الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
موضوع بحثی که دنبال میکردیم بحث ازدواج بود و گفتیم که ازدواج خیلی مسئله مهمی است یعنی یک مسئله… اینطور نیست که فقط مسئله شهوت باشد پیرها نیازشان به همسر کمتر از جوانها نیست آدمهای جوان همسر را برای یک کار میخواهد آدم پیر همسر را برای چند تا کار میخواهد یعنی انسان انس میخواهد انسان دوست دارد که عشقاش را به کسی بریزد با یک کسی مانوس بشود همدم میخواهد انسان بدون انس نمیشود.
1- نیاز طبیعی انسان به انیس و همدم
در یکی از این کشورها یک کسی سگی داشت گفتم چرا با این سگ زندگی میکنی؟ گفت سگ وفادار است بچه هایم همه ول کردهاند و رفتهاند من هستم و این سگ. آن کسی که آدم گیرش نمیآید سراغ سگ میرود مثل اینکه بچهای که شیر مادرش را نخورد سر شیشهای میمکد چون این میخواهد بمکد شیر مادر گیرش نیاید سر شیشهای میمکد. اگر بچه غذای سالم نخورد غذای آلوده میخورد اگر رفیق خوب گیرش نیاید میرود سراغ رفیق بد این ظرف خالی باید پر بشود انسان نیاز به همسر دارد حالا بحثمان این بود که این نیاز را کی باید حل کند گفتیم دولت به تنهایی نمیتواند اصولاً کارهای دولتی هر چه بیشتر دولتی بشود توفیقات آن کمتر است.
من یکوقت تصمیم گرفتم تجربههای تبلیغی خودم را منتقل کنم به طلبهها فرض کنید ساعت پنج بعداز ظهر تصمیم گرفتم گفتهها و نوشتههای خودم را دیدم سر فصل هایش را نوشتم زنگ زدم به رادیو که بیایند ضبط کنند نوار کاست گفتند تعطیل است گفتم به دو تا از این کارمندها بگوئید که دو ساعت اضافه بایستد پولی به آنها بدهید اضافه کار ساعت نه شب که صدا و سیما تعطیل بود رفتیم تا حدود یازده شب رفتم توی استودیو تنهایی پر کردم آمدم بیرون زنگ زدم به دو سه نفر بانی پیدا کردیم نوار گرفتیم زنگ زدیم به کارخانه نوار به اندازه یک کامیون نوار خریدیم سریع دادیم تکثیر کردیم دادیم به ائمه جمعه و طلبهها و دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات حدود صد هزار تا این نوار را پخش کردند از وقتی تصمیم گرفتم تا وقتی پخش کردم چند ساعتی بیشتر طول نکشید حالا همین را بدهی دست یک وزارتخانه اول میگویند طرح بدهید بعد میگویند برود توی کمیسیون بعد میگویند ارزیابی بعد میگویند نظارت بعد میگویند جمع بندی بعد میگویند هماهنگی بعد میگویند تأمین اعتبار بعد میگویند مناقصه و مزایده بعد میگوید مسئول خرید بعد میگویند ورود به انبار بعد میگویند کارت خروج کاری که بنده پنج ساعت یا ده ساعت یا کمتر یا بیشتر کردم به هر وزارتخانهای بدهی شش ماه طول میکشد خیلی از کارهای دولتی فشل است یک کسی گفت پشه که گرفتی بکشی یک سنجاق از لب کتات بیرون میکشی از فاصله بیست سانتی هفت بار سنجاق را به چشم راست پشه میزنی وقتی چشم راست او از بین رفت روی چشم چپ آن اثر میگذارد وقتی چشم چپ او هم از بین رفت دیگر نمیتواند پرواز کند و وقتی که پرواز نکرد دیگر نمیتواند تامین غذایی کند به مرور ایام میمیرد گفت بابا ولم کن پشه را همچیناش کنی میمیرد. گاهی اینقدر کارها را لفت میدهد…
کاشان ما یک کسی سوار الاغ شد الاغ راه نمیرفت اینقدر به این الاغ زد که هه هه هه هه کرد آخرش گفت اینقدر پایم را از اینطرف آوردم از آنطرف آورده بودم الان رسیده بودم. اگر میخواهید کار بشود گیر آداب و رسومی که توی خانه هاست و توی اداره هاست نباشید این قیدها را برداریم درست میشود یک آدم جوهر دار به اندازه یک گردان آدم به درد میخورد و یک گردان آدم بی جوهر به درد یک آدم جوهر دار نمیخورد باید آدم عاشق باشد کاردان باشد انگیزه داشته عشق داشته باشد بعد اگر اخلاص داشته چی میشود… چون قرآن گفته است که اگر اخلاص داشته باشی ما مددهای غیبی هم میفرستیم الهام میکنیم کمک میکنیم.
2- لزوم تشکیل ستاد ملی ازدواج
یک ستادی میخواهد و این ستاد دیگر حقوق بگیر نباشند یعنی مثل ظهر عاشورا کسی حقوق نمیگیرد هر کسی سر کار حقوقاش است کارش که تمام شد میرود خانه این ستاد دیگر نباید یک مدیرکل و یک روابط عمومی و یک چی و یک چی… همه… ستاد اقامه نماز ده دوازده تا اتاق بیشتر ندارد دیدم زدهاند اتاق رئیس اتاق قائم مقام دفتر آبدارخانه گفتم اینجا چند تا اتاق بیشتر ندارد یک نگاه که میکنی میفهمی این کجاست. یک کسی یازده تا کتاب داشت گذاشته بود توی تاقچه اسامی آنها را نوشته بود و زده بود آنطرف اتاق بعد هر کتابی میخواست میرفت از روی لیست نگاه میکرد میخواند مثلاً شماره هفت گفتم بابا یازده کتاب که اینقدر بازی ندارد نگاهش کن بردار. خدا میداند اینقدر اداری شدهایم که اگر از این اتاق به اتاق بغلی بخواهند بگویند اینرا مینویسند تایپ میکنند شماره میزنند ابلاغ میکنند که شما فردا در جلسه تشریف داشته باشید من دیدم یک زنی از شوهرش توی روزنامه تشکر کرده بود خوب شما که توی خانه هستی از شوهرت تشکر کن مرد میخواهد از زنش تشکر کند خوب توی خانه از زنت تشکر کن مثل اینکه نیت کردهایم عمر خودمان را آتش بزنیم پول خودمان را و پول دولت را هم آتش بزنیم گاهی وقتها جوری پول خرج میکنند که اگر به ما گفته بودند تو را خدا پولها را آتش بزن از این بهتر نمیشد آتش زد.
برای ازدواج چه کنیم: غیر دولتی، افراد با انگیزه، مجانی، آبرومند، کاردان و باتجربه، حالا این ستاد چه کند؟ فتاوای مراجع و قوانین یک فتواهایی از مراجع بگیریند فتواها و قوانینی که کار را آسان کند چون ما گاهی وقتها گیر قانون داریم و گاهی وقتها گیر فتوا داریم این گیرهایش را باز کنند.
3- نذر برای ازدواج جوانان نیازمند
یک گروه میخواهد جذب کمکهای مردمی کمکهای مردمی خیلی زیاد است اصلاً هر دختر و پسری پدر و مادرش نذر کند که اگر این دختر من به سلامتی رفت خانه بخت اگر انشاءالله پسر من یک همسر خوب گیرش آمد به شکرانه این من یک پسر و دختر فقیر را خرج دامادیش یا جهازیهاش را میدهم به شکرانه اینکه من رفتم مکه و برگشتم یک نفر را مشهد امام رضا(علیه السلام) میفرستم نذر کنیم این کار بیاید توی نذرها شما که سه تا بچهات رفتند فرض کن بچه چهارمیات است اگر چهار تا بچه داشتی چه میکردی فرض کن چهار تا بچه داری این افرادی که متمکن هستند میتوانند هر دو سالی سه سالی بعضیها به قدری وضع مالیشان خوب است که میتوانند ماهی یک نفر را خانه بخت بفرستند بسیار آدم داریم ماهی یک جهازیه دادن مثل یک دانه سیگار میماند معاملات سنگین میکند درآمدهای خوبی دارد. فکر نکنید ثوابش هم کم است.
اوایل انقلاب بعضی از مدارس دستشویی نداشت بچهها میرفتند مدرسه… شاید الان همه داشته باشیم بچه ادرارش را نگه میداشت که ظهر برود خانه خوب نگه داشتن ادرار خیلی خطرناک است حدیث داریم اگر رفتی مسجد ادرارت گرفت وضو هم داری اما اگر دو مرتبه بروی وضو بگیری دو مرتبه برگردی نماز جماعت تمام میشود اسلام میگوید بگذار نماز تمام بشود و شما برو وضو بگیر دستشویی برو جماعت را از دست بده فرادی بخوان که ادرارت را نگه نداری حتی اگر کسی در حال ادرار نماز بخواند نماز او قبول نیست. صحیح است ولی قبول نیست مثل اینکه شما آب میآوری ولی من نمیخورم آب آوردن شما کار درستی است اما من نمیخورم خدا قبول نمیکند.
من از اول انقلاب معاون وزیر بودم به وزیر گفتم بعضی از مدارس ما دستشویی ندارد بسازید گفت بودجه نداریم آن زمان بودجه نبود خیلی وضع خطرناک بود افرادی آمدند گفتند آقای قرائتی بیا صبحت کن گفتم به شرطی میآیم که شما ده تا مستراح بسازی گفت شما بیا ما میسازیم گفتم نه شما پولش را بده به من هم نده که فردا بگویی قرائتی به اسم مستراح پول میگیرد جیب خودش میگذارد برو بده به انجمن اولیاء و مربیان ما صدها هزار تومان هی دستشویی ساختیم و سخنرانی کردیم یکی آمد گفت آقای قرائتی معلوم میشود که پول ما قابلیت ندارد گفتم اگر شک داری ثواب سخنرانی من مال تو و ثواب دستشویی ساختن تو مال من این کارها خیلی ثواب دارد.
من یک سال روحانی کاروان حج بودم البته از آن سال به بعد دیگر روحانی حج نشدم به قصدهای دیگر رفتم ولی یک سال روحانی شدم چون روحانی باید خیلی زبل باشد باید حاجیها را ببرد طواف بدهد من هم بلد نبودم یادم هست یازده نفر را بردم یکی یکی گم کردم آن سال خانم خودم هم بود خانم خودم را گم کردم بعد آمدم و کفش هایم را هم گم کردم ولی یک سال که روحانی بودم در حج یک کاری هست که حالا نمیدانم غلط است یا درست شاید درست باشد و شاید هم غلط اینست که زن و مردها را از هم جدا میکنند مثلاً میگویند طبقه سوم مال زنها و طبقه چهارم مال مردها یک زن و شوهری بودند جوان بودند اینها را از هم جدا کرده بودند یک مرد گفت این چه قانونی است که ما را از هم جدا میکنند؟ گفتم میخواهید با هم باشید گفت بله گفتم خوب این اتاق آخوند است آخوند یک اتاق خصوصی دارد چرا؟ بخاطر اینکه مثلاً یکی میخواهد حمد و سوره درست کند خوب این نمیتواند در جایی که چهار نفر خوابیدهاند بیاید حمد و سوره درست کند پزشک اتاقاش جداست گفتم این اتاق مال من است من هم تا دو سه ساعت نیستم کلیدش را بگیر با خانمتان با هم باشید برگشتم اینقدر به من دعا کرد که گفتم شاید ثواب این اتاق خالی که من دادم به این زن و شوهر از همه آخوندی من در عمرم بیشتر باشد شما فکر نکنید که نذر فقط مال نذر امام حسین(علیه السلام) است شما یک دختری را عروس کنید یک پسری را داماد کنید شاید ثواب آن از بسیاری از کارهای دیگر… گاهی ثواب مدرسه سازی از مسجد سازی بیشتر است گاهی مدرسه داریم مسجد سازی ثوابش از مدرسه سازی بیشتر است.
4- استفاده از خمس و زکات برای ازدواج نیازمندان
زکات، شما نمیدانید درآمد زکات چقدر است؟ زکات دیمی بیشتر است چون پول موتور و چاه نمیدهد ما چند تن گندم داریم هر پانزده کیلو یک کیلو چقدر میشود؟ بنده یک وقت حساب کردم دویست و پنجاه میلیارد تومان فقط زکات گندم است غیر از جو و طلا و نقره و فلان واقعاً اگر زکات بدهیم… حدیث داریم امام فرمود اگر مردم زکات بدهند روی زمین فقیری باقی نمیماند. درآمد خمس، بیست درصد سرمایه مال خمس است بازار تهران چقدر خمس دارد بازار قم و کاشان… بیست درصد این سرمایهها خمس است چند درصد خمس میدهند خمس را میشود از مراجع اجازه گرفت حداقل بخشی از آنرا… زکات را میشود نذر را میشود وصیت را میشود شما مثلاً میخواهی برای هر بچه ده میلیون بگذاری به هر بچه نه میلیون بده اینکه فرقی نمیکند بچههای محله هم حق دارند فکر نکن که از مخات پیدا کردهای قارون میگفت مال مخ من است مدیریت اقتصاد خدا میگوید جان ننهات خیلی از تو باسوادتر و گردن کلفتتر بودند و به جایی نرسیدند کسی چیزی را از خودش نداند. «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی» القصص/78 یعنی علمی توی کله من هست.
هر کسی ثلث مالاش را میتواند بدهد، کفاره، انفاق، ما اگر پول یک روز نفتمان را بدهیم به مسجدهای ایران تمام مسجدهای ما سوپر دولوکس میشوند خادم مشکل دارد آقا مشکل دارد فرشهایش را پنج هزار پنج هزار جمع میکنند برای فرش شویی یعنی واقعاً شهرداریها نمیتوانند فرش مسجدها را سالی یکمرتبه بشورند؟ البته کارهای خوبی کردهاند خدا پدرشان را بیامرزد ما باید اینجا تشکر هم بکنیم از خیلی از آنها.
5- نقش شهرداریها در ساخت سالنهای چند منظوره
بعضی از استانها شهرداریهای آنها مقداری پول داده است آموزش و پرورش هم گفته است هر چه شهرداری بدهد من هم میدهم سالن بسازیم آنوقت سالن چند منظوره من اصفهان بودم شورای شهرش گفت من اینقدر برای سالن میدهم بعد آموزش و پرورش هم کمک کرد برای مدارسی که سالن نمازخانه نداشتند سالن ساختند آنوقت اصفهان یک شهر توریستی است مردم میخواهند بروند اصفهان را ببینید پول هتل هم ندارند تابستان که میشود عید که میشود مدرسهها تعطیل است ما اگر صد تا سالن بسازیم ایامی که بچهها هستند نماز میخوانند ایامی هم که تعطیل است در سالن توی خیابان باز میشود این آقایی که از سنندج آمده اصفهان را ببیند روزها تاب میخورد توی اصفهان شب هم میآید تو سالن فردا هم بر میگردد یک اصفهان را بازدید میکند پول مسافرخانه را نمیدهد.
توی محله میخواهند عقد یا عروسیای باشد پول ندارند عقدشان را توی سالن دبیرستان میگذارند هیچکدام از این کارها محال نیست ما باید تصمیم بگیریم که ازدواج را آسان کنیم امام صادق(علیه السلام) فرمود ازدواج را آسان کنید پنجاه درصد مفاسد حل میشود معتاد میشود بعضی هایش بخاطر این است که همسر ندارد تنبل است توی خانه کار نمیکند بخاطر این است که زنی ندارد بگوید بلند شو برو یک نان بگیر بیاور اگر زن به آدم بگوید برو نان بگیر و بیاور این هم بالاخره میرود بعضی زنها مردشان را بکار میگیرند و به فعالیت وادار میکنند. تشکیل هیئتی از علما، پول گرفتن هم هنر میخواهد گاهی وقتها…
6- جمع آوری کمکهای مردمی از طریق افراد سرشناس
ما آخوند داریم که یک ساعته میتواند میلیاردها پول بگیرد آخوند هم داریم که هیچی نمیتواند بگیرد خود پول گرفتن هم هنر میخواهد مقام معظم رهبری میفرمود پدر من… پدر ایشان از علما بود پنج تا اجازه اجتهاد داشت از نجف، میگفت زمان رضا شاه پاسدارهای زمان شاه من را بغل کردند سوار جیب کردند که تبعید کنند آیت الله خامنهای میگفت بابام را که سوار کردند دیدند که به خانه خبر ندادهاند هیچی پول جیب او نیست میگفت مسافت هم جاده خاکی بود گفت خوب سفر که طولانی است من برای شما قصه میگویم یک خورده قصه گفت پاسدارها هم خندیدند بعد مسئله گفت بعد نماز گفت بعد حدیث گفت تا قصه را به خمس کشید گفت آیه و حدیثاش این است اگر کسی خمس ندهد چی است و… اگر کسی ندارد میتواند دست گردان کند مثلاً شما هزار تومان خمسات میشود نداری بدهی صد تومان به من خمس بدهی من قبول میکنم بعد به تو قرض میدهم بعد اینرا که گرفتی مالک شدی اینرا به نیت خمس به من بده میشود دویست تومان میگفت دست گردان کردیم و خلاصهاش آن صد تومان آخر را برای اینکه پولات حلال بشود هر چه میخواهد بده پاسداره گفت این صد تومان آخر مال تو میگفت پدر من اینقدر هنر داشت که توی راه تبعیدی توی ماشین جیب توی جاده خاکی از پاسدار رضا شاه پول گرفت گذاشت توی جیباش به این میگویند آخوند! مسئله اینکه در چه زمانی…
ما یک رفیق داشتیم هر وقت زمان جنگ دویست سیصد تا شهید راه میافتاد آنوقت میرفت توی مسجد میگفت دیدید دویست جنازه شهید را آنوقت برای بنیاد شهید یا عملیات جنگها پول میگرفت پول ویژه میگرفت منتهی آن روزی که شهید میآوردند ما باید حساب کنیم که… بخصوص اگر پول دست خودشان خرج بشود یکوقت میگویم پول را به من بده یکوقت میگویم من راهنمایی میکنم خودت خرج کن الان هفتصد تا مسجد توی جادهها ساخته شده است اما یکیاش را من نساختهام میآیند میگویند من یک نذری دارم میگویم آقا نذر شما سه میلیونی است یا صد میلیونی اگر سه میلیونی این کار را بکن اگر صد میلیونی است این کار را بکن میگوید تو برای من چکار میکنی؟ میگویم من موانع را برطرف میکنم یعنی اگر وزارت راه گیر قانونی داشت یا جنگل بانی گاز برق به مسئولین میگوئیم چون ایشان مسجد میسازد و غرضی هم ندارد برای مسافرین میخواهد بسازد یک کمکی از طرف مسئولین به او بشود میشود از بعضی… گاهی وقتها یک هنرمند یک شاعر گاهی وقتها یک پدر شهید گاهی وقتها یک استاد دانشگاه این هم کدش معین است یعنی یک جا ممکن است یک کشتی گیر بتواند پول جمع کند یک جا ممکن است یک فوتبالیست بتواند پول جمع کند بعضی از اینها اینقدر عزیز هستند که توی یک جلسه میتوانند پول خوبی بگیرند.
7- فراهم کردن زمنیههای شادی در مجالس عروسی
خبررسانی از پیشرفت ها، بسیاری از کارهای خوب توی کوچهها و محلهها میشود که دیگران نمیدانند خبررسانی مسئله مهمی است.
گرفتن تجربه ها، تهیه سرود مناسب بالاخره عروسی یک شادی میخواهد حضرت زهرا(علیها السلام) را که میبردند خانه حضرت علی(علیه السلام) پیغمبر فرمود یک رجزی بخوانید تکبیر بگوئید وقتی پیغمبر وارد مدینه شد با آهنگی رجز خواندند رجز و شعر و سرود داریم منتهی گران است من خودم دخترم میخواست عروس بشود دختر آخرم شب تولد امام حسین(علیه السلام) هم بود تهران هر جا رفتیم دیدیم اینهایی که شعر قشنگ میخوانند توی بورس هستند و از قبل اینها جایی قول دادند به دامادم گفتم خودم میخوانم گفت صدا که نداری گفتم مگر بنا نیست که بخندانیم؟ هم حدیث میخوانیم هم بخندند و ختم پدرم را هم خودم منبر رفتم دیدم پول بدهم به کی که منبر برود تازه آن آقایی که منبر میرود پدر من را که نمیشناسد من که پدرم را بهتر میشناسم من هم توی ختم پدرم منبر رفتم و هم توی عروسی دخترم سخنرانی کردم یک چیزی گفتیم هم قرآن بود و هم قشنگ حالا برایتان بگویم که چی گفتم، گفتم ما سه تا رابطه توی قرآن داریم یکی اینکه رابطه پیامبر با مردم دوم رابطه مردم با پیامبر سوم رابطه عروس و داماد رابطه پیامبر با مردم رحمت است قرآن میفرماید «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» الأنبیاء/107 تو رحمت هستی برای عالمیان رابطه مردم با پیغمبر مودت است آیه داریم مزد پیغمبر این باشد «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى» الشورى/23 شما اهل بیت را دوست داشته باشد رابطه عروس و داماد، قرآن میفرماید هم رحمت است و هم مودت «وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً» الروم/21 رابطه پیغمبر با ما رحمت است، رابطه ما با پیغمبر مودت، رابطه عروس و داماد مودت و رحمت است.
بغل مدرسه فیضیه یک حمام بود حمامی پیر بود و چاق بود و کور از همه پنج ریال میگرفت آن زمان از طلبهها سه ریال میگرفت منتهی چون کور بود نمیفهمید کی آخوند است و کی کت و شلواری اینکه لنگ میداد سر حمام میگفت زکی یعنی شیخ سه ریال بگیر یکی از طلبهها میگفت ما آمدیم پول بدهیم کسی نیست بگوید زکی خودم گفتم زکی یعنی سه هزار گذاشتم خودم گفتم حالا ما خودمان میتوانیم خیلی مشکلات را خودمان حل کنیم.
توی عروسیها کسی نیست که یک خاطره شیرین داشته باشد نه اینکه حالا دست بیندازیم یه زبان کردی و لری و کاشانی و یزدی حرف بزنیم چرا دیگران را مسخره میکنیم بلند شو یک خاطره بگو ما اصلاً بلد هم نیستیم بخندیم گاهی هم که میخواهیم بخندیم خندهمان با گناه و تحقیر و دست انداختن با غیب و تهمت است یعنی خندهمان لابلای هزار تا گناه است ما باید یک کلاس بگذاریم که چطور بخندیم من یکوقت توی تلویزیون بلد نیستیم سبزی بخوریم یک سبزی که میخوریم سه بار پول گِل کشی میدهیم یک بار کامیون سبزی را با گِل از خارج شهر میآورد توی میدان که پول گل را از ما میگیرد بعد وانت میرود توی میدان سبزیها را با گل میآورد توی بقالی باز آن بقال میخرد بعد ما میوریم دو کیلو میگیریم نیم کیلوی آنرا میخوریم باقیاش گل میریزیم توی سطل زباله شهرداری این گلها را برمی دارد میبرد توی بیابان. نیم کیلو سبزی که میخواهیم بخوریم چهار بار پول گل کشی میدهیم.
سرودهایی درست کنیم پر محتوا وظیفه عروس وظیفه داماد چه چیزهایی زندگی را شیرین میکند آنوقت این سرودها باشد خیلی از هزینهها را کم میکند. باید یک نهضتی راه بیفتد که بی همسرها را همسردار کنیم قیدها را برداریم.
8- مهریّه واجب است ولی جهیزیّه، نه
دادن مهریه واجب است ولی دادن جهیزیه واجب نیست مهریه دین است کی داد کی گرفت یعنی چه؟ بنویس پانصد تا سکه بابا تو تا آخر عمرت سرت را هم بکوبی به دیوار پانصد تا سکه گیرت نمیآید چرا با هم شوخی میکنید بگوئید من شغلام این است با هم راست حرف بزنید در ثانی آن پانصد سکه را ده تا الان بده چهارصد و نود تا را بعداً بده یک خورده… ده تا را الان بده که ما جهازیه دخترمان را جور کنیم شما اگر نیتات این بود که ما مهر را میگوئیم اما نمیدهیم این انگار با خانماش زنا میکند اینطور نیست که کی داد و کی گرفت این دین است واجب است مهریه جدی است آدم وقتی قصد میکند باید جدی بگیرد.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد به ما یاد بده که چه جوری فکر کنیم(اهدنا الصراط المستقیم) در گفتن در عمل در تحصیل در قوانین در اصلاح قوانین در روابط در قطع روابط ما را به راه مستقیم هدایت بفرما.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته