و رحمه الله! اصلاً خطبهی دوم را نخواند. به حداقل اکتفا کرد و گفت: وقف! مخلص این است. راحت بگذرد. چه اصراری داریم حتماً از این خیابان برویم. مگر امام حسین در این خیابان است از این خیابان برو. چه اصرار داریم که مثلاً…
حسینیهها باید بازوی مسجد باشد. خدای نکرده، خدای نکرده زبانم لال، نکند تکیهها و حسینیهها رقیب مسجد باشد. یعنی یک جمعی در مسجد بروند یک جمعی هم در حسینیه بروند. در مدینه مسجدی ساختند پیغمبر فرمود این مسجد را خراب کنید. برای اینکه این مسجد «تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنین» (توبه/107) مسلمانها را تفرقه میاندازد. چند تا آنجا میروند، چند تا آنجا میروند.
عزاداری باید در شأن امام حسین باشد. خیلی اشک برای امام حسین ارزش دارد. خیلی! شنیدم آیت الله العظمی خوانساری که از مراجع تقلید است و امام دربارهاش فرمود که: مرجع المتقین، آیت الله سید احمد خوانساری در بازار تهران. در وصیتنامهاش نوشته بود حدود هشتاد، نود سال درس خواندم و درس دادم اما برای قیامتم جز اشکی که برای اهل بیت ریختم به هیچ چییز امید ندارم. خیلی عزاداری ارزش دارد. خوشا به حال مداحها، منبریها، عزادارها، خوشا به حالشان. ولی به همان مقداری که ارزش دارد هرچه طلا گرانتر باشد دزدش هم بیشتر است. مواظب باشید.
5- هواپرستی، مانع اخلاص در کارها
موانع اخلاص، یکی هواپرستی، امیرالمؤمنین فرمود: «کیف یستطیع الإخلاص من یغلبه الهوى» (غررالحکم/ص306) کسی که هوی و هوسش غالب است نمیتواند مخلص باشد چون این دنبال هوی و هوسش است. میگوید: من دوست دارم. دوست دارم!
قدیمها در کاشان ما اینطور بود. کاشان ما بورس منبری و واعظ و مداح است و عزاداری. گاهی یک کسی یک جمله ساده میگفت، خدا میداند مردم چقدر گریه میکردند.
آتش بر آشیانهی مرغی نمیزنند *** گیرم خیمه خیمهی آل عبا نبود!
یعنی گیرم خیمه، خیمهی امام حسین نبود. باید خیمهاش را سوزاند!؟
یک پیرمردی بلند میشد میگفت: مگر ز کربلا حسین… مگر ز کربلا حسین… کفن به غیر بوریا نبود. یعنی امام را در حصیر گذاشتند دفن کردند. در کربلا غیر از حصیر نبود؟ خیلی هم ریتم نداشت. الآن شعرها پر از ریتم است. اما کسی گریه نمیکند. چشمت قشنگ است. قدت کمون است. آخر یعنی چه؟ بعضی شعرها، شعرهای رقص است. بعضی شعرها، شعرهای رقص نیست ولی شعرهایی است که در شأن امام حسین نیست. هواپرستی نمیگذارد آدم مخلص شود.
آرزوها، «قلل الآمال تخلص لک الأعمال» (غررالحکم/ص155) اگر آرزو داشته باشی، نمیتوانی مخلص باشی. من می خواهم چنین باشم، من میخواهم چنین شوم. چنین شوم، چنان شوم. بابا خدا این کار را راضی است انجام بدهی، شد شد، نشد نشد. ما خیلیها را داریم مجتهد میشوند، رساله هم مینویسند، اما به درجه مرجعیت نمیرسند. یعنی مردم از او تقلید نمیکند اما در عین حال نباخته. میگوید: خیلی خوب خدا دوست داشت من تحقیق کنم. دوست داشت من زحمت بکشم، دوشت داشت من در فقه و اصول کار بکنم، حالا رساله هم نوشتیم. حالا مقلد من هم نشدند، نشدند.
خدمت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی بعضی از تجار پول آوردند. پول سنگین! یک شرط کردند که آقا این پول را ما سهم امام و خمس به شما میدهیم به شرطی که… فرمود: من این شرط را قبول نمیکنم پولتان را بردارید بروید. خیلی پول سنگین بود، وقتی بردند ایشان به آقازادهاش گفته بود که چه بهتر راحت شدم! یعنی اینطور نیست که غصه بخورد برای پول. یک پول سنگینی به دفتر یکی از مراجع آوردند. بیست میلیارد تومان خمس. معلوم میشود صد میلیارد درآمدش داشته، حالا شغلش چه بوده نمیدانم. خوب مرجع وارسی نمیکند از کجا آوردی؟ مسلمان است و انشاءالله دزد نیست. ولی بعداً که بیست میلیارد را داد، بعد از چند روز آمد گفت: آقا شما یک نامه بنویسید که من آدم متدینی هستم، کجا فلان کار را برای ما حل کند. مرجع فرمود که بیست میلیارد را به او بدهید برود. بیست میلیارد را به او بدهید برود. میخواهید هم بگویم که او چه کسی بود. مقام معظم رهبری بود. من بنا نیست خمس بگیرم و برای شما پارتی بازی کنم. خمس بگیرم و بعد نامه به چه کسی بنویسم که فلانجا فلان دسته گل را آب بدهید؟ برای خدا میخواهی بده و نمیخواهی نده.
6- توجه به محتوای جلسات در عزاداریها
هدف از جلسات عزاداری این باشد که با اسلام آشنا شویم نه حسینیه پر شود. آمد نزد من، من را برای محرم دعوت کند. ببین خیلی عزادارها خوب هستند منتهی این عیبها در بعضیها هست آنوقت یک عیب که در بعضی پیدا میشود همه را خراب میکند. گفتم: چرا از من دعوت میکنید برای حسینیه؟ گفت: راستش را بگویم؟ گفتم: بله. گفت: ما حساب کردیم اگر شله زرد بدهیم در حسینیه 500 نفر میآیند. اگر پلو و قیمه بدهیم بیشتر میشود. اگر تو بیایی سخنرانی کنی جمعیت بیشتر میشود. من اصلاً نمیدانم تو چه میگویی، من میخواهم حسینیهی من پر شود. فرقی هم نمیکند قرائتی باشد یا شله زرد! یعنی او هدفش پر کردن… میگوید: قرائتی، قیمه، شله زرد، میگوید: برای من فرقی نمیکند. میخواهم حسینیه پر شود. ببینید این دیگر خدا نیست. این دنبال هوسش است. کسی که آرزو دارد اخلاص ندارد.
گاهی وقتها میگوید: رسم است. رسم باشد، بسیاری از رسمها پایش به جایی بند نیست. قرآن میفرماید: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوک» (انعام/116) اگر خواسته باشی ببینی اکثر مردم چه میگویند گمراه میشوی. چه کار به اکثریت داری؟ راه خدا این است. اکثر نیستند، نیستند که نیستند. لازم نیست ما طبق آراء اکثریت عزاداری کنیم. رسم نیست، خوب رسم نباشد. ما رسمش میکنیم.
در عزاداریها نماز جماعت محور باشد. من تشکر میکنم به عنوان یک طلبه از تمام هیأتهایی که ظهر عاشورا در خیابان نماز میخوانند. منتهی به چند شرط: 1- به شرطی که به مسجد دور باشد. معنایش این نیست که از مسجد برویم در خیابان پشت مسجد نماز بخوانیم. اگر مسجد دور است. 2- به شرط اینکه ترافیک نشود. من نماز بخوانم و ماشینها پشت سر من بوق بزنند شبهه دارد. من الآن چه گفتم؟ الآن گفتم بخواهم نماز بخوانم وقت شما از بین میرود. شک کردم در نماز خواندنم. گفتم نماز اول وقت را نمیخوانم. من نماز بخوانم برای اینکه جمعیتی معطل نماز من شوند. داریم اگر افطاری اگر یک عده سر سفره منتظر هستند نمازت را اول وقت نخوان. برو افطار کن جمعیت منتظر شما هستند.
ترافیک نشود، راهبندان نشود، نماز طول نکشد، تمهیداتش انجام شود. ولی کار بسیار خوبی است. شما نمیدانید این نماز چه کرد. اللهاکبرهای کشورهای دیگر به جرأت الله اکبرهای ایران است. الآن که آمریکا و اروپا هم دارد به هم میریزد. آنها از مصر یاد گرفتند، و مصر هم از… ساده نگیرید این نمازهایی را که در خیابان میخوانیم. نماز ظهر عاشورا از ایران به پاکستان و بحرین و نمیدانم افغانستان و کشورهای دیگر رسید، از آنجا هم به نیویورک رسید. ما در تلویزیون دیدیم ایام عاشورا وسط خیابان نیویورک نماز جماعت خواندند. زور امام حسین است. در دانمارکی که کاریکاتور برای پیغمبر کشیده بودند، روحانی آنجا میگفت: جان که میکندی شب بیست و یکم ماه رمضان مثلاً دو هزار تا جمع میشدند. اما بعد از آن کاریکاتور ظهر عاشورا چهل هزار نفر یا حسین گفتند. در خیابان دانمارک اروپا، این یاحسین خیلی، حسین انرژی هستهای است. همه چیز را منفجر میکند. یا حسین کسانی را در هیأت میآورد که در طول سال ممکن است مسجد نیایند. امام حسین خیلی قلابش قوی است. عاشورا خیلی زور دارد. دست میدادند که کربلا بروند. چشم میدادند که کربلا بروند. شکنجه میشدند که کربلا بروند.
7- قیام امام حسین(علیهالسلام) برای احیای معروفها
آنوقت این قیام امام حسین برای چه بود؟ برای امر به معروف بود. عدهای امر به معروف نمیکنند.
من یک کتابی راجع به امر به معروف نوشتم، حالا احتمال دارد که تبدیل به برنامههای سه دقیقهای شود و در یکی از شبکهها هر شب یکی، دو ماه بگوییم. امروز نگاه میکردم دیدم که افرادی که نسبت به امر به معروف بیتفاوت هستند چند تا حرف میزنند. یکی میگویند: گناه دیگران کاری به ما ندارد. نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. عیسی به دین خود، موسی به دین خود! بسم الله الرحمن الرحیم این حرف غلط است! شما سوار کشتی که شدی هرجای کشتی را سوراخ کنی ولو صندلی خودت باشد آب که در آن آمد دیگران هم غرق میشوند.
شما وقتی بگویی با پول خودم سیگار میکشم، بله با پول خودت سیگار میکشی اما دودش در حلق بغلی هم میرود. اصلاً هوای مسجد دودی میشود. این کلمهی غلطی است که گناه دیگران کاری به ما ندارد. قرآن بخوانم. قرآن میگوید: بترسید از گناهانی که دودش فقط در چشم گناهکار نمیرود، چشم بیگناه هم میرود. گاهی میگویند: امر و نهی خلاف آزادی فردی است. بابا مردم آزاد هستند. بسم الله الرحمن الرحیم. نخیر مردم همهجا آزاد نیستند. ما در قرآن خط قرمز داریم. مسلمان که هستیم. میگوید: در اینجا خط قرمز است. «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّه» (بقره/229) «حُدُودَ اللَّه» یعنی خط قرمز. شما مگر آزاد هستی شراب بخوری؟ مگر آزاد هستی مثلاً گوشت خوک بخوری؟ مگر آزاد هستی مرده بخوری؟ آزادی یعنی چه؟
مگر یک کسی میتواند با لباس شنا برود سر کلاس فیزیک بنشیند؟ کجای دنیا اجازه میدهند کسی با لباس کشتی، با لباس شنا برود سر کلاس فیزیک بنشیند. بگوید: آقا آزادی فردی است. آزادی ارزش دارد که مزاحم آزادیهای دیگر نباشد. گناه اثر خودش را دارد. بعضیها امر به معروف نمیکنند میگویند: آزادی. اتفاقاً هرکس به منکر رسید اگر قدرت دارد با دست، قدرت ندارد با زبان، با زبان هم آدم خجالتی است لااقل عبوس کند. این نگاه کند گناه کرده همه رویش عبوس میکنند. تحت تأثیر قرار میگیرد. بعضیها میگویند: ما خجالت میکشیم. او از گناه کردن خجالت نمیکشد، شما از نهی از منکر خجالت میکشی. خجالت چیز بدی است. حدیث داریم «الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ» (بحارالانوار/ج74/ص151) دو رقم خجالت داریم. «حَیَاءُ عَقْلٍ وَ حَیَاءُ حُمْق» بعضی از حیاها از روی احمقی است. آقا وضو بلد نیست، خجالت میکشد. آقا خجالت ندارد. یاد من بده!یاد من بده خجالت ندارد.
یک پسر سنی از مصر به ایران آمده بود. آیت الله سبحانی میفرمود. ما این را خدمت آیتالله العظمی گلپایگانی بردیم. خوب یک مرجع تقلید هشتاد ساله. تا گفتیم این پسر شانزده ساله قاری است از مصر آمده، گفت: آقا قاری هستید؟ خوب، من حمد را برای شما میخوانم ببین چطور است؟ گفتند: آقا، آقا، آقا بد است!یک مرجع هشتاد ساله شیعه جلوی یک پسر سنی شانزده ساله قرآن بخواند! گفت: خوب مگر نمیگویید: قاری است؟ اگر قاری است که طوری نیست. ممکن است تجویدش از من بهتر باشد. من نماز را برای این میخوانم. خجالت نکشید. او از سیگار کشیدن و هوای مسجد را دودی کردن خجالت نمیکشد. شما عوض اینکه بگویید: برادر جان سیگار را در مسجد نکشید. در اتوبوس و در تاکسی نکشید. فضای اینجا برای همه هست. شما فضا را دودی میکنید و حق تنفس من را هم میگیرید. خجالت نکشید. بچهها خجالت نکشند، به پدر و مادرشان نهی از منکر کنند.
مدیر کل آموزش و پرورش خوزستان آمد نزد من و گفت: خستگی من برطرف شد. یک دختر یازده ساله آمده گفته امروز مادرم را نمازخوان کردم. میخواهی بگویم چطوری؟ گفت: من نماز در مدرسه میخواندم ولی مادرم نماز نمیخواند. گفتم: مادر میشود بنشینی من چند دقیقه با شما صحبت کنم؟ نشست. گفتم: من را دوست داری؟ گفت: بله تو عزیز من هستی. بابا را دوست داری؟ برادرها، خواهرها؟ خوب اگر دوست نداشتم که غذا نمیپختم، خیاطی نمیکردم. کمک درسی نمیکردم. من صبح تا شب زحمت میکشم چون دوستتان دارم. گفت: مادرجان این سؤال مرا جواب بده. آیا خدا را هم دوست داری؟ گفت: بله! خدا ما را آفریده، خدا به ما چه و چه داده. گفت: اگر بابا را دوست داری، ما را دوست داری، با ما حرف نزنی این خوب است؟ گفت: نه! من دوستتان دارم، با شما حرف میزنم. گفت: چطور خدا را دوست داری با او حرف نمیزنی؟ تو که میگویی: من خدا را دوست دارم. کسی که خدا را دوست دارد با خدا حرف میزند. تو چرا نماز نمیخوانی؟ میگفت: مادرم ماند و گفت: چشم. بلند شد وضو گرفت و نماز خواند. بچهها هم باید امر به معروف کنند. نهی از منکر کنند.
من در حوزه رفتم سخنرانی کردم پیشنهاد کردم. طلبه از سال اول باید تبلیغ کند. نگذارد تا عمامه بگذارد و ریشهایش دربیاید و نمیدانم حجهالاسلام شود، نه!سال اول طلبگی میتوانم داستان راستان یک قصهی کوچک است از مرحوم آیت الله شهید مطهری، یک قصه از داستان راستان را برای خواهر و برادرم بگویم. برگ زرد هم وقتی در حوض افتاد کشتی 50 تا مورچه میشود. نباید گفت: نه! کشتی باید فنی باشد. بله کشتی فنی داریم. که صنعتگرها میسازند. اما یک کشتی طبیعی هم داریم. یک برگ درخت در حوض میافتد کشتی پنجاه مورچه میشود. یعنی یک بچه هم میتواند بگوید: آقاجان این کار غلط است انجام نده. امام حسین فرمود: من شهید امر به معروف و نهی از منکر هستم.
از نماز ظهر عاشورا هم تشکر میکنم و هم سفارش میکنم. ترافیک نباشد، بلندگوها مردم آزاری نکند. چشم و هم چشمی نباشد. رقابت نباشد. هرچه شعر بیشتر اشک داشته باشد، و حماسه و شعور و شعار با هم باشد بهتر است، منبریها را تقاضا کنیم که نیازها را بیشتر بگویند. اجرتان با امام حسین. یک سلام میکنم شما هم سلام بدهید.
«السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتک، السلام علی الحسین، و علی علی بن الحسین، و علی اولاد الحسین، و علی اصحاب الحسین و رحمه الله و برکاته»
خدایا به آبروی امام حسین و اصحابش بالاترین درجهی علم و ایمان و یقین و اخلاص و تقوا و مصونیت و سلامتی و توفیق و برکت را به تک تک ما مرحمت بفرما. کسانی که در سالهای قبل برای امام حسین سیاه پوش کردند و روضه خواندند و عزاداری کردند، روی عشق کربلا همه را الساعه با امام حسین محشور بفرما. به کارهایمان هرچه میتوانیم رنگ امام حسین بدهیم.
1- آیه 91 سوره انعام، بر چه امری تأکید دارد؟
1) نفی غیر خدا
2) انفاق برای خدا
3) عبادت برای خدا
2- از نظر قرآن، چه امری رحمت و مغفرت الهی را به دنبال دارد؟
1) مرگ در راه خدا
2) شهادت در راه خدا
3) مرگ یا شهادت در راه خدا
3- قرآن در مورد کدام آشامیدنی، وصف خالص را به کار برده است؟
1) آب باران
2) شیر حیوانات
3) آب میوهها
4- خداوند،پیامبر را مأمور تخریب چه مکانی کرد؟
1) خانهی منافقان
2) مسجد منافقان
3) قبر منافقان
5- هدف امام حسین(علیهالسلام) از قیام علیه یزید چه بود؟
1) امر به معروف
2) نهی از منکر
3) هر دو مورد