انسان، ظرفیت نامحدود انسان
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
ماه رمضان هشتاد و پنج در شهر سیرجان استان کرمان، بحثمان چند جلسه ای قرآن بود و چند جلسه ای انسان و شبهای قدر هم بحث انسان کامل و. . حالا باز راجع به انسان یک حرفهائی هست. امتیازات و کرامات انسان را می خواهیم مطرح کنیم و ببینیم به کجا کشیده می شود.
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»
موضوع بحث: انسان، کرامات و امتیازات
موجودات چهار دسته هستند، جمادات هستند در مرحله پائین، بالاتر نباتاتاند، بالاتر حیواناتاند، بالاتر انسان است. هر کدام از اینها شعاع وجودیشان فرق می کند. جمادات شعاع وجودیشان کم است. چون از خودشان اراده ای ندارد، باید رویشان کار کرد. مثل سنگ آهن، مثل طلا، نقره. . . جمادات را باید رویش کارکرد. خودش روی خودش کار نمی کند. باید رویش کار کرد تا ارزش پیدا کند. روی خاک کار می کنیم، می شود آجر، ارزش پیدا می کند. روی چوب کار می کنیم، می شود در و پنجره، ارزش پیدا می کند. روی پنبه کار می کنیم می شود نخ و پارچه. . . پس جمادات را باید رویش کار کرد، نه از خودش جذبی دارد نه دفعی. این مرحله اول.
1- تفاوت انسان با نباتات و حیوانات
نباتات یک خرده شعاعش بازتر است. نباتات جذب می کند، . . . ریشه درخت مواد غذائی را از خاک جذب می کند، ولی دیگر برخورد نمی کند. جمادات نه جذب دارند نه دفع. نباتات جذب می کند، دفعی ندارد. حیوانها هم جذب می کنند هم دفع. یعنی هم علف می خورند هم وقتی دشمن آمد لگدش می زنند، شاخش می زنند، برخورد هم دارند حیوانها، به مقدار شعوری که دارند. انسان بی نهایت است. چرا؟ بخاطر این که در انسان آگاهی بیشتر است. تمایلاتش بیشتر است، استعدادش هم بیشتر است. حیوانها همه آگاهیشان در سطح هم است، حیوانها همه در یک سطح شعور دارند، آگاهی دارند، اما آگاهی انسان بیشتر است، تمایلاتش هم بیشتر است، یعنی حیوان خواسته ای ندارد، انسان خواستهاش تا بی نهایت است، و استعدادش هم بیشتر. بنابراین باید انسان ببیند که این سرمایه را چطور استفاده کند، چون هر که بامش بیش، برفش بیشتر. حالا که تو استعداد و توان بیشتری داری، پس یک مسئولیت بیشتری هم داری. انسان نمی تواند بگوید خوراک، پوشاک، مسکن. خوراک، پوشاک، مسکن که گاو هم دارد، گاو مگر خوراک ندارد، گاو مگر پوشاک ندارد، گاو مگر مسکن ندارد؟ غیر از جذب منفعت و دفع ضرر، باید یک کارهای دیگر هم انسان بکند، وگرنه حیوان هم جذب هم دارد، دفع هم دارد.
پس ما به دلیل اینکه کرامتی داریم، امتیازی داریم، آگاهی و استعداد و تمایلات بیشتری داریم، وظیفهمان بالاتر است. انسان بین دو تا بی نهایت است. یا بی نهایت رشد می کند، که از فرشته و ملائکه هم بهتر می شود، یا بی نهایت سقوط می کند که از هر گرگی درندهتر می شود. در حیوانها می گویند موش دزد است، مگر موش چقدر می تواند بدزدد در سال؟ انسان دزد خیلی دزدیش از موش بیشتر است. می گویند روباه حیله باز است، انسان حیله باز خیلی حیلهاش از روباه بیشتر است. می گویند فلان حیوان کینه دارد. مثلا ما از مار بدتریم. مار هر که بیاید بغلش می گزد، ما از این طرف دنیا آنطرف را می گزیم. یعنی وقتی یک کسی در یک شهری نشسته و غیبت یک نفری را می کند در یک جای دیگر، یعنی زبانش از این جا دراز شد آن را گزید. یعنی کینه، دزدی، حیله، . . . تمام عیب هائی که حیوانات دارند، انسان به مراتب بیشتر دارد، پس می تواند انسان، تا بی نهایت سقوط کند. قرآن یک آیه داریم می گوید که «أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَامِ الأعراف/179، گروهی از مردم، مثل الاغند، مثل گاوند. بعد می گوید زنده باد گاو. «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» بلکه از گاو گمراهیش بیشتر است. یک جای دیگر می گوید «قُلُوبُکُمْ»، «کَالْحِجَارَهِ» البقره/74. «حجاره»، حجر، سنگ. مثل سنگند. بعد می گوید زنده باد سنگ. « أَشَدُّ قَسْوَهً». (قَسْوَهً) یعنی قساوت. قساوتش از سنگ سختتر است. «کَمَثَلِ الْحِمَارِ» الجمعه/5 انسانهائی که تربیت نشدهاند، قرآن می گوید مثل الاغند. ولی الاغ یک جائی بار می برد، «وَتَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَى بَلَدٍ» النحل/7، عربی هائی که می خوانم قرآن است، ولی این انسانها مثل الاغ هستند، باری را هم به منزل نمی برند.
2- اعلی علیین یا اسفل السّافلین
پس ببینید تعبیرات قرآن برای انسانها. . . من نمی دانم چگونه ترسیم کنم، یعنی انسان بین دو تا بینهایت است. بی نهایت بزرگ که قرآن می گوید «عِلِّیِّینَ» المطففین/18 و یا «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ» التین/5 یعنی انسان از فرشته می تواند. . ما روایاتی داریم که انسانها یک کارهائی می کنند که خدا به فرشتهها می گوید ببینید، از این یاد بگیرید. یعنی انسانها یک کارهائی می کنند دیدنی. یعنی برای اهل آسمانها دیدنی است. یعنی به فرشتهها می گویند ببینید(انظروا الی عبدی). . حالا من این را می خواستم بررسی کنم موفق نشدم، اینهائی که کامپیوتر دارند و طلبه هستند یا دانشجو، کلمه «انظُرُوا» الأنعام/11 را ببینند، «انظُرُوا» را دکمهاش را بزنند، مواردی هست خدا به فرشتهها می گوید نگاه کنید، ببینید. . . چقدر این پرواز کرده، چون فرشتهها در فضای نیمه جبری دارند عبادت می کنند، ذاتشان عبادت است، ولی انسان باید خودش را بکند عبادت کند. فرق می کند بین کسی که در حوض است شیرجه می رود یا غسل می کند یا کسی که در یخ بندان می رود حمام غسل جمعه می کند. یک حمامی در حمام است، شغلش هم حمامی است، لخت هم هست و دوش هم هست و جمعه هم هست و خب می رود غسل جمعه می کند، این حمامی که در حمام غسل جمعه می کند، فرق دارد با کسی که به قصد غسل جمعه می رود حمام. یک وقت شما سحری خورده اید، به ساعت نگاه می کنید، می گوئی خب ما ده دقیقه داریم به صبح. یعنی اگر من خوابم ببرد، برای نماز مشکل است، صبر می کنیم این ده دقیقه، تا صبح شود نمازمان را بخوانیم بخوابیم، بعد می گوئی این ده دقیقه را چه کنیم؟ می گوید نماز شب. نماز شب یازده رکعت است، مثل نماز صبح پنج تا دو رکعتی است، یک یک رکعتی. خب پس این ده دقیقه را نماز می خوانیم. الله اکبر. این نماز شب یک خاصیتی دارد که وقت را پر می کند. مثل صدایی هست که رادیومثلا ده ثانیه مانده به این که اخبار بگوید، همچین می کند، دنگ دونگ دنگ دونگ. . . این تق تقی است که برای اخبار بگوید، این نماز تق تق ماست که به صبح برسیم نماز صبح را بخوانیم بخوابیم. این نماز شب فرق می کند با آن نماز شبی که قرآن می گوید «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنْ الْمَضَاجِعِ» السجده/16. از رختخواب، خودش را می کند نماز شب می خواند. بنابراین، اصولا یک چیزهائی هست که. . . باید کنده شود، . . . شما یک کسی را از پشت بام هلش دهند پائین، برایش کف نمی زنید، برای اینکه کاری نکرده، جاذبه زمین او را می کشاند پائین. اگر از زمین وزنه بلند کرد برایش کف می زنید. چون این با جاذبه زمین مبارزه کرده. اگر یک لالی غیبت نمی کند، لال است. میگوئیم سلام علیکم، واقعا ایشان بسیار آدم با تقوائی است، در عمرش غیبت نکرده. خب بابا این لال است، غیبت نکردن لال هنر نیست. عصبانی شده، زبان هم دارد، می تواند هم غیبت کند، خودش را نگه می دارد، این مهم است که با جاذبهها مبارزه می کند «وَنَهَى النَّفْسَ عَنْ الْهَوَى» النازعات/40. بنابراین انسان کیست؟
3- ارزش انسان به مبارزه با جاذبه ها
انسان یک کرامتی دارد، از جماد و نبات حیوان برتر است، آگاهی و تمایلاتش بیشتر است، انسان بین دو تا بی نهایت زندگی می کند، ولذاخیلی بحث سود و زیان در قرآن مطرح شده، زیاد. که بعضیها خودشان را مفت می بازند. به یک سوت خودش را فروخت، به یک کف خودش را فروخت، به یک فیلم خودش را فروخت، به یک وعده خودش را فروخت، به یک خیال خودش را فروخت، اصلا در دنیای خیال است، مثلا خیال می کند که همسرش چنین است، خانه را جهنم کرده.
هستند بعضی از همسرها در خانه مثلا خیال می کند که این رفته خانه خواهرش همچین گفته، رفته خانه داداشش، خانه نمی دانم کی، لابد همچین کجا، استادش، شاگردش، شریکش، لابد، لابد. . . در دنیای خیال یک چیزی می بافد، طبق بافته های خودش عصبانی می شود، زندگی را هم تلخ می کند. یعنی در خودش یک جهنم درست می کند، قرآن یک آیه دارد می گوید «وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ» البقره/24 « وَقُودُ» یعنی آتش گیرانه. یعنی جهنم، خود انسان آتش گیرانه است. یعنی چطوری؟ یعنی در دنیا این نفسش شعله می کشد، می سوزاندش، بعد هم می گوید همه کسانی که دور من هستید بسوزید. یکی از دوستان ما می گفت خانمم خواب دیده که من یک زن دیگر گرفتهام. شش ماه است با ما قهر است. هر چه بهش می گویم والله من یک زن بیشتر ندارم، می گوید نه من یک خواب دیدهام. ببینید این از تو یک جهنم خلق میکند برای خودش می سازد، آنوقت در جهنم خیالی می سوزد، باقیها را هم می سوزاند. شوهر هم همینطور است، گاهی شوهر در دنیای خیال. . .
4- برتری نیّت بر عمل
بنابراین انسان می تواند به اوج برسد. یک راهش را گفتم. در همه خوبیها می تواند شریک شود. یک حدیث داریم که(نیت المومن خیر من عمله) نیت مومن از عملش بهتر است. چرا؟ چون در اعمال آدم محدودیت دارد. شما وقتی می خواهی افطاری بدهید، قابلمهات معلوم است ده نفری است، بیست نفری است، اتاقت، . . . ماه رمضان می شماری می گوئی خب پس من بیست نفر می توانم افطاری دهم. عمل محدود است اما در نیت محدودیت نیست. شما بگو ای کاش خانهام بزرگ بود به کل کره زمین افطاری می دادم. پول شما محدود است، به یک نفر می توانی یک مقداری وام بدهید، اما نیت شما محدود نیست. ای کاش من وضعم خوب بود به همه وام می دادم.
انسان در نیتش باز است. و نیت مومن بهتر از عملش است، به چند دلیل است: یکی عمل آفت دارد. عمل سه تا آفت دارد: یا اولش خراب است، با ریا. یا وسطش خراب می شود، با غرور و عجب، یا آخرش خراب می شود، با حبط. یک گناه می کند، خوبیهایش هبط می شود. کارهای ما یا اولش بد می شود، ریا کاریم، قصد قربت نیست، برای خودنمائی است، یا نه اولش برای خدا عبادت می کنیم بعد کم کم غرور می گیردش، یا نه اولش برای خداست، وسطش هم برای خداست، ملی وقتی کار خوبی کرد، مثل یک توپ که باد می کند بعد یک سیخ می زند بهش، بادش می روی بیرون. «حَبِطَتْ» آل عمران/22 یعنی یک گناهی می کند سوراخ می کند. کارهای ما یا اولش خراب است، یا وسطش یا آخرش. ولذا کم کسی می شود که کار را تا قیامت ببرد. قرآن می گوید «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ» الأنعام/160. « جَاءَ» یعنی بیاورد. یعنی کسی حسنه را بیاورد. خیلیها عمل می کنند ولی عملشان را نمی توانند ببرند. مثل اینکه تریاک را تهران تحویل می دهیم، چون ممکن است کرمان و سیرجان و بندر عباس گیر کند. یک کیلو تریاک تهران قیمتش چند است؟ چون لب مرز یک قیمت دارد، تهران یک قیمت دیگری دارد. از پلیس راه باید رد شود. خیلی وقتها انسان محفوظات خوبی دارد، در امتحان یادش می رود، سر جلسه امتحان یادش می رود. که می تواند « جَاءَ» ببرد؟ یعنی حسنهاش را بردارد ببرد. یعنی از ایستگاه ریا رد شود، از ایستگاه غرور رد شود، از ایستگاه حبط رد شود، « جَاءَ بِالْحَسَنَهِ» یعنی حسنهاش را تا قیامت ببرد و وسط کار خرابش نکند. زائیدن نه ماه طول می کشد، بچه داری خیلی طول می کشد. گرفتن همسرمهم نیست، همسر داری خیلی مهم است. حفظ است. اما این حفظ نپرد مهم است. یعنی همیشه حفظ کار از خود کار مهمتر است. انقلاب، خوب امام آمد و مردم هم به پیروی از امام انقلاب کردند، اما این انقلاب را چطور نگه داریم؟ چطورحفظش کنیم؟ همیشه قالی بافتن ممکن است، یکسال دو سال طول بکشد، ولی حفظ قالی چند قرن این قالی حفظ بشود. حفظ چیزی از. . . نیت حفظ نمی خواهد ولی عمل حفظ می خواهد. علاوه بر اینکه عمل آفات درونیاش است، ریا از خود من است، غرور از خودم است، حبط از خود من است، عمل یک آفت های بیرونی هم دارد. وقتی عمل کردی، حسود هم پیدا می کنی، عمل گرفتار حسادت دیگران می شود. اگر شما یک عروسی مهمی کردی، یک مهمانی کردی، . . . سوت می کشند. از کجا آورده؟ گاهی فحش هم دارد. ناسزا می گویند، رقابت هم دارد، یعنی عمل هم از طرف خود ما گیر و گور دارد، هم از طرف بیرون ما گیر دارد. نیت اما سالم است. شما در قلبت نیت کن، نه کاری کرده ای که غرور بگیردت، نه کسی می بیند که ریا شود، نه کسی می بیند که سمعه شود، . . . رشد کند، ما خیلی کارها را می توانیم بکنیم که نیتهایمان را خوب کنیم. یک دانشجو چرا درس می خواند؟ چرا با این ازدواج کردی؟ این شغل را برای چه انتخاب کردی؟ چرا با این دوست شدی؟ اگر ما نیتمان را درست کنیم، خدا کارها را درست می کند. حدیث داریم، (من اصلح بینه و بین الله) اگر سعی کنید نیتتان را. . خدا رحمت کند شهید بهشتی، شهید مظلوم را. من حدود چهل سال پیش، بیست و هفت سال است انقلاب شده، ده سال هم قلبش. حدود سی و هفت سال پیش برای جوانان در کاشان جلسه داشتم. سی و هفت، سی و هشت، کمتر، بیشتر. از قم در ماشین می نشستم می رفتم کاشان برای جوانان کلاس داشتم و. . دکتر بهشتی به من گفت که آقای قرائتی، در ماشین که می نشینی از قم بروی کاشان سخنرانی کنی، این یک ساعتی که از قم و کاشان راه هست، فکر کن نیتت چیست؟ می روی سخنرانی کنی که پول بگیری؟ می خواهی مشهور بشوی، خودت را کاندیدا کنی رای جمع کنی، رقابت است، چیست؟ نیتت چیست؟ نیتها به کارها ارزش می دهد. من یک وقتی مثال زدم، گفتم یک لیوان آب را به سه نفر می دهیم بخوردند، یکی نمی خورد قهر کرده، یکی نمی خورد میل ندارد، سومی نمی خورد، می گویم شما دیگر چرا؟ می گوید چهارمی تشنهتر است. ببین یک و دو و سه، همه نخوردند، اما نیتهایشان فرق می کند. یکی نمی خورد قهر است، چون با ما قهر است، نمی خورد، ارزش است یا نه؟ یکی هم نمی خورد میل ندارد، این هم از این. یکی نمی خورد می گوید روزهام. این ارزش است. سه نفر در نخوردن یکیاند منتهی نیتها ارزش پیدا می کنند. (انما الاعمال بالنیات) معنایش این است. آن کاری که به ما عرضه شده. . . یک وقت یک کسی دانشجو شده می گوید من می خواهم بروم تخصص بگیرم تا خدمت بهتری بکنم به مردم تا خدمت بیشتر، ثواب بیشتری دارد. ما می توانیم از این پول و مقام و اینها بگذریم.
5- دل بستن به خدا نه مردم
اجازه بدهید یک خرده در این زمینه صحبت کنم. انسان می تواند به جائی برسد که جز خدا به هیچی چیزی دل نبندد. «عِنْدِ اللَّهِ» یعنی چه؟ نزد خدا. ما چند تا کلمه « عِنْدِ» داریم. زن فرعون گفت «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ» التحریم/11 خدایا من نمی خواهم کاخ فرعون را نمی خواهم، طلایش را نمی خواهم، نازش را نمی خواهم، همه بله قربان گوی فرعون هستند، اما مرده شور ترکیب او را ببرد، «َنَجِّنِی» التحریم/11 خدایا من را از شر فرعون نجات بده. « رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ». یعنی زن شاه می تواند چنان برود بالا که بگوید خدایا هیچی من را قانع نمی کند فقط می خواهم نزد. . . . «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» الحجرات/13 گرامیترین شما نزد خدا، نزد خدا، بله مردم ممکن است آدمهای اتقی را بهشان بگویند نه آن. بابا اختلاس کرد، کلاهبرداری کرد، چپاول کرد، حقه بازی کرد، خیانت کرد. . . ولی می دانی الان به چه پولی رسیده؟ بله چه چیزی داد؟ انسانیتش را داد پول گرفت. « عِنْدَ اللَّهِ» چی؟ (عند مردم) بله خانهاش خشتی بود شده آجری شده سنگی، ماشین نداشت، حالا دوچرخه بود حالا شده ماشین گران. در جمادات ترقی کرده. زیلو بود قالی شد، خشت بود کاخ شد، دوچرخه بود ماشین شد. اما « عِنْدَ اللَّهِ» چه؟ «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» آل عمران/169 شهید پهلوی خداست. «عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ» القمر/55 نزد خداست. ببینید « عِنْدَ». . . یعنی انسان می تواند یک جوری باشد و به جائی برسد که اصلا هیچ چیزی سیرش نکند. می خواهی دیپلم بگیری؟ خب بعدش؟ . . انسان به دنیا که رسید می فهمد واقعا همهاش کشک است. دنیا و مادیات آدم را سیر نمی کند، البته آنهائی که نرسیدند، می دوند برسند، اما آنهائی که رسیدند می فهمند که. . . . نمی دانم از من شنیده اید یانه؟ دنیا چیست؟ پول دنیا را بهتان می گویم. یک کسی اگر به قصد پول برود دانشگاه یا درس بخواند یا کار بکند، پنجاه سال کار می کند، حالا یا در بازار باشد پنجاه سال، اگر دولت استخدام رسمی باشد که نمی شود، استخدامها حالا قراردادی و پیمانی و. . حالا اگر، در دنیای اگر. . . آرزو بر پیرها عیب نیست، اگر کسی سی سال کار کند، بیست سال هم بازنشسته باشد، پنجاه سال، یا در بازار پنجاه سال. پنجاه سال چند تا دوازده ماه است؟ 600 تا. هر ماهی چقدر می تواند پس انداز کند؟ اگر ماهی ده هزار تومان پس انداز کند، پنجاه سالش می شود، ششصد ماهش می شود شش میلیون. ماهی بیست تومان، ماهی سی تومان. بالاخره بگو صد میلیون پس انداز خواهد کرد. اینها در دنیای اگر است هان! ما یک مشت اگر را به هم می بافیم، میانگین حساب می کنیم صد میلیون پس انداز کرد. چی داد؟ پنجاه سال. چی گرفت؟ صد میلیون. تو صد میلیون می ارزیدی؟ «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» العصر/2 این مال پولش. شهرت. مثلا مشهور بشوی چه می شوی؟ می شوی آقای قرائتی. هر که دوستم دارد، می گوید آقای قرائتی مرد، اه! ممکن است یک عده بگویند قرائتی مرد، اه! اه! دو بار بگویند. مردم سیرجان بگویند قرائتی ماه رمضان برنامه هایش را پهلوی ما کار کرد. اه! اه! اه! این خلاصه مرگ یک مشهور است. پول چیست؟ صد میلیون. شهرت چیست؟ اه اه اه. این هم شهرت. طلا چیست؟ فرض کنیم دو کیلو طلا جمع کردیم. در آخر دعای جوشن کبیر ماه رمضان شبهای قدرمی خوانند، یکی از جملات این است: (یا من فی الجبال خزائنه) خدایا خزینه های طلایت در کوهها است. کوه طلاست. کوهی که سنگ طلا دارد. بنابراین خیلی که طلا جمع کنیم بشود یک کیلو دو کیلو، شده سنگ کوه.
6- ثروت، قدرت و شهرت فانی است
بگو نه عوضش تلویزیون نشانم می دهد، تلویزیون رازبقا را دیده ای شغال را نشان می دهد؟ پس تلویزیون نشانت داد، انگار راز بقا نشان می دهد. بگو نه آدم بالا می رود، مگر دود بالا نمی رود، اما روسیاه است. بالا رفتن، دودیم. بگو نه یک آدم وقتی راه می رود همه نگاهش می کنند. من یک وقتی راه می رفتم مردم نگاهم می کردند، یکی گفت آقای قرائتی ببین همه نگاهت می کنند، ببین چه عظمتی داری؟ گفتم یک فیل راه برود نگاهش نمی کنند؟ حضرت عباسی یک فیل هم راه برود. . . نگاهت کردند، فیلی. نشانت دادند راز بقائی. مشهور شدی کوه هیمالایائی، طلا جمع کردی کوهی، پس انداز کردی صد میلیونی. حیفی. انسان می تواند به اینجا برسد. «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ» التحریم/11 « عِنْدَ اللَّهِ»، «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»، «عِنْدَ مَلِیکٍ» یعنی انسانی که می تواند در جوار قرب خدا باشد، خودش را کرده به کوه هیمالیا. این مساله، مساله مهمی است که انسان بفهمد چند می ارزد. امیرالمومنین می فرماید(ثمنک الجنه)(ثمن) یعنی قیمت تو. بشر قیمت تو بهشت است، (فلا تبیعوها) مفت نفروشی خودت را. ارزانتر از بهشت خودت را نفروشی. . . خیلی دخترها آتش می گیرد زندگیشان. دخترشان را آتش می زنند. یک پسره می آید خواستگاری. . . . حالا این پسره لقمه حلال خورده یا حرام؟ در فکر پسره چیست؟ اخلاقش چیست؟ نه می گویند قیافهاش را دیدی؟ دیدی با چه ماشینی آمد؟ چهارتا سوت می کشد، دخترش را آتش می زند. بعد هم معلوم می شود خیلی هایش قرضی بوده حقه بازی بوده. برای این که دل خوش کند بوده. می گویند یک آقا رفت بالای منبر، یک سخنرانی خیلی خوب کرد، یک نفر پای منبر گفت شما خانهتان کجاست؟ گفت. . گفت من چند تا کیسه برنج می خواهم بیاورم برایتان بفرستم. گفت خیلی ممنون. این رفت به خانمش گفت اگر کیسه برنج آوردند، مرید ما شده پای منبر، یک ماه دو ماه سه ماه چهار ماه، هیچ خبری نشد. فلانی را دید گفت آقا شما پای منبر ما گفتی من چند تا کیسه برنج می خواهم به شما بدهم، گفت تو روی منبر یک چیزی گفتی من خوشم آمد، من هم خواستم پای منبر یک چیزی بگویم تو خوشت بیاید. چه برنجی؟ برو دنبال کارت. حالا گاهی وقتها. . . . پسره یک چیزی می گوید دختره خوشش بیاید. دختره یک چیزی می گوید دختره خوشش بیاید. هیچ کدام راست با هم حرف نمی زنند.
7- کشف انرژی هسته ای در انسان
قدر خودتان را بدانید. انسان به اعلی علییین می تواند برسد. انسان می تواند از هر نفسش استفاده کند. آن خدائی که در طبیعت انرژی هسته ای را گذاشته، در شما هم انرژی هسته ای را گذاشته، منتهی انرژی هسته ای را کشف کردیم، استعداد های خودمان را باید کشف کنیم. ما می توانیم. . . حدیث داریم(شیعتنا اصبر منا) شیعیان ما صبرشان بیشتر از ما است. چون ما می دانیم حوادث چیست که صبر می کنیم، ولی شیعیان ما از آینده خبر ندارند و صبر می کنند. یعنی ما می توانیم به جائی برسیم، . . . ابوالفضل(ع) مقامی دارد که انبیاء به مقام او غبطه می خورند. زن فرعون یک زن است، زن شاه است، خدا می گوید همه مردان از این زن یاد بگیرید. «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ» التحریم/11 از این آیات که بلدید. بعضی آیات آسانها را همه فارسها بلدند، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» یعنی چه؟ خدا یک مثل زده، « لِلَّذِینَ آمَنُوا» برای مردم با ایمان. خدا برای مردم با ایمان یک نمونه تعیین کرده، چی؟ «اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ» یعنی همه مردها بیایند از این خانم یاد بگیرند که این خانم کاخ و باغ دید اما جذب نشد. در زندگی مرفه بود اما جذب رفاهیات نشد. حواسش جمع بود گفت «عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ» التحریم/11.
خدایا هر چه خودمان را به طلا و شهرت و هارت و هورت و کف و سوت و صلوات و زنده باد و مرده باد و خیال و وهم و خواب و نمره و مدرک و هرچه خودمان را به اینها فروختیم، از این به بعد یک نیتی به ما بده که جز با نیت مقدس کاری انجام ندهیم.
دنیا را برای ما کوچک کن که هر کاری می کنیم برای آخرت بکنیم، اما دنیایمان هم به بهترین وجه تامین شود. اینطور هم نیست که شما اگر برای آخرت کار بکنید، دنیایت را عقب بمانی هان! ببینید زن لباس می شوید، نیتش باید شستن لباس باشد، منتهی کسی که نیتش شستن لباس است، غذایش هم هضم می شود، عرقش هم در می آید، دست خودش هم پاک می شود. یعنی دنیا در این شستن لباس، شستن دست هم هست. خروج عرق هم از بدن هست. ورزش بدنی هم هست، غذا هم هضم می شود. شما که آمده اید در سالن حرف من را گوش بدهید، هدفتان شنیدن حدیث من است، منتهی از اکسیژن هوا هم استفاده می کنید. ما باید نیتمان آخرت باشد، منتهی از دنیا هم حد اکثر استفاده را بکنیم. هدف آخرت باشد اما از دنیا هم کم نگذاریم.
خدایا دنیای ما را با بهترین وجه تامین، ولی فکر ما را فکر اعلی علییین قرار بده.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته