فتوت و کرامت -1
موضوع: فتوت و کرامت (1)
تاریخ پخش: 78/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ، وَ أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ، وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ، وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْرِ، وَ أَنْ أَشْکُرَ الْحَسَنَهَ، وَ أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَهِ» (صحیفه سجادیه/دعاى20) امسال بر سر سفره امام سجاد(ع) دعای مکارم الاخلاق را ترجمه و تفسیر میکردیم تا رسیدیم به این جمله: «وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ» خدایا میخواهم تهاجم اخلاقی را پاسخ گویم ولی مثل این که میگویند: ادب را از که آموختی، از بی ادبان من به صورت مطلوب و نیکو و مناسب برخورد کرده و پاسخگو باشم. اگر کسی قهر کرد من آشتی کنم و اگر محروم کرد من او را کمک کنم، و اگر زشتی مرا گفت، من خوبی او را بیان کنم، با خودیها نمیخواهم مقابله به مثل کنم مقابله به مثل با بیگانه هاست. موشک، جواب موشک برای بیگانه است ولی اگر دوست، رفیق و همسایه یک چیزی گفته از آن چشم بپوشم. «أُعَارِضَ»: یعنی، مقابله. «غَشَّنِی»: یعنی به من کلک زد. «بِالنُّصْحِ »: یعنی خیر خواهی. هرکس با من کلک زد من با او مقابله به نصیحت و خیر خواهی کنم. «وَ أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ» و هرکس رابطهاش با من قطع کرد با نیکی جواب گویم. «وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ» و به کسی که مرا محروم کرده، با بذل و بخشش به او پاداش بدهم. او گوشت قربانی نداد، من بدهم. او به جلسه عروسی و افطاری دعوت نکرد، من دعوت کنم. او تلفن نکرده، من تلفن میزنم، نامه مرا جواب نداده، دوباره نامه مینویسم. «وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ» و رفتار کسی که با من قطع رابطه کرده را با وصلت تلافی کنم. «وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْرِ، وَ أَنْ أَشْکُرَ الْحَسَنَهَ» و کسی غیبت مرا کرده من با نیکی از او یاد کنم و نیکی را شکر گویم.
1- انواع عکس العملها در برابر خوبی و بدی
انواع عکس العملها:
1- خوبی را با خوبی پاسخ دهیم.
2- بدی را با بدی پاسخ دهیم.
3- خوبی را با بدی پاسخ دهیم.
4- بدی را با خوبی پاسخ دهیم. نوع اول (خوبی را با خوبی پاسخ دادن) را قرآن تأیید میکند میفرماید: «و هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» (الرحمن/60) آیا جزا و پاداش خوبی، به غیر از خوبی و نیکی است؟ و «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» (اسراء/7). اگر نیکی کنید به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید به خود بدی کردهاید. و «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها» (نساء/86) اگر شما را احترام کردند بهتر از آن پاسخ گویید. و «وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ» (قصص/77). نیکی کن همان طور که خدا به تو نیکی کرده است. به قارون گفتند: خدا به تو احسان کرده، تو هم به مردم احسان کن. «فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ» (توبه/7). تا مادامی که هم پیمانان شما، پیمان نشکستهاند، شما هم پیمان نشکنید. نوع دوم (بدی را با بدی پاسخ دادن) هم عدل است. میفرماید: «وَ جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُها» (شورى/40) بدی را با بدی میتوان پاسخ داد. البته در این موارد اجتهاد میخواهد برای شناخت و عمل به آن، یک اسلام شناس میخواهد و جامعه شناس نیاز دارد، چون بعضی موارد حتی بدی را باید با خوبی جواب داد. میفرماید: «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ» (بقره/194). سال 12 ماه دارد، 4 ماه از آن حرام است، یعنی جنگ حرام و حتی اگر رانندهای غیر عمدی یک نفر را بکشد دیه آن دو برابر میشود. اسلام طرحی دارد که سالی 4 ماه آتش بس باشد، تا مردم فراغتی برای نفس کشیدن داشته باشند. در عین حال اگر خبر رسید که دشمن از فرصت ماههای حرام سوء استفاده کرده میخواهد حمله کند باید مقابله کرد. و میفرماید: «فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ» (بقره/194). اگر به شما تجاوز شد به همان مقدار میتوانید انتقام بگیرید. و میفرماید: «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ» (مائده/45). در باب قصاص: «دندان شکستند شما هم دندان بشکنید، گوش بریدند شما هم گوش ببرید، دماغ و بینی بریدند شما هم همان کار را بکنید. » نباید مظلوم باشید. البته موارد را (باید دید و بررسی کرد). و میفرماید: «المتکبر عند المتکبر عباده » کسی که خیلی تکبر دارد لازم نیست شما در مقابل او تواضع کنی تو هم در مقابلش متکبر باش. نوع سوم یعنی جواب خوبی با بدی دادن بی انصافی است. در مقابل خدمات پدر و مادر و معلم ناشکری کردن و تشر زدن بی انصافی است. پیامبر(ص) آنقدر برای هدایت مردم زحمت کشید بعد فرمود: «فقط اهل بیتم را احترام کنید.» چند روز نگذشته آمدند درب خانه حضرت زهرا(س) را آتش زدند و آن فجایع را به وجود آوردند. انقلاب ایران خدماتی داشته: طاغوت را شکسته، ما را مستقل کرده، و الآن رهبر و رییس جمهور و نماینده، شورای شهر و قانون از خود ماست،. حال برای چند نقطه ضعف انسان اصل انقلاب و نظام را زیر سؤال ببرد، بی انصافی است.
2- معنی کرامت در دعای مکارمالاخلاق
امام سجاد(ع) از خداوند میخواهد که: نه تنها خوبی را با خوبی بلکه بدی را هم با خوبی پاسخ گوید. و این هنر است و این کمالی است که ما از دعای مکارم میفهمیم یعنی اگر میخواهی کرامت داشته و بزرگوار باشی، این رقمی رفتار کن. و نوع چهارم بدی را با خوبی پاسخ دادن: قرآن میفرماید: «ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ» (مومنون/96) سختیها را با خوبی دفع کن. نگو: کلوخ انداز را پاداش سنگ است. اگر این چنین شد، کیمیا میشوی، چطور کیمیا مس را طلا میکند. میفرماید: «فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ» (فصلت/34). پس کسی که بین تو و او دشمنی است مثل یک دوست داغ و صمیمی میشوید. «حَمیمٌ» از حمام است حمام یعنی آب داغ و «حَمیمٌ» یعنی دوست و رفیق داغ. در زمان شاه، امام خمینی(ره) به مردم فرمود: که اگر ارتش شاه به شما تیراندازی هم کردند شما به آنها گل بدهید و سلام مرا به آنها برسانید. و آنها که عمری تحت نفوذ شاه تربیت شده بودند، عاشق امام خمینی(ره) شدند و خلبانهایی که بازوی آن نظام شاه بودند بازوی جمهوری اسلامی شدند، این نقش محبت است.
3- انواع آدمها
ما سه رقم آدم داریم:
1- بی عرضه: دوست را دشمن میکند.
2- آدم شل و وارفته: فقط دوستها را نگه میدارد.
3- مؤثر و مفید: دشمن را هم دوست میکند. و هنر، دشمن را دوست کردن است، هستند بعضیها که با همه قهر هستند و زبانشان مثل نیش مار است بلکه بدتر، مار سالی یک نفر را نیش میزند و زبان او روزی سه نفر را نیش میزند، مار فقط کنار خود را میگزد، ولی او از سنندج مراغه را و از تربت حیدریه، جهرم را میگزد. مار به جسم میزند، او به روح میزند. قرآن میفرماید: اگر اغماضی کردی و به روی خود نیاوردی دشمن تو هم دوست داغ تو میشود.
4- نمونههای تاریخی فتوت و کرامت از پیامبر(ص) و مالک اشتر و علی(ع)
نمونهها:
1- روزی که مسلمانها به رهبری پیامبر اکرم(ص) مکه را فتح کردند رژه رفته و این شعار را درمقابل ظلم و ستم زیاد کفار مکه سر دادند که: «الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَلْحَمَهِ» (شرحنهجالبلاغه/ج17/ص272) امروز روز تلافی است. حضرت فرمود: خیر، تلافی نمیکنیم. گفتند: یا رسول الله اینها شما را اذیت کرده، خاکستر بر سر شما ریخته و… فرمود: شما این چنین شعار بدهید: «الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَرحَمَهِ» امروز روز عفو و گذشت مهربانی است.
2- مالک اشتر پهلوان بود و امیر لشکر، داشت در مسیری میرفت، شخصی به او جسارت کرد و رفت. بعد به او گفتند که او مالک اشتر بوده متنبه شد و به دنبالش به راه افتاد و او را در مسجد پیدا کرده و شروع به عذر خواهی کرد مالک اشتر هم گفت: اتفاقاً من آمدهام درخانه خدا (مسجد) برای تو دعا کنم.
3- علی بن ابیطالب(ع) از ابن ملجم، شمشیر میخورد با این حال زمانی که برای او ظرف شیر میآورند میفرماید: نصف از آن را برای ابن ملجم ببرید.
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من *** چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
خدا شهریار را رحمت کند زمانی این شعر را:
علیای همای رحمت تو چه آیتی خدا را *** که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
گفته بود که هنوز از این سروده هیچ کس خبر نداشت که آیت الله عظمی نجفی مرعشی در خواب میبیند که به او میگویند شهریار شعر خوبی در مدح علی(ع) گفته است. شهریار را خبر داده خدمت ایشان میآورند، میگوید: بله من این شعر را سروده و تا به حال هم برای هیچ کس نخواندهام. معلوم میشود این سروده مورد قبول واقع شده. و خوشا به حال کسانی که نخوانده هایشان مورد قبول، و بدا به حال کسانی که خواندهشان مورد قبول واقع نشود به خاطر اینکه ریا میکنند.
4- امام سجاد(ع) بعد از واقعه کربلا تنها یادگاری بود که از امام حسین(ع) مانده بود و از همه فعالیتهای اجتماعی توسط حکومت بنی امیه محروم بود. در عین حال حضرت یک دانشکده سری درست کرده و بردهها را میخرید و با آنها کار کرده، آنها را متوجه و آگاه میکرد و بعد آنها را سالی یک دفعه آزاد میکرد. در این میان والی مدینه که برموج حکومت بنی امیه سوار و از فرصت استفاده میکرد خیلی نسبت به امام سجاد(ع) اهانت و جسارت میکرد، زمان گذشت تا توسط بنی العباس، حکومت بنی امیه سرنگون و این والی مدینه را هم عزل کردند، یک روز این والی در کوچههای مدینه میرفت برخورد کرد به امام سجاد(ع) به نزد خود احساس کرد که الآن آن حضرت با اعوان و انصار خویش، آن بدیها و اذیتها را تلافی خواهد کرد، حضرت وقتی به او رسید به او محبت کرد و فرمود: من به دوستان هم گفتهام اگر شما کار یا کمکی خواسته باشی مساعدت کنند، او هم در جواب گفت: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» (انعام/124) خداوند بهتر میداند که مقام رسالت را کجا قرار دهد. یعنی شما بهترین هستید که خداوند شما را به این مقام منصوب فرموده. اما ما الآن در روابط خود خیلی حساب و کتاب میکنیم؛ گفت: وقتی مرا به افطاری میبرند نگاه میکنم به سفره و به اندازه پذیرایی و سفره دعا میخوانم، در حدی که سفره رنگین باشد به همان اندازه، دعاهای شکمی همین است یعنی بر اساس شکم. نگاه به کادو میکنیم و به همان اندازه احترام میکنیم، و در عید دیدنیها، اقوامی که عنوان و پول دارند را احترام بیشتری میگذاریم، سر کلاس اگر فرزند پولداری باشد یا فقیر رفتارمان فرق میکند، در مسجد اگر پولدار بود چای پر رنگ برایش میریزند اگر فقیر…، در انتخابات… خیلی باید مواظب باشیم.
5- یکی از فریب خوردگان بنی امیه به امام سجاد(ع) ناسزا گفت. حضرت در جواب با عفو و اغماض، پیراهن خود را با هزار درهم برای او فرستاد.
6- جعبه گزی را برای امام خمینی(ره) آوردند، ناقل این داستان جناب حجه الاسلام و المسلمین رحمانی نماینده رهبری در نیروهای انتظامی است، مقداری از آن را مصرف بعد فرمود: این جعبه گز را بدهید به فلانی. (و فلانی کسی بود که اول با انقلاب بوده ولی کم کم جدا و منزوی شده و برای خود، روزنامه و دکانی داشت) گرچه دل خوشی از انقلاب و ما ندارد اما این گز را به او بدهید. گز را برای او برده و داستان را برایش نقل کردند که امام خمینی(ره) کمی از آن استفاده کرده و بقیه را برای شما فرستاده، طرف از این برخورد عاطفانه و محبت آمیز امام خمینی(ره) کلافه شد و متعجب که الله اکبر امام بعد از چند سال به یاد من بوده. کسی که میتواند با یک جعبه گز یک آدم فراری را شکار کند، این بی عرضگی ماست که آهوان بیابان را شکار میکنیم ولی عرضه نداریم انسانها را جذب کنیم، تنها تخصص داریم فاصلهها را زیاد کنیم. مرا برای یک مراسم افطاری دعوت کردند دیدم تمام آنها از یک خط تند سیاسی هستند. گفتم: مسلمان دیگری نبود دعوت شود، خط سیاسی در خرمای افطاری هم اثر کرده، معنا ندارد حال که آنها را قبول ندارید، یکی از آنها را هم دعوت نمیکنید. این دین نیست، هوی و هوس است. اگر هوی و هوس نباشد ولی اختلاف سلیقه باشد با هم کنارمیآیند، تمام درگیریها برای هوی و هوس است.
5- ریشه همه اختلافها هوی و هوس است
دو نمونه در این باره:
1- مدرسهای در تهران که وقفیات زیادی از مغازه و پاساژ و… دارد و در وقفنامه نوشتهاند که این پولها که چند صد میلیون میشود به دست اعلم علماء وقت تهران یعنی با سوادترین آنها مصرف میشود، و قبل از این که امام خمینی(ره) به تهران بیاید در قم و نجف بود و این پول بدست آیت الله العظمی خوانساری مصرف میشد. زمانی که امام به تهران آمدند ایشان (آیت الله خوانساری) فرمود: من از این به بعد شک دارم و اعلم علماء امام هستند و این پول به دست او باید مصرف شود. لذا پول را حواله به ایشان کردند. امام فرمودند: که بر فرض من اعلم باشم ولی اعلم تهران نیستم موقت من به تهران آمدهام بنابراین باید پول به دست آقای خوانساری مصرف شود. و لذا ایشان برگرداندند. هر دو هم اختلاف نظر داشتند ولی برای احتیاط و عمل واقعی به وقفنامه پول را به همدیگر حواله میکردند. 180 درجه نظرات فرق داشت ولی هوی و هوس در آن نبود، این پول زیاد را مثل یک شکلات به هم دیگر تعارف میکردند. پس اگر هوی هوس نباشد اختلاف نظر و درگیری بوجود نمیآورد.
2- شخصی به امام سجاد(ع) جسارت کرد و به طرف منزلش فرار کرد. حضرت فرمود: به او کاری نداشته باشید. بعد فرمود: میرویم به منزل او. با اعوان و انصار آمد سمت خانه آن فرد. طرف فکر کرد که حضرت برای تلافی آمده و لذا خود را آماده وتجهیز کرده پشت درب آمد. حضرت فرمود: من علی بن حسین هستم لحظاتی قبل مطالبی را گفتی آمدهام بگویم اگر حرفهای شما درست است خداوند مرا بیامرزد و اگر در من نیست خداوند شما را بیامرزد. طرف از خجالت پشت درب منزل ماند که چه کار کند. درب را باز کرده و پیشانی امام سجاد(ع) را بوسید. پس این معنای آن است که خدایا مرا یک آدم کینهای و عقدهای قرارنده، ببخشیم و اگر نبخشیم خداوند هم که ما را نمیبخشد. چون خود میفرماید: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» (نور/22) همدیگر را بخشیده و درگذرید. بعد میفرماید: «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ». نمیخواهی خداوند تو را ببخشد؟ پس تو هم ببخش. خدایا کرامت نفس، سعه صدر، بزرگواری، عزت، روح بلند را طوری در ما قرار بده که موجها و فتنهها ما را در خودش نپیچاند و ما فوق موج حرکت کنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»