قرآن، شفابخش مشکلات جامعه
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
عزیزان بحث را رمضان 85 می بینند. چون آغاز رمضان بحث پخش می شود گفتیم یکی دو روز راجع به قرآن صحبت کنیم، راجع به اینکه ماه رمضان، ماه قرآن است. اصلا ارزش رمضان بیشترش به قرآن است نه به روزه، چون قرآن می فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» البقره/185 ماه رمضان چرا مهم است؟ چون قرآن، نمی گوید(شهر رمضان الذی کتب علیکم الصیام)، پُز رمضان به قرآن است، پز رمضان به روزه نیست.
پس موضوع بحث راجع به قرآن است. راجع به قرآن مسائلی هست. موضوع: قرآن.
حالا؛ راجع به قرآن چند تا نکته را اول باید بگوییم. یکی ایمان به قرآن، بعد از ایمان به قرآن مرحله دوم قرائت قرآن، مرحله سوم قرائت و تلاوت، بعدش تدبر و تعقل در قرآن، بعدش مرحله بعد تأثیرگذاری، تبلیغ به دیگران. روی این چند تا محور یک بیست، بیست و پنج شش دقیقه تقریبا صحبت می کنیم.
1- قرآن، نور است
اول، ایمان به قرآن. ما باید باورمان بیاید، ما البته قبول داریم قرآن کتاب آسمانی است، اما ایمان داشته باشیم که قرآن نور است، دنیای بی قرآن گیج است، بعضی از کشورهای غربی تا الانی که من خدمت شما هستم 119 بار قانون اساسیاش عوض شده، این دلیل بر این است که دنیا گیج است. کسی اگر با قرآن راه برود در عمرش پشیمان نمی شود. به تعدادی که ما پشیمان شدیم در عمرمان، پشیمانیها دلیل بر این است که. . . انتخاب همسر می کنیم نه بر اساس قرآن، خوشم آمده در پارک یک نفر را دیدم، در خیابان یک نفر را دیدم، در عروسی، روضه، کسی را دیده ایم، ماشین و خانه و تلفن و قیافه و کیلویی کسی را دیدیم عاشق شدیم بعد هم دادگاه هی می رویم و می آییم می گوییم چه خاکی به سرمان کردیم، چه بلایی گرفتار شدیم.
انتخاب شغل، انتخاب رشته، انتخاب دوست، تمام افرادی که پشیمان می شوند دلیل بر این است که دور از قرآن دست به یک کاری می زنند روی هوا و هوس، روی سلیقه شخصی، خوب علمشان کم است، فردا علمشان بیشتر می شود می زنند توی سرشان که کلاه سرم رفت، کاش این کار را نکرده بودم. پس به تعداد پشیمانیها، فرد فرد، افرادی، یعنی فرد فرد به تعدادی که پشیمان شدند، کشورها به تعداد تغییر قانون اساسیشان، اینها همه نشان دهنده گیجی انسان است، ما باید ایمان داشته باشیم که قرآن نور است، خودش هم گفته نور است، ایمان به قرآن که نور است.
شفاست؛ قرآن شفاست. شفاست یعنی چه؟ من نمی دانم چه جوری بگویم شفاست. یکی از مشکلات ما الان مشکل زندان است. یک نفر زندانی، حالا بعضی هایشان همسر و بچه ندارند، بعضیها هم هفت هشت ده تا بچه دارند، میانگین حساب کنیم هر زندانی سه نفر وابسته داشته باشد، اگر مثلا در کشور ما نیم میلیون زندانی داشته باشیم، نیم میلیون ضرب در سه، می شود یک میلیون و نیم، یک میلیون و نیم هم وابسته دارند، تقریبا دو میلیون آدم گیر مشکل مسئله زندان دارند. زندانی کی است؟ مثلا مجرم است، کی خرج مجرم را باید بدهد؟ آنهایی که زندان نیستند، یعنی آن کسی که زندان نیست باید خرج آن کسی که. . . . یعنی بی جرم خرج مجرم را باید بدهد. یعنی منی که چاقو نکشیدم باید مالیات بدهم به دولت، دولت خرج آن کسی می کند که چاقو کشیده، آنوقت خانواده های اینها چقدر آسیب می بینند، آسیب های مختلفی می بینند که حالا بعضی هایش گفتنی نیست، خانمهایشان، بچه هایشان. در جامعه چقدر تحقیر می شوند. واقعا این مشکل زندان. . . اگر زندان نکنیم این جنایت کارها یا اینهایی که تخلف کردند، همهاش هم جنایت نیست، بعضیها آدمهای خوبی هستند حالا خوابش برده زده به بچه کشته، جنایتکار نیست ولی حالا خواب آلود بوده، خلافی کرده، حالا این خلافکار را مثلا، این یک مشکل است. قرآن باید برای این نسخه بدهد.
مسئله آمار زنها بیشتر از مردها می شود، مشکل پیش می آید،
2- رجوع به قرآن، نه مکاتب شرق و غرب
نسخه قرآن چیست؟ یک عده بیکار هستند، یک عده پول از سرشان بالا می رود، قرآن چه نسخه ای داده؟ باید قرآن نسخه بدهد برای همه این مسائل. قرآن مکتب است، نور است، جای دیگر هم سراغ غرب و شرق نرویم. امام رضا به دو نفر فرمود(شرّقا او غربا) این طرف بروید آن طرف بروید، به شرق بروید یا به غرب بروید، راه حق همان است، چون خدا که من را آفریده می داند مشکل من چیست، خودش باید نسخه بدهد. همیشه پدر و مادر بچه را بهتر از یک روانشناس می شناسد. چون بزرگش کرده، می داند این عقده ای است، عصبانی است، لجوج است، حسود است، حریص است، یعنی. . . قرآن وقتی می خواهد بگوید بالاترین شناخت می گوید «یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ» البقره/146 پیغمبر اسلام را می شناختم همین طور که پدرها بچه هایشان را می شناسند، یعنی پیداست که شناخت پدر از اولاد، چون روانشناس الان در مطب می خواهد من را بشناسد، پدر آن وقتی که در شکم مادرم بودم پدرم من را می شناخت و لذا چه غذایی خوردم، با کی بودم، چه صحنه ای پیش آمده که من به اینجا کشیده شدم، چون گاهی وقتها یک صحنه هایی پیش می آید اصلا فکر عوض می شود، این رفت عروسی و برگشت فکرش عوض شد، این رفت خانه خواهرش و برگشت این رقمی دارد حرف می زند. این با فلانی یک بستنی خورد حالا این رقمی برخورد می کند، یعنی. . . . روانشناس می خواهد بنشیند ذره ذره قدم به قدم از من حرف دربیاورد کارهای من را زیر نظر بگیرد تا بعد من را بشناسد، ولی خدا خالق من است، خداوند خالق من است.
دستورات هم همه حکیمانه است. وقتی اسلام می گوید بهترین غذا شیر مادر است، ما از شیر خشک ترویج می کنیم، بعد از دهها سال حالا کنگره می گیرند، چند تا کنگرهاش هم ایران بوده که بنده هم در کنگره ایران صحبت کردم که بابا کلاه سرمان رفت، بهترین غذا شیر مادر است، خوب از اول اسلام داشت شیر مادر، چرا رفتیم جای دیگر که حالا سرمان به سنگ بخورد برگردیم؟
3- زمینه های پذیرش حکومت امام زمان علیه السلام
این که امام زمان موفق می شود حکومت تشکیل دهد، چون مردم از بس دنبال این و آن می روند، سرشان به سنگ می خورد، دیگر می فهمند این انسان بشری، انسان منهای خدا، انسانی که وصل به قدرت الهی نیست، این انسانهایی که ما می بینیم قدرت حکومت کره زمین را ندارند، همهشان بدتر می کنند. کرملین می گوید ما باید به فقرا برسیم، بعد می بینی کاخش از کاخ سفید آمریکا، کاخهای فرانسه را می بینیم، کاخ های غرب را آدم می بیند، انگلستان را می بیند، کاخهای کشورهای کمونیست را هم می بیند. من چند تا کشورهای کمونیست رفتم، بعضی از کشورهای کمونیست یک گوشه خیابان را جز رئیس جمهور حق ندارد برود، یعنی در طول سال این قسمت مخصوص رئیس جمهور است، صد رحمت به گور پدر کشورهای سرمایه داری، آنها وقتی رئیس جمهورشان می رود دو سه تا ماشین این طرف و آن طرف اسکورت می کنند، دیگر یک قسمت خیابان را برای همیشه تعطیل نمی کنند. هر که دستش به هر جا رسید ظلم می کند، حالا اسم هایش عوض می شود. اجمالا بشر باید ایمان داشته باشد که سرش به سنگ خواهد خورد و بالاخره چنان آماده خواهد شد که. . . رمز اینکه ایرانیها استقبال کردند از اسلام، آن فشاری بود که از شاهها دیدند، علت اینکه آمریکا روزهای اول در عراق یک خورده جا باز کرد و بعد عراقیها فهمیدند این هم. . . سگ زرد برادر شغال است، چون از بس از صدام فشار دیده بودند گفتند هرکس بیاید بهتر از صدام است. ولذا همچین خیلی با اینکه عراقیها اسلحه داشتند، قدرت داشتند، سابقه جنگ داشتند، عراقیها را دست کم نمی شود گرفت، چطور شد آمریکا حمله کرد به آنها، فشار صدام باعث شد بگویند هرکه بیاید بهتر از صدام است، بعد که آمد دیدند نخیر، بهتر از صدام نیست. باید بشر ایمان پیدا کند که هرجا برود غیر از وحی، سرش به سنگ خواهد خورد، هنوز ما نرسیده ایم. یازده تا چراغ هدایت زدند، یازده تا را شکستیم، علی ابن ابیطالب را شکستیم، امام حسن را شکستیم، امام حسین. . . . یعنی یازده امام را ما کشتیم، امام دوازدهم را خدا نگه داشت گفت هر وقت دیگر آدم شدید، یعنی هر وقت دنیا آماده شد که یک رهبر الهی را بپذیرد آنوقت لامپ را می گذارم، چون در این کوچه شما هرچه لامپ زدم شکستید، امام دوازدهم را می گذارم دیگر از آن. . . ایمان به اینکه شفاست.
4- وام گرفتم در موارد ضروری نه تشریاتی
چکش برگشته، خوب چکش برگشته باید برود زندان؟ قرآن می گوید: «فَنَظِرَهٌ إِلَى مَیْسَرَهٍ» البقره/280 آیه قرآن است، اگر کسی بدهکار است نمی توانی زندانش کنی، باید صبر کنی تا پولدار شود.
آقا وام گرفته برج ساخته، خوب قرآن می گوید چرا به او وام دادی؟ «قَرْضًا حَسَنًا» البقره/245 در قرآن سه چهار تا آیه داریم می گوید قرض الحسنه، « قَرْضًا حَسَنًا » آنوقت در تفسیر « قَرْضًا حَسَنًا » می گویند قرض که می گیرد وام می گیرد برای یک کار ضروری وام بگیرد نه برای اینکه می خواهد خانهاش در منطقه بهترین خانهها باشد شیک ترین خانهها را ساخته حالا قرض گرفته، تو از اول بیخود به او وام دادی، قرض تو قرض الحسنه نبوده، « قَرْضًا حَسَنًا » ده تا شرط دارد، یکی این است، طرفی که وام می گیرد برای یک کار لازم ضروری، شبیه پیوند کلیه، جراحی، زایمان، نمی دانم یک کار خیلی ضروری وام بگیرد، اینکه به عاریه می گوید عاریه برای اینکه آدم در گرفتنش عارش می شود، یعنی باید کار سختی باشد که انسان این کار را به خودش بپسندد، اصلا بیخود تو وام دادی این کار را بکند، ما از اول به قرآن عمل نکردیم، قرض ما قرض الحسنه نبوده، حالا هم که قرض الحسنه نبوده چکش برگشته تو نباید روی چکش برگه بزنی او را زندان کنی.
ایمان به اینکه حق است. قرآن دویست و شصت هفتاد تا قصه دارد، قصه هایش حق است، بیشترین کتابی که روی کره زمین در طول تاریخ فروخته شده و فروخته می شود در تمام کشورها، یک بار دیگر بگویم، بیشترین کتابی که در طول تاریخ در همه بلاد و کشورها فروخته شده کتاب های رمان و قصه است، و کتاب های قصه بافتنی است، قرآن می گوید مگر نمی خواهی قصه بخوانی، من دویست و شصت هفتاد تا قصه واقعیت دار در قرآن آوردهام، قصه می خواهی در قرآن، گفتگوی تمدنها و احتجاجات و گفتگوی خوش و بش می خواهی، استدلال و بحث می خواهی، «قَالُوا»، «قُل» تمام «قَالُوا»ها که آنها همچین گفتند، «قل» تو هم جوابش را همچین بده، تمام گفت و شنودها ریشهاش در قرآن است، هرچه «قَالُوا» و «قُل» هست گفتگو است و احتجاج و مباحثه و حالا تمدن به تمدن، اگر محور سازندگی می خواهید تاریخ ذوالقرنین است. ذوالقرنین یکی از اولیای خدا قصهاش در قرآن آمده، سدی ساخت که چند قرن یک میخ در آن نرفت.
ما باید یک مقداری بخوانیم قرآن را تدبر کنیم، حالا من یک مقدار یک نمونه برای شما می گویم. اصلا تدبر را برای شما بگویم.
5- نمونه ای از تدبّر در آیات قرآن
عرض کنم که در سوره فاطر که قبل از سوره یاسین است، آیه ای داریم که می فرماید که، این آیه را می فهمید شما، «مَا یَسْتَوِی» فاطر/12 یعنی مساوی نیستند، «بحر» یعنی چه؟ دریا، « مَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ» دو تا دریا مثل هم نیستند، خوب، « هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ» این یکی « عَذْبٌ فُرَاتٌ » فرات یعنی آب گوارا، « وَهَذَا » این یکی، « مِلْحٌ» یعنی نمک، «أُجَاجٌ» تلخ، دو تا دریا مثل هم نیستند، یک دریا شیرین است، یک دریا شور است، قرآن می فرماید « وَمِنْ کُلٍّ » از همه « وَمِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا » دیگر، « وَمِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ» سوره فاطر آیه 12، ببینید اول این آیه را کلماتش را بلد هستید، « هَذَا » که می دانید چه است، « هَذَا »، « فُرَاتٌ » هم، آب فرات یعنی آب گوارا، « مِلْحٌ » یعنی نمک، « أُجَاجٌ » تلخ، «مِنْ کُلٍّ» یعنی از همه، «اکل» یعنی خوردن، « تَأْکُلُونَ » یعنی می خوردید، «لحم» یعنی گوشت، « وَتَسْتَخْرِج» یعنی استخراج، « حِلْیَهً » یعنی زینت، «فُلْکَ» هم یعنی کشتی، «بَحْر» هم یعنی دریا، بیشتر کلمات را با آن آشنا هستید، ترجمه: مساوی نیست دو تا دریا، این دریا شیرین است، آن دریا شور است ولی از هر دو می شود ماهی گرفت، از هر دو می شود لؤلؤ و مرجان استخراج کرد، در هر دو می شود قایقرانی کرد، یعنی چه؟ این چی است که می گویی؟ این فایدهاش چی است؟ می خواهم مزه قرآن را می توانم بچشانم، دو تا دریا مثل هم نیست خوب می دانم، یک دریا شیرین است، می دانیم، یک دریا شور است، می دانیم، در هر دو کشتیرانی است، در هر دو ماهی هست، در دریا لؤلؤ و مرجان، اینها را می دانیم، خوب چه دلیل دارد اینها را گفته؟ این پوست آیه است، برویم یک خورده وارد مغزش شویم، بسیاری از مشکلاتی که الان دختر و پسر و مردم دارند، صدها و هزارها اشکالی که ما می گوییم چرا به او داد به من نداد، کی گفته تو خوشگل من زشت، کی گفته تو خوش صدا من بد صدا، کی گفته تو شهری من روستایی، کی گفته تو همچین، یک مشت اشکال در ذهنها هست، قرآن گفته ببینید گیر نیست که این آقا پول دارد، این آقا آن آقا، آن آقا، می گوید تو ناخدا هستی یا نه، صیاد هستی یا نه، تو اگر صیاد باشی هم در دریای شیرین ماهی هست، هم در دریای شور، اگر تو درسخوان باشی چه در شهرت کتابخانه باشد چه نباشد، حاج احمد آقا می گفت حضرت امام کتاب هایش بیش از دویست تا نشد، هم مرجع شد هم رهبر، محسن قرائتی پنج شش هزار تا کتاب دارد، هیچ کدامش. . . یعنی مهر آدم را نمازخوان نمی کند، سجاده مخمل آدم را نمازخوان نمی کند، قرآن شیک آدم را قرآن خوان نمی کند، می گوید اراده مهم است، اگر تو صیاد باشی در هر دو تا دریا ماهی هست، تو اگر غواص باشی در هر دو دریا لؤلؤ و مرجان هست، گیر در تو است، تو اگر ناخدا باشی در هر دو دریا می توانی کشتیرانی و قایقرانی کنی، گیر در خودت است، شرایط اثر دارد اما حرف اول را شرایط نمی زند، حرف اول را، چی؟ این آیه می خواهد بگوید حرف اول با اراده شماست، شما اگر اراده کنی مطالعه کنی، فقط ما تصمیممان را گرفتیم، این آیه می خواهد بگوید حرف اول، شرایط اثر دارد، شرایط بی اثر نیست، آدمی که کامپیوتر و برق و استاد و کتابخانه و پول و رفاه داشته باشد بالاخره سرازیری بستری است که آدم تندتر برود، سربالایی بستری است که آدم کند رود، سرازیری و سربالایی عامل تندی و کندی هست اما همه حرف را سرازیری و سربالاییها نمی زنند، یک خورده گیر هم در خود شماست، نمونه هایی داشتیم که آدم هایی تاریخ را عوض کردند، آدم هایی محیط را عوض کردند، یک امام آمد یک کشور سی چهل میلیونی که همه می گفتند جاویدشاه، گفتند مرگ بر شاه، یک پیغمبر آمد در جایی که صدها بت بود همه بتها را شکست و به جای بت، لا اله الّا الله آورد، گاهی وقت در خانه یک خانم می تواند پرچمدار شود، یک پسر، یک دختر می تواند یک منطقه ای را تحت تأثیر قرار دهد. حرف اصلی را عرضه می زند، او می گوید زنده باد شرایط، قرآن می گوید زنده باد اراده. آیه این را نمی خواهد بگوید این دریا شیرین است، آن دریا شور است، در هر دو ماهی هست، در هر دو لؤلؤ و مرجان هست بیائید استخراج کنید، قایقرانی کنید، خوب این را می دانیم کی گفته. . . این اصلش می خواهد بگوید الان بسیاری از مردم عرضه خودشان را نمی بینند هی شرایط. . . آقا دولت نمی تواند برای ما کار تهیه کند؟ بیا، تو اهل کار هستی؟ راستش را بگو، تو پیراهن خودت را هم اطو نمی کنی، به خواهرت دعوا می کنی پیراهنت را اطو کند. یک بار آشپز دانشگاه نیاید چهار تا دانشجو حاضر نیستید یک عدس بار کنید بخورید. آب دارید، خاک هم دارید، گندم می خرید؟ پیغمبر فرمود کسی که آب دارد، خاک هم دارد، گندم می خرد خاک بر سر این جمعیت کنند. عربیاش را بخوانم: (مَن) یعنی کسی که(وَجَدَ ماء) یعنی کسی که آب دارد(و ترابا) کسی که آب دارد، خاک هم دارد، (ثم افتقر) اما گندم می خرد، حدیث داریم(وعده الله) خدا دور کند این امت را از لطف خودش که اینقدر بی حال است، آب دارد، خاک هم دارد. . .
حضرت عباسی شما مسئله بلد نبودی یک اسلام شناس در منطقهات نبود؟ ما الان فرصت خوبی است ماه رمضان، دهها هزار طلبه پخش می شود. من یادم است زمانی که طلبه شدم در کاشانی که شهر بزرگی است شاید پنج تا شش تا پسر بودیم که آمدیم طلبه شدیم، الان کاشان ما هزار تا طلبه دارد. یک زمانی یکی از استانها چهار تا لیسانس ریاضی داشت، الان ما بخشی داریم دهی داریم که چهارصد تا لیسانس در یک ده کوچک است، من الان که اینجا نشستهام سراغ دارم روستایی که صد تا خانواده هستند، صد تا دکتر دارند، یعنی از هر خانواده ای یک دکتر. یک زمانی دکترهایمان از هند و پاکستان بود. آخر الان که ماه رمضان است، این همه قرآن چاپ شده، این همه استاد، این همه طلبه، این همه معلم، هنوز هم بلد نیستی قرآن بخوانی؟
6- اراده، یقیین کننده است، نه امکانات
هی نگو دولت چه کند، دولت چه کند، یک خورده هم عرضه خودت است. اگر کسی اهل نماز باشد به برگ درخت هم نماز می خواند، یک کسی نماز خوان نباشد چهل تا مهر هم به او بدهی. . . . اگر کسی زور داشته باشد با یک استخوان پوسیده برمی دارد حمله می کند به دشمن، کسی که عرضه نداشته باشد، اف چهارده، اف شانزده، باز هم فرار می کند. مسئله اف اوف نیست، مسئله عرضه است، این آیه می خواهد بگوید گیر در خودت است. شبکه های مختلف تلویزیون دارد، خوب تو همهاش می نشینی شبکه ای که هیچ رشدت نمی دهد. خوب یک تلویزیون، یک فیلم، یک شبکه ای را باز کن که بعد از نیم ساعت اگر گفتند آقا ببخشید بیا، نیم ساعت عمر شما رفت چی چی گیرت آمد؟ خوب بتوانیم بگوییم چی گیرمان آمد، فیلم هایی را می بینیم که بعد از چند مدتی می بینیم عمرمان رفت چیزی هم به ما اضافه نشد. مثل جوان هایی هستند یک زنجیر می گیرند دستشان کنار خیابان همچین می کنند، تمام که شد بعد همچین می کنند. خوب این حرکت می کند ولی هیچ باری در آن نیست، حرکت های. . . ببینید این تدبر معنیاش این است، ما باید یک خورده برویم در قرآن، ببینیم قرآن روحش چی است و از ما چه می خواهد. یک آیه دیگر هم برایتان بگویم. یک آیه ای همه ایرانیها بلد هستید، ضمناً می گوید: « لَحْمًا طَرِیًّا » یعنی گوشت تازه، اینهایی که ماهی می گیرند در فریزر می گذارند بعدا درست کنند اینها « لَحْمًا طَرِیًّا » نیست، در آینده رساله هایی در کنگرهها خواهند گفت که بابا خوردن گوشت فریزری دارای. . . در قرآن یک آیه دارد که می گوید به یهودیها گفتیم پی نخورید، من وقتی این آیه را خواندم گفتم مگر پی هم خوردن دارد؟ حضرت عباسی به شما پی بدهند حاضر هستی بخوری؟ آخر پی که خوردن ندارد. می گوید حالا که بد هستید، پی نخورید، می گوییم این چه تهدیدی است مثل اینکه بگوییم حالا که پسر بدی هستی خاکروبه نباید بخوری. قرآن می گوید «حَرَّمْنَا»، «شُحُومَ» الأنعام/146، « شُحُومَ » شحم است، یعنی پی نباید بخورید، چند وقت قبل تلویزیون گفت که خوردن گوشت قرمز بدون دمبه و چربی و پی، خوردن گوشت قرمز بدون چربی عامل فلان مرض است. این هم یک تحقیقی است که در این کشورهای غربی کردند، گفتیم اه، نکند که قرآن می گوید می گوییم پی نخورید یعنی آن گوشت را بخورید تا دچار آن مرض شوید. گاهی یک کلمه است ولی باید ببینیم چی است.
7- نکته های نغز در آیه احسان به والدین
یکی از کلمات دیگری قرآن را بگویم و جلسه را جمع کنم. خوب؛ ساده ترین آیات قرآن را برایتان می خوانم. در قرآن آیه ای از این سادهتر نداریم. «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» البقره/83 به پدر و مادرت احسان کن، ما فکر می کنیم همین آبکی است، نخیر، پانزده تا نکته گیر من آمده در این کلمه، وقتی می گویم برق شما را می گیرد، بله، شما فکر می کنید انرژی هسته ای، خدا انرژیاش را در طبیعت و ماده گذاشته، تمام کلمات قرآن پر از انرژی است منتهی باید این انرژیها را کشف کرد و استخراج کرد، حالا بنده کشاف هم نیستم که کشف کنم، به عنوان یک طلبه کم سواد یک مقدار از این انرژی های این آیه را می کشم بیرون. درسها، 1- نکات، احسان با دست خود. از کجا در می آید، از حرف باء، این «بِالْوَالِدَیْنِ» گفته، اگر کسی برنج و روغن و پول بفرسته این « بِالْوَالِدَیْنِ» نیست، (الی الوالدین) است، «بِالْوَالِدَیْنِ» یعنی قاشق غذا را دهان پدر و مادر بگذار، یعنی پدر و مادر پیر شد سالمندان نفرست، قرآن می گوید «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ» الإسراء/23، «عِنْدَکَ الْکِبَرَ» یعنی پهلوی خودت پیر شود نه پهلوی سالمندان، قرآن می گوید پدرت پهلوی خودت پیر شود، مادرت پهلوی خودت پیر شود، اگر تا پیر شد بفرستید آنجا دیگر «عندک» نیست، «بال. . » نیست، «الی. . . » هست. نکته دوم حساب والدین از دیگران جداست، از کجا درمی آید؟ ببینید، کلمه «وَالِدَیْنِ» غیر از(ابوین) است، نگفته(بالابوین احسانا) چرا؟ برای اینکه(ابوین) شامل چهار گروه دیگر می شود، به عمو هم(اب) می گویند، «اذ قال لابیه»، به رهبر هم(اب) می گویند، (انا و علی ابوا هذه الامه) به معلم هم اب می گویند در عرب، به پدرخانم هم(اب) می گویند، پدر همسر. نگفته(بالابوین احسانا)، اگر می گفت(بالابوین احسانا) شامل اینها هم می شد، وقتی می گوید « بِالْوَالِدَیْنِ » یعنی حساب پدر و مادر از همه جداست. «وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ» البلد/3 این نکته دوم.
3- هر کس باشند، نگفته(بالوالدین المؤمنین احسانا) اگر می گفت به والدین مؤمن احسان کن، می گفت خوب پدر و مادرم آدم های بدی هستند. می گوید به والدین احسان کن، چه خوب چه بد، «فَاجِرًا» نوح/27
4- هرکس هستی؛ نمی گوید(بالوالدین احسانا ان کنتم صغارا) نمی گوید اگر بچه هستی احسان کن، اگر پرفسور و آیت الله العظمی هستی دست مادر بیسوادت را ببوس. هر کس هستی، نگو آقا من فوق لیسانسم، فوق لیسانسی کفش پدرت را واکس بزن، فوق لیسانسی، پیراهن مادرت را اطو کن. نگفته «بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» اگر بچه هستی، اگر بیسوادی، اگر فقیری، هر کس هستی، آنها هرکس هستند.
5- برای همیشه؛ نمی گوید « بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا » تا سی سالگی، تا چهل سالگی، نماز زمان دارد، «وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاهِ. . . مَا دُمْتُ حَیًّا» مریم/31 نماز تا زنده هستی، روزه زمان دارد، تا غروب، غروب که شد، مغرب روزهات را بخور، «أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ» البقره/187 ولی نمی گوید مثلا تا کی، حتی بعد از مرگ، من قالی خانهام را وقف مسجد می کنم، ثوابش برای والدینم. والدینم مردند، من هم می میرم، هرکس نماز می خواند ثوابش برای آنها، با اینکه من نیستم، یعنی بعد از مرگ هم می شود احسان کرد.
6- هر نوع احسان؛ نگفته(و بالوالدین الاحسان) اگر می گفت(بالوالدین الاحسان) یعنی یک احسان خاص، هرچه خواست، قلیان خواست چاق کند، قلیان چاق کن، تخمه بشکن، می گوید پهلوی من بنشین قصه بخوان، هر نوع احسان، اگر می گفت(وبالوالدین الاحسان) این احسان، یعنی احسان مخصوص. اما وقتی می گوید احسان، یعنی آزاد، هر نوع احسانی را می گوید.
7- نه پول؛ نگفته(وبالوالدین انفاقا) اگر می گفت(بالوالدین انفاقا) یعنی پول بده، بعضی وقتها پدر و مادر پول نمی خواهند ولی محبت می خواهند، احسان.
8- دستور قطعی است؛ چرا؟ برای اینکه قبل از « بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا » می گوید «وَقَضَى رَبُّکَ» الإسراء/23، «قَضَى» یعنی خدا قضاوت کرده، قضاوت به کلماتی می گویند که برگشت ندارد. دستوراتی که برو و برگرد ندارد، صد در صد است می گویند « قَضَى»، یعنی قضاوت شده، بعد هم می گوید «قَضَى رَبُّکَ» یعنی چون خدا می خواهد تو را تربیت کند، یعنی تو که دست مادرت را بوسیدی، ضمن اینکه به مادر احسان کردی، آن بوسیدن سبب تربیت خودت هم می شود. مثل زنی که می رود لباس می شوید، ضمن اینکه لباسها پاک می شود دست های خودش هم پاک می شود، عرقش هم بیرون می آید، یک ورزش هم هست. قضاوت است، نمی گوید، (قال، امر، حکم) نمی گوید خدا گفته، گفته خدا قضاوت کرده احسان کن، یعنی احسان با کلمه قضاوت است، یعنی دستوری که قابل برگشت نیست، « رَبُّکَ» گفته، اشاره می کنند وقت تمام شد.
ما هنوز انرژی های کلمات قرآن را کشف نکردیم. علامه طباطبائی در تفسیر آیه 101 سوره بقره می فرماید این آیه یک میلیون و دویست هزار رقم معنا دارد. اینطور نیست که مسئله هسته ای یک انرژی بوده در طبیعت، تمام کارهای خدا تویش انرژی هست، در یک لیوان آب آنقدر انرژی است که شاید بشود یک شهر را برق داد. ما باید برویم سراغ قرآن انرژی های مکتبمان را کشف کنیم. علی که بود، علی را نشناختیم، حدیث داریم یا علی، هیچ کس تو را نشناخت جز خدا و پیغمبر. و هیچ کس خدا را نشناخت جز پیغمبر و علی، و هیچ کس پیغمبر را نشناخت جز خدا و علی، یعنی انرژی علی هنوز کشف نشده، ما وقتی می گوئیم انرژی هسته ای برویم انرژی های انسانی، این مغز چقدر می کشد، «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا» البقره/31 یعنی بشر ظرفیت دارد تمام علوم را بدست آورد. ماه رمضان چقدر انرژی دارد، بعضی از این ماه رمضان چقدر چیزی استخراج می کنند، از لحظه هایش استفاده می کنند، از شب هایش، از روزهایش.
خدایا هرچه تا حالا از دستمان رفته، گذشته ما را ببخش و بیامرز. (الهی آمین) همین طور که عزیزان ما توانستند از طبیعت انرژیها را، بخشیاش را استخراج کنند، به ما توفیق بده باقی انرژیها، انرژیها یعنی نکات و نورها، لطیفه های قرآنی، شخصیت های بزرگی که داریم، شناخت ائمه، خدایا به ما آن شناخت واقعی را مرحمت بفرما. (الهی آمین) گذشته ما را ببخش و بیامرز
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته