تفسیر آیه 100 سوره نساء، هجرت
موضوع: تفسیر آیه 100 سوره نساء، هجرت
تاریخ پخش: 30/08/80
بسم الله الرحمن الرحیم
1- تفسیر آیه یکصدم سوره نساء
در سال 80 فکر کردیم رمضان 30 روز است. قرآن هم 30 جزء دارد. هر روز یکی از آیات همان روز را مطرح کنیم. مثلاً روز پنجم ماه رمضان یک آیه از روز پنجم، روز سیزدهم یک آیه از جزء سیزدهم، روز 21، روز 29، هر روزی یک آیهای مال همان جزء. پس ما از جزء پنجم بینندهها بحث را روز پنجم میبینند.
از جزء پنجم یک آیه با هم میشنویم، اول سوره نساء به هجرت است.
«مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَهً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» (نساء/100) این دو تا آیه را خواندید. یک آیه بود پس یک بار دیگر بخوانید. از اول بخوانید: «مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَهً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً»
خوب فکر میکنم برادرها و خواهرها موضوع آیه دستتان باشد «مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللَّهِ» کسی که در راه خدا هجرت کند، هر کس زن و مرد، جوان و پیر «یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَهً» در زمین منافع زیادی میبیند. «وَ سَعَهً» توسعه پیدا میکند توسعه میبیند. یعنی از بن بست بیرون میآید. گاهی آدم در یک منطقهای گیر است پا میشود میرود بیرون. راه برایش باز میشود. «کثیراً» یعنی اقامتگاه زیادی بدست میآورد. این که مخصوص انسان نیست پرندهها هم هجرت میکنند. حیوانات دریایی هم هجرت میکنند. وقتی حیوان توی دریا و توی آسمان اگر در عمق دریا بود در اوج فضا هم هجرت میکند. برای ادامه زندگی انسانی که هجرت نمیکند و حاضر است ذلت را بچشد و هجرت نکند معلوم میشود آن پرنده از انسان بهتر است.
2- اهداف هجرت
حالا هجرت برای چی؟ هجرت اهدافی دارد. من اهداف هجرت را برایتان میگویم. پس موضوع بحثمان آیه 100 سوره نساء است. بحث هجرت:
اهداف تشکیل حکومت: برای تشکیل حکومت مثل هجرت پیامبر به مدینه. در مکه پیغمبر غریب بود با اینکه وطنش بود، ولی یار نداشت خاکستر بر سرش میریختند. ریختند توی خانهاش ترورش کنند. توهین به او میکردند شاعر به او میگفتند، ساحر به او میگفتند، کاهن به او میگفتند، مجنون به او میگفتند مسلمانها را شکنجه میدادند.
پیامبر هجرت کرد مدینه حکومت تشکیل داد هجرت کرده برای تشکیل حکومت اسلامی. مسلمانها به کشور حبشه هچرت کردند قبل از اینکه پیامبر هجرت کند عدهای به حبشه هجرت کردند، مثل اینکه میگویند «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین» (وسایلالشیعه/ج27/ص27)
بخوان گرچه در کشور چین باشد. اینکه میگویند نه شرقی نه غربی یعنی نه شرق زده و نه غرب زده. اما در تحصیل علم ما باید هم شرقی باشیم و هم غربی. اگر میتوانی با سواد باشی هم شرق برو هم غرب. ولی خودباخته نباش. علمشان را یاد بگیر اما خودت را نباز. شرق زده بداست، برای استفاده از شرق خوب است. غرب زده بداست، برای استفاده از غرب خوب است.
مثل اینکه یخ زده بد است اما برای استفاده ازیخ خوب است. گرمازدگی بد است اما استفاده از حرارت خوب است. این نه غربی نه شرقی، یعنی نه خودباختگی نسبت به شرق نه خودباختگی نسبت به غرب.
نمی دانم به شما گفتم یا در رادیو و تلویزیون گفتم. سید جمال الدین اسد آبادی رفت غرب با دستهایش غذا خورد. آمدند هی عکس برداشتند. گفت: چه شده است؟ شلوغ شد این همه عکس برای چیست؟ گفت از بس این اُمّل و قدیمی و کهنه پرست و مرتجعی است. گفتند داری با دست میخوری؟ گفت با چی بخورم؟ گفت باید با قاشق بخوری. گفت: اتفاقا من روشنفکر هستم که با دست میخورم، چون این دست من توی دهن کسی تا به حال نرفته، این قاشق شما هر ساعتی توی دهن هر کس و ناکسی است. دستم را میدانم چطور شستم، قاشق را نمیدانم چه جور شستید. با قاشق غذاخوردن مگر روشن فکری است؟ مگر هر کسی با هر لباسی غربی شد قشنگ است؟ مگر هر شیرینی که مال غرب است خوب است؟ تابلو نوشته که شیرینی بلژیکی مکزیکی مثل روغن وازلین آدم دلش هم میزند. شیرینی یزد را هیچ جای کره زمین ندارد. مگر حالا هرچی بلژیکی و اتریشی شد قشنگ است؟ مگر هر ورزشی از شرق و غرب آمد قشنگ اشت؟ خودت فکر کن شرق زده غرب زده نباش. اما تخصص علم را هم از شرقی یاد بگیر. خوبیهایشان را یاد بگیر. خودت را هم نباز.
3- هجرت برای تجارت و تبلیغ دین
هجرت برای تجارت. آیهاش را که همهتان حفظ هستید «لِإیلافِ قُرَیْشٍ» (قریش/1) «إیلافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ» (قریش/2)
«رِحْلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ»، «الشتاء» یعنی زمستان صیف یعنی تابستان زمستان و تابستان تجار مکه میرفتند برای تجارت به یمن و شام.
هجرت برای ارشاد: طلاب محترم ایام تعطیلی حوزه رمضان محرم میروند در دورترین نقاط برای ارشاد مردم.
نهج البلاغه داریم طبیب پیغمبرما طبیبی بود که (دوار بطب) یعنی کیف دارویش را دستش میگرفت دور میچرخید طبیب دوار نهی از منکر میکرد.
4- هجرت برای ترک گناه
«فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِه» (نساء/140) یعنی اگر یک جایی نشستیم میبینیم دارند دری وری میگویند، چرند و پرند میگویند، آیات خدا را مسخره میکنند، اینجا واجب است هجرت کنی. باید پا شوی بروی. بودن در جلسهای که گناه میشود حرام است. باید پا شوی بروی تانزانیا که اسلامش از ایران است. کشور زنگبار بغل تانزانیا اسلامش از شیرازی هاست. هنوز هم بعضی کلمات ایرانی رابلد هستند چون من چین چند سفر رفتهام چینیها نیت که میکنند فارسی نیت میکنند مثلاً میگویند دو رکعت نماز صبح میخوانم الله اکبر به فارسی میگویند اسلام چین از ما است چند سال پیش هم یک عالم ربانی از ایران با جمعی رفتند چین بنیان گذار اسلام در چین شدند. آنهایی که از ایران رفتند هند اسلام هندوستان از ایران است. به اسلام خیلی خدمت کرد، اسلام هم خیلی به ایران خدمت کرد.
خدا شهید مطهری را رحمت کند. کتابی دارد خدمات متقابل یعنی چه خدماتی که ایرانیها به اسلام کردند و خدماتی که اسلام به ایرانیها کرد. هجرت در اسلام مرده در کلیسا زنده شده. مسیحیها اگر یک مزرعه یک روستایی دو نفری تویش باشند برای آنها کسی را میفرستند احوالش را بپرسد تبلیغ بکند. بسیاری از روستاهایمان دکتر ندارند آخوند ندارند باید واجب بشود آقای قرائتی جنابعالی که مثلاً که در این منطقه زندگی میکنی در سال 20 روز مثلاً باید در فلان منطقه هجرت بکنی. باید واجب باشد اگر واجب باشد به عدالت اجتماعی نزدیک میشویم و گرنه اگر همه دکترها و همه آخوندها یک جا جمع شوند، یک عده هم نه دکتر دارند نه آخوند دارند. این آقا که از این روستا رفته مهندس شده بگویند که آقا سالی 20 روز برگرد به روستای خودت این تاجر یک صدم پولش در روستای خودش خرج شود. آن وقت روستا پولدار میشود. چون از روستا آمده توی شهر پولدار شده، لااقل یک صدم پولش برگردد تو روستا. او سیب زمینی همان روستا را خورد، سبزی همان روستا را خورد.
اگر این هجرتها راه بیفتد دنیا آباد میشود در محلهشان کتابخانه هست حال ندارد برود. برای گل زدن از این ور دنیا میرود به آن طرف دنیا. آن وقت برای مطالعه پا نمیشوی بروی کتابخانه. یعنی بازی برای تو جدی شده. جدی برای تو بازی شده؟ نکنیم. به سمتی که جدیها بازی بشود بازیها جدی بشود جا به جا نشویم. الآن در بسیاری از کارها اینطور شده. علمای قدیم کتابهایشان جلد چرم بود یعنی چرم را خرج جلد کتاب میکردند و کفش هایشان گیوه بود حالا بعکس شده کفشها چرم و ورنی شده جلد کتابها مقوایی شده یعنی آن که مال مخ است شده مقوا آن که مال پا است شده چرم. قدیم چرم مال مخ بود جلد کتاب را چرمی میکردند کفششان گیوه بود الآن چرم رفت پایین مقوا رفت بالا. انسان اگر مواظب نباشد عوض میشود. یعنی خدا ما را چه جوری خلق کرده؟ مخ را گذاشته آن بالا زیر آن قلب را گذاشته، زیر قلب شکم را گذاشته زیر شکم شهوت را گذاشته اینجوری خلق شده مغز و فکر احساسات و قلب خوراک مسائل جنسی و شهوت یعنی خدا از این وری خلق کرده، اما جامعه ما از این وری جواب میدهد. هرجا شهوت است، شلوغ است. بعد از شهوت هر جا شکم و ساندویچ فروشی و سیراب شیردان و دل قلوه و جگر. اول جاهای شهوتی شلوغ است، بعد جاهای شکمی. بعد جاهای؟ ای بابا از هر صدنفر یک نفر اگر امتحان بشوند مطالعه میکنیم.
یعنی خدا ما را از آن ور خلق کرده ما از این ور جواب میدهیم. در قرآن داریم عدهای به شکل میمون شدند یعنی مسخ شدهاند گاهی انسان سوپردولوکس میشود. اما از نظر تفکر مسخ میشود. مسخ میشود دنبال یک کسی میرود میگوید بیا آقا چرا دنبال میروی؟ آخر این چه کمالی دارد چه کمالی دارد که دنبال این میروی؟ چه کمالی دارد که خودت را فروختی به این؟ چه کمالی دارد که عاشق این شدهای؟ مسخ میشود.
5- شیوه تبلیغ مسیحیان
یک خاطره بگویم یکی از مراجع میفرمود: مرد محترمی بود مریض شد. در ایران عمل جراحیش مفید نبود فرستادنش خارج. فامیلهای پولداری داشت بردنش خارج بیمارستان خصوصی پرفسور خصوصی… بیمار نصف شب تقریباً دو بعد از نصف شب از خواب میپرد میبیند کاغذ نوشتند بالای سرش بیمار عزیز چنان چه از خواب بیدار شدی این شماره را بگیر با تو صحبت کنیم. تلفن زدم گفت: آقا مشکلی دارید؟ گفتم نه مشکل ندارم. حالت بهم خورده؟ نه آقا. پس چرا تلفن کردهای؟ گفت: والله شما نوشته بودید بیدار شدید این شماره را بگیرید. خوب من هم تلفن زدم.
گفت میخواهی 5 دقیقه با تو صحبت کنیم؟ بفرما صحبت کن. میگفت 5 دقیقه یک شعر خواند یک طنزی گفت دو سه دقیقه یک چیزهای دیگری گفت. دو دقیقه هم از مسیحیت تبلیغ کرد. میگفت مسیحیها برای پیرمرد ایرانی که بیمار بشود و برود خارج دو بعد از نصفه شب از خواب بپرد، 5 دقیقه وقت داشته باشد. برای آن 5 دقیقه خوراک تبلیغاتی دارند آن وقت ما این طرفمان حوزه علمیه، آن طرفمان کتابخانه آن طرفمان صدا و سیما، این طرفمان اسلام شناس، آن طرفمان دانشگاه، این طرفمان نمیدانم کامپیوتر. نشستیم گردو بازی میکنیم؟
امیرالمؤمنین در ماه رمضان شهید شد و وصیت کرد فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ» (کافی/ج7/ ص51) شما را به خدا شما را به خدا به قرآن توجه کنید. نکند دیگران به قرآن توجه کنند ولی شما که قرآن مال شماست، شما به قرآن عمل نکنید. کشور مال ما است کشور ما لباسهایش را توی دیگ میجوشاند. کشور ما سه روز راه رفت برای محیط زیست. خوب یک مرتبه پیامبر سر نماز راه رفت یعنی وایستاده بود میگفت «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) تا گفت «یَوْمِ الدِّینِ» نگاه کرد دید دیوار جلویش آب دهن افتاده. دیگر «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» را قطع کرد. به من نگاه کنید دوربین رو به من باشد. یک شاخه درخت بود شاخه را برداشت به جای دیوار مالید جای آب دهن را پاک کرد، پشت پشت برگشت سرجایش «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» (فاتحه/5). پیغمبر ما در عمرش یک بار سر نماز راه رفت و آن هم برای مسایل بهداشتی و ما یک چنین دینی داریم که برای ضد عفونی لباسش حضرت آن را میجوشاند. اینقدر مراعات بهداشت، آن وقت مسائل بهداشتی مااینچنین؟
6- فایده هجرت
فایده هجرت چیست؟ یک مرتبه دیگر آیه را بخوانید «مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَهً». هجرتها برکت دارد؟ یک نفر را سراغ دارم در یکی از کشورهای غربی حالا میترسم اسمش را ببرم دردسر باشد گرایش مارکسیسمی داشت. آدم تحصیلکرده در حد بالا پوچی مکتب مارکسیسم برویش روشن شد. آمد به سمت ادیان الهی یک بررسی کرد. اسلام را انتخاب کرد. توی ادیان شاخههای اسلامی آمد شیعه شد. هجرت کرد به ایران آمد خدمت امام، امام را دید ایام جنگ بود و رفت جبهه، جبهه را دید مدتی در جبهه بود برگشت رفت در آن کشور غربی پایگاه. الآن پسرش هم طلبه است در ایران پسرش ایرانی یاد گرفته طلبه شده. من رفته بودم در آن کشور غربی دیدم عدهای را که شیعه کرده جلسه برایشان گرفته منتها چون پول ندارد میگوید نهارتان را بردارید بیاورید. هر کدام یک قابلمه غذا میآورند دور تا دور نشسته بودند، ایشان داشت صحبت میکرد و ما از طریق مترجم یک دور اصول و عقاید برای این بنده خدا گفتیم روی تخته سیاه که آن را هم گرفت. یک نفر مارکسیسم است، هجرت میکند از آن فکربه تفکر ادیان الهی. از ادیان الهی به اسلام، از فرقههای اسلامی به تشیع، از تشیع میآید به ایران. دست امام را میبوسد جبهه میرود بر میگردد و بنیان گذار شیعه میشود در کشور خودش.
ما 4 تا پسر عمو داریم 5 تا پسر خاله داریم حاضر نمیشوند یکی از اینها یک تحولی داشته باشند. ما باید تمرین کنیم. آنهایی که حال جنب و جوش ندارند جوانها شما جوان هستید، به شما بگویم کسی که حال جنب و جوش ندارد بزرگ هم بشود خاصیتی نخواهد داشت.
آیت الله بهاء الدینی هم دورههای امام بود. رفتیم خانهاش، گفتیم: ما از امام خمینی هر چی دیدیم پیری دیدیم. از جوانیهای امام میتوانی برای ما بگویی گفت چرا برایت میگویم. گفت امام 22 سالش بود از خمین آمد قم یکی از شخصیتهای بزرگ مملکتی آن زمان که 75 سالش بود یک چرندی گفت منتها چرند دو جور است. یک وقت چرند یک کسی میگوید نااهل است. یعنی غرضی ندارد چرت و پرت میگوید. یک وقت یک آدم سیاستمدار است از غرض و مرض یک چیزی میگوید.
یک آدم سیاستمدار تحصیل کرده با مرض یک نیشی زد به اسلام تا نیش زد، امام یعنی همین امامی که 22 سالش بود آقا روح الله 22 ساله، می گوید چنان زد توی گوش این پیرمرد. آیت الله بهاء الدینی میگفت حاج آقا روح الله یعنی امام در سن 22 سالگی به یک آدم با غرض با مرض چنان سیلی زد که من وایستاده بودم عینکم چهل قطعه شد. این امام که این رقم سیلی میزند جگر دارد که از پاریس که میآید بهشت زهرا به شاپور بختیار بگوید من توی دهن این دولت میزنم چون او جرأت زدنش را در جوانی دارد. که اگردر جوانی رگی ندارند بزرگ هم که میشوند رگی نخواهند داشت. منتها یک وقت آدم 70 کیلویی بیخاصیت میشود. یک وقت 90 کیلویی بیخاصیت میشود. بیخاصیت بی خاصیت است. تحصیل هم به انسان خیلی رشد نمیدهد. انسان باید جوهر داشته باشد. این جوهر تحصیل مثل سوئیچ ماشین میماند سوئیچ ماشین به شرطی ماشین را راه میاندازد که ماشین ماشین باشد. والااگر300 تا سوئیچ ماشین بیام و و بنز توی بشکه باشد، چون طرف بشکه است هر چقدر هم سوئیچ بندازی توی بشکه بشکه ماشین نمیشود.
یعنی آدمهای بی حال درس هم بخوانند تحصیل کرده است لیسانس است توی خانه مینشیند. احمد آب بده ببینم. زهرا پاشو پیراهن من را اطو کن. 80 کیلو لیسانس ولی هم به خواهرش میگوید نان بده بخورم. به بچهاش میگوید به آن به همه میگوید نوکرم باشید. جوهر خود انسان باید از خودش بجوشد. من برای جوهر دقایق آخر یک چیزی بگویم.
سورهای توی قرآن است به نام سوره(ص) دو تا پیغمبر توی قرآن پهلوی هم آمده، از این 25 دو تایش پهلوی هم توی سوره(ص) آمده. یکی از آن پیغمبرها خیلی توی رفاه بودند مثل سلیمان. خیلی حضرت سلیمان وضعش خوب بود. یک پیغمبر هم خیلی وضعش ناجور بود مثل حضرت ایوب همه مشکلات را داشت. حضرت سلیمان هم هیچ مشکلی نداشت. پشت سر دو تا پیغمبر داغون و مرفه اسمهایشان را در سوره(ص) پیش هم گذاشته هر دو را گفته تو خوبی. تو خوب آدمی هستی. «نِعْمَ الْعَبْد» (ص/30) یعنی خوبی است هم حضرت سلیمان جوهرش خوب بود. هم حضرت ایوب. برادرها مهم نیست که شما خانهتان مستأجر است یا ملکی مدرسهتان اتاق تنک است.
من کشوری رفتم که بچههایشان موکت نداشتند زیلو هم نداشتند روی خاک نشسته بودند اما به دنیا دکتر صادر میکردند مدتی هم دکترهاشان توی ایران بود. هندوستان آدمی هم داشتیم بابایش با ماشین میبردش مدرسه با ماشین میآوردش 16 تا تجدیدی داشت. درس خواندن ربطی به داشتن وسیله ندارد. امکانات اثر دارد اما اصل انسان جوهر انسان است.
پاشید حرکت کنید از این مسجد برو آن مسجد. چرا؟ آقاش بهتر حرف میزند. بهتر آدم چیزی یاد میگیرد. از این مدرسه برو آن مدرسه. از این کارخانه برو آنجا. از این خانه برود آن خانه.
7- همت شهید رجایی برای یادگیری
خدا رحمت کند شهید رجایی را یک چیزی گفت. گفتم مگر شما آخوند بودید؟ گفت نه یک دوچرخه قراضه داشتم از محله فقیر تهران میرفتم محله وسط تهران پای منبر آیت الله طالقانی یک کلمه یک کلمه یاد میگرفتم. حالا شدم رجایی. یتیم بود و فقیر بود شهید رجایی، اما چون جوهر تهذیب داشت با دوچرخه قراضه چیزی یاد گرفت و آدم هست با موتور 27 سال است نماز میخواند هنوز نمیداند «اللَّهُ الصَّمَدُ» (اخلاص/2) یعنی چه؟ 70 سال است میرود مسجد میگوید الهی آمین. میگویی آمین یعنی چه؟ میگوید: نمیدانم یکیش آمین نمیداند تحصیل کردهاش «صمد» نمیداند. جوهر تهذیب در او نیست. باید پا شد جنبید پا شد حرکت کرد برای رشد. خدایا یک هجرت داریم که آدم از اخلاق بد هجرت کند. این هجرتی که تا حالا گفتم، هجرت مکانی بود از این شهر به آن شهر است. هجرت اخلاق یعنی معتاد است ترک کند اعتیاد خودش را. توی ماه رمضان سیگار نکش. بعد هم نکش. این هجرت از دودیها به غیر دودی هاست و از بدیها هجرت کن. هجرت معنوی مثل هجرت مادیات است، یعنی گذشت از یک اخلاق فاسد.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد روز به روز فهم به دین، عمل به دین، نشر دین به همه ما، نسل ما مرحمت بفرما.
کشور ما دین ما رهبر ما دولت ما ناموس ما مرز ما همه را در پناه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حفظ بفرما.
قلب آقا امام زمان(ع) را از ما راضی و ما را از مریدان مخلص حضرت مهدی قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»