Deprecated: Implicit conversion from float 79.9 to int loses precision in /home/gharaati/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 85

Deprecated: Implicit conversion from float 79.9 to int loses precision in /home/gharaati/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 87
مسجد و روحانیت – درسهایی از قرآن
Warning: Undefined array key "beoreo" in /home/gharaati/public_html/wp-content/themes/publisher-child/functions.php on line 185

Deprecated: md5(): Passing null to parameter #1 ($string) of type string is deprecated in /home/gharaati/public_html/wp-content/themes/publisher-child/functions.php on line 185

مسجد و روحانیت

موضوع: مسجد و روحانیت
تاریخ پخش: 76/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم؛ ماه عبادت، توجه مخصوص به مسجد، ماهی که هزاران روحانی و عالم به مناطق مختلف هجرت می‌کنند، ماه تبلیغ و تفسیر و… من هم در این زمینه تذکراتی را می‌خواهم بگویم.
1- مساجد و استقبال و آمادگی از ماه رمضان
استقبال از ماه رمضان، استقبال از مسجد، از روحانی؛ وظایف متقابل مردم و روحانی. این حدیث از حضرت رسول اکرم(ص) است که فرمودند: «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّهِ» (فضائل‌الأشهرالثلاثه/ص‌77) شما در ماه رمضان به میهمانی خداوند دعوت شده‌اید. در میهمانی یک میهمانسرا داریم یک مسؤول پذیرایی و یکی هم نوع پذیرایی. در ماه رمضان، میهمانسرا مسجد است. در این مسجد میهمان‌ها دعوت می‌شوند، پس باید غبار روبی شود. حدیث داریم که: اگر کسی به اندازه بال مگس مسجد را غبار روبی کند… اصلاً دختران دبیرستانی تربیتشان به این است که جاروبرقی بیاورند و مسجد نزدیک دبیرستانشان را تمیز و آرایش کنند. چون خانم‌ها هنر زیباسازیشان از مردها بیشتر است. سرود و تواشیح، نقشش کم‌رنگتر از این کارهاست.
حضرت مریم(س) خادم مسجد بود. در قرآن داریم، نذر می‌کردند که خادم مسجد شوند. مادر حضرت مریم(ع) نذر کرد که مریم(س) خادم مسجد شود. ابراهیم(ع) خادم مسجد بود. اسماعیل(ع) خادم مسجد بود. حضرت زکریای پیغمبر(ع) خادم مسجد بود.
خادم مسجد بودن مهم است. خادم مسجد باید استاد دانشگاه و آیت الله باشد. بله یک وقت خادم دایمی می‌خواهد به عنوان سرایدار که کلید دستش باشد، اما خادم افتخاری فرق می‌کند. مثل غبارروبی حرم امام رضا(ع)، غبارروب امام رضا(ع) کیست؟ مقام معظم رهبری یا ریاست جمهوری است. غبارروبی مساجد نیز باید بر عهده شخصیت‌ها باشد.
مسئله نور مسجد هم مهم است. بعضی مسجد‌ها مثل انبار سیب زمینی هستند! تاریکخانه هستند! بعضی مسجدها صوتشان بد است. آدم می‌رود مکه غصه می‌خورد! 700 بلندگو دارد که یکی خرخر نمی‌کند؛ رنگ مسجد باید رنگی زیبا و شاد باشد. مردم با لباس پاکیزه و تمیز به مسجد بیایند، طوری نباشد که لباس‌های خود را در مسجد بتکانند و باعث کثیفی مسجد شوند (متأسفانه این مورد دیده می‌شود!) هنوز در نمازجمعه… سجاده می‌آورند و روی خاک می‌اندازند بعد از نماز هم به روی مردم سجاده‌ها را تکان می‌دهند و باعث ایجاد گرد و غبار می‌شوند!!
2- آداب و شرایط حضور در مسجد
حدیث داریم: وقتی می‌خواهید به سجده بروید به جای سجده فوت نکنید شاید چون وقتی به جای سجده فوت کردید ذرات خاک به چشم کسی می‌رود که کنارت نماز می‌خواند. پس نباید فرشهای مسجد بو بدهند. چون شستن قالی‌ها هم مشکل است و هم قالی را خراب می‌کند می‌شود یک ملافه‌هایی روی قالی انداخت و آنها را شست.
ما یک آیه در قرآن داریم که اخیراً رساله‌ای در مورد آن نوشته‌اند تحت عنوان: «روانشناسی رنگها» یعنی روح و روان با رنگ تناسب دارد. قرآن می‌فرماید: «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ» (بقره/69) رنگ باید چشم را به خود جلب کند، شاد باشد. می‌گویند: مؤمن باید: «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» (کافی/ج‌2/ص‌226) مؤمن همیشه لبخند می‌زند. گفته‌اند: حتما مسواک کنید. پیغمبر اسلام(ص) فرمودند: اگر نبود که می‌ترسیدم امت من به دردسر بیفتد مسواک را واجب می‌کردم. مسواک 12 فایده طبی دارد (در حدیث) می‌گویند: اگر پیاز خوردی مسجد نرو چون بوی پیاز مردم را اذیت می‌کند. با پا و جوراب عرق کرده به مسجد نروید. در این مسایل باید دقت بیشتری انجام گیرد. مسجد فقط محل عبادت نیست. با کمال تأسف در جمهوری اسلامی (بعضی مساجد) همین که نماز تمام می‌شود درب مسجد را می‌بندند. هیچکس حق ندارد بعد از نماز درب مسجد را ببندد. بله یک دلیلی خادمها دارند که می‌گویند: اگر درب مسجد باز باشد بعضی‌ها می‌آیند و در آنجا می‌خوابند. البته این که می‌گویند: خوابیدن در مسجد مکروه است برای اهل محل مکروه است. خوابیدن مسافر در مسجد مکروه نیست. دوم اینکه می‌گویند: می‌آیند و از دستشویی مسجد استفاده می‌کنند! خوب اگر به مسجد نیایند پشت دیوار ادرار می‌کنند! سوم اینکه می‌گویند: ممکن است دزد بیاید و قالی‌ها را بدزدد. در این حالت یک جای کوچکی با قالی درست کنند تا اگر هم کسی قصد دزدی داشت چیزی گیرش نیاید. و اگر هم کسی خواست موقع عصر نماز بخواند همانجا نمازش را بخواند. قرآن می‌فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّه» (بقره/114) و چه کسی ظالمتر از کسی است که درب مساجد را ببندد. درب مسجد باید باز باشد. البته خادمها هم راست می‌گویند.
مسجد محل اجتماع است. کارهایی که در صدر اسلام انجام می‌شده الآن هم باید بشود. مسجد دو رقم است: مسجد مرده و مسجد زنده. مسجد مرده مسجدی است که یک مشت نسل منقرض در آن نماز می‌خوانند. خدا ان‌شاء الله عمر به آنها عنایت کند. بنده دیگر پنجاه و چند سالم است. آمدن من مهم نیست، چون بیشتر عمرم را از خدا گرفته‌ام، بچه من مهم است. مسجد باید محل جنب و جوش جوانها باشد. هر روز یک کسی اذان بگوید. در بعضی مسجد‌ها یک آدم 70 ساله روز اذان می‌گوید! هر روز نوبتی همه اذان بگویند. اگر اذان دست به دست بگردد هر روز یک بچه به عشق اذان گفتن به مسجد می‌آید. اگر رادیوهای ما در استانها هر روز صدای یک مؤذن را پخش کنند در هر استان ما 2000 مؤذن جوان خواهیم داشت. رادیو شده ارث پدر یک نفر. اذان شده ارث پدر یک نفر. الآن 60000 گروه سرود داریم اما یک گروه اذان نداریم! این به خاطر برخورد‌های خودمان است.
3- آثار و برکات حضور در مسجد
ملاقات مستقیم بچه‌ها با روحانی خیلی مهم است. اگر یک روحانی به منزل بچه برود و با او ملاقات کند در این صورت خیلی بیشتر تأثیر می‌گذارد تا اینکه در تلویزیون یا در بالای منبر باشد. باید ملاقات چهره به چهره باشد. شما عکس امام (ره) را ببینید تا اینکه خود امام (ره) را ملاقات کنید خیلی فرق می‌کند. آدم از هرجای شلوغ بدش می‌آید جز از مسجد شلوغ. آدم از اینکه مسجد شلوغ است لذت می‌برد.
و هرچه مسجد ما رونقش بیشتر باشد دادگاهها خلوت‌تر خواهد بود. زندانها هم خلوت‌تر خواهند بود. آمار مجرمین بین مسجدی‌ها در مرز صفر است. روایت داریم: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آیَهً مُحْکَمَهً أَوْ رَحْمَهً مُنْتَظَرَهً أَوْ کَلِمَهً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ یَسْمَعُ کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ یَتْرُکُ ذَنْباً خَشْیَهً أَوْ حَیَاءً» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌1/ص‌237) هر که برود مسجد 8 چیز گیرش می‌آید: 1- «أَخاً مُسْتَفَاداً فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» برادر دینی و الهی نصیبش می‌شود. (دوستیابی) جاهای دیگر دوستی‌ها بر اساس پول و سیاست و شکل و… است اما در مسجد بر اساس خداست. این دوستی‌ها رنگ «الله» دارند، نه رنگ اسکناس و… 2- «عِلْماً مُسْتَطْرَفاً»، در مسجد علم تازه یاد می‌گیرید. حرف تازه می‌شنوید. یعنی روحانی همیشه باید مطالعه کند. مردم حرف تازه می‌خواهند. حرفی که مفید باشد. 3- «آیَهً مُحْکَمَهً»: یک استدلال گیرش می‌آید. 4- «رَحْمَهً مُنْتَظَرَهً»: مسجد محل دریافت رحمت است. گاهی وقتی که خداوند در مسجد به یک نفر نظر می‌کند این نظر الهی شامل همه می‌شود. ولیّ خدایی می‌رفت نماز باران بخواند، در بین راه به مردم گفت: برگردید! دیدم مورچه می‌گوید: خدایا انسانها گناه کرده‌اند گناه ما حیوانها چیست که قحطی شده است؟ می‌گفت: دعای این مورچه مستجاب شد. و لذا گفته‌اند: دعا را دسته جمعی بخوانید. بالاخره آدم پاک و بی گناه در این جمع پیدا می‌شود. 5- «کَلِمَهً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى»: کلمه‌ای یاد می‌گیرد که او را از پستی‌ها نگه می‌دارد. 6- «یَسْمَعُ کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى»: کلمه‌ای یاد می‌گیرد که او را به هدایت دعوت می‌کند. 7 و8- «أَوْ یَتْرُکُ ذَنْباً خَشْیَهً أَوْ حَیَاءً»: یا ترک می‌کند گناهی را. بالاخره وقتی انسان لباس سفید پوشید روی زمین آلوده نمی‌نشیند. خود به مسجد رفتن به آدم حریم می‌دهد.
4- وظایف امام جماعت مسجد
اما وظیفه روحانی چیست؟ روایات می‌گویند: روحانی باید اینگونه باشد. اولین وظیفه روحانی اخلاص است. در سوره شعراء داستان 6-5 پیامبر آمده است. همه این پیامبران شعارشان این بود: ما نظری به پول شما نداریم. «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً» من از شما اجری نمی‌خواهم. اما این به این معنی نیست که هرچه بدهید رد می‌کنم. هدف نباید پول باشد که روحانی بگوید: من در این مسجد سخنرانی می‌کنم برای اینکه پول بگیرم! نیت باید خدا باشد. خدا ضامن رزق است. هر چه هم رزق ما باشد خواهد رسید. رزق ما دست کسی جز خدا نیست.
مسئله دوم علاقه به مردم است. مردم را باید دوست داشت. چون مردم ما مردم خوبی هستند. یک پزشک متخصص در اصفهان است که پارسال اول یا دوم شد. او یک بیمار داشت که نمی‌توانست بول کند و خیلی اذیت می‌شد و ایشان مجبور شد به او سوند بزند. بگویم چه کرد؟! ایشان شروع کرد نماز جعفر طیار خواند تا بیمارش بول کند. فقط عمامه سرش نیست. او واقعاً روحانی است. باید دلسوز باشیم. قرآن می‌فرماید: «إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ» (شعراء/124)، «إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ» (شعراء/142) کلمه اخوهم در قرآن زیاد است. انبیاء به قومشان می‌گفتند: ما برادران شما هستیم. یعنی انبیاء خودشان را فوق مردم نمی‌دانستند. حتی پیغمبر به کفار نمی‌گفت: من بهتر از شما هستم. به کفار نمی‌گفت: شما نمی‌فهمید، من می‌فهمم، می‌فرمود: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى‌ هُدىً أَوْ فی‌ ضَلالٍ مُبینٍ» (سبأ/24) یا من یا شما یا حقیم یا باطل، بنشینیم با هم صحبت کنیم. نمی‌گفت: بیا حالیت کنم که تو باطلی.
5- علاقه به مردم و ماجرای موسی و دختران شعیب
علاقه به مردم خیلی مهم است. چون من معلم قرآن هستم اجازه بدهید یک آیه قرآن بخوانم: لشکریان فرعون به دنبال موسی(ع) می‌گشتند تا او را بکشند. موسی(ع) همینطور که داشت فرار می‌کرد رسید به جایی و دید که چشمه آبی است یک مشت چوپان گوسفندانشان را آب می‌دهند. دو تا دختر هم کنار ایستاده‌اند! رفت به آنها گفت: خانم شما چرا ایستاده‌اید!؟ (حالا خودش فراری است!) این علاقه به مردم و مظلوم یابی است. دخترها گفتند: «وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَینْ‌ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِى حَتىَ‌ یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَ أَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ» (قصص/23) ما یک پدری داریم که خیلی پیر شده است و نمی‌تواند چوپانی کند ما دو خواهر با هم چوپانی می‌کنیم. از این می‌فهمیم که: 1- دختر تنهایی بیرون نرود. 2- زنها هم می‌توانند کار اقتصادی کنند. 3- زنها وقتی کار کنند که شوهرشان شیخ کبیر و از کار افتاده باشد. جوان 120 کیلویی در خانه خوابیده و خانمش می‌رود دکان نانوایی و آخر غیرت هم خوب چیزی است. موسی(ع) به آنها فرمود: بروید گوسفندانتان را آب بدهید. گفتند: تنمان به تن مردها می‌خورد: «حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاء» (قصص/23) تا این چوپان‌ها کارشان تمام نشود ما جلو نمی‌رویم. یعنی 4- اختلاط زن و مرد ممنوع. موسی(ع) بزغاله‌ها را برد آب بدهد. دخترها هم زود بزغاله‌ها را به خانه بردند. پدرشان گفت: چه عجب زود آمدید؟! گفتند: یک جوانی به ما کمک کرد. درسها: 1- کمک به مردم در هر حال (حتی در حال فرار) 2- کمک به مردم بدون گزینش، موسی(ع) نپرسید دختر کی هستید؟ 3- کمک به مردم بدون چشمداشت. اینها هنر حضرت موسی(ع) است. بیخود که کسی موسی نمی‌شود. خداوند می‌فرماید (به موسی(ع)) می‌دانی چرا تو را پیغمبر قرار دادم؟ در تو یک سوزی بود که در دیگران نبود. 4- کمک به مردم در حال فقر موسی(ع) یک تکه نان هم نداشت. پدر دخترها گفت: آن جوان را بیاورید. قرآن می‌فرماید: موسی(ع) پس از آنکه آن دخترها را کمک کرد رفت کنار درختی نشست و گفت: «فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ» (قصص/24) یعنی خدایا گرسنه‌ام. البته خدا هم جبران نمود. یکی از دخترها آمد نزد موسی و گفتند: «قالَتْ إِنَّ أَبی‌ یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا» (قصص/25) بابای من ترا دعوت کرد بیایی منزل ما. تا ترا اجر دهد، اجر سقاییت را. موسی(ع) برای خدا کار کرد اما حضرت شعیب(ع) هم به او یکی از دخترانش را داد و هم خانه و بزغاله و… اشکال ندارد که کسی برای خدا کار کند اما تو هم یک کمکی به او بکنی. نگو: وظیفه‌اش است. تو هم کمک کن. یک خسته نباشید به او بگویید: طلبه است در قم درس خوانده و حالا در روستا برای مردم حدیث می‌گوید اما شما هم وظیفه دارید.
6- آداب و شرایط تبلیغ
انتخاب زمان سخنرانی مهم است. سلیقه هم مهم است. هرجا ما شکست می‌خوریم به خاطر بی سلیقگی‌مان است. ما الآن عالم خیلی داریم. آن عالم که با سلیقه است دورش شلوغ است. اینکه چه زمانی سخنرانی شود مهم است. قرآن می‌فرماید: «وَ عَلِمَ أَنَّ فیکُمْ ضَعْفاً» (انفال/66). وقتی می‌بینید مردم ضعیفند و حال ندارند حرفهایت را کوتاه کن. روزی پیغمبر(ص) شخصی را پیشنماز جایی کرد. او هم رفت و برای مردم نماز خواند. سوره حمد را خواند و رفت سراغ سوره بقره! پیغمبر هم با او دعوا کرد. تعاونی حساب کنیم تا مردم خریدار باشند.
مکان هم خیلی مهم است. سخنرانی حداکثر باید 20 دقیقه باشد. هرچه توانستی مردم را بخندانی بر این زمان بیفزا. مردم 20 دقیقه اول به سخنرانی دل می‌دهند، 20 دقیقه دوم فقط گوش می‌دهند. 20 دقیقه سوم نه دل می‌دهند و نه گوش، فقط نگاه می‌کنند. در این 20 دقیقه هم باید متنوع صحبت کرد: یک مسئله، یک حدیث، یک اخلاق. نباید در مورد یک مسئله بارها سخنرانی کرد. مردم حوصله ندارند. محور سخنرانی از قصه‌های قرآن بگویند. قرآن حدود 268 قصه دارد و پیغمبر با همین قصه‌ها سلمان و ابیذر درست کرد. مسایل ضروری گفته شود. مهمترین مسئله روز، ازدواج جوانهاست، بیان اسرار نماز است. افرادی نسبت به نماز کاهل هستند. بعضی‌ها هم نمی‌دانند. دوری از مسایل جنجالی، وارد نشوند. مسئله تقدس خیلی مهم است. بالاخره یک روحانی قرآن بلد است، نهج البلاغه بلد است. از یک قداستی باید برخوردار باشد. از مردم نباید چشمداشتی داشت. مردم خیلی حساس هستند. مردم از ما توقعاتی دارند و بعضی از این توقعات حق است. عالم خوب کسی است که: «یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ» (کافی/ج‌1/ص‌39) آدم وقتی به او نگاه کند به یاد خدا بیفتد. گاهی هم توقعات بی‌جا دارند. احترام لازم است.
خداوندا! تمام خیرات و برکات ماه مبارک رمضان را نصیب حال ما بگردان.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2408

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


Deprecated: stripos(): Passing null to parameter #1 ($haystack) of type string is deprecated in /home/gharaati/public_html/wp-includes/functions.wp-scripts.php on line 133