روزه در قرآن
موضوع: روزه در قرآن
تاریخ پخش: 76/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
میخواهیم دربارهی روزه در قرآن، خطبه پیامبر، فلسفه و فوائد روزه، بهترین اعمال و تقویم رمضان صحبت کنیم.
1- روزه در قرآن
در قرآن چند آیه در مورد وجوب روزه هست. یکی از این آیهها، آیهی 183 سوره بقره است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/183) «یا أَیُّهَا النَّاس» یعنی ای مردم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» یعنی ای مؤمنین! ای مردم وقتی است که مردم هنوز ساخته نشدهاند. مثل اینکه آدم به بچه میگوید: بچه! بزرگ میشود، لقب پیدا میکند.
«یا أَیُّهَا النَّاس» وقتی است که مردم لقبی ندارند. تربیت و کمالی ندارند. آنجایی که مردم مطلق هستند «یا أَیُّهَا النَّاس» میگوید. وقتی مردم رشد پیدا کردند. ایمان آوردند و گامی در جهت رشد تحصیلی، فکری و اعتقادی برداشتهاند «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» میگوید.
«یا أَیُّهَا النَّاسُ» برای سیزده سال اول است که پیغمبر در مکه بوده است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» برای وقتی است که مردم در مدینه به پیغمبر گرویدند و ایمان آوردند.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان آوردید. لحن عاطفه انگیز است. مثل اینکه آدم بگوید که استاد عزیز! پسر عزیز! مردم محترم! لقب خوب طرف را وادار میکند که گوش بدهد. اینکه شما برای نماز خواندن بچهی خود را با احترام صدا کنی یا بی احترام صدا کنی، تاثیر دارد. و لذا داریم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» خدا این چنین با ما صحبت کرده است. ما را تحویل گرفته است. کارت دعوت فرستاده است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»ای کسانی که با من رابطه دارید. ایمان دارید. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ»، «کُتِبَ» یعنی بر شما واجب شد. به مستحباتی که خیلی در مرز وجوب است، «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الوصیه» (فقهالقرآن/ج2/ص301) میگویند. وصیت واجب شد. میگویند: وصیت خود را بنویس. یعنی ثبتش کن. چون یک چیزی که مینویسند، تقریباً قطعی میشود. حرف بنیان دارد و بی ریشه نیست. «کُتِبَ» یعنی حتمی شده است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» برشما حتمی شده که روزه بگیرید.
2- روزه در ادیان دیگر
بعد میفرماید: «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» ادیان دیگر هم روزه دارند. روزه مخصوص اسلام نیست. نماز هم مخصوص اسلام نیست. «وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ ما دُمْتُ حَیًّا» (مریم/31) یحیی گفت: «یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا» (هود/87) نماز از آدم تا خاتم بوده است. جهاد هم بوده است. امر به معروف هم بوده است. لقمان به پسرش میگوید: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (لقمان/17) زکات در ادیان قبل هم بوده است. حضرت عیسی میگوید: «وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ» یعنی ایمان به مبدأ، قیامت، نبوت، نماز، روزه، حج، زکات، امر به معروف، نهی از منکر و… در ادیان دیگر هم بوده است. این که میگوید: «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» قصه را آسان میکند. وقتی میگوییم: امشب در دو سه شهر برق نیست، ناراحت میشود. اما به محض اینکه میگوییم: در تهران هم برق نیست. خیالش راحت میشود. وقتی میگوییم: امشب شما نباید بخوابی. امشب باید نگهبانی باشی. میگوید: فلانی برود. میگوییم: فلانی دیشب پست بوده است. تا این را میگوییم خیالش راحت میشود و قبول میکند. مثلاً ماه رمضان چون همه روزه میگیرند، روزه گرفتن آسان است. اما غیر ماه رمضان وقتی همه میخورند و او نمیخورد، برایش سخت میگذرد. اینکه میگوید: «کَما کُتِبَ» میخواهد دو چیز را بگوید. هم میخواهد تاریخ روزه را بگوید و هم میخواهد ماه رمضان را از نظر روانی باز کند و بگوید: روزه آسان است و کار دشواری نیست. وقتی همه روزه بگیرند، روزه گرفتن سخت نیست. وقتی من بی پول باشم، سخت است. اما وقتی بفهمم که دیگری هم بی پول است دیگر برای من سخت نیست. «کَما کُتِبَ» هم تاریخ را میگوید و هم سنت الهی را میگوید. سنت الهی برای این است که خدا میخواهد مردم را تربیت کند. اینطور نیست که خدا یکی را تربیت کند و یکی را تربیت نکند. هستی را تربیت میکند. اگر روزه برای تربیت من خوب است، چرا امتهای قبل تحت تربیت الهی قرارنگیرند؟ پس سنت الهی این است. «کَما» سه درس داشته است. 1- سنت الهی 2- آسان کردن مشکلات 3- اشاره به تاریخ «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»
3- اهمیت و آثار روزه و شرایط روزهداری
فلسفه روزه چیست؟ «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» راجع به فلسفهی روزه بعد بحث میکنیم. حدیث داریم هرکس ماه رمضان را برای خدا روزه بگیرد. خدا تمام گناهانش را میبخشد. حدیث داریم. امام صادق(ع) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی عَلَیْهِ» (کافی/ج4/ص63) روزه برای من است و خودم جزای آن هستم. روزه به قدری ثواب دارد که وقتی میخواهند بگویند: فلان کار ثواب دارد، میگویند: انگار روزه گرفتی. یعنی این نسخه اصلی روزه است. باقی نسخهها فتوکپی است. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» تقوا چیست؟ تقوا یعنی آدم خودش را نگه دارد. اگر هم میگویند: «اتَّقُوا اللَّه» لازم نیست که آدم از چیزی بترسد. «اتَّقُوا اللَّه» نه اینکه از خدا بترس. یعنی نسبت به خدا حریم قائل شو. یعنی پرواکن. شما وقتی یک استاد دانشگاه را میبینی، برایش حریم قائل هستی. به او اعتنا میکنی. تقوی به معنی پروا است. معنی تقوا ترس نیست. «اتَّقُوا اللَّه» از خدا بترس. «اتَّقُوا اللَّه» خوب است که آدم از آتش بترسد. ولی «اتَّقُوا اللَّه» یعنی از خدا پرواکن. یعنی برایش حریم قائل شو.
حالا چه وقتی روزه بگیریم؟ «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ» (بقره/184) برای روانشناسی کلاسداری، روانشناسی تبلیغات است. چیزی نیست. خیلی آسان است. طوری حرف بزنیم که کار آسان شود. آسان نشان دادن مهم است. شخصی آمد و گفت: یا رسول الله تعداد افراد دشمن خیلی زیاد است. فرمود: یک نفر را بکش. گفت: تعداد خیلی زیاد است. گفت: یک نفر را بکش. گفت: اگر من یک نفر را بکشم، اتفاقی نمیافتد. فرمود: اگر جان داشتی یک نفر دیگر را هم بکش. یعنی قصه را آسان کنید. «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (بقره/184) «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ» سی روز، نهار خود را در هنگام غروب بخور. مگر تو اسیر شکم هستی. «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ»، «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ» حالا اگر کسی مریض بود، میتواند روزه نگیرد. یعنی اسلام بن بست ندارد. ایستاده نماز بخوان. اگر نمیتوانی، بنشین. اگر نمیتوانی بخواب. نماز را باید خواند. حتی در حال مریضی هم باید نماز بخوانی. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً» حتی اگر مادر احساس کند که اگر روزه بگیرد، شیرش کم میشود، نباید روزه بگیرد. باز حق بچه بر حق خدا مقدم است. اما اینکه بگویی: رنگ بچهام زرد میشود. لاغر میشود. این دیگر مریضی نیست. لاغرشدن کمال است. چاق بودن ارزش نیست. قرآن میگوید: «وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ» (حج/27) اسبها و شترهای چابک میتوانند به مکه بروند. اگر چربی داشته باشند که خوب نیست. اگر ماهیچه باشد خوب است. گاهی وقتها میگوید: اگر فرزندت روزه میگیرد، کارهای او را کم کن. اگر میتوانی غذایش را بهترکن. بچه باید یک مقدار زجربکشد.
این که میگویند: هرچه بچه میخواهد به او بدهید، اشتباه است. عقدهای میشود. اگر هرچه بخواهد به او بدهید، بچهی خود را مصداق این شعر کردهاید.
تنور شکم دم به دم تافتن *** مصیبت بود روز نایافتن
حدیث داریم وای بر پدر و مادرانی که بچهی خود را لوس بار میآورند. بچه باید زجر بکشد. وقتی پول میخواهد، بگویید: امروز از پول خبری نیست. دو لیتر هم گریه کنی، پول نیست. تمام شد و رفت. یعنی باید طوری باشد که بچه رشد کند.
4- انجام تکلیف به اندازه توان
پارسال در یک خانهای مهمان بودم. دیدم که در یک خانهای پردهی سیاه زدند. گفتم: اینجا چه کسی مرحوم شده است؟ گفتند: یک خانم جوانی فوت کرده است. گفتم: چه مشکلی داشته است؟ گفتند: به او گفتند که در دانشگاه قبول شدی. از خوشحالی سکته کرد. این ضعف خیلی بزرگی است. حالا مگر دانشگاه چیست که آدم از خوشی سکته کند؟ بعضی از افراد هم هستند که اگر در درسهای دانشگاه موفق نشوند، سکته میکنند. این طور نیست که اگر کسی به دانشگاه نرود، بدبخت است. همه عزتها در دانشگاه نیست. البته دانشگاه عزت است اما همه عزتها در دانشگاه نیست. همه ذلتها هم در بیرون دانشگاه نیست. ما فارغالتحصیل ذلیل هم داریم. کسانی را داریم که بیرون دانشگاه خیلی عزیز هستند. اینقدر خودباختگی یعنی چه؟ فکر نکنیم که اگر گل بزنیم همه چیز داریم. نه این طور نیست. ممکن است گل بزنی اما نان و آبی نداشته باشی. شغل نداشته باشی. ممکن است گل بزنی، اما هزار مشکل داشته باشی. ممکن هست گل بخوری. اما صد کمال دیگر داشته باشی. همه چیز را به یک چیز وصل نکنید. نگویید: که همه سعادتها در کنکور است. همه سعادتها در گل کردن است. همه سعادتها این است که مثلاً شوهر من چه طور باشد؟ همه سعادتها این است که خانهی من در کدام محل باشد؟ همه چیز را مشکل نکنید. به اندازهی توان خود کار کنید. برای باقی آن هم توکل کنید. اگر کسی مریض بود، روزهی خود را بخورد. اگر کسی مسافر باشد، نمیتواند روزه بگیرد. «فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ» چند روز دیگر قضایش را بگیرد. یعنی روزه برکاتی است که نباید آن را از دست داد. یک نفر میگفت: من سالی دوبار مریض میشوم. بعد گفت: هربار هم شش ماه طول میکشد. آیهای برای کسانی که همیشه مریض هستند، وجود دارد. «وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکینٍ»، «یُطیقُونَهُ» یعنی طاقتش را از دست داده است. «وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ» کسانی که طاقت خود را از دست میدهند. یعنی به افرادی که در طول سال یا مریض هستند. یا پیر هستند. یا شیر میدهند. یا دائماً مشکل دارند، میگوید: «فِدْیَهٌ» فدیه چیست؟ طعام مسکین است. به عدد هر یک روزی که روزه میخوری، به یک فقیر غذا بده. چون من پیر هستم و سی روز، روزه خوردم. باید به سی فقیر غذا بدهم. این قیمت تعاونی بود. در بازار آزاد کمی گرانتر است. «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ» یعنی اگر وضع مالیات خوب است، بیشتر بده. به عدد هر یک روزی که خوردی، به صدنفر غذا بده. «فَمَنْ تَطَوَّعَ» هرچه بیشتر باشد، بهتر است. «وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» میگوید: اگر روزه بگیرید، بهتر است. یک وقت جوان نگوید: ای کاش من هم پیر بودم و سی روز را میخوردم و سی کیلو خرما میدادم. میگوید: نه! این برای مضطر است. «وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» اگر اهل صوم باشید. اگر اهل صیام و روزه باشید، روزه میگیرید.
5- ماه رمضان در قرآن
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (بقره/185)، «شَهْرُ رَمَضانَ» کلمه شهر به معنی ماه است. سال دوازده ماه دارد. فقط اسم رمضان در قرآن آمده است. اسم هیچ ماهی در قرآن نیامده است. تنها ماهی که اسمش در قرآن آمده است، رمضان است. «شَهْرُ رَمَضانَ» شهر به معنی ماه است. یک لطیفه بگویم. یک سال دوازده ماه دارد. در قرآن هم کلمهی شهر دوازده بار آمده است. سال سیصد و شصت و پنج روز است. سیصد و شصت و پنج کلمهی یوم در قرآن آمده است. یعنی از اول قرآن تا آخر قرآن سیصد و شصت و پنج بار کلمهی یوم آمده است. این از لیطفههای قرآن است.
رمضان یعنی چه؟ رمضان به معنی سوزان است. دو نوع سوختن داریم. یک نوع سوختنی است که دود دارد و خاکستر ایجاد میکند. اینجا میگویند: حریق رخ داده است. یک نوع هم سوختنی است که با اشعه میسوزانند. نه دود دارد و نه خاکستر برجا میگذارد. اینجا میگویند: رمضان است. بین حرق و رمض تفاوت وجود دارد. هر دو به معنی سوختن است.
«شَهْرُ رَمَضانَ» یعنی ماه گناه سوزی است. گناه طوری میسوزد که دیگر دود و خاکستری هم از آن باقی نمیماند. یعنی ماه بخشش است.
6- قرآن عزتبخش ماه رمضان
عزت ماه رمضان در چیست؟ «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ» عزت ماه رمضان در این است. نمیگوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» میگوید: ماه رمضانی که قرآن در آن نازل شد. عظمت رمضان به قرآن است. چون قرآن در شب قدر نازل شد و شب قدر در ماه رمضان است. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر/1)
قرآن چه کتابی است؟ من اخیراً به یک آیهای برخورد کردم. خواهشم میکنم که این آیه را تمام طلبهها و روحانیونی که پای تلویزیون هستند، گوش بدهند. میگوید: اگر حوزه و دانشگاه ما به قرآن محوریت ندهد. یعنی قرآن مطرح نباشد. همه پوچ هستید. فوق لیسانس، آیت الله، حجت الاسلام، لیسانس، همه پوچ هستند. این آیهی پوچ بودن است. قرآن میگوید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لَیَزیدَنَّ کَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ» (مائده/68) «یا أَهْلَ الْکِتابِ» من این آیه را چندبار خواندم. اما توجه نداشتم. اهل کتاب به معنی یهودیها و مسیحیها است. «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ»، «لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ» یعنی همهی شما پوچ هشتید. یهودیها و مسیحیها شما پوچ هستید. «حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ» مگر اینکه تورات و انجیل را مطرح کنید. تورات و انجیل را اقامه کنید. میدانی چه میخواهم بگویم؟ میخواهم بگویم پس به ما هم میشود، گفت: «یا أَیُّهَا الْمُسْلِمُون لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ» شما پوچ هستید. مقداری را من میگویم. مقداری هم شما بگویید. «حَتَّى تُقیمُوا القرآنَ» مسلمانها شما پوچ هستید. مگر اینکه قرآن مطرح شود. ماه رمضان باید قرآن مطرح شود. در دانشگاه درسی به نام متون است. من از بعضی اساتید متون خیلی خوشم آمد. دستشان درد نکند. کتاب متون را پرت کردند و گفتند: لازم نیست که ما شعرهای شاعران را بررسی کنیم. ما متنی به نام قرآن و نهج البلاغه داریم. اگر قرار است از کوه بالا بروم. چرا از کوه حرا بالا نروم؟ اگر قرار است شیرجه بروم، قصد غسل جمعه هم میکنم. اگر قرار است آبی به صورتم بزنم، قصد وضو هم میکنم. اگر قرار است کاری بکنم، به کارم رنگ خدایی میزنم. چرا ما در دانشگاه درسی به نام متون داریم و شعرهای شعرای عرب را مطرح میکنیم؟ چرا دانشجوی ما نمیداند که نهج البلاغه چند خطبه دارد؟ حوزه هم نمیداند که نهج البلاغه چند خطبه دارد. یعنی امیرالمؤمنین در حوزه هم غریب است. قرآن در حوزه هم غریب است. حرف هایم تمام نشد.
7- قرآن و شکایت پیامبر
در قرآن دو آیه داریم که میگوید: گل روی تو! یعنی فقط به خاطر گل روی تو این کار را کردم. یک بار میگوید: پیغمبر من قبله را عوض کردم که تو راضی باشی. چون پیغمبر ما اول به سمت بیت المقدس نماز میخواند. یهودیها سر به سر ایشان میگذاشتند و میگفتند: بیت المقدس قبله ما است. معلوم میشود که تو هم مثل ما هستی. معلوم میشود که از ما تقلید میکنی. پیغمبر ناراحت بود. سحرها میآمد به اطراف آسمان نگاه میکرد. خدا فرمود: چه شده است؟ به تو نیش میزنند. «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها» (بقره/144) به تو قبلهای میدهم که تو راضی باشی. یعنی برای گل روی تو، من قبله را عوض کردم. این برای گل روی تو در این دنیا است. در قیامت هم میگوید: ای پیغمبر به قدری به تو مقام میدهیم که شفاعت کنی و راضی باشی. «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى» (ضحى/5) پس در قرآن یک «تَرْضى» و یک «تَرْضاها» داریم. یکی برای دنیا است که قبله را عوض کردیم. یکی هم برای قیامت است. اینقدر به تو میگوییم: از امت شفاعت کن تا راضی شوی. میخواهم نکتهی مهمی بگویم. پیغمبری را که خدا نازش را میکشد و میگوید: میخواهم تو راضی باشی. این پیغمبر از دست ما ناراحت است. و لذا آیه داریم که در روز قیامت میگوید: «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/30) قرآن مهجور است. در زمان شاه با قرآن پنج کار انجام میشد. قران را داخل کیف عروس میگذاشتند. قرآن را بالای سر مسافر میگذاشتند. برای اینکه عقرب نیش نزند، وان یکاد را بالای سر قرار میدادند. آیت الکرسی را به شاخ گاو میبستند تا شیرش زیاد شود. با قرآن استخاره میکردند. سر قبر مرده قرآن میخواندند. در جمهوری اسلامی هم قرآن را در حد ترتیل، تجوید، تواشیح و حفظ میخوانند. نه در زمان شاه و نه در جمهوری اسلامی جلسه تفسیر نبود. قرآن زنده نشد. در رادیو، در تلویزیون، در سخنرانی یک آیه میخوانند که مردم جمع شوند. قرآنی که میخوانیم برای این است که مردم جمع شوند. مثل اینکه طبل میزنیم که مردم جمع شوند. اصل قرآن خاصیت است. «تُقیمُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ» ای اهل کتاب پوچ هستید. جز این که قرآن را اقامه کنید. ما باید قرآن را اقامه کنیم. یعنی قرآن واقعاً درس رسمی و جدی باشد.
پیغمبر روز قیامت میگوید: خدایا امت من قرآن را کنار زدند. برای اینکه: 1- عدهای نمیتوانستند قرآن بخوانند. 2- عدهای معنایش را نمیفهمیدند. 3- عدهای معنایش را میفهمیدند. اما عمل نمیکردند. 4- عدهای در حد تجوید و تواشیح و ترتیل آن را میخواندند و در آن تدبر نمیکردند.
8- توجه ویژه به قرآن در ماه رمضان
ماه رمضان است. تمام تحصیل کردهها و غیرتحصیل کردهها جمع بشوند و قرآن را یاد بگیرند. کلاسهای قرآن زیاد شود. عارمان نشود. در هر شهر یک جلسهی تفسیر باشد. امسال حرکتهای خوبی برای تفسیر شده است. در هر شهر یک جلسهی تفسیر و برنامه ریزی ایجاد شده است. انشاالله از این تفسیرها استفاده کنید. تا چه زمانی میخواهیم به پوست قرآن نگاه کنیم. بیاییم ببینیم باطن قرآن چه میگوید «یا أَهْلَ الْکِتابِ» ای یهودیها، مسیحیها شما پوچ هستید. مگر اینکه کتاب آسمانی محور باشد. معنایش این است که دانشگاهیها و حوزویها شما هم پوچ هستید. جز این که قرآن را مطرح کنید. نه اینکه هروقت گیرکردید بکَ یا الله بگویید. تربیت بچهها براساس قرآن باشد. انتخاب شما بر اساس قرآن باشد. انتخاب همسر براساس قرآن باشد. آیههای زیادی برای انتخاب همسر، برای انتخاب شغل، برای انتخاب دوست وجود دارد. با چه کسی جنگ کنیم؟ با چه کسی صلح کنیم؟ اینها همه در قرآن هست.
ما قرآن را کنار گذاشتیم. چسبیدن به این قوانین کذا و کذا هیچ فایدهای ندارد.
خدایا پیغمبر را خیلی دوست داری. هم او را در این دنیا راضی کردهای و هم در آخرت راضی میکنی. «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى» خدایا توفیق بده که ما دل پیغمبر را نرنجانیم و قرآن را از مهجوریت بیرون بیاوریم. تمام خیرات و برکات ماه رمضان را نصیب ما بفرما. مقداری از بحث این جلسهی ما باقی ماند که ادامهی آن را در جلسهی آینده میگوییم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»