آداب دعا و راه استجابت آن
2- طلب خیر از خداوند، نه تعیین تکلیف
3- تدبیر کارها در کنار دعا
4- کار و تلاش، همراه با دعا و توکل
5- سپاس نعمتهای الهی، بیش از دعا و اظهار نیاز
6- اعتراف به گناه در پیشگاه الهی
7- انجام وظایف دینی، بستر استجابت دعا
موضوع: آداب دعا و راه استجابت آن
تاریخ پخش: 01/06/90
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان عزیز این بحث را شب بیست و سوم ماه رمضان میبینند. آنهایی که پای تلویزیون هستند شب بیست و سوم این بحث پخش میشود. شب بیست و سوم از شب بیست و یکم مهمتر است. کما اینکه شب بیست و یکم از شب نوزدهم مهمتر است. این سه شب قدر، شب نوزده، بیست و یک و بیست و سه، از نظر شب قدری شب بیست و سومش پر مایهتر است. چون خیلیها اصرار کردند که شب قدر را معین کن، گفت: اگر نمیتوانی وارد شهر شوی، به مسجد دسترسی نداری و چه و چه، بالاخره شب بیست و سوم یک اعمالی هم شب بیست و سوم دارد که پررنگتر از اعمال شب نوزدهم است. مثلاً دعای جوشن را سه شب میخوانند شب بیست و سوم سورهی روم و عنکبوت هم دارد. یا مثلاً شب قدر غسل دارد، شب بیست و سوم دو تا غسل دارد. یعنی یک غسل این طرف شب دارد، یک غسل آخر شب دارد. از نظر دعاها و ذکر و وردها و چیزهایی که روایات، شب بیست وسوم خیلی زور دارد. یعنی هیچ شبی مثل شب بیست و سوم شب دعا نیست. مثل اینکه در روزها هیچ روزی، مثل روز عرفه روز دعا نیست. در روزها روز عرفه، در شبها شب بیست و سوم. میخواهم یک مقداری راجع به ادب دعا یک چیزهایی بگویم که بعضیهایش را شاید شنیده باشید، بعضیهایش را شاید نشنیده باشید. یک صلواتی بفرستید(صلوات حضار)
مسألهی مهمی که هست این است که در دعاها اول میگوید که: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (غافر/60) خدایی که گفته دعا کنید من مستجاب میکنم، پس موضوع رمضان نود، شب بیست و سه، شب قدر. به احتمال قوی! موضوع: دعا.چند تا سؤال است.
1- دلایل عدم استجابت برخی دعاها
1- چرا بعضی از دعاها مستجاب نمیشود. مگر خدا نگفته، نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. مگر خدا نگفته، «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» دعا کن من مستجاب میکنم. ما که دعا کردیم مستجاب نشد. میگویم: بله در قرآن همین یک آیه نیست. هم داریم «أَسْتَجِبْ لَکُمْ» یعنی من مستجاب میکنم. دعا کنید «أَسْتَجِبْ لَکُمْ» یعنی من مستجاب میکنم. هم یک آیه جای دیگر میگوید: «اسْتَجیبُوا» (انفال/24) شما وقتی پیغمبر شما را میخواند، شما هم استجابت کنید. هم «استَجِب» داریم، هم «اسْتَجیبُوا»، «اسْتَجب» یعنی خدا میگوید: من مستجاب میکنم. «اسْتَجیبُوا» یعنی من هم که شما را میخوانم، شما هم جواب دهید… چقدر «حَیَّ عَلَى الصَّلَاه» گفتیم مسجد نیامدی هی گفتیم بیا، نیامدی.
یک وقت یک دختری یا پسری بود، به من گفت: آقای قرائتی من یک حاجت دارم میخواهم عملی شود، نمیشود. به او گفتم اول یک سؤال میکنم جواب بده. خدا نوکر تو است، یا تو بندهی او؟ یک خرده فکر کرد، گفت: نه! خدا که نوکر ما نیست. «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»! گفتیم: اگر ما بندهی او هستیم، حق نداریم بگوییم که هرچه میگویم: گوش بدهد. چشمهایت را باز کن. هرچه میگویم گوش بده. خدا هم قادر است، هم حکیم است. گاهی وقتها میتواند این کار را بکند، نمیکند چون حکیمانه نیست. مگر هرچه بچه میخواهد مادرش به او میدهد بخورد. مادر ضمن اینکه مادر است، حکیم هم هست. صلاحش نیست. پس این باید بگوییم چرا دعا مستجاب نمیشود؟ یکی اینکه ما «اسْتَجیبُوا» نمیگوییم. «اسْتَجب» نیست، برای اینکه «اسْتَجیبُوا» نیست. این یک مورد.
قرآن میگوید: «أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُم» (بقره/40) شما وفادار باشید من هم وفا دارم. ما وفا نداریم. چقدر نذر میکنیم، که خدایا چنین کن، چنین کن من چنین میکنم. همین که مشکل ما به اصطلاح خر ما از پل گذشت، شتر دیدی ندیدی. هیچی به هیچی!
2- طلب خیر از خداوند، نه تعیین تکلیف
مسألهی دیگر در دعا به خدا نگوییم چه کن. یک چیزی را من امروز صبح گیرم آمد. تا امروز صبح من این را بلد نبودم. وقتی زلیخا عاشق یوسف شد، یوسف گفت خدایا زندان از این خانه برای من بهتر است. «رَبِّ السِّجْنُ» سجن یعنی زندان. «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی» (یوسف/33) خدایا زندان برای من بهتر از این است که در این خانه این خانم عاشق من شود. بالاخره گذار یوسف به زندان افتاد. در فیلمش هم دیدید. یوسف یک روز گفت: خدایا این هم شد کار؟ در جوانی در چاه افتادیم، در زندان افتادیم. گفت: خودت خواستی. چرا گفتی زندان؟ باید بگویی خدایا من را از این گیر نجات بده. دخالت کردی.
موسی وقتی تحت تعقیب بود، به او گفتند: قرار است تو را بگیرند و بکشند. از منطقه فرعونی منطقه مدین رفت. بعد رفت کنار یک درختی نشست و موسی چنین دعایی کرد. دعای موسی چه بود؟ گفت: «ربِّ» خدایا، «انّی» من «لِما أَنْزَلْتَ» برای چیزی که نازل کنی، «إِلَیَّ» به سمت من، «مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ» (قصص/24) خدایا هرچه که نازل کنی، از خیر فقیر هستم. امام صادق فرمود: نان میخواست، گرسنه بود، اما اسم نان را نبرد. گفت: خدایا خیر برسان. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که دو تا دختری که دختران شعیب بودند، پدرشان پیر بود، چوپانی میکردند، رفته بودند بزغالهها را بیرون آب بدهند، یعنی کنار شهر، موسی فراری که منطقه فرعون به منطقه مدین آمده بود، دید جمعیتی کنار چشمه بزغالههایشان را آب میدهند، دو تا دختر هم کنار است. نزد دخترها رفت و گفت: شما چرا کنار ایستادید؟ گفتند: ما پدری پیر داریم. نمیتواند چوپانی کند. ما چوپانی میکنیم. آمدیم بزغالهها را آب بدهیم.
حالا لب چشمه برویم تن ما به تن مردها میخورد. ایستادیم مردها بروند ما برویم آب بدهیم. بزغالهها را گرفت و آب داد و دخترها زودتر خانه رفتند، پدرشان مثلاً به طور طبیعی بپرسد که چطور زود آمدید قصه را میگویند.فرمود: برو به او بگوید بیاید. آمد گفت: «إِنَّ أَبی»، «إِنَّ» به درستی که «أَبی» بابا، «یَدْعُوکَ» (قصص/25) تو را دعوت کرده است. چه کار دارد؟ «لِیَجْزِیَک» جزا بدهد. چه چیز؟ «أَجْرَ ما سَقَیْت» اجر سقایی تو را. تو سقایی کردی بزغالههای مرا آب دادی، بابای من میخواهد به تو پول بدهد. وقتی رفت و ماجرا را برایش گفت، گفت: اصلاً بیا یکی از این دخترهای مرا بگیر. شغل نداشت، شغل پیدا کرد. سرمایه نداشت، سرمایه پیدا کرد. زن نداشت، زن پیدا کرد. مسکن نداشت، مسکن پیدا کرد. گرسنه بود، سیر شد.
امام صادق فرمود: موسی گفت خدایا خیر میخواهم ولی نگفت، چه چیزی… ولی یوسف گفت: خدایا زندان! از این چه میفهمیم؟ ای خدا این پسر بیاید مرا بگیرد خیلی خوب است. ای خدا این دختر زن من شود خوب است. به تو چه؟ بگو خدایا یک همسر خوب، مقدّر کن. روی کسی دست نگذار. ممکن است آنچه تو میخواهی خیر نباشد. یوسف روی زندان دست گذاشت و در زندان افتاد. موسی برای خدا تکلیف معلوم نکرد، همه چیزی پیدا کرد.
به هرکسی میخواهید شب بیست و سوم دعا کنید بگویید: خدایا، خیر دنیا و آخرت بده… خیر چیست؟ اصلاً گاهی وقتها خیر این است که نباشد. یک کسی به یکی از اولیای خدا گفت، یک دعا به ما کن. ایشان یک خرده به او نگاه کرد و گفت: خدا «إِنْ شاءَ اللَّه» مرگت بدهد! گفت: اِ… حاج آقا! ما گفتیم به ما دعا کن. گفت: من هرچه زندگی تو را نگاه میکنم تو هر نفسی که میکشی یک شر است. زودتر بروی بهتر است. گاهی وقتها صلاح این است که آدم این کار نباشد. ما نمیدانیم. خیر بخواهیم. خیر بخواهیم. اگر عقل ما کامل بود که پشیمان نمیشدیم. اینکه هی کار میکنیم پشیمان میشویم پیداست عقل ما کوتاه است. عقل ما کامل بود پشیمان نمیشدیم، نیاز به انبیاء هم نداشتیم. ما عقلمان نمیرسد فقط میگوییم خدایا خیر را درست کن.
و لذا داریم که برای خدا تکلیف… نگو خدا پولم بده که مکه بروم. «اللهم ارزقنی حج» خدایا حج قسمت من کن. حالا با پول یا بیپول؟ میلیونها آدم مکه رفتند، بیپول. میلیونها پولدار هم هست نرفتند. همسر خوب، اولاد خوب، حاج آقای قرائتی چه کنم من یک پسری میخواهم خوشگل باشد، تپل باشد، حافظ قرآن هم باشد. میگویم از کجا فهمیدی یک چنین پسری به درد تو میخورد؟ بگو: اولاد صالح! به تو چه که پسر باشد یا دختر. فضولی موقوف! تپل باشد یا نمیدانم قلمی! عرض کنم به حضور جنابعالی که حافظ قرآن باشد یا نباشد… چنان برای خدا، مثل اینکه خدا ناشی است. میگویم: خدا ببین هرکاری میکنی، از این وارسی کن. این عقلش بیش از حکمت توست. این مسألهی مهمی است که…
یک حدیث دیگر داریم. این برای بد نیست بخوانم. امام رضا فرمود: «شَکِّا» یعنی یوسف شکایت کرد. «فَقَالَ یَا رَبِّ بِمَا ذَا اسْتَحْقَقْتُ السِّجْن» (بحارالانوار/ج12/ص247) چطور مستحق زندان شدم؟ چطور شد من در زندان افتادم؟ «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ» گفت «أَنْتَ اخْتَرْتَه» خودت گفتی زندان! یادت رفت گفتی «رَبِّ السِّجْنُ أَحَب». «هَلَّا قُلْتَ الْعَافِیَهُ أَحَبُّ إِلَی» باز میگوید: خدایا عافیت. ولذا سؤال میکنند، شب قدر چه بخواهید؟ میگوید: بگو عافیت.
نگو خدایا پایان نامهی من خوب دربیاید. بگو: خدایا علم مفید به من بده. اینقدر پایان نامه داریم، در وزارت علوم گرد میخورد و هیچ خاصیتی ندارد. فقط دفاع کرده و یک مدرک گرفته است. نه به درد خود نویسنده میخورد. نه به درد جامعه میخورد. فقط یک تحقیقی راجع به یک چیزی کرده و یک پایاننامه نوشته است. خدایا من میخواهم پژوهشگر نفر اول کرهی زمین شوم. بیا! کمیل پژوهشگر بود. این دعای کمیل سه چهار صفحه دعا است، حضرت کمیل از حضرت امیر(ع) نقل کرده است. رونویسی کرده است. هیچ پژوهشی هم نکرده است. یعنی گاهی سه صفحه دعایی که روی آن پژوهش نشده، فقط نقل کرده، هرچه بوده نوشته است. یعنی گاهی نوشتن بدون پژوهش برکت دارد. گاهی هم کتابهای پژوهشی هیچ برکتی… از خدا برکت بخواهیم. این ادب دعاست.
3- تدبیر کارها در کنار دعا
خوب آداب دعا چیست؟ این یک مورد. شرایط استجابت چیست؟ چرا گاهی دعا مستجاب نمیشود؟ این چرا را ادامه دهم. یکی اینکه تدبیر نکردیم. در حدیث داریم که جنس را نسیه داده، سند ندارد، چک ندارد، سفته ندارد، شاهد نگرفته، رهن هم نگرفته، همینطور الکی پولش را داده است. مالش تلف شده است. خدا دعایش را مستجاب نمیکند. میگوید: مگر به تو عقل ندادم. تو پول نقد را میدهی، یا یک چیزی رهن بگیر، یا یک شاهد بگیر، یا چک بگیر، سفته بگیر. حالا خودمانی هستیم. خوب خودمانی هستی… تدبیر نکردیم. یک قصه در تلویزیون سالهای قبل گفتم حالا دیگر سه نسل در این سی و دو سال عوض شدند.
یک بچه مدرسهای در امتحانها گفت: مثلاً خدایا کوه هیمالیا را در نیشابور بگذار. دعا میکرد. خدایا اقیانوس اطلس را در جیرفت بگذار. مادرش گفت: چه میگویی؟ گفت: من در امتحان جغرافی چنین نوشتم، حالا میگویم خدایا تو بیا آن را درست کن. گاهی وقتها ما می خواهیم خل بازی کنیم، خدا بیاید خلبازیهای ما را… آدمی که جنس دست کسی میدهد، نه سند، نه شاهد، نه چک، نه سفته، نه رهن، این خل بازی کرده است. خدا چه تقصیری دارد؟ گاهی گناه کرده است. امام صادق میفرماید که گاهی وقتها دعا مستجاب میشود، بعد از دعا انسان یک گناهی میکند به خاطر گناه…
مسیرش را عوض کرده است. امام رضا فرمود: بلعم بعورا دعایش مستجاب میشد. ولی به وضعی افتاد که در مقابل حضرت موسی قد علم کرد.
گاهی مستجاب نشدن لطف است. یک روز قارون با اسکرت، کبکبه و دبدبه داشت میرفت. یک نگاهی کردند چه اسکرتی! چه جمعیتی با او میروند. عدهای گفتند: «یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُون» (قصص/79) خدایا میشود ما هم مثل قارون اینقدر پول داشته باشیم. فردا که قارون در زمین فرو رفت، گفتند: خوب شد که ما قارون نشدیم. خوب شد که قارون نشدیم. خیلی وقتها دعا مستجاب نمیشود آدم میگوید خوب شد که مستجاب نشد.
4- کار و تلاش، همراه با دعا و توکل
کسی که کار نکند دعایش مستجاب نمیشود. حدیث داریم کسی در خانهاش بنشیند بگوید: خدایا رزق مرا بده، دعایش مستجاب نمیشود. گاهی بعضی دعاها معنایش این است که نظام آفرینش به هم بخورد. من نمیدانم حالا از زنهای کاشان شنیدم. زنهای سمنان و شهرهای دیگر، حالا فیلم هم سمنان ضبط میشود، گاهی وقتها مردها هم میگویند، میگویند: «إِنْ شاءَ اللَّه» دردم به جان فلانی بیفتد. میگویند؟ شما این حرفها را شنیدید؟ دردم به جان کی! مثلاً میگوید دردی که در جان من است «إِنْ شاءَ اللَّه» در جان… معنایش میدانی چیست؟ یعنی خدایا تو حکمت را کنار بگذار. درد من آنجا بیفتد. مگر حمل و نقل دردها با تو است؟ غذای فاسد خوردی مسموم شدی. حالا میگویی خدایا من غذای فاسد خوردم، او مسموم شود. خیلی دعای احمقانهای است. دردم به جان فلانی بیفتد. هرکس درد خودش را باید خودش بکشد. من درس نخواندم رفوزه میشوم. خدایا آن شاگرد اول یادش برود. اصلاً دعا غلط است. من بیکله میروم، میگویم: ماشین او تصادف کند. گاهی دعاها معنایش این است که خدا دست از حکمتش بردارد. گاهی دعا مستجاب نمیشود، شبیه آن مستجاب میشود. مثلاً میگویند: خدایا این ماشین را قسمت من کن. خدا یک ماشین دیگر قسمت میکند. حالا این نشد یک ماشین شبیه آن. و گاهی دعا مستجاب نمیشود، خدا برای نسل میگذارد یا برای قیامت میگذارد. این دلایلی است که دعا مستجاب نمیشود. اما آداب دعا چیست؟
5- سپاس نعمتهای الهی، بیش از دعا و اظهار نیاز
داریم وقتی دعا میکنید اینها همه روایت است. اول اینکه از خدا ستایش کنید. دعاهای ماه رمضان را دیدید. یا علی و یا عظیم، یا نور یا قدوس، دعای کمیل. هر دعایی اول ستایش کرده است. شما در نماز وقتی میخواهی دعا کنی، دعای نماز چیست؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) اول ستایش میکنی میگویی: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ» (فاتحه/2) «الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» (فاتحه/3) «مَلِکِ یَوْمِ الدِّین» (فاتحه/4) «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (فاتحه/5) بعد میگوید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» یعنی وقتی میخواهی دعا کنی، بگویی«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، اول میگویی رحمان تو هستی، رحیم توهستی، رب العالمین تو هستی، «مَلِکِ یَوْمِ الدِّین» تو هستی. اول دعا از خدا ستایش کن.
دوم دیگران را فراموش نکنید. هی نگو من. شما تا حالا برای چینیها هم دعا کردید. هزار میلیون آدم منحرف در چین است. چند بار دعا به آنها کردید. آنها آدم نیستند. نباید آنها هم هدایت شوند. برای کمونیستها دعا کردید؟ برای گاو پرستها دعا کردید؟ به دیگران هم دعا کنید. حتی آنهایی که نمیشناسید. شما برای نعمتهای خودت چرا «الْحَمْدُ لِلَّه» میگویی؟ برای نعمتهایی که خدا، هر نعمتی در هر زمان، در هر مکان، هر نعمتی به هر موجودی دادی، آخر نعمتی هم که به شما میدهد به نفع من است. این رانندهای که دارد این ماشین را میراند اگر این هم دیوانه شود من را در دره میاندازد. ما سوار هواپیمای توپولف شدیم، خلبانش کمونیست بود از این شورویها. من برای این آیتالکرسی میخواندم. یکی گفت: بابا این کافر است. گفتم: ببین کافر است، اما اگر این پایین بیافتد من هم میافتم. گاهی وقتها اگر همسایه بنایی میکند شما هم دیگر نمیتوانید از تق و توق آن بخوابی. همین نهنگها اگر امروز اعتصاب کنند، نهنگها قهر کنند، بگویند: ما دیگر ماهی نمیخوریم. آخر نهنگها ماهیهای مرده را میخورند. اگر نهنگها اعتصاب کنند از فردا گوشت تازه میخواهیم! این حیوانهای دریایی که میمیرند کسی نیست اینها را بخورد. شد؟ حیوان مرده آب دریا را بد بو میکند. آب اقیانوس بد بو شود تنفس برای ما هم مشکل است. پس نهنگها به گردن ما حق دارند. در عمرمان گفتیم: «الْحَمْدُ لِلَّه»! نهنگها ماهی میخورند. ماهی مرده میخورند. این هستی همه به هم بند است. ما نمیدانیم. شما سوییچ را میزنی اگزوزش دود میدهد. مکانیک میداند اینها چه رابطهای با هم دارد که سوییچ را که روشن میکنی، اگزوز دود میدهد. این هستی به هم وصل است. الآن رابطه نفس کشیدن ما با کرهی مریخ چیست؟ با کره مریخ، با خورشید چیست؟ با ماه چیست؟ با حیوانهای وحشی چیست؟ یک خرده اینها جابه جا شود خدا میداند چه میشود؟
نمیدانم شنیدید یا نه؟ یک کلاغی میپرید یک چیزی از شکمش بیرون ریخت روی صورت یک نفر ریخت. گفت: «الْحَمْدُ لِلَّه»! گفتند: چرا «الْحَمْدُ لِلَّه» میگویی؟ گفت حالا اگر گاوها میپریدند چه میکردیم؟ نعمتها را جابهجا کنید. قرآن میگوید: «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً» (ملک/30) صبح بلند شدید هرچه کندید به آب نمیرسید، به چه کسی تلگراف میکنید؟ « لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجا» (واقعه/70) بخواهیم آب را تلخ میکنیم. به چه کسی تلگراف میکنی؟«لَوْ نَشاءُ» عربیهایی که میخوانم قرآن است. «لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا» (واقعه/65) درختها را خشک میکنم. به چه کسی تلگراف میکنی سبزش کن؟ زنش زاییده بچهاش به جای اینکه بمکد به سینه مادرش فوت میکند. هرچه میگوید: عزیز بمک! همهی اساتید دانشگاه کرهی زمین را دعوت کن، با مراجع تقلید. بگوید: زن من زاییده بچه فوت میکند. همه بیچاره هستند!
از بس که ما در نعمتهای خدا غوطه هستیم اصلاً به فکر ما نمیرسد. و لذا وقتی دعا میکنید اینطور بگویید. بگویید: خدایا، برای هر نعمتی که در زمانی و در هر مکانی به هر موجودی قبلاً دادی، الآن میدهی، بعداً خواهی داد، برای هر بلایی در هر زمانی، در هر مکانی از من و غیر من قبلاً دور کردی، الآن دور میکنی، بعداً دور… این رقمی دعا کنید. بعد هم نگو صد هزار مرتبه شکر! صد هزار مرتبه زشت است. میدانید صد هزار مرتبه چند تا است؟ به اندازه یک مشت شکر! شما یک مشت شکر برداری میشود صد هزار دانه شکر. بگو: خدایا… حواست را جمع کن چطوری شکر کنم. به اندازه یک مشت شکر «الْحَمْدُ لِلَّه»! یک مشت شکر چیست، صد هزار تا! قدیم صد هزار تا مهم بود. شما بگو: به عدد هر سلول، به عدد هر اتم، به عدد هر برگ درخت، به عدد هر نفس، به عدد آنچه بر آن علم داری «الْحَمْدُ لِلَّه». حرف که میزنیم کیلویی حرف نزنیم. میلیاردی حرف بزنیم.
بنده یک پیشنهادی شب بیست و سوم دارم. اساتید دانشگاه یک درسهای تخصصی است که باید سر کلاس بگویند. یک اطلاعاتی هم دارند. آن اطلاعاتی که تخصصی نیست، اینها را در یک سیدی کنند، در ایران پخش کنند. من خودم این کار را کردم. چند هزار ساعت سخنرانی من را در یک سیدی پخش کردند. دهها هزار تا، قفل هم ندارد. بالاخره یک عمری مطالعه کردم، همه طلبهها داشته باشند. این آقای فلان وزیر، فلان وکیل، فلان رییس دانشگاه که در یک درس تخصصی، البته بعضی حرفها به درد مردم نمیخورد. تخصصی است. اما یک سری اطلاعات عمومی است. اطلاعات عمومیشان را در یک سیدی کنند. بنده که نمیتوانم مثلاً بروم فلان کشور… ولی وزیر امور خارجه دویست تا سفر خارجی داشته، در هر سفر خارجی، در ده تا یک نکته داشته باشد، در هر سفر بیست تا حرف حسابی دارد. این بیست ساعت را یک سیدی کند من در ماشین گوش بدهم، به اطلاعات من اضافه شود. ما کار کمتر از میلیونی دیگر نکنیم. مطالعه کردی چیزی خوب بود، فوری این را به یک روزنامه، به یک سایتی، به یک اینترنتی، به یک شبکهی رادیو و تلویزیونی، گاهی وقتها صدا و سیما نمیدانند چه بگویند، و اینقدر محقق داریم حرفهای خوبی دارد، ولی بین این محقق صدا و سیما رابطهای نیست. پخش کنید. دعا میلیونی باشد.
6- اعتراف به گناه در پیشگاه الهی
اعتراف به ضعف کنید. «لا طاقَهَ لَنَا» (بقره/249) «وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا» (بقره/286) اعتراف به گناه کنید. «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» (اعراف/23) منتهی یواشکی! وقتی گناه خودت را میشویی بگو: خدایا… مخفیانه بگو. کسی حق ندارد گناه کرد به رفیقش بگوید من این گناه را کردم. و حق ندارد اگر کسی گناه کرد رفیقش هم بگوید تو هم گناه کن. مثلاً داریم میرویم یک دختری زیبا میبینیم، نگاهش میکنم میگویم: احمد آقا ببین! بابا تو دیدی یک غلطی کردی. حالا دیگر دلالی نکن. نه حق داری گناهت را به دیگری بگویی… بعضیها رفیق که میشوند از حالات خصوصی خودشان عکس برمیدارند. فکر نمیکنی یک زمانی دشمن تو شود. سفرهی دلش را پهن میکند. بابا این فردا دشمن تو میشود. همین که میگوید: قربانت بروم، فردا آبروی تو را میریزم. به هیچکس اعتماد نکنید. حدیث داریم با هرکس دوست… حدیث داریم با هرکس دوست شدی رازت را نگو فردا دشمن تو میشود. با هرکس هم دشمن شدی، حدیث داریم هرچه میخواهی به او فحش نده. یک راهی را برای دوستی بگذار، ممکن است فردا خواستید با هم آشتی کنید. نه از هرکس عصبانی شدید هرچه خواستید بگویید، نه هرکس را دوست شدید هرچه میخواهید بگویید.
با عشق دعا کنید. «رَغَباً وَ رَهَبا» (انبیاء/90) ترس و امید در شما باشد. «خَوْفاً وَ طَمَعا» (اعراف/56) با اخلاص دعا کنید «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصین» (غافر/14) حسن ظن داشته باشید. «فَإِنِّی قَریب» (بقره/186) اینها همه آیه قرآن است.
7- انجام وظایف دینی، بستر استجابت دعا
اگر میخواهید دعای شما مستجاب شود، تکالیف الهی را انجام دهید. قرآن میگوید: «أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» (بقره/40) شما اگرمیخواهید بازار به شما نسیه دهد خوش حساب باشید. آدم خوش حساب شریک مال مردم است.
مسألهی دیگر تلاش و دعا است. قرآن میگوید: رزمندگان در جبهه گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً» (بقره/250) یعنی باید حرکت کرد، دعا به جای حرکت نیست، دعا در کنار حرکت است. دل شکسته در دعا اثر دارد. یکوقت انسان اشکش که جاری شد، دل شکسته در دعا اثر دارد. «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا» (آلعمران/38) اینجا بود که دعای زکریا… زکریا تا پیری بچهدار نشد. در پیری یک صحنهای را دید، دلش سوخت. تا دلش سوخت دعا کرد. گاهی وقتها انسان خراب میشود. گاهی وقتها انسان شکست میخورد. این شکستها هم بد نیست. ضربه میخوری ولی عطرت بلند میشود. مثل چوب عود، چوب عود را آتش میزنیم، اما همین آتشی که گرفت بوی عطرش بلند میشود. گاهی وقتها حالات انسان.
قبل از خود به دیگران دعا کنیم. حدیث داریم اگر به چهل تا مؤمن دعا کنید، دعای خودت هم مستجاب میشود. در زمانهای مناسب مثل شب بیست و سوم، در مکانهای مناسب مثل مسجد، با توسل، توسل هم خیلی نقش دارد. حالا وهابیها قبول ندارند، نداشته باشند. ما تابع قرآن هستیم وهابیها هم جواب ندارند بدهند. الآن چون ممکن است افرادی گول وهابیها را خوردند، من یک جمله بگویم.
پسران یعقوب وقتی دیدند غلط کردند یوسف را در چاه انداختند، به پدرشان متوسل شدند. گفتند: «یا أَبانَا» بابا! «اسْتَغْفِرْ لَنا» (یوسف/97) ما هم میگوییم: یا ابالفضل، یا حسین! بعلی، بفاطمه، بالحسن. یا مخالفین موسی وقتی دیدند قورباغه و ملخ و خون را، رجز و نکبت و بدبختی سرشان ریخت، با اینکه به موسی گفته بودند صد تا معجزه بیاوری ما ایمان نمیآوریم. «مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آیَهٍ لِتَسْحَرَنا» (اعراف/132) موسی معطل نشو. هزارتا معجزه بیاوری ما ایمان نمیآوریم. نمیآوریم، نمیآوریم! قرآن میگوید: حالا که اینقدر پررو و لجباز هستید، «فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِْمُ الطُّوفَانَ»، «وَ الجَْرَادَ» ملخ، «وَ الْقُمَّلَ» حیوان ریز یا شپش، «وَ الضَّفَادِعَ» قورباغه، انواع نکبتها را روی سر اینهایی ریختیم که به موسی گفتند: صد تا معجزه بیاوری ما ایمان نمیآوریم. نمیآوریم، نمیآوریم.
خدا میگوید: همهی نکبتها را روی سرشان ریختیم. «وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ» (اعراف/134) عربیهایی که میخوانم قرآن است. دیدند نکبتبار شدند، گفتند: «یَامُوسىَ ادْعُ لَنَا» ما را دعا کن. یعنی آن لجبازهای درجه یک هم به موسی متوسل شدند. همین که گفتند: «یَامُوسىَ ادْعُ لَنَا» در سوره اعراف است، ما هم میگوییم: یا ابالفضل ادع لنا! توسل اشکال ندارد. ما اینها را بنده صالح خدا میدانیم. توسل!
حضرت نوح چه دعایی کرد؟ «رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنا» (نوح/28) ابراهیم چه دعایی کرد؟ گفت: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاهِ» (ابراهیم/40) خدایا مرا مقیم نماز قرار بده. ذریهام را همینطور. موسی چه دعایی کرد؟ «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری» (طه/25) زکریا چه دعایی کرد؟ گفت: ذریهی طیبه، دعای انبیاء، دعای… یوسف چه دعایی کرد؟ گفت: خدایا حالا که حکومت دست من افتاده است، من مسلمان بمیرم. پیغمبر ما چه دعایی کرد، دعای انبیای دیگر، حالا اینها…
شب بیست و سوم را قدر بدانیم. آدم نمیداند شب بیست و سوم چه شبی است؟ چه چیزی برای ما تا سال دیگر اندازهگیری میشود؟ من دو سه تا تذکر میدهم.
1- هرچه پول میخواهید در طول سال خرج کنید، اگر دارید شب بیست و سوم یکجا کنار بگذارید. چون عبادت شب بیست و سوم ثواب هزار تا دارد. یعنی هزار تومان کنار بگذاری انگار یک میلیون کنار گذاشتی. در طول سال که میخواهید به افرادی کمک کنید، اگر دارید شب بیست و سوم یکجا کنار بگذارید که یک تومان شما هزار تومان شود.
2- در مسجدها از روحانیون بخواهید که یک آیه هم تفسیر شود. من ناراحت هستم، واقعاً غصه میخورم که شب قدر که «أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر/1) شب قدر شب نزول قرآن است. ولی دعای جوشن یکی دو ساعت میخوانند، توسل، منبر، همه کاری میکنند، قرآن سر میگیرند، اما مردم در مسجد میروند و بیرون میآیند، با یک آیه آشنا نمیشوند. بخشی از شب قدر را بگوییم آقا یک آیه سورهی «إِنَّا أَنْزَلْناه» را برای ما تفسیر کن. «اللَّهُ الصَّمَد» (اخلاص/2) یعنی چه؟ «غَیْرِ الْمَغْضُوب» (فاتحه/7) مغضوبین چه کسانی هستند؟ «وَ لاَ الضَّالِّین» ضالین چه کسانی هستند؟ سهمی برای قرآن در نظر بگیریم. این یک مورد.
هرکس هم به شما فحش داده است حلالش کنید. چون تا ظرف را نشویی، شیرش نمیکنند. در قلبی که پر از کینه و حقد است، خدایا بدهد بیاید. آخر ظرفت را نشستی! شب قدر به خاطر شب قدر ببخشید. مگر نمیگویی خدا تو را ببخشد، تو هم ببخش. حالا یک فحشی داده، متلکی، غیبتی، هرچه بوده حلال کن. هم همدیگر را ببخشید. هم سهمی برای تفسیر باز کنید. هم هرکسی پول دارد یکجا کنار بگذارد.
حالا دعا کنید. حدیث داریم اگر دست بالا آمد ده مرتبه گفتی یا رب خدا مستجاب میکند. خدایا همه کمالات از تو است. تو بزرگی، تو خالقی، رئوفی، مهربانی، همهی کمالات دست تو است. همه نعمتی به ما دادی. دنیا در فتنه است، ما در امنیت هستیم. کل کره زمین فرمانده کل قوایش و رهبرش فاسق است. فقط رهبر ایران عادل است. کل دنیا از آمریکا وحشت دارند، جز ایران. کل دنیا رییس جمهورهایشان را آمریکا پایین و بالا میکند جز ایران. یک کدخدا، یک انجمن اسلامی، یک شورای روستا را آمریکا دخالت ندارد. علاقهمند به اهل بیت هستیم. سالم هستیم. روزه گرفتیم، ما را در شب قدر تا به اینجا آوردی. خیلی به ما نعمت دادی. خدایا برای هر نعمتی که به ما و غیر ما دادی، داری میدهی و خواهی داد، هر بلا و خطر و انحرافی که از ما و غیر ما دور کردی، دور میکنی، دور خواهی کرد. برای هر یکی در هر آن به عدد آنچه بر آن علم داری، به عدد هر سلول، اتم، ذره، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین». «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
لغزشهایی از ما سر زده، فکرهای بد، نگاه بد، غذای بد، خواب بد، عمرمان را تلف کردیم، اسراف کردیم. هر لغزشی که از ما دیدی برای هر لغزشی «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ».
«اللهم انا نسئلک و ندعوک بسمک العظیم الاعظم، الاعز العجل الاکرم، بحق محمد و علی و فاطمه، و الحسن و الحسین و طفله المعصومین من ذریه الحسین…» حدیث داریم دست بالا بیاید، خدا میگوید: محروم پایین نمیآید. ده مرتبه یا رب بگویید، خدا لبیک میگوید. چه میخواهید؟ ما هم ده مرتبه میگوییم. (یا رب… یارب) (10 بار) «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
دعای ما این است. خدایا آنچه برای خوبان در شب قدر مقدر میکنی همه آنها را برای همه ما با ظرفیت لازم مقدر بفرما. لغزشهای گذشته ما، اموات ما بیامرز. کشور ما، رهبر ما، امت ما، نسل ما، مرز ما، انقلاب ما، آبروی ما، عفت ما، ناموس ما، نسل ما، هر نعمتی را که به ما دادی در پناه حضرت مهدی حفظ بفرما. میزبان امشب که شب قدر فرشتهها خدمت امام زمان میرسند، میزبان امام زمان، مهمان فرشتهها. به آبروی آن مهمانها و آبروی این میزبان از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضی و ما را برای امام زمان سرباز مخلص فداکار و وفادار قرار بده. همهی مشکلات فرد، و همه مشکلات جامعه حل بفرما. به بیهمسرها همسر خوب، به بیمسکنها مسکن خوبف به بیکارها شغل خوب، به بیسوادها علم خوب، تک تک طلبهها از علمای ربانی، مرز ما حفظ بفرما. عاقبت ما را ختم به خیر بفرما. ایمانی به ما بده که هیچ زلزلهای ما را تکان ندهد. اگر کارهای ما خیر است همهی علاقمندان اهل بیت را در کار ما شریک کن. ما را در همهی خیرهای هستی شریک کن. صدها میلیون منحرف روی کرهی زمین است، وسیله هدایتشان را فراهم کن. عزت و امنیت و وحدت و قدرت را بر امت اسلامی حاکم بفرما. شرّ آمریکا و اسرائیل و شرّ هر صاحب شرّی را به خودش برگردان. به همدیگر دعا کنیم. کینه ممنوع! هرکس هر غیبت و فحشی بوده ببخشد. قلب پاک! صدای بلندگوی مسجد را هم مرد آزاری نکند. الغوث الغوث در مسجد. بگذارید کسی میخواهد بخوابد،بخوابد.