پرسش و پاسخ-19
موضوع: پرسش و پاسخ(19)
تاریخ پخش: 77/10/22
بســم اللّه الرّحمن الرّحــیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
جلسات امسال ماه مبارک رمضان پاسخ به سؤالات بود آمادهایم.
1- شرایط و حدود امر به معروف و نهی از منکر
سؤال اول: اگر انسان در موارد برای امر به معروف و نهی از منکر کردن احساس خطر کند باز هم واجب است؟
جواب: تا خطر چه چیز باشد که رمز دارد.
چه شخصی چه منکر و معروفی و چه خطری، باید روشن بشود اگر شخص مهمی بنا شود که فدای یک خطر کوچک شود، مثلاً برای جلوگیری از سیگار و استاد و دانشگاه، ولی اگر منکر وجود طاغوتی مثل یزید است وشخص امام حسین(ع) که خود هم فرمود: «می روم تا نهی از منکر کنم »، یعنی رژیم بنی امیه منکر است و باید برداشته شود. اگر بناست منکری مثل بنی امیه از بین برود و بعد از 50 سال چهره ناب اسلام و قرآن روشن شود میارزد در این راه مثل امام حسین(ع) شهید شود.
پس یک وقت یک سیلی به صورت استاد دانشگاه نباید بخورد و یکوقت مثل امام حسین(ع) بدنش زیر سم اسبها قطعه، قطعه شود عیبی ندارد. چون منکر مهم است.
یکوقت میگوییم کسی عرق نخورد و یکوقت میگوییم شاه باید برود برای عرق نباید کسی کشته شود، بخورد تا خفه شود ولی برای مرگ بر شاه، ممکن است چند هزار نفر هم کشته شود، باز هم امام خمینی(ره) میفرماید: بروید جلو، چون منکر بودن رژیم شاه مهم است.
در رساله هست که اگر برای عموم مردم خطر است واجب نیست ولی بعضیها باید بروند گرچه کتک هم بخورند و لذاخداوند درباره انبیاء میفرماید: «وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْط» (آلعمران/21) میکشتند آنهایی را که امر به عدالت و خوبیها میکردند.
پس با این مقدمه گروههای امر به معروف و نهی از منکر باید زیر نظر یک اسلام شناس کار کنند، که انحرافی ایجاد نشود. ممکن است برای یک کار کوچک از طرف یک جوان خوب حزب اللّهی و بسیجی چون نمیداند فتنهای برپا می شود.
2- کافی بودن ولایت همراه با عملکرد خوب
سؤال دوم: آیا محبت اهل بیت(ع) به تنهایی کافی است؟
جواب: این در حقیقت همان است که بگوید: به ولای علی ولی رشوه گرفته، خلاف میکند، نماز هم نمیخواند میگوید: ما همه غرق گناهیم و یک حسین داریم، خوب سینه میزند ولی فحش میدهد، حق ناحق میکند. برای امام زمان(ع) سر به دیوار میزند ولی سهم امام نمیدهد از این جهت طرح سؤال میشود.
البته عشق به علی(ع) زمینهای میشود که بقیه کار هم درست میشود، البته جوهر مهمی است ولایت.
حدیث: «هرکس امیرالمؤمنین(ع) را دوست دارد به پدر و مادرش دعا کند». خداوند رحمت کند پدران و مادرانی که ما را با ولایت آشنا کردند، که ولایت اکسیر بسیار مهمی است. بحث بر این است که ولایت تنها مثل سوزن بی نخ است چیزی با آن دوخته نمیشود.
بچهای داشتم به من گفت بابا بیسکوییت میخواهم گفتم میروم بیرون میخرم، رفتم و برگشتم موفق نشدم بیسکوییت بخرم. وقتی بچه فهمید گفت بابا بد است، گفتم چند بار میگوید فراموش و خسته میشود، دیدم در خانه راه میرود و مرتب میگوید: بابا بد است… (خنده حضار) من او را بغل کرده گفتم تو را دوست دارم گفت: بیسکوییت کو؟
3- زمان خوب و زمان بد
سؤال سوم: میگویند فلان کار را در فلان زمان انجام بده یا نده، آیا زمان خوب و بد دارد؟
جواب: بله این سؤال در موارد مختلفی میشود مثل ازدواج، قمر در عقرب و روز نحس و روز 13 بله چنین چیزی هست میفرماید «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3) یک شب قدر از هزار ماه بهتر است.
پس معلوم میشود که تمام شبها یکسان نیست و میفرماید «فی لَیْلَهٍ مُبارَکَه» (دخان/3) شب قدر شب مبارکی است.
از سوی دیگر داریم که «فی یَوْمِ نَحْسٍ» (قمر/19) در روز نحس (غیر مقدس)
از سوی دیگر داریم که: «فی أَیَّامٍ نَحِسات» (فصلت/16) در روزهای نحسی.
در دعای سمات: «یَوْمِ سَوْءٍ وَ سَاعَهِ سَوْءٍ» (بحارالأنوار/ج87/ص100) از ساعت بد و روز بد
پس در آیات و روایات داریم که بعضی از ساعات و روزها خیر و بعضی شر است، به اندازهای که ما میفهمیم روز بد روزی که کار بد و روز خوب روزی که کار خوب در آن انجام شود.
و لذا داریم: قَالَ امیرالمؤمنین(ع): «کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ یَوْمُ عِیدٍ» (روضهالواعظین/ج2/ص354) هر روزی که در آن گناه نشود روز عید است. پس خوبی و بدی روزمربوط به عمل ماست.
و از طرف دیگر شاید خود ساعت و روز هم شر و خوبی داشته باشد که من نمیدانم.
پس میشود در کنار گفته علامه طباطبایی در تفسیر المیزان که: خوبی و بدی ایام مربوط به اعمال ماست بگوییم که ممکن است خود ایام هم خوبی و بدی داشته باشند.
اما عقائد ما خرافی است که نحس است. حضرت علی(ع) 13 رجب به دنیا آمد که نفر دوم عالم هستی است.
علامه شهید مطهری(ره) نقل میکند که:
در منطقه ما (فریمان) عقیده داشتند که هرکس صبح از خانه بیرون آید و سیّد ببیند سالم به خانه برنمی گردد. (خنده حضار) بعد مرحوم مطهری(ره) میفرماید: که استاد ما ریشه این عقیده خرافی را کشف کرد که: بعد از بنی امیه، بنی عباس هر سیدی را حتی در خانه پیدا میکرد او را میکشت از آن ایام به بعد مردم به این عقیده معتقد شدند که در هر خانهای سید باشد آن خانه نابود میشود. و این خاطره بد در ذهنها ماند، و یک خاطره بدسیاسی تبدیل به خاطره بد اعتقادی شد.
پس آن اعتقادات در بدی و خوبی ایام که وصل به قرآن و حدیث است درست ولی بقیه خرافی است و آداب و رسوم محلی و غلط است.
4- جاودانگی جمع با یک لحظه گناه
سؤال چهارم: آیا کسانی که به جهنم میروند برای همیشه میمانند و چرا بعضی دائمی میمانند؟
جواب: قرآن آیاتی دارد که بعضی کیفرها: «خالِدینَ فیها» (آلعمران/198) همیشه در آنجا میمانند.
قرآن آیاتی دارد که بعضی کیفرها «خالِدینَ فیها أَبَدا» (نساء/57) ابدی برای همیشه میمانند.
قرآن آیاتی دارد که بعضی کیفرها: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذین» (مریم/72) سپس نجات میدهیم متقین را.
پس کیفرها بعضی ابدی و بعضی موقت است البته موقت آن هم زیاد طول میکشد که میفرماید: «لابِثینَ فیها أَحْقاباً» (نبأ/23) و در دعای کمیل میفرماید: «هذا ما لا تقوم له السماوات و الأرض یا سیدی فکیف لی» (اقبالالأعمال/ص708) خدایا قهر تو را آسمان و زمین نمیتواند تحمل کند، پس من چگونه…
سؤال: چگونه ما برای چند سال در این دنیا برای همیشه باید عذاب بشویم؟
جواب: جزا سه رقم است
1- قراردادی.
مثل: جزای پلیس، هرکس از چراغ قرمز رد شود فلان مقدار باید بدهد، میشود کم و زیاد هم بشود.
2- مربوط به اصل و باطن عمل است و عینی است.
مثل: خمیری که در بحث عدل گفتم که اگر شور به نانوا دادی نان شور تحویل میدهد، هر کاری کنیم شوری آن رفع نمیشود.
کم و زیاد کردن و چونه زدن در جزای قراردادی هست ولی در جزای عینی نیست.
مثال: یک دقیقه با چاقو چشم را بیرون آوردی سال کور هستیم، هرچه بگویی یک دقیقه همین است نمیشود کم وزیاد کرد. این چاقو زدی عین کوری است، قرارداد نیست و از طرف دیگر: چاقوکش را به زندان بیاندازند، بگویند یک دقیقه چاقو زده، یک دقیقه هم زندان باشد.
در جواب گفته میشود که: اگر ما او را آزاد کنیم تا مادامی که این روحیه در او هست باز هم چاقو خواهد کشید، پس باید بماند.
سؤال شد: چرا عدهای همیشه در جهنم هستند؟
جواب داده شد: برای اینکه تا مادامیکه بیرونبأشند گناه میکنند، تا بیاید بیرون پای منقل مینشیند. پس تا مادامیکه از منقل و تریاک توبه نکرده باید در حبس باشد.
5- ضرورت اعتقاد به اصول همراه با اطاعت عملی
سؤال پنجم: آیا تنها اعتقاد به اصول دین کافی و موجب نجات انسان میشود؟
جواب: بله هستند افرادی که فقط مسلمان شناسنامهای و اعتقادی هستند نه در عمل، کسی ناراحت نشود که: شیطان هم اصول دین را اعتقاد داشت:
1- توحید و خداشناسی گفت: «خَلَقْتَنی» (اعراف/12) خدایا تو مرا خلق کردی؟
2- معادشناسی: «فَأَنْظِرْنی إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (ص/79) مرا مهلت بده تا روزی که مبعوث میشوند روز رستاخیز.
3- نبوت و امامت: همه را گمراه میکنم «إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» (حجر/40) مگر بندگان مخلص انبیاء مخلصی هستند: «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّارِ لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ» (ص/47-46).
پس ابلیس توحید و معاد و نبوت را قبول داشت و باز هم میگوییم خدا شیطان را لعنت کند شیطان را پس اصول دین تنها و بدون عمل کافی نیست. بلکه نماز هم تنها کافی نیست، چون ابلیس شش هزار سال نماز خوان که:
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «نمی دانیم روزهایی که شیطان عبادت کرده روزهای دنیایی بوده یا قیامتی که روزهای قیامتی: «وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» (حج/47) یکروز قیامت به اندازه هزار سال دنیایی است. پس آنچه مؤثر است تسلیم است که: خداوند فرمود به آدم سجده کن. شیطان گفت نمیخواهم. پس در حقیقت گفت: نماز هرچه میخواهی میخوانم ولی سجده به آدم نمیکنم.
آنچه خدا میخواهد نه آنچه خودمان میخواهیم، و عبادت یعنی آنچه او میخواهد.
مثال: دست من بریده میشود. منبأند میخواهم او میرود لحاف میآورد، گاهی لحاف را نمیخواهد ولی یک تکه پارچه برای زخم میخواهد.
مثال: میگوید 34 هزار تومان خمس میشود میگوید من این را نمیدهم ولی روز عاشورا 200 هزار تومان خرج میکنم فایدهای ندارد و یا صد هزار تومان افطاری، اگر چند میلیون پول داده ولی خمس ندهیم فایدهای ندارد.
مثال: در ارتش برای ادب کردن روش خاصی است که یک دست بالای ابرو، اگر شما دو دستع روی سر هم بگذاری قبول نیست، آنکه آنها گفتهاند قبول است.
پس در عبادت آنچه خودم میخواهم، نه، بلکه آنچه خدا میخواهد.
خدایا، به آبروی محمد و آل محمد(ع) روح ما را تسلیم خودت قرار بده.
خدایا، از همه برکات ایام مبارک ما را برخوردار بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»