امر به معروف و نهی از منکر – 4
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر (4)
تاریخ پخش: 11/09/80
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین وصل الله علی سیدنا و نبینا محمداً و علی اهل بیته»
بحث ما چند جلسه است راجع به معروفها و منکرات است که در بورس نیست. یک سری معروفها در بورس است. یک سری منکرات است که در بورس است. اگر یک کسی یک گناهی انجام بدهد میگویند گناه کرده است. بعضی از گناهها حضرت عباسی گناه است.
1- ضایع کردن حقوق دیگران گناه است
گناهانی که گناه است اما ما فکر نمیکنیم که این گناه است. بعضیهایمان فکر نمیکنیم که گناه است، روی این زمینه جلساتی صحبت کردیم. یکی از آن گناهان حق الناس است که باز با آیه قرآن این بحثی که جلسه قبل داشتیم ادامه دادم و دوستان گفتند بحث مفیدی است.
«وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فیها» (نساء/54) این آیه چه میگوید؟ اموالی که خداوند قرار داده برای شما و وسیله قوام اموالی که رگ حیات شما است. وسیله پایدار ماندن شما است، این را دست آدمهای خل ندهید. البته خل معنایش دیوانه نیست. کسانی که در فرهنگ قرآن مثلاً به افرادی که بیخودی نق میزنند قرآن میگوید «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ» سفیه در قرآن و روایت غیر سفیه در لغت است. سفیه در لغت یعنی آدم خل یعنی فرق بین صد تومانی و پنجاه تومانی را نمیداند. یعنی حالیش نیست. سفیه در قرآن یعنی کسانی است که از مرز حق میروند بیرون و لو بسیار هم سیاستمدار و عاقل باشند. اما از مرز بیرون میروند. یعنی قانون خداوند را عمل نمیکنند البته یک پزشک حاذق پزشک متخصص یک نسخه اگر یک نسخه بدهد به یک مریض بگوید به این نسخه عمل کن اگر این آقای مریض به این نسخه عمل نکرد دکتر به این مریض ممکن است بگوید خل. نه یعنی تحصیل ندارد یا دیوانه است، هم تحصیلاتش خوب است هم عاقل است، اما به طبق آن که باید عمل کند عمل نکرده آن که باید باشد نیست. سفیه در قرآن به این معنا است آن که باید باشد نیست و لذا بعضی از افرادی که گناه کبیره انجام میدهند. بی خود نق میزنند قرآن میگوید: خل.
راجع به حق الناس گفتیم از کتاب طهارت که وضو گرفتن با آب غصبی اشکال داشت. تیمم بر خاک و سنگ غصبی اشکال داشت. با لباس غصبی نماز اشکال داشت. پول آب اگر از پول غصبی بدهیم. در نماز بچه یا غیر بچه را در مسجد بلند کردیم جایش نماز خواندیم اشکال داشت. در حج لباس احرام اگر غصبی باشد اشکال داشت. آن سنگهایی که به شیطان میزنیم اشکال داشت. اینها را در جلسه قبل گفتیم بعد از حج آمدیم در امر به معروف که اگر میخواهی نهی از منکر کنی شیشه شراب خوار را شکستی باید پول شیشه را بدهی. میتوانی شرابش را بریزی اما نمیتوانی شیشهاش را بشکنی. یا حالا اگر راهی نداشته باشی جز شیشه شکستن که مجبوری شیشهاش را بشکنی وگر نه شراب میخورد. در روزه که اگر کسی بدهکار است به مردم به شهر دیگر میرود که طلبکارها آمدند و در خانه زدند در آن شهر نباشند سفرش حرام است. نمازش چهار رکعتی است. روزهاش را باید بگیرد همین طور درباره حج و روزه و جهاد و معروف و که وقتمان تمام شد. حالا ادامهاش میدهیم در بحث کتاب دین ما به اینجا رسیدیم که راجع به دین یک مسائلی است خدمتتان بگوییم: پرداخت بدهی، بدهیای که وقت قراردادش رسیده، واجب است ولو با فروش بعضی از وسایل منزل. آقا من ندارم بدهم خب نداری تلفنت را بفروش. لوسترت را بفروش. بدهکار خانهاش را نباید بفروشد، البته به شرطی که خانهاش در شأنش باشد اگر خانه هفت میلیونی بخواهد خانه هفتاد میلیونی نداشته باشد. خانه سی میلیونی در شأنش باشد، خانه پنجاه میلیونی نداشته باشد. یک کسی آنقدر عیال وار است. نوه و آمد و رفت دارد که بیست پتو هم کم است. هر کسی به نیازش. ضمناً هر کسی هم هر چیزی دارد اسراف نیست یک کسی چاق است پایش بزرگ است کفش بزرگ میخرد. چرم زیادی هم مصرف میکند این اسراف نیست. آدمهایی هستند معدهاش بزرگ است دو پرس غذا نخوردند سیر نمیشوند. به این نباید گفت پرخور. این معدهاش بزرگ است. مثل آدمی که پایش بزرگ است اگر کسی پاش بزرگ است کفش بزرگ میخرد. نباید گفت تو اسراف میکنی. بابا ده تومان پول کفشت شد من پنج تومان. بابا تو پایت کوچک است من پایم بزرگ است. یک خانمی ریز است چهار متر چادر لازم است، یک خانمی چاق و قد بلند است هفت متر چادر کم است. نباید به آن گفت اسراف پس هر خرج کردنی اسراف نیست اینها خیلی دقیق است.
2- ظن و گمان بیمورد گناه است
مرز دارد نه جلو بیفتید نه عقب، «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِه» (حجرات/1) آیه اول سوره حجرات میگوید مردم جلو نیفتید یک مهمان آمد خانه امام باقر امام باقر بردش در اتاق و یک نگاهی به اتاق کرد و سپردهها. امام باقر دیدند این دارد نامیزان میشود. وقتی میخواست برود گفت: آقا فردا هم شما تشریف بیاورید من کارتان دارم. رفت و فردا آمد. امام باقر او را به یک اتاق ساده برد یک حصیر بود کاهگل بود. گفت آقا ببخشید اتاق دیروزی چی بود؟ این چیست؟ گفت این اتاق خود من است و آن اتاق خانمم، خانمم از من مهریه میخواست مهریهاش را گرفت. با پول مهریهاش رفت اتاق خودش را شیک کرده دیروز سوت میکشیدی.
یک کسی به امام صادق گفت آقا آخر این پیراهن رنگ صورتی بود، گفت آقا شما امام هستید آخر این لباس در شأن شما نیست لباس سرخ پوشیدی. امام فرمودند تازه داماد شدم ماه عسل است گاهی شرایط یک شرایطی است که حالا آدم لباسش رنگش عوض شد و بعضی جاها داریم که گوسفند بکشید. بعضی جاها داریم که بریز و بپاش نباید کرد. گوسفند کشی تا ذره آخر گوشتش مصرف بشود البته لقمه حرام هم خواهم گفت.
مضاربه چی هست؟ مضاربه الآن رسم شده بعضیها به اسم مضاربه پول مردم را گرفتند و دزدیدند. حالا دزدیشان کم است آدم حسابیشان میگوید آقا من جوان هستم تو پول داری، من کار دارم. چند میلیون از این پولهایت را به من بده، من کاسبی کنم هرچی گیرم آمد تقسیم میکنیم این را میگویند مضاربه. خیلی هم کار خوبی است. یعنی یکی از ابزار اشتغال که جوانهای ما شغل ندارند این است که افرادی که پولشان در بانک است، پولشان را از بانک بیرون بکشند به چند جوان بدهند. منتها جوانها باید امین باشند او هم بزرگوار باشد خیلی چوبها که میخوریم چوب بیدینی است خانه است میترسد بدهد اجاره مستأجر بالا بکشد پول هست میگوید میترسم بخورد. چون تقوا کم است یک عده پولشان را نگه داشتند یک عده هم جوان فلج هستند. مضاربه کار خوبی است. پول از تو کار از او. اگر فردی مضاربه کرد و گفت بنده مدیر عامل هستم با پول فلان حاج آقا دارم کاسبی میکنم اگر خواستم مسافرت بروم باید با اجازه او باشد چون من پول گرفتم کاسبی کنم با تلفن تاکسی تلفنی خبر میکنیم. چرا؟ بابا ما که نمیدهیم پول مال حاج آقا است. خانه اینقدر غذا نمیخورده وقتی میرود مسافرت میرود هتل میگوید یک جوجه کباب بیاور یک چیز هم بغلش بگذار هم سالاد هم ماست میخورد. بعد میگوید فاکتورش را میدهیم. میگوید آقا شما که مسئول تجارت با پول این آقا هستی. خانه خودت چقدر میخوری؟ هر چی خانه خودت میخوری. خانه خودت در چه اتاقی زندگی میکنی؟ آقایانی که طرف مضاربه هستند حق ندارند بیش از حد معمول از پول طرف استفاده کنند. من یک وقت در همین قم یک همراه داشتم نمیدانم حالا من مهمان بودم یا روزه بودم به همراهم گفتم برو غذا بخور پولش را من میدهم آن بنده خدا هم رفت غذا خورد. دیدم خیلی پول میگیرد. گفتم چی خوردی گفت کباب. گفتم آخه خیلی پول میگیری. گفت راستش را بخواهی من یازده تا سیخ خوردم. گفتم خانه خودت هم اینقدر میخوری؟ گفت من از بچگی دو تا سیخ میخوردم هر وقت کباب میخوردم. دو تایش را من میدهم باقیش را خودت بده. واقعاً اگر این سوییچ ماشین را در اداره میدید حضرت عباسی سوییچ ماشین خودت بود میدادی یا سوییچ خودت را نمیدهی ماشین دولت را میدهی؟ بینی و بین الله، تابستان که میشود پنکه خانه خودت را چه میکنی؟ میگذاری در نایلون. چرا پنکههای دولت را در نایلون نمیپیچی؟ حضرت عباسی کتابهای خانه خودت را فوت میکنی. چطور کتاب دولت را در گونی میاندازی؟
3- هدر دادن بیتالمال گناه است
این جاها است که ما کم میآوریم. دین ما کم است. خانه خودش عزادار امام حسین است سینه میزند حسابی گریه میکند. اما خانه خودش یک میخ اگر بکوبند… اما میآید در حسینیه میخ را برمیدارد کاشی و آجر را همه میخ کوبی میکند. آیا شما اجازه داری که کاشیها را میخ بکوبی؟ برای اینکه میخواهی به اسم امام حسین سیاه پوش کنی. امام حسین راضی است مال وقف را شما خراب کنی؟ خدایا عبادتهای ما را ببخش. چون گناههای ما که دیگر هیچی، ما باید دعا کنیم خدایا عبادتهای ما را ببخش. عزادار ما میخواهد برود روضه ماشیش را دوبله پارک میکند. این موتورهایی که دود میدهد شما میروید نماز جمعه. میروی صله رحم میروی دنبال کاسبی میدانی موتورت چقدر هوا را آلوده میکند؟ آیا شما حق داری هوا را دودی کنی؟ اینها منکرات است. بعد هم میگوییم آقا تو به اینها بگو. ببین چه قیافهای دارد؟ اگر یک جوان زنجیر طلا گردن کند میگوید: این سوسول است. زنجیر طلا بر مرد حرام است منکر است. نماز او باطل است. اما دود اگزوز تو هم حرف دارد. معلوم نیست قباحت اگزوز تو گناهش کمتر از طلای او باشد. دارم میگویم مردم گاهی یک منکرات پهلوی ما بزرگ است. یک منکرات بزرگ پهلوی ما کوچک است.
اگر طرف پول ندارد بدهد حدیث بگویم الله اکبر. حدیث داریم اگر به مردم بدهکاریم و دارهد بدهد. میگوید حالا باشد بعد. کسی که دارد پول مردم را بدهد میگوید: باشد شب که میخوابد خدا گناه دزد پایش مینویسد.
حدیث داریم کسی که مهریه خانمش را ندهد میگوید بنویس صد تا سکه دویست تا سکه ما که نمیخواهیم بدهیم. کسی اگر از اول بنا داشته باشد مهریه خانمش را ندهد حدیث داریم هر وقت پهلوی خانمش برود زنا کرده. خیلی کار خطرناکی است راحت ما از مال مردم میگذریم.
من یک چیزهایی در ذهنم است میترسم بگویم چون خیلی سخت است. امیرالمؤمنین به یارانش گفت شما که نمیتوانید مثل من بشوید حالا یک کمی تقوا داشته باشید.
خدا شهید محراب آیت الله مدنی را رحمت کند. به او گفتم: آقا ما در تلویزیون حرف میزنیم همه اینهایی که میگوییم باید عمل کنیم؟ گفت یک خوردهاش را عمل کن یعنی اگر در مورد نماز شب صحبت میکنی، چند شب نماز شب بخوان که وقتی میگویی سلولهای بدنت فحش ندهند، کهای نامرد. آدمی که عمل نمیکند خودش به خودش دعوا میکند.
4- مال غصبی و حرام
برای غذا خوردن یک آیه داریم در قرآن به نظرم سوره نور است میگوید: از یازده خانه چیزی بخوریم مشکلی نیست. بابا، عمو، عمه، دایی و… یازده فرقه این که میگوید از خانهها بخورید به شرطی که علم به عدم رضایت نداشته باشی. اما گاهی خود پدر میگوید این غذا را نخور. اگر دستور بدهد که این غذا را نخور خانه پدرت هم حق نداری. اینکه میگویند شما خانه پدر و عمو و دایی میتوانی غدا بخوری به شرطی که دستور نخور نباشد. گاهی وقتها یک گوشت کبابی را قایم کرده برای مهمان، همان را کباب میکنی و میخوری. قرآن گفته خانه پدرت بخور. بابا این را قایم کرده یک چیزی را برای مهمان خاصی گذاشته یا برای یک وقت حسابی گذاشته یا صریحاً به زبان میگوید. آن وقت که به زبان میگوید نخور. مال وقت خاصی است مال مهمان خاصی است. آنجا خانه پدرت هم باید احتیاط کنی. بلوکه کردن مسدود کردن. کتاب حجر. گاهی وقتها طرف بدهکار است.
«وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فیها» خب چه پولهایی در ادارات خرج میشود شهدا از ما راضی هستند سالگرد افتتاح یک مؤسسهای، شبکه یک کامپیوتر، حوزه، دانشگاه حالا مثلا سومین سالگرد از پول کی خرج میکنی؟ خود رییس کامپیوتر حاضر است میلیونها از پول دولت خرج میکند. مراسم است. چرا شما پول دولت را خرج میکنی؟ برای سالگرد چقدر پردهها که نوشته میشود. بنده میروم یک جایی سخنرانی کنم. حجه الاسلام و المسلمین آقای قرائتی خیرمقدم. چرا این را نوشتی با چه پولی نوشتی؟ میخواهیم احترام بگذاریم. احترام وقتی من سخنرانی میکنم. آقای قرائتی امشب تشریف آورده، حضور ایشان را در بین خودمان خیر مقدم میگوییم. چرا پنجاه تا پارچه مینویسی؟ بله یک جاهایی که ماهواره نشان میدهد رهبری است. رییس جمهور است. یک کسی است که اگر این پردهها نباشد ماهواره و تحلیلهای رادیوی بیگانه میگوید مسئولین پهلوی مردم دیگر محبوبیتی ندارند، آنجا بحث سیاسی است. اما بنده آمدم در یک سالن صحبت کنم، حالا از این بدتر گاهی سازمانها تعریف خودشان را میگویند.
من رفتم یک جایی فاتحه بخوانم از بس عصبانی شده بودم، فاتحه نخوانده بیرون آمدم. یک سازمانی برای یک کسی فاتحه گرفته بود دیدم دور تا دور مسجد دانشگاه آرم آن مؤسسه را زده آدمها را شمردم چند تا آدم آمده سپردهها را شمردم چند تا پرده زدند گاهی وقتها مثل پرتقال فروشی است، دو تا پرتقال دارد 74 تا لامپ.
5- برای اصلاح از خودمان شروع کنیم
حدیث داریم حضرت مهدی(ع) که میآیند اولین کاری که میکنند میگویند مسجدالحرام را خالی کنید برای آنهایی که طواف واجب دارند. چون آنهایی که میروند صد نفر طواف واجب دارند باقیش طواف مستحب است. طواف مستحب برای آنهایی که طواف واجب دارند جا تنگ است اینجا را خالی کنید. برای آنها اولین مصلح از مرکز باید شروع شود از قم، از تهران از مشهد اولین اصلاحات باید از حرم شروع شود. اولین اصلاحات باید از خودمان شروع شود. خب دیگر کم کم حرفها را جمع کنیم احیاء، اگر کسی چاه بکند یک کسی رفته در بیابان مزرعه درست کرده یک کسی میآید این نزدیکی چاه میکند. چاه خشک میشود باید برود مسئلهاش را بپرسد، یک بچه را پدرش میفرستد شاگردی مثلاً بچه روزی یک مبلغی را میگیرد اگرخرج بچه کمتر از آن مبلغ است پدر بچه حق ندارد پول بچه را بگذارد جیبش باید پول بچهاش را برایش نگه دارد، وقتی به سن تکلیف رسید پول بچه را برگرداند. یعنی پدرها اگر بچه خودشان را بفرستند دنبال کاسبی و خرج بچه کمتر از درآمدش بود یعنی خرجش دو هزار تومان بود در ماه پول بچه سه هزار تومان بود این پولها را باید پدر جمع کند بعد از تکلیف بدهد. یعنی پدر هم حق ندارد پول بچهاش را خرج کند حالا اگر این دقتها را کردیم رزق هم حلال است آن وقت رزق حلال بر بچه اثر دارد، امام حسین در روز عاشورا فرمودند. دلیل اینکه جمع شدید، چون «مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَام» (بحارالانوار/ج45/ص8) لقمه حرام در آن است مواظب باشیم در حق الناس بنا، نجار، خیاط، روحانی دبیر، استاد معلم سعی کنیم یک مقداری بریز و بپاش نکنیم، اگر یک سال یک مقداری ولخرجیها را کم کنیم. هزارها آدم به نوا میرسند ما اسراف میکنیم و ما در بیت المال اسراف میکنیم.
حق الناس: بنده هم که روی منبر نشستم مخ مردم حق الناس است. اگر روی منبر حرفی بزنم که مخها را خراب کنم و حرف حق برای مردم بزنم من نسبت به حق مردم خیانت کردم.
خدا آقا فلسفی را رحمت کند. گفت آقای قرائتی حرف که میزنی، جوری حرف بزن که اگر رسول الله وارد مجلس شد نگوید چرا مغز امت من را خراب کردی. چی داری میگویی؟ چرا خیانت میکنی؟ به زمانها یک کم دقت کنیم همهمان حرف حسابی بزنیم. چیز حسابی بنویسیم روزنامهها حرف حسابی بزنند. همهمان یک کم دقت کنیم.
خداوندا به حق محمد و آل محمد تقوایی به ما بده وقت ما را به خصوص و در صرفه جویی، در جلوگیری از اسراف، در حفظ بیت المال به همهمان تقوای بیش از این عنایت بفرما. آنچه خلاف کردیم توفیق توبه مرحمت بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»