دشمنشناسی در قرآن
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
بحث امروز تفسیر دو آیه قرآن، از آیات سیاسی قرآن است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکُمْ لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتْ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ» آل عمران/118 آیه را شرح می دهم. موضوع را می توانیم بگوییم دشمن شناسی. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان دارید، ای مؤمنین، «لَا تَتَّخِذُوا» نگیرید، «بِطَانَهً» از بطن، بطن یعنی شکم و درون، لباسی که به شکم می چسبد، لباس زیر را می گویند «بِطَانَهً»، «مِنْ» یعنی از، «دُونِکُمْ» یعنی غیر خودتان، از غیر خودتان نگذارید کسی به درونتان بچسبد، یعنی نگذارید عوامل نفوذی بروند در تشکیلات شما، جاسوس های بیگانه را راه ندهید، بیگانه را راه ندهید، رازداری کنید، همه اطلاعات را به همه کس نگویید. این آیه می گوید مسلمانها باید رازدار باشید. آخرِ آیه می گوید که «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»، یعنی اگر عقل دارید. ایمان تنها کافی نیست، چون می گوید ای مؤمن، اگر عاقلی باید این کارها را بکنی. پیداست می شود آدم دین داشته باشد ولی عقل نداشته باشد.
1- خطر نیروهای نفوذی دشمن
ما از بی عقلی بعضی مسلمانها در طول تاریخ خیلی سیلی خوردیم. 1- چرا باید هزارها کتاب های خطی نوشته های ایرانی از دست برود، دانشمندان ایران کتاب هایی داشتند فقط یک نسخه بیشتر نبوده، یک نسخه منحصر بفرد بوده، چرا باید کتاب های خطی دانشمندان ایرانی در کتابخانه های بیگانه باشد؟ برای اینکه «آمَنُوا» بود، «تَعْقِلُونَ» نبود. لو دادن، به اسم مستشار، به اسم مستشرق، به اسم توریست، به اسم جهانگرد، به اسمِ، به اسمِ، به اسمِ، به اسم سم پاشی در همه زیرزمین خانه هایمان را فهمیدند چی است، به اسم سم پاشی همه باغ های میوهمان را خراب کردند، به اسم کارشناس، به اسم متخصص، به اسمِ، به اسمِ، به اسمِ، این آیه می گوید که خوابتان برد، کلاه سرتان رفت، به این آیه قرآن عمل نکردید، ولی دیگران عمل کردند. دیگران آمدند وجب به وجب زمینمان را شناختند، زیرِ زمین کجا نفت است، کجا گاز است، کجا گنج است، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ای مسلمانها، بس است کلاه سرتان رفت، دیگر نگذارید بیگانهها را، «لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکُمْ»، «بِطَانَهً» یعنی کسانی که عامل نفوذی هستند، بیگانه نگذارید عامل نفوذی باشد. خوب؛ بعد دلیلش را می گوید.
2- نابود کردن عقل و فکر، هدف دشمن
می گوید بیگانگان برای شما چند تا برنامه دارند، زیرا، 1- «لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا» یعنی کوتاهی نمی کنند، از «خَبَال»، «خَبَال» یعنی ضربه عقلی و فکری زدن، یعنی نابود کردن عقل و فکر، یعنی از اینکه عقل و فکرتان را متلاشی کنند کوتاهی نمی کنند. چه کنیم جوان های ایران درست فکر نکنند؟ هروئین، مواد مخدر، عکس های سکسی، فیلم های هرزه، یک کاری کنیم که جوان برود در دنیای عیّاشی. دشمنتان را بشناسید. چطور اگر در انرژی هسته ای، بچه های ایران فهمیدند، عصبانی می شوند، اما حاضر است مهیّج ترین و محرک ترین فیلم هایی که بچهها را از خود بی خود می کند، در اختیار بگذارند. همه رقم سی دی، از طریق زمین و آسمان و ماهواره، هرچه می خواهی در اختیارتان می گذارد به شرط اینکه شما نفهمید. دشمن خودتان را بشناسید، این آیه برای دشمن شناسی است، از آیات سیاسی قرآن است، «لَا یَأْلُونَ» یعنی کوتاهی نمی کنند، «خَبَالً» یعنی ضربه فکری و عقلی، از ضربه فکری و عقلی کوتاهی نمی کنند.
در آستانه شهادت مطهری بحث را بینندهها می بینند. دوازدهم اردیبهشت، روز معلم است. مطهری جزء اولین شهیدان انقلاب است. مطهری که بود؟ مطهری بچهها را با استدلال آشنا می کرد. یعنی کارخانه برقی بود که به همه خانهها برق می داد، گفتند این کارخانه برق را باید زد. اولین هدف این است، منبع انرژی است، این منبع انرژی را باید متلاشی کرد. یک وقتی در فرانسه کودتا شده بود، در آن کودتا رئیس جمهورش را هم گرفتند زندان کردند، رئیس جمهور در زندان مطالعه می کرد، یک مرتبه پاشد کتابها را هوا ریخت، گفتند چه شده؟ گفت من اشتباه کردم، من فکر کردم در فرانسه یک کودتای نظامی شد، نخیر، کودتای فرهنگی شد. این کتابها را خواندند مردم روشن شدند، دیگر من را تحمل نکردند، کودتا شد. یعنی کتاب نارنجک است، البته اگر نویسندهاش خوب باشد، (مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء) نامه هایی که امام نوشت، پیام های امام، مردم را روشن می کرد.
سخنرانی نارنجک است. زینب کبری با سخنرانی، حکومت رژیم را هوا کرد. خودِ قرآن نارنجک است. قرآن می گوید: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ» الحشر/21 اگر قرآن بر کوه نازل شود تکه تکه می شود، یعنی چه؟ یعنی من دینامیت هستم. یعنی سخنرانی اگر به انسان انرژی دهد.
3- شناخت نشانه های دوست واقعی
با کی رفیق شویم؟ می گوید با کسی رفیق شوید که به تو انرژی بدهد، آینده نگری بدهد. حدیث داریم، چون آدم دنبال دوست می گردد، با کی دوست شویم؟ می گوید دوست شو با کسی که، (یعلّمکم) روز معلم است، (یعلّمکم منطقه) با کسی رفیق شود که منطقش به تو آموزش دهد. یعنی حرف که می زند تو از حرفش چیز یاد بگیر. (یذکّرکم الله رؤیته) وقتی رؤیت می کنی او را، وقتی نگاهش می کنی یاد خدا بیفتی، الله اکبر. الان چی نشان ما می دهند؟ دشمن خود را بشناسید. این فیلمها، این نمی دانم نوارها، این سی دیها که الان به انواع مختلف پخش می شود، دست به دست می گردد، اینها(یعلّمکم منطقه)؟ علم شما را بالا می برد؟ اصلاً کار به دین نداشته باشیم، اصلاً دین را بگذاریم کنار، به عنوان آدم، به عنوان انسان می خواهیم صحبت کنیم، فرض کنید هیچ دینی هم نداریم، جوان، تو ارزش داری یا نه؟ ارزشت به این است که هرزه شوی؟ ارزشت به این است که لذت های آنی ببری؟ ارزشمان به این است که آیندهمان را نبینیم؟ با کسی رفیق شویم که آینده تا آن طرف قیامت را حساب کنیم. مار پوستش نرم است، اما تویش زهر است. دنیا به مار تشبیه شده که زیباست، اما تویش زهر است. خیلیها خوشحالند که چه مبلغی دارند، چه خانه ای، چه برجی، چه پولی، چه ماشینی، چه نمی دانم. خیلیها. ولی خوب تویش چی است؟ حق فقرا نیست؟ اگر مالی داری که تویش حق فقرا باشد، این مال نیست، مار است. چقدر نرم است پوستش، و چقدر زهر دارد تویش. با چه کسی رفیق شویم؟ دشمن خودتان را بشناسید. «لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا» با دو تا کلمه عربی آشنا شویم. «خَبَالً» یعنی ضربه فکری، «لَا یَأْلُونَ» یعنی کوتاهی نمی کنند، از ضربه فکری به شما کوتاهی نمی کنند. یک فیلمی تلویزیون نشان می دهد که فکر شما را بدزدد. نوار نشان می دهد که فکر شما را بدزدد، حتی فیلم های خودمان هم، فیلم هایی هم که تولید داخل است، نگاه کنید که وقتی پای این نشستی چقدر رشد می کنی. این فیلم چند ساعت از تو گرفت؟ چی چی گرفتی؟ از تو جوانی گرفت، از تو عمر گرفت، تو از فیلم چی گرفتی؟ اگر این فیلم تو را رشد می دهد، رشد هم معنایش این نیست که همهاش فیلم های علمی باشد.
من خودم سعی می کنم در حرفهایم بخندانم، من طرفدار خنده هستم. قرآن می گوید بخندانید مردم را، اصل ما گریه نیست، قرآن می گوید: «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى» النجم/43 یعنی خداوند هم می خنداند، هم می گریاند. امور تربیتی، معلم، روحانی، فقط نباید «أَبْکَى» بگریاند، ما «أَضْحَکَ» هم داریم، اتفاقاً «أَضْحَکَ» قبل از «أَبْکَى» است. در قرآن دو تا کلمه هست، هر کدام اول آمده مهمتر است. مثلاً دختر مهمتر از پسر است. چون قرآن می گوید «یَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ إِنَاثًا» بعد می گوید «وَیَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ الذُّکُورَ» الشورى/49 خدا به هر که می خواهد دختر می دهد، بعد می گوید پسر. تربیت یک دختر مساوی است با تربیت چند تا پسر. ما آماری که از مدارس مختلف گرفته ایم که نماز را کجا یاد گرفتی؟ گفتیم سه تا سؤال را جواب دهید، خانه یاد گرفتی یا مدرسه یا مسجد؟ اکثر بچهها نوشتند خانه، در خانه گفتیم از پدر یاد گرفتی یا از مادر؟ اکثراً می گویند از مادر. مادر مهم است. قرآن می گوید: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ» البقره/158 اسم صفا را قبل برده، ولذا حاجی هایی که می روند مکه، وقتی می خواهند سعی را شروع کنند اول از صفا شروع می کنند، صفا اول است، بعد مروه. دختر اول است، بعد پسر. خنده اول است بعد گریه. من نمی خواهم بگویم که همه فیلمها باید موعظه و سخنرانی و اینها باشد، ولی چه خنده ای؟ خنده باید حکیمانه باشد. این کارها، کارِ تلویزیون است، منتهی چون نکرده، من به فکرش افتادم بکنم، حالا نمی دانم موفق خواهم شد یا نه. یک سایت خنده درست کنیم، سایت خنده داریم ولی با چه کلماتی مردم را می خندانند. با کلمات هرزه، یک سایتی داشته باشیم خنده های حکیمانه. و هر کس توانست یک مطلبی را در پنج سطر بنویسد که یک حکمتی در آن باشد همراه با یک خنده. یعنی آدم چیز یاد گرفته بخندد، یعنی خندهها حکیمانه باشد، جهت دار باشد. علم ما باید جهت دار باشد.
4- آموزش در جهت رشد و قرب به خدا
روز معلم است من این را بگویم، قبلاً هم گفتم ولی اجازه بدهید تکرار کنیم. چند وقت قبل هم سمیناری بود، رؤسای سازمان های آموزش و پرورش سمیناری داشتند، گفتم من یک خط کش می دهم ببینید آموزش و پرورش در دنیا و در جمهوری اسلامی، موفق بوده یا نه. قرآن می گوید که: «اقْرَأْ» بخوان، سوره علق می گوید که: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی» العلق/1، «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ» دنیا «اقْرَأْ» هست، یعنی درس هست، اما این درسها جهت ندارد، «بِاسْمِ رَبِّکَ» نیست، آنوقت سوره علق وقتی می گوید «اقْرَأْ»، آخر سوره را نمی توانم بخوانم، چون اگر بخوانم آیه ای است که سجده واجب دارد، همه باید سجده کنید، فارسی می گویم، اول سوره علق که می گوید «اقْرَأْ»، آخرش می گوید سجده کن و به خدا قرب پیدا کن، یعنی آن علمی ارزش دارد که نتیجه علم بندگی خدا باشد. کشورهای دنیا علم دارند اما علمشان سر از بندگی خدا در نیاورده. این برای دنیا. ما چطور؟ ما اگر خواسته باشیم ببینیم «اقْرَأْ»مان به درد می خورد یا نه. اگر دیدیم در مدرسهها، نماز جماعت هایی که می شود، اگر دیدیم مدارس راهنمائی بیش از دبیرستانیها شرکت می کنند، این معلوم می شود «اقْرَأْ» به سجده کشیده شده، اما اگر دیدیم نماز بچهها شلوغتر از راهنمائیها است، نماز راهنمائیها شلوغتر از دبیرستانیها است، نماز دبیرستانیها شلوغتر از دانشگاهیها است، پیداست این «اقْرَأْ» آخرش به سجده کشیده نشده. دینِ ما می گوید «اقْرَأْ»، منتهی خواندنی که «بِاسْمِ رَبِّ» باشد و عاقبت سر از سجده و قرب پیدا کند. امیرالمؤمنین می فرماید، (ثمره العلم العبودیه) نتیجه علم عبودیت است.
مطهری را من، توفیقی داشتیم، ایشان که قم می آمد، چند بار من افتخار داشتم میزبانش بودم، می آمد منزل ما. چند ماهی این توفیق را من داشتم. یک هفته ای هم در یک اتاق خدمت ایشان در اهواز بودیم. نمازهای طولانی می خواند. مطهری گریه داشت. اشک داشت. نماز شب های آبداری داشت. آن علم، علمی است که به سجده کشیده شود. آموزش و پرورش ما باید حساب کند دبیرستان خوب، دبیرستانی نیست که دیپلمه هایش وارد دانشگاه شوند، این یکی از خوبیها است. همه خوبیها درس نیست. آیا این که از دبیرستان وارد دانشگاه می شود، ادبش نسبت به استاد چطور است؟ ادبش نسبت به پدر و مادر چطور است؟ ادبش نسبت به خواهر و برادر چطور است؟ تواضعش چطور است؟ جسارتش چطور است؟ ممکن است دیپلم باشد، ولی دیپلم ترسو، در دانشگاه هم شاگرد اول باشد، ولی شهامت یک الله اکبر ندارد، می گویند بگو الله اکبر می گوید خجالت می کشم، بابا، آخر تو جزء تیزهوشها هستی، تو جزء فرهیختهها هستی، می گویند بگو الله اکبر، می گوید نه خجالت می کشم. این پیداست که همه خوبیها را ندارد. دین ما دینِ جامع است، باید همه کمالات را انسان داشته باشد. دشمن شناسی.
5- آثار تاریخی معماری ایران در موزه های غرب
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ای مؤمنین، «لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکُمْ»، «مِنْ دُونِکُمْ» یعنی از بیگانهها نگذارید، «بِطَانَهً»، بطن، بروند در شکمتان، نگذارید بیگانهها اسرار شما را بفهمند. من رفته بودم اتریش، در موزه اتریش سنگ های تخت جمشید را دیدم. هرچه فکر کردم که این سنگها را از کجا آوردند اینجا، با کدام کشتی و جرثقیل، این ستونها را برداشتند آوردند، محراب بعضی مسجدها را، کل محراب را، همینطور که محراب است برداشته بودند آورده بودند. این چطور این را دزدیدند، مردم آن منطقه خواب بودند، محراب مسجد جامع را دزدیدند، این دزدش کی بوده، چقدر احمق بوده، ممکن است دزد مسلمان باشد ولی «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» آخرش می گوید «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» یعنی مسلمان هست، اما «تَعْقِلُونَ». تو چطور به خودت اجازه دادی بخاطر یک پولی صنعت ایران را در موزه های آنجا ببینی، کتاب های خطی را در کتابخانه هایشان می بینیم، نمی دانم نوابغش را در آن کشورها می بینیم. به این آیه عمل نشده، دشمن خودتان را بشناسید. آنها حاضرند هرچه می خواهی به تو بدهند که شما فکر نکنی.
6- آرزوهای دشمن برای کشورهای اسلامی
برویم سراغ جمله دوم، «وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ». یک صلواتی بفرستید. «وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ»، «وَدُّوا» یعنی چه؟ این «وَدُّوا» همان مودّت است. مودّت یعنی دوست داشتن. من کلمه «وَدّ» را در معجم دیدم، «وَدّ» یعنی دوست دارند، ببینیم چند تا «وَدّ» در قرآن است. «وَدّ» دشمن برای ما چه دوست دارد؟ کلمه «وَدّوا» را پیدا کنیم. «وَدّوا» یعنی دشمنان برای شما دوست دارند، چی دوست دارند؟ 1- دوست دارند «مَا عَنِتُّمْ»، «عَنِتّ» یعنی سختی، دوست دارند شما سختی بکشید، اصلاً دوست دارند شما انرژی نداشته باشید، نفت نداشته باشید، مغز نداشته باشید، گندم نداشته باشید، صنعت نداشته باشید، ابتکار و افتخار نداشته باشید، «عَنِتّ» یعنی سختی. دوست دارند سختی را، یعنی دوست دارند به دردِ سر بیفتید. 2- «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» النساء/102 دوست دارند شما غافل شوید. داریم.) دیگر چه؟ 3- «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ» القلم/9 دوست دارند شما «تُدْهِنُ»، «دُهنُ» یعنی روغن مالی، دوست دارند شما سازش کنید. دیگر چه؟ «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ» النساء/89 دوست دارند شما کافر شوید، دست از مکتب بردارید.
دشمن شناسی. سؤال: دشمن برای ما چه دوست دارد؟ دوست دارد، «عَنِتُّمْ» یعنی فشار، دوست دارد ما در فشار قرار بگیریم. «لَوْ تَغْفُلُونَ» دوست دارد غفلت، دوست دارد سازش، دوست دارد ارتداد، مرتد شویم، برگردیم از دین. چون اسلام دنیا را بیدار کرد. خیلی امام به گردن ما حق دارد. دنیا که راهپیمائی می کند، این موجی که افتاده بخاطر موج هایی است که در ایران افتاده. نمی خواهیم بگوییم قبل از جمهوری، اما خیلی راهپیمائی حزبی، تیتیش مامانی، سوپردولوکسی، نمی دانم با چهارتا پلاکارد، چهارتا سوپر دولوکس، خیلی نمی دانم، این سیلی که در آفریقا و اروپا و آمریکا در اثر یک جسارت به پیغمبر این رقمی سیل راه می افتد، این سیلها نتیجه سیل ایران است. فکر نکنید حالا یک فیلمی، یک دختری، یک پسری، زلفش را یک جور قرارداد دخترهای ما هم یاد می گیرند، بله آنها تهاجم زلفی به ما می کنند، اما ما هم تهاجم مکتبی به آنها کردیم، الان تهاجم ایران به دنیا بیش از تهاجم دنیا به ما است. تمام چراغ هایی که روشن می شود علیه آمریکا، رهبر این چراغها امام بوده. انقلاب ما صادر شد، ما به دیگران خط دادیم، به آنی که باید برسیم، رسیدیم. یک سنّتی گذاشته شد الحمدلله.
جوانی چند شب پیش خانه ما بود، خوب یک مدّتی ایشان در اروپا بود، می گفت می خواستم نماز بخوانم هر جا نماز می خواندم گیر داشتم در دبیرستان. می گفت نایلون آورده بودم در دستشویی می رفتم نماز می خواندم. دشمن برای ما چی دوست دارد؟ «وَدَّ» دوست دارد. واقعاً روی کلمات قرآن آدم دقت کند، یک کلمه «وَدَّ»، «وَدَّ» را می آوری در معجم یا در کامپیوتر، «وَدَّ» یعنی دوست دارند، برای ما چی دوست دارند؟ دوست ندارند ما رشد کنیم، دوست ندارند ما شاگرد اول بشویم، دوست ندارند. دوست دارند «عَنِتُّمْ»، نداشته باشیم، به درد سر بیفتیم، دوست دارند «تَغْفُلُونَ» غافل شویم، دوست دارند «تُدْهِنُ»، آنها برای ما این را دوست دارند. حالا یک چیزی برایتان بگویم یک صلوات بفرستید.
7- لزوم آمادگی مسلمانان در برابر طرح های دشمن
سوره نساء آیه 102، یک خاطره دارد. خاطره را برایتان بگویم، زیادی گوش دهید خیلی قشنگ است این را نیروهای انتظامی و نظامی، سپاه و ارتش، هرکس پای تلویزیون نشسته این آیه را برود فیلم کند، یک فیلمنامه است. متأسفانه اینها فیلم نشده. ما در قرآن آیاتی داریم اصلاً فیلمنامه است، این را فیلمش کنید. وقتی مسلمانها آمدند از مدینه به مکه، هنوز مکه در اختیار کفار بود، دشمن آمد بیرون و گفت نمی گذاریم بیائید، چند کیلومتری مکه، جبهه مسلمانها و جبهه مشرکین مکه، در مقابل هم دو جبهه بودند. ظهر شد رفتند مثلاً نماز بخوانند، تا پیغمبر گفت الله اکبر همه مسلمانها اقتدا کردند. کفّار یک نگاهی کردند، عجب مراسمی دارند مسلمانها، پیغمبر رفت جلو و همه به او اقتدا کردند، گفت خیلی خوب، خوب مراسمی است، در ذهنش طراحی کرد که عصری که اینها می روند سرِ نماز تا می روند سجده همه را به رگبار ببندیم. شکار در دست است، جنگ نمی خواهد، اینها در حال سجده همه را به رگبار ببند. در ذهنش یک آن آمد که برای عصری برنامه ریزی کند. فوری آیه نازل شد، پیغمبر دیگر این رقمی نماز نخوان، در مقابل دشمن همه سر نماز نروید، چطوری سرِ نماز بروید؟ مثلاً دشمن پانصد نفر است، مسلمانها پانصد نفر هستند، الله اکبر گفتید دویست و پنجاه نفر اقتدا کنند. آن دویست و پنجاه نفر دیگر شیفت بدهند، پست بدهند، دویست و پنجاه نفر در مقابل دشمن صف آرایی کند، دویست و پنجاه نفر اقتدا کند. اینها هم که اقتدا می کنند غافل نباشند، کلتشان بغلشان باشد، یعنی با اسلحه الله اکبر بگویند، اسلحه به کمرشان الله اکبر بگویند. خوب، نماز، نمازِ شکسته بود، چون مسافر بودند. نمازِ شکسته دو رکعت است، (بحول الله) که گفتی بروی رکعت دوم، دیگر اینهایی که اقتدا کردند دویست و پنجاه تا، قصد فُرادا کنند. یعنی رکعت اول جماعت، رکعت دوم نیّت کنند برای خودشان، چطور؟ دیگر صبر نکنند پیغمبر، اینها خودشان تند تند، «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ» الحمد/1-3 تند تند نمازشان را بخوانند، خم شوند رکوع، (سمع الله)، سجده اول، سجده دوم، (أشهد أن لا اله إلّا الله) زود، تشهد و سلام بدهند، دو رکعت است، فوری بروند سرِ شیفت، آنهایی که سرِ شیفت هستند بیایند به رکوعِ رکعت دوم برسند. منتهی رکعت اوّلیها کلت دستشان باشد. رکعت دوّمیها که می آیند نماز بخوانند غیر از کلت، کلاه خود هم سرشان باشد. حالا این خودش از نظر نظامی فنّ است. چرا رکعت اول کلت خالی؟ رکعت دوم هم کلت، هم کلاه و زره. این را بخاطر اینکه رکعت اول غافلگیر بشوند. آدمی که دشمن را غافلگیر می کند، یک کلت، با یک کلت می تواند در مقابل دشمن بایستد، اما بین رکعت اول و دوم چون لحظاتی فاصله هست، در این چند لحظه دشمن می تواند طراحی نو بکند، چون او می تواند ضربه نویی بزند، پس شما هم باید حفاظتتان را بیشتر کنید. گرفتید چه می گویم؟
ببینید، یک وقت یک مقام رسمی می خواهد یک جایی سخنرانی کند، اگر دفعتاً آمد، اصلاً محافظ هم نبود، نبود، امّا اگر رادیو و تلویزیون اعلام کرد فلانی فلان جا هست، اگر اعلام کرد، هرچه اعلام بیشتر باشد باید حفاظت بیشتر باشد. چون ممکن است از راه دور برق را قطع کنند، چیزی پرت کنند، ممکن است از فاصله دور، از بلندیها، از توی جوبها، از زیرِ پلها، چون فرصتِ طراحی برای دشمن هست، پس باید حفاظت شدید باشد. رکعت اول کلت، رکعت دوم کلت و کلاه خود. چرا به این شکل نماز می خوانیم؟ قرآن می گوید: «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» دشمن می خواهد شما غافل باشید.
حالا آیه را بخوانم: «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، «وَإِذَا» هرچه را می فهمید شما معنی کنید، «إِذَا» یعنی چه؟ با هم بگویید، زمانی که، «وَإِذَا کُنتَ فِیهِمْ» پیغمبر وقتی در مردم هستی، «فَأَقَمْتَ لَهُمْ الصَّلَاهَ» خواستی اقامه نماز بکنی، پانصد تا سرِ نماز نروید، «فَلْتَقُمْ طَائِفَهٌ مِنْهُمْ مَعَکَ» از این پانصد تا یک طائفه ای اقتدا کنند، این طائفه ای هم که اقتدا می کنند «وَلْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ» کلتشان بغلشان باشد، «فَإِذَا سَجَدُوا» وقتی این دویست و پنجاه تا سجده می کنند، «فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرَائِکُمْ» یک عده پشت سر اینها باشند، رکعت دوم «وَلْتَأْتِ طَائِفَهٌ أُخْرَى لَمْ یُصَلُّوا» آن دویست و پنجاه تایی که سرِ نماز نیستد، آنها رکعت دوم بیایند «فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ» آنها به رکعت دوم اقتدا کنند، رکعت دومیها «وَلْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ» هم کلت، هم کلاه خود، چرا؟ «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» النساء/102 دشمن دوست دارد شما غافل بشوید، همه که رفتید به سجده، همه را به رگبار ببندد. نماز ظهر پانصد تا اقتدا کردند، نماز عصر. . . حالا از این فرمولها پیداست. من در این تفسیر، تفسیر نور، بیست تا نکته نظامی در این تقریباً اگر فراموش نکرده باشم، بیست تا نکته نظامی نوشتم. یکی اینکه سرباز مسلمان باید نماز جماعت را بلد باشد که رکعت اول چه کند، رکعت دوم چه کند. سرباز مسلمان باید وضو داشته باشد. سرباز مسلمان باید به قدری چابک باشد که در فاصله یک رکعت بتواند شیفتش را عوض کند. یعنی باید مسئله بلد باشد، با وضو باشد، در یک لحظه بتواند شیفت عوض کند، یعنی عدالت فقط برای تقسیم وام و کره و روغن و کود شیمیایی نیست. پیشنمازی هم باید عادل باشد. یعنی دویست و پنجاه نفر نگویند که کی گفت شما نماز بخوانید ما نماز نخوانیم؟ دویست و پنجاه تا رکعت اول، دویست و پنجاه تا رکعت دوم. یعنی در نماز جماعت هم باید عادلانه باشد. نباید در یک شهری چهل تا واعظ و مداح باشد، یک شهری هیچ واعظ و مداحی نباشد. در یک خیابان سی تا دکتر باشد، در یک روستایی، در یک جا مثلاً این همه آخوند باشد، در بیست تا روستا هیچ آخوند نباشد. من اینجا بگویم، روحانیّون در هر منطقه ای، یعنی بنده که کاشان هستم باید با طلبه های کاشان بنشینم جلسه بگیرم، روستاهایی که کاشان ندارند، شیفتی بروید، روز قیامت خدا قرائتی را نمی بخشد که بگویند تو در تلویزیون تهران بودی، اما فلان روستا آخوند نداشت. ممکن است من نتوانم بروم، اما لااقل سالی یک بار که نوبتم می شود. سالی یک روستا که می روم. اگر کاشان پانصد تا روستا دارد، پانصد تا هم طلبه دارد، هر طلبه ای یکیاش را در سال یک بار می شود رفت. آن مقدار را می شود رفت. البته حالا من به اندازه خودم مسافرت می کنم. من سالی صد تا سفر تقریباً سهمیهام است. حالا کاشانیها نگویند قرائتی چرا حرفهایی که می زند خودش عمل نمی کند! به هر حال، ولی خوب در عین حال مقصّر هم هستم، قصور و تقصیر هم دارم، از خدا عذرخواهی می کنم. از این چه می فهمیم؟ دشمن برای ما چه می خواهد؟ غافل، دشمن برای ما «تُدْهِنُ» سازش، دشمن برای ما کافر، می خواهد شما برگردید، دست از مکتب بکشید کاریتان ندارد. خیلی کشورها مسلمان هستند، ولی اسلامشان، اسلام آمریکایی است، یعنی اسلامی است که آمریکا می پذیرد، فقط آن چوب در گلو، اسلامِ جمهوری اسلامی است، این هم بخاطر اینکه گفتیم نه شرقی، نه غربی. گفتیم نه سازش، نه ذلّت. «لَو تُدْهِنُ»، «تُدْهِنُ» یعنی سازش، «دُهن»، «تُدْهِنُ» از «دُهن» است، «دُهن» یعنی روغن، روغن مالی، ما می گوئیم ماست مالی، روغن مالی، یعنی سازش. آنها دوست دارند روغن مالی کنیم، آنها هم با تو روغن مالی کنند. یعنی دوست دارند با نرمش از کنار هم رد شویم. «تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» القلم/9.
در جلسه قبل هم گفتم، اینجا هم می گویم. خیلی باید خدا را شکر کنیم، نسل قدیم آمریکا را می شناخت، چون هم در زمان شاه شکنجه های شاه را دیده بود، هم در جمهوری اسلامی جنگ و اینها، از بعد از صلح، نسلِ نو آمریکا را نمی شناخت، ما مشکل داشتیم چگونه به نسل نو بگوییم آمریکا جنایتکار است. همین که آمریکا گفت در انرژی هسته ای ایرانیها نفهمند، تحقیق نکنند، همه بچهها فهمیدند آمریکا می گوید همه دنیا بفهمند، بچه های ایران نفهمند. این دیگر کینه آمریکا آمد در دل. ما از خدا متشکریم که با این کارِ احمقانه، کینه آمریکا در دلِ بچهها آمد. کارِ آخوندها و کار دانشمندان و اساتید دانشگاه، کارشان سبک شد. همه فهمیدند که آمریکا چرا می گوید اسرائیل داشته باشد، شما نداشته باشید. همه کشورها داشته باشند، شما نداشته باشید. این لطف خدا بود، یک قدمی برداشت.
خدایا، تو را به حقّ محمد و آل محمد دشمنان ما را شاد نکن. (الهی آمین) دشمنان ما را خوار و ذلیل بفرما. (الهی آمین) دشمن می خواهد ما در فشار باشیم، همه سختی های ما را برطرف بفرما. (الهی آمین) دشمن می خواهد ما غافل باشیم، خدایا ما را از غافلین قرار نده. (الهی آمین) دشمن می خواهد ما سازش کنیم، خدایا ما را با نااهل سازش کار قرار نده. (الهی آمین) دشمن می خواهد ما دست از مکتب برداریم، خدایا ما را نسبت به مکتب وفادار قرار بده.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته