دفاع مقدس

موضوع: دفاع مقدس
تاریخ پخش: 74/07/06

بسم الله الرحمن الرحيم

در محضر مبارك برادران سپاهي هستيم و بحث هم به مناسبت هفته دفاع مقدس پخش مي‌شود. در ايام جنگ مسايل مختلفي گفته شد، اما آن چيزي كه الان بايد بگويم تشويق به جبهه و جنگ نيست، تشكر نيست چون من كي هستم كه تشكر كنم خدا شكور است. در قرآن خدا لقب‌هاي زيادي دارد يكي شاكر و يكي شكور، در قرآن داريم خدا شاكر است يعني شكر مي‌كند من كي هستم كه شكر كنم بحث ما اين است كه آثار و بركات جنگ را فراموش نكنيم، چند روز پيش رفتم بنياد جانبازان عيادت ازبيمارستان و استراحت گاهشان، عزيزاني را ديدم كه از گردن تا نوك انگشت پايشان فلج بود، وفقط گردنشان تكان مي‌خورد دو تا جوان مثل ماه، خوشفكر، خوش استعداد، خوش تيپ. پرسيدم احوالتان چطور است يك خورده‌اي با من صحبت كردند من را كلافه كردند گفتند كه چهارده سال است كه خوابيديم اين عزيزي كه 14 سال است تمام بدنش فلج است در راه مقدس وقتي در روزنامه مي‌خواند صورت اسامي بچه‌هايي كه در مدرسه قبول شده‌اند مي‌بيند كه پدر و مادر بچه‌ها حتي حاضر نشدند اسم مقدس روي بچه‌هايشان بگذارند، حالا گاهي وقت‌ها آدم اسمي را روي بچه‌هايش مي‌گذارد نه مذهبي و نه غيرمذهبي. مي‌گذارد آفتاب، بيتا، يعني نمونه ندارد، وجيحه، مليحه، حكيمه، اما گاهي وقت‌ها يك اسمي مي‌گذارد اسم جك نينا، تو اگر دخترت را دوست داري يك اسم خوب روي آن بگذار، آن عزيزي كه هشت سال دفاع مقدس را ديده و در بدنش تركشي است بعد مي‌بيند بعضي‌ها آنقدر بي خيال هستند كه حاضر نيستند نه اسم مذهبي، لااقل يك اسم معنادار روي بچه‌اش بگذارد، غصه مي‌خورد، هميشه حفظ چيزي از خود آن چيز مهم‌تر است، يك ساله به طور ميانگين مي‌شود نصف قرآن را حفظ كرد. البته آدم‌هاي تيزهوش زودتر كل قرآن را حفظ مي‌كنند، ولي آنهايي كه ذهني‌شان كمتر است بيشتر از يك سال، ميانگين آدم‌هاي معمولي خوب يك ساله قرآن را حفظ مي‌كنند، حفظ قرآن يك سال است اما اگر بخواهي اين حفظ را نگه‌داري بايد دائماً آدم تلاش كند. انتخاب همسر از يكي دو ساعت تا چند ماه طول مي‌كشد. تا آدم همسرش را انتخاب كند اما همسرداري سال‌ها طول مي‌كشد يك زن نه ماه براي زايمان حامله است، اما بچه‌داري سالهاست، قاليبافي شش ماه، دو سال قالي را مي‌بافد اما حفظ قالي صدها، ده‌ها سال طول مي‌كشد، دفاع هشت سال بود اما بركات و آثارش را بايد قرن‌ها حفظ كرد، الگوها عوض نشود، الگوي معلم ما چه كسي بود؟ رجائي. روشن فكرش چه كسي بود؟ چمران. دانشجويش چه كسي بود؟ باكري. ارتشي‌اش چه كسي بود، نامجو. محصلش چه كسي بود فهميده. اين ها، الگو بودند، اما اگر يك وقت وارد جامعه شديم ديديم در و ديوار، اصلاً گرايش‌ها يك چيز ديگر است، بهترين دبيرستان آن دبيرستاني است كه بچه هايش توي دانشگاه قبول شوند. قبول شدن در كنكور ارزش است، اما نماز بچه‌ها چي؟ تقواي بچه‌ها چي؟ حجاب بچه‌ها چي؟ معلم‌هايش با سواد هستند، قبول است با سوادند اما روحيه معلم‌ها چي؟ تبليغات مي‌شود در و ديوارها، اصلاًً آرم ها، من نمي‌دانم كه اين مخ چه مخي است مثلاً پتو مي‌خواهد درست كند آرم گرگ است كه آدم مي‌خواهد بنشيند روي گرگ مي‌نشيند، آرم كه پتو مي‌خواهد بياندازد رويش حالا عكس پلنگ باشد كه چي، مثلاً پلنگ چه امتيازي دارد، مي‌خواهدبگويد پوشش پوست پلنگ است، آرم سگ كم بود پلنگ هم روي آن افتاد، حوله مي‌خري عكس گربه رويش است تا مي‌آيي صورتت را خشك كني سبيلات با سبيل گربه به هم ماليده شده، اين‌ها يك جور عقل مي‌خواهد، صورتش را با حوله خشك كند چه عكسي روي حوله باشد، روي پتو چه عكسي باشد، اين بخاري را مثلاً مي‌خواهد تبليغ كند چه آرمي داشته باشد، آرم مار مي‌خواهد بنويسد سوسمار، مثلاً اين قلم، اين فكر بچه با سوسمار كه چي، تا مي‌رود قلم بخرد سوسمار توي دستش است. پلنگ روي كله‌اش است، سبيل گربه روي سبيلش است، سوسمار توي دستش است كه چي؟
گاهي در عقلمان بايد شك كنيم، اين دفاع مقدس بايد بدانيم كه در جبهه چي شد، چه كسي هست كه نداند در جبهه چي شد، دفاع مقدس يعني بايد آن چيزي را كه به ارمغان آوردند با جان خودشان، ما بايد اين را حفظ كنيم. وبايد هم غافل نشويم كه دفاع مال اين است كه وقتي حمله كنند ما آماده بشويم «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» معنايش اين نيست كه اگر حمله شد آماده بشويد.
1- فنون جديد را بياموزيم
اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: كسي كه مي‌رود جبهه قبل از آني كه دشمن راببيند شمشيرش رادو سه بار در غلاف كند و بياورد بيرون، كه يك مرتبه آن موقعي كه مي‌خواهد شمشير را از غلاف بيرون بكشد شمشير در غلاف گير نكند. اين آمادگي قبلي است.
بعد «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» (انفال/60) «مَا اسْتَطَعْتُمْ» فقط مال توپ و تانك نيست، قيافه هم همينطور است حضرت در جبهه ديد يك عده دارند مي‌خندند دقت كرد ديد دشمن‌ها مي‌خندند، ديد پيرمردها آمده‌اند پشت سرش، دشمن مي‌خندد كه نيروهاي مسلح مسلمان‌ها يك مشت ريش سفيد هستند، فرمود: فردا ريشهايتان را رنگ كنيد كه دشمن به ريش ما نخندد، يعني شامل رنگ هم مي‌شود، اينكه مي‌گويند نه شرقي نه غربي اسلام گفته هم شرقي هم غربي، نه شرقي نه غربي يعني نه شرق زده و نه غرب زده معنايش اين نيست كه استفاده از شرق و غرب نكن، در استفاده ما بايد هم شرقي باشيم و هم غربي.
وقتي پيغمبر مي‌فرمايد: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ» (مصباح‌الشريعة/ ص‌13)، برو چين چيزي ياد بگير، يعني در آموزش كفر و اسلام مطرح نيست در يادگيري، وقتي در جنگ به حضرت گفتند يك گروهي يك فرم خاص مي‌جنگند. حضرت فرمود: ده نفر را بفرستيد آن فرم خاص را ياد بگيرند و بيايند ياد مسلمان‌ها بدهند. در آموزش ما بايد آموزش شرق و غرب را ياد بگيريم و آن وقت است كه ما با سوادترين هستيم و چون دانشگاه ما هم باز شده، يك چيز مي‌گويم كه هم به درد ارتش بخورد هم سپاه، هم دانشگاه، اصولاً حديث داريم «أَعْلَمُ النَّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ» (من‌لايحضره‌الفقيه/ ج‌4/ ص‌394)، يعني با سوادترين مردم، اين پايم دانشگاه است، با سوادترين مردم كسي است كه علم مردم را به علمش اضافه كند يعني از خودش يك فنوني داشته باشد و فنون ديگران هم اضافه كند، يعني چي، يعني طب قديم را بلد باشد. طب جديد را هم اضافه كند، يعني معماري سنتي را بلد باشد آپارتمان سازي و برج سازي امروز را هم اضافه كند، يعني قبادوزي را بلد باشد كت و شلواردوزي را هم اضافه كند، الان كت و شلواردوزهاي ما قبا بلد نيستند درست كنند، اين‌ها كه فكل درست مي‌كنند ريش بلد نيستند درست كنند، آرايشگاهي‌ها وقتي بعضي‌هايشان مي‌روي ريش درست كني دستش مي‌لرزد آن كسي كه بستني درست مي‌كند ديگر آش‌هاي زنان كدبانوي قديم را بلد نيست درست كند.
2- در آموزش تمام اطلاعات را ياد بگيريم
ما بايد در آموزش تمام اطلاعات را ياد بگيريم الحمدالله هوش ايراني هم نشان داد، خدا لطف مي‌كند، اين سال‌ها همينطور جهش داشته‌ايم، ما در ايام جنگ توي اين هشت سال عملياتمان ما را روسفيد كرد وقتي جنگ قطع شد خداوند گاهي به ما يك شيريني مي‌دهد آزادي اسرايمان بعد از جنگ يك شيريني بود. هر سال ما در مسابقات بين المللي قرآن اول و دوم مي‌شويم در دنيا يك شيريني است، ورزشكاران جانباز ما صد و بيست و چند مدال به دست آوردند اين خيلي شيرين بود، در دنيا در رشته‌هاي فيزيك وشيمي و علومي كه دانشجويان و محصل‌هاي ما مي‌روند كسب مدال مي‌كنند خيلي شيرين است. اين‌ها خيلي براي ما مهم است. هشت سال جنگ كرديم و بعد قطعنامه را قبول كرديم درباره قبول قطعنامه و پيشنهاد قرآن يك آيه‌اي دارد مي‌فرمايد: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها» (انفال/61). «وَ إِنْ جَنَحُوا» اگر بالشان را باز كردند دشمن براي اينكه گفتند بياييد با هم آشتي كنيم اگر در جبهه دشمن بال را باز كرد گفت آشتي فاجنح، نمي‌گويد فاجنحوا، مي‌گويد اگر آنها بال باز كردند، رهبر تو حق داري بال باز كني، يعني قبول قطعنامه از وظايف رهبر است، نگفته «كانوا جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها» اگر امت كفر بال باز كردند تو رهبر حق داري بال باز كني. يعني انتخاب قبول قطعنامه يا ردش با رهبر است. «فَاجْنَحْ» گفته، «فَاجْنَحوا» نگفته، به شخص گفته، نه به امت. از اين جمله چند تا لطيفه هست يكي اينكه اسلام جنگ طلب نيست آنجايي هم كه مي‌گويد واعدوا لهم هر چه مي‌توانيد بسيج شويد آماده بشويد اطلاعات هم داشته باشيد بعد مي‌گويد: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» (انفال/60) يعني براي اينكه دشمن خدا را بزنيد زمين، يعني چنگ ما چنگ خدايي است نمي‌گويد «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ» براي اينكه منابع يشان را تسخير كنيد، «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ» براي اينكه زمين هايشان را بگيريد، «أَعِدُّوا لَهُمْ» براي اينكه «أَعِدُّوا لَهُمْ» او دشمن خداست، ملاك الهي است، اگر باز كردند بالشان را براي قبول، قبول كنيد، از اين آيه معلوم مي‌شود كه مسلمان‌ها بايد در مرحله‌اي از قدرت باشند كه كفار پيشنهاد صلح مي‌كنند نمي‌گويد شماها به كفار بگوئيد صلح، جوري عمل كنيد كه كفار به شما بگويند صلح «جَنَحُوا» يعني آنها بالشان را باز كنند بعد تو قبول كن يعني صيغه را آنها بخوانند قبلت را تو بگو اين خودش باز معنايش اين است كه مردم بايد زور داشته باشند، چند تا نكته توي اين آيه هست، يك: قبول صلح يا رد صلح وظيفه امت نيست وظيفه رهبر است چون قرآن «فَاجْنَحْ» گفته، «فَاجْنَحُوا» نگفته،
3- پيشنهاد صلح از طرف دشمن باشد
دو: پيشنهاد صلح نبايد از طرف مسلمان‌ها باشد هر كس پيشنهاد صلح بكند پيدا است كه ضعيف است بايد پيشنهاد صلح از طرف دشمن باشد و معناي اين آيه اين است كه شما بايد به قدري قوي باشيد كه او بيايد پشنهاد صلح بكند بعد ممكن است بگوئيم اين پيشنهاد ممكن است توطئه باشد، مي‌گويد «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» (انفال/61)، تو به وظيفه‌ات عمل كن ممكن است او كلك بزند منتها توكل كن بر خدا، توكل با حفظ بصيرت، با حفظ بينش، قرآن مي‌گويد: «فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» (انفال/57)، ثقاف يعني دقت، سرعت، خيز گرفتن، «فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ»، اگر با دشمن روبرو شدي، چنان او را غافل گير كن، درگير، عقاب وار بالاي سرش، با يك زيركي، سرعت، تيزي، دقت بگيرش، «فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ»، يعني چنان حال اينها را بگير كه آنهايي هم كه اينها پشت سر اينها اينها را حمايت مي‌كردند آنها هم گورشان را گم كنند، «فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ»، يعني با يك برنامه ريزي حسا ب شده و دقيق و سريع چنان بر آنها هجو كن، جوري رفتار كن كه آنهايي هم كه پشت سر آنها هستند و پشت پرده آنها را حمايت مي‌كنند و پشت پرده اينها را تدارك مي‌كنند آنها هم، «فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ» خلف پشت اين‌ها هم، يعني جوري به آنها حمله كن كه آنها هم حساب كار خود را بكنند، جنگ براي خدا، صلح براي خدا، گاهي جنگ و صلح، ما نه مي‌گوئيم جنگ و نه مي‌گوئيم زنده باد صلح، پس زنده باد چي، زنده باد آني كه خدا دوست دارد، امام حسن صلح كرد، يك هدفي را داريم دنبال آن هدف مي‌گرديم، حركات ما دنبال آن هدف است فرض كنيد من عبايم را مي‌گذارم توي آب و از آب كه بيرون مي‌آورم، هدف من اين است كه آب عبا گرفته بشود تا خشك بشود، يكي از دست‌هاي من عبا را از اين طرف حركت مي‌دهد، و اين دست از آن طرف حركت مي‌دهد. حركت دست‌ها فرق مي‌كند يعني اين دست من مي‌آيد رو به طرف من و اين دست مي‌آيد به طرف شما، حركت ما فرق مي‌كند اما هدف يكي است. گاهي ممكن است يك نفر مثل امام حسن صلح كند و گاهي ممكن است يك نفر مثل امام حسين جنگ كند حركت‌ها فرق مي‌كند، اما هدف‌ها يكي است، درست مثل لبه قيچي، لبه قيچي يكي پايين مي‌آيد و يكي بالا مي‌آيد، اما هدف بريدن است، جنگ هم اخلاق دارد، جنگ هم آداب دارد، صلح هم آداب دارد.
4- كارهايمان خدايي باشد
ما بايد هفته دفاع مقدس را به همه كساني كه در جبهه‌ها بودند و شبها و روزهايي را از مرز و خاك دفاع كردند به اين‌ها تبريك بگوييم و اينكه خوشحال باشيد، فقط يك گير دارد و آن اينكه حالا كه اين را توليد كرديم خراب نكنيم، به قول آيت اله شهيد مدني مي‌گفت كارهاي ما يا اولش خراب است يا با ريا، اول براي رضاي خدا شروع مي‌كنيم وسط كار غرور مي‌گيرد ما را و باز خراب مي‌شود. يا اول كار خراب مي‌شود و وسط با غرور خراب مي‌شود، و يا اينكه اول خدا، وسط هم خدا، آخر بعد از اينكه دفاع مقدس هشت سال تمام شد گناهي مي‌كنيم كه آن گناه كارهاي خوبمان را از بين مي‌برد عاقبت خوب است و لذا قرآن مي‌گويد كساني كه در جبهه تكه تكه شده‌اند و توي بدنشان تركش است. آدم خوبي هستند؟ ، قرآن مي‌گويد نه، مگر اينكه آدم با تقوايي باشند و آيه آن هم اين است: «الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ» (آل‌عمران/172) كساني كه كنار پيغمبر بودند و بدنشان زخمي شد مي‌گويد خوب هستند مي‌گويد: «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ»، اگر تقوا داشته باشيد و آدم نيكوكاري باشند «أَجْرٌ عَظيمٌ» دارند يعني حتي اگر در كنار پيغمبر توي جبهه از بدن خون بيايد باز هم اسلام نمي‌گويد آدم خوبي هستي، هر كس جبهه رفت آدم خوبي است، قرآن مي‌گويد «مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»، قرح يعني زخم، بعد از آني كه زخم به اين‌ها اصابت كرد، كجا، توي جنگ احد، رفتند كنار پيغمبر بدنشان تكه تكه شده، بعد قرآن مي‌گويد «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ»، اگر محسن بودند و با تقوا بودند اجر دارند يعني خداوند يعني خداوند همه چيز را با خط كش تقوا متر مي‌كند، آقا من آيت الله هستم، مي‌گويد ببينم تقوايت چقدر است، آيت اللهم باشيد تقوا نداشته باشيد نمي‌شود پشت سرت نماز خواند اصلاً به درد پيش نمازي هم نمي‌خوري، خط كش خدا خط كش تقوا است، آقا مي‌شود مگر آدم جبهه برود و دين نداشته باشد بله يك آيه داريم براي جبهه روهاي بي دين، قرآن مي‌گويد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» (انفال/45)، ‌اي كساني كه رفتيد به جبهه، غنيت كه گرفتيد بايد بيست درصد خمس بدهيد اگر دين داريد. اگر من بي دين هستم، بله، اگر جبهه بروي تكه تكه هم بشوي اما خمس ندهي باز هم دين نداري، خيلي آيه عجيبي است. دين يك مجموعه است كه يك قسمتش جبهه است يك تكه‌اش علم است يك تكه‌اش اخلاق است، يك تكه‌اش اين است كه اين همسر بسيار همسر خوبي است، درآمد دارد، آدم مودبي است، آدم تميز و تحصيل كرده‌‌اي است اما فقط يك عيب دارد داماد نماز نمي‌خواند، مي‌گفت ايشان سالي فقط دو بار مريض مي‌شود هر دفعه هم شش ماه طول مي‌كشد، فقط نماز نمي‌خواند، ما مسئوليت داريم، به بعضي‌ها بايد گفت بيدار شويد چون خواب هستند.
5- جمهوري اسلامي امن‌ترين كشورها است
الحمدالله نيروهاي مسلح ما، ارتش، سپاه، بسيج، نيروهاي انتظامي، به بعضي‌ها بايد گفت بيدار شويد نيروهاي مسلح ما بيدار هستند. به بعضي‌ها بايد گفت پاشو، الحمدالله پا شدند، به بعضي‌ها بايدگفت برو، الحمدلله مي‌روند، به بعضي‌ها بايد گفت بدو، الحمدالله مي‌دوند به بعضي‌ها بايد گفت نيفت. ما الآن بايد بگوييم: نيفتيد، چون اگر بگوئيم بيدار شو، بيدار شده، بگوئيم پاشو پا شده، برو ميروند، بدو مي‌دوند، از همين نيروهاي معمولي الان عالي‌ترين درجات تخصص توي سپاه و ارتش هست. قدرتمندترين كشورهاي اسلامي، جمهوري اسلامي ايران هست. الحمدالله رب العالمين، امن ترين كشورها كشور جمهوري اسلامي ايران است.
چند روز پيش يك جايي بوديم. تمام استاندارها با يك ميني بوس عادي داشتند حركت مي‌كردند من به استاندار گفتم اين جا نزديك…، همه استاندارها سوار يك ميني بوس شدند، گفت امن امن است. هم امن است يعني امن ترين كشورهاي جهان ما هستيم و اگر هم شك داريم يك نگاهي به همسايه‌ها كنيم و ببنيم چه خبر است، يك نگاه به آمريكا كنيم ببينيم چه خبر است، البته معناي امن اين نيست كه هيچ جا دزدي نمي‌شود، بله ممكن است زنگ دوچرخه و يا لاستيك ماشين را هم باز كنند. خرده دزدي هست ولي خرده دزدي غير از اين است كه بگوييم نظام يا قدرت، قدرت هست، خرده دزدي هم هست، شما خيال نكنيد اگر امام زمان ظهور كند مردم همه عادل مي‌شوند يك آيه داريم آيه 100 سوره بقره كه مي‌گويد: «حتي اگر حكومت به دست پيغمبري به نام سليمان باشد، يك عده به دنبال شيطان مي‌روند»، آخه بعضي‌ها مي‌گويند اين چه جمهوري اسلامي است؟ فلاني رشوه گرفت، بابا جمهوري اسلامي درست است و رشوه آن هم بد است تو دروغ نمي‌گويي، مي‌گويند يك كسي داماد شد، آمد ديد عروس سر سه ماه زائيد عروس كه بايد سر نه ماه بزايد اين زود زائيد اين چه عروسي بود؟ رفت به پدر عروس گفت كه دختر شما قبلاً شوهر كرده. چون ما سه ماه بيشتر نيست كه ازدواج كرديم، گفت خوب چند ماه است كه شما دختر ما را گرفته ايد؟ خوب سه ماه، گفت خوب چند ماه است كه دختر من زن شما شده؟ گفت سه ماه، اين هم سه ماه، گفت چند ماه شما دو تا با هم هستيد گفت سه ماه، گفت سه سه ماه مي‌شود نه ماه، گفت كه حساب شما درست است سه تا سه مي‌شود نه تا اما سوء ظن من هم سر جايش هست بالاخره من سوء ظن دارم حالا وقتي مي‌گوئيم جمهوري اسلامي معنايش اين نيست كه هيچ كسي هيچ گناهي نمي‌كند، جمهوري اسلامي درست است اين خرده گناه‌ها هم درست است، من يك آيه بخوانم قرآن مي‌گويد: واتبعوا يعني تبعيت مي‌كنند تبعيت يعني پيروي مي‌كنند از كي پيروي مي‌كنند، «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلى‌ مُلْكِ سُلَيْمانَ» (بقره/102)، «تَتْلُوا» يعني شياطين تلاوت مي‌كنند و پيروي مي‌كنند چيزي را كه شياطين توي گوششان تلاوت مي‌كند، كي «عَلى‌ مُلْكِ سُلَيْمانَ»، الله اكبر، يعني در زماني كه حضرت سليمان پيغمبر حكومت مي‌كند. در زمان حكومت پيغمبر هم يك عده از شيطان‌ها پيروي مي‌كنند اين طور نيست كه امام زمان ظهور كند و كسي دروغ نگويد، در زمان حكومت امام زمان، باز هم يك عده دروغ مي‌گويند چون دروغ جزو ذاتشان است، يك آيه بخوانم، قرآن چه چيز خوبي است، هر چه مي‌خواهي قرآن هست، قرآن مي‌گويد يك عده روز قيامت مي‌آيند مي‌گويند، بت پرست بودند يك عمري بت پرست بودند، صبح دروغ مي‌كويد به خدا، روز قيامت و دروغ گفتن، مي‌گويند پهلوي قاضي و ملغ بازي در دادگاه خدا دروغ مي‌گويد. آيه‌اش اين است مي‌گويد: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكينَ» (انعام/23)، يعني مي‌گويند به خدا قسم ما مشرك نبوديم، علامه طباطبايي در تفسير مي‌گويد آخه روز قيامت چطور دروغ مي‌گويند. مي‌گويد كسي كه ذاتش دروغگو است. آنجا هم دروغ مي‌گويد. نمي‌تواند دروغ نگويد، اين ذاتش اين است. عوض كردن ذاتيات مشكل است.
خدا اموات را رحمت كند من پدرم از دنيا رفت. گفتم چرا آدمي كه پدرش از دنيا مي‌رود به مردم بگويد بروند منبر، من خودم براي پدرم مي‌روم منبر آخه يعني چي كه پدر من مرده يه آدم ديگه منبر برود؟ خوب خودم كه بابام را بهتر مي‌شناسم خودم منبر بروم، رفتم يك بحثي كردم در همان بحث دو، سه بار مردم را خنداندم، البته ناخودآگاه، بعد آمدم پائين گفتم من ختم بابام منبر رفته‌ام، بعد ديدم من سخنراني بي خنده نمي‌توانم بكنم. و لذا شب عاشورا من حرف نمي‌توانم بزنم، آنقدر آيت الكرسي خواندم كه امشب نخندانم چون اين جز ذات من شده، حالا همين حرف‌هاي مرا كس ديگر مي‌زند افرادي هستند پاي تلويزيون قهقهه مي‌خندند بعد حرف من را كه نقل مي‌كنند هيچ كس نمي‌خندد. خيلي غيظشان مي‌گيرد، مي‌گفت مثل سوتك فروشي‌هاي سبز ميدان. خودش مي‌زند صدا مي‌كند اما پول مي‌دهي يكي مي‌گيري هر چه مي‌زني صدا نمي‌كند، حالا آدمي كه دروغ جزو ذاتش شد مدام دروغ مي‌گويد چه چيزي دارم مي‌گويم، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم». آيا كساني كه هشت سال در جبهه بودند خوب هستند؟ جواب قرآن مي‌گويد كساني كه، «مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْح» (آل‌عمران/172) يعني زخم بر بدنشان اصابت كرد اگر نيكوكار و با تقوا باشند خوب هستند اين آيه هشدار مي‌دهد كه هيچ كس به عملكرد خودش مغرور نشود، در جمهوري اسلامي، نيروهاي انقلابي، نهادها، بچه‌هاي حزب اللهي مخلص، نقطه ضعف ندارند. در جمهوري اسلامي، كسي دست گل آب نمي‌دهد. در جمهوري اسلامي كه يك مجتهد عادل رهبري مي‌كند، حتي اگر سليمان هم حكومت كند يك عده در زمان حكومت حضرت سليمان هم پيرو شيطان هستند. انسان آزاد است امام زمان(ع) هم ظهور كند همه مردم عادل مي‌شوند نخير، تا انسان هست و زبان هم هست دروغ هم هست. دروغ نخواهد افتاد، منتها ما وقتي مي‌آييم مي‌گوييم نظام خوب است يعني ماشين خوب است راننده هم خوب است اما مسافرها ممكن است پوست پرتقال بريزند و ته سيگار بريزند. ما وقتي مي‌گوييم جمهوري اسلامي، يعني ماشين سالم است، ماشين ما اسلام است راننده ما امام است، اسلام و امام سالم است، اما معنايش اين نيست كه تمام مسافرها تك تك كارهايشان سالم است، بله در جمع بندي امت ايران در جمع بندي بهترين امت‌ها هستند، و هميشه قضاوت‌ها بايد در جمع بندي باشد، ما اگر خواسته باشيم قضاوت افراد را در نظربگيريم سنگ روي سنگ بند نمي‌شود آقا مصلحت شهر اين است كه اين جا خراب بشود خيابان بشود، براي ترافيك، براي آمد و شد، براي نزديكي راه، براي… صد مصلحت است كه اين جا يك خيابان كشيده بشود البته توي هر خيابان مسجد خراب مي‌شود، خانه پيره زن خراب مي‌شود، حق ناحق مي‌شود، يك چيزهايي مي‌شود، اما بايد ديد مصلحت چي است؟ هميشه جز بايد فداي كل بشود، اگر آنطور نباشد كه بزغاله نبايد علف بخورد، براي اينكه علف مي‌گويد آخ، آخ ندارد. اگر بنا است گوشت بز بشود تو بايد جويده بشوي، گوشت بزغاله توي زودپز مي‌گويد آخ، مي‌گويند هيچ چيز نگو، به خاطر اينكه اگر خواسته باشد آدم بشود يعني گوشت بزغاله سلول بدن آدم بشود بايد اين مسير را طي كند. هميشه يك جزيي بايد فداي يك كلي بشود، فرد فداي جامعه مي‌شود، جز فداي كل مي‌شود، قضاوت‌ها بايد عمومي باشد و ما سرافرازيم، در جمع بندي هم قدرت داريم، تخصص پيدا كرديم در تمام مسابقات علمي، ورزشي، حفظ قرآن اول هستيم، آنجايي هم كه گفتند دوم هستيم معلوم شد اول هستيم، كه يك جا داور آمد حافظ كل قرآن را، قاري قرآن را نفر دوم كرد، من در آن جلسه بودم در مسابقات بين المللي توي سي چهل تا كشور بعد آمدند گفتند حلال كن مرا، تو اول بودي فشار حكومت بر من گفت كه نگذار ايران اول بشود. ما از آنجا فهميديم هر جا ايران دوم است اول است يك زوري است حالا با همه زورها بازهم ما خيلي جاها اول مي‌شويم. كشور خوبي داريم، برادرها و خواهرها دانشجوي ما بيش از اين است كه هست، بارها من اين مثل را گفتم كه اگر بگويند چقدر مي‌تواني بدوي مي‌گوئيم دو كيلومتر كه اما اگر يك سگ دنبالمان كند سي كيلومتر مي‌دويم و اين سگ باعث مي‌شود كه متوجه مي‌شويم كه بيست و هشت كيلومتر ديگه توان داشتيم. اين توان ما را كشف كرد، حزب بعث يك سگي بود كه به امت حزب الله حمله كرد امت حزب الله كه اول انقلاب با سنگ شيشه مي‌شكست و با چوب دستي، كه روزهاي اول انقلاب چيزي نبود، چوب دستي بود، سنگ بود از صفر شروع كردند الان يك نيروهاي متخصص، خودكفا. ولي حيف با همه اين‌ها هنوز اول كار هستيم هنوز ما بي‌سواد داريم. در خانه‌ها را مي‌زنند براي سوادآموزي من دعوت مي‌كنند بيائيد با سواد بشويد دفاع مقدس هشت سال تفنگ دست گرفتند، خانم و برادر بي سواد آنكه تفنگ دست گرفت تو يك قلم دست بگير ديگر اينقدر بي عُرضه نيستيم، آن تفنگ دست گرفت تو قلم هم دست نمي‌گيري، اين قدر بي عرضه هستي، آن تا جبهه رفت تو تا سر كلاس نمي‌روي. او با تراكتور و بيل توي زمين كار كرد تو روي مغزت كار نمي‌كني، او خونش را روي زمين ريخت تو مركب روي كاغذ نمي‌ريزي، سركلاس‌ها شركت كنيم. قانع نباشيم به يك سري اطلاعات، دانشجو شب‌هاي زمستاني، طولاني، درخوابگاه ها، خدا مي‌داند توي اين خوابگاه‌ها يك بركتي هست اگر كسي هنرمند باشد، من يكي از وزرا را ديدم هر چي قرآن مي‌خوانم حفظ است يعني ترجمه‌اش را مي‌فهمد گفتم جناب وزير شما آخوند بودي؟ گفت نه، گفتم من هر جاي قرآن را مي‌خوانم مي‌فهمي، گفت من زمان شاه چهار سال زندان بودم، آيت الله شهيد سعيدي هم زندان بود من در خوابگاهي كه با هم بوديم شبي نيم ساعت پهلوي آيت اله سعيدي درس مي‌خواندم. آن شبي نيم ساعته الان هر جاي قرآن كه آسان باشد آيه آن را مي‌فهمم، آنقدر دانشجو داريم توي تربيت معلم توي خوابگاه مي‌توانند اين از آن قرآن ياد بگيرد، اگر كسي قانع باشد به دو هزار تا كتاب بي سواد است، نگو دو هزار تا كتاب خواندم پس با سواد هستم، ببين چقدر كتاب نخواندي كه پس بي سواد هستي، و اما اين درجات، اين درجاتي كه داده شد، خوب دادند كه دادند، اما شما دلت به اين درجه خوش نباشد خودت بايد درجه بشوي. درجه آن نيست كه روي دوشت است درجه آني است كه خودت هستي.
6- درجه‌ي افراد به كمال آنان است
در قرآن دو تا آيه داريم يك آيه داريم مي‌گويد «لهم درجات» يك آيه مي‌گويد «هُمْ دَرَجات‌» فرق اين دو تا آيه چيست؟ «لهم درجات» يعني درجات را گذاشتند روي دوشش يا روي بازويش يا به سينه‌اش مدال آويزان كردند. مدال افتخار، اين «لهم درجات» (انفال/4) يعني درجه را دادند اما «هُمْ دَرَجات‌» (آل‌عمران/163) يعني اصلاً ايشان را درجه‌اش ندهند خودش درجه است، يعني بوعلي سينا لب در هم بنشيند آنجا بالا است. اصلاً بعضي‌ها را بايد روي تشك نشاند تا بفهمند ايشان بالا است. بعضي‌ها را بايد لوستر بالاي سرشان آويزان كرد تا بفهمند او يك كسي است، بعضي‌ها را بايد با دنگ و فنگ، مثل طاووس با تزئينات گفت اين طاووس است. اما بعضي‌ها نه اگر هيچ دنگ و فنگي نداشته باشد آنقدر خودش كمال دارد، شخصيت مقام معظم رهبري به اين نيست كه رهبر است يا رئيس جمهور، اصلاً ايشان اگر رهبر هم نبود، رئيس جمهور هم نبود خود ايشان يك ارزشي دارد. مي‌گويد نگذاريد «لهم درجات» باشيد «لهم درجات» كلاس اول است، برويد به سمت اينكه «هُمْ دَرَجات‌» باشيد اصلاً خود شما ارزش هستيد، آدمي كه هفته مي‌آيد و مي‌رود اما يك دروغ نمي‌گويد اصلاً اين يك درجه است، مي‌گفتند امام به قدري منظم بود كه طلبه‌ها ساعتشان را با امام تطبيق مي‌كردند يعني مي‌گفتند حالا كه امام آمد پس لابد ساعت هشت است، يعني به قدري او منظم بود كه ساعت‌ها را با آمدن امام تطبيق مي‌كردند. نه اينكه آمدن امام را با ساعت، ‌اي خيلي مهم است و لذا اينكه مي‌گويند حجة الاسلام مي‌دانيد يعني چه؟ ، حجه الاسلام يعني تمام كارهايش اسلامي است، يعني اگر خواستيد بدانيد كه اين حلال است يا حرام است؟ نگاه كنيد ببينيد اگر اين سيب را اگر خورد معلوم مي‌شود سيب خوردن حلال است اگر نخورد معلوم مي‌شود يا مكروه است يا حرام، حجة الاسلام يعني تمام كارهايش حجت است، حجة الاسلام به اين است كه انسان بايد توي مرز باشد،
آيت الله يعني وقتي نگاهش مي‌كني به ياد خدا بيفتي، يعني تمام كارهايش خدايي باشد، اما اگر بنده حجة الاسلام بودم نگاه به انگشترم كردي. عجب انگشتري! نگاه به عبايم كردي عجب عبايي! عجب ماشيني! پس اصلاً كجايم حجة الاسلام است اين كه همش هر چي از من مي‌بيني ياد دنيا مي‌افتي، حجة الاسلام يعني هرچه نگاهش مي‌كني ياد آخرت مي‌افتي، رزمنده يعني نگاهش كردي ياد جبهه بيفتي، اين اصلاً ديگه دارد عوض مي‌شود، قيافه‌اش عوض مي‌شود، عروسي‌اش عوض مي‌شود، البته اين‌ها را كه مي‌گويم مال سپاه و جبهه نيست منتها خوب بچه حزب الهي است، بچه حزب الهي كه مدت‌ها جبهه بوده، حالا داماد شده يادش رفته كه بسيجي بود، مخلص بود، عروس گفته مي‌شود توي عقد من يك ساعتي كروات ببندي، گفته بابا من بچه حزب الهي هستم، خانواده مذهبي و اين كلمات زشت است، مي‌گويد من آرزويم اين است. عروس را ببين تا چقدر خل است، كه آرزويش اين است، خوب آخه عروس خانم ارزش داماد كه به كروات نيست. اگر به كروات است كه چهارتايش را روي هم ببنديد. بعد اين بنده خدا گفته خيلي خوب، مي‌خواسته اين عقد به هم نخورد، بعد حالا كروات را گرفتند حالا نمي‌توانند ببندند، رفتند در خانه‌ها را زدند كه آقا بلدي كروات ببندي اين آمده نزديك بوده كه داماد را خفه كند، بابجون كجا بودي كجا رفتي، يك وقت به كره زمين مي‌خنديدي حالا اسير تقاضاي عروس شدي. اين عروس يك زماني مي‌گفت كه من جواني مي‌خواهم كه فكرش سالم باشد اخلاقش سالم باشد. فكر سالم اخلاق سالم، حالا اينقدر مهر، اينقدر زياد مگر خريد و فروش است، مگر گروگان مي‌گيري چه خبر است، ما يادمان مي‌رود كه عروس ما چه عروسي بود، داماد ما چه جور فكر مي‌كرد، مهريه‌ها چي بود، تابلوها چي بود، اسم‌ها چي بود، و اين‌ها را تاريخ تحليل مي‌كند، مواظب باشيم گرايش‌هاي تبليغاتي آرزوها، مهرها انتخاب شغل ها، اصلاح ها، روابط، قهرها، آشتي‌ها، ملاك‌ها عوض نشود. اگر ملاك‌ها عوض بشود خون شهدا آهسته آهسته فراموش مي‌شود.
خدايا كشور ما، مرز و بوم ما، عقايد و افكار ما، رهبر و امت ما، نسل و ناموس ما، دين دنياي ما را حفظ بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2248

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.