موضوع: جنگ بدر
تاریخ پخش: 74/11/17
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- چگونگی شروع جنگ بدر
یکی از مسائلی که در ماه رمضان در تاریخ مطرح شده و از آن هم کم یاد میشود جنگ بدر است. در جنگ بدر چند تا مقدمه لازم است. اینکه مکان بدر کجاست؟ بدر مسافت بین مکه و مدینه است منتها به مدینه نزدیکتر است. چاهی آنجاست بنام چاه بدر، سوره انفال تقریباً همهاش مربوط به جنگ بدر است. جنگ بدر شب هفدهم ماه رمضان اتفاق افتاد. قصه جنگ بدر این بود که بنا نبود جنگ بشود برای کار دیگری رفتند از کار دیگری سر در آوردند. وقتی پیغمبر میخواست از مکه به مدینه هجرت کند کفار هر مسلمانی را که میخواست هجرت کند اموالش را مصادره میکردند یعنی یک مشت مسلمان فقیر وارد مدینه شدند پیغمبر هم در کنار مسجد یک سکو درست کرده بود و فقرا روی این سکو مینشتند. ظهر که مسلمانها برای نماز میآمدند. وقتی نماز تمام میشد هر کدام یک نفر از اینها را برمیداشتند و برای ناهار میبردند.
مکه محل تجارت بود. قهرمان تاجرها شخصی بود بنام ابوسفیان، الان هم در مکه بازاری هست بنام بازار ابوسفیان پدر معاویه، ابوسفیان کاروانی با هزار شتر به ارزش پنجاه هزار دینار هر دینار هم یک مثقال طلا که چهل تا پاسبان داشتند. همچین کاروانی را ابوسفیان از مکه راه انداخت به طرف شام و برگشتند. پیغمبر فرمود: اینها که از کنار مدینه میروند اموال اینها را به انتقام از اموالی که آنها از ما گرفتند مصادره کنیم. این طرح عملی نشد گفتند پس در راه بازگشت اموال آنها را مصادر کنیم در راه برگشت پیغمبر سیصد و سیزده نفر(این سیصد و سیزده عدد مقدسی است چون سرداران یاران امام زمان(ع) هم سیصد و سیزده نفر هستند) را برای مصادره اموال برد.
ابوسفیان توسط یاران و دوستان خودش در مدینه خبردار شد. ابوسفیان زود کاروان تجارتی را از بی راهه برد ولی پیغام داد که مسلمانها میخواهند هزار بار شتر را مصادر کنند یک لشکر هزار نفری که فرماندهی آن با ابوجهل بود با سازو برگ نظامی قوی برای دفاع از ابوسفیان و کاروان تجارت آمدند. به ابوجهل گفت ما هزار شتر را از بی راهه بردیم شما برگردید ابوجهل گفت نه، ما اینقدر اینجا شراب میخوریم و میرقصیم و یک کودتا میکنیم و مسلمانها را تار و مار میکنیم و بر میگردیم پیغمبر هم با جمعیت برای مصادره اموال رفته بود. یکمرتبه وحی الهی آمد که یا رسول الله با این مردم بجنگ. یاران پیامبر گفتند ما برای مصادره اموال آمده بودیم. آنها هزار نفر هستند ما سیصد و سیزده نفر. ما چطور با آنها بجنگیم؟ آیه نازل شد خدا اراده کرده که شما را پیروز کند.
2- امدادهای غیبی در جنگ بدر
«وَإِذْ یَعِدُکُمْ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّهَا لَکُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذَاتِ الشَّوْکَهِ تَکُونُ لَکُمْ وَیُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَیَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ» (انفال/7) خدا وعده داده که یکی از طایفهها برای شما است شما دوست داشتید که فقط پولها را مصادره کنید… یعنی شما به هوای مصادره اموال رفتید اما صحنه جور دیگری شد، نترسید خدا اراده کرده که حق را با قدرت خودش تثبیت کند و کمر کفار را هم بشکند. نترسید که ما آماده نبودیم. دست خدا با شماست.
اول اینکه طبع انسان راحت طلب است بعضیها میروند ماهی بگیریند میگویند ماهیای که تیغ ندارد را بده، شما میخواستید که همینطور مفت و راحت هزار بار شتر را مصادره کنید ولی خدا خواست با تیغ باشد. «لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنْ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ» (انفال/9-8) وقتی دیدید که سیصدو سیزده نفر در مقابل هزار نفر بودید یکمرتبه خودتان را باختید و استغاثه کردید خدایا کمک کن خدا هم دعای شما را مستجاب کرد گفت نترسید من شما را با هزار فرشته کمکی، امداد میکنیم «مُرْدِفِینَ» یعنی به ردیف، یعنی این هزار تا دشت اول است پشت سر او هم میآید چون یک آیه داریم «یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلَاثَهِ آلَافٍ مِنْ الْمَلَائِکَهِ مُنْزَلِینَ» (آلعمران/124) یک آیه هم داریم «یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلَافٍ مِنْ الْمَلَائِکَهِ مُسَوِّمِینَ» (آلعمران/125) خلاصه خدا بلاتشبیه اول یک میلیون نسیه میدهد اگر دادی دو میلیون میدهد اگر خوش حساب بودی سه میلیون میدهد گام به گام امدادهای غیبی زیاد میشود.
«وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ» (آلعمران/126) این فرشتههایی که فرستادیم میخواستم به شما بشارت بدهم. از این آیه معلوم میشود که فرشتهها با انسان رابطه دارند هم جن با انسان رابطه دارد هم فرشته. در این عالم هستی نیروهای امدادی هستند، فرشتهها کافی هستند؟ «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» خیال نکنید با شما و فرشتهها مشکل حل میشود نصرت نیست مگر از خدا باشد.
«إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَهً مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ» (انفال/11) شما دو تا مشکل داشتید یکی اینکه گیج بودید، یعنی یک چرت زدید و این خستگی شما را… پس معلوم میشود که چرت هم از نعمتهای خداست یعنی گاهی وقتها انسان داغون است. ده دقیقه که میخوابد با نشاط میشود. میگوید تشنه هم بودید از آسمان باران فرستادیم که هم خوردید و هم از آن آبها ذخیره کردید غسل جنابت هم کردید ضمناً زیر پای شما شل بود وقتی باران آمد سفت شد «وَیُذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ» یعنی پلیدی شیطان را از بین بردم همان جنابت، جای پای شما را سفت کردم. پنج امداد غیبی در جنگ بدر برشمردیم. «إِذْ یُوحی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ» (انفال/12) خدا به فرشتهها دستور داد که مومنین را نگه دارید که اینها خودشان را نبازند، ای فرشتهها من با شما هستم دل مسلمانها را محکم کنید «سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ» خودم هم که خدا هستم در دل کفار رعب میاندازم یعی توی دل آنها خالی میکنم «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ» بسم الله جنگ را شروع کنید منتهی وقتی میزنید به گردن بزنید شمشیر را به دست و پا نزنید و بعد هم آدمهای سرشناس و گردن کلفت اینها را بزنید.
میفرماید جای جنگ شما هم جای بدی بود آنجا هم به شما کمک کردم، چون بدر سرازیری است، کفار در منطقه بالا بودند شما منطقه پائین و این هم امتیازی بود برای کفار که من آنرا هم حل کردم «إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَهِ الدُّنْیا وَ هُمْ بِالْعُدْوَهِ الْقُصْوى وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِی الْمیعادِ وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولاً لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمیعٌ عَلیمٌ» (انفال/42) شما توی چاله بودید و آنها قسمت دور و بالا بودند. بار تجارت هم که از آن پائین حرکت کرد و رفت خلاصه وضع جوری بود که اگر خودتان میخواستید برنامه ریزی کنید. نمیدادید جنگ نابرابر بود «وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ وَلَکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْرًا» ولی خدا خواسته این کار بشود پس خواهد شد بقدری من امداد غیبی برای شما فرستادم «کَانَ مَفْعُولًا لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَیَحْیَا مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ» که هر کس میخواهد دین پیدا کند دست خدا را ببیند که یک گروهی که هیچ آمادگیای ندارند چگونه پیروز شدند و هر کس هم میخواهد ایمان نیاورد با دیدن معجزه ایمان نیاورد یعنی حق و باطل را برای شما روشن کردم یعنی مردم گیج نباشند.
اینقدر برای شما امداد غیبی فرستادم تا هر کس میخواهد ایمان بیاورد، بفهمد که چرا ایمان بیاورد و هر کس هم کافر بشود… یکی دیگر از امدادهای غیبی آن است که مسلمانها خواب دیدند که کفار کم هستند و اینها زود میتوانند حمله کنند و کفار هم خواب دیدند که اینها کم هستند اینها خواب دیدند که کم هستند، یعنی بروید جلو آنها هم خواب دیدند که مسلمانها کم هستند گفتند اینها که چیزی نیستند نوکرها و بردهها را میفرستیم تا اینها را بکشند، نمیارزد خودمان برویم مثل اینکه میگوییم فلانی انگشت کوچک ما است چون اگر آنها مسلمانها را زیاد میدیدند لشگر کمکی میخواستند اگر اینها هم جمعیت را زیاد میدیدند میترسیدند «إِذْ یُرِیکَهُمْ اللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلًا وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلَکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» (انفال/43) ای پیغمبر توی خواب نشان دادیم که کم هستند اگر زیاد میدیدید، دلهره داشتید «وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذْ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلًا وَیُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْرًا کَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» (انفال/44) کفار هم مسلمانها را کم دیدند. مثل صدام که گفت من دو سه روزه ایران را میگیرم.
کفار خواب دیدند که سیصد نفر هستند توی جبهه دیدند که ششصد نفر هستند، اگر خدا بخواهد یک کاری بشود آسمان را به کمک میفرستد با باران شن را سفت میکند برای رفع خستگی چرت قرار میدهد در خواب مسلمانها اینها را کم نشان میدهد تا جرأت کنند و حمله کنند در خواب کفار مسلمانان را کم نشان میدهد تا نیروی تازه نفس تقاضا نکنند و وسط جنگ دید اینها را عوض میکند و اینها را دو برابر ببینند تا دل اینها خالی بشود خلاصه اینکه اگر خدا بخواهد کاری را بکند ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به هم میبافد تا یک کاری بشود وقتی هم میخواهد کاری نشود تمام قدرتها را… شاه میخواست بماند بیش از صد کشور و رئیس جمهور میخواستند که شاه بماند ولی خدا میخواست که شاه برود جمهوری اسلامی را همه گفتند نماند اما خدا خواست که بماند یوسف را همه گفتند نماند خدا میخواست بماند.
شاه میخواست بماند و عزیز باشد گریه کنان رفت و امام را اگر اسمش را هم میبردی باید میرفتی زندان و حالا میبینی که اسم شاه نیست و اسم امام هست و الان شخصیتهای درجه یک راست امام رکوع میکنند ولی روی قبر شاه گربه ادرار میکند اگر خدا بخواهد کاری بشود میشود. جوانها دستگیرهتان ایمان به خدا باشد رابطهتان با خدا محکم باشد همه کارها دست خداست. در جنگ بدر محاسبات نظامی جور در نمیآمد. فقط اراده خدا بود ولذا پیروز شدند هفتاد نفر را کشتند هفتاد نفر را به اسارت گرفتند. قهرمانان کفر را به هلاکت رساندند. لاشهها را ریختند توی چاه بعد پیغمبر آمد گفت حالتان چطور است؟ با مردههای حرف زد. یاران گفتند یا رسول الله آنها مردهاند فرمود گوش آنها از شما شنواتر است و شما شنواتر از اینها نیستید. خلاصه اینکه اگر خدا بخواهد همه کاری درست میشود. حدیث داریم امام زمان(ع) که میخواهد بیاید خدا یک شبه کارها را درست میکند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»