راه خوشبختی
موضوع: راه خوشبختی
تاریخ پخش: 75/12/16
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر از من بپرسند بهترین کتاب برای حضرت علی(ع) چیست؟ میگویم «الغدیر» و اگر بگویند بهترین کتاب برای امام صادق(ع) چیست؟ میگویم (الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه) 6 جلد است و از کتابهای خوب است ما سه رقم کتاب داریم مکیدنی، جویدنی، بلعیدنی این کتاب از نوع کتابهای بلعیدنی است.
1- همه خواهان کمالند
روایت امروز از مستدرک ج 12 صفحه 173 – روایت اینست در جستجوی خوشبختی همه کمال را میخواهند آنکس که عرق میخورد فکر میکند کمال در اینست مثلاً فحش میدهد میگوئیم فحش نده میگوید حقاش است! یعنی اسم فحش را حق میگذارد منتهی درغالب حق حرف خودش را میزند. کمال را همه دوست دارند چند تا دزد میروند شریکی یک خانهای را میزنند بعد وقتی میخواهند جنسها را تقسیم کنند میگویند ببین بیا عادلانه تقسیم کنیم اصل مال دزدی است اما موقع تقسیم بحث از عدالت است این پیداست که انسان خوشبختی و کمالات را میخواهد منتهی حالا او خیال میکند کمالش در اینست که با این ازدواج کند، کمالش اینست که این مغازه را داشته باشد، کمالش اینست که پدرزنش همچین کسی باشد.
2- بهشت در سخاوت است
امام صادق(ع) روایتی دارد عین این روایت را امیرالمومنین(ع) هم دارد با یک خورده تعبیرات مختلف میفرماید «طَلَبْتُ الْجَنَّهَ فَوَجَدْتُهَا فِی السَّخَاءِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173)
فکر کردم(مطالبه کردم) که بهشت کجاست؟ در سخاوت است، هر کسی به جایی رسیده باید یک چیزی ر ااز خودش بدهد یا از پول بگذرد یا از جان بگذرد یا از شهوت بگذرد در قرآن آیات زیادی داریم که به هر کس چیزی دادیم یک لوطی گری از خودش نشان داد، به نامرد خداوند چیزی نمیدهد یوسف(ع) از شهوت گذشت «وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ» (یوسف/21) تعبیر خواب به او دادیم. ابراهیم(ع) از اسماعیل(ع) گذشت «قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124)
ایران از جوان هایش گذشت به انقلاب رسید انسان باید از چیزی بگذرد اینکه آدم میگوید بنده هرچه دارم مال خودم به جایی نمیرسد اگر میخواهی چیزی را بگیری باید چیزی ر ابدهی خلاص.
به قول مرحوم شهید مظلوم بهشتی میگفت بهشت را به بها میدهند به بهانه نمیدهند یعنی باید یک کاری کرد. از خداوند هم میخواهی چیزی بگیری میگویند باید بلند شوی حدیث داریم هر کس میخواهد دعایش مستجاب شود این رقمی دعا کند.
«طَلَبْتُ الْعَافِیَهَ فَوَجَدْتُهَا فِی الْعُزْلَهِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) بحث را عید نوروز (نزدیک عید نوروز) میشنوید بسم الله سخاء برای بچههای خودت لباس خریدی برای بچههای همسایه چی؟ توی کوچه شما فقیر نیست؟ فکر نمیکنید توی عید نوروز همه بچهها لباسشان نو است بچه همسایه چی؟ این نمیشود که انسان سخاوت نداشته باشد و بعد بگوید خدایا مرا ببخش، خدایا ما را اهل بهشت قرار بده.
3- عافیت در عزلت و گوشهگیری است
عافیت در چیست؟ خانه خوب؟ تلفن خوب؟ همسر خوب؟ بچه خوب؟ میفرماید نه دیدم عافیت در عُزلَت هست، یعنی آدم خودش را کنار بکشد. خیلی از وقت ما صرف وقت حرفهای یاوه میشود البته دینِ ما دین اجتماعی است نماز جماعت یعنی توی محلهتان جمع شوید نماز جمعه یعنی هفتهای یکبار توی شهر جمع شوید. حج یعنی در مکه جمع شوید. حتی عُزلت ما در عین جماعت است، یعنی آن وقتی که میگوید برو معتکف شو میگوید برو توی مسجد جامع معتکف شو میگوید آقا من میخواهم سه روز بروم کنار برای خودم باشم میگوید خیلی خوب میخواهی سه روز بروی مسجد عزلت(گوشه گیری) اما همین عزلت توی مسجد محلهتان باطل است باید بروی توی شلوغ ترین مساجد شهر.
دین ما دینی است که سیاستش عین دیانت است و دیانتش عین سیاست است انزوایش عین عزلت است پیغمبر(ص) ما معتکف میشد منتهی توی مسجد الحرام که گلوگاه همه نژادها و زبانهاست.
چند روز پیش مردی آمد نهضت سوادآموزی و گفت زن من یکسال است که با من نیست گفتیم قهرید؟ نه طلاق دادید؟ نه چه مشکلی دارید؟ گفت میگوید دارم خودسازی میکنم تلفن خانهشان را از مرد گرفتم مرد هم نشست خلاصه به او گفتم این رقم خودسازی خریت است، گفت اِه! ! گفتم اِه ندارد یک کلمه کمتر نه عقب نشینی هم نمیکنم حماقت شوهر شما از دستت ناراضی است این چه خودسازی است که شما میکنید؟
یک روز دیگر چند نفر آمدند نزد من همه سوال میکردند و جواب میدادم یکی هی سرش را پائین انداخته بود من به رفیقم گفتم این کیه؟ گفت این دارد خودسازی میکند خندهام گرفت یاد این افتادم که دکتری به شخصی گفته بود مواظب شکمت باش این راه که میرفت هی نگاهش به شکمش بود این نفهمیده بود که دکتر میگوید مواظب شکمت باش اصلاً چی چی میخواهد بگوید. امروز در «مهجهالبیضاء» دیدم فیض کاشانی خیلی بحث کرد. یک عده طرفدار گوشه گیریاند سرشان را پائین میاندازند، علی(ع) جویم علی(ع) پویم علی(ع) مولای درویشان خوب علی(ع) توی جبهه هم بود این آقایی که توی خانقاه، است 8 سال جنگ بود پایش را گذاشت جبهه؟ اصلاً مگر میشود کسی بگوید من در خط علی(ع) هستم رهبرم همیشه توی جبهه بود و من پایم را توی جبهه نگذاشتم افرادی که طرفدار گوشه گیری هستند یک سری آیات میگویند افرادی که طرفدار اجتماع هستند یک سری آیات میگویند ولی جمعاش اینست.
4- جماعت بهتر از تنهایی است
امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق میفرماید «وَ لُزُومِ الْجَمَاعَهِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْیِ الْمُخْتَرَعِ» (صحیفه سجادیه/دعاى 20) خدایا من را جوری کن توی جامعه باشم از خدا میخواهد که توفیق باشد توی جامعه
از امام(ره) سوال کردند آقا من اگر توی یک اتاق تنهایی چراغ را خاموش کنم با حال نماز میخوانم نماز طولانی با اشک و آه و ناله اما اگر بروم مسجد و نماز جماعت بخوانم حواسم پرت و پلاست؟ امام(ره) میفرماید باسمه تعالی نمازی که پرت و پلا و توی جماعت باشد بهتر از نمازی است که دولیتر اشک در آن باشد اما تنهایی باشد.
مشورت یعنی با مردم باش، صله رحم، اصلاً روایاتی داریم خدا لعنت کند کسی که تنهایی غذا میخورد کسی که تنهایی توی خانه میخواب دکسی که تنهایی مسافرت کند. تنهایی مورد تنفر است دید و بازدید، هدیه دادن «وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» (انفال/63) روایت داریم «المؤمن آلف مألوف متعطف» (غررالحکم/ص413) مؤمن اهل الفت است. حدیث داریم «لَا یَحِلُّ لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ فَوْقَ ثَلَاثٍ» (منلایحضرهالفقیه/ج4/ص380) فرمود اگر کسی با رفیقاش بیش از سه روز قهر کند هیچکدام از من نیستند ممکن است آدم ناراحت بشود سه روز، چهارم باید آشتی کنید «وَ رَهْبانِیَّهً ابْتَدَعُوها» (حدید/27) قرآن انتقاد میکند و میفرماید دین من دین رهبانی نیست رهبانیت بدعت است انتقاد میکند از کسانی که میروند توی غاری گوشه گیری.
برو توی مردم، آقا مردم بد هستند هنر تو به این است که به بین مردم بروی و بدی هایشان را تحمل کنی. باش و بدی هایشان را تحمل کن، بهتر از اینست که بگویی آقا من بروم با فلانی دعوایم میشود پس از اول نمیروم. پس دین ما دین معاشرت است دو سه هزار دستور در اسلام راجع به معاشرت داریم با کِی رفیق باش؟ چطوری رفیق را انتخاب کن؟ حدیث داریم اگر میخواهی رفیقت را انتخاب کنی سه بار او را عصبانی کن اگر فحش نداد دفعه چهارم با او رفیق شو حدیث داریم با کسی رفیق شوید که اهل نماز باشد چون کسی که لطف خدا را نادیده بگیرد برای خدا سرخم نکند تو هم هرچه به او خدمت کنی بی وفایی خواهی دید و الطاف تو را نادیده خواهد گرفت.
حدیث داریم با کسی رفیق شو که به پدر و مادرش احترام میگذارد جوانی که به پدر و مادرش بی وفاست تو هم هرچه به او خدمت کنی بیشتر از مادرش به او خدمت نمیکنی نسبت به تو هم بی وفایی خواهد کرد. ببین نسبت به رفقای قبلش چطوری است؟ نسبت به استادش چطوری است؟ ریز به ریز دستور داریم پس اصل اسلام معاشرت است.
اما برای عزلت هم یک چیزهایی داریم، مثلاً داریم که اهل بهشت از اهل جهنم میپرسند «ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ» (مدثر/42) شما چطور گرفتار جهنم شدید؟ میگویند «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» (مدثر/45) هر طوری زدند ما هم رقصیدیم شعری میخواندیم «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»
من هم به همین خاطر مثل همه شدم، اگر همه جوک میگفتند یکی هم من میآمدم میگفتم تا از قافله عقب نمانم. این شعر (بالا) از آن شعرهای غلطی است که جزو فرهنگ ما شد و اینقدر ما بگوئیم که از فرهنگ ما بیرون برود مثال زدم اگر کشتی صدتا مسافردار نقص فنی پیدا کرد کشتی غرق شد مسافرهایش ریختند توی دریا 90 نفر شنا بلد نبودند غرق شدند 10 نفر شنا بلدند بگویند خواهی نشوی رسوا… ما داریم که توی جامعه خیلی نباشید یعنی با هر یاوه گویی نباشید. بهترین مردم آنهایی هستند که خودشان را نشان ندهند توی مردم باش، اما یک کاری نکن که مردم نگاهت کنند آخر بعضی یک کاری میکنند که مردم نگاهشان کنند اینها مشکل روحی دارند از تو پوک است از بیرون بُلُم بُلُم میکند.
حدیث داریم امام کاظم(ع) فرمود تمام کسانی که غُر و غُر میکنند اینها از تو خالی هستند اسکناس هزاری صدا ندار تمام تَرق و تُرقها مال 5 ریالی هاست. مَشکی که پُر است لُق و لُق نمیکند مَشکی که در آن آب کم است لُق و لُق میکند آن کسی که گواهینامهاش را چاپ میکند بالای سرش میگذارد یک عکس هم میاندازد پیداست که تازه این گواهینامه را گرفته پروفسورها گواهینامهشان بالای سرشان نیست آیت الله العظمی هیچ وقت سند اجتهادش را قاب نمیکند بالای سرش بگذارد این طلبههایی که تازه حکم میگیرند… تازه ساعت مچی گرفته آستیناش را بالا میزند. تمام این مشکلها مال این است که از تو پوک است.
5- مردم نسبت به جامعه فاسد سه دستهاند
اصحاب کهف چند جوانمرد بودند اینها دیدند محیط فاسد است گفتند آقا ما توی این محیط آب میشویم بلند شویم و برویم. ما سه نوع آدم داریم:
1- آدمهایی که در جامعه فاسد هضم میشوند مثل یخ توی آفتاب که آب میشود و لذا روزهای اولی که به دانشگاه میآید با حجاب کامل و چادر میآید اگر هم مانتویی است ذره ذره احتراماش نسبت به استاد طوری است که کم کم شُل میشود.
2- در جامعه فاسد هضم نمیشود که در قرآن سورهای بنام کهف داریم (کهف) این چند جوان گفتند حاضریم توی بیابان زندگی کنیم اما این رژیم فاسد را نپذیرم قرآن از آنها تعریف میکند میفرماید اینها جوانمرد بودند.
3- جامعه فاسد را عوض میکند نه اینکه هضم نمیشود اصلاً این جامعه را عوض میکند «قالُوا سَمِعْنا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهیمُ» (انبیاء/60) ابراهیم(ع) یکی بود. امام(ره) یکی بود ایران را عوض کرد 30 میلیون ترسو شجاع شدند جوانی که دوچرخهاش را به برادرش نمیداد سوار شود رفت جبهه جان بدهد کسی که از عکس آمریکا میترسید گفت مرگ بر آمریکا. این سومی امام است امام یعنی رهبر بتواند جامعه را عوض کند حالا امام فقط بنیانگذار جمهوری اسلامی است؟ بله او امام است اما هر یک از شما هم میتوانید امام باشید.
6- از ویژگی بنده خوب امام رهبر شدن است
قرآن در سوره فرقان میفرماید مومن «عِبادُ الرَّحْمنِ» (فرقان/63) بنده خوب خدا چند تا شرط دارد یکیاش اینست که میگوید «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً» (فرقان/74) من میخواهم امام بشوم. طوری زندگی کنید که چهار نفر را مثل خودتان کنید. اگر تو را بردند وِل هستی، اگر نرفتی محکمی. تو دیگران را بردی رهبری.
تلویزیون فیلم شیرین نشان میدهد جذب فیلمها میشوی توی امتحانات شکست میخوری شل هستی، چون فیلم تو را برد و تو شکست علمی خوردی. فیلم را خاموش میکنی میگویی من درسهایم را بخوانم بعد فیلمها را خواهم دید، وقت برای فیلم خیلی است، وقت برای مطالعه و تحصیل کم است، محکم هستی و طومار نوشتی صدا و سیما را عوض کردی که در ایامی که بچهها امتحان دارند شما این فیلمها را نشان ندهید معلوم میشود امام هستی صدا و سیما را عوض کردی.
و هر کس هم میخواهد امام باشد باید از بچگی تمرین کند، نمی شود یکمرتبه از خواب بلند شود و بگوید من امام شدم این امامی که در پیری فرمود من توی دهن این دولت میزنم این امام(ره) 22 سالگی از خمین به قم آمد آیت الله بهاءالدینی و از هم دورههای امام(ره) بود. از جوانیاش ما رفتیم خانه ایشان و گفتیم ما هر چه دیدیم از پیری ایشان دیدیم از جوانیهای امام(ره) چیزی نداری برای ما بگویی؟ گفت چرا میگویم خمین قدیم یک قسمت کوچکی بود تازه خود امام(ره) هم فرزند شهید است پدرش شهید شده زمان رضاشاه 22 سالش بود که به قم آمد رضا شاه جانوری بود مثل صدام مثل پسرش نبود پسرش با سیاست و دین… او با کتک و زدن و کشتن اصلاً یک چیزی بود زمانی که چادر را از سر زنها عمامه را از سر آخوندها اصلاً بقدری خفقان بود که حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم که فوت کرد نشد یک جلسه فاتحه بگیرند جلسه فاتحه گرفتند سماور زغالی روشن کردند آمدند آب روی آتشها ریختند.
روز عاشورا که روضه خوانی بود توی خانهای روضه میخواندند خانهها را به همدیگر سوراخ میکردند از چهار تا کوچه دیگر هر کس میخواست بیاید از توی سوراخها میآمد که یک مرتبه آیت الله خونساری که مرجع تقلید در بازار تهران بود میخواست برود روضه از توی خانهها آمد توی آشپزخانه یکی از خانهها افتاد و غش کرد گفت ما روز عاشورا باید این رقمی برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم.
آنوقت یک شخصیت مملکتی در آن زمان که خیلی زور داشت یک حرف چرندی زد همین جوان 22 سالهای که از خمین آمد چنان زد که آیت الله بهاءالدینی میگفت عینکاش چهار قطعه شد آن کسی که در پیری میخواهد به بختیار بگوید من توی دهن این دولت میزنم باید رگ سیلی زدن در جوانی در او باشید.
جوانها اگر رگی دارید بزرگ هم بشوید یک کاری خوهید کرد اگر حالا وِل هستید بزرگ هم بشوید شُل هستید هر کس میخواهد بداند چه کسی است باید در جوانی خودش را حساب کند من چقدر توان دارم؟ چه مشکلی را در جوانی حل کردم؟ چقدر باید از خودم بگذارم؟ تو که رویت نمیشود اذان بگویی نمیتوانی که راهپیمایی راه بیندازی. جوانی نزد من آمد و گفت من میخواهم سخنرانی کنم چکار کنم؟ گفتم توی خانه اذان بگو اول پهلوی عمه بگو الله اکبر ذره ذره تمرین کن بیرون هم داد میزنی.
پیغمبر(ص) سه سالش بود مربیاش چیزی به سینه او آویزان کرد گفت این چیه؟ گفت اینرا آویزان کردهام که تو را حفظ کند گفت این مار حفظ کند؟ ! آنرا کَند و دور انداخت کسی که میخوهد در چهل سالگی بت بشکند رگ بت شکنی در سه سالگی در او هست. خودتان را امتحان کنید استعدادها، لیاقتها، گذشتها، اخلاصها، یکجا دعوتت نکردند چه عکس العملی نشان میدهی؟ مثلاً حاضری با کفش متوسط به جلسه بیایی؟ دو تا خودکار توی جیبات هست یکی از آنها را به بغل دستیات میدهی یا نه؟ با ماشین داری میروی حاضری یک نفر را هم سوار کنی یا نه؟ ما وقتی توی ماشین نشستیم تا یک نفر آشنا را دیدیم کاری میکنیم که ما را نبیند دارد والیبال بازی میکند میپرد بالا آبشار بزند وقتی نمیتواند میگوید درست پاس بده! ! پیداست که فردا هر دسته گلی آب بدهد میگوید او بود نمیگوید من بی عرضه بودم راحت میشود فهمید که کِی چکاره است؟
7- بغض نتیجه همنشینی با برخی افراد
یکی از خوبیهای اردوها اینست که استعدادها را کشف میکند در قرآن داریم «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ» (نساء/140) با اینها ننشین.
خلاصهاش اینکه اگر عافیت میخواهید جلسات هرزه، فیلم بد، رفیق بد، کتاب بد جلساتی که وقتی در آن مینشینی میبینی در آن نور نیست وقتی مینشیند باصفا بودید وقتی بلند شدید میبینید حرفهایی زده شد که نسبت به ده نفر بدبین شدید.
قرآن میفرماید یکی از بدیهای قمار اینست وقتی دو قمار باز با هم مینشیند رفیق هستند وقتی یکی از دیگری 10 هزار تومان برنده شد وقتی بلند میشوند باخته دیگر بنده ر ادوست ندارد «إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَهَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ» (مائده/91)
خاصیت قمار اینست که با محبت مینشینید با بغض بلند میشوید. اینکه میگویند پهلوی تاجر ننشین برای اینکه وقتی پهلوی یک پولدار نشستی نگه به خانه و زندگیاش کردی آهی میکشی و میگویی خدایا به او دادی چرا به ما ندادی؟ با بغض خدا بلند میشوی این ضرر معاشرت با پولدارهاست.
8- شیرینی عبادت در ترک گناه و سنگینی میزان در توحید و نبوت است
«طَلَبْتُ حَلَاوَهَ الْعِبَادَهِ فَوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَهِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) «حلاوه» حلوا یعنی شیرینی. امام صادق(ع) میفرماید من میخواهم عبادت پهلوی من شیرین باشد. ما عبادت میکنیم اما نزد ما شیرین نیست یعنی کسی از نمازش کیف نمیکند حالا که مجبور هستیم میخوانیم. میفرماید چکار کنم که از عبادتم کیف کنم؟ «فَوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَهِ» گناه مزه عبادت را از انسان میبرد.
آمد گفت آقا مدتی است نماز شب نمیخوانم فرمود روز گناه میکنی شب توفیق نماز شب نداری. آدم بازیگوش اصلاً مزه تحصیل را نمیچشد نه اینکه عیاش است از تحصیل خوشش نمیآید فلذا میگوید اردیبهشت مردم اُردیجهنم ما دو تا امتحان داریم امروز روز نحسی است دو تا امتحان دارم عشق نمیورزد.
«طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِیزَانِ فَوَجَدْتُهُ فِی شَهَادَهِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) امام صادق(ع) میفرماید دنبال گشتم ببینم چکار کنم قیامت مشتم پر باشد میزانم سنگین باشد فرمود در توحید است و نبوت اگر میخواهید چیزهایتان باشد برای قیامتتان باید خودتان را در دامن توحید قرار دهید «کَلِمَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی» (کشفالغمه/ج2/ص308) «حصن» یعنی دژ. توحید حصن و دژ خداست اگر کارهایتان را در ظرف توحید ریختید برایتان میماند. اما اگر برای خدا نبود برای اینکه این خوشش بیاید خیلی خوب یک سوت برایت میکشد بعد هم وقتی مُردی هیچی.
بنده که مشهورم خاصیتم چیه؟ فردا بگوئید قرائتی مُرد فوقش مردم ایران بگویند اِه! ! ! خلاص خوب دست خالی 60-40 سال جان کَندم؟ بله اما برای خدا نبود میخواستی مشهور بشوی یک فوتبالیست اگر هدفش شهرت باشد بعد از ده سال یک تازه نفس میآید و این از گردونه خارج میشود که چی شدی؟ هیچی. اگر کار برای خدا نباشد گیرم ما همه مردم را متوجه خودمان کردیم خاصیتش چیه؟ مردم به ما نگاه کنند گیرم همه دنیا ما را شناختند تازه میگوئیم کوه هیمالیا، تازه رفتیم بالا دود هم بالا میرود و برای خودش روسیاه است. من در شهر مشهد داشتم راه میرفتم یک زن و شوهری بچه بغلشان بود بچه تقریباً دو سالش بود پدر و مادر متوجه نشدند بچه یک خورده به من نگاه کرد و گفت مامان مامان! ! تلویزیون مشهور بشوید طوری نیست اما برای شهرت کار نکنید یک هدف مقدسی را بگیرید مشهور شدید، شدید نشدید هم که نشدید مهم نیست حیف است آدم هنرمند بشود برای اینکه مشهور شد.
امام(ره) به شهید رجایی فرمود رئیس جمهور شدی چی شدی؟ تو رئیس جمهور یک تکه شدهاید، ایران یک تکه از آسیاست آسیا یک تکه از کره زمین است کره زمنی یک تکه از منظومه شمسی است، منظومه شمسی یک تکه از کهکشانهاست چیزی نیست. هدف بالا باشد. اگر میخواهید برای قیامتتان چیزی باشد «طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِیزَانِ» اگر میخواهید در میزانتان چیزی باشد توحید، نبوت برای خط خدا کار کنید.
9- هدف باید بلند و الهی باشد
امام(ره) برای خدا کار کرد دنیا او را شناخت افراد دیگر برای دنیا کار کردند به آخرت هم نرسیدند «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ» (اسراء/19) اگر هدفتان بلند و الهی باشد به دنیا هم میرسید اما اگر هدفتان دنیا باشد «ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ» (اسراء/18) هر کس بخواهم هر چه بخواهم. آدم مخلص سوخت ندارد بنده میآیم در خانه شما را میزنم برای اینکه برادر دینیام را ملاقات کنم زیارت برادر دینی ثواب دارد میگویند ایشان تشریف ندارند خوب هیچی راحت برمی گردم چون برای خدا آمدم ثوابم را دارم. برویم آنجا یک بستنی بزنیم بگوئیم و بخندیم تا گفتند نیست دماغت سوخته.
امام(ره) میفرمود ما نمیخواهیم پیروز بشویم و نمیخواهیم هم شکست بخوریم صدام به ما حمله کرده دفاع واجب است ما میخواهیم به وظیفهمان عمل کنیم پیروز شدیم الحمدلله پیروز نشدیم…
روایت داریم روز قیامت افرادی میگویند قرآن خواندیم خدا و فرشتهها میگویند دروغ گفتی خواندی تا بگویند صوتش خوب است، پول دادیم؟ میگویند دروغ گفتی پول دادی که بگویند سخاوت دارد برای خدا نبود توی جبهه شمشیر کشیدیم میگویند رفتی جبهه تا بگویند شجاع است با قصد قربت نبود برای خدا نبود اگر میخواهید برای قیامتتان چیزی ذخیره کنید باید اینها را کنار بگذارید.
10- پاداش اخلاص و دوست داشتن مرگ
«طَلَبْتُ السُّرْعَهَ فِی الدُّخُولِ إِلَى الْجَنَّهِ فَوَجَدْتُهَا فِی الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَى» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) میخواستم توی قیامت معطل نشوم چون قیامت 50 موقف است و موقف به موقف نگه میدارند موقف زکات موقف نماز، صله رحم، پنجاه جا و ایستگاه و پلیس انسان را کنترل میکنند. میفرماید که باید مخلص باشیم.
«وَ طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ فَوَجَدْتُهُ فِی تَقْدِیمِ الْمَالِ لِوَجْهِ اللَّهِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) دوست دارم از مرگ نترسم.
شخصی نزد پیغمیر(ص) آمد و گفت چرا من از مرگ میترسم؟ فرمود «أَ لَکَ مَالٌ» (خصال صدوق/ج1/ص13) تو سرمایه داری؟ گفت بله پول دارم فرمود بخاطر همین است چون پول داری میترسی. گاهی کف دستش برش میخورد گاهی پشت دست چسب میزنی، به پشت و کف وقتی میخواهی چسب را از کف دست برداری چون مو ندارد راحت بلند میشود اما پشت دست چون مو دارد و میچسبد وقتی میخواهی برداری جیز و وِیز میکند.
کسانی که بند دلشان به دنیا چسبد. وقتی میخواهی اینرا از دنیا بِکَنی جیز و ویز میکند علت اینه بسیجیها راحت میرفتند جبهه چون چیزی نداشتند هر کس سرمایهاش بشتر است دل کَندَنش مشکلتر است. مال داشته باشید ولی به آن نچسبید زهد یعنی مصرف کم نه یعنی فقر. مصرفت روی شمعک باشد ساده باشد.
11- گریه و تفکر باعث نورانی شدن قلب است
«وَ طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی التَّفَکُّرِ وَ الْبُکَاءِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) میخواهم قلبم نورانی باشد فرمود گریه کن یکی از مشکلات ما اینست که مسأله گریه توی ما کم شده. حاج احمد آقا میفرمود امام(ره) چنان زار میزد و گریه میکرد که با دستمال کاغذی تأمین نمیشد با حوله اشکهایش ر اپاک میکرد. روایت میگوید امام حسین(ع) وقتی در عرفات گریه میکرد از نوک ریش مبارکشان نگاه کردم دیدم شنهای زیر چانهشان خشک شده حدیث داریم حضرت امام صادق(ع) طواف کرد بعد آمد پشت مقام ابراهیم نماز خواند سر به سجد گذاشت نگاه کردم بعد از مدتی که سرش را از سجده برداشت دیدم سنگهاتر شد گریه چیز عجیبی است گریه نداشته باشیم قساوت قلب داریم.
فکر در چی؟ هر فکری یک نتیجهای دارد فکر در گناهای عامل توبه است آدم بنشیند و بگوید من چه کردم؟ لغزش هایش را بنویسد علامت مومن و منافق هم اینست حدیث داریم منافق گناه میکند یادش میرود ولی مومن بعد از 20 سال هم یاد گناهش میافتد ناراحت است.
فکر در دنیا عامل زهد است. شاه کو؟ هویدا کو؟ فکر در نعمتها عامل محبت نعمت مژه، نعمت گوش، نعمت چشم فکر در حوادث عامل تواضع است آدم در حوادث فکر کند گردن کلفتیاش پائین میآید. فکر در مرگ عامل کنترل هوسهاست فکر در تاریخ عامل استقامت است آدم سختیهای دیگران را بخواند عجب سختیها، مشکلات.
12- اثرات صدقه و نماز شب و کسب حلال و بغض اهل معاصی
«وَ طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ فِی الصَّدَقَهِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) خواستم از پل صراط بگذرم دیدم باید در ر اه خدا کمک کنم کسانی که در دنیا وضعشان خوب است میخواهند از قیامت راحت بگذرند بایدیک خورده بدهند نمیشود. شما پس انداز داری خمس نمیدهی بعد هم میگویی خدایا ما را بیامرز. گذشت از پل صراط باید آدم خمس و زکات بدهد و پول خرج کند.
«وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِی صَلَاهِ اللَّیْلِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) خواستم سیمای من نورانی بشود فرمود نماز شب بخوان نماز شب یک نوری میدهد آدمهای نماز شب خوان پیداست ممکن است افرادی 10 بار صابون عروس بزنند اما این نور کف صابون است یک نور باطنی افراد دارند.
«وَ طَلَبْتُ فَضْلَ الْجِهَادِ فَوَجَدْتُهُ فِی الْکَسْبِ لِلْعِیَالِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) خواستم خداوند ثواب جهاد را به من بدهد شغل حلال اجر جهاد دارد.
«وَ طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَجَدْتُهُ فِی بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) خواستم عشق به خدا داشته باشم فرمود عشق به گناهکار نداشته باش تا عشق به خدا داشته باشی. گنهکار کیه که تو مخلص او میشوی؟ چه کمالی دارد؟
خداوند از زن فرعون تعریف میکند. زن فرعون هیچی فرعون را دوست نداشت. بابا شوهرت شاه است؟ نمیخواهم. طلا، کاخ؟ گفت برود گم شود «نَجِّنی» خدایا مرا نجات بده «وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ» (تحریم/11) از فرعون «رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ» (تحریم/11) خدایا من فرعون را نمیخواهم این آیه جواب چپیهاست، چپیها یکوقت میگفتند هر کس هرکجا غذا میخورد فکرش هم تابع همان جا است یعنی اگر در کاخ بودی فکر کاخی و اگر در کوخ بودی فکر کوخی داری این آیه میگوید نه خیر زن فرعون در کاخ بود ولی فکر کاخی نداشت.
بنیانگذار اسلام درمدینه مصعب بود که پسری بود به قدری خوشگل بود و به قدری پدرش پولدار بود، اصلاً راه که میرفت همه دخترها نگاهش میکردند مسلمان شد پدرش گفت حالا که مسلمان شدی برو گم شو او را از خانه بیرون کرد گفت میروم آمد توی کوچه گفت لباسهایت را هم بده لباسهایش را هم کَند یک لباس کهنه مثل لنگ دور خودش بست، آمد نزد پیغمبر(ص) و گفت یا رسول الله به جرم اینکه مسلمان شدم از همه چیز گذشتم حضرت به او نگاهی کرد و فرمود خداوند(جبار) است یعنی جبران کننده است ایشان شد مصعب. عاشق پیغمبر(ص) شد هرچه شکنجه و مادیات گفت نمیخواهم همهاش مال تو من دین میخواهم.
شخصی به من تلفن کرد(وضع مالیاش خوب است) که فلانی بچه دار شده میخواهم یک کادوی سنگین برای آنها ببرم به نظر شما یک قالی برای او ببرم یا یک فیش عمره برایش بخرم گفتم چی میپرسی؟ میگویی رسول الله(ص) یا پشم؟ خجالت بکش توبه کن گفت استغفرالله ربی و اتوب الیه افرادی هستند که حالیشان نیست خانهشان 24 قالی است هنوز مدینه را زیارت نکرده اینها آدمهای پشمی هستند پشمی یون خیلی خجالت دارد مسلمان ریشاش سفید شده دلش خوش است هشت تا قالی مثل هم دارد عین بچهها دلش به سوتک خوش است چه کردهاند که خداوند توفیق را از اینها گرفته. منتظر واجب الحج نباش اصلاً قرض کن برو مسلمان باید با پیغمبرش(ص) حرف بزند 2 دقیقه با رسول الله(ص) حرف بزند به کل کره زمین میارزد منتهی باید بلوغ باشد بعضیها هنوز بالغ نشدهاند مثل بچه میمانند میگویی عروس یا آلاسکا میگوید آلاسکا هرچیزی بلوغ میخواهد.
بقدری مکه زیباست که امام سجاد(ع) میفرمود من با کاروانهای ناشناس میروم تا آنجا ظرف بشورم آشپزی کنم حاجیها من را نشناسند. بقدری مکه زیباست که وقتی امام(ع) میخواهد وارد مکه شود چهار بار غسل میکند یکبار چند فرسخی که میخواست لباسهایش را در بیاورد حوله ببندد لباس احرام، یکبار میآید سه فرسخی مکه بنام حرم، یکبار میآید پشت دیوار مکه، یکبار هم وقتی وارد مسجدالحرام میشود بقدری گوهر مهم است که چهار دفعه توی جعبه میگذارد. سیب زمینی را کادوبندی نمیکنند طلا را در جعبههای کوچک میگذارند و کادوبندی میکنند. به امام حسین(ع) گفتند 20 شتر و اسب راه انداختهای بعد پابرهنه مکه میروی؟ فرمود 20 شتر راه انداختهام برای اینکه نگویند کَنس است گدا و فقیر است بخل دارد اما پابرهنه میروم چون درراه خانه محبوب است. خلاصه یک کیفهایی هست که عدهای هنوز آن کیفها را نچشیدهاند خلاص و یک لذتهایی هست که همه مردم دنیا فهمیدهاند خوراک، پوشاک، مسکن یک سری لذتها هم هست که حالیشان نیست
شخصی از خارج آمده بود با من مصاحبه بکند گفته بود دلیل اینکه سخنرانیهای شما در تلویزیون موفق است قبل از سخنرانی زرده تخم مرغ میخوری؟ ! ! این چقدر خُل است حالیش نیست ما خیال میکردیم ما گیج هستیم از ما گیجتر آنها هستند.
شخصی مهماندار بود، من او را میشناسم صاحبخانه آنجا نبود میهمانها با هم صحبت میکردند چند تا جوان عذب بودند یکی از جوانهای عذب گفت اگر پول همین قالی را میداشتم داماد میشدم قالی هم گرانقیمت بود صاحبخانه آنجا نبود بعداً فهمید همان وقت گفت لطفاً بلند شوید قالی راتا کنید قالی را تا کرد گذاشت بیرون و گفت بروید بفروشید تا داماد شوید واقعاً اگر زندگی یک جوان به این قالی میگذرد پشم به فدای یک انسان.
من میشناسم طلبهای را خداوند رحمتش کند رفت در روستایی زمان شاه در آن زمان 6 هزار روستا آب لوله کشی داشتند الآن 30 هزار روستا با اینکه جنگ و اینها داشتیم میگفت رفتم دیدم غروب که شد تمام این روستا با اسب و یابو و گاو میروند چند کیلومتری آب آشامیدنی بیاورند من دلم سوخت که اینها آب آشامیدنی ندارند و باید بروند بیرون از روستا آب با قاطر و یابو و الاغ بیاورند صحنه را که دیدم تکان خوردم میگفت آمدم قم خانهام را فروختم رفتم یک استخر ساختم لوله کشی کردم آب را تا روستا آوردم میگفت سالها از این ماجرا میگذرد من توی یک ساختمان اجارهای نشستهام با 8 تا بچه ولی هر وقت میگویم چرا خانه نداری؟ میگویم شما 8 نفر هستید خانه ندارید ولی صدها نفر آب آشامیدنی دارند این قصه را گفت بعد هم از دنیا رفت من این قصه را توی تلویزیون گفتم یکبار دیدم تاجری آمد سراغ من گفت آقا آن مرحوم بچه هایش هستند؟ گفتم بله گفت من میخواهم یک خانه برای بچه هایش بخرم من او ر ابه قم بردم و معرفی کردم که برای بچه هایش یک خانه بخرد خدا این رقمی جبران میکند.
«تو نیکی کن و در دجله انداز» میگفت خودم شیرجه میروم و آنرا در میآورم. کار خیر نمیماند بنده خدا خانهاش را میفروشد آب لوله کشی بعد از دنیا میرود بعد از چند سال بعد انقلاب میشود بعد قرائتی میآید توی تلویزیون این خاطره را میگوید آن آقا بلند میشود… یک چیزهایی که آدم را اصلاً گیج میشود.
13- ثمره مال کم جمع کردن و زهد و قناعت
«وَ طَلَبْتُ فَرَاغَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی قِلَّهِ الْمَالِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) اگر میخواهی فراغت داشته باشی باید مال کم جمع کنی. «وَ طَلَبْتُ الرَّاحَهَ فَوَجَدْتُهَا فِی الزُّهْدِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص173) اگر میخواهی راحت باشی باید دلبند به دنیا نباشی «وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَوَجَدْتُهُ فِی الْقَنَاعَهِ» (مستدرکالوسائل/ج12/ ص173) میخواهی بی نیاز باشی قناعت کن. ازدواج آسان دختر و پسر ازدواج کنند مهریه داماد میگوید من هیچی ندارم خیلی خوب به عروس خانم بگوید من جوانی هستم بی پول ولی خوب سواد دارم میتوانم به شما کمک کنم دیپلم بگیری.
زنی آمد نزد پیغمبر(ص) و گفت من میخواهم ازدواج کنم حضرت فرمود کِی حاضر است با این زن ازدواج کند؟ یک مرد بلند شد و گفت من گفت چی داری؟ گفت باسمه تعالی هیچی خوب هیچی که نمیشود دو مرتبه آن هم بلند شد و گفت البته اگر زمان ما بود او ر ابیرون میکردند بی حیا و… ما باید دختر و پسرمان زود ازدواج کنند. حدیث داریم هر پدر و مادری امکان دارد پسرش را داماد و دخترش را عروس کند اگر این کار را نکند بچهاش گناه کند گناهش مال پدر و مادر هم هست. حالا بعضیها هستند نمیتوانند. خیلیها میتوانند با هم زندگی کنند.
اگر میخواهید راحت باشید قناعت کنید ازدواج آسان عقد بی تشریفات عقد بی تالار عروسی بدون جهازیه مهم داماد بدون مهریه سنگین اگر میخواهید راحت باشید عقد کنید آسان نمیخواهید؟ پدر عروس میسوزد پدر داماد میسوزد هر دو زجر میکشند.
نداشتن همسر روی مغز اثر میگذارد روی فکر اثر میگذارد روی اشتها اثر میگذارد انواع بلاها بر جسم دختر و پسر میآید انواع گناهها خدای ناکرده پیش میآید. انسانی که همسر ندارد تهاجم فرهنگی زود او را از پا در میآورد با یک فیلم کله میشود.
این همه برای چی؟ من میخواهم خانهام شخصی باشد خوب توی یک اتاق زندگی کن چی میشود؟ من باید جهیزیهاش جور بشود، خوب جور نشود چه میشود؟ خودمان خودمان را گیر انداختهایم. امام صادق(ع) میفرماید دنبال راحت رفتم راحت در اینست که خودمان قناعت کنیم و قناعت کلید راحتی است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»