سلامتی و بهداشت فرد و جامعه
موضوع: سلامتی و بهداشت فرد و جامعه
تاریخ پخش: 74/08/25
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در محضر مبارک برادران و خواهرانی هستیم که در بیمارستان قلب زحمت میکشند و در رشتههای مختلفی درس خواندهاند. برای اینکه بحث ما با کار شما تناسبی داشته باشد و برای عموم مفید باشد، یک سری اطلاعات کلی راجع به مسائلی است که خدمتتان میگویم. راجع به سلامتی، بیماری و دارو یک تذکراتی است که خدمت شما عرض میکنم.
1- توجه اسلام به پوشاک و خوراک
الحمدلله اسلام غنی است. اسلام به مسائل طبیعت خیلی عنایت دارد. به سورههای قرآن نگاه کنید. همه سورههای قرآن اشاره به طبیعت است. سورهی نور، سورهی رعد، سورهی انعام، مائده، تین، نجم، شمس، نهار، لیل همه دربارهی طبیعت است. یک سری از سورهها اصلاً به نام طبیعت است. سفارش اسلام به این است که در آثار و در طبیعت دقت کنیم. حتی در یک سری چیزهای جزئی هم باید دقت کرد. «أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ» (غاشیه/17) اسلام ما را به فکر کردن در طبیعت سفارش کرده است. امام رضا(ع) فرمود: اگر کسی علم تشریح و ستاره شناسی را نداشته باشد، در خداشناسی میلنگد. دقت در طبیعت و آشنا شدن با مناسبتها، با دستورها چیزی است که اسلام خیلی به آن بها داده است. این به معنای جامعیت اسلام است. شما در نماز چند زاویه بهداشتی میبینید؟ به امید روزی که رسالهای نوشته شود که در آن نماز از دیدگاه سلامتی یا سلامتی از دیدگاه نماز را بگوید. وقتی وضو میگیری خود وضو و غسل نماد است. پس نماز با بهداشت و نظافت همراه است. بعد از آن به سراغ نماز میآییم. لباس نمازگزار باید پاک باشد. رنگ لباس باید روشن باشد. اسلام میگوید: لباس که میپوشید رنگش روشن باشد که اگر لک شد، چرک شد، آدم بفهمد که کثیف شده است. میگویند: این لباس خوب است. قهوهای است. اگر کثیف شود، معلوم نمیشود. اما اسلام میگوید: لباسی بپوشید که وقتی کثیف شد، بفهمید که کثیف است. پس وضو جنبهی بهداشتی دارد. لباس جنبهی بهداشتی دارد. بعد تغذیه را مطرح میکند. آن هنگامی که آدم نماز میخواند، اگر تغذیهاش مسموم باشد، یعنی از مشروبات الکلی بخورد نمازش قبول نیست. البته ممکن است بگویید: مگر شراب خوار هم نماز میخواند.
میگویند: به یک آقایی گفتند: شخصی سحر رفته و دزدی میکند. گفت: پس نماز شبش را چه کسی میخواند. به ما گفتهاند: که با شکم پر نماز نخوانید. اگر کسل هستید، حرکات رکوع و سجود نشاط میآورد. مثلاً داریم وقتی میخواهی سجده کنی، به جایی فوت نکن. حالا الان چون جانماز و مهر است نیازی به فوت کردن نیست. سابق سرشان را بر روی خاک میگذاشتند. گاهی اگر کسی میخواست سرش را بر زمین بگذارد، فوت میکرد. از امام صادق(ع) روایت شده است. «إِنَّمَا یُکْرَهُ ذَلِکَ خَشْیَهَ أَنْ یُؤْذَى مَنْ إِلَى جَانِبِهِ» (منلایحضرهالفقیه/ ج1/ ص271) فوت نکن برای اینکه فوت کردن کنار دستی تو را اذیت میکند. ما گاهی وقتها که به نمازجمعه میرویم، یک حصیر یا تکهای پارچه با خودمان میبریم. نماز که تمام شد، همه حصیرها را تکان میدهند. بعد از نمازجمعه باید کلی گرد و خاک بخوریم. میگوید: فوت نکن. برای اینکه دیگران را اذیت میکنی. اگر من به نمازجمعه رفتم، حق ندارم که بعد از نماز جمعه فرشم را تکان بدهم. چون گرد و خاک در حلق دیگری میرود. میدانی نماز جماعت چقدر ثواب دارد؟ اگر یک نفر به کسی اقتدا کند یک رکعت ثواب هفتاد و پنج رکعت دارد. لازم نیست که نمازجماعت زیاد باشد. یک نفر دو نفر هم کافی است. من گاهی در خانه نماز میخوانم و دخترم تنها میآید و پشت سر من نماز میخواند. این درست است و اشکال ندارد. هرچقدر تعداد افراد بیشتر شود، ثواب نماز زیادتر میشود. همین طور که تعداد از ده نفر بیشتر شود، هیچ فرشتهای نمیتواند ثواب آن را بگوید. حالا اگر کسی وضو دارد و میخواهد دوباره وضو بگیرد، باید نمازش را فرادا بخواند. اینجا باید جماعت را در نظر بگیریم. اسلام میگوید: یک نماز فرادا بخوانید و ثواب عظیم جماعت را از دست بدهید. ولی ادرار خود را نگه ندارید. من بارها گفتم که پیغمبر ما(ص) مسواکش را در پشت گوشش میگذاشت. وقتی از دنیا رفتند، جنازهاش را که برداشتند، مسواکش زیر متکا بود. آیا شنیدهاید که وقتی پیغمبر میخواست لباس هایش را بشوید، آنها را میجوشاند؟ هزار و چهارصدسال پیش پیغمبر ما لباس هایش را در دیگ میجوشاند.
آیا شنیدهاید که پیغمبر اسلام وقتی میخواست مرغ میل کند، مرغ را به خانه میآورد و خودش به آن دانه میداد، تا بزرگ شود. چون آن زمان مرغداری نبود. مرغها در کوچهها میرفتند و آشغال میخوردند. حضرت مرغی که میخورد به خانه میآورد. خودش دانه میداد و میگفت: گوشتی که قرار است جز سلول پیغمبر شود، باید سالم باشد.
رابطه ما با سبزیجات چطور است؟ امام رضا بر سفرهای که سبزی نبود، حاضر نمیشد. شنیدید که رابطه ما با سبزی باید یا مستقیم باشد یا با واسطه باشد. یا مستقیم سبزی بخوریم یا اگر میخواهیم گوشت بخوریم، گوشت حیوانی را بخوریم که سبزی میخورد. اگر دو واسطه بخورد گوشت آن حیوان حرام است. و لذا گوشت حیوانهای گوشتخوار حرام است. گربه، سگ، شغال گوشتشان حرام است. چون ما یا باید مستقیم سبزی بخوریم یا اگر سبزی نمیخوریم، گوشت گوسفند و بزغالهای را بخوریم که سبزی میخورند. اگر حیوان دو واسطه با سبزی فاصله داشته باشند، گوشت آن حرام میشود. تغذیه انسان یا مستقیم است. یا غیر مستقیم است. تمام حیوانهایی که با دو واسطه با سبزی فاصله دارند، گوشتشان حرام است.
2- ساختمان سازی دراسلام
شما هیچ میدانید که به ما سفارش کردند که خانهی خود را به طرف آفتاب بسازید. شما هیچ میدانید سفارش کردند که خانههای خود را سفید کنید. زندگی کردن در خانههای کاهگلی درست نیست. اسلام با تجملات مخالف است. اما میگوید: سفیدکاری بکنید. خانه باید سفید باشد. برخلاف خانههای امروز که دستشویی با حال و پذیرایی مخلوط است، همهی خانههای امروزی یا سوسک دارد یا بوی رطوبت میدهد.
اسلام میفرماید: دستشویی خانه در دورترین نقطهی خانه باشد. اما امروزه دستشویی را کنار اتاق خواب میسازند و این خوب نیست. هیچ میدانید که سیگارکشیدن در جایی که دیگران اذیت شوند، شبههی شرعی دارد. چون هوای اینجا برای همه است. شانزده نفر سیگارکش در یکجا جمع میشوند و هوای آن منطقه را آلوده میکند. تصرف به حریم هوایی فقط مخصوص صدام نیست. به هرحال هوا برای همه است. اسلام سفارشات ریزی دارد. در وسائل الشیعه حدود سه هزار حدیث وجود دارد که در مورد خوردن و نخوردن است. کتابی به نام اطعمه و اشربه داریم.
من روایتهایی که دربارهی ساختمان بود جمع کردم تا بریتان بخوانم. حدود سیصد حدیث وجود دارد که اتاق به چه سمتی باشد. چند متر باشد. سقفش چقدر باشد. پشت بام چه طور باشد. یکی از حدیثها این است که وقتی امام زمان ظهور میکند، تمام خانههایی را که ناودانش افقی است، خراب میکند. میگوید: ناودان باید عمودی باشد که آب بر سر مردم نریزد. اسلام یک سفارشهای خیلی ریز و دقیقی دارد.
وارد بحث میشوم. اهمیت سلامتی را میگویم. سلامتی از نعمتهای بزرگ است. خداشناسی میگوید: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ» (شعراء/80) نمیگوید: «وَ إِذا اَمرَضَنی» خدا مرا مریض کرد. میگوید: مرض در خودم است. خودم را مریض میکنم. اما «فَهُوَ یَشْفینِ» او شفا میدهد. این خیلی مهم است. کجیها برای ما است. مثلاً در نماز میگوییم: «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ» (فاتحه/7)، «أَنْعَمْتَ» یعنی تو لطف کردی. اما نمیگوییم: «غیرالذین غضِبتَ» تو غضب کردی. میگوییم: «مغضوب» یعنی به غضب که میرسیم، نمیگوییم: «غَضِبتَ» میگوییم «أَنْعَمْتَ» چرا؟ برای این که نعمت از خداست. اما خدا غضب نمیکند. ما مغضوب میشویم. یعنی مورد غضب قرار میگیریم. لطف از اوست. «وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّهِ» (نحل/53) نعمتها از اوست. ولی عیبها از خودمان است. «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ» (شورى/30) هرچی لغزش است، از ما است. هرچی لطف است از اوست. یعنی چه هرچه خوبی از خداست. هرچه بدی است از ما است؟ یک مثال بزنم. کرهی زمین میگردد. هم دور خودش و هم دور خورشید گردش میکند. همیشه یک طرف کره زمین روشن است و یک طرف دیگر تاریک است. هرجا روشن است از خورشید است و هرجا تاریک است از خودش است. میتوانیم بگوییم: ای زمین هرجای تو روشن است، از خورشید است و هرجای تو که تاریک است از خودت است. نعمتها اینطور است. هرچه لطف است از اوست. هرچی نارسایی است از ما است. نعمت سلامتی خیلی مهم است.
سؤال میکنند و میگویند: شب قدر چه دعایی کنیم؟ برای سلامتی و عافیت دعا کنید. «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ» (شعراء/80) قرآن برای غذا سفارشهایی کرده است. بیش از هرچیز به سبزی و غذاهای طبیعی که بیشترین فواید را دارد سفارش شده است. بیشتر غذاهایی که سفارش شده است در قرآن آمده است. یازده درخت در قرآن است که این یازده درخت، یازده نوع میوه دارد که مواد غذایی آن از همهی میوهها بیشتر است. خرما، زیتون، انجیر میوههایی هستند که ارزش غذایی بالایی دارند. میوههای یازده درختی که اسم آن در قرآن آمده است یک برجستگی دارد.
سفارشات زیادی داریم که چه غذایی بخوریم؟ چقدر بخوریم؟ چه موقع بخوریم؟ در اسلام گفتند که مصرف غذا در دو وعده است. چاشت و غروب دو وعدهی غذایی است. حتی داریم اگر چهل روز گذشت و شما گوشت نخوردید، قرض کنید و گوشت بخرید. یعنی کمتر از چهل روز بین بدن شما و گوشت فاصله نیفتد.
3- نظر اسلام درباره بهداشت فردی و اجتماعی
حدیث داریم که حضرت هرچه میخورد، میگفت: الحمدلله! خدا بهترش را برساند. اما شیر که میخورد نمیگفت: خدا بهترش را برساند. گفتند: چرا؟ گفت: برای این که شیر یک غذای کامل است و بهتر از شیر غذایی نداریم. دوسال است که وزارت بهداشت کنگره میگیرند و میگویند: شیر مادر بهتر از شیر خشک است. اسلام گفته است: بهترین غذا شیر مادر است. اما ما گوش ندادیم و به بچههایمان شیر خشک دادیم. حالا سیلی خوردیم. اگر به تمام حدیثهایی که داریم عمل نکنیم در آینده کنگره خواهیم داشت. از اول گفتهاند: اگر کاهو میخوری، آن برگهای آفتاب خوردهاش را بخور. ما برگهای آفتاب خورده را دور میریزیم و آن برگهای کوچک را میخوریم. در آینده سمینار برگ کاهو هم خواهیم داشت. اگر به هرچه که اسلام گفته است عمل نکنیم، سمینار خواهیم داشت. یعنی سمینار برگشت به چیزهایی است که از دست دادیم.
اسلام راجع به مصرف دارو میگوید: تا میتوانید درد را تحمل کنید. زود به زود قرص نخورید. بعضی از خانمها یا برادرها تا یک چیزی میشود، زود قرص میخورند. حدیث داریم «الدواء للجسد کالصابون» (شرح نهجالبلاغه/ج20/ص300) حدیث داریم که دارو مثل صابون است. صابون امروز لباس را تمیز میکند. اما استحکام لباس را کم میکند. قالی هم که با نخ کلفت بافته میشود، اگر دو سه سال پشت سر هم بر زمین بیفتد، از بین میرود.
من اعتقادم این است که هنگام ظهر باید فرش داخل مساجد را بردارند. سنگ مرمر داریم. اگر پول دارند، سنگ مرمر باشد و اگر ندارند، کاشی کنند. سرامیک بهتر است. چون با مقداری آب هم شسته میشود. فرش زیاد خوب نیست. چون اگر کثیف شود، شستن آن خیلی سخت است و با شستن فرش از بین میرود. قالیشویی ظلم به قالی است. ضرر به قالی است. نشستن پا و نشستن قالی باعث تولید بوی بدی میشود. فقط زمستانها فرش باشد. دلیل ندارد که تابستان بر روی قالی نماز بخوانند. البته بعضی از افراد هستند که درد پا دارند. نمیتواند روی سنگ نماز بخواند. یکی دو تخته فرش در مسجد باشد تا این افراد بر روی فرش نماز بخوانند. اصل بر این است که مساجد ما سنگی باشد که با مقداری آب شسته شود. ما به مسئولین گفتیم: که در کنار هر پمپ بنزین یک نمازخانه بسازند تا هرکس خواست بتواند نمازش را بخواند. بهتر است که زمین آن را هم سنگ مرمر کنند که بهداشت رعایت شود. حتی در مراکز مذهبی ما کارهایی ضد بهداشت انجام میشود. برای امام حسین سفره میاندازند. با جوراب در سفره میرود. جوراب شما بو میدهد. کثیف است. چرا با جوراب در سفره راه میروی؟ بعد تکههای نان را در جای پای تو میگذارند و ما هم آن را میخوریم. این نان در حلق مردم میرود و هزار نوع میکروب دارد. چای دادن مساجد بهداشتی نیست. چون نعلبکیها را روی فرشها میگذارند و دوباره روی هم میچینند و در آن چای میریزند. چای خوردن در مسجد غیربهداشتی است. حالا امروزه بهتر شده است. قدیم یک ظرف آب میگذاشتند و همهی استکانها را با همان مقدار آب میشستند. آنقدر استکان در این آب میشستند که آب رنگ چایی میشد. اسلام میگوید: دستتان را بشویید و با دست غذا بخورید. بعد هم دوباره دست خود را بشویید. چون آدم میداند که دست خود را چه طور شسته است. اما نمیداند که قاشق چنگال را چه طور شستهاند. با دست غذا خوردن میزان داغی و سردی غذا را نشان میدهد. یکی از کارهای بسیار بدی که ما انجام میدهیم این است که در موقع پخش فیلمهای هیجاندار غذا میخوریم. این کار بسیار بد است. به همین خاطر گفتهاند: آرام غذا بخور. حدیث داریم که هرچه بر سر سفره بنشینی جز عمرت حساب نمیشود. یعنی نگو که وقتم تلف شد. آرام غذا بخورید. لقمه را کوچک بگیرید. غذا را خوب بجوید. غذای داغ نخورید.
مرحوم آقای بروجردی در رسالهاش نوشته است که خوردن غذای گرم مکروه است. امام در رساله نوشته است به شرط آنکه داغ باشد. آقای بروجردی گفته است غذای گرم نخور. امام فرموده است: به شرط آنکه داغ باشد. بچههای شیرخواره هم همین طور است. من یک جایی بودم. بچه تشنهاش بود. این مادر با استکان به بچهاش آب داد. بچه نمیتوانست آب را بمکد، آَب را میریخت. چشمش سرخ شد. عطسه کرد. سرفه کرد. گفتم: این آب دادن با اعمال شاقه است. همین طور که ما به بچههایمان با زجر غذا میدهیم، خودمان هم با دیدن فیلمهای هیجانی غذا میخوریم. یکی از کارهای بسیار زشتی که ما میکنیم، این است که میگوییم: عزیزم میخواهی برایت ساندویچ بگیرم. ساندویچ خیلی بد است. ساندویچ یک غذای اضطراری است. یک کسی در اروپا ساندویچ خورده است. حالا شما هم میخواهی در خیابان ساندویچ بخوری. مادر بچهی پنج سالهاش را ترغیب میکند و میگوید: میخواهی برایت ساندویچ بگیرم. مثلاً کجای این تمدن است. اسلام دربارهی سلامتی محیط زیست میفرماید: احدی حق ندارد باغ و درختانش را از بین ببرد و خانه سازی کند. اینجا حق با شهرداری است. اما شهرداریها حالا از خواب بیدارشدند. تغییر کاربردی میدهند و پول میگیرند. ما متوجه نشدیم که تغییر کاربردی چیست؟ ولی این حدیث اسلام است. من فقط ضامن اسلام هستم. ضامن هیچ قانون دیگری نیستم. اسلام میفرماید: هیچ کس حق ندارد باغش را به خانه تبدیل کند. جز این که ضرورت داشته باشد. درعوض این باغ یک باغ دیگر تولید کند. الآن به این قانون در اروپا عمل میکنند. اگر کسی یک درخت را قطع کند باید سه درخت جای آن بنشاند. این حرکت یعنی کسی حق ندارد که درختان را قطع کند. این یعنی نباید فضای سبز کم شود. گاهی وقتها ما نمیدانیم که قرآن چند آیه دارد. میگوید: «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ» (تکویر/26) یعنی کجا میروید؟ الآن مشکل مسکن خیلی زیاد شده است. زندگی آپارتمانی مثل جهنم است و زندگی ویلایی مثل بهشت است. الآن در ژاپن زمین در حد اضطرار است. برای اینکه جمعیتش زیاد است. الآن در تهران هم زمین به حد اضطرار رسیده است. الآن واقعاً زمین نیست. ما ادا درمیآوریم که زمین نداریم. من به یک سمینار رفته بودم. دیدم که تا چند متر اطراف این سمینار زمین خالی وجود دارد. من به حوزه رفته بودم. یکی نفر از دوستان را دیدم. این آقا هفده کتاب بیشتر نداشت. ایشان برای کتاب هایش جدول درست کرده بود. گفتم: دست بردار. شما سر جمع هفده کتاب داری. هفده کتاب که دیگر جدول نمیخواهد. این آقا به جایی رفته بود و دیده بود که جدول دارند، ایشان هم جدول درست کرده بود.
یک نفر میگفت: گوشم درد میکند. گفت: برو آن را بکش. گفت: چرا؟ گفت: من دندانم درد میکرد، آن را کشیدم. بیابان بزرگ است. اما مثلاً میگویند: خدمات شهری راحتتر است. مفاسد آپارتمانی آن را نمیگویی.
اسلام میگوید: زن باید بتواند قدم بزند. بچه باید بتواند بازی کند. در پارک بازی کردن عوارضی دارد. مخارجی هم دارد. آفتهایی هم دارد. ما باید برگردیم و سمینار بگیریم. شاید یک شهرهایی هم باشد که زمین کافی داشته باشد و بتوانند آپارتمان بسازند. اسراف در غذا را بگوییم.
حدیث داریم قبل از آنکه سیرشوید، کنار بروید. یک مهمانی خانهی ما بود. خانمها جمع شده بودند. خانم ما به خانمهای دیگر مهمانی میداد. خانمها گفتند: ما میخواهیم آقای قرائتی را ببینیم. حالا که به خانهی ایشان آمدیم، ایشان را هم ببینیم. خانم به من گفت: خانمها میگویند: شما بیاید یک سلام علیکی بکنید. رفتم گفتم: سلام علیکم! خوش آمدید. گفتند: آقای قرائتی یک حدیث برای ما بخوان. گفتم: حدیث داریم قبل از این که سیرشوید، کنار بروید. حتی در نوع غذا میگویند: چه غذایی را صبح بخورید. چه غذایی را ظهر بخورید. چه غذایی را عصر بخورید. میگویند: یک سری از غذاها را در موقع خواب نخورید. حدیث داریم که اسلام میگوید: انار را با هستهاش بخوریم. ما آب انار را میخوریم. ما از این که هستهی انار چه نقشی دارد غافل هستیم. هستهی انار هضم نمیشود و مثل شن به دیوار معده کشیده میشود. حدیث داریم که امام صادق(ع) میفرماید: «کُلُوا الرُّمَّانَ بِشَحْمِهِ فَإِنَّهُ یَدْبُغُ الْمَعِدَهَ وَ یَزِیدُ فِی الذِّهْنِ» (کافی/ ج6/ ص354) «یدَبًِغُ المَعدَه» یعنی معده را دباغی میکند. ما آب انار را میخوریم. بعد میبینیم که معدهی ما ضعیف شده است. حالا چه کار کنیم؟ انار را با هسته بخورید که آب آن جذب شود.
حدیث داریم که مسواک را عمودی بکشید. حدیث داریم اگر مسواک نبود که مردم به دردسر بیفتند من مسواک را واجب میکردم. این چوبهای مسواکی که از مکه میآورند، آزمایش کردند و متوجه شدند که آن چوبهای گرد بهتر هستند. ازنظر علمی آزمایش کردند و متوجه شدند که برای لثه بسیار مفید است. اما نه این طور که بعضی از مسجدیها مصرف میکنند. بعضی مسجدیها چوب را در دهانشان میکنند و بعد دوباره آن را در جانماز میگذارند. خشک که شد دوباره آن را استفاده میکند. این کار، کار بسیار زشتی است. این چوب مثل قلم مداد است. باید پوستش را تراشید. وقتی پوستش تراشیده شد، خودش ریش ریش میشود. یعنی مثل مسواک میشود. بعد میگویند: مسواک بزن و این چوب را بشوی. نعناهای تند و برگ دار برای لثه مفید است. الان در خمیر دندانهای ما عصارهی نعناع وجود دارد.
4- تفاوت ابلیس با شیطان
در اسلام ابلیس و شیطان فرق میکند. ابلیس همان است که به آدم سجده نکرد. اما به میکروب هم شیطان گفتهاند. و لذا میگویند: اگر ناخنتان بلند باشد، زیر ناخن شما شیطان جمع میشود. یعنی میکروب جمع میشود. اگر خاکروبه را بیرون نبرید، شیطان در خانهی شما میماند. تار عنکبوت شیطان است. شیطان غیر از ابلیس است. ابلیس وجود خاص دارد. شیطان به معنی هرچیز مضر است. و لذا به انسانهای بد جنس هم شیطان میگویند. قرآن میگوید: «شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» (انعام/112) شیطان انس و جن است. یعنی یک سری از انسانها هم شیطان هستند. انسانهای مضر شیطان هستند. به هر چیزی که مضر است شیطان میگوییم. به میکروب هم میشود شیطان گفت. آبی که کسی با آن غسل کرده است، کس دیگر حق ندارد که با آن غسل کند. وان هم همینطور است. وقتی آن را پر کردی و در آن غسل کردی، باید آن را خالی کنی. نباید بگویی: اسراف است. گرچه مصرف آب مهم است و دولت هم خیلی برای آب سوبسید میدهد. اما این درست نیست که دو نفر با یک آب غسل کنند. یک مترمکعب آب برای جمهوری اسلامی چهل تومان تمام میشود. اما از ما شش تومان و نیم میگیرند. یعنی برای یک مترمکعب آب حدود سی و سه تومان و پنج ریال سوبسید میدهد. مثلاً برای تمیز کردن یک برگ درخت با آب برگ را تمز نکنیم. یک برگ درخت چقدر ارزش دارد که تو این همه آب تهران را مصرف کنی. بعضی از کشورها دو لوله کشی آب دارند. آب آشامیدنی با آب مصرفی فرق میکند. اما ما با آب آشامیدنی، برای کارهای دیگر هم استفاده میکنیم. بهترین آبها، آب تهران و کرج است. بقیهی شهرها آبشان شور است. آب قم شور است. قمیها میگویند: بفرمایید داخل تا یک چایی با آب تهران به شما بدهیم. آنوقت این تهرانی، خودش قدر آبی که میخورد را نمیداند. برای تمیز کردن یک برگ درخت با آب جارو میکند. اسراف گناه کبیره است. امام در تحریر میفرماید: گناهان کبیره چند مورد است. در شمار گناهان کبیره اسراف را میگوید. اسراف در مصرف دارو هم بد است. اگر پزشک گفت: دیگر بس است، دارو را قطع کن. آن دارو را به کس دیگری که به دارو احتیاج دارد، بده.
من این را گفتم و بار دیگر تکرار میکنم. ما کمبود کاغذ داریم. کشور ما هرساله با شروع سال تحصیلی از کشورهای دیگر کاغذ میخرد تا کتابهای درسی را چاپ کند. اما کشوری مثل آلمان که ما از آن کاغذ میخریم، خودشان هر کتاب درسی را دو بار میخوانند. یعنی از یک کتاب فقط یک نفر استفاده نمیکند. بلکه چند نفر استفاده میکنند. اما ما که گدای کاغذ هستیم از هر کتاب فقط یکبار استفاده میکنیم. هرساله هزینهی زیادی برای خرید کاغذ میشود. اما بچههای ما نمیدانند که چگونه از کتابهای خود مراقبت کنند که دیگران هم بتوانند از آن استفاده کنند. ما باید یک تغییری بدهیم. خوابهای ما درست نیست. برنامه خواب این است. اول شب بخواب و سحر بیدار شو. مثل خروسها بخواب. اما زندگی ما طور دیگری است. تا یک بعد از نیمه شب بیدار هستیم و تا چاشت میخوابیم. بعضیها شب کار هستند. بعضیها هم روزها کار میکنند. اگر کاری اضطراری نیست شب کاری غلط است. اما یک موقع هم مثل اتاق عمل اضطرار است و حسابش جداست. انسان اختیار دارد. اگر کاری اضطرار نیست، اجازه ندهید که شبها کار بکند. خواب شب حسابش جداست. طبیعت و تمام حیوانها شبها میخوابند. ما میتوانیم از طبیعت الهام بگیریم. کسی لخت شد و در چاه آب رفت تا غسل کند. امام فرمود: چرا چنین میکنی؟ گفت: آقا میخواهم غسل کنم. فرمود: غلط کردی. این آب آشامیدنی است. شما حق نداری که در آب آشامیدنی غسل کنی. زبالههایی که در سطح شهر هست را دیدهاید؟ کاملاً ضدبهداشتی است. مردم زبالههای خود را در نایلون نمیگذارند و همینطور در خیابان میریزند. کارکنان شهرداری که میخواهند این زبالهها را جمع کنند، برایشان سخت است و گرد و غبار به گلویشان میرود. ما هنوز متوجه نشدهایم.
حدیث داریم اگر میخواهی خرما بخوری، خرما را بازکن و هستهی آن را در ظرف بگذار. بعد خرما را در دهانت بگذار. چون وقتی هسته را از دهانت درمیآوری، ممکن است کنار دستیت ناراحت شود. اسلام میگوید: هلو را طوری بخور که هستهاش در دهانت نرود. این دستور اسلام است. هرکس کارمند شهرداری میشود، حتماً در چندسالگی مریض میشود. به خاطر این که با بیل زبالهها را برمیدارد. حدیث داریم هرکس دو چشمش را دوست دارد، نیم ساعت به غروب مانده حق مطالعه ندارد. یعنی نور نیم ساعت به غروب برای مطالعه کم است. با شکم پر مطالعه نکنید. اینها همه دستور است که من هم باید بگویم. اگر تلویزیون میخواهد، میتواند نشان ندهد. من نمیتوانم دست از آخوندی خود بردارم. اسلام میگوید: پا باید برهنه باشد. سر را بپوشانید و پایتان برهنه باشد. حالا ممکن است که در آینده کنگره داشته باشیم که جوراب مریضی میآورد. من یقین دارم که هرچه اسلام گفته است و ما به آن عمل نکردهایم، دوباره در آینده برای ما تکرار میشود. دوباره به آن مسئله برمیگردیم. از برگ کاهو گرفته تا هستهی انار و. . . برای ما تکرار میشود.
5- نظر اسلام درباره زن و مرد
اسلام میگوید: زن تا مجبور نشود، نباید در بیرون از خانه کار بکند. زن باید فقط در محیط خانه کار بکند. البته برای معلم، پرستار، پزشک اضطرار است. در محیط خانه سلامتی زن و بچه تأمین است.
البته زن میتواند در بیرون از خانه کار کند اما سه شرط وجود دارد. اختیاری باشد نه اینکه از روی اجبار باشد. در محیط آرام باشد و سر و صدا وجود نداشته باشد. در محیطی باشد که بتواند چادرش را بردارد. بتواند راحت زندگی کند. آسایش لباسی داشته باشد. آرامش روحی داشته باشد. اختیاری باشد و با طبعش سازگار باشد. ظریف باشد. کارهای سنگین انجام ندهد. زن مثل پر گل است. قهرمان نیست. این خاصیت است. با شعار هم نمیشود گفت: آقا زن و مرد مساوی هستند.
زن و مرد اصلاً با هم مساوی نیستند. دو ساختمان است که برای دو کار درست شده است. یکی برای کارهای عاطفی و تربیتی و علمی و هنری است. یکی هم برای کارهای جنگی و توپ و تانک است. زن و مرد دو نوع متفاوت هستند که حقوق مساوی دارند. تحقیر ممنوع است. زن و مرد حقوق متقابل دارند. مالکیت دارند. حقوق دارند. اما نمیشود که شرایط کاری مثل هم باشد. ما نباید به بیماری با دید بد نگاه کنیم. ما فکر میکنیم که بیماری بد است. بیماری هم یک فایدههایی دارد. ببینید مثل این که آدم بگوید: لیموترش بد است. لیموترش فقط صرف اینکه ترش است، بد است. هنرمند این است که از همان لیموترش، لیموناد درست کند. بیماری فرصتی برای فکر است. افرادی هستند که تا سالم هستند گردن کلفتی میکنند. اما وقتی بیمار میشوند، تنبیه میشوند.
6- شکرگزار نعمتها باشیم
و لذا حدیث داریم اگر سه چیز نبود انسان خیلی بدمستی میکرد. مرگ، مرض و فقر از چیزهایی است که انسان را تنبیه میکند. بیماری فرصتی برای بازگشت است. بیماری به خویشتن ارزش میدهد. خیلی از افراد در وقتی که سالم هستند، هرچه حرف میزنی کتفهایشان را بالا میاندازد. در قرآن یک آیه برای آنهایی که کتفشان را بالا میاندازند، داریم. هرچه میگویی، کتفش را بالا میاندازد. اما وقتی مریض میشود آرام میشود.
بیماری کفارهی گناه است. بیماری باعث غرورزدایی میشود. خیلی وقتها بیماری عامل شکر است. گاهی وقتها ما اصلاً فکر نمیکنیم که نعمتی داریم. اما وقتی یک صحنه پیش میآید و اتفاقی میافتد، میفهمیم که ما چه نعمتی داشتهایم. چند وقت پیش من در سخنرانی خود گفتم: خدا فنر چشم یکی از بزرگان را پاره کرد. چشمش سالم است اما پلکهایش پایین افتاده است و نمیتواند جایی را ببیند. تا به حال یک نفر از ما نگفتهایم: الحمدلله که پلک ما فنردارد و سالم است. یعنی تا خدا نعمتی را نگیرد ما قدر آن را نمیدانیم. بیماری عامل بازگشت به خویشتن است. بیماری عامل غرورزدایی است. بیماری عامل شناخت نعمتها است. بیماری کفارهی گناهان است. حدیث داریم حتی بچه که بیمار میشود، کفاره گناه پدر و مادرش است. بیماری عامل پرورش عاطفه است. اصلاً اگر همهی مردم یکسان باشند، معلوم نمیشود که ما چه طور آدمی هستیم. یعنی اگر حوادث نباشد، خصلتهای انسانی در ما شکوفا نمیشود. این تفاوتها رمز این است که یک نفر در فیزیک موفق است. یک نفر در شیمی موفق است. یک نفر در علوم دینی و یک نفر هم در فلسفه موفق است. یکی هنرش بهتر است. یکی صدایش بهتر است. یکی خطش بهتر است. اصلاً این تفاوتها باعث میشود که با هم جمع شوید و به همدیگر کمک کنید. خصلتها شکوفا شود. اگر همهی انسانها یکسان باشند، یک سری صفات در انسان شکوفا نمیشود. بیماری عامل شکوفایی خصلتهای انسانی و پرورش عاطفه است. بیماری گامی برای پیشرفت طب است. اصلاً اگر بیماری نبود. علم طب آنقدر پیشرفت نمیکرد. یعنی این حوادث تلخ باعث میشود که انسان به فکر چاره بیفتد. بسیاری از پیشرفتهای علمی به خاطر حوادث تلخ است. یعنی اگر حوادث تلخ نباشد انسان به فکر نمیافتد. ما هشت سال جنگ کردیم. همان جوانان کوچه و بازار بلند شدند و با شجاعت جنگیدند و ما پیروز شدیم. یعنی یک سری از حوادث تلخ یک نتیجههای شیرینی دارد. امراض رمز پیشرفت علم است. حوادث تلخ رمز پیشرفت علم است. به هر حال به بیماری از آن زاویه نگاه نکنید. خال سیاه به تنهایی زشت است. اما یک خال سیاه در یک صورت سفید رمز زیبایی میشود. باید مجموعه را درنظر گرفت. دستوراتی که اسلام برای پزشک داده است، بسیار جدی است.
حدیث داریم که اگر پزشک ناشی نسخه داد، ضامن سلامتی بیمار است. اگر بیمار او از بین برود، حتی میتوانید او را مجازات بدنی کنید. یعنی شلاق بزنید. عالم فاسق و پزشک غیرحاذق باید تنبیه شوند. البته ان فقط برای پزشکها نیست. خانم بزرگها هم همین طور هستند. تا یک نفر دل درد میگیرد، میگوید: آب نبات بخور. تو چه کاره هستی که میگویی: آب نبات بخور.
در سه چیز همه رأی میدهند. بنایی، پزشکی نباید هرکسی ناشیانه دستور بدهد. ممکن است که برای طرف حادثهای پیش بیاید. ما نباید حادثه آفرینی کنیم. ما ضامن هستیم. یکی از دوستان ما میگفت: همسایهی ما به مسافرت رفت. کلید خانهاش را به ما داد و گفت: این گلها را آب بدهید. گفتیم: خیلی خوب! کلید همسایه نزد ما ماند.
یکی از دوستان دیگر گفت: ما میخواهیم به قم برویم. کلیدهای خانهات را به ما بده تا ما برویم. میگفت: من گفتم: برو از روی آن بساز و یکی را بردار. کلید خانهی همسایه را به او دادم. از روی کلید خانهی همسایه یک کلید ساخت. بندهی خدا یک بار زن و بچهاش را برداشته بود و به خانهی آنها رفته بود. بر سر او ریختند و ایشان را کتک زدند. بعد میگفت: تو ضامن هستی. کتکهایی که به من زدهاند، باید تو بخوری. اگر پزشکان نمیتوانند بیماری را تشخیص دهند، وارد کار نشوند. بگویند: من نمیتوانم بیماری شما را تشخیص بدهم.
7- وظایف یک پزشک
میگوید: پزشک سه کار باید بکند. 1- صادق باشد. بگوید: من متوجه مشکل شما نمیشوم.
خدا علامه طباطبایی را رحمت کند. یک سؤالی از او کردم. ایشان ترک بود. فارسی که حرف میزد خیلی شیرین بود. با همان زبان شیرینش فرمود: نمیدانم گفتن این مطلب اشکال دارد، یا نه؟ گفتم: ببوسم لبت را که علامه هستی و خیلی راحت میگویی: من نمیدانم.
علامه طباطبایی خیلی مهم بود. آمریکا از طریق حکومت ایران خواست که علامه طباطبایی سالی چند روز برای تدریس فلسفه به آمریکا برود. علامه طباطبایی خیلی مهم بودند. آقای مطهری اسم علامه را که میبرد، میگوید: «روحی له الفدا» خدا جانم را فدایت کند. علامه طباطبایی اصلاً به چهارسال درس خواندن کار نداشت. علامه طباطبایی هفتادسال تحقیق کرد و بعد گفت: نمیدانم. 2- پول ویزیت را پس بدهد و بگوید: آقا من نمیتوانم بیماری شما را تشخیص بدهم. 3- بگوید: آقا در این رشته فلان پزشک از من بیشتر تخصص دارد. اینجا مردانگی و بزرگواری پزشک معلوم میشود. رفتار با بیمار درست باشد. ما شرایط خوبی داریم. بحمدالله پزشکی خیلی خوبی داریم.
مسئولین خیلی خوبی داریم. چند وقت پیش آقای دکتر مرندی وزیر محترم بهداشت و درمان رفته بودند که از بیمارستانی بازدید کند. بیمارستان را افتتاح کردند. بعد لوحی را آوردند تا ایشان امضا کند. ایشان تا رفت لوح را امضا کند، گفت: این بیمارستان خیلی مجهز است. اما نمازخانهاش را ندیدیم. اول برویم نماز خانه را ببینیم، بعد من امضاء میکنم. اینها به هم نگاه کردند که چه کار کنیم؟ گفتند: یک اتاق را به عنوان نمازخانه نشان میدهیم. گفتند: آقا این اتاق نمازخانه است. گفت: این اتاق نمازخانه است. لوح را کنار گذاشت و با قهر و اعتراض از بیمارستان بیرون آمد. من این قصه را شنیدم و به مقام معظم رهبری گفتم. ایشان فرمود: احسنت! اگر مسئولین ما به اینجا برسند مشکل ما حل میشود. بیمارستانهای ما باید مجهز باشد.
8- وظایف پرستار و اهمیت آن
مریض میآید و به پرستار میگوید: من کجا نماز بخوانم. میگوید: خیلی خوب! حالا خوب میشوی و به خانه میروی و نماز میخوانی. برو خانهات نماز بخوان و مقدس بازی نکن. این پرستار را باید نصیحت کرد. خانم تو خودت با خدا رابطه نداری. بگذار این با خدا رابطه داشته باشد. همهی بیمارستانها قبله دارند. اگر هم بیمارستانی قبله نداشت، شما به مریض کمک کن. سر تخت را بگیر و به طرف قبله قرار بده. بگذار که او نمازش را بخواند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» (مائده/2) او میخواهد با خدا حرف بزند. سر تختش را بگیر. چرا به او نیش میزنی؟ البته بعضی از پرستارها هم کمک میکنند. اگر بنده مریض شوم و شما من را از مرگ نجات دادی، تا آخر عمر هرچه حدیث بخوانم، ثوابش به شما هم میرسد. یعنی هرکس که به دست شما خوب شود، هر کار خیری بکند. آن پرستار و پزشک هم در اجر آن کارها شریک هستند. کار شما خیلی مهم است. «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً» (مائده/32) قرآن میگوید: کسی که یک نفر را زنده کند. انگار همهی مردم کرهی زمین را زنده کرده است. قدر کارتان را داشته باشید. کار خودتان را با کار دیگران مقایسه نکنید. البته شغل شما زجر هم دارد. ولی این افتخار است. یک شب آدم دیر میخوابد ولی افرادی را نجات میدهد. در لار شیراز پزشکی بود. مریضی را معاینه کرد. دید که این مریض امشب از دنیا میرود. گفت: آدرس شما چیست؟ آدرس را گرفت. شب مقداری دارو و وسایل برداشت و در کیف گذاشت و به در خانهی بیمار رفت. در را زد و گفت: آقا من همان پزشکی هستم که عصر به مطب آمدید. من پول نمیخواهم ولی امشب میخواهم که نزد این بیمار باشم. به خانمش زنگ زد و گفت: امشب مریض دارم. رفت و شب را در آنجا خوابید. طبق پیش بینی که کرده بود، ساعت دو بعد از نصفه شب حال بیمار بد شد. پزشک بلند شد و دو سه ساعت تلاش کرد و بالاخره مریض را از مرگ نجات داد. صبح که از خانه بیرون آمد، گفت: الحمدلله! دوساعت نخوابیدم. اما یک نفر را از مرگ نجات دادم. این وجدانش راحت است. قدر شغلتان را بدانید. یک کتابهایی باید برای مریضها چاپ شود. من نمیدانم که این کار، کار انجمن اسلامی است یا کار وزارت ارشاد است. اما بالاخره باید کاری کرد که بیماران هم در بیمارستان کتاب بخوانند و وقتشان بیهوده هدر نرود. ما نباید از خطهای ارشادی غافل شویم. درست است که بیمار است. اما بعضی از آنها میتوانند مطالعه کنند. بعضی از بیماران حوصلهشان سر میرود و ما میتوانیم اینها را به یک نحوی تغذیه کنیم. در مملکت ما برای این کار هنوز خط فکری ایجاد نشده است. در مشهد یک کسی پاساژ و مغازهای را وقف کرده است و گفته: با درآمد این پاساژ جمعهها میوه بخرید و در بیمارستانها ببرید و به مریضان بدهید. شما با این میوهها و شیرینیها از بیمارانی که عیادت کننده ندارند پذیرایی کنید. عقل این فرد خیلی کار میکند. اینها یک چیزهایی است که عقل قدیمیها بیشتر کار میکرده است. تنها شهری که بیشترین تعداد نمازخوان را دارد، استهبانان شیراز است. رفتن بررسی کردند و متوجه شدند که کسانی که باغ دارند، گردو و کشمش میآورند و در مسجد پخش میکنند. برای همین این مسجد بیشترین تعداد نماز خوان را داشته است. ما باید یک شبکه برای هدایت افرادی که سؤال دارند داشته باشیم. اگر ما یک شبکه داشته باشیم، میتوانیم درست تبلیغ کنیم. میتوانیم بگوییم: هر سؤالی داری، بپرس. من حاضر هستم که به سوالات تو جواب دهم. خدایا کمبودهای ما را جبران بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»