زیبائیهای عاشورا -2
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان بحث را ایام محرم میبینند به عاشورا نزدیک میشویم زمانی این بحث پخش میشود که در آستانــــه عاشورا هستیم یک سلام بدهیم به کربلا السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک و رحمه الله و برکاته کربلا نمایشگاه همـــه کمالات است از طرف امام حسین و یارانش و ذریهاش و نمایشگاه همهی بدیها از طرف یزید و یزیدیان یعنی همه خوبیها یک سمت و همه بدیها هم یک سمت آنچه در جهت امام حسین است همهاش زیبائی است آنچه در آن سمت است همهاش بدی است.
وقتی از زینب کبری پرسیدند اوضاع چه جور است گفت من هر چه دیدهام زیبائی دیدهام بمناسبت محرم تفسیر جملـــﺔ(ما رأیت إلا جمیــــلا) چیزی جز زیبائی ندیدم، پنج شش تا را گفتیم.
صبر امام حسین(علیه السلام) در برابر سختیها
8- صبر، کربلا نمایشگاه تمام زیبائیها در امام و یارانش، در زیارتش داریم که(وصبرت علی الاذی) حسین جان صبر کردی بر اذیتها کسانی که در سختیها صبر میکنند خود خدا بر آنها صلوات میفرستد. ما دو تا صلوات داریم توی قرآن داریم آدمهایی که توی سختی خوب هستند آدمهایی که توی خوبی خوب هستند بعضیها توی جبهه و جنگ در حوادث آدم خوبی هستند و صبر میکنند بعضیها نه، همیشه خوش و خرم هستند منتهی آدمهای خوبی هستند مثلاً توی جبهه نیامدهاند اما کمک به جبهه میکنند پول میدهد کمک میکند ولی اهل اینکه اسلحه دست بگیرد و خودش را. . . هر دو خوب هستند.
درود و صلوات خداوند بر مجاهدان
اما خدا میگوید آن خوبهایی که توی سختی خوب هستند خودم به آنها صلوات میفرستم «أُوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ وَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُهْتَدُونَ» البقره/157 از طرف رب صلوات میفرستد یعنی خود رب العالمین بر اینها صلوات میفرستد اما اینهایی که تاجر هستند اهل خون و جبهه و اینها نیستند ولی خمس میدهند زکات میدهند نماز شب میخوانند روزه میخوانند ولی انقلابی آنطوری که بروند خط اول این نیستند میگوید خیلی خوب خمس و زکات او را بگیر «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ» التوبه/103 پیغمبر تو به آنها صلوات بفرست یعنی اینها در حدی نیستند که(صلوات من ربّ) باشد اینها در حدی هستند که. . . آخر یکی را رئیس جمهور میرود فرودگاه یکی را وزیر میرود فرودگاه یکی را امام تسلیت میگوید یکی را دفتر امام تسلیت میگوید یکی را دفتر امام حکم میدهد یکی را امام حکم میدهد اینها کد هایش فرق میکند آنهایی که توی خون آتش صبر میکنند آنهایی که توی اذیتها صبورند قرآن میگوید صلوات از طرف خداست آنهایی که اذیت حالش را ندارند مرفه هستند منتهی مرفهین بی درد نیستند مرفهین با درد هستند میگوید تو بر آنها صلوات بفرست صبر یکی از زیبائیهایی بود که در کربلا بود.
حق قرآن بر مسلمانان
9- همراه با قرآن: داریم در زیارت امام حسین(تلوت الکتاب حق تلاوتــــه) حسین جان! قرآن را. . . توی قرآن آیاتی داریم که میگوید حقاش را انجام بده بعضی جاها میگوید حالا که نمیتوانی آن مقداری که میتوانی مثلاً میگوید «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» آل عمران/102 تقوا داشته باشید حق تقوی، تا این آیه نازل شد گفتند خدایا ما که نمیتوانیم آنوقت گفت پس قیمت تعاونی حساب میکنم تا مشتری شوید یک خورده پائین آمد گفت «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» التغابن/16 یعنی اگر حق تقوا را نمیتوانید لااقل مقداری که میتوانید این قیمت بازار آزاد است و این هم قیمت تعاونی است امام حسین(ما استطعتم) نیست میگوید حق تلاوته، حق تلاوت چیه؟ 1- آرام بخوانیم 2- با وضو بخوانیم 3- تدبر کنیم، این شبی با قرآن را تبدیل کنیم به شبی با تفسیر قرآن، نه یعنی قرآن حذف بشود قرآن هم خوانده شود اینطور نباشد که دو ساعت قرآن خوانده بشود اصلاً تفسیر سهمی. . . یک چیزی برایتان بگویم خواهش میکنم همــﺔ قاریها توجه کنند تمام اینهایی که قرآن حفظ میکنند به لطف خدا بعد از جمهوری اسلامی خیلیها رفتند سمت قرآن و حفظ و مسابقه و تجوید دست شما درد نکند باید بگویم زبانتان درد نکند البته تنها عضوی که هیچ وقت درد نمیکند زبان است، قرآن میگوید «لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى» النساء/43 در وقتی که مست هستید نماز نخوانید حالا شبیه مستی وقتی است که آدم خرف است بی حال است چشم هایش پر است خواب آلود است آنها هم یک رگههایی از مستی است میگوید وقتی نشاط ندارید بگذارید برای وقتی که نماز میخوانید نماز بخوان، چرا نزدیک نماز نشویم «حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ» تا ببینید چه میگوئید ما هم که قرآن میخوانیم بعد از چند سال باید بدانیم بالاخره این آیه چیه، حالا که روشهای قرآن را یاد گرفتهایم(کوّرت) یعنی چه؟ نماز باید آگاهانه باشد قرآن هم باید آگاهانه باشد من تقاضایم این است که یکی از چیزهای امام حسین که در زیارت نامه هم داریم(تلوت الکتاب حق تلاوتـــه) برویم سراغ فهم.
دیدگاه انحرافی در مورد قرآن
یک نقطــﺔ انحرافی پیدا شده که من اینرا توی یکی از دانشگاهها دیدم من لازم است اینرا اینجا بگویم یک چیزی میگویند که ما حق تفسیر نداریم ما روح قرآن را نمیفهمیم در قرآن آیاتی است که ما نمیفهمیم ما به سراغ تفسیر نرویم این حرف ضد قرآن است چون قرآن میگوید من حرفهایی که میزنم برای اینست که بفهمید «لقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» قرآن میفرماید من با آدمهایی حرف میزنم که اهل تعقل هستند، این آیه یعنی تو عاقل هستی و قرآن مال عاقل هاست یعنی فکر کن میفهمی قرآن میفرماید «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» خوب اگر من عقلم نمیکشد پس چرا قرآن من را توبیخ میکند که چرا در قرآن تدبر نکردی چرا قرآن میگوید باید بدانی که چی میگویی آیهای که میگوید بدانید چی میگوئید تدبر کن و تعقل کن از این پیداست که ما قرآن را میفهمیم البته کسی که قرآن را میخواهد بفهمد باید با لغت آشنا باشد روایت را ببیند توقع نداشته باشد که هر چی فهمید همان است مثل اینکه از کسی بپرسند نفت چیه؟ بگوید همانکه توی بخاری است، بگو فهم من این است وگرنه نفت دست دنیای پتروشیمی بیفتد صدها فرآورده از آن در میآرود صدها آیه دست کارشناس بیفتد. . . یعنی یک قاضی حقوقدان وقتی آیات حقوقی را میفهمد چیزی میفهمد که قرائتی نمیفهمد در جبهه و جنگ امیران و سرداران ما از قرآن چیزی میفهمند که بنده پشت جبهه نمیفهمم کسی که در زمان طاغوت توی زندان طاغوت بود معنای طاغوت را چیزی مییابد که من بیرون زندان. . . چون آنها از نزدیک دستی به آتش دارند هر کسی فقیه است آیات فقهی را بهتر میفهمد هر کس در علوم طبیعی کار کرده است آیاتی که مربوط به طبیعت است را بهتر میفهمد هر کس در هر رشتهای تخصصاش بیشتر است فهمش هم بیشتر است اما این معنایش این نیست که دست به قرآن نزنیم یکی از راههایی که ما قرآن را مهجور کنیم یکی از راههایی که ما قرآن را کنار بزنیم این است که اینست که بگوئیم قرآن ظنی الدلالــــ? است یعنی دلالت هایش برفک دارد نمیفهمیم چه میکند عقل بشر به قرآن نمیرسد بابا به کنه نمیرسد به بخشی که میرسد بابا ما به قعر دریا دستمان نمیرسد اما از اینکه میرسد استفاده کنیم ما از دریا استفاده میکنیم گرچه دستمان به عمق دریا نرسد این نیست که چون دستم به عمق دریا نمیرسد. . . مگر ما دستمان به عمق علوم میرسد حالا غیر از قرآن، کی است که بگوید آقا من به عمق علوم دسترسی پیدا کردهام؟ ما به عمق علوم هم دستمان نمیرسد اما به آن مقداری که میتوانیم میرویم مدرسه و دانشگاه و حوزه(دستمان بر عمق آن نمیرسد این دلیل بر این نیست که ما. . . مگر نسخههایی که دکترها میدهند این کپسول را هشت ساعت بخورد این کپسول را شش ساعت بخورد این شربت را با قاشق مربا خوری بخور این غذا را بعد از. . . واقعاً نسخهای که میدهد ما به عمق دارو علم پیدا میکنیم؟ ما نمیدانیم که عمق آن چیه اما همین مقداری که دکتر میگوید به همین گفتن دکتر مقداری آگاه میشویم به همین مقدار آگاهی باید عمل کنیم وگرنه اگر بگویم ما تا اسرار را نفهمیم عمل نمیکنیم پس همه مریضها باید بمیرند چون دکتر میگوید هشت ساعت به هشت ساعت کپسول بخور به دکتر بگویم آقای دکتر چون راز این کپسول را نمیفهمم نمیخورم میگوید برو بمیر مگر میشود که به مرجع تقلید گفت آقا من به فتوای شما عمل نمیکنم مگر اینکه روح کار را بفهمم دکتر ده سال درس خوانده ما راز آنرا نمیفهمیم آنوقت چطور مرجع تقلیدی که هفتاد سال درس خوانده راز آنرا بفهمی ولی آن مقداری که میفهمیم مسئول هستیم شما اگر دیدی یک ورق قرآن است حرام است که پایت را روی آن بگذاری گرچه نفهمی معنایش چی است ولی همینکه فهمیدی قرآن است همین مقدار فهم مسئول هستی نباید پایت را روی آن بگذاری دست بی وضو روی آن نگذار ما به مقداری که مسئول هستیم باید بفهمیم.)
حسین جان حق تلاوت. . . صرف اینکه آدم قرآن حفظ کند ولی حق تلاوت چیز دیگری است حق تلاوت تجوید نیست تجوید خوب است اما حق تلاوت نیست قرائت خوب است اما حق تلاوت نیست.
تعبّد امام حسین(علیه السلام) به احکام دین
پایبندی به احکام، آقایانی که دیر آمدهاند پای تلویزیون بدانند زینب کبری فرمود من هر چه دیدم زیبائی دیدم میخواهیم بدانیم زیبائیهای کربلا چیه، نه تا را گفتیم حالا برویم سراغ دهمی یک صلوات هم بفرستید.
10- تعبد نسبت به حلال و حرام: امام حسین. . . الله اکبر زیادی گوش بدهید یک چیزی یادم آمد زیادی گوش بدهید زیادی زیادی. . . امام حسین وقتی وارد کربلا شد پرسید این زمینها مال کی است، صاحبش را آوردند زمینها را خرید گفت حاضرم تکه تکه بشوم اما توی زمین مردم نباید باشم، یک چیز دیگر این هم الان یادم آمد، بلد بودم ولی حالا یادم آمد صبح عاشورا یا شب عاشورا بود امام حسین یارانش را جمع کرد و فرمود فردا شهید میشویم هر کدام به مردم بدهکار هستید بروید راضی نیستم که شهید شوید بروید قرض مردم را بدهید نمیشود که مال مردم توی شکمتان باشد حق مردم را ندهید بیائید جبهه، ببینید چقدر. . . زمینی که خون ریخته میشود الله اکبر. . . انقلاب به شرطی پیش میرود که آدم مواظب حرام و حلال باشد حالا حزب الله است حزب اللهی است که حزب اللهی است باید یک ذره حرام انجام ندهد. (یک خاطره بگویم نمیدانم توی ذهنم است که امام جمعه شهرکرد جناب آقای ناصری شنیدم الان توی ذهنم است که ایشان گفت نود و پنج درصد. . . امام جمعه یکی از استانها بود نود و پنج درصد ایشان گفت حضرت امام(رحمه الله علیه) آمد توی یک سالن که نماز بخواند پشت در سالن کفش بود امام یک خورده نگاه به کفشها کرد و برگشت گفتیم آقا چرا برگشتی فرمود اینجا کفش است من از روی کفشها رد شوم و نماز بخوانم؟ پایم را بگذارم روی کفش مردم؟ گفتیم آقا ما افتخار میکنیم فرمود نه این حرفها نیست من پایم را روی کفشهای مردم نمیگذارم گفت آقا کفشها را کنار میزنیم بفرمائید گفت آخر کفشها را بریزید روی هم و کنار بریزید یک وقت بر میگرددند عمر مردم تلف میشود باید بگردند دنبال لنگه کفششان!)
آفات مراسم عزاداری در محرّم
ما میخواهیم برویم روضه ماشین را هر جا شد پارک میکنیم بابا راه بندان کردی شما وقتی عزاداریت ارزش دارد آن کسی که پشت فرمان است ممکن است دل درد دارد ممکن است زن زائو است ممکن است هواپیما و فرودگاه میخواهد برود ممکن است بچهاش را میخواهد بگذارد مدرسه ممکن است خبرش دادهاند که اتاقت سوخته آخر یک کسی ممکن است توی ماشین مشکل داشته باشد تو وسط خیابان را گرفتهای همینطور یواش یواش داری میروی آقا جان از کنار خیابان برو عزاداری کن عزاداریتان را با گناه قاطی نکنید چون آن کسی که پشت فرمان است هم دلش شور است هم عصبانی است و هم بخاطر امام حسین حیا میکند فحش بدهد توی رودربایستی این هم اذیت است فکر نکنید اذیت فقط شلاق است آدمی هم که کسی را در محصور قرار بدهد اذیت است بگذارید من قرآن بخوانم الله اکبر چقدر دین ما قشنگ است واقعاً قشنگ است میرفتند خانه پیغمبر ناهار دیگر بیرون نمیرفتند مینشستند گپ میزدند پیغمبر هی دلش شور میزد بابا شما آمدهاید ناهار بلند شوید بروید نمیرفتند آیه نازل شد «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ» الأحزاب/53 ناهارتان را که خوردید بلند شوید بروید ننشینید حدیث بشنوید چانهتان گرم شده بابا الان سه بعدظهر است شما باید یک بعداز ظهر خانه ما باشید الان چه میکنی بعد میگوید «إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ» این پیغمبر را اذیت میکنید پس اذیت فقط شلاق نیست گاهی هم فشارهای روحی اذیت است گرفتید چه میگویم؟ قرآن به فشار روحی هم کلمه اذیت بکار برده پس اذیت دو تا است اذیت جسمی آدم یک نیشگون بگیرد اذیت روحی. . . توی روضه وارد میشود بچه را بلند میکند یک نفر دیگر را مینشاند سر جایش چرا بچه را بلند کردی؟ حالا گیرم این آقا استاد دانشگاه گیرم رئیس جمهور اگر یک آیت الله یا رئیس جمهور یا تاجری وارد شد شما باید بچه را از سر جایش بلند کنی؟ هر کس بچه را بلند کند سر جایش بنشیند جایش دزدی است نماز هم بخواند نمازش باطل است نمیشود کسی را بلند کرد ما راحت میگوئیم خانمها بروید بالا آقا جان! مردها بروند بالا اگر باید رحمی بشود باید به زنها رحم کرد ما همه جلساتمان مردها پائین هستند زنها بالا. . . ما یک اذیتهای این رقمی میکنیم ما باید بگوئیم خدایا عبادتهایمان را ببخش گناهایمان را پیش کشمان. یک کسی بازار که میرفت وقتی میخواست مغازه باز کند میگفت خدایا تو شر مردم را از سرمان کم کن با شریک کنار میآئیم یعنی واقعش این است که گاهی عبادتهای ما مملو از. . . تعبد یعنی در عزاداری. . .
دلیل تعبد را هم بخوانم، (قد حللت حلال الله و حرمت حرام الله) حسین جان! حلال خدا را حلال کردی حرام خدا را حرام کردی غذای هیئت مال همه است احدی حق ندارد بخاطر اینکه آشپز است یا بخاطر اینکه رئیس هیئت است یک خورده چربتر به او بدهند بنده آقای قرائتی مشهور. . . آقای قرائتی است؟ بدهید، یک دیگ پلو بدهید بگذاریم پشت ماشیناش، من با یک آدم غیر مشهور فرقی نمیکنم اصلاً حرام است غذای هیئت مال هیئت است شما حق ندارید بیش از یک پرس بدهید به کسی دیگر بله اگر روضه شخصی بود آنرا باید حلالیت طلبید ولی عمومی را مشکل داریم.
ما همینطور توی عزاداریها انگار ملک پدرمان است این آشپز است این خودی است. . . حتی بانی حق ندارد اضافه بگیرد شما اگر دو تا گوسفند دادی برای هیئت میتوانی بگوئی آقا من در هیئت دو تا گوسفند دادم پس یک خورده غذا بدهید به ایشان شما چکارهای؟ تا گوسفند را نخریدی مالک هستی وقتی سر گوسفند را بریدی و تحویل هیئت دادی تو با دیگران فرق نمیکنی بانی مسجد وقتی مسجد را وقف کرد دیگر با بیگانهها یکی میشود مگر اینکه بگوید حق تولیت دارم.
11- قوت قلب: این قوت قلب هم یک چیزی است از زیبائیها است، البته قوت قلب با همان شهامت قابل ادغام هست حالا اینجا تفکیک شده است. امام حسین به ابوالفضل(علیهما السلام) فرمود(یا اخی والله لو لم یکن فی الدنیا مرجعٌ) به خدا قسم اگر در دنیا هیچ پناهگاهی نداشته باشم(و لا مأوی) اگر هیچ پناهگاه و مأوایی نداشته باشم به خدا قسم تنهای تنها بمانم با یزید بیعت نمیکنم.
پایداری و خستگی ناپذیری پیامبران در راه خدا
12- خستگی ناپذیر: درباره خستگی ناپذیر داریم که میفرماید حسین جان(اشهد انک) گواهی میدهم که تو چنین و چنان هستی تا میرسد(و قمت بحقه) به حق خدا قیام کردی(غیرواهن و لا موهن) قیام کردی یعنی نه شل شدی و نه دیگران را شل کردی یعنی یک ذره عقب نشینی نکردی قرآن تعریف میکند «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا» آل عمران/146 انبیائی بودند که یارانی داشتند میجنگیدند و ضعیف نمیشدند کلمات همین است میترسم پس و پیش بگویم میگویند وهن است یعنی شل شده است(ما ضعفوا) ضعف است(ما استکانوا) یعنی اینها نه شل شدند نه ضعیف شدند نه خسته شدند.
برخورد بزرگوارانه امام حسین(علیه السلام) با دشمن
13- سعـــﺔ صدر: یعنی روح بزرگ، چه روحی، به حر فرمود(یتوب الله علیک و یغفر الله علیک) حر که آمد توبه کند گفت توبهات قبول است من به تو دعا میکنم. امام حسین قبل از حر رسید به کربلا یعنی نزدیک کربلا فرمود همه مشکها و ظرفها را آب کنید همه را آب کردند بعد حر با هزار نفر رسید گفت حر با هزار نفر آمده است که ما را بکشد فعلاً تشنهشان است آب به آنها بدهید به لشگر حر آب داد یکی از اینها گفت آقا اینها آمدهاند ما را بکشند فرمود بابا تشنهشان است به آنها آب بدهید بعد یکی یک مشکی گرفته بود توی دهان یکی از افراد لشگر یزید این آب را درست نمیتوانست درست بخورد آب اینطرف و آنطرف دهانش میریخت امام فرمود چرا به او بد آب میدهی بگذار آب به دلش بچسپد مشک را به من بده امام حسین مشک را گرفت به این آقایی که آمده بود او را بکشد گفت این رقمی آب بده مشک را زیر گرفت حر میگوید که آتش گرفتم دیدم امام حسین از قبل آب ذخیره کرده حالا هم که این آقا بد آب دهان لشگر من میگذارد خود امام مشک را میگیرد در مشک را تنگ میکند که این آقایی که آب میخورد به دلش بچسپد خیلی اینها مهم است اینها را توی کتابهای روانشناسی و جامعه شناسی نه توی حوزه است نه توی دانشگاه این چیز دیگری است شبیه اینرا راجع به امام رضا(علیه السلام) هم داریم آن شبی که به امام زهر دادند فرمود که به برده هایم بگوئید که با هم غذا بخوریم بردهها هم نشستند و غذا خوردند خوب نمیدانستند که آقا چرا این جوری شده خیلی به طور طبیعی نشستند و غذا خوردند به طور طبیعی یکی یکی هم رفتند همینطور خیلی شل رفتند تا آخرین نفر که رفت بیرون امام فرمود در را ببند افتاد روی زمین غلتید و غلتید گفتند چه شد؟ امام فرمود سوختم، گفتند کی؟ فرمود خیلی وقت است که دارم میسوزم منتهی گفتم اگر بگویم سوختم این بردهها غذا به دلشان نمیچسپد من برای اینکه غذا به دل اینها بچسپد سوختم ولی اظهار نکردم مسئله مهمی است.
14- پاسداری از دین، که وقت دیگر تمام شد داریم(و عن الشریع محامیا) زیبائیهای کربلا، پاسداری از دین، من آمدهام کربلا که حمایت کنم. . . همان شعری که ابوالفضل فرمود به خدا قسم دست راستم را قطع کنند دست از دینم بر نمیدارم(إنی احامی ابداً عن دینی) به خدا قسم از حسین دست بر نمیدارم به خدا قسم از دین دست بر نمیدارم بالاخره حوادثی پیش میآید یکوقت انسان ضربه هم میبیند ولی نباید از مکتباش دست بردارد اینها توی جلسهی اول هفت تا گفتیم توی این جلسه هم شد چهارده تا، چهارده تا از زیبائیهای کربلا انشاء الله باقیاش هم توفیق باشد میگوئیم.
خدایا همه کمالات زیبا را نصیب همه ما بفرما.
ما را با دینات آشنا و عاشق بفرما.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته