ایجاد مصونیت در برابر خطرات و انحرافات (5)

1- تمسّك به قرآن و عترت در فتنه‌ها
2- دعا و نيايش، سيره پيشوايان ديني
3- شناخت و بينش درست از دنيا
4- توجه به پاداش الهي، در سختي‌ها و مشكلات
5- عفو و آمرزش الهي در برابر لغزش‌ها و گناهان
6- نقش ازدواج در ايجاد مصونيت براي جوانان
7- نقش مشورت در خروج از مشكلات

موضوع: ايجاد مصونيت در برابر خطرات و انحرافات (5)

تاريخ پخش: 23/06/88

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

جلساتي درباره‌ي تقوا، مقاومت، بحث‌هايي داشتيم كه انسان گاهي خانه‌اش را ضد زلزله مي‌سازد، زلزله به خانه‌اش كاري نداشته باشد. كنار رودخانه‌ها سدي مي‌سازد، محكم‌كاري مي‌كند، حتي لباس ضد گلوله تهيه مي‌كند، براي حفاظت خودش يك كارهايي مي‌كند. ولي گاهي وقت‌ها همه‌ي اين كارهاي حفاظتي كه هست، از داخل فرو مي‌ريزد. يعني يك متلكي، يك فحشي، يكجا موفق مي‌شود. يكجا شكست مي‌خورد. پولدار مي‌شود. بي‌پول مي‌شود. يك حادثه‌اي رخ مي‌دهد، اين خانه‌اش سفت است خودش شل است. بحث مقاوم‌سازي انسان‌ها، در همه‌ي دنيا هم اين بلا هست. خودكشي مي‌كند، به بن بست مي‌رسد. زندگي را خانواده به طلاق مي‌كشاند. عرض كنم به حضور شما كه پا به فرار مي‌گذارد. خودش را مي‌بازد. دست از تحصيل برمي‌دارد. دست از كار برمي‌دارد. قهر مي‌كند. اين پوكيدن‌هاي دروني، موضوع اين بود كه چه كنيم درون مقاوم‌سازي شود؟ پس موضوع بحث ما، چگونه خودمان حفظ كنيم، اين را در اصطلاح عرف موضوع را تقوا مي‌گويند. تقوا از… تقوا يعني آدم خودش را حفظ كند. «ق» يعني مرا حفظ كن. «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً» بعد مي‌گوييم: «وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» (بقره/201) «وَ قِنا»، «ق» يعني حفظ كن. حفاظت، تقوا، حفاظت، مقاومت، اينها همه در اين عنوان هست. مقاومت، مقاوم‌سازي خود انسان‌ها، مقاوم سازي انسان‌ها، در نيروي مسلح هم مي‌گويند: پدافند غير عامل. ما چه كنيم خودمان را حفظ كنيم؟ يعني در حادثه، پول، فقر، شهرت، غنا، نشكن باشيم.

1- تمسّك به قرآن و عترت در فتنه‌ها

حالا جلساتي در اين زمينه صحبت كرديم، يكي از راه‌هايي كه انسان را مقاوم مي‌كند يعني چه كنيم كه اين موج‌ها كشتي و قايق را غرق نكند، يك راهش اين است كه اين «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» (آل‌عمران/103) اين قايق بايد به يك طناب وصل باشد. اگر به يك طناب بند باشد، گفتم، تكرار مي‌كنم. اگر يك بچه‌اي تاب بازي مي‌رود، روي تاب نشسته است، اگر دو تا دستش را به اين دو تا طناب و زنجير بگيرد، هرچه هم حركت تند باشد، چون دستش به طناب است، نمي‌افتد. به ما گفتند: دستت را به طناب بگير. «كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي‏» (بحارالانوار/ج2/ص99) اگر دستمان به كتاب و عترت باشد، موج‌ها ما را تكان نمي‌دهد. و گرنه اگر همه‌ي قدرت‌ها هم پشتيبان ما باشد مثل شاه بايد گريه‌كنان فرار كند. يعني شاه همه چيزي داشت از درون مقاوم نبود. پوكيد! از درون پوكيد. خيلي‌ها پولدار هستند، از درون پوك هستند. خيلي‌ها فقير هستند، از درون مقاوم هستند. اسرائيل با همه‌ي امكاناتش از درون پوك است، حزب الله لبنان دست خالي مقاوم است. اين مقاوم‌سازي يك مسئله‌ي قشنگي است. مسئله‌ي مهمي است. دنيا هم به اين نياز دارد. عرض كنم به حضور شما كه داشتيم عواملش را بررسي مي‌كرديم.

يكي از عوامل مهم آن همين ارتباط باخداست كه «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) راجع به آن صحبت كرديم. حالا ارتباط با خدا از راه‌هاي مختلف نماز، دعا، يكي نماز را گفتيم، دعا را هم بگوييم. مثلاً ما در دعاها داريم مي‌گوييم كه: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» (فاتحه/6) خدايا از راه مستقيم بيرون نروم. صبح گفتي، دوباره ظهر بگو: خدايا «اهْدِنَا الصِّراطَ» عصر «اهْدِنَا الصِّراطَ» مغرب «اهْدِنَا» يعني دائم از خدا بخواه. مي‌پرسند شما كه راهت مستقيم است، چرا مي‌گويي؟ مي‌گويد: تا الآن مستقيم است ممكن است فردا يك حادثه‌اي رخ بدهد، از درون پوكيده شوم. پوچ شوم. يعني دائماً مثل اين لامپ است. به اين لامپ دائماً بايد برق برسد. يك لحظه برق نرسد، لامپ خاموش است. بنابراين اين استمداد دائمي، دعا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» يا مثلاً مي‌گويد كه: يك لشگر كمي در مقابل طاغوت قرار گرفتند، گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً» خدايا براي ما صبر نازل كن. «وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» (بقره/250) «اقدام» قدم ما را «ثبِّت» تثبيت كن. خدايا كمك كن نلرزم، نپوكم. از درون پوك نشوم. اسلحه‌ي من كم است اما روحيه‌ي من را بالا ببر. ايران نسبت به عراق زمان جنگ امكاناتش كم بود و هيچ كس هم كمكش نمي‌كرد و عراق را همه‌ي دنيا كمكش مي‌كردند. تا دندان مسلح، حمايت همه‌ي دنيا را داشت، ولي صدام پوكيد. عراق پوكيد. رژيمش پوكيد. اين مقاومت دروني خيلي مهم است.

2- دعا و نيايش، سيره پيشوايان ديني

دعا از خدا بخواهيم خدايا كمك كن. من اعتماد نكنم كه چون مطالعه كردم، سخنراني من خوب مي‌شود. ممكن است وسط سخنراني حرف‌هاي من يادم برود، و ممكن است كسي مطالعه نكرده باشد، بگويد: خدايا كمك كن، همان وسط سخنراني يك چيزهايي به ذهنش برسد. يعني گاهي وقت‌ها بدون مطالعه به انسان القا مي‌شود، گاهي وقت‌ها اين نوشته‌ دستت است، مطالعه و تحقيق هم كردي، مي‌پرد. استمداد از خدا! «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا» (آل‌عمران/8) باز آيه داريم كه… حديث داريم امام كاظم فرمود: آدم عاقل بايد اين دعا را بكند. از علامت عقلا اين است كه مي‌گويند: دائم مي‌گويند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا» خدايا قلب ما چپ نشود. اگر الآن آرامش دارم يك مرتبه دم بزنگاه منحرف نشوم. نمونه‌ي مقاومت اين است كه مي‌گوييم: «قُلْ يَأَيهَُّا الْكَفِرُونَ» (كافرون/1) «لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ» (كافرون/2) من پرستش بت‌ها را نمي‌كنم. پيشنهاد كردند كه يك كمي شما كوتاه بيا، من هم يك كمي كوتاه بيايم. با هم بسازيم. فرمود: «قُلْ يَأَيهَُّا الْكَفِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ» يعني من مقاوم هستم. ذرّه‌اي كنار بت‌هاي شما سر خم نمي‌كنم.

قرآن مي‌گويد: «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» (قلم/9) دوست دارند كوتاه بيايي، كوتاه بيايند. سازش كني، سازش كنند. آنها دوست دارند سازش كنند. مواظب باش سازش نكني! خوب اين مقاومت دروني است. البته مقاومت در حق، اگر روي باطل باشد، مقاومت لجاجت است. اين را هم بگذار بگويم. فرق بين مقاومت و لجاجت چيست؟ آدم‌هاي لجوج هم مقاومت مي‌كند، هرچه به او مي‌گويي، مي‌گويد: نمي‌خواهم. آخر نه نه من گفتم بله، بله! من گفتم:نه، نه! اگر كلمه‌ي حقي بود، مقاومت كن. اما اگر كلمه‌ي باطلي بود نگو: حرف مرد يكي است. آدم اگر چهل تا حرف هم زده فهميد، چهل تا حرفش باطل است، بايد سراغ چهل و يكمي برود. اينكه مي‌گويند: حرف مرد يكي است، اين كلمه‌ي غلطي است. ممكن است آدم يك حرفي بزند غلط باشد. بگو: نه! حرف مرد يكي است. گفتم بايد پاي آن بايستم. نخير! اگر پاي باطلي بايستي، اين مقاومت نيست، اين لجاجت است. يك وقت كسي از كلمه‌ي… ما داشتيم توده‌اي بود، سي سال هم زندان رفته. خوب حالا نمي‌شود گفت: واقعاً مرد مقاوم! اين را بايد گفت: مرد لجوج! در حرف باطل مقاومت كرد. مقاومت ارزش دارد، به شرطي كه روي حرف حق باشد. و گرنه لجاجت است. خوب بحثمان چه بود؟ بحثمان اين بود كه چه كنيم مقاوم باشيم؟ يك راه ارتباط با خدا از طريق نماز، ارتباط با خدا از طريق دعا، ديگر چه؟

يكي علم مفيد، آدم را مقاوم مي‌كند. آدمي كه اطلاع دارد، مثلاً مي‌داند كه آينده‌اش چه مي‌شود. اين آدم را مقاوم مي‌كند. يك داروي تلخ است. آدم نمي‌خواهد بخورد. اما اگر بدانيم اين دارو بعد از اينكه مدتي روي اين دارو مقاومت كرديم، شفا پيدا مي‌كنيم،علم ما به اينكه اين اثر بخش است، به ما تحمّل مي‌دهد. بدانيم كه اگر درس بخوانيم در كنكور قبول مي‌شويم. اگر مثلاً اين كار را بكنيم علم مفيد، يعني علم به آينده آدم را مقاومت مي‌كند. اين هم يكي. از چيزهايي كه باز در مقاومت اثر دارد، بينش صحيح… اينها را بنويسم. عوامل.

3- شناخت و بينش درست از دنيا

 عوامل مقاوم‌سازي: 1- ارتباط با خداوند، از طريق نماز را قبلاً گفتيم. نماز و دعا. 2- از طريق شناخت… از طريق علم مفيد. بدانيم كه آينده‌ي اين چيست، از طريق بينش صحيح، بينش صحيح از دنيا. بعضي‌ها كه مقاوم نيستند فكر مي‌كنند دنيا آخور است. وقتي مي‌گويد: دنيا آخور است، تا مثلاً مي‌بيند كه چيزي نيست بخورد، فحش مي‌دهد. مي‌پوكد. يا فكر مي‌كند دنيا خوابگاه است. آمده كيف كند. تا مي‌بيند كيفش به هم خورد، مي‌گويد: اين چه بساطي است؟ به هستي فحش مي‌دهد. فكر مي‌كند دنيا عشرتكده است. تا مي‌بيند عيشش به هم خورد داد و بيداد مي‌كند. بايد گفت: دنيا نه آخور است، نه خوابگاه است، نه عشرتكده! پس چيست؟ دنيا ميدان رشد است. چون ميدان رشد است در ميدان رشد، بايد حوادث تلخ هم باشد. «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة» (بحارالانوار/ج70/ص82) ببينيد شما اگر يكجايي نشستيد، فهميديد اينجا قهوه‌خانه است. هيچ وقت فحش نمي‌دهي چرا بستني نيست؟ براي اينكه از اول نوشتند: قهوه خانه! ديدت روشن شود كه اين قهوه‌خانه است.

يكوقتي يك كسي دكان ليوان فروش آمد. اين ليوان فروش ليوان‌ها را دَمَر گذاشته بود. اين مشتري يك خرده نگاه كرد و دست ماليد، گفت: آقاي ليوان فروش! گفت: بله. گفت: چرا در اين ليوان شما بسته است؟ بلند كرد گفت: اِ… ته آن هم كه سوراخ است. (خنده حضار) ليوان فروش گفت: آقا ديد شما غلط است. ليوان را از اين طرف بگيري، اشكال‌هايت برطرف مي‌شود. ما گاهي وقت‌ها دنيا را چنين مي‌بينيم، مي‌گوييم: چرا سيل، زلزله هم كه شد. چرا مريضي؟ چرا مرگ؟ دائم مي‌گوييم: چرا چرا؟ بابا دنيا را از اين طرف بگير. دنيا يك ميداني براي رشد است. در ميدان رشد بايد ابزار تلخي و سختي هم باشد. وگرنه انسان رشد نمي‌كند. خلاص! اگر بدانيم بايد اينطور باشد، در حمام كسي نمي‌گويد: چرا آب داغ است؟ اما اگر آب خوردن آوردي، با نگاهي كه يا براي عطش است، تا خوردم مي‌گويد: چرا داغ است؟

نگاه صحيح، همين الآن شما اگر نگاهت اين باشد من ماه رمضان سخنراني مي‌كنم، مي‌گويي: اين ليوان آب پشت گل‌ها چه كار مي كرد؟ معلوم مي‌شود اين آخوندها خودشان روزه مي‌خورند، به ما مي‌گويند: روزه بگير. با نگاه اينكه در ماه رمضان است، شما به من اشكال مي‌كني. با نگاه به اينكه اين فيلم قبل از ماه رمضان پر شده، اشكال شما برطرف مي شود. پس ببينيد نگاه‌ها انسان را مقاوم مي‌كند. 

استاد ما مي‌گفت: يك خانمي در كربلا مي‌رفت ضريح امام حسين (ع) را ببوسد، يك مردي از عقب مي‌دويد اين خانم را در بغل مي‌گرفت. اين زن از زير دست مرد فرار مي‌كرد، مي‌رفت جاي ديگر مي‌ايستاد دوباره مرد عقب او مي‌دويد چنين مي‌كرد. مي گفت: من جوش آوردم، صدا زدم بي‌حيا! حرم امام حسين است! مي‌گفت: يك دو سه تا فحش كه دادم، گفت: چرا فحش مي‌دهي؟ اين خانم من است! من مي ترسم مردها به او تنه بزنند، مي‌روم چنين مي‌كنم كه مردها به زن من تنه نزنند. مي‌گفت: خيلي خجالت كشيديم. (خنده حضار) گاهي وقت‌ها اعتراض‌ها براساس اين است كه خبر ندارد. «وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى‏ ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً» (كهف/68) «وَ كَيْفَ تَصْبِرُ» وقتي نمي‌داني، خبره نيستي، نمي‌تواني صبر كني. موسي خبر نداشت. ديد با خضر سوار كشتي شدند. ديد خضر دارد كشتي را سوراخ مي‌كند. گفت: آقا غرق مي‌شويم. گفت: راست مي‌گويي: خوب تو خبر نداري. من دليل اينكه كشتي را سوراخ مي كنم چيست؟ يك پسري را در كوچه ديد كشت! گفت: آه! اين بچه چه گناهي كرده بود كشتي؟ گفت: ببين تو هم خبر نداري. باز ديد يك جايي، ديواري خراب است بيا بنايي كنيم. گفت: آخر براي چه؟ براي ديوار خرابه، مگر ما عمله هستيم؟ كارگر هستيم؟ مگر كسي به ما پول داده است؟به ما چه يك ديوار خرابه را بنايي كنيم؟ آخرش گفت، گفت: نمي‌تواني صبر كني. چون نمي‌داني! خيلي از افرادي كه مي‌پوكند بي‌خبر هستند. بي‌خبر هستند. آگاهي و علم مفيد مي‌تواند مؤثر باشد. خوب، بينش صحيح.

4- توجه به پاداش الهي، در سختي‌ها و مشكلات

توجه به پاداش‌ها آدم را مقاوم مي‌كند. توجه به پاداش، يك كسي كه بنا است يك فرشي را يك جايي ببرد، كمرش را خم مي‌كند، قالي را روي دوشش مي‌زند كه يك منطقه‌اي ببرد يك پولي بگيرد. قالي اول، مثلاً 40 كيلو. قالي دوم فشارش بيشتر است 80 كيلو مي‌شود. قالي سوم 120 كيلو مي شود. قالي‌ها سنگين‌تر است، اما دائم حساب مي‌كند، هر قالي يك مبلغي اضافه مي شود. اگر بداند هر قالي يك مقداري اضافه مي شود، اين تحمل مي‌كند. بدانيم اجر بيشتر است. آن كسي كه از خواب خودش را مي‌كند نماز شب مي‌خواند، «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع‏» (سجده/16) آخر يكوقت ما نماز شب مي‌خوانيم، نماز شب‌هاي ما اينطوري است. سحري خورديم، بعد نگاه مي‌كنيم، مي‌گوييم: ده دقيقه به اذان است. نمي‌صرفد بخوابيم. بخوابيم مشكل است بيدار شويم. خيلي خوب پس نماز شب بخوانيم، الله اكبر! «بسم الله الرحمن الرحيم». «الحمدلله رب العالمين». اين يك نماز شب است. كه مي‌خواهيم چاله را پر كنيم كه نمازمان را بخوانيم. يكي از بزرگان مي‌گفت: من در عمرم نماز اول وقت خواندم ولي ثواب ندارم. گفتيم: چرا؟ گفت: براي اينكه نماز اول وقت بخوانم، نه براي اينكه خدا دوست دارد، من نماز اول وقت نمازي مي‌خوانم كه خيالم راحت باشد. اين براي راحتي خودم است، نه براي رضاي خدا. مثل يك سيدي كه آدم دلش مي سوزد، خمسش مي‌دهد. اين براي سوز دلت است. تو مسلمان هم نبودي، اگر دلت مي سوخت، براي سوز دلت يك كمكي… خمس را بايد براي خدا داد. نه براي سوز دل! من اين را دوست ندارم، خمسش نمي‌دهم. پس اين براي دل تو است. براي خدا نيست. بعضي زن‌ها يا مردها مي‌گويند: به دل نچسبيد! به نظرم پاك نشد. وسواسي مي شوند. مرتب شيلنگ مي‌گيرند، مي گويند: به دلم… معلوم مي‌شود كاري به خدا ندارد. دلش، به دلم چسبيد. به دلم نچسبيد. دلم سوخت. مسئله‌ي دل اگر شد ديگر خدا نيست. اگر ما بدانيم كه هر كاري انجام مي‌دهيم، توجه به پاداش داشته باشيم مقام مي‌شويم.

اميد به آينده، آدم را مقاوم مي‌كند. اميد، اميد به آينده آدم را مقاوم مي‌كند. مثل جوان‌هايي كه نان خالي مي‌خورند، ولي پولشان را ذخيره مي‌كنند، براي اينكه مثلاً يك قطعه زمين بخرند. براي ازدواجشان، براي… به خاطر آينده نگري وگرنه همينطور نان خالي بگذاري داد مي‌زند. منتهي چون مي‌داند اين پولش را براي ازدواج پس انداز مي‌كند، يا براي يك كار مفيدتر اين نان خالي هم مي‌خورد. اميد به آينده آدم را مقاوم مي‌كند.

5- عفو و آمرزش الهي در برابر لغزش‌ها و گناهان

خوب، توجه به عفو الهي، توجه به عفو الهي، بعضي‌ها يك گناهي مي‌كنند، خلافي مي كند. اين خودش را مي‌بازد. مي‌گويد: مي‌داني چه غلطي كردي؟ تو آدمي! خيلي جنايت كردي. اِ  اِ چه غلطي بود تو كردي؟! خودش را مي‌بازد. وقتي خودش را باخت، مي‌گويد: ديگر حالا آب كه از سر ما رد شد، چه يك ني، چه صد ني! ما ديگر به درد نمي‌خوريم و اصلاً خودش را مي‌بازد. اصلاً شغلش را عوض مي‌كند. يا مثلاً خوب پس من ديگر هيچي، اصلاً ديگر مسجد نمي‌روم. مي‌گويد: تو اگر… اتفاقاً قرآن مي‌گويد: اگر خلاف كردي مسجد برو، براي اينكه همين نماز… «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» (هود/114) يعني اگر خلاف كردي مسجد برو، تا آن مسجد و نماز آن خلافت را برطرف… نگو: تو كه خلاف كردي، تو ديگر قابل نماز نيستي، پس ديگر دست از نماز بكش. انساني هستند كه… افرادي هستند كه به خاطر يك خلاف كه از آنها سر مي‌زند، خودش را مي‌بازد، وقتي خودش را باخت، ديگر هرچه هم جنايت… كسي بكند، در اسلام بن بست وجود ندارد. يكبار ديگر مي‌گويم. در اسلام بن بست وجود ندارد. عفو الهي، خودت را بازسازي كن. خدايا من يك دسته‌گلي آب دادم، پشيمان هستم. معذرت مي‌خواهم. دوباره شروع كن. توجه به عفو الهي!

توجه به مشكلات ديگران، آدم را مقاوم مي‌كند. توجه به مشكلات ديگران. چه شده خودت را باختي؟ ديگران هم اين مشكل را داشتند. توجه به مشكلات ديگران، اين آدم را مقاوم مي‌كند. يك استاد دانشگاه، يا يك استاد حوزه، بيايد بگويد: آقا ما زماني كه دانشجو بوديم يا طلبه بوديم، اين مشكلات را داشتيم. وقتي يك دانشجو و طلبه نشسته مشكلات استادش را مي‌شنود، برايش آسان مي‌شود.

يكي از مراجع تقليد يكبار گفت: بنده كه طلبه بودم، مي‌خواستم حمام بروم، غسل بكنم، پول نداشتم. هرچه فكر كردم، آخرش ساعتم را نزد حمامي گرو گذاشتم، گفتم: آقا اين ساعت من گرو، اجازه بده من بروم غسل كنم. بعداً مي‌آيم پول مي‌دهم ساعتم را مي‌گيرم. عجب يك آيت الله العظمي اين همه ميليون‌ها مقلّد دارد! اين يك زمان طلبگي‌اش براي يك پول حمام مثلاً قرض، ساعت گرو مي‌گذاشته.

علامه جعفري را خدا رحمت كند، در تلويزيون از ايشان شنيدم. مي‌گفت: من طلبه بودم، چيزي نداشتيم. رفتيم يك چيزي مغازه‌ي بخريم، او هم كشيد در ترازو گذاشت كه بكشد، گفتم: آقا اين جنسي كه به من مي‌دهي، من الآن پول ندارم. به من نسيه بده، بعد پول مي‌آورم. گفت: هروقت پول داشتي بيا بخر.برو! مي‌گفت: جنس را از ترازو برداشت در مغازه گذاشت. به من نسيه نداد. حالا چه؟ مثلاً فرض كنيد كه نيم كيلو برنج. يعني آدم بفهمد كه علامه‌ها، ما چه بزرگاني را با چشم خودمان ديديم كه استاد مطهري‌ها بودند و تا سالهاي آخر عمرشان خانه نداشتند. يعني سنشان به مرز 80 سالگي رسيد خانه نداشتند. حالا جوان 22 سالش است. مي‌گوييم: داماد شو. مي‌گويد: خانه‌ي شخصي! بابا آن كسي كه صد برابر تو سواد دارد، تا 80 سالگي خانه نداشت. چه خبر است ساعت اول خانه‌ي شخصي مي‌خواهي؟ يك كيلو لباس اين عروس و داماد بيشتر ندارند. مي‌گويد: نه! ماشين لباسشويي. آنوقت ازدواج عقب مي‌افتد. هردو مي‌سوزند به خاطر ماشين. حالا با دست بشوي بعداً پولدار مي‌شويد ماشين مي‌خريد. يعني گاهي وقت‌ها اين توجه به مشكلات ديگر هم آدم را مقاوم مي‌كند.

يكي از عوامل، اينها همه عوامل فكري بود. ارتباط با خدا، علم مفيد اينها همه معنوي بود. ديد صحيح،توجه به اجر، اميد به آينده، توجه به عفو الهي، توجه به… اينها همه توجهاتي بود از درون. از بيرون، عوامل بيروني هم برايتان بگويم. بحث را عوض كنيم. موضوع اين است. «بسم الله الرحمن الرحيم». انسان‌ها در مقابل حوادث مي‌پوكند. وقتي پوكيدند، ولو اتوبان و بلوار و پتروشيمي و نمي‌دانم مترو و انرژي هسته‌اي و همه‌ي كارها را كرديد. اما اين انسان از درون مي‌پوكد. مقاوم نيست. در و ديوار مقاوم است. ولي اين آدم مقاوم نيست. اين مقاوم سازي دروني چيست؟ براي مقاوم سازي دروني چند چيز است.

6- نقش ازدواج در ايجاد مصونيت براي جوانان

1- ازدواج، ازدواج قرآن مي‌گويد: «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» (روم/21) همسر براي همسر سكينه است. «تَسْكُنُوا» يعني سكينه، يعني جواني كه همسر ندارد مثل نخي است كه در هوا است. هرچه هم باد مي‌آيد اين نخ از آنطرف مي‌رود. اما وقتي همسر دارد، بايد غروب خانه بيايد. خانم او حاضر و غايب مي‌كند. كجا بودي؟ چه خبر؟ ديگر قلاّب دارد. بعد اين جوان هر روزي با يك آب هويجي، با يك بستني در يك پاركي پرسه مي‌زند، همسر كه دارد مجبور است زود خانه بيايد. غريزه‌ي جنسي‌اش او را اذيت مي‌كند. خوب مسير پيدا مي‌كند. همدم مي‌خواهند، براي اينكه هر ساعتي با هر كس و ناكسي رفيق شود با همسرش گفتگو مي‌كند. اين همسر آرام بخش است. قرآن راجع به همسر مي‌گويد: «لِتَسْكُنُوا» آيه‌ي همسر اين است. «لِتَسْكُنُوا»، «تَسْكُنُوا» سكينه، سكينه يعني آرامش. ازدواج خيلي مهم است.

دوست خوب آرام بخش است. افرادي هستند وقتي با آنها مشورت مي‌كني، اينطور شد. بيا فرار كنيم! بيا در برويم. ورشكست شويم. چنين كنيم. چنين كنيم. بيا نمي‌دانم صورت مسأله را پاك كنيم. بيا نمي‌دانم سر به نيستش كنيم. ولي دوست خوب مي‌گويد: طوري نيست، بيا عذرخواهي كنيم. مگر غير از اين است كه غلطي كرديم، مي‌رويم مي‌گوييم: آقا بنده بودم، معذرت مي‌خواهم. دوست خوب خيلي آدم را نجات مي‌دهد. دوست خوب آدم را نجات مي‌دهد.

لقمه‌ي حلال، در مقاومت اثر دارد. آدمي كه لقمه‌ي حلال بخورد، اين انسان ايمانش تثبيت شده است. چون قرآن مي‌گويد:«كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ» بعد مي‌گويد: «وَ اعْمَلُوا صالِحا» (مومنون/51) غذاي طيّب و پاك بخوريد، بعد موفق مي‌شويد عمل صالح انجام بدهيد. اگر بنزين بود ماشين راه مي‌رود. قير در ماشين بريزي، ماشين راه نمي‌رود. غذايي كه در شكم… ما اگر لقمه‌ي حرام بخوريم، بعد خواسته باشيم با اردو و كامپيوتر و اينها…

7- نقش مشورت در خروج از مشكلات

مشورت آدم را مقاوم مي‌كند. گاهي وقت‌ها انسان مشورت نمي‌كند، سر خود يك تصميمي مي‌گيرد، ممكن است بي‌گدار به آب بزند. خيلي وقت‌ها يك كسي يك تصميم خطرناكي مي‌گيرد، و يك فاميل را به هم مي‌زند. اين مشورت مي‌كند. با مشورت قصه حل مي‌شود. ازدواج كرده، در ازدواجش يك مشكلي پيش آمده، مي‌نشيند فكر مي‌كند و مي‌گويد: ازدواج را به هم مي‌زند. خوب هيچ! مشورت كن. صدها نمونه ديگر مثل شما اين مشكل را داشتند از كنار مشكلات گذشتند. تو كه از آب كمتر نيستي. آب به سنگ مي‌رسد، از كنارش مي‌گذرد. خيابان شلوغ است، از كمربندي رد مي‌شود. شما به يك بن‌بست رسيدي چرا خودت را مي‌بازي؟ مشورت كن راه حل پيدا مي‌شود. خيلي جاها كه طرف به بن بست است مي‌خواهد بپوكد، اگر مشاور عاقلي داشته باشد، اين را نجات مي‌دهد. مشورت،

كار، از عواملي كه انسان مي‌پوكد بيكاري است. در شرق و غرب ايام تعطيلي فساد بيشتر است. مشروبات الكلي بيشتر مصرف مي‌شود. تصادف، جنگ و دعوا، نزاع…

 ام السلمه همسر پيغمبر بود كار مي‌كرد. گفتند: تو زن پيغمبر هستي چرا كار مي‌كني؟ فرمود: زن اگر بيكار باشد، فتنه مي‌كند. مرد هم همينطور است. بيكاري عامل پوكيدن است. اگر كسي كار داشته باشد…

يك كسي يك زن بد داشت. گفتند: طلاقش را بده. گفت: كار دارم، فرصت ندارم. يعني اگر كسي كار داشته باشد، خيلي هم ور نمي‌رود. جوان‌ها گاهي وقت‌ها از نظر غريزه‌ي جنسي ناراحت هستند، يكي از جواب‌هايي كه داده مي‌شود، مي‌گويد: اگر نمي‌تواني ازدواج كني لااقل آنقدر ورزش كن، يا آنقدر مطالعه كن، كه وقتي در رختخواب مي‌روي، اصلاً لاشه باشي. بيافتي! يعني از خودت كار بكش، كه اين رُست تو را با دو،… خدا رحمت كند يكي از شهداي عزيز ما را، از شهداي درجه بالا. مي‌گفت: در آمريكا درس مي‌خواندم. شهوت به من فشار آورد. بلند شدم دويدم. رييس آنجا گفت، از اين خلبان‌هاي درجه يك. گفت: چرا مي‌دوي؟ گفتم: من از نظر غريزه‌ي جنسي ناراحت هستم. مي خواهم بدوم كه تخليه شوم. انرژي من تخليه شود. اين مسأله‌ي كار از چيزهايي است كه آدم را مقاوم مي‌كند.

تولّي و تبّري، اينكه آدم دوستان خوبي داشته باشد. در يك جلسه ننشين. داريم اگر در يك جلسه‌اي حرف مفت مي‌زنند، بلند شو برو. خوب در يك جلسه‌اي مي‌نشيني، مثل دود است. اگر دود را در را باز نكني، اين دودها در حلق تو مي‌رود. در را باز كن برود. فكر بد در سرت آمد. تا داري فكر مي‌كني، بلند شو برو. مكانت را تغيير بده. بلند شو وضو بگير. بلند شو حرفت را عوض كن. خانم شما دعوا مي‌كند، آخر اين چه بساطي است؟ فلان! چرا دير آمدي؟ بگو: خوب فلاني سلامت را رساند، يكي. يك مرتبه وسط دعوا بگو: سلامت را رساند. ذهن خانم جاي ديگر مي‌رود. نگذاريد دود در كله بماند. دود در كله بماند شما را فاسد مي‌كند. فكر بد آدم را مي‌تركاند. مي‌پوكاند. كار، مشورت، تفريح، فنر دستت را مي‌گذاري، فشار مي‌آيد. دستت را كه برداري بالا مي‌پرد. لا به لاي كارهايمان اگر تفريح درست نداشته باشيم، مثلاً به قدري درس مي‌خواند كه يك مرتبه كتاب را آن طرف پرت مي‌كند. چه كسي گفت اين مقدار درس بخواني كه حالا… بچه‌هاي مدرسه متأسفانه چون روزهاي آخر امتحان سخت است، درس را كه دادند از مدرسه كه بيرون آمدند، بعضي از بي ادب‌هايشان كتاب را پرت مي‌كنند. چرا؟ براي خاطر اينكه يك مدتي روي اين كتاب فشار آورد، حالا كتاب را پرت مي كند. اين تفريح به اندازه اگر باشد انسان هميشه مي‌ماند. اگر خواستيد مقاوم باشيد بايد لا به لاي كارهايتان تفريح باشد. نماز چقدر تنوع دارد. تا قل هو الله، ايستادي. خم مي‌شوي. سجده مي‌افتي. بلند مي‌شوي. نشسته، ايستاده. تنّوع، اين تنّوع آدم را مقاوم مي‌كند. كار يكنواخت با فشار آدم را مي‌تركاند. آدم خسته مي‌شود منفجر مي‌شود. خوب اينها هم گوشه‌اي از عوامل مقاوم سازي بود.

خدايا تو را به حق محمد و آل محمد دعاي ما همين بحث امروز ما دعا شود. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد، ارتباط ما را با خودت روز به روز بيشتر بفرما. علم و آگاهي مفيدي كه ما را در حوادث مقاوم كند، به همه‌ي ما مرحمت بفرما. ديد ما را از دنيا ديد صحيح قرار بده. در وقت خستگي و ضعف و تهاجم فرهنگي دروني، وسوسه‌ها، خيال‌ها، اوهام، ما را با ياد لطف خودت، با ياد عفو خودت پايدار و مقاوم قرار بده. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد كساني را كه با مشكلات اين انقلاب را دست ما دادند، خون دادند، جان دادند، اسارت كشيدند، روي ويلچر نشستند. شيميايي شدند. با زجر اين انقلاب را دست ما دادند، ما را از ياد آنها غافل و ما را پاسدار خون‌ها و خدمات آنها قرار بده. هرچه ماه رمضان به خوب‌ها دادي، به آبروي همان خوب‌ها به ما هم مرحمت بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=3245

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.