امام سجاد(ع)، رساله حقوق

موضوع: امام سجاد(ع)، رساله حقوق
تاریخ پخش: 74/10/07

بسم الله الرّحمن الرّحيم

بيننده‌هاي عزيز بحث را درماه شعبان مي‌بينند. شب تولد امام زين العابدين(ع)، 7 دي سالروز تأسيس نهضت سوادآموزي است.
1- رساله حقوق امام سجاد(ع)
امام زين العابدين يك رساله دارد به نام رساله حقوق، پنجاه حق در اين رساله آمده. حق خدا، حق معلم، حق شاگرد. من ده تا حق از اين حق‌ها را جدا كرده‌ام اما فهرست پنجاه حق را برايتان مي‌گويم.
حق خدا، حق زبان، حق خودت. حق گوش، چشم، پا، دست، شكم، عورت، همسايه، عبادت، نماز، روزه، ارشاد، زكات، رهبر، معلم، صاحبخانه، مستأجر، رعيت، مادر، پدر، فرزند، برادر، پدر خانم و مادر خانم. كسي كه به تو خدمت كرده. ارباب، مولا، مؤذن، پيشنماز، همنشين، همسفر، شريك، مال، بدهكار، دشمن، كسي كه با آن مشورت مي‌كنيم، نصيحت كننده، پيرمرد، كوچك و صغير، فقير. مسئول، اقليت‌هاي مذهبي، قاضي. اينها فهرست حقوقي است كه امام زين العابدين در مورد يك يك اينها صحبت كرده. يعني يك جامعه‌ي نمونه.
پس موضوع بحث ما رساله حقوق امام سجاد(ع) است.
2- حق خداوند
اول حق خداوند متعال، امام سجاد مي¬فرمايد: «فَأَمَّا حَقُّ اللَّهِ الْأَكْبَرُ فَأَنَّكَ تَعْبُدُهُ لَا تُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً» (بحارالانوار/ج71/ص10) حق خداوند توحيد است. يكتا پرستي است. يكتاپرستي يعني كفر به طاغوت. يكتاپرستي يعني اگر دوست، همسر، و يا هر كسي دستور گناهي داد بگويد نه. يكتاپرستي هميشگي. آخر بعضيها يكتاپرستي موسمي دارند. يكتاپرستي موسمي نه، يكتا پرستي هميشگي بعضي‌ها يك خورده ماه رمضان، محرم و يا مشهد مي‌روند و يا مكه مي‌روند يكتاپرستي موسمي دارند. پس يكتاپرستي نه موسمي و نه موضعي، و نه تقليدي و نه هوسي باشد. بعضي زنها اگر‌اش شور باشد مي‌گويد خوش نمك است. اگر كم نمك باشد مي‌گويد كم نمك گرفتيم كه هركس خواست نمك به آن بزند.
قرآن مي‌گويد: »وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنينَ« (نور/49) اگر حق بر نه او بود اذعان مي‌گويد ببينم خدا چه مي‌گويد. اما اگر بر عليه آنها بود »وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ« حق خدا يكتاپرستي اوست. »قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ« (انعام/91) حق خودت چيست؟ در انتخاب همسر، اگر ديديم داماد معيارهاي الهي دارد ديگر بقيه را ول كن. خانه ندارد. ماشين ندارد. دارا خواهد شد. اما معيارهايي كه خدا گفته هست. يعني تقوا، فكر، دين، شجاعت در انتخاب شغل، در آمد حلال، اما از نظر پز و پرستيژ مورد علاقه نيست. يكتاپرستي معنايش همين است.
3- حق خودت بر خودت
حق خودت چيست؟ حق خودت اين است كه خودت را مفت نفروش‌ي. اميرالمومنين(ع) مي‌فرمايد: بشر، نرخ تو بهشت است ارزان‌تر از اين بفروشي باخته‌اي. مي‌گويد: چقدر به من مي‌دهي كه دو كيلو آب غوره را يك نفس بخورم. مي‌گويد صد تومان. من يك جايي بودم كه جواني براي صد تومان فلفل تند را خورد. خود فروشي خيلي بد است. برای چقدر پول نامردي مي‌كني؟ انسان بايد مرد باشد. حديث داريم ارزش شما بهشت است ارزان‌تر نفروشيد. يك آيه داريم براي افرادي كه حق خودشان را رعايت نمي‌كنند. قل: بگو، »إِنَّ الْخاسِرينَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ« (زمر/15) خاسر كساني هستند كه خودشان را مفت فروختند.
مثلاً درس مي‌خواند براي اينكه به مدرك برسد. كه چي؟ خيلي‌ها براي نگاه كار مي‌كنند.
يكي از علماي 90 ساله مهذّب در قم به من نصيحت كرد. گفت: آقاي قرائتي نگويي كه در تلويزيون حرف مي‌زنم و مردم نگاه مي‌كنند. يك ميمون هم برقصد مردم نگاه مي‌كنند.
اگر براي خدا گفتي، خوب است. اما اگر براي غير خدا گفتي قرائتي مثل ميمون مي‌شود. گاهي مي‌گويند در جامعه بالا رفتيم. دود هم بالا مي‌رود ولي روسياه است. مي‌گويد مشهور شديم مي‌شود كوه هيماليا، مي‌گويد نه آقا پول. مگر يك نفر چقدر مي‌تواند پول ذخيره كند؟ چند ميليون پول ذخيره كردن. چي هستي؟ آدم هستي؟ چه چيزي ذخيره كردي؟ يك خانه، خانه جماد است و تو آدم هستي. آدم فداي جماد شد، پس حق خودت اين است كه مواظب خودت باشي.
حق خودت اين است كه جز در راه اطاعت خدا گام برنداري٬ اطاعت خدا يعني كاري كه خدا مي‌پسندد.
4- حق نماز
حق نماز اين است كه حساب كني كه در برابر خدا هستي، نماز كوچ كردن به سمت خداست، شيعه و سني اين حديث را نقل كردند كه وقتي نماز مي‌خواني فكر كن نماز آخري است، چون آدم نمي‌داند كه تا چه موقع زنده است.
از امام سؤال كردند كه بعضي مرده‌ها چشمهايشان باز است و بعضيها بسته است. دليل چه است؟ فرمود: آن كسي كه چشمش باز است وقت نكرده كه ببندد. آن كسي كه چشم هايش بسته است وقت نكرده كه دوباره باز كند.
چند روز پيش يكي از دوستان ما مرد محترمي بود، در مسجد هم پيشنماز بود. سر نماز همينطور كه داشت مي‌گفت «مالِكِ يَوْمِ الدِّين‌» (فاتحه/4) افتاد.
بنابراين نماز كه مي‌خوانيد نماز خوب بخوانيد. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: حق نماز اين است كه با خضوع و خشوع نماز بخوانيد. بعد امام مي‌فرمايد كه بعضي‌ به قدري زشت نماز مي‌خوانند كه اينطور كه با خدا حرف مي‌زنند اگر با همسايه‌شان حرف بزنند همسايه‌ جوابش را نمي‌دهد.
5- حق روزه
روزه سپر بين تو و آتش است. آدم سپر را دوست دارد. روزه را دوست دارد.
6- حق استاد
حضرت موسي مي‌خواست كه شاگرد خضر شود. به خضر گفت: »هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‌ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً« (کهف/66) حضرت موسي گفت: آيا اجازه مي‌دهي من دنبالت بيايم تا از آنچه آموخته‌اي يك چيزي به من ياد بدهي كه در آن رشد باشد. در اين آيه خيلي نكته است. «هل» سؤال مي‌كند. يعني نسبت به استاد اجازه بگيريد. «اَتَّبِعُك» يعني پيروي كردن. شاگرد بايد نسبت به استادش ادب و پيروي كند. ادب خيلي مهم است. يك چيزي از ادب اميرالمؤمنين بگويم. علي ابن ابيطالب تا وقتي پيغمبر زنده بود سخنراني نمي‌كرد.
«ما» يعني گوشه‌اي از آموخته‌ها. نمي‌گويد كه هر چه بلد هستي به من ياد بده. يك قسمتهايي از علم شما را. اين مهم است. يعني من خودم را در حد شما نمي‌دانم. در علم بايد رشد باشد.
يك وقت آدم آمار درخت‌هاي جنگل آفريقا را مي‌داند خوب چه فايده. ولي يك وقت مي‌گويد چه كار كنيم كه شير مادر زياد شود كه نياز به شير خشك نداشته باشيم.
چند روز پيش يكي از دوستانم رساله دكترايش را مي نوشت. پرسيدم موضوعش چيست؟ بسيار غصه خوردم چون موضوعي بود كه هيچ كاربردي نداشت.
مثلاً ما بياييم بگوييم كه آجرهاي سي و سه پل از نجف آباد بود يا از قمشه.
فوق ليسانس‌ها، رساله‌هايشان چه مشكلاتي را حل مي‌كند. حوزه درس بي‌فايده دارد. دانشگاه رساله بي‌فايده دارد. خودمان را حرام مي‌كنيم. مثلاً براي يادبود سرداران مقام معظم رهبري فرمودند ياد سرداران را گرامي بداريم. يك گرامي داشتن ميليوني داريم يكي هم ارزان. مثلاً همين كاري كه نهضت سواد آموزي كرده است. نهضت سوادآموزي خاطرات شهيد بابايي را، خلبان عزيز، در 20 صفحه خلاصه و روان نويسي كرده است. پخش مي‌كنيم تا يك ميليون آدم سر كلاسها بخوانند. چند ميليون سرباز داريم به همه آنها کتاب مي‌دهيم تا بخوانند.
اگر بنا است خاطرات جنگ زنده بماند بايد خاطرات رزمنده‌ها را روان نويسي كنيم تا هر سربازي بخواند و با قهرمانان تاريخ آشنا شود. نه اينكه كنگره بگذارند و سرداران ديگر بيايند و بخوانند آنها خودشان مي‌دانند. خرجش هم خيلي بيشتر است. اينجوري فقط نام بزرگان را در خواص زنده مي‌كند. قرآن مي‌گويد: » هذا بَيانٌ لِلنَّاس‌» (آل‌عمران/138) قرآن بايد مردمي شود. نه هذا بيان للخواص.
پس حق استاد: 1- ادب 2- پيروي 3- تقاضا نكنيم كه همه حرفها را به ما ياد بدهد 4- حرفي كه مي‌خوانيم چيزي باشد كه آسان و در آن رشد باشد. اعتقاد بنده اين است بارها گفته‌ام بازهم مي‌گويم. لازم نيست هميشه كارشناسها بگويند. البته من خودم را كارشناس مي‌دانم چون خانه‌مان در پادگان است و 15 سال است كه با سربازها هستم يعني از هر آخوندي كه در عقيدتي سياسي است اگر كارشناس‌تر نباشيم مثل آنها هستم براي اينكه درد را لمس مي‌كنم. 15-16 سال است كه در تلويزيون هستم. يك سال نامه‌هايي كه براي من آمد جمع‌آوري كردم دوازده هزار نامه براي من آمده‌ بود و هيچ وزيري اينقدر نامه ندارد. بيني و بين الله كنگره‌هاي پر خرج و كم فايده به چه درد مي‌خورد؟
حالا حق استاد:
ما قدر دينمان را نداريم. يك ورقه اي از يونسكو به دست من رسيده خيلي خوشمزه. يونسكو گفته در پنج سال آينده مي‌خواهيم كاري كنيم كه آموزش از گهواره تا گور بشود. 1400 سال پيش پيغمبرفرموده: «اطلبوا العلم من المهد الي الحد».
سازمان بين الملل يك كار درست و حسابي كرد كه گفت در اين جلسه كسي سيگار نكشد، اگر عمل كرده باشند.
ما در دنيا در سوآدآموزي نفر دوم شديم. بنده‌ام يك سوء‌ظني پيداكردم كه هر جا مي‌گويند كه ايران دوم است ذهنم مي‌رود كه نكند اول باشد. براي سوء‌ظن خودم هم دليل دارم. در يكي از مسابقات بين المللي و حفظ قرائت قرآن در مكه بوديم، ايران در قرائت و حفظ نفر اول شد. من در مسابقات بودم، از شركت‌كنندگان كشورها ديگر نصف صفحه مي‌پرسيدند ولي از ايرانيها 12، 10 صفحه مي‌پرسيدند. بالاخره به داور گفتند إلا و لابد يا حفظ را دوم كن يا قرائت را. يكي را اول كردند يكي را دوم. بعد از اجلاس و كنفرانس داور آمد پهلوي ايراني‌ها. گفت: من را حلال كنید من حقت را دزديدم، حكومت به من فشار آورد. كه نگذار ايران اول شود. من از آن به بعد هر كجا مي‌گويند ايران دوم است. مي‌گويم: نكند اول باشد. مي‌گويند: مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد مي‌ترسد.
7- درباره نهضت سواد آموزي
چون 7 دي سالروز نهضت سوادآموزي است بد نيست يك سري نكات را برايتان بگويم. اول اينكه امروز صبح يك نامه‌اي دست ما رسيد. معلم آموزش پرورش نوشته بود كه ترا به خدا نهضت را تعطيل كنيد. براي اينكه چي، چي و چي، پول خرج پيرها مي‌كنيد. يك جمله بگويم براي همين. يك بخشي از قانون اساسي اين است كه هر كجا آموزش و پرورش نمي‌تواند برود نهضت مي‌رود. ما يك ميليون ‌وصدوپنجاه هزار بچه را از كلاس اول تا پنجم آموزش داده‌ايم. بنابراين ما يك ميليون با سواد نهضتي داريم كه وظيفه‌ي آموزش و پرورش بوده است. به قدري دور بوده يا مشكلات بوده كه آموزش و پرورش نمي‌توانسته اين كار را بكند. اين هنر اول ما.
هنر دوم. ما پنج‌ ميليون كارنامه‌ي مقدماتي. چهارميليون كارنامه‌ي تكميلي و پاياني داده‌ايم. بعضي‌ها مي‌گويند اين كارنامه‌هاي شما الكي است بعد يادشان مي‌رود. بله من هم يك سري چيزها كه در حوزه خوانده‌ام يادم رفته. حالا اگر هم يادشان برود يك مقدارش كه مي‌ماند بيش از صد نفر داريم كه از نهضت سوادآموزي شروع كرده‌اند و الان در دانشگاه درس مي‌خوانند و يونسكو هم يك مدالي براي ما فرستاد.
زنان روستايي در جمهوري اسلامي با سوادهايشان سه برابر شده‌اند.
براي تداوم چه بايد كرد؟ ما از پارسال حدود چهل تا كتاب چاپ كرديم كه كساني كه خواندن و نوشتن ياد گرفتند بتوانند بخوانند. آمديم كتابها را ساده نويسي كرديم. مثلاً كتاب آيين تربيت آيت الله اميني 300 صفحه است ما در30 صفحه خلاصه كرديم بعد هم داديم به آيت الله اميني گفت خيلي قشنگ است٬ اين براي تداوم.
در سي هزار روستا تاثير فرهنگي داشته‌ايم. خانم آموزشيار با حجابي كه وارد مي شود، تأثير فرهنگي دارد. اين خانم نمازآموزي هم مي¬گويد قصه‌هاي داستان و راستان هم مي گويد. زنان خانه‌ دار روستايي با او مهر مي‌ورزند. داشته‌ايم در يك جا كه وقتي آموزشيار وارد روستا شده. 11 گوسفند جلوي پايش كشته‌اند. از بس اين بندگان مظلوم و محروم سختي و تلخي بي‌سوادي را چشيده‌اند يك آموزشيار كه وارد مي‌شود مثل اينكه پيغمبر وارد شده. وقتي مي‌خواسته برود، چقدر گريه كرده‌اند.
ما آموزشيارهايي داريم كه نماز روستا را آموزشيار ما ياد داده. مسائل انقلابي، كمك به جبهه، پيام انقلاب، دعوت به خدا. بنابراين حضور فرهنگي هم هست، نه فقط حضور سوادآموزي.
انگيزه: در غرب انگيزه اين است كه با سواد كنيم تا بيشتر توليد كنيم. اما ما مي‌گوييم با سواد كنيد چون خود سواد رشد است. توليد مرحله‌ي دوم است.
غرب مردم را براي خودشان نمي‌خواهند. مردم را براي تولد مي‌خواهند. اما اسلام وقتي مي‌گويد سواد منظورش اين است كه سواد براي رشد خودش خوب است. سواد براي قرب به خدا، سواد براي نجات، فرق است سواد براي استثمار يا سواد براي نجات. »دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» (انفال/24) به هر حال يكي از بركات نقلاب نهضت سوادآموزي بود كه امام آنرا تاسيس كرد. من 15 سال است كه در نهضت هستم. در آينده ممكن است برسيم به يك روزي كه هر بي‌سوادي گريه كند بايد بگوييم بايد 40 هزار تومان بدهي تا با سواد بشوي. آقا 15 سال آموزشيار از پدر و مادرش جدا شد آمد 15 دفعه در خانه‌ات را زد ولي شما نق زدي، نيامدي٬ در آينده‌ي نزديكي نهضتي‌ها كار ديگري خواهند كرد و بي‌سوادها گريه خواهند كرد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2261

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.