آفات خوبیها
موضوع: آفات خوبیها
تاریخ پخش: 78/10/01
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّه بْنِ الْحَسَنَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَاعِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا».
1- زیبایی و تأثیرگذاری نذر کردن بر افراد
ماه رمضان امسال سر سفره امام سجاد(ع) هستیم و سفره زیبایی است و انسان اگر بداند سر چه سفرهای است کلافه میشود، چند سال است یک کار خیری در بعضی جاها از جمله تهران شروع شده و آن، این که شب نیمه ماه رمضان و شب تولد امام حسن(ع) به نانوا پول میدهند. میگویند امشب نان مجانی به مردم بدهید و بگویید سر سفره امام حسن(ع) هستید. خواهری میآید نان بگیرد حجابش خوب نیست ولی خانم خوبی است، اهل نماز و روزه هست ولی نمازش کمرنگ است، فکلهایش بیرون است، خانم روزه است وقتی میرود به نانوا پول بدهد، شاطر به او میگوید: شما سر سفره امام حسن(ع) هستید، این خانم نان گرفته و نگرفته چنان متحول میشود که احساس میکند امشب میهمان امام حسن(ع) است. و ما هم امسال سر سفره امام سجاد(ع) هستیم و دعای مکارم را جمله، جمله معنی میکنیم.
2- هدف و دلیل خداوند از خلقت هستی
رسیدیم به این جمله: « وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ» (صحیفه سجادیه/دعاى 20) خدایا: روزگار و ایام مرا برای آن هدفی که مرا برای آن آفریدهای فارغ کن. و مهلت بده تا به آن هدف برسم. و نکند که من عمر را صرف جایی کنم که برای آن آفریده نشدهام. سؤال: هدف از خلقت چیست؟ جواب: اگر کسی از استادش سؤال کند و او جواب نداده و نگاه کند و اتفاقاً یکی همین سؤال (هدف از خلقت چیست؟) را از من کرد و من ساکت شده و فقط نگاه کردم او ناراحت شد، گفت: حاج آقا چرا جواب نمیدهی بخل میکنی؟ گفتم: اتفاقاً جواب شما همین است. که شما که میتوانی جواب بدهی چرا جواب نمیدهی؟ خداوند که میتواند خاک درست کرده و از خاک گندم و از گندم برنج و سبزی و از اینها اسپرم درست کند و از یک اسپرم انسان درست کند پس حال که میتواند اگر نکند بخل است. پس هدف خلقت: الف: چون در او بخل نیست: پس باید از قدرت حکیمانه خودش استفاده کند. ب: اگر خلق نمیکرد جای اشکال بود که میتوانستی پس چرا انجام ندادی؟ اگر کسی میتواند ماشین بخرد ولی مسافت طولانی را پیاده میرود، میگویند: شما که توان خریدن ماشین داری چرا نمیخری؟ و کسی که میتواند غذای خوب و مفصل بدهد ولی ساده میدهد. میگویند تو که میتوانی چرا سفرهات ساده است؟ اگر مراد از خلقت، خلقت هستی است؟ قرآن میفرماید: هستی برای بشر خلق شده: (ابر و باد و مه و خورشید فلک در کارند)
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری)
3- علت خلقت بشر عبادت است
هستی برای بشر خلق شده و اما بشر برای چیست؟ قرآن میفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56). و من جن و انسان را خلق نکردهام مگر اینکه عبادت کنند. عبادت را معنی کردهاند: برای شناخت و رنگ الهی دادن. هر چیز که رنگ الهی داشته باشد عبادت است. پس شاعری که میگوید: عبادت به جز خدمت خلق نیست، باید گفت اشتباه کرده است، عبادت شامل خدمت به خلق و نماز و جبهه، اختراع و هر کاری است که برای خدا انجام دهیم و اگر بگوییم عبادت به جز این نیست اشتباه است. عبادت یک مجموعه است. خداوند در جای دیگر میفرماید: «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ» (هود/119) خداوند خلق نکرد مگر برای رحمت. در حدیث داریم که: عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: «سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(ع) فَقُلْتُ لَهُ لِمَ خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ لِإِظْهَارِ قُدْرَتِهِ وَ لِیُکَلِّفَهُمْ طَاعَتَهُ فَیَسْتَوْجِبُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَهُ وَ مَا خَلَقَهُمْ لِیَجْلِبَ مِنْهُمْ مَنْفَعَهً وَ لَا لِیَدْفَعَ بِهِمْ مَضَرَّهً بَلْ خَلَقَهُمْ لِیَنْفَعَهُمْ وَ یُوصِلَهُمْ إِلَى نَعِیمِ الْأَبَدِ» (عللالشرائع/ج1/ص9) از امام صادق سؤال شد: خداوند برای چه خلق را آفرید؟ حضرت فرمود: «لَمْ یَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ لِإِظْهَارِ قُدْرَتِهِ وَ لِیُکَلِّفَهُمْ طَاعَتَهُ» خداوند خلق خودش را بیهوده نیافریده و به حال خود رها نکرده، خلق کرد تا خدا پرست شوند و به آنها تکلیف کند: «فَیَسْتَوْجِبُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَهُ» تا رضایت و خوشنودی خدا را جلب کنند و به درجات عالی برسند: «بَلْ خَلَقَهُمْ لِیَنْفَعَهُمْ وَ یُوصِلَهُمْ إِلَى نَعِیمِ الْأَبَدِ» میگویند:
من نکردم خلق تا سودی کنم *** بلکه بر بندگان جودی کنم
4- لزوم و علت هدف داشتن برای انسانها
حدیث: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «یَا أَبَا ذَرٍّ کُنْ عَلَى عُمُرِکَ أَشَحَّ مِنْکَ عَلَى دِرْهَمِکَ وَ دِینَارِکَ» (امالی طوسی/ص527) «نسبت به عمرت از برخورد با درهم و دینار سختگیرتر باش. » نگاه میکنیم مرحوم مجلسی 110جلد بحار را نوشته و شیخ مفید(ره)؟ جلد کتاب و فیض کاشانی و الغدیر و در عصر خود ما یکی از همشاگردیهای خودم در سن من است که تا حالا 140 جلد کتاب نوشته و لازم نیست کتابها در سطح بالا باشد ولی مفید است. و خداوند به بعضیها برکت میدهد، برکت را از خدا بخواهید ولی بعضی هم عمرشان هدر میرود. (مثل یک زنجیر 40 سانتی هست بعضی جوانها دست میگیرند دور انگشت میچرخانند و باز هم…) در ماه رمضان بیشترین کتابی که خوانده میشود مفاتیح الجنان از مرحوم شیخ عباس قمی(ره) است که تقریبا 55 سال قبل آن را نوشته و ایشان هم خیلی کتاب نوشته ماشاءالله. آیت الله مروارید یکی از علمای مشهد میفرمود: من با شیخ عباس قمی به انبران دعوت شدیم که یکی از تجار مشهد در باغی مفاتیح الجنان کتاب علمی نیست، کتاب دعاست ولی همه کتابها را کنار زد و هر کجا قرآن هست کنارش یک مفاتیح هم هست، این برکت است. ایشان وقتی به باغ رسیدیم کمی احوال پرسی و سلام و علیک کرد و نشست به نوشتن. میزبان خطاب به ایشان گفت که ما شما را یک روز برای استراحت و تفریح آوردهایم. شما مشغول نوشتن شدی. ایشان فرمودند: شما به من میگویید نان امام زمان(ع) را بخورم و کار نکنم، میزبان گفت: پذیرایی امروز که سهم امام نیست مال و ملک شخصی خودم است، ایشان فرمودند: میگویید من از خدا عمر بگیرم و به بطالت بگذرانم. البته نمیخواهم بگویم همهاش مطالعه کنید ولی میشود که ورزش هم یک هدفی داشته باشد وقتی هدف مقدس باشد ورزش هم میشود عبادت، در عمر دقت کنیم، داریم به شبهای قدر هم نزدیک میشویم که «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3) یک شب قدر از هزار ماه بهتر است، هزار ماه تقسیم بر 12 ماه میشود84 سال. یک شب بهتر از 84 سال، و در ماه رمضانی که یک آیه قرآن، ثواب یک ختم قرآن دارد چقدر قرآن خواندهایم؟ میگوید: سواد ندارم، سوره حمد را که میتوانی بخوانی. ماه رمضان آمد و گذشت، هنوز نمازش غلط دارد، نماز مگر چند کلمه است؟ حل کنید، چه خانههای بزرگی که یک افطاری در آن داده نمیشود، با چه قالیها و مبلمانهایی، خداوند برکت را برداشته. من به آفریقا رفتم یک خانهای10 متر بود. صاحب آن به من گفت: 1000 جوان آفریقایی را آوردهام در همین جا و اصول عقاید به آنها یاد دادهام.
5- انواع فقر و خوب یا بد بودن آن
جمله بعد را بخوانید: «وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ» خدایا مرا بی نیاز کرده (و روزی مرا فراخ و وسعت بده. ) سؤال: آیا در اسلام فقر خوب است یا نه؟ جواب: فقر خوب نیست. انواع فقر: الف) فقر تحمیلی: این بد است، مثل این که یک کشور کشور دیگر را استعمار کند، طلا و نفت آن را برده و جلو نبوغ و استعدادش را میگیرد. ب) گاهی فقر بر اثر تن پروری است: فقیر است چون حال کار کردن ندارد. ج) فقر انتخابی: میتواند پول در بیاورد ولی میگوید: درس بخوانم بهتر است، طلبه و دانشمند بشوم بهتر است. فقر انتخابی، مثلا خوب است که انسان به جای کفش، دمپایی داشته ولی پول کفش را کتاب بخرد و مطالعه کند یا ساعت مچی نداشته ولی کتاب لازم و مفید تهیه کند، پنکه استفاده میکند و پول کولر را برای تحصیل فرزند میدهد. در جلسه قبل گفتم معنی این که خدایا مرا بی نیاز کرده و کفایت کن نه اینکه کار نکن، «وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ» خدایا توسعه رزق به من بده.
سؤال: رفاه خوب است یا بد؟ جواب: بله رفاه خوب است البته رفاهی که بد است و امام خمینی(ره) میفرمود، مربوط به مرفههای بی درد است. جامعه باید از برق و گاز وتلفن و اتوبان و… بهره مند باشند. (حدیث: مردی که وضعش خوب است ولی به زن و بچه تنگ میگیرد خیلی مرد نامردی است با اینکه خدا داده به زن و بچه نمیرسد.) امام میفرماید: تا وقتی ما داریم، خیلی خرج میکنیم و هر وقت هم کم داشتیم، کم خرج میکنیم و زمانی که نداریم خرج نمیکنیم. اما افرادی هستند که چه داشته باشند یا نداشته باشند، سیگارشان روشن است) ادامه دعا: «وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ» در این جا هم «بطر» خواندهاند و هم «نظر» هر دو هم به معنا درست است. یعنی خدا مرا بی نیاز کن تا چشمم به دست کسی نباشد، تمام یا بخشی از مشکلات ما روی چشم و هم چشمی است، حال که خواهرم فلان افطار یا فلان جلسه عروسی را داشته من هم میخواهم مثل او برگزار کنم، حتی زنهایی که برای این منظور همسران را به قرض و رشوه دادن مجبور کرده و قرآن هم در این باره میفرماید: «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ» (نحل/71). میبینید فلانی دارد آه میکشد، چه خبر است، او منزل دارد ولی بچههای او 16 تجدیدی دارند ولی فرزندان تو چه هوش و استعدادی و شاگرد اول شدهاند. همهاش نگاه نکنید که دیگران چه دارند، نگاه کنید خداوند به شماها هم چه سرمایههایی داده، کنار هر گلی تیغی هم هست چرا تیغ را میبینی ولی گل را نمیبینی، علی(ع) میفرماید: «وَ مَادُّ الْقَامَهِ قَصِیرُ الْهمه» (نهجالبلاغه/خطبه234) قدش بلند ولی همتش کوتاه است. «وَ طَلِیقُ اللِّسَانِ حَدِیدُ الْجَنَانِ» (نهجالبلاغه/خطبه234) زبان نرمی دارد ولی دل سنگی دارد. «قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا» (نهجالبلاغه/خطبه91) کنار خوشیها ناخوشی هم هست. (آهی میکشیدند که شاه چه کیفی میکند! و هویدا چه پیپی میکشدد! جاوید شاه را دیدی صبر کن مرگ بر شاه هم بیاید. بعلاوه جاوید شاه ضربدر مرگ بر شاه مساوی میشود با هیچی. باید با هم حساب کرد).
6- تکیه و توکل به خدا و روزی رسانی او
مطلبی را قبلا گفتهام الآن نزدیک افطار است شاید تشنه و گرسنه باشید و قبلا شنیدهاید ولی بد نیست بگویم حالا من هم نمیدانم که تکرار چه اشکالی دارد، گل خوشبو است انسان دو بار بو میکند اگر تکراری است باشد و اگر نیست که نیست طنز است ولی یک حقیقتی است. گفت: یکی تلگراف کرد به خدا که یک کامیون اسکناس بفرست ما چند روزی خوش باشیم. جواب آمد دو کامیون را میدهم با دو پسر هروئینی. فکری کرد و گفت: یک وانت اسکناس، جواب آمد میدهم با یک دختر کچل. دفعه سوم یگ گونی اسکناس، جواب آمد: میدهم با تنگی سینه، فکری کرد و گفت خدا نمیخواهم همان روزی هزار تومان قبل را میخواهم جواب آمد تدریجی میرسد فضولی موقوف. این یک حقیقتی است. واقعاً اگر میبینی خوش است ناراحتیهایی هم دارد و تا میگویی عسل از چه زنبوری میبینی آن طرف هم نیش است.
7- احساس بینیازی از سرمایه و روزی عامل طغیان انسان
این معنی که از این فراز از دعا نمودیم در صورتی بود که کلمه را «نظر» بخوانیم؛ ولی اگر«بطر» خواندیم، «بطر» به معنای یاغی گری، معنای دعا این میشود: خدا به من وسعت روزی بده ولی مواظب من باش یاغی گری نکنم، چون قرآن میفرماید: «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» (علق/7-6) انسان به هنگام بی نیازی طغیان و سرکشی میکند. زمان شاه چپیها بودند و مارکسیستها که تکههایی از آیات قرآن را گرفته به هم جوش میدادند. یکی از آنها که فکر چپی و ادعای مسلمانی داشت میگفت: ببینید مارکس میگوید: سرمایه عامل طغیان است. قرآن هم میگوید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى». گفتم: بله ولی یکجا اشتباه کردی که خداوند در قرآن میفرماید: «رَآهُ» یعنی در صورتی که خودش را بی نیاز ببیند، ممکن است پولدار باشد ولی چون خودش را بی نیاز نمیبیند خطرناک نباشد، ممکن است عبد صالح خدا باشد ولی خودش خود را عبد صالح نداند. پس آن طور که مارکس میگوید همه جا سرمایه خطرناک و طغیان آور نیست و حال این که او به صورت کلی میگوید: سرمایه عامل طغیان است.
8- در نظر داشتن خداوند در عین قدرت داشتن
محور انقلاب حضرت امام خمینی(ره) بود ولی میفرمود: من برای انقلاب کاری نکردهام، رهبر بود ولی میفرمود به من رهبر نگویید، رهبر ما آن بچه 13 ساله است. ممکن است دانشمند باشد ولی نگاه میکند به آن چه نمیداند میگوید: سواد من چیزی نیست، این خطر ندارد. الآن من در تلویزیون هستم یک لحظه ممکن است همه چیز یادم برود، انسان چیزی نیست تمام قدرتها لحظهای است. سلیمان ملک عالم را داشت ولی میگفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُام أَکْفُرُ» (نمل/40). این از فضل خداست. با اینکه او صاحب حکومت مهمی بود بعد میگفت: «لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُام أَکْفُرُ» خدا میخواهد مرا امتحان کند که شکر میکنم یا کفران نعمت. اما قارون هم پولدار بود ولی میگفت: «قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی» (قصص/78) سرمایهام بر اثر فکر و برنامه ریزی خودم هست. سلیمان میگفت: «مِنْ فَضْلِ رَبِّی». قارون میگفت: «عَلى عِلْمٍ عِنْدی». چرا به من خدا داده است. در هر چیز انسان نباید خدا را فراموش کند و رفاهی که انسان خدا را فراموش نکند عیبی ندارد. جمله بعد: «وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ» خدایا عزت بده به شرطی که گرفتار کبر نشوم. خیلی از ماها و یا بعضی از ما متوجه نیستم، این مطلب در هیچ کجای قرآن نیست که بگو: خدایا بچه به من بده. میگوید: «ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً» (آلعمران/38) خدایا به من نسل پاک عطا کن. ما میگوییم: «رِزْقٌ واسِعٌ». امام صادق(ع) میفرماید: «رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا» (کافی/ج2/ص550) عزت خوب است ولی آفت دارد و آن این که ممکن است گرفتار تکبر شود.
9- عجب آفت عبادت است
جمله بعد «وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ» مرا عبد خود قرار بده، اما عبادت هم آفت دارد، آفت عبادت عجب است. گویند: دو نفر وارد مسجد شدند و حال آن که از نظر اعمال و رفتار یکی اهل بهشت و دیگر اهل دوزخ بود ولی زمانی که خواستند از مسجد بیرون آیند، بهشتی، دوزخی، و دوزخی، بهشتی شده بود. به این صورت که آن آدم خوب عجب او را گرفت که بله ما هم اهل مسجد و عبادت و نماز هستیم و بهشت از آن ماست ولی انسان مجرم مرتب خودش را ملامت میکرد که من انسان صالحی نیستم و اهل آتش و دوزخم، یکی مغرور شد خداوند او را شکست، دیگر خودش را شکست خداوند دستش را گرفت و بالا آورد، هیچ زمانی خود را بهتر از دیگران ندانیم شاید او مورد قبول واقع شد و ما رد شدیم، یک نفر از خواب بیدار شد نماز واجب بخواند نیاز به غسل داشت، دسترسی به آب هم نداشت خاک پاک خشک هم پیدا نکرد بالاخره با بدن و لباس نجس تیمم کرد و نماز را خواند ولی از خودش، بدش میآمد بعد از نماز زد به سرش و گفت: خاک به سرت با این نماز، بعد گفت: خدایا اگر مردی این نماز را قبول کن. بعد از مرگ خوابش را دیده، حالش را پرسیدند گفت: خداوند همان نماز را قبول کرد، چون بعد آن نماز، عجب نداشت و چه بسا نمازهایی که انسان عبا و سجاده و انگشتر عقیق و سجاده، سبوح قدوس بخواند اما… امشب مسجد نبودی گرفت کلی گریه کردیم و دیشب سیم وصل شد… گاهی خیال میکنیم سیم وصل است، ولی سیم قطع است. با دو قطره اشک و کتاب خواندن و وام دادن و جهاز عروس و با این اعمال فکر نکنیم علی آباد شهری است، خدایا توفیق عبادت بده ولی با عجب فاسد نشود. خدایا به آبروی آن کسی که آن قدر دقیق بود، آنچه همت ما را مشغول خود میکند دور کن و بارهای سنگین را از دوش ما بردار. عمر ما را در راهی خرج کن که روز قیامت باید جواب بدهیم. ما و امت و کشور ما را، غنی و مستغنی نسبت به بیگانه قرار داده و جامعه و افراد ما را در رفاه قرار بده و رفاه ما را به غفلت گرفتار نکن و عزت بدون تکبر و عبادت بدون عجب عنایت بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»