بسم الله الرحمن الرحیم
در محضر مبارک مادرانی هستیم که… و معلمات و دبیرانی هستیم که در مجتمع فرهنگی حضرت عبدالعظیم در شهر ری از امکانات این امامزاده عزیز حضرت عبدالعظیم، حدیث داریم اگر کسی زیارت کند حضرت عبدالعظیم را در شهر ری انگار امام حسین(علیه السلام) را در کربلا زیارت کرده اند. بخشی از دین ما از طریق روایات حضرت عبدالعظیم به ما رسیده است و این عزیز موقوفاتی دارد و تولیتی و امکاناتی که مجتمعی دارد که بچهها قبل از دبستان، دبستان و راهنمایی و دبیرستان و بحمدالله خوب کار میکنند ما مهمان شما هستیم و از زحماتتان تشکر میکنیم تربیت یک انسان خیلی از مهندسی مهمتر است چون مهندس ساختمان و ماشین میسازد اما معلم آدم میسازد سالن سالن نمیسازد اما آدم آدم میسازد بخصوص تربیت یک دختر مساوی است با تربیت چند تا پسر من شغل معلمی را تبریک میگویم و سلام و درود میفرستم بر اولیاء خدا و بر حضرت عبدالعظیم و بر کسانی که اموالی را وقف حضرت کردهاند که الان نتیجه آن وقفها این است که صدها و هزارها نسل در برکت، در اثر موقوفات آنها دارد اداره میشود این خودش درسی است برای افرادی که پول دارند مزرعه دارند پاساژ دارند بیایند وقف کنند که پنجاه سال دیگر که ما نیستیم سی سال بیست سال دیگر ما نیستیم شاید فردا نباشیم یک زمانی از امکانات ما استفاده بشود. من یک خانهای دارم قم قدیمی است خشتی است ولی خوب جای خوبی است اینرا مدرسهاش کردهایم برای تخصصی مهدویت صد و بیست تا طلبه فاضل دارند توی آن درس میخوانند توی اتاقهایش دو طبقه است و حوزه علمیه هم آمد اینها را از نظر علمی بالا برد لیسانس و فوق لیسانس و دکترا از نظر علمی مایه دار هستند صد و بیست طلبه فاضل توی آن درس میخوانند بعضی وقتها هم دانشجوهایی که میآیند جمکران جا نیست میآیند آنجا میخوابند من میروم میبینم جمعیتی آنجا هستند گریهام میگیرد که خدایا به یک خانه سیصد متری خشتی برکت دادی که صد و بیست تا طلبه توی آن درس بخوانند و شبها هم که درس نیست دانشجوها توی آن بخوابند که میخواهند بروند جمکران جا ندارند لذت میبرم نمیدانید چقدر کیف دارد وقف هم نکردهام ملک خودم است فکر نکنید آدم سخاوتمندی هستم آخوند که چیزی به کسی نمیدهد ولی همین مقداری که من آمدم تهران این خانه را در اختیار کسی گذاشتیم این لذت میبرم آدم نگاه کند عجب آدم چهار تا دختر را عروس کرد چهار تا خوش استعدادی را که پول نداشتند به دانشگاه فرستاد من مرجعی را سراغ دارم که جوان طلبه خوش استعدادی بود یک تاجری به او گفت تو استعدادت خوب است برو حوزههای بزرگ درس بخوان من هم خرجی تو را میدهم چند سالی خرج او را داد الان یکی از مراجع تقلید است گاهی وقتها تاجر هم میفهمد که چه کند من نیازی به کتاب ندارم الان کتابخانهام پنج شش هزار کتاب دارد نیازی به کتاب ندارم یعنی اگر کتاب هم بدهید وقت مطالعه ندارم از من گذشت چون بیست و شش سال است که توی تلویزیون هستم چند هزار تا کتاب دارم حالا کتاب مفت هم به من بدهید نمیرسم مطالعه کنم فقط تفسیر مطالعه میکنم گاهی هم روایت اماای کاش یک تاجری بود در این بیست و شش سال میگفت آقای قرائتی تو که توی تلویزیون داری حدیث میخوانی چندین میلیون حدیثات را گوش میدهند چه کتابی مطالعه میکنی من میخواهم آن کتاب را برایت بخرم این را میگویند تاجر زرنگ و البته از این تاجرها پیدا میشوند که بیایند بگویند این شیخ… این جاده مثلاً چالوس در تابستانها دقیقهای سی تا ماشین رد میشود من بیایم یک مسجد بسازم بالاخره بعضی از اینها میخواهند نماز بخوانند اینهایی که مسجد توی جادهها ساختند اینهایی که خوابگاه و مدرسه ساختند بیائید تا پول دارید یک کاری بکنید چند قرن پیش زمینی را وقف حضرت عبدالعظیم کردند امروز چقدر شاگرد دارد؟ هشتصد تا بچه دارند درس میخوانند چرا؟ برای اینکه چند سال پیش یک کسی مزرعهای را وقف کرده است اگر پول دارید وقف کنید خوب برویم سراغ بحث خودمان.
1- ملاکهای متفاوتِ انتخاب همسر
بسم الله الرحمن الرحیم موضوع بحثمان بحث ازدواج بود و انتخاب همسر، از پیغمبر یک حدیثی بخوانیم، فرمود زن را روی چهار جهت میگیرند(تنکح المرء علی اربع خصال)(مالها، دینها، جمالها، حسبها و نسبها) اینهایی که سراغ دختر مردم میروند به چهار دلیل یا خیلی باباش پولدار است یا خیلی مکتبی است ارزشی است یا خیلی خوشگل است یا فامیلش پسرعمویش پسرخالهاش باباش فامیلش حسب و نسب او هستند خانواده اصل و نسب داری هستند پیغمبر فرمود(فعلیک بذات دین) محور تو دین باشد یعنی حرف اول را فکر و اعتقادات بزند نه اینکه بقیه بد باشد بالاخره مال و زیبایی هم بی اثر نیست اما حرف اول را دین بزند.
شخصی با امام حسن(علیه السلام) مشورت کرد که من میخواهم زن بگیرم، فرمود که… مشورت کرد مثلاً دخترم را به فلانی بدهم یا نه فرمود که(زوجه من رجل تقی) به داماد با تقوا بدهید(ان احبها اکرمها) اگر این داماد با تقوا دخترت را دوستش داشت که خوب زندگی خیلی شیرین است(و ان ابغضها لم یظلمها) اگر داماد با تقوا از دختر تو بدش هم آمد چون تقوا دارد لااقل به دخترت ظلم نمیکند یا احترام میکند یا لااقل ظلم نمیکند پس زنده باد دین.
امام صادق(علیه السلام) فرمود(شوم المرء) بدی زن(کثرت مهرها بعقوق زوجها) مهرش سنگین باشد و شوهرش هم او را عاق کند عاق والدین داریم عاوق زوج هم داریم. امام رضا(علیه السلام) فرمود(ایاک ان تزوج شارب الخمر فان زوجته فکانما قدت الی الزنی) دخترت را به شارب خمر نده کسی که اهل مشروبات الکلی است دخترت را به او نده اگر دخترت را دادی او را راهنمایی کردهای به زنا یعنی شارب الخمر مسیری است که خدایی ناکره به زنا هم کشیده بشود البته نمیخواهیم بگوئیم هر کس شراب میخورد زنا میکند این تهمت را نمیتوانیم بزنیم.
2- ماجرای خواستگاری معاویه از نوه جعفر طیّار
راجع به داماد یک قصه هست که بگویم، عبدالله بن جعفر پسر جعفر طیار برادر حضرت علی(علیه السلام) جعفر طیار اولین سخنگوی اسلام در آفریقا بود که آیات سوره مریم را برای نجاشی خواند دو تا دستش قطع شد مثل حضرت ابوالفضل که در کربلا دو تا دستش قطع شد خیلی آبرو دارد نماز جعفر طیار خیلی دعا را مستجاب میکند گاهی میپرسند که چه کنیم دعایمان مستجاب بشود نماز جعفر طیار خیلی کلیدی است این جعفر طیار یک پسر و دختر زیبائی داشت معاویه خواستگاری کرد برای یزید گفت اگر دخترت را به من بدهی من چند تا کار میکنم، یعنی معاویه نوه جعفر طیار را میخواست برای یزید خواستگاری کند، دختر هم خوشگل بود گفت اگر دخترت را بدهی سه تا کار میکنم اول اینکه اختیار مهریه با شماست هر چی میخواهی مهر کن دوم ما اگر این دختر را بدهی بین بنی امیه و بنی هاشم رفاقت برقرار میشود روابط سیاسیمان هم حل است سوم فکر نکن دختر تو زیباست خیلی میخواهند با پسر من ازدواج کنند خیلیها میخواهند زن او بشوند پسر من هم مرغوب است عبدالله گفت که اختیار ما با امام است حالا اینجا امام حسن(علیه السلام) را داریم امام حسین(علیه السلام) را هم داریم من نمیدانم کدامها است اختیار با امام است مروان آمد برای دلالی رفت نزد امام و گفت من از طرف معاویه آمدهام دختر شما را برای یزید خواستگاری کنم حضرت فرمود که اما اینکه میگویی اختیار مهر با شما باشد ما بنی هاشم دخترهایمان را نمیفروشیم مهر زیاد یعنی دختر فروشی مهر زیاد یعنی گروگان گیری اگر داماد خوب است چرا اینقدر مهر میگیری اگر داماد بد است فکر نکن با مهریه میتوانی داماد را قلاب کنی اشتباه میکنند آنهایی که میگویند مهر سنگین بگیر تا دامادت مجبور بشود با دخترت بسازد این فکر غلطی است من نمیدانم کی این فکر را القاء کرده است گاهی فکرهای غلط همچین جمع میشود که ما هر کاری میکنیم… میگفت یک آدم دیوانه سنگی انداخته بود توی چاه چهل تا عاقل نمیتوانند آنرا در بیاورند یک کسی عطسه میکند میگویند صبر کن من تا حالا چند بار گفتهام بسم الله الرحمن الرحیم عطسه کردی صبر نکنید حتی حدیث داریم عطسه کردی عجله کن حالا گاهی هم تصادفاً چیزهایی پیش میآید این… حالا… مروان آمده دلالی دختر عبدالله برای یزید سه شرط داشت دوم گفت آقا با هم رفیق میشویم این هم رفاقت ما خیالی بیش نیست چون هدف شما سعادت است هدف ما حکومت است یک روز رفت بالای منبر گفت میخواهید نماز بخوانید بخوانید میخواهید هم نماز نخوانید نخوانید من میخواهم حکومت کنم کاری به نماز شما ندارم یکبار معاویه… این کلمه از دهان معاویه بیرون آمد گفت(دفناً دفنا) یعنی اینقدر تلاش خواهم کرد که این اشهد ان محمداً رسول الله را دفن کنم یعنی دیگر کسی نامی از محمد نبرد(دفناً دفنا) گفت ناراحت هستم که چرا اسلام هست معاویه دین نداشت بخشنامه کرد که در خطبهها لعنت کنید به امیرالمومنین دهها سال خطیبهای جمعه لعنت میکردند به امیرالمومنین ما رفاقتمان با یک دختر و با یک ازدواج این… توی ایران هم الان هستند میگویند ما میتوانیم تسلیم آمریکا بشویم این کار را بکنیم اینجا تسلیم بشویم کشورهایی که با آمریکا رفیق هستند آمریکا سواره است یا پیاده؟ هر کجا یک خورده دولا شویم سوار میشود هر چی بیشتر دولا شویم بیشتر سوار میشود امام حسین(علیه السلام) فرمود زیر سم اسب بروید اما زیر بار زور نروید سر به نی بده اما این سر را پهلوی ناکس خم نکن عاشورا بخاطر این زنده است. و اما اینکه گفتی کسانی هستند زن پسر من بشوند دختر من را برای چی میخواهند دختر شما را برای چی میخواهند؟ آنهایی که سراغ دختر من میآیند برای کمالاتش میآیند آنهایی که برای پسر تو میآیند برای حکومت میآیند بله هر دو خواستگار دارند اما خواستگار او برای چی است و خواستگار این برای چی است.
3- وصیّت، وقف و زکات برای کمک به ازدواج
مسئله ازدواج را باید کمک کرد من اینجا اشاره کنم به مسئله ثلث، انسان وقتی میخواهد بمیرد یک سوم مالش در اختیار خودش است که میتواند وصیت کند مثلاً اگر نود میلیون دارد میتواند سی میلیون آنرا در فلان راه و فلان راه خرج کند این خوب است آدم تا وقتی زنده است از ثلث مالش برای ازدواج فقرا کمک کند بگوید آقا من ثلث مالم را ده تا دختر بیست تا دختر جهازیه میدهم. پنج تا اشتغال بوجود بیاورم از ثلث میشود استفاده کرد. از زکات میشود استفاده کرد زکات کشور ایران خیلی زیاد است. دهها میلیارد تومان فقط زکات گندم است از زکات میشود… البته یکی از مصارف آن… سهم امام اختیارش با مرجع است ممکن است آدم برود توی مرجع بگوید آقا اینقدر سهم من است توی فامیل هم فقیر هست شما اجازه میدهی دخترهای فامیل را جهاز بدهم؟ اگر مراجع اجازه بدهند ممکن است.
تیمهای ورزشی گاهی از این مردانگیها را میکنند ورزشکارها مرد هم هستند یکی مردانگی کمالات چیز دارند… گاهی مثلاً میگویند درآمد این مسابقه مال زلزله مال سیل از این لوتی گریها را دارند اینها سالی یک ورزش درآمدش مال ازدواج است همان ورزشکارها خودشان خیلی از آنها ازدواج نکردهاند خیلیها متاهل نیستند یا خواهری یا برادری به هر حال میشود این کار را کرد ما باید کاری کنیم که ازدواج آسان بشود وقف کنیم برای ازدواج الان قانونی بردهاند مجلس که هر کس که میخواهد برود عمره یا حج حالا اولش نه، کسانی که دفعه چندم دارند میروند مکه یک پولی هم برای ده بیست تومان هم برای ازدواج یک جوان بدهند حالا من نمیدانم چرا مکه، همه سفرها اینطور باشد هر سفری باشد اصلاً به جایی… بگویند یک درهزار خوب این آقایی که میخواهد برود مشهد سی تومان میدهد یک در هزار آن میشود چقدر؟ میشود سی تومان یعنی فقط باید تصمیم بگیریم تصمیم بگیریم که این طناب را پاره کنیم یک خورده هم تصمیم بگیریم که کم خرج کنیم میشود افراد خیری پنجاه تا پیراهن عروس بگیرند هر کس عروس میشود یک پیراهن عروس بگیرد برگرداند منتهی گروگان شما پنجاه هزار تومان بده پیراهن عروس را ببر مراسم که تمام شد بیاور پس بده پنجاه تومان را بگیر یعنی برای دو ساعت داماد را گیر پول نیندازیم یک افرادی مثلاً فرض کنید چهار تا خیر پول آرایشگاه راه بیندازند ده تا بیست تا خانمی که آرایشگر هستند توی یک سالن باشند دخترهایی که میخواهند عروس بشوند بیایند اینجا و آرایش کنند شهرداری گلاش را مجانی بدهد تالار آن مجانی بشود یک کارهای این رقمی میشود کرد آنهایی که دفتر عقد و ازدواج دارند آن رئیس آنها در تهران میتواند یک کتاب آئین همسرداری با یک نوار حالا یا نوار ویدئویی یا نوار کاست، ما چیزی که از آن غافل هستیم دنیای نوار است من در این دو سال اخیر به این فکر افتادم که ما از نوار خیلی کارها میتوانیم بکنیم به شهرداری شیراز گفتند شما که عید صدها هزار مسافر دارید لب دروازه شیراز یک نوار کاست بدهید توی ماشیناش هست آنجا فرصت مطالعه که ندارند ولی نوار را میتوانند گوش بدهند اول تا شعر از حافظ یا سعدی و شاهچراغ یک مسئله بهداشتی یک مسئله اخلاقی نماز مسافر چه جور باشد راهنمایهایی که دارید همه تذکراتتان را توی این نوار بگوئید یک شیراز شناسی را توی این نوار بگذارید و همه شهرها میتوانند این کار را بکنند قم هم میتواند این کار را بکند من غصه میخورم گاهی از آنطرف دنیا یک آدامس میفرستند که ما بخوریم یا بچهمان بخورد تا آدامس را باز میکنی توی این کاغذ دو سانت در سه سانت عکس یک لختی فرستادهاند یعنی لای شکلات بچهها عکس برای ما میفرستند آنوقت ما دیوارهای بزرگی داریم که یک کلمه پشت آن نمینویسیم یک کلمه پشت آن بنویسیم آنها از پوست پرتغال مربا درست میکنند ما صندوق پرتغال میگیریم میاندازیم توی رودخانه دنیای… در دین هم ضعیف هستیم کتاب انجیل به دو هزار زبان ترجمه شده است قرآن ما شاید به چهل و دو سه تا ترجمه شده باشد ما در ترجمه قرآن…
4- تأکید قرآن بر پاکی و نیکی همسر
با کی ازدواج کنیم قرآن در بحث ازدواج تعریف زنها را میکند میگوید «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ» النساء/34 زنانی خوب هستند که صالحه باشند. من امشب نگاهی کردم که صالحه یعنی چه بیش از شصت بار قرآن کلمه صالحه آورده است یعنی کسی که کارهایش شایسته باشند قرآن معمولاً در کنار(صالحات)، (آمنوا) آورده است یک نگاهی کردم دیدم ازدواج روی صلاحیت خیلی حرف میزند مثلاً میگوید «وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ» النور/32 به بی همسرها همسر بدهید منتهی به بی همسرهایی که صلاحیت داشته باشند حالا یا صلاحیت جسمی و جنسی و شاید هم معنای بهترش این باشد که صلاحیت مکتبی. آسان گرفتن ازدواج کار صالح است اینرا اشاره کردم یکبار دیگر تکرار میکنم حضرت شعیب میخواست دخترش را به موسی بدهد گفت من دخترم را به تو میدهم و خیلی هم آسان میگیرم «وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» القصص/27 نمیخواهم به تو سخت بگیریم «سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّالِحِینَ القصص/27 ان شاء الله خواهی دید که من پدر زن صالحی هستم یعنی به دامادم سخت نمیگیرم.
5- صالح بودن و صالح ماندن تا پایان عمر
اولاد صالح خوب است در دعا داریم(هب لی من الصالحین) خدایا اولاد صالح به من بده صالح بودن صفتی است که قرآن به انبیاء میدهد مثلاً میگوید «کُلٌّ مِنْ الصَّالِحِینَ» الأنعام/85 همه انبیاء صالح بودند صالح بودن کافی نیست صالح ماندن هم کافی است بعد هم میگوید «وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» یوسف/101 چون بعضیها انقلابیها بودهاند اما انقلابی نمیمانند انقلابی بودن مهم نیست انقلابی ماندن مهم است بعضیها تا یک مرحله میآیند بعد میایستند میگویند دیگر اینجا نیستیم.
زن خوب اسلام دارد ایمان دارد تواضع دارد لغزشی کرد توبه میکند اهل عبادت است. زن صالح این است که عملش صالح باشد آیاتی در قرآن داریم که «إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا» البقره/160 صرف اینکه برود قم مشهد جمکران عمره سوریه دو لیتر هم گریه میکند که گناه کردم اما دست از کارش برنمی دارد میگوید توبه کنارش هم اصلاح. اصلاح کار خدایی است خدا میفرماید «یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ» الأحزاب/71 به مردم گفته است که اصلاح کار انبیاست موسی به هارون گفت «اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ» الأعراف/142 یصلح کار خداست اصلح کار پیغمبر است. با کی ازدواج کنیم؟ زن صالحه، دیگر کی؟ صلاحیت اگر باشد… قرآن راجع به کسانیکه عمل صالح انجام میدهند تعبیراتی دارد که خیلی زیاد است من دو سه تا را در نیم دقیقه برایتان میگویم قرآن میفرماید اگر کسی اهل انجام عمل صالح بود «أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» البینه/7 این مال کسی است که عملاش صالح باشد که مراد از این آیه امیرالمومین(علیه السلام) است که فرد اکمل است.
6- تاثیر صالح بودن والدین در زندگی فرزند
آدم صالح خوش عاقبت است «أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» فصلت/8 اجر او قطع نمیشود یعنی اجر همیشگی دارد اینها اجرهایی است که برای آدم صالح آمده است.
گاهی اگر پدر و مادر صالح باشند بچه هایشان هم خیر میبینند موسی و خضر(علیهما السلام) دو تا پیغمبر بودند گرسنه بودند وارد قبیلهای شدند به مردم گفتند به ما نان بدهید هیچ کس به آنها نان نداد حالا نمیدانم شناختند ندادند یا نشناختند و ندادند دو تا پیغمبر گرسنه توی این روستا داشتند میرفتند دیوار خرابهای بود گفت یاالله این دیوار را میخواهیم بسازیم موسی گفت آقا این روستاییها یک تکه نان به ما ندادند که بخوریم حالا عملگی مفت؟ به ما ابلاغ نشده است شرح وظائف ما نیست تامین اعتبار نشده است آیه تامین اعتبار داریم آدمهایی که نمیخواهند کار کنند میگویند تامین اعتبار موسی نمیخواست کار کند گفت تامین اعتبار نشده است «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْرًا» الکهف/77 اگر میخواهی کار کنی یک اجری هم میگرفتی پول میگرفتیم عملگی مفت؟ این هم برای کسی که به ما نان نداد دیدن من نیامده من دخترم عروس شد برایش پاتختی نیاورد من هم برایش نمیبرم او به من سلام نکرد من هم سلام نمیکنم این انتقام میکشد معامله میکند بعضیها خیلی معامله میکنند اما حاضر نیستند یک قدم با خدا معامله کنند چقدر اینها(خاب الوافدون علی غیرک) باختند آنهایی که با مردم معامله کردند چون برایم آورده برایش میبرم چون سلام کرد چون دسته گل آورد چون دعوتم کرد همهاش با مردم معامله میکند یک کار هم برای خدا انجام بده این کی بود سلام کردی؟ آقا نمیدانم یک سلام هم برای خدا بکن سلام علیکم این کی بود استادم بود سلام علیکم این کی بود؟ تاجر است سلام علیکم این کی است مدیر کل است دو هزار تا سلام میکند یکیاش بوی خدا نمیدهد یک سلام هم در عمرمان بکنیم به آدمی که… افطاری میدهیم اینکه… آنرا رفتهام خوردهام برادر خانمم است شوهر خواهرم است هر جا رفتهایم خوردهایم خوردهها را پس میدهیم یک مرتبه به یکی از این کارمندهای شهرداری که پشت کوچه را تمیز میکند بگوئیم آقا جان شما هم بیا افطاری کن یا دعوت نمیکنیم یا اگر آمد میگوئیم برو پشت سماور چای را دم کن یعنی اگر هم او را بیاوریم برای کار میآوریم آنجا هم برای کار از مهمان کار کشیدن نامردی است.
امام رضا(علیه السلام) مهمان داشت فتیله چراغ یک خورده بالا و پائین رفت مهمان دستش را دراز کرد که فتیله را درست کند امام دستش را کشید و فرمود من خودم چراغ را درست میکنم گفت آقا زحمتی نیست فرمود اگر آدم از مهمانش کار بکشد نامرد است ما گاهی وقتها دو فقیر هم دعوت میکنیم برای اینکه ظرفها را بشورند برای حمالی، موسی و خضر وارد روستا شدند گرسنه بودند نان خواستند کسی به اینها نان نداد دیوار خرابهای را دیدند خضر گفت بیا عملگی مفت موسی عصبانی شد گفت تامین اعتبار نشده است. قرآن در قصه موسی و خضر میگوید جفت جفت بودند «رَکِبَا» الکهف/71 به اینجا که رسیدند نمیگوید(فاقاما) دو تایی بنایی کردند میگوید «فَأَقَامَهُ» الکهف/77 یعنی موسی کنار ایستاد و گفت تامین اعتبار نشده است و به من ابلاغ نشده است. حضرت خضر تنهایی شروع کرد آخرش گفت آقاجان چرا این کار را کردی؟ گفت آقا جان زیر این دیوار یک گنج بود مال یک آدم صالحی بود از دنیا رفته و پولی زیر این دیوار برای بچه هایش گذاشته است آن پدر خوب است نگرانیم این دیوار خراب شود پول لو برود مردم بردارند ما روی دیوار را میسازیم بچهها بزرگ میشوند نامه پدر را میخوانند میفهمند کدام دیوار زیرش پول است پول را بر میدارند «وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا» الکهف/82 اگر پدر و مادری خوب بودند خداوند دو تا پیغمبر را به عملگی وادار میکند برای اینکه یک چیزی به بچهها برسد تو نیکی کن و در دجله انداز خودم شیرجه میروم و درش میآورم نگو آقا مگر من نوکرم یک لیوان آب خنک بده دست کسی با خدا معامله کن بگو مال خداست کاری نداشته باش کسی تشکر بکند یا نکند تو یک عمل صالحی انجام بده بعد میبینی که نسل تو خیر میبینند توسط پیغمبرها عملگی مفت میشود برای اینکه بچهات خیر ببیند برای اینکه تو آدم خوبی هستی. زن صالحه این است که فکرش سالم باشد زبانش صالح باشد من اینجا اسم نمیبرم غیبت میشود من به این نگاه نمیکنم بد است او به من فحش داد من انتقام نمیگیرم برکت صالح بودن به نسل هم میرسد اصلاً خود نعمتها بخاطر این است که ما عمل صالح انجام میدهیم قرآن میگوید «یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا» المؤمنون/51 بخورید و عمل صالح انجام دهید یعنی مومن وقتی غذا میخورد نمیگوید بخوریم چون خوشمزه است میگوید بخوریم که جان داشته باشیم آنوقت آن خوردن هم میشود عبادت…
عمل صالح از مرد باشد یا از زن، اگر آدم عملش صالح باشد رئیساش خدا میشود یعنی مدبر کارش خدا میشود تولیت کار کسانی که عمل صالح انجام میدهند را خدا بعهده گرفته است تو بنده خوبی باش من بلدم که چکار کنم تو همه کارهایت را به من بسپار تو بنده من باش باقی کارهایت را به من محول کن.
بابا تو خمس بده، من یک مشت بچه دارم، بچه هایت را به خدا سپار فعلاً چون درآمد داری باید خمس بدهی بچه هایت را خدا کمک خواهد کرد نه من میخواهم… میترسم خدا یادش برود میخواهم خودم… این خمس نمیدهد برای اینکه میترسد خدا غافل بشود این بگوید من حواسم جمع بچه هایم است اما خدا حواسش جمع نیست یک خورده گیر داریم. متاسفانه این گیر توی تلویزیون هم هست یک کسی به من میگفت آقای قرائتی یک مدتی نیا توی تلویزیون گفتم چرا میگفت اگر یک مدت بیایی و یک مدت نیایی مردم میگویند کجاست آمد و رفت اگر هر شب بیایی مثل سی و سه پل اصفهان میشود دیگر برای شوفرهای اصفهان کیفی ندارد. گاهی باش گاهی نباش که اگر تو را دیدند با شادی گوش بدهند گفتم اگر من مردم مرحوم مجلسی یقه من را گرفت گفت من دود چراغ خوردم صد جلد بحار نوشتم کلینی گفت… اگر علمای قدیم گفتند که ما با زحمت نوشتیم رجاییها گفتند کتکاش را ما خوردیم افرادی مثل محمد منتظری مثل بهشتیها مطهریها چه افرادی جان دادند مغزشان را دادند اینها همه نوشتند دادند به تو میگویی من توی تلویزیون نمیآیم تا وقتی آمدی بگوییای آمدش! این شرک است که من حدیث امام صادق(علیه السلام) را نخوانم که وقتی آمدم مردم بگویندای آمدش! بعضی از دانشجوها میروند توی دانشگاه یا بعضی از سربازها توی پادگان نامه نمینویسند تلفن هم نمیکنند برای اینکه وقتی رفتند توی شهرشان مادرش بگوید قربانت بروم یعنی برای اینکه مادرش قربانش برود مثل اسیرهایی که آزاد شدهاند مادرشان هیجان دارد برای اینکه یک موجی توی محله بیندازند لوس میشوند میگویند نرویم که محبوب بشویم اینها دکان است. رفته بودم نجف درس بخوانم یک کسی گفت اگر آمدهای نجف درس بخوانی مدتی ایران نیا گفتم چرا؟ تابستان که تعطیل است میروم کاشان پدر و مادرم را میبینم برمی گردم گفت اگر اینطور باشد دیگر آقای نجفی نمیشوی اگر میخواهی بنویسند(النجفی الکاشانی قمی القریشی…) اگر میخواهی چند تا لقب داشته باشی باید یک ضرب چند سال بمانی ولو پدر و مادرت دو لیتر گریه کنند اینها همهاش غیر خداست برای اینکه مردم بگویند کجاست… مادرش قربانش برود… آدم گاهی وقتها درسهایش را هم تعطیل میکند حضرت امام شنید یک نامردی کتاب نوشته علیه اسلام بنام کسروی فوری درسش را تعطیل کرد کشف اسرار… آدم باید درسش را تعطیل کند. اینکه زشت است درست نیست حیا حسابش جداست عمل صالح از مرد و زن…. تو آدم صالحی باش خدا امورت را اصلاح میکند. رد شویم. زن خوب زنی است که کارهایش صالح باشد فکرش کارهایش چشماش مرد هم همینطور است قرآن عمل صالح را خیلی تاکید کرده است.
خدایا به همه بی همسرها همسر صالح مرحمت بفرما.
گیر و گورهای ازدواج را خودت با دست خودت حل بفرما.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته