خانواده-1

موضوع: خانواده (1)
تاریخ پخش: 76/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در این جلسه می‌خواهم از مسائل خانوادگی صحبت کنم که یکی رابطه‌ی بین اولادها با پدر و مادرهاست.
1- جایگاه احسان به والدین
در سوره اسراء آیه‌ای داریم که در این رابطه است. «وَ قَضى‌ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً» (اسراء/23) ترجمه این آیه این است. «قضی» به معنی قانون الهی است. قضاوت الهی حکم خداست. پروردگار تو حکم کرد. قانون خدا این است. فرمان قطعی خدا این است که جز او را نپرستید. فقط بنده‌ی او باشید. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» ترجمه‌اش را می‌دانید. بعد می‌گوید: اگر نزد تو پیر شد. «أَحَدُهُما» یکی از آنها نزد تو پیر شدند، «أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» یا باهم پیر شدند. به آنها اُف نگو. نگو: من یک جوان سوپر دولوکس هستم. وقتی پیر شدند، آنها را طرد نکن. نکات زیادی در این آیه هست که می‌خواهم این آیه را باز کنم و لطیفه هایش را بگویم. نکته‌ها و پیام‌های آیه را بگویم.
1- فرمان قطعی است. چون کلمه «قضی» به معنی قانون الهی است. قاضی کسی است که حرف آخر را بزند. یک موقع ممکن است که دو نفر در یک پارک با هم اختلاط کنند. یکی این بگوید. یکی او بگوید. اما قاضی وقتی قضاوت می‌کند، یعنی این دیگر برو و برگرد ندارد. اینجا نمی‌گوید: «امر، قال» می‌گوید: «قَضى‌» یعنی فرمان قطعی است و شوخی نیست. مستحب نیست.
2- فرمان وسیله رشد شماست. نمی‌گوید: «قَضى‌ الله» می‌گوید: «قَضى‌ رَبُّکَ» نمی‌گوید: خدا گفته است. می‌گوید: رب تو گفته است. رب یعنی چون می‌خواهد تو را تربیت کند، برای تربیت تو این دستور را داده است. مثل اینکه یک وقت معلم می‌گوید: درست را بخوان. این دستور معلم است. اما برای رشد تو می‌گوید: درست را بخوان. یک وقت معلم می‌گوید: آب بیاور بخورم. معلوم نیست که این هم برای رشد تو باشد. شاید برای تشنگی خودش است. اما وقتی می‌گوید: درست را بخوان. این دستوری است برای این که می‌خواهد تو را بسازد. دستورات خدا برای رشد تو است. اگر به تو بگویند: خانه‌ات را به طرف خورشید بساز و تو نسازی، خودت اشتباه کرده‌ای. چون برای این گفتند خانه‌ات را به طرف خورشید بساز که نور داخل اتاق تو بیافتد. وگرنه اینکه پشت به خورشید بسازی با به طرف خورشید بسازی، برای خورشید فرقی نمی‌کند.
3- احسان کنار توحید است. این خیلی مهم است. «أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ» فقط بنده او باشیم. احسان به پدر و مادر یعنی اینکه به پدر و مادر احترام بگذاریم. این در کنار توحید است. سفارش به پدر و مادر در کنار توحید است.
4- احسان مرز ندارد. فقیر مرز دارد. چقدر زکات به فقیر بدهیم؟ به مقداری که شکمش سیر بشود. چقدر به پدر و مادر احسان کنیم؟ مرز ندارد. مثلاً نمی‌گوید: برو دستش را ببوس. نمی‌گوید: به او پول بده. احسان به پدرو مادر مرز ندارد. هیچ کس نیست که بگوید: من تا آخرین درجه احسان کردم. یعنی هرچه می‌خواهی باید احسان کرد. احسان مرز ندارد.
2- چگونگی احسان به والدین
5- احسان تنها مال نیست. نمی‌گوید: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِنفاقاً» چون گاهی وقت‌ها پدر و مادرپول دارند و پول نمی‌خواهند. اما محبت می‌خواهند. می‌گوید: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» نمی‌گوید: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِنفاقاً» اگر می‌گفت: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِنفاقاً» می‌گفتیم: خدایا تو خودت می‌دانی که پدرم بیشتر از من پول دارد اما می‌گوید: اگر پدرت میلیاردر است و تو هم فقیر هستی، بازهم باید احترام بگذاری.
6- می‌گوید: با دست خودت احسان کن. وگرنه می‌گفت: «و الی الْوالِدَیْن»! «الی الْوالِدَیْن» یعنی اینکه زنگ بزنی و بگویی: یک کیسه برنج در خانه‌ی مادرم بفرستید. این «الی الْوالِدَیْن» است. یعنی به سوی مادر برنج فرستادی. «وَ بِالْوالِدَیْن» یعنی با دست خودت قاشق پلو را در دهانش بگذار. یعنی نزد او برو. پیغام نده. از نظر ادبیات عرب این کلمه «ب» معنا دارد. «ب» یعنی خودت با دست خودت انجام بده. الی یعنی چه؟ یعنی بسوی او برو. نگفته: «و الی» گفته: «وَ بِالْ» یعنی با دست خودت باید بدهی. این هم برای «ب» بود. در بعضی خانه‌ها پدرگرایی است. در بعضی خانه‌ها مادرگرایی است. بعضی بچه‌ها پدرگرا هستند. بعضی بچه‌ها هم مادرگرا هستند. هردو غلط است. پدر و مادر فرقی نمی‌کنند. البته احترام مادر بیشتر است.
7- به مرکز سالمندان نفرستید. این آیه می‌گوید: پدرتان را به مرکز سالمندان نفرستید. چرا؟ «عِنْدَکَ» یعنی چه؟ «السلام علیک» یعنی سلام بر تو! «ک» یعنی تو «عِنْدَکَ» یعنی وقتی نزد تو کبر شدند. وقتی نزد تو پیر شدند. یعنی پدر باید نزد بچه‌اش پیر شود. مادر باید نزد بچه‌اش پیر شود. نه اینکه تا جوان هستند درخانه‌ی ما باشند و وقتی پیر شدند، آمبولانس بیاید و آنها را به خانه سالمندان ببرد. «عِنْدَکَ» یعنی پدر و مادر باید در خانه‌ی تو باشند. یعنی پیرها را به سالمندان نفرستید. «عِنْدَکَ» یکی گفت: به در بگو تا دیوار بشنود.
این در قرآن است. پیغمبر ما پدرش از دنیا رفته بود. مادرش هم از دنیا رفته بود. اما خدا در قرآن می‌گوید: «عِنْدَکَ» نزد تو! ‌ای محمد اگر پدرت نزد تو پیر شد. مادرت نزد تو پیر شد. خدا که می‌داند پیغمبر در کودکی پدر و مادرش را از دست داده است. باز هم می‌گوید: «عِنْدَکَ» یعنی نزد تو! خدا به پیغمبر چنین می‌گوید که دیگران درس بگیرند. به در بگو که دیوار بشنود. به پیغمبری که پدر و مادر ندارد، می‌گوید: برای آنهایی که پدر و مادر دارند، بگو.
8- یک مردی نزد پیغمبر آمد و گفت: یا رسول الله! شما می‌گویی: بگویید «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» اما مادر من بد اخلاق است. پیغمبر فرمود: جوان! آن روزی هم که تو در رحم مادرت بودی، بد اخلاق بود؟ حالا بد اخلاق شده است. یعنی به یاد آن روزها بد اخلاقی او را تحمل کن. البته بعضی مادرها هم انصافاً بد اخلاق هستند. معنایش این نیست که مادر باید بد اخلاق باشد. ما باید تحمل کنیم. ولی مادر هم نباید بد اخلاق باشد. یک پدر و پسر باهم دعوا کردند. نزد پیغمبر آمد و شکایت کرد. گفت: حرفتان چیست؟ گفت: آقا یک زمانی من پدر پولداری بودم. هرچه داشتم به این بچه‌ها دادم و خوردند. حالا پیر شدم و فقیر شدم و بچه‌ام پولدار است. به من نمی‌دهد. پیغمبر فرمود: اگر سنگ از این حرف گریه کند، جا دارد. تو از او هستی و از او پولدار شدی. حالا به پدر پیرت پول نمی‌دهی؟ به مادرت پول نمی‌دهی؟ اگر سنگ از این غصه گریه کند، جا دارد.
3- چگونگی رفتار با پدر و مادر
بعد می‌فرماید: «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» اُف یعنی «ب» نگو! صدایت را از صدای پدرومادر بلندتر نکن. «وَ لا تَنْهَرْهُما» اینها را هم از پهلو خودت طرد نکن. «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (ضحى/10-9) می‌گوید: «فَلا تَنْهَرْ» غریبه‌ها را از خودت طرد نکن. پدر و مادر که دیگر خودی هستند. «لا تَنْهَرْ» یعنی اینها را از پهلو خودت نران. احترام به والدین خیلی مهم است. احترام کار انبیاست. پیغمبر فرمود: «وَ بَرًّا بِوالِدَتی‌» (مریم/32) پیغمبر دیگری فرمود: «وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ» (مریم/14) یعنی من مامور شدم که به پدر و مادرم احترام کنم.
اینهایی که می‌گویند: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» به پدر ومادرشان احسان کنند.
9- در هر مرتبه‌ای که هستی، احترام بگذار. گاهی وقت‌ها آدم می‌گوید: من سرگرد هستم. باید احترام بگذارم؟ اگر آیت الله العظمی هم هستی «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» باید احترام بگذاری. درجه ندارد که در چه مرتبه‌ای احسان کن. هر کس در هر مرتبه‌ای هست باید احسان کند. احسان چیست؟ شخصی آمد و گفت: پدر و مادرم از دنیا رفته‌اند. احسان به پدر و مادر مرده چیست؟ فرمود: افطاری بده. بخصوص در شب قدر که خیلی مهم است برای آنها افطاری بده. «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3) می‌گویند: هرکاری در شب قدر بکنی، هزار برابر است. اگر شما در شب قدر یک تومان بدهی، انگار هزار تومن داده‌ای. اگر شب قدر به یک نفر افطاری بدهی، انگار به هزار نفر افطار داده‌ای. من افرادی را سراغ دارم که پولی را که می‌خواهند در طول سال خرج کنند، در شب قدر کنار می‌گذارند. بعد در طول سال کم کم خرج می‌کنند. یعنی می‌خواهند شب قدر این کار بشود. یعنی می‌خواهند پولهایشان رنگ شب قدر بگیرد. نماز خواندن برای پدر و مادر خیلی ثواب دارد. اگر پدرومادر از دنیا رفته‌اند و نماز قضایی دارند، فرزندانشان بخوانند.
4- شیوه‌های ارتباط و تربیت
«وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» یکی از مراحل احسان این است که اگر پدر و مادر سواد ندارند، به آنها سواد یاد بدهید. پدر و مادر هم خجالت نکشند. یاد بگیرند. البته یاد دادن به پدر و مادر محبت می‌خواهد. نه اینکه بگوید: بنشین ببینم. خوب درست را یاد بگیر! پدر و مادر کد دارند. پیرمردی وضویش اشتباه بود. امام حسن و امام حسین کوچک بودند. دیدند که وضوی این مرد اشتباه است. گفتند: چه کار کنیم؟ او پیرمرد است. نمی‌شود تذکر داد. غرورش می‌شکند. اینها یک جنگ زرگری راه انداختند. من از این حدیث استفاده کردم برای اینکه بگویم: در اسلام نمایش داریم یا نه؟ در اسلام تئاتر داریم یا نه؟ این حدیث مثل تئاتر است. یک جنگ زرگری راه انداختند. گفت: من وضو می‌گیرم. تو هم وضو بگیر. به پیرمرد گفتند: پدر جان ما وضو می‌گیریم. ببین وضوی کدام یک از ما درست است؟ امام حسن وضو گرفت. امام حسین هم وضو گرفت. پیرمرد یک سری تکان داد و گفت: قربان هردوی شما بروم. وضوی شما درست است. وضوی من غلط است. یعنی آموزش غیر مستقیم خیلی مهم است. آموزش با واسطه یعنی خودت را کوچک کن تا مردم بالا بروند. مثلاً فرض کنید که یک طلبه جوان بالا منبر می‌رود. اینهایی که نشستند پیر هستند. این طلبه بگوید: اینها مثل پدر من حساب می‌شوند. من باید با این پیرمردها طوری صحبت کنم که با کسانی که سر کلاس صحبت می‌کنم، فرق کند. کد این پیرمردها فرق می‌کند. با هرکسی یک طور باید صحبت کرد. مثل الله اکبر! ما چند نوع الله اکبر داریم. یک الله اکبر سر نماز است. یک الله اکبر در راه پیمایی است. یک الله اکبر همان است که شب 22 بهمن در پشت بام می‌گوییم. یک الله اکبر وقتی است که تعجب می‌کنیم. می‌گوییم: راست می‌گویی؟ الله اکبر! یک الله اکبر همان است که مکبرها در مسجدها می‌گویند. «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الله اکبر» یعنی این 5 الله اکبر هر کدام یک موسیقی دارد. حرف زدن با یک روستایی با حرف زدن با یک شهری فرق می‌کند. ما 5 نوع آدم داریم. بعضی آدم‌ها خیلی مغرور هستند. بعضی آدم‌ها عاشق هستند. بعضی آدم‌ها هم بی تفاوت هستند. بعضی آدمها فراری هستند. پای سخنرانی من این افراد وجود دارند. هر کدام هم یک طور فکر می‌کنند. هر کدام از اینها یک کدی دارند. ما باید بدانیم که با چه کسی، چه طور حرف بزنیم؟ معلم‌هایی که روان شناسی و کلاس داری نخوانده باشند، کلاس هایشان شکست می‌خورد. روحانیونی که روان شناسی تبلیغی ندیده باشند در منبرهایشان شکست می‌خورند. «اللَّهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلَى رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْت» (إقبال‌الأعمال/ص‌117) یک سطر برای شکم گرسنه بگویم. امام صادق گفته است: آدم وقتی افطار کرد و چیزی خورد و میزان شد، دعای افتتاح بخواند. چند ساعتی که گذشت دعای ابوحمزه را بخواند. حالا اگر می‌گفت: لحظه‌ی افطار دعای ابوحمزه را بخوان. آیا باز هم کسی می‌خواند؟ حدیث داریم اگر می‌خواهید به مجرم شلاق بزنید، زمستان شلاق نزنید. بگذارید هوا گرم شود بعد او را شلاق بزنید. اینها حسابش فرق می‌کند. اگر به کسی در حالات هیجانی حرف بزنی، بدتر می‌شود. کلاس داری و معلمی خیلی مهم است. در تمام دنیا پروفسورها برای تبلیغات دوره‌های متعددی می‌بینند. اما ما همینطور سر کلاس می‌آییم و چیزهایی را می‌گوییم. طلبه‌ها، معلمین و اساتید دانشگاه دوره‌های کلاس داری را بدانند. به علم هم کار ندارد. شنا کاری به زور ندارد. ممکن است یک کسی پهلوان باشد. اما نتواند شنا کند. یک کسی هم مردنی باشد اما بتواند شنا کند.
شیوه کلاس داری و شیوه معلمی فوت و فن دارد. هرچیزی یک کد دارد. لباس یک آخوند با لباس یک فرد معمولی تفاوت دارد. معماری مسجده با معماری سینما فرق می‌کند. سالن آمفی تئاتر با سالن حسینیه فرق می‌کند. ما به یک مسجد رفته بودیم تا نماز بخوانیم. بخاری گازیش جلوی محراب بود. گفتم: مکروه است که رو به روی آتش نماز بخوانیم. چرا شما بخاری گازی را اینجا گذاشتی؟ جای دیگر می‌گذاشتی که وقتی مردم می‌ایستند روبروی بخاری گازی نباشند.
اخیراً گروهی برای عمران مساجد هستند. چند نفر از فضلا هستند. اخوی ما هم هست. هزار مهندس از زن و مرد را خبر کردیم. گفتیم: منار باید چند متر باشد. محراب باید چه طور باشد. پایه باید چه طور باشد. مسجد از سطح خیابان بالا باشد یا پایین باشد. قسمت زنانه چطور باشد. قسمت مردانه چه طور باشد. شاید بالای 500 فرمول در این ساختمان‌ها پیدا شود. اینها خیلی دقیق است. در ورودی چه طور باشد. در خروجی چه طور باشد. خادم مسجد باید چه صفاتی داشته باشد. آخوند مسجد باید چه طور باشد. نماز صبح را باید با چه سوره‌ای خواند. نماز ظهر را باید با چه سوره‌ای خواند. مکبر باید حنجره‌اش چه طور باشد. همه‌ی اینها کد دارد. همه‌اش علمی و فنی است.
5- تواضع و فروتنی در برابر پدر و مادر
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی‌ صَغیراً» (اسراء/24) در این آیه چند نکته هست که من ده تا از آنها را می‌خوانم. «وَ اخْفِضْ لَهُما» یعنی بالت را نزد پدر و مادر باز کن. «جَناحَ الذُّلِّ» نسبت به پدر و مادر بال ذلت بگشا. بعد هم می‌گوید: «مِنَ الرَّحْمَهِ» یعنی از رحمت تواضع کن. دکوری نباشد. آخر بعضی‌ها تواضع می‌کنند. اما از خودشان نیست. از بیرون است. بعضی‌ها از روی صحنه سازی قربان شما می‌گویند. می‌گوید: وقتی بالت را باز می‌کنی، تصنعی نباشد. مصنوعی نباشد. یعنی از رحمتی که داری تواضع کن. یعنی از درون دلت بسوزد. سوز تو وادار کند که تو تواضع کنی. یعنی از روی عشق تواضع کن. یکی مسجد را دوست دارد و به مسجد می‌رود. یکی هم کارش گیر کرده است و به مسجد می‌رود. یکی همینطوری به معلم عشق می‌ورزد. یکی هم برای نمره به معلم عشق می‌ورزد. می‌گوید: آن چیزی ارزش دارد که ریشه‌اش رحمت باشد. بال تواضعت را برای پدرومادر از روی رحمت باز کن. بعد از «مِنَ الرَّحْمَهِ» می‌فرماید: «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما» دعایشان کن. «قل» یعنی واجب است باید بگویی. «وَ قُلْ رَبِّ»، بگو پروردگارا «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما» رحم کن. به پدرومادر به هردو رحم کن. «کَما رَبَّیانی‌ صَغیراً» همینطور که پدر و مادر من که صغیر بودم به من رحم کردند. تو هم به آنها رحم کن. مشکلات دوران خردسالی را فراموش نکن. بگو خدایا من تواضع می‌کنم اما من که نمی‌توانم قدر پدرومادر را بدانم. تو به آنها رحم کن. «کَما رَبَّیانی‌ صَغیراً» این آیه چه می‌گوید؟ «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فی‌ نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صالِحینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابینَ غَفُوراً» (اسراء/25) «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما» خدا می‌داند که شما چه کاره هستی؟ جانماز آب نکشید. خودتان را خوب ندانید. خدا می‌داند که تو چه کاره هستی؟ «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فی‌ نُفُوسِکُمْ» خدا می‌داند که در نفس شما چه می‌گذرد. «إِنْ تَکُونُوا صالِحینَ» اگر شما صالح بشوید. خوب بشوید «فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابینَ غَفُوراً» خدا می‌داند که هرکس چه کار می‌کند. «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیح» خوبی‌ها را نشان می‌دهد و بدی‌ها را می‌پوشاند. خداوند نسبت به افرادی که توبه کنند، طور دیگری برخورد می‌کند. شرط برخورداری از مصالح خدا توبه است. اگر توبه کنید خدا شما را می‌بخشد.
6- تأمین حقوق مالی خویشان و نیازمندان
آخرین آیه را هم بخوانید «وَ‌ات ذَا الْقُرْبى‌ حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً» (اسراء/26) «وَ‌ات ذَا الْقُرْبى‌ حَقَّهُ» حق بستگان را بده. خمس را باید بدهی. پیغمبر فدک را به زهرا داد، اگرچه گرفتند و پس دادند. اما در آخر هم گرفتند. حق ذالقربی را باید داد.
حق مسکین را باید داد. نگذار مسکین در خانه‌ات بیاید. تو به خانه‌ی مسکین برو. امیرالمؤمنین در خانه‌ی فقرا می‌رفت. فقرا در خانه‌ی حضرت علی نمی‌رفتند. فقرا را شناسایی کنید. شما در خانه‌اش بروید.
«وَ‌ات ذَا الْقُرْبى‌ حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ» مسکین را در جلسه‌های قبل معنی کردیم. مسکین از مسکن است. مسکن به معنی خانه است. مسکین کسی است که از بی پولی در خانه می‌رود. خجالت می‌کشد که از خانه بیرون بیاید. لباس نو ندارد. چادر نو ندارد. عروسی نمی‌رود. افطاری نمی‌رود. می‌گوید: با این سر و وضع کجا بروم. من که نمی‌توانم مهمانی را پس بدهم. پس برای خوردن هم نمی‌روم. مسکین یعنی از فقر در مسکن می‌نشیند.
«وَ ابْنَ السَّبیلِ» ابن سبیل کسی است که در راه مانده است. کسی در راه تصادف کرده است. در راه تحصیل مانده است. در راه سفر مانده است. به در راه مانده کمک کنید. بعد هم می‌گوید: «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً» ولخرجی نکنید. اگر کسی پولی را در غیر راه حق بدهد، تبذیر است. تبذیر و اسراف و ولخرجی کردن درست نیست.
خدایا تو را به آبروی هر عزیزی که نزد تو عزیز است، بخصوص عزیزان ماه رمضان، مولود ماه رمضان، امام حسن و شهید ماه رمضان علی بن ابیطالب و به حق همه کسانی که روزه هایشان قبول است به ما توفیق بده. هرچه به عمر ما اضافه می‌کنی، به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیافزا. روح امام شهدا از ما راضی بفرما. نسل ما را بهترین مؤمنین و مومنات قرار بده.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2421

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.