تفسیر سوره یوسف (ع) – 33
موضوع: تفسیر سوره یوسف33- از آیه 94 تا 96
تاریخ پخش: 79/12/04
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
سوره یوسف دارد تمام میشود رسیدیم به آیه 94 به هر حال برادرها چند بار که آمدند برای گندم گرفتن یوسف پیراهن خود را داد به برادرها ببرید بیندازید روی چشم پدر، چشم نابینای پدر بینا میشود.
می فرماید: «وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ ریحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ» (یوسف/94) همینکه فاصله پیدا کرد کاروان(از پایتخت و میرود به سوی کنعان) گفت: پدر آنها(یعقوب) بدرستیکه من مییابم(به مشامم میرسد بوی یوسف را اگر نگویید که خل شدی میترسم بگویید خل شدی اگر نگویید خل شدی بوی یوسف میآید.
1- بزرگترین جسارتی که به پیامبر (ص) شد
«فَصَلَتِ» با فصله «عیر» کاروان «تُفَنِّدُونِ» نسبت سفاهت به یکی میگوید مخ تو کار نمیکندخاطره تلخی است بگویم: اصولا” آیا خط ننوشته را هم میشود بخوانی ولی ما پیدا کردیم ننوشتهای را که میشود بخوانید اگر بگوییم میگویید راست است پیامبر (ص) دقائق آخر عمر فرمود که قلم و دوات بیاورید و چیزی بگویم بنویسید که هرگز گمراه نشوید. اینجا یعقوب گفت: میخواهم بگویم بوی یوسف میآید میترسم به من بگویید خل شدی و عقلت از کار افتاده. به پیامبر (ص) هم جسارت کردند، گفتند: قلم و کاغذ نیاورید: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَهْجُر» (بحارالأنوار،ج30،ص535) یعنی دارد دری وری میگوید. یعقوب گفت میترسم بگویید دری وری گو و به پیامبر (ص) گفتند دری وری گو. بزرگترین جسارت به پیامبر شد و آن هم پیامبری که قرآن میفرماید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» (نجم/3) «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى» (نجم/4) پیامبر (ص) از روی هوا نطق نمیکند و هرچه میگوید وحی است نطقی از او نیست مگر وحی. یک لب تکان دادن او هم به اذن ماست. حرفهای او بیمه و تمام کلماتش وحی است ولی گفتند به او: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَهْجُر»
ابن عباس خیلی گریه میکرد و میگفت جسارتی که به رسول الله شد به هیچکس نشد. اینجا میگوید میترسم بگویم بوی یوسف میآید بگویید خل شدی و عقلت کار نمیکند چیزی که یعقوب از آن میترسید این جسارت به رسول الله شد. بالاخره گفتند پیامبر(ص) هزیان میگوید و حرفهای بی ربط میزند (نعوذبالله) قلم و کاغذ به آن حضرت ندادند و لذا نامه را ننوشت نکته لطیف این است که(ما نامه ننوشته را میخوانیم چون) فرمود: اگر بنوسیم هرگز گمراه نشویدخط ننوشته را بخوانیم.
2- قرآن و اهل بیت(ع) و مقصود پیامبر از «لن تصلوا»
امشب میخواهیم در تلویزیون خط ننو شته را بخوانیم. البته از خودم نیست از صاحب المراجعات علامه سید شرف الدین است. که وقتی ایشان از دنیا رفت آیت الله العظمی بروجردی ره دو بار برای ایشان ختم گرفت، هر مرجعی از دنیا میرود یک بار ختم میگیرند. ولی دو بار ختم گرفت آیه الله بروجردی ره ایشان میگوید: من میدانم پیامبر(ص) چه میخواهد بنویسد(چیزی هم میگوید که سنی و شعیه قبول کند) ما ببینیم کجا پیامبر فرموده: «لَنْ تَضِلُّوا» (کافی، ج1،ص293)
مثال: پسری در خانه است که هر وقت میگوید من میخواهم بیرون بروم میگوید میروم کتابخانه هر چند بار، دهها بار، یک بار اگر بگوید من میروم بیرون، بعد رفقای او آمدند از او سوال کردند مادرش میگوید رفتم کتابخانه، با اینکه نگفته میروم کتابخانه گفته بیرون میروم. چون هر بار که رفته گفته میروم کتابخانه. پیامبر(ص) هم هر زمان «لَنْ تَضِلُّوا» فرمود درباره قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) فرموده.
فرمود: من دارم میروم بین شما دو چیز گرانبها میگذارم، قرآن اهل بیت(علیهم السلام) که هرگز از هم جدا نمیشوند، اگر به قرآن و اهلبیت(علیهمالسلام) بچسبید «لَنْ تَضِلُّوا» چهل، پنجاه بار این جمله را حضرت فرموده، اینجا هم که فرمود قلم و کاغذ بیاورید، بنویسید تا «لَنْ تَضِلُّوا» میفهمیم که منظور قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) است. پس گرچه قلم و کاغذ ندادند ولی از«لَنْ تَضِلُّوا» ها میفهمیم که اینجا هم منظور قرآن و اهلبیت است.
اینجا بهود که علمه سید شرف الدین فرمود: ما هم میتوانیم خط ننوشته را بخوانیم. پس زمانی که کاروان از پایتخت فاصله گرفت و نزدیک به کنعان میشد یعقوب گفت: میخواهم بگویم بوی یوسف میآید منتهی میترسم بگویید عقل تو کم شده. میگویند: کار نیکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر.
نوشتن شیر با آن شیری که حمله میکند، و شیری که میخوریم و شیر آب و شیر درنده، شیر وادیه و شیر بادیه فرق میکند. ما چیزی داریم به نام تلهپاتی یعنی چیزی به ذهن شما میآید مثل و عین آن، آن طرف دنیا به ذهن دیگری میآید، انتقال فکر به فکر بدون اینکه قلم و بیانی باشد، ممکن است برای شما یا دوستتان اگر سوال کنید اتفاق افتاده باشد و این مسئله مهمی است.
خواب هم هینطورخوابی دیده سید قطب میگوید: من در مثل خواب دیدم پسر عمویم که چه چشمایش پر از خون است از خواب بیدار شدم به من تلفن زدند که پسر عمو در آمریکا مشکل چشم پیدا کرده و هیچ رابطهای هم نداشتیم ولی بی سیمی بین دلها گاهی هست.
3- ارتباط دلهای مؤمنین با یکدیگر
حدیث: آمد خدمت امام (ع) که گاهی مرا غم میگیرد. حضرت فرمود: دلهای مومنین با هم رابطه دارد یکی را که غم میگیرد در دلهای بقیه هم اثر میگذارد میتواند انسان با صفای باطن چیزهایی را کشف کند.
بنده خدمت آیت الله اشرفی(ره) نشسته بودم در زمان جنگ عملیات مسلم بن عقیل در جبهه غرب بود شب عملیات، ایشان فرمود: آقای قرائتی بوی بهشت میآید، ما بو کردیم دیدیم بو نمیآید بعد از مدتی باز فرمود ما بو کردیم دیدیم بو نمیآید. مثال: یکی میگیرد و یکی نمیگیرد گاهی یک رادیو کوچک ده موج و یک رادیو اندازه بشکه موج تهران را هم نمیگیردکیلویی نیست، از خود آیت الله اشرفی در تلویزیون شنیدید؟ که گفت: «امیدوارم شهید چهارم محراب من باشم»
همینطور هم شد، حتی بین انسانها و حیوانها خبرهایی هست: دو خاطره نسل نو گوش بدهند زمان جنگ بود در تهران خیابان فرعیها میرفتم خانه و حجلهای فهمیدیم خانه شهید است، گفتم فاتحهای بخوانیم، صاحبخانه گفت شما قرائتی تلویزیون نیستی گفتم چرا، فکر کرد از مقامات بالا هیأت اعزامی فرستاده گفتیم نه، دیدیم درب باز است آمدیم، گفت من مطلبی دارم و آن اینکه: پسر من اهل کبوتر بود و با کبوترها عشق میکرد یک روز درب قفس گفت چرا من شماها را زندان کردهام؟ گاهی ما کارهای زشتی میکنیم عید ماهی را در تنگ میکنیم آن باید شنا کند چرا سال تحویل ظلم میکنی و حال اینکه او را خدا آفریده برای شنا، تا آخر سال خودت در تنگنائی، میدویم به جایی نمیرسیم خوب حق ماهی را گرفتی و خدا هم حق تو را گرفت گاهی زجر میدهیم و نمیدانیم ماجرا چیست و از کجا میخوریم.
بالاخره قفس را باز و آنها را آزاد و خودم هم در قفس دنیا گیر کرده مقاومت بسیج مسجد نام نویسی کرده و جبهه رفت، چند روز قبل کبوتر او که ما را میشناختیم آمد، بارها دور خانه چرخیدو بعد داخل اطاق رفت طاقچه و کبوتر گردن خود را به عکس فرزند ما گذاشت، ما یکدفعه این را دیده که کبوتر با عکس معاشقه کرد سوختیم، فهمیدیم پیغام داردخبرهایی در این عالم هست و پرندهها هم میفهمند.
4- هدهد سلیمان بد را میفهمد
قرآن میفرماید: پرنده آمد به سلیمان گفت «أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِه» (نمل/22) خبرهایی دارم که تو نمیدانی، فلان کشور خورشید پرست هستند «وِانِّی وَجَدْتُ امْرَأَهً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظیمٌ» (نمل/23) پادشاه آنها خانم و بر تختی نشسته «وَ لَها عَرْشٌ عَظیمٌ» یعنی هدهد فهمید چه کسی زن و چه کسی مرد است و چه کسی حکومت میکند و چه عرض چه فرش است و ماه پرستی و خورشید پرستی و خدا پرستی و این انحراف و باید به چه کسی خبر بدهد به سلیمان گفت پرنده بد را میفهمد. یعقوب گفت: بوی یوسف را میفهمم، بگو چرا من نمیفهمم، نباید بگوییم چون او نمیفهمد ما هم نباید بفهمیم. ابوعلی سینا میفرماید: اگر چیزی را میفهمی نگو نیست بگو من نمیفهمم و خبر ندارم انسان حکیم در خشت خام چیزهایی را میفهمد در خشت خام که جوان ممکن است در آئینه نبیند «قالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفی ضَلالِکَ الْقَدیمِ» (یوسف/95) گفتند که بابا باز داری چرت و پرت میگویی. گفتند معلوم میشود که پسرها نیستند چون پسرها هنوز در کاروان و در بین راه هستند، پس معلوم میشود آنان که اطراف او بودند گفتند. که یوسف سی، چهل سال پیش تمام شد باز میگویی بوی یوسف میآید به خدا قسم کج میفهمی.
5- سرچشمهی علم انبیا علم الهی است
قرآن میفرماید: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» (یوسف/96) همینکه بشارت دهنده آمد، پیراهن را به چشم او(یعقوب) انداخت بینا شد گفت من نگفتم من یک چیزهایی از جانب خدا میدانم که شما نمیدانید. البته یوسف گفت پیراهن مرا کسی ببرد که آن روز پیراهن خونی را به نزد پدر برد و دل او را سوزانید.
21 بهمن دستور حکومت نظامی شد و بنا شد هیچ کس از خانه بیرون نیاید. لذا امام خمینی (ره) فرمود: مردم بریزند به خیابانها گفتند: بعضیها حتی مرحوم آیت الله طالقانی تلفنی زد به امام که حکومت نظامی یعنی هرکس از خانه بیرونآید خونش به گردن خودش میباشد، ممکن است تهران یکی دو میلیون در یک روز کشته شوند، نقل شد امام خمینی (ره) فرموده: اگر این دستور از حضرت صاحبالزمان (عج) باشد چی، اگر شخص امام زمان (ع) به من خبر داده باشد که گره این رقمی باز میشودچه؟
یعقوب گفت: «أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» من نگفتم چیزهایی از جانب خدا که شما نمیدانید مسئولین وزارت امور خارجه سالی که 400 شهید در مکه بود دیدند امام خمینی (ره) در اعلامیه مربوط به حجاج آن سال) نوشته: «مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْت» (نساء/100) هرکس از خانه بیرون رود و بمیرد این چه ربطی به مکه دارد و شما چرا آیه یأس میخوانید؟ فرمود: امسال باید این آیه باشد و برائت و ایام برائت و مرگ و میر در آیه است فرمود باید بنویسید و همین آیه باید باشد. وقتی شهید دادیم گفتند: عجب امام اجمالاً برادران و خواهران یک کانال یک داریم که لیسانس و فوق لیسانس و دکتر و تا آیت الله و حجه الاسلام، کامپیوتر، ماهواره، اینترنت، حوزه و دانشگاه و یک کانال 2 که خداوند یک مسائلی را از ماوراء میگیرند، کانال یکیها تحمل نمیکنند کانل دوئیها را میگویند: بابا حرفهای چرند و پرندی نگویید، خبرهایی است.
تمام فامیل به امام حسین (ع) گفتند: کار تو محکوم است، یزید 30 هزار نفر و شما 72 نفر هستید فرمود: راه همین است که ما 72 نفر شهید شویم و من هم بروم زیر سم اسب راه حل همین است. و گرنه همه سیاستمدارن و عقلا، عاقل و تحصیل کرده، بگویند اینکه درست نیست.
1- سرچشمه علم انبیاء علم الهی است چون گفت: «إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ» از طرف خدا میدانم.
2- انبیاء به وعدههای الهی اطمینان دارند: «أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ» هرچه گفتید: یوسف را گرگ خورده من گفتم خبرهایی است. پس یعقوب به زنده بودن یوسف اطمینان داشت.
3- اراده خداوند حاکم است. پارچه پیراهن کور را شفا میدهد، معنای معجزه هم همین است، موسی یک عصا دارد. قرآن دو آیه دارد:
1- «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر» (شعراء/63)
2- «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ» (اعراف/160)
یکجا به دریا بزن خشک و یکجا به سنگ آب در میآید، تر را خشک و خشک را تر میکند.یک علت بیش از یک معلوم نمیتواند داشته باشد و ما در حوزه چیزهایی را میخوانیم بیرون هم خدا کار خودش را میکندخداوند رحمت کند مرحوم صدر را که میگفت: ما در فلسفه میخوانیم که عدم نمیشود دلیل وجود چیزی باشد. باید یک وجود دلیل وجود دیگری باشد بعد شوخی میکرد که: عدم پول بنده دلیل همه بدبختیهای من است. ولی توی کتاب چیز دیگری میخوانیم مثال: برق خاموش شود در این موزائیکها اثری نیست و از لای آنها آدم بیرون نمیآید ولی در هر حال برق که رفت زن و مرد در خانه میترسند و اگر تاریک باشد از لای موزائیکها گربه بیرون بیاید. حالت روحی و عرفانی و الطاف خداوند دو کانال دارد: 1- طبیعی2- غیبی
در دعا کردن هم همین مطرح است که یک ابزار طبیعی داریم که این قرص و آمپول غذا فلان ویتامین را دارد و یک ابزار غیر طبیعی.
6- لباس و متعلقات انبیا و اولیا الهی شفابخش هستند
4- و معلوم میشود که لباس و متعلقات انبیاء الهی شفا بخش هستند پیراهن یوسف شفا میدهد پیراهن که به بدن یوسف چسبیده شد با سایر پیراهنها فرق میکند.
مرحوم آیت الله طالقانی ره که دفن کردند مردم دسته بیل و کلنگی که او را دفن کرده بودند میبوسیدند امام خمینی (ره) فرمود: بوسیدن مردم آیا به خاطر این بود که مرحوم آیت الله طالقانی، در حوزه بود یا آیت الله یا روشنفکر، این مربوط به یک رابطه معنوی دیگری داردو اصولاً که امام خمینی (ره) 22 بهمن را بوجود آورده و جبهه را اراده کرد به خاطر حقوق و اضافه کار و تبصره و آئین نامه و تشویقی و تنبیهی بود؟ و اصل علت علاقه مردم به امام چه بود؟ انسان پدرش که میمیرد یک هفته غصه دارد و تا چهل روز هم پیراهن مشکی ولی در چندمین سال اگر بخواهند پول بگیرند حاضر نمیشود. ولی بعد از هزار و چهارصد سال برای امام حسین (ع) پول داده و دیگهای زیادتر و عزاداریهای با شکوهتر. این مربوط به کدام تبصره و آئین نامه است. می گوید اگر من رأی نیاورم؟ هیچ طوری نمیشود، عزت و ذلت بدست خداست، ممکن است با رأی آوردن سخنان نا مربوط و کار زشتی کرده و آبروریزی شود و با رأی نیاوردن آبرو داشته باشد. چه کسی گفته با ماشین زودتر میرسی بعضی با ماشین رفته دردره سقوط کردندو دیگران با دوچرخه رفته و به مقصد رسیدند. ما انشاء الله در زندگی خود باید بالاتر از کانالهایی مادی فکر کنیم، من گاهی چیزی میگویم ممکن است بخندید ولی در آینده راه هم همین است الان تهران ما 4 مشکل دارد که همه مسولین در آن ماندهاند.
1-هوا 2- ترافیک 3- گرانی 4- بیماری
اگر فرهنگ دوچرخه سواری، یعنی دو میلیون دوچرخه بیاورند همه با دوچرخه روند البته خیابانهای سر بالایی حسابش جداست، اگر این چنین شود آن چهار مشکل هم حل میشود و مشکل ورزش و تربیت بدنی هم حل میشود. نرخ ماشین و گرانی آن هم حل میشود،
7- مقصود از «هُم» در «شاوِرهُم» فقط خواص نیستند
شیخ را ببین میگوید سوار دوچرخه شوید خل است. آنقدر کنفرانس و کنگره بگیرید شاید ده سال دیگر به این نتیجه برسید افراد را تحقیر نکنید شاید یک حرف صافی زد و درست هم بود.
ما باید برای صرفه جویی آب و برق و و وقت و خاک و کتاب و مشکلات مملکت را خودمان میتوانیم حل کنیم. و هر کس رهبر و رئیس جمهور و وزیر و وکیل هم بشود کلیدی از مشکلات عزم ملی میخواهد «بسم الله الرحمن الرحیم» امسال بچهها کتابها را تمیز نگه بدارند، چند میلیون صرفه جوئی و بعد به هر معلمی یک میلیون وام و مشکل مسکن آنها حل میشود.
خیلی از کارها با کمی صرفه جویی گره ه را باز میکند تصمیم نگرفتهایم، مشکل ازدواج خیلی راحت حل میشود. من 20 طرح نوشتم برای ازدواج آسان دادم به بزرگان هیأتی الان روی آن فکر میکند تحقیر نکنید «شاوِرْهُمْ» (آل عمران/159) «هُمْ» برای خواص نیست ممکن است مجلس از مردم رأی بگیرد که این مشکل را چگونه حل کنیم گاهی در حوزه علمیه فقط لازم نیست جامعه مدرسین دوره هم جمع شده از طلبهها رأی بگیرند ممکن است یک طلبه 5 سال درس خوانده چیزی به ذهنش برسد که به ذهن یک آیت الله نرسد چه کسی گفته «هُمْ» یعنی وزیرها و وکیلها، بلکه یعنی همه مردم.
حدیث داریم امام رضا (ع) از بره مشورت میکرد، گفت من یک غلام سیاه هستم، فرمود: چه اشکالی دارد که خداوند به ذهن تو چیزی آورد که به ذهن من نیاید. تحقیر نکنید همینکه گفت من بوی پیراهن میشنوم بعد معلوم شد درست است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»