داستانهای قرآن، داستان حضرت آدم (ع) -1

موضوع: داستانهای قرآن، داستان حضرت آدم(ع) -1
تاریخ پخش: 72/11/24

بسم الله الرحمن الرحيم

1- خداوند مسئله آفرينش آدم را با فرشته‌‌ها مطرح كرد
در اين جلسه مي‌‌خواهيم داستان آدم را بگوييم چندبار قسمت‌‌هايي از اين قصه در چند جاي قرآن آمده اولين جايش به ترتيب قرآن سوره بقره آيه سي درباره آفرينش انسان است.
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» (بقره/30) اين آيه مي‌‌فرمايد كه يادت باشد كه خداوند به فرشته‌‌ها گفت خداوند هرچه را خواسته خلق كند به هيچ كس نگفته مي‌‌خواهم چه كار كنم خودش خلق كرده اما آدم يك وجودي است كه وقتي مي‌‌خواهد خلق كند مسئله را با فرشته‌‌ها در ميان مي‌‌گذارد اولش از اين آيه مشخص مي‌‌شود كه آفرينش فرشته‌‌ها قبل از انسان است يعني اول فرشته‌‌ها بودند بعد آدم مي‌‌خواسته بيايد و بعد هم خداوند به فرشته‌‌ها گفته كه آدم باشد يا نباشد مشورت نيست طرح مسئله است معلوم مي‌‌شود كه يك مدير و رئيس سازمان و وزير و وكيل حتي رئيس جمهور حتي رهبر حتي پيغمبر حتي خدا، هر كس در هر شرايطي وقتي مي‌‌خواهد كاري را بكند با دست اندركاران كارش را مطرح كند آن‌‌ها اگر نظر مشورتي دارند بگويند اگر هم ابهامي در ذهن‌‌شان است برطرف شود.
ديگر از خداوند بالاتر نداريم خداوند مي‌‌خواهد يك كاري بكند با دست اندركاران با فرشته‌‌ها در ميان مي‌‌گذارد اراده كردم چيزي را درست كنم به اسم آدم نظرتان چيست.
از اين معلوم مي‌‌شود كه در مديريت طرح مسئله مهم است نگويند بنده جزو اختياراتم است خودم تنهايي تصميم مي‌‌گيرم ممكن ديگران چيزي توي ذهن‌‌شان باشد، خداوند مسئله را طرح مي‌‌كند. پيداست كه انسان يك موجود استثنايي است براي آفريدن او مسئله طرح مي‌‌كند.
2- خدا انسان را جانشين قرار مي‌‌دهد
خدا به فرشته‌‌ها گفت: «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً» من مي‌‌خواهم در زمين يك خليفه درست بكنم در يك جاي ديگر قرآن مي‌‌گويد من مي‌‌خواهم بشر درست كنم آن جا كه مي‌‌گويد بشر مي‌‌خواهم درست كنم فرشته‌‌ها هيچي نمي‌‌گويند اين جا كه مي‌‌گويد جانشين تعيين كنند فرشته‌‌ها جيغ مي‌‌زنند پيداست كه سر پست دعواست.
حالا جانشين: خلف يعني جانشين پس خلف يعني جانشين خوب البته جانشيني خدا معنايش اين نيست كه خدا عاجز است افرادي قائم مقام مي‌‌گيرند كه عاجزند اين به خاطر كدام است انسان است يعني انسان در مقام لياقت جانشين خدا را دارد از اين آيه معلوم مي‌‌شود كه حيف است گناه بكند چون جانشين خدا و دروغ جانشين خدا و كارهاي زشت.
3- سؤال فرشتگان و پاسخ خدا
فرشته‌‌ها گفتند از خيرش بگذر اين آدم را نمي‌‌خواهد خلقش كني «أَ تَجْعَلُ فيها» آيا قرار مي‌‌دهي روي زمين مي‌‌خواهي انساني درست كني كه «يُفْسِدُ فيها» فساد مي‌‌كند خونريزي مي‌‌كند.
اين آدم هم فساد مي‌‌كند و هم خون مي‌‌ريزد، «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ» ما هستيم ما نُسَبِّحُ مي‌‌گويد «وَ نُقَدِّسُ لَكَ» تقديس مي‌‌كنيم عبادت مي‌‌كنيم ما براي تو سبحان الله مي‌‌گوييم.
خداوند فرمود: «إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» من يك چيزي توي آدم سراغ دارم كه شما خبر نداريد باز از اين معلوم مي‌‌شود كه جانشين دست خداست، يعني اگر بخواهيم امام را تعيين كنيم امام را با كف و صلوات و هورا نمي‌‌شود تعيين كرد نصب و امام و جانشين بدست خداست.
«إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124) امامت دست خداست يعني انتخابات هميشه دست خداست پست‌‌هاي الهي دست خداست و لذا در حد جمعيت من خيالم راحت است براي اين كه مرجع كسي كه جاي حضرت مهدي بايد بنشيند اگر آدمي باشد كه صلاح نيست جاي امام زمان بنشيند خود امام زمان دستش را مي‌‌گيرد و بيرونش مي‌‌اندازد چون طرف زنده است يك وقت امام زمان نبود مي‌‌گفتيم نيست كسي به كسي هر كس رسيد بشود امام امام وقتي امام زمان حضور دارد و مي‌‌بيند كه مسئوليت دين مردم دست يك كسي است اگر نبايد اين پست را بگيرد و خود امام زمان دستش را مي‌‌گيرد و بلند مي‌‌كند چون خود امام زمان زنده است و زورش را دارد.
«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» (بقره/31) خداوند براي اين كه به ملائكه بفهماند كه آخر ملائكه مي‌‌گفتند ما تسبيح مي‌‌گوييم عبادت مي‌‌كنيم به آدم احتياجي نيست اما تسبيح و عبادت در يك فضاي پاك كه مهم نيست مهم اين است كه آدم شهوت داشته باشد و گناه نكند آخر بعضي‌‌ها مي‌‌گويند كه هدف از روزه اين است كه انسان رژيم غذايي بگيرد و يك كسي هم مي‌‌گويد خيلي خوب اگر هدف اين است من شب‌‌ها رژيم غذايي مي‌‌گيرم نه هدف رژيم غذايي نيست هدف اين است كه چشمت باز باشد ببيني و نخوري مثلاً آدمي كه لال است و غيبت نكند كر است و غيبت نشنود مي‌‌گويند در جواني پاك بودن شيوه پيغمبري است جوان باشد و پاك باشد و گر پيرمرد و پيرزن مهم نيست كه ارزش به اين است كه انسان در مقابل جاذبه‌‌ها خودش را نگه دارد.
عبادت در فضاي آرام مهم نيست توي جبهه معلوم مي‌‌شود آن‌‌هايي كه رفتند و نرسيدند در مقابل دشمن ايستادند و آن هامهمند بنده روزه گرفتم هنر نكردم در جمهوري اسلام روزه گرفتم آقاي ابوترابي مهم است كه ده سال اسير بودند نه سحري درستي و نه افطاري بجايي نه راديويي نه خودكاري نه تلويزيوني نه پتويي نه لباسي در كتك و فقر و شكنجه آن جا روزه گرفته بود روزه ابوترابي در زمان اسارت و همه آزادگان روزه‌‌ي آن‌‌ها با روزه من فرق مي‌‌كند.
نماز جمعه‌‌هايي كه در آبادان و خرمشهر شد زير بمباران با نماز جمعه‌‌هايي كه در شهرهاي ديگر مي‌‌شد فرق مي‌‌كند اين‌‌ها مي‌‌گفتند نحن نسبح ما سبحان الله مي‌‌گوييم سبحان الله در آسمان‌‌ها و در جايي كه شپهوت و غضب نيست هنر نيست كه هنر اين است كه همه همشاگردي‌‌ها روزه مي‌‌خورند و شما روزه نخوريد اين هنر دارد.
4- خداوند همه اسماء را به آدم آموزش داد
علم يعني خدا آموزش داد معلم و فيلم و كتاب همه وسيله است اوني كه هست روح من است خداوند معلم اصلي است تمام اسماء را ياد داد يعني تمام حقايق هستي را به او ياد داد از اين «كلها» باز مي‌‌فهميم كه انسان ظرفيتش ازفرشته‌‌ها بيشتر است چون فرشته‌‌ها نمي‌‌توانند هم اسماء رو ياد بگيرند حتي امام صادق فرمود حتي كوه و دريا و حتي اين فرش كه زير پايم است يعني ريز و درشت مسائل در كل تاريخ هم مسائل را به آدم آموزش داد.
حضرت آدم همه چيز را فرا گرفت با آموزش خداوند «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ» (بقره/31) پس آزمايشگاه درست آدم ظرفيت دارد علوم عقلاني را ياد بگيرد اما شما ظرفيت نداريد.
انسان ظرفيتش چه قدر است. انسان ظرفيت دارد البته نه هم افراد انسان كل انسان‌‌ها انسان ظرفيت دارد كه همه علوم را ياد بگيرد.
5- برتري انسان بر فرشته
«فَقالَ أَنْبِئُوني‌ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (بقره/31) گفت شما خبر بدهيد به اين معارفي كه ياد آدم دادم شما بگوييد ببينم اگر شما راست مي‌‌گوييد و با اين آزمايش نشان داد كه لياقت جانشيني خدا مخصوص انسان است و انسان اگر مواظب خودش باشد از فرشته برتر مي‌‌شود فرشته بر انسان نازل مي‌‌شود اما انسان بر فرشته نازل نمي‌‌شود فرشته به كمك انسان مي‌‌آيد ولي انسان به كمك فرشته نمي‌‌آيد فرشته‌‌ها سؤال داشتند سؤال سؤال اعتراض نيست سؤال استفهامي است.
اين جا فرشته‌‌ها زود قضاوت كردند تا خدا گفت مي‌‌خواهم جانشين انتخاب كنم جيغ زدند عجله نكنيد شايد اون يك ظرفيتي داشت كه شما نداريد.
به يكي از پيرمردها كه ارادت داشت به يكي از ائمه‌‌اي كه كوچولو بودند گفتند تو پيري اين بچه است گفتند آخر چه كنم خداود اراده كرده كه اين كه بچه است بفهمد و من نفهمم.
از اين آيه معلوم مي‌‌شود كه اون پست عبادت خالي نمي‌‌خواهد علم هم مي‌‌خواهد از اين آيه معلوم مي‌‌شود كه هر كار مهمي را مشورت كنيد و سؤالي كه مي‌‌شود براي رفع ابهام است نه اعتراض «قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ» (بقره/32) فرشته وقتي ديدند آدم ظرفيت دارد كه همه علوم را بگيرد گفتند «سُبْحانَكَ» منزهي تو. هر كجا دسته گل آب داديد بگوييد سبحان الله در ورودي تو به سبحان الله است ما خبر نداشتيم كه انسان اين قدر ظرفيت دارد فقط مي‌‌دانستيم كه خونريز است حالا انساني كه هنوز ساخته نشده فرشته‌‌ها از كجا مي‌‌دانستند كه انسان خونريز است.
6- فرشته‌‌ها از كجا مي‌‌دانستند انسان خونريز است
بعضي از علما مي‌‌گويند كه از همين آيه هم مي‌‌توان استفاده كرد كه قبل از آدم همه انسان‌‌هايي بودند كه زندگي مي‌‌كردند و اين نسل بشر اولين نسل نيست و سابقه داشته است و يا چون خدا گفت روي زمين چون زمين محدود است. پس دعوا پيش مي‌‌آيد.
مثلاً سر اكسيژن دعوا نيست ولي سر آب و خاك دعواست. توي ذكرهاي خدا سبحان الله زياد است مثلاً كبر زياد استغفار اما سبح شانزده تا توي قرآن است. اما بچه ‌‌ام افتاد توي حوض غرق شد سبحان الله سبحان الله آقا روي حوض يك نرده بكش اما از زنم كتك خوردم سبحان الله خوب در انتخاب همسر دقت كن.
خيلي از گرفتاري‌‌هايي كه براي ما حاصل مي‌‌شود باعثش خودمان هستيم حديث داريم كه اگر نوك انگشتت خورد به يك جايي و خون آمد معلوم شد كه يك گناهي كردي.
به همين خاطر است كه مي‌‌گويند كه اگر گناهي شد باران قطع مي‌‌شود و زلزله شد نماز آيات بخوانيد حوادث به خاطر عملكرد خودمان است.
نگو آقا ما كه گناه مي‌‌كنيم سيلي مي‌‌خوريم فلان كشور فلان منطقه كه مردمش اين همه گناه مي‌‌كنند خيلي خوشند.
7- خداوند به بعضي گناهكاران مهلت مي‌‌دهد گناهانشان زياد شود
قرآن مي‌‌گويد آن‌‌ها راهم هلاك مي‌‌كنيم اما موعدي دارد يعني عجله نكنيد آخر زمان شاه مي‌‌گفتند اگر شاه بد است چرا خدا برنمي داردش بابا جون صبر كن الآن مي‌‌گويند جاويد شاه يك زمان هم مي‌‌گويند مرگ بر شاه. يعني بعضي‌‌ها را كه فداكاري ندارد خدا گذاشته براي امتحانات ثلث سوم «إِنَّما نُمْلي‌ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» (آل عمران/178) بعضي‌‌ها را كارشان نداريم.
اگر ديد كسي جنايتكار است ولي خدا كاريش ندارد خدا گذاشته براي روز مشخص.
حديث داريم كه اگر گناه كرديد و خدا كاريتان نداشت نگوييد خدا ما را دوست‌‌مان داشت يك بحثي داريم در قرآن بنام بحث استدراج مي‌‌گويد: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» (اعراف/182) يعني بعضي‌‌ها كه گناه مي‌‌كند گذاشتيم براي آخر سر اين‌‌ها حساب جاري دارند حساب‌‌شان كه سر رفت مي‌‌رويم و مهر و موم مي‌‌كنيم حساب‌‌شان را.
و لذا سیزده دفعه در قرآن داريم «بَغْتَةً» يعني يك مرتبه مي‌‌گيريم‌شان.
8- انسان استعدادهاي خاصي دارد
«قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» (بقره/33) خداوند به آدم گفت خيلي خوب علوي كه داده بوديم به تو عرضه كن وقتي به فرشته‌‌ها اسمائشانرا گفت آن وقت خدا گفت به تو نگفتم من يك چيزهايي مي‌‌دانم كه شما نمي‌‌دانيد شما نگاه مي‌‌كنيد كه خونريز است بله انسان فساد مي‌‌كند اما در انسان يك استعدادهايي است.
در اين انسان يك پسر سيزده ساله داريم بنام حسين فهميده براي نجات ايران با نارنجك به زير تانك مي‌‌رود.
در اين انسان مادري داريم كه يازده تا شهيد داد و هم چنان مقاوم است.
نگاه نكن بعضي‌‌ها به خاطر يك چيز جزئي دعوا مي‌‌كنند و فحش مي‌‌دهند آدم‌‌هايي داريم صبور درسته كه يك عده ورق كتاب را پاره مي‌‌كنند اما آدم‌‌هايي داريم كه شب تا صبح مطالعه مي‌‌كنند بعضي‌‌ها بخيلند اما بعضي‌‌ها ايثار مي‌‌كنند چرا مي‌‌رويد روي عيب دست مي‌‌گذاريد.
همين كه خداوند به آدم اسماء را گفت و حضرت آدم به فرشته‌‌ها اسماء و علومي كه گفته بود گفت انسان ظرفيتش بي نهايت است. انسان جانشين خداست و حيف است كه جانشين خدا از خدا جدا شود.
خدايا تو ما را آفريدي براي اين كه ما جانشين تو باشيم ولي شيطان ما را گول زد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=2127

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.