تفسیر سوره نحل – 21

موضوع: تفسير سوره نحل (21)
تاريخ پخش: 78/09/11
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي»
اين بحث چند روز به ماه رمضان مانده پخش مي‌شود، يك مسأله بگويم كساني كه سال گذشته به دليل سفر يا مريضي روزه نگرفته‌اند واجب است تا ماه رمضان امسال نيامده روزه را قضا كنند پس يك هفته وقت دارند.
1- آماده‌سازي و پاكسازي و زينت مساجد در ماه رمضان
در آستانه ماه رمضان يك سنت غبار روبي در رمضان درست شده كه همه اقشار مردم و سازمان تبليغات و مساجد شركت مي‌كنند بسيار كار خوبي است (ان شاءالله مساجد ما مثل عروس باشد) هيچ كجا نداريم كه زينت ببريد جز مسجد كه مي‌فرمايد: «يا بَني‌ آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف/31).
به غبار و زينت مسجد، البته زينت معقول برسيد، مسجدها را آماده كنيم، براي ماه رمضان دهها هزار روحاني از حوزه‌هاي علميه قم و مشهد و ساير جاها هجرت كرده و براي تبليغ به شهر و روستا مي‌روند قدم آنها روي چشم، اينها فرشته نجات هستند، طلبه‌هايي كه از 5 سال تا 40 سال درس خوانده‌اند، برادران و خواهران عزيز استفاده كنند و فرصت خوبي است كه يك طلبه مي‌آيد و در يك شهر و روستا مي‌ماند، فراغتي دارد، پس با او گفتگو كنيد، مطالبي كه نمي‌دانيد سوال كنيد او با مردم و جوانها و به عكس با هم دوست و صميمي باشند.
خودمان را براي دريافت بركت آماده كنيم، داريم به سمت مهماني خداوند مي‌رويم، و انسان وقتي مهماني دارد خودش را آماده مي‌كند. ظرفها را بشوئيد تا خداوند در آن شير بريزد، در ظرف نشسته شير نمي‌ريزند.
و مهمترين چيز در ماه رمضان توجه به قرآن است، بنده مدتي است درباره‌ي سوره‌ي نحل صحبت مي‌كنم كه اين هفته هم چند آيه را مي‌گويم آيه 84 اين عزيزمان با صداي خوبش مي‌خواند.
2- قرائت قرآن همراه با نماز جماعت
به اميد روزي كه دبيرستانها با قرآن آشنا و در هر شهري چند جلسه‌ي تفسير برگزار شود و با طهارت سر سفره قرآن بنشينيم چند سال كه من در دانشگاه تهران تفسير مي‌گويم حركتي است كه قشنگ است تا نماز تمام مي‌شود قرآن پخش مي‌شود چند آيه مي‌خوانند كه بعضي جاهاي ديگر هم ديده‌ام سنت خوبي است، يكي از تعقيبات خواندن قرآن باشد، سريع 5 آيه قرآن خوانده شود. باقرآن هم آشنا مي‌شود. «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ» (نحل/84).
3- شهود در قيامت پيامبر و امام هر امت
در قيامت گواهان زيادي است، ما در قيامت از هر امتي گواهي را مبعوث مي‌كنيم، پس در آنروز به كفار اجازه عذرخواهي و توجيه و انكار نمي‌دهيم، اينجا جاي توجيه نيست و اجازه‌ي تدارك و برگشت هم نمي‌دهيم.
شاهد در قيامت پيامبر و امام هر امتي است، برادران و خواهران در دنيا انسان به چند چيز بند است، به بيان و زبان و يا مال و يا دوست و پارتي و توجيه و عذرخواهي، فرزندان و فاميل، و ممكن است انسان در دنيا مشكلاتش را با اين نخها حل كند.
4- عدم قبول معذرت خواهي در قيامت
خداوند در قرآن مي‌فرمايد: در قيامت همه اين نخها پاره مي‌شود. عذرخواهي را اجازه نمي‌دهيم «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» (مرسلات/36). و يا «لا يُؤْذَنُ لِلَّذينَ كَفَرُوا»70 سال فرصت در دنيا داشتي، عذرخواهي نكردي، توجيه هم قبول نيست كه من نبودم تقصير ديگري است. «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنينَ» (سبأ/31) اگر شما نبوديد مؤمن بوديم.
5- هيچ چيزي در قيامت كمك انسان نيست
فضا و مدرسه و فيلم و مدرسه و ويدئو، ماهواره و رفيق و همسايه و همسر و برادر و بچه بد بود امان از رفيق بد، كه به گردن او مي‌اندازد، دوست هم فايده‌اي ندارد.
«يَوْمَ لا يُغْني‌ مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ» (دخان/41).
دوست «وَ لا يَسْئَلُ حَميمٌ حَميماً» (معارج/10).
مال «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» (شعراء/88).
فاميل «وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً» (انفال/19)، «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ» (ممتحنه/3).
بيان «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‌ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (يس/65).
انسان در قيامت تنهاست: «وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً» (مريم/95) همه فرداي قيامت تنها مي‌آيند.
اينها وحي است و شوخي نيست، از غفلت بيرون اييم و همديگر را در روزنامه خراب نكنيم (من دوستي دارم كه از 14 سالگي با هم بوده‌ايم، اين اگر مثلاً مي‌خواهد درباره‌ي اجلاس نماز چيزي بگويد به جاي تلفن و توضيح گرفتن از اين سفر يا سخنراني يا مقاله، در روزنامه شروع مي‌كند بعد كه سؤال مي‌كني و علت را مي‌پرسي مي‌گويد: معذرت مي‌خواهم. اگر دو نفر با هم حرف دارند دليلي ندارد گره‌اي است كه با دست باز مي‌شود با دندان باز كنيم).
در دنيا انسان با حزب و روزنامه و باند يكي را بالا و ديگري پايين مي‌آورد و در قيامت همه قيچي شده هيچ كدام به درد نمي‌خورد.
6- شهود نه‌گانه در قيامت
پس هر امتي شهيدي دارد در قرآن يك آيه داريم كه مي‌فرمايد: «الْأَشْهادُ» (غافر/51) شاهدان، ما در قرآن يازده شاهد و گواه داريم ببخشيد 9 تا !
دست، و پوست: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» (نور/24) زمين: «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» (زلزال/4). زمان، فرشته‌ها، خداوند، وجدان: «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‌ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً» (اسراء/24). همه شهادت مي‌دهند.
7- فلسفه كثرت شهود در قيامت
سؤال: چرا اينهمه شاهد؟ جواب: هر چه شاهد بيشتر باشد گناهكار رسواييش زيادتر است.
«استعتاب» «عتاب» يعني صاحب حق از گناهكار مي‌خواهد و گناهكار كه چاره‌اي ندارد به صاحب حق مي‌گويد مرا سرزنش كن تا قهرت فرو بنشيند، دو تافحش بده تا از تقصيرم بگذري، اجازه‌ي اين كار را هم نمي‌دهند، چون قهر خدا راهي (براي فرار و توجيه) ندارد. «وَ إِذا رَأَى الَّذينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ» (نحل/85).
ستمگران همينكه عذاب خداوند را ديدند مي‌بينند عذاب جدي است، و تخفيف براي هيچ كس نيست و به شكلي نيست كه بشود با عذاب ساخت و عادت كرد، تاخير و تخفيف در كار نيست.
8- احضار هركس با معبودش در قيامت
«وَ إِذا رَأَى الَّذينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ» (نحل/86).
امان از دادگاه قيامت، انسان را حاضر مي‌كنند با معبودهايش، مثلاً اگر جاويد گوي شاه بوده، با شاه، بت پرست بوده با بت، هر دو را حاضر مي‌كنند مشرك مي‌گويد من دنباله رو اين بودم گرفتار شدم، آنها كه جايگزين خداوند كرده بودند و به جاي محبت و اطاعت از خدا او را مي‌پرستيدند يكي همسر و ديگر شغل و مقام و مدال، مي‌گويند پروردگارا اين شاه بود من دنبال او رفتم و اين تاجر و يا رئيس كارخانه بود و اين فيلم و كتاب را داد و مرا منحرف كرد، معبودها به زبان و حرف آمده كه شما دنبال ما هم نيامديد بلكه دنبال هوس خودتان بوديد، چطور يك كتاب بد را مطالعه كردي و كتابخانه كه هزار كتاب خوب مي‌داد هيچ كدام را مطالعه نكردي؟ اين شيشه شراب داد و آن شيشه‌ي شربت، بلكه خود دروغ مي‌گوييد و آن شريكان هم در آن روز به ما مي‌گويند ما شماها را قبول نداريم.
9- شيطان هم در قيامت عليه كفار  مشركين
روز قيامت شيطان هم مي‌گويد تقصير با خود شماست. شيطان به ما مي‌گويد: «إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ» (ابراهيم/22) من به آنها كه شرك ورزيديد كافر هستم.
مثل يك ترياكي با ترياكي ديگر مي‌آورند مي‌گويد اين مرا ترياكي كرد او مي‌گويد من چند بار به او گفتم نكش  اين خيلي رسوايي است.
10- توبه انسان گناهكار در قيامت فايده‌اي ندارد
«وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ» (نحل/87).
انسان وقتي خود را تنها ديده و ديد بتها هم از او متنفر هستند، مي‌بينند نه دوستي، نه مالي نه فرزندي همه نخها پاره شده معبود هم مي‌گويد تقصير با خودت است بعد مي‌گويد: خدايا حالا مسلمان هستم. خداوند مي‌فرمايد حالا؟
پس كساني كه در دنيا تسليم نبوده‌اند تسليم خاضعانه‌ي خود را اظهار مي‌كنند. و تمام دروغهايي كه به خداوند مي‌بستند از ذهنشان مي‌پرد.
همه آنها كه رفتند تا به مقامي، پولي، مدركي، دلاري، سكه‌اي، سفر خارجي برسند، در قيامت وقتي تسليم مي‌شود و اظهار مي‌كند ديگر فايده‌اي ندارد.
«الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ» (نحل/88). كساني كه كافرند، «كَفَرَ» و كفر يعني: پوشاندن، به كشاورزان هم در يك لقب «كفار» گفته مي‌شود چون دانه را در زمين مي‌پوشانند، حق را مي‌داند ولي مي‌پوشاند، اين از آنهاست به او راي نمي‌دهيم، مي‌فهمد ولي سرپوش مي‌گذارد، و جلو راه خداوند را مي‌بندد.
11- مصاديق مانع‌تراشي در راه خدا
سؤال: راه خدا را چطور مي‌بندد؟
جواب: اين آقا مي‌رود مسجد نماز بخواند او را وسوسه مي‌كند و شبهه ايجاد كرده مسجد را خلوت مي‌كند، هركس كه كاري كند كه مسجد خلوت شود، راه خداوند را بسته، دارد درس مي‌خواند چيزي مي‌گويد او را از درس مي‌اندازد، و مي‌خواهد جبهه برود منصرف مي‌كند، به مومني علاقه دارد غيبت و تهمتي را مطرح كرده علاقه او را كم مي‌كني، پسر زنش را دوست دارد مادر شوهر مي‌گويد مي‌داني همسرت چه كرده مي‌گويد تا او را مايوس مي‌كند و علاقه كم مي‌شود و به عكس عروس برعليه مادر شوهر.
خداوند مي‌فرمايد: «وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ» (فلق/4) كساني كه مي‌دمدند در گره‌ها، را سست كرده علاقه‌ها و روحيه‌ها را تضعيف كنند.
12- انواع سه‌گانه تضعيف
سه رقم تضعيف داريم: 1- تضعيف مكتب 2- تضعيف رهبر 3- تضعيف امت
در قرآن هر سه مورد هست:
الف: تضعيف مكتب: «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» (انفال/31).
ب: تضعيف رهبر: «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ» (اعراف/75).
شما يقين داريد كه صالح رسول است از كجا ثابت شده، ايجاد شبهه و تشكيك مي‌كردند
ج: تضعيف امت: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ» (بقره/13).
شما هم مثل اين خلها دين داريد اين‌ها كه دين دارند خل هستند.
نمي‌دانم خداوند چه خواهد كرد كساني كه با قلم و بيان تضعيف مي‌كنند و چه عذابي دارند؟ كاري مي‌كند كه نماز جمعه خلوت شود.
من كتابي دارم، اسمش را نمي‌برم تا تبليغ شخصي نشود، يك صفحه هم در آن است كه نوشته‌ام عوامل خلوت شدن مساجد
اين روزنامه‌ي نامرد همان صفحه را چاپ كرده، 370 صفحه است فقط يك صفحه را چاپ كرده، عين مگس همه بدن سالم است. يك جا كه زخمي است همانجا را انتخاب مي‌كند.
13- شش دليل براي خلوت شدن مساجد
بعضي روزنامه‌ها مثل مگس هستند، البته انكار نمي‌كنم بله مساجد ما كه خلوت است به 5 دليل است.
1- روحاني طول مي‌دهد 2- حرفهاي آقا مربوط به زندگي امروز نيست 3- پيري هيات امناء 4- بداخلاقي خادم 5- مسائل بهداشتي مسجد 6- خط بازي شدن مساجد
پس طول دادن و كم محتوا بودن و تماس نگرفتن با جوانها اين‌ها عواملي است كه باعث خلوت بودن مساجد شده. يك صفحه نوشتم الآن هم حاشا نمي‌كنم و توي تلويزيون هم گفتم چون نزديك ماه رمضان است، در هيات امناي مساجد بايد جوان باشد، از فرهنگي‌ها و دانشجوها و آموزش و پرورش، در ستادهاي نماز جمعه در هر شهري بايد نمايندگان از نسل نو باشد از تربيت بدني دانشگاه دولتي و آزاد، از نيروهاي مسلح و بازار، الآن متاسفانه بتون آرمه شده، اجازه نمي‌دهند يكي وارد شود، اذان براي همه و هر كس كه خوش صدا است پيرمرد 80 ساله بلندگو را به احدي نمي‌دهد صداي او هم بسيار خشن است. ماه رمضان جلو است اين گره‌ها را برداريم. حاجي خانم‌ها و پيرمردها مي‌آيند قدم به چشم ولي به جوانها بدهند.
مقام معظم رهبري مي‌فرمود: من زمان شاه مشهد امام جماعت بودم يك جواني لباس ويژه به تن داشت آمد صف جلو بعضي از پيرمردها آمدند گفتند با اين لباس برو عقب. مي‌فرمود جوان رفت عقب ولي من گفتم بيايد جلو چه كسي گفته كه لباسش شيك است نبايد صف جلو باشد البته بايد افرادي كه تقواي بيشتري دارند بايد جلو باشند و ما هم كه البته از اين جوانها چيزي نديده‌ايم جز لباس شيك كه اين هم خاصيت جواني است خداوند مرحوم فلسفي را رحمت كند، در كتاب جوان، به اميد روزي كه هر كس مي‌خواهد هديه بدهد و هر زني زاييد كتاب كودك فلسفي و كتاب مثل اين كتاب نوشته نشده و از كتابهاي بي نظير است، و هر كس ديپلم گرفت مي‌خواهند هديه بدهند كتاب جوان را بدهند، ايشان در اين كتاب مي‌فرمايد: علي(ع) با غلامش قنبر رفتند بازار يك لباس دو درهمي و يك لباس 3 درهمي خريدند حضرت فرمود سه درهمي را قنبر بپوشد قنبر گفت آقا من غلام هستم و تو آقاي من هستي فرمود ولي تو جوان هستي و جوان مي‌خواهد لباسش شيك باشد، پس اين لباس را بپوش با خواسته‌هاي حلال مخالفت نكنيد، قيافه‌اي درست كرده، مرده شور تركيبت را ببرد، اگر حرام نيست كاري نداشته باشيد. بر حرام حساس باشيد.
البته بايد به جوانها گفت، لباس شهرت حرام است يعني قيافه‌اي كه همه مردم او را نگاه كنند اين نشان دهنده‌ي آن است كه از نظر روحي كمبودي دارد كمالي ندارد با كفش و كلاه مي‌خواهد نظر مردم را جلب كند.
امام كاظم(ع) فرمود: كساني كه كمبود احساس مي‌كنند از بيرون پز مي‌دهد.
چون مي‌خواهد كمبود داخل را با پز بيرون جبران كند.
14- راههاي جلوگيري از راه خدا
كفاري كه مانع راه خدا مي‌شوند، و هر كس كاري كند كه راه خدا بسته شود، بر عذاب آنها مي‌افزاييم. در قرآن به كساني كه راه خداوند را مي‌بندند به شيطان و منافقان و دانشمندان منحرف و بت پرستان گفته شد.
با چه چيز و عواملي راه خداوند بسته مي‌شود:
الف: رياكاري و تظاهر به صداقت: «اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ» (مجادله/16).
ب: سرمايه گذاري: «إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ» (انفال/36).
امروز دلارهاي آمريكا خرج مي‌شود براي اينكه جوانها را از انقلاب جدا كنند و ترياك مفت بدهند تا جوانها به پاي منقل بنشينند.
ج: شراب و قمار
15- علت تحريم شراب
من اين را يك بار گفته‌ام ولي اجازه بدهيد يك بار ديگر هم بگويم چون تكرار اشكال ندارد، چون نزديك ماه رمضان است.شراب حدود بيست رقم مرض مي‌آورد، در چشم، كليه، گوارش، تنفس، لثه، خون، اخلاق، نسل اشكال ايجاد مي‌كند كه اينها آفتهاي آن است كه پزشكها بهتر مي‌دانند. قرآن نمي‌فرمايد: شراب نخور براي كليه و قلب و… بلكه: «يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ» (مائده/91).
پس مغازه دارها كه مغازه و مشتري و تجارت آنها را از نماز باز مي‌دارد اينها هم خريد و فروششان مثل شراب است و خاصيت آن را دارد گرچه حكم او را ندارد. شراب حدود 20 رقم مشكل دارد.
يعني چيزها همينطور است مثل اينكه اگر كسي در راه علم بميرد ثواب شهيد را دارد ولي بنياد شهيد براي او پرونده و حسابي باز نمي‌كند.
احكام فقهي فرق مي‌كند كسي كه مادرش سيد است (والله) سيد است اما خمس به او داده نمي‌شود، چون ما يك حكم داريم و يك اثر، مادر سيد باشد اثر سيدي هست كسي كه در راه جبهه باشد هم، جاهايي داريم كه مثل شهيد محسوب مي‌شود گرچه بنياد شهيد خط كش ديگري داشته باشد.
نمي خواهيم بگوييم موقع نماز داد و ستد حرام است ولي چون از آثار شراب باز داشتن از نماز را فرموده مي‌گوييم هر چه انسان را از نماز باز دارد آثار شراب را دارد (چه اشكالي دارد يك ماه به ماه رمضان است.
بازارها و بازاري‌ها تصميم بگيرند وقتي صداي اذان بلند شد تعطيل كنند جنسها را هم نيروي انتظامي كنترل مي‌كند، جنسها بيرون است و اعتبار ندارد چند نفر هستيد نوبتي براي نماز برويد، و يا برق لامپ‌ها خاموش و مشتري نپذيريد.
16- نظارت و شهادت انبياء و امام بر اعمال ما
«وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في‌ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى‌ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‌ لِلْمُسْلِمينَ» (نحل/89).
در ميان هر امتي، امام و پيامبرشان كارهايشان را شاهد است، و از اين معلوم مي‌شود كه انبياء كارهاي ما را مي‌دانند پس در فرهنگ قرآن و اسلام غير از خدا اوليا هم از كارها خبر دارند، قرآن است و متن وحي كه در يكجا مي‌فرمايد: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس» (بقره/143).
گواه دو شرط دارد:
الف: بايد بداند
ب: بايد عادل باشد
اگر اين دو شرط نباشد حق شاهد شدن ندارد حتي براي 2 تا تخم مرغ و يك كيلو گوشت. چه كسي مي‌داند مراجع، پدر و مادر حتي خود ما هم از بعضي كارها خبر نداريم. آنكس كه كارها را خبر دارد امام زمان(ع) است و در هر عصري ولي خدا كه عادل هم هست مي‌داند كه فعلاً آن حضرت است.
17- هر امتي شاهد مخصوص دارد
روز قيامت از هر امتي گواهي هست كه از خودشان عليه آنها گواه مي‌دهد، و گواهي كه عالم و عادل باشد جز از راه و كانال حضرت مهدي(ع) امكان ندارد و روايت هم همين را مي‌گويد: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‌ لِلْمُسْلِمينَ»
ما براي شما قرآني را فرستاديم كه بيان براي هر چيز است چه مستقيم و يا غير مستقيم، بيان هر چيزي است ولي استخراج مي‌خواهد، هر چيزي را همه كس نمي‌فهمد در روايتي آمده: قَالَ اميرالمؤمنين(ع): «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ» (عوالي‌اللآلي/ج‌4/ص‌105)
«فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ»: ظاهر و عبارت را عوام مي‌فهمند روخواني و تجويد، ترتيل و تواشيح و قرائت.
«وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ»: مسائلي است كه با اشاره خواص مي‌فهمند.
مثلاً دارد وقتي يونس از شكم ماهي آمد بيرون: «وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطينٍ» (صافات/146) برگ كدو بر بدنش رويانديم اين اشاره به داروهاي گياهي است مي‌رود دنبال داروهاي گياهي و يك دانشكده از آن بيرون مي‌آيد.
و وقتي مي‌فرمايد «لَحْماً طَرِيًّا» (نحل/14) متوجه مي‌شود كه گوشتهاي منجمد چه آثاري دارد.
يعني يك گرامي بيند دنبال آن مي‌رود مثل اينكه مي‌گويند «ف» بگو او تا «فرحزاد» مي‌رود.
«وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ»: لطيفه‌هايي در قرآن است كه نه عوام و نه خواص بلكه اولياء مي‌فهمند.
«وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ»: و يك حقايقي هم در قرآن است كه فقط آنها مي‌فهمند.
نمي‌دانم درست است يا نه و از قرآن و خدا و امام زمان(ع) معذرت مي‌خواهم و همينطور از شما مثل نفت براي عوام آن چيزي است كه در چراغ است و براي مهندسين انرژي اتمي از نفت صدها چيز درست مي‌شود و ممكن است از نفت الآن چيزهايي و دويست سال ديگر چيزهاي ديگري مثل ماهي در دريا هست ولي هر كس نمي‌تواند آن را شكار، و هر علمي در كتابخانه هست ولي همه قدرت خواندن آن را ندارند به زبانهاي مختلف انگليسي، عربي و… پس هر علمي در كتابخانه هست معنايش اين نيست كه مردم هم همه حرفها را مي‌فهمند قرآن هنوز كشف نشده.
18- تفسير قرآن بايستي مرتب و به روز شود
و قرآن هدايت است كه علامه طباطبايي(ره) فرمود تفسير قرآن 2 سال به دو سال بايد عوض شود تفسير سوره‌ي يوسف را نوشته‌ام چند روز پيش خواستم به صورت جداگانه در اختيار جوانها بگذارم شمردم حدود 800 نكته داشت، تازه من طلبه هستم و ملا نيستم، كدام تاريخ نويس و قصه نويس كه سوره‌ي يوسف13صفحه است مي‌تواند در 13 صفحه حدود هزار نكته داشته باشد.
يك نفر آمد خدمت امام(ع) و گفت: خداوند مي‌فرمايد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» (مائده/6). زماني كه به نماز ايستاديد صورت و دستها را شسته و سرها را مسح كنيد. «رئوس» را مسح كنيم يعني همه سر را مثل اهل سنت چرا ما مقداري از سر را مسح مي‌كنيم.
حضرت فرمود: در قرآن آمده: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ» ندارد «وَ امْسَحُوا رُؤُسَكُمْ» اينكه «باء» آورده يعني مقداري از آن كفايت مي‌كند. اينجا امام صادق(ع) را مي‌خواهد كه از «ب» نكته استخراج كند و اين كار هركس نيست حضرت امام خميني(ره) تفسير سوره‌ي حمد را مي‌فرمود يك عده گيج شده بودند كه ايشان چه مي‌گويد، ما مي‌گوييم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»: بنام خداوند بخشنده مهربان، نفت چيست؟ همان است كه در چراغ است. فرق بين رحمان و رحيم چيست و چرا رحمان جلوتر آمده و چرا نگفت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحيم الرَّحْمنِ»، گاهي چرا اينجا اين كلمه و آنجا آن كلمه را گفت، و چرا اين آيه بعد از آن قرار گرفت.
امام چهارم(ع) فرمود: خداوند در سوره‌ي حديد و «قُلْ هُوَ الله» آيه‌اي را جا سازي كرده كه جز مردم آخرالزمان آن را نخواهند فهميد.
نهج البلاغه هم همينطور است و براي همين مي‌گويند «خطبه ها».
سؤال: فرق بين «خطبه» و «خطابه» چيست؟
جواب: «خطابه» يعني چيزي بگو كه مردم بفهمند و «خطبه» يعني حرف حق را بزن چه مردم بفهمند چه نفهمند. در آينده آن را درك خواهند كرد.
در آستانه‌ي ماه رمضان هستيم برادران روحاني كه مسافرت مي‌روند، به عنوان يك برادري كه 35 سال است معلم هستم، و تقريباً 2000 ساعت در تلويزيون و راديو صحبت كرده‌ام و 20، 30 كشور رفته‌ام، مي‌گويم: هيچ كاري بهتر از انس با نسل نو نيست، هر كجا براي منبر مي‌رويد در آموزش و پرورش هم برويد، بسياري از روستاها امام جماعت ندارند و شب براي مردم صحبت مي‌كنيد روز هم در مدرسه براي جوانان نماز بخوانيد، ارزش مسجد به روحاني است، و آن برنامه‌ها، من پريروز يك عمره به يك روحاني جايزه دادم در تهران اگر كسي از اين خاطرات را دارد بگويد جايزه را برايش جور مي‌كنم، يك روحاني كشف كرديم 25 سال است نماز صبحش ترك نشده، و مسجد او پر از جوان است با اينكه روحاني ريش سفيد است، مساجد اطراف را هم با انقلاب جوش داده، چون بعضي از مسجدها جمعيتش خوب است ولي با انقلاب ميانه‌اي ندارند، اين‌ها مرده است، شاه هم باشد همين است.
نانوايي را كه خوب نانوايي مي‌كند، مي‌توان با يك صلوات و تشويق كاري كرد كه هميشه مردم نان خوب بخورند و هزارها كيلو كه بايد خمير شود گاو بخورد انسانها مي‌خورند.
سپور جارو مي‌كند و خاك به دهانش مي‌رود اين امام جماعت دستمال خود را به او مي‌دهد كه درب دهان خود را ببندد تا غبار به دهانش نرود، اين را مي‌گويند روحاني، دخالت در پول مسجد نمي‌كند، مي‌گويد پولها نزد فلاني باشد، در مواردي كه لازم باشد مصرف كنيم خود او پول نمي‌پذيرد مسجد امروز تو اذان گفتي…
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2549

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.